Web Analytics Made Easy - Statcounter

امروز بدتر از آمریکا وجود ندارد. دلیلش هم همین منطقه خودمان است حداقلش این است که امروز ردپایی از روسیه را در آشوب‌ها و اقدامات تروریستی منطقه نمی‌بینیم و اثر آمریکا در همه این آشوب‌ها دیده می‌شود.

به گزارش مشرق، حضرت آیت‌االله حاج سیّدکاظم نورمفیدی در سال 1319 در خانواده‌ای متدیّن و اصیل در گرگان دیده به جهان گشود؛ از قبل انقلاب اسلامی با امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دوستی و رابطه دیرینه داشت و از امام راحل حکم امام‌جمعه و نماینده ولی‌فقیه در استان گلستان را گرفت که این حکم تا به امروز پابرجاست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آیت‌الله نورمفیدی عضو مجلس خبرگان رهبری است؛ از او که به‌عنوان امام‌جمعه اصلاح‌طلب یاد می‌شود، سؤال‌های متعددی درباره چگونگی آشنایی با امام راحل، مقام معظم رهبری، اصلاح‌طلبی، اصولگرایی، انقلابی‌گری، خط‌ امام، برجام، رابطه با روحانی، اشرافی گری.... از او داشتم که تصور کردم به دلیل عدم استقبال وی از مصاحبه با رسانه‌ها، شاید برای مخاطبان جذاب و شنیدنی باشد.

متن کامل گفت‌وگو با آیت‌الله نورمفیدی که در محل دفتر ایشان در گرگان انجام شد، از نظرتان می‌گذرد:

حضرت‌عالی ازجمله یاران حضرت امام هستید؟ آشنایی شما با ایشان به چه زمانی باز می‌گردد؟

رابطه حقیر با حضرت امام به گذشته‌های دور برمی‌گردد؛ در دوران نوجوانی و زمانی که تازه مدرسه ابتدایی را تمام کرده بودم با روحانیون شهر ارتباط داشتم و از سال 31 بود که با دوستان از امام، رفتار امام و اخلاق امام (ره) صحبت می‌کردیم درحالی‌که امام را ندیده بودم و از آن روزها بود که خداوند توفیق آشنایی با امام را داد و این ارتباط و علاقه تا به امروز نه تنها کم نشده بلکه بیش‌ازپیش شده است. حضرت امام در میدان عمل نشان دادند که حرکت و رفتارشان در همه زمینه‌ها برگرفته از اخلاص، خلوص نیت و معارف اسلامی است.

تسنیم: به نظر شما پایه اصولی، فکری و ساختاری حضرت امام (ره) برای رهبری انقلاب چه بود؟

- پایه اصولی تفکر امام، همان پایه و مبانی اسلام است. مبانی فکری امام خارج از مبانی و چارچوب مبانی اسلام نبود. به نظرم مبانی فکری حضرت امام (ره) چهار پایه فکری داشت. اول، مبانی و معارف اسلام بود. درست رد زدن به سینه بیگانگان پایه دیگر فکری امام است اما به سینه هرکسی که می‌خواست اسلام و مسلمین را پل اهداف خود قرار دهد دست رد می‌زد. حتی مسلمانانی که مزدور بیگانه بودند ازنظر امام مطرود بودند. برخی به نام اسلام مزدور دشمن بودند و ایادی استعماری بودند که امام با این تیپ افراد شدیداً مخالف بود.

خودباوری از دیگر مبانی فکری حضرت امام است که باید مسلمین خود و جایگاه خود را باور داشته باشند و در مقابل بیگانگان، خودباوری خود را حفظ کنند؛ توسعه و پیشرفت کشور چهارمین پایه فکری امام است. اینکه امام یک‌تنه مثل امام حسین در مقابل همه دنیا می‌ایستادند درعین‌حال به فکر توسعه و پیشرفت کشور نیز بودند. این چهار پایه فکری حضرت امام است که به نظرم مقام معظم رهبری نیز دقیقاً همین‌طور است و بر اساس همین مبانی فکری که برگرفته از متن قرآن است، عمل می‌کنند. اینکه قرآن می‌فرمایید در مقابل دشمن قوی باشید منظور تنها نیروی نظامی نیست قدرت اقتصادی و فرهنگی هم هست.

شما از بیگانه‌ستیزی حضرت امام (ره) گفتید؛ برخی امروز مدعی هستند که امام در مقابل آمریکا تندروی کرده است و مقاومتش در مقابل آمریکا بیش‌ازحد بوده است؟

ماهیت شیطان، شیطنت است و شیطان از ماهیت خارج نمی‌شود؛ پیامبر فرمود، شیطان من به دست من تسلیم‌شده است و دیگر کاری نمی‌تواند به من بکند؛ وقتی امام از آمریکا به‌عنوان شیطان بزرگ یاد می‌کند مآخذ و مبنایش قرآن و رسول خداست و ایشان این حرف را از خودشان نگفته است. شیطان تا شیطان است دست از شیطنت برنمی‌دارد مگر اینکه ما تسلیم شویم. نگاه امام به آمریکا و انگلیس و شوروی یکسان بود البته ممکن است اینها در نوع رفتارهایشان باهم متفاوت بوده باشند اما به نظرمن آمریکا از شوروی سابق که یک قدرت استعماری بوده، بدتر بوده و هست.

امروز بدتر از آمریکا وجود ندارد. دلیلش هم همین منطقه خودمان است حداقلش این است که امروز ردپایی از روسیه را در آشوب‌ها و اقدامات تروریستی منطقه نمی‌بینیم و اثر آمریکا در همه این آشوب‌ها دیده می‌شود.

اصطلاح "خط امامی" را برخی طوری ترسیم و تعریف می‌کنند که گویا خط امام، خطی جدای از خط رهبری است. نظر شما که به‌عنوان پیرو خط امام مطرح هستید چیست؟

- نه اصلاً این‌طور نیست. به نظر من خط امام یعنی همان خط رهبری. چراکه رهبری همان اصول و تفکر انقلاب حضرت امام را دنبال می‌کند؛ امروز مسائل که پیش‌آمده سخت‌تر از گذشته شده است. در زمان حضرت امام مهمترین خطری که ایجاد شد مسئله جنگ بود که هشت سال کشور را مشغول کرد و امام با تمان توان در مقابل دشمن ایستاد و زمانی که قطعنامه 598 را پذیرفت فرمود که جام زهر می‌نوشم اما امروز شاید مشکلات ما گسترده شده است و زمان امام فقط جنگ بود اما در زمان کنونی دخالت آمریکا و ایادیش در کل منطقه به اشکال مختلف گسترده‌تر شده است؛ آمریکایی‌ها تصور می‌کنند می‌توانند دست‌های منطقه‌ای انقلاب اسلامی را قطع کنند؛ فکر می‌کنند می‌توانند سوریه، انصارالله یمن، حزب‌الله و شیعیان بحرین را از بین ببرند بنابراین امروز مشکلات بیش از دوران حضرت امام شده و رهبری هست و کل منطقه. پس رهبری همان اصول را دارد و همان راه را می‌رود. لذا خط امام یعنی خط رهبری و کسی که تابع اصول حضرت امام نبوده و یا ولایتمدار نیست در خط امام قرار ندارد.

آشنایی شما با رهبری به چه زمانی برمی‌گردد و ایشان را چطور شناخته‌اید؟

ارتباط من با مقام معظم رهبری از 65 سال قبل شروع شده است. من 78 سال دارم ایشان 79 سال. ایشان یک سال از من بزرگ‌تر است. روزی، رفته بودم مدرسه نواب مشهد پیش آقای سید جواد بختیاری. هنوز هم به نظرم طلبه نشده بودم و شاید هم تازه طلبه شده بودم. محضر ایشان نشسته بودم که یک طلبه سید خوش‌رو آقای سید جواد را به چایی دعوت کرد. آقا سید به ایشان- آیت‌الله خامنه‌ای- گفت میهمان‌دارم و ایشان گفتند با مهمانت بیا.

ما محضر ایشان رفتیم و دوستی ما آغاز شد. از قبل انقلاب که من و ایشان باهم دوست صمیمی بودیم و این دوستی ما بعد از انقلاب نیز ادامه یافت. ایشان در زمان قبل انقلاب سفرهایی به گلستان داشتند و سخنرانی می‌کردند که یک‌بار هم که ساواک می‌خواست ایشان را بازداشت کند، فراریشان دادیم. نوار سخنرانی‌های ایشان در گلستان پخش می‌شد یکبار من یک سخنرانی از ایشان درباره امام سجاد (ع) گوش دادم که بسیار عالی بود؛ بعد از شنیدن سلسله سخنرانی ایشان درباره امام سجاد (ع) دیدم که آقای خامنه‌ای یک تفکر نظام‌مند انقلابی و منسجم دارد که می‌تواند مسائل را به‌صورت دقیق و منظم حلاجی کند. از آن موقع بود که من ایشان را به‌عنوان فردی با تفکر نظام‌دار انقلابی شناختم و تا امروز هم‌چنین تفکری در ایشان به‌صورت قوی‌تر از گذشته می‌بینیم.

به نظرم زمان کار را سخت‌تر کرده است چون دشمنی آمریکا گسترده‌تر و سخت‌تر شده است اگر آن روز دشمنی آمریکا سخت‌افزاری بود امروز و در زمان رهبری ایشان، نرام افزاری شده است. امروز دیگر آمریکا مستقیم وارد عرصه نمی‌شود و دیگران را به جنگ نیابتی با ما وارد می‌کنند.

برخی می‌گویند مبارزه و مقاومت ما در مقابل آمریکا موقتی بوده یا اینکه می‌توان به آمریکا خوشبین‌بود آیا امام چنین نگاهی به آمریکا داشتند؟

امام این‌طور فکر نمی‌کردند. اینها هم به نظرم نظر سو ندارد تحلیلشان این است اما ما امیدواریم در آینده نظر رهبری به کرسی بشیند. امام مبارزه با آمریکا را موقتی نمی‌دانستند. من پاسخ اینها را این‌طور می‌دهم. پیامبر با کفار مکه صلح کرد و این صلح را می‌توان به 2 نوع برداشت کرد؛ تسلیم یا تاکتیک. ممکن است جاهایی با دشمن کنار آمد مانند صلح حدیبیه. اما این صلح به معنای پذیریش کفار نیست.

امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد آیا این صلح به این معنی است که امام حسن معاویه را پذیرفت؟. بعد از صلح پیامبر (ص) با کفار بود که ماجرای فتح مکه پیش آمد. اصلاً توحید 2 ریشه دارد کفر به طاغوت و ایمان به الله. کفر به طاغوت اصل ایمان اسلامی ماست. بله. ممکن است جاهایی مصلحتی باشد که کارهایی را کنیم اما این به معنی تسلیم پا پذیریش دشمن نیست.

الآن مسئله اصلی درباره برجام این است که با توجه به نقضهای مشهودی که آمریکا داشته با این توافق چه باید کرد؟ البته برخی همچنان اصرار دارند که آمریکا و طرف غربی به برجام پایبند بوده است نظر شما چیست آیا برجام نقض شده است؟

اینها بحث‌های مصداقی است و من به‌طور دقیق نمی‌توانم بگویم کجا را -آمریکایی‌ها- عمل نکرده‌اند اما معلوم است و خود مسئولین هم می‌گویند که جاهای از برجام را عمل نکرده‌اند. به نظرم این به نفع ماست. بگذاریم آنها ناقض عهد باشند و بتوانیم اروپایی‌ها را علیه آمریکا کنیم دیگر همه دنیا می‌دانند که ما به توافقمان عمل کرده‌ایم خود آمانو هم گفته که ما پایبند بوده‌ایم ما باید دنبال این باشیم که امریکا به‌عنوان ناقض عهد معرفی کنیم راه درست همین است که رهبری هم به آن اشاره‌کرده‌اند که آمریکا را به‌عنوان ناقض عهد معرفی کنیم.

به نظر شما چرا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند پایبند به برجام باشند؟

چون آمریکایی‌ها به اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیستند. آمریکایی‌ها بارها نشان دادند که پایبند به اصول انسانی نیستند و هرکجا منافعشان اقتضا کند، دست به هر اقدامی می‌زنند؛ اینهایی که دم از حقوق بشر می‌زنند وقتی چند قاچاق‌چی در کشور ما اعدام می‌شوند صدایشان بلند می‌شود اما همین آمریکایی‌ها سران داعش را از محاصره فراری می‌دهند امروز در مقابل نسل‌کشی میانمار سکوت کرده‌اند و این همان امریکاست که دم از حقوق بشر می‌زند.

از حضرت‌عالی در برخی رسانه‌های داخلی و بعضاً محافل خاص سیاسی به عنوان امام‌جمعه اصلاح‌طلب یاد می‌شود؟ شما اگر خود را اصلاح‌طلب می‌دانید تعریفتان از اصلاح‌طلبی چیست؟

اصلاح‌طلبی که بد نیست. من اصلاح‌طلب بودن را نفی نکرده و نمی‌کنم. اما من اصلاح‌طلب اصولگرا هستم نه اصلاح‌طلب حزبی یا جناحی. من مصلحت انقلاب را بر هر چیزی مقدم می‌دانم. من یک‌بار گفتم به یک معنای حزبی نه اصلاح‌طلبم و نه اصولگرا. اما به معنای حقیقی هم اصلاح‌طلبم و هم اصولگرا. اصولگرایی یعنی اخلاق‌مداری. کسانی که تهمت می‌زنند و بی‌اخلاقی می‌کنند چطور می‌توانند اسمشان را اصولگرا بگذارند؟

اصولگرایی یعنی پایبندی به اصول اخلاقی. اگر معتقد به اسلام هستیم حق نداریم با آبروی کسی بازی کنیم و تهمت بزنیم. اصول مگر چیست؟ اصول انقلاب همان است که چهار پایه فکری حضرت امام است که گفتم من پایبند به این اصول هستم. اگر کسی بگوید به اصول دینی پایبند است اما به اصول اخلاقی پایبند نباشد باید در پایبندی او به اصول دینی شک کرد.

اما برخی از همین کسانی که اسمشان را اصلاح‌طلب گذاشته‌اند، معتقد به اصلاح‌طلبی بدون چارچوب و خارج از اصول هستند و بارها در گفته یا نوشته‌ها خود بر این مهم تأکید کرده‌اند؟

اصلاح‌طلبی که اصول انقلاب را نادیده بگیرید اصلاح‌طلب نیست. من با تندروهای اصلاح‌طلب میانه ندارم؛ تندهای اصلاح‌طلب هم بنده را قبول ندارد چون من اصلاح‌طلبی در چارچوب اصول انقلاب را قبول دارم.

در نگاه مقام معظم رهبری، انقلابی و غیرانقلابی مطرح است تا عناوینی چون اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی. حضرت‌عالی انقلابی بودن و انقلابی‌گری را چگونه تعریف می‌کنید؟

من می‌گویم مبنای انقلابی بودن اساس تفکر امام و رهبری است. رفتارها، برخوردها موضع گیری‌ها و تصمیم‌ها باید بر اساس اصول تفکر امام (ره) باشد. مبنای انقلابی بودن همان اصول چهار گانه است.

اگر کسی چراغ سبز به آمریکا نشان داد ابتدا باید بررسی کنیم این چراغ سبز از کدام نوع است. از چراغ سبزهایی که امام حسن (ع) به معاویه نشان داد؟ آن چراغ سبز، چراغ سبزی نبود که مؤمنین را خار و ذلیل کرده باشد پس باید بررسی کنیم البته تأکید می‌کنم که تسلیم شدن در مقابل دشمن به معنای انقلابی گری نیست اما کنار آمدن با آنها در بعضی موارد بر اساس مصلحت مانعی ندارد.

انقلابی‌گری به معنای حرکت در چارچوب و اصول اخلاقی است و این‌طور نیست که برخی فکر کنند که انقلابی‌گری به معنای بی‌اخلاقی است. نه، مؤمن و انقلابی باید هوشیار و با برنامه باشد و از کارهای بدون مطالعه پرهیز کند.

امروز در محافل سیاسی، شما را از حامیان جدی آقای روحانی و دولت ایشان محسوب می‌کنند. آیا واقعاً حمایت شما از این جنس است که نقدی نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نداشته باشید؟

مگر می‌شود نقدی نداشته باشم نقد تعریفی دارد باید موضوع نقد را بشناسیم و اشکالات را دقیق بدانیم و منطقی و علمی نقد کنیم. من نقد درست را هر کجا که باشد تائید می‌کنم. نقد درست علیه دولت را تائید هم می‌کنم.

اما من دولتی را با دست‌خالی می‌بینم و متوجه می‌شوم اشکال جای دیگر است دولت چاره ندارد جز اینکه سرمایه وارد بخش اقتصاد کند. مشکل مردم را می‌دانم. اما برخی بدون اینکه وضعیت را ببیند و درک کنند بدون سند و مدرک انتقاد و تخریب می‌کنند اما من نقد درست را تائید کرده و می‌کنم.

می‌گویند شما رابطه خوبی با آقای رئیس‌جمهور دارید؟ آیا تاکنون به ایشان تذکر داده‌اید؟

وقتی آقای روحانی را برای اولین بار بعد از ریاست‌جمهوری دیدم به ایشان تذکر دادم که گفتنی نیست اما می‌گویم. من به ایشان گفتم احساسم این است عده‌ای می‌خواهند بین شما و رهبری جدایی بیندازد آقای روحانی حواستان باشد. در تذکری دیگر هم گفتم از منتقدین عصبانی نشوید سعه صدر داشته باشید.

حضرت امام (ره) بارها از اشرافی گری احتمالی مسئولین ابراز نگرانی کرده بودند؛ به نظر می‌رسد که این معضل مجدد گریبان‌گیر شده است و برخی نه تنها اشرافی‌گری را مذموم نمی‌دانند بلکه تا حد یک مدل مدرن مدیریتی آنرا ممدوح می‌دانند. نظر امام (ره) درباره این افراد چه بود؟

من نمی‌دانم اشرافی گری اینها چگونه و تا چه حدی است. نمی‌دانم اینها چگونه زندگی می‌کنند. حرف‌های بی ملاک و بی مبنا زیاد شده است من نه تائید و نه رد می‌کنم. مگر دولت قبلی این کارها را نداشت؟ مگر نمی‌گفتند آقای رئیس‌جمهور ناهار را از منزل می‌آورد؟ چرا اینهایی که امروز فریاد می‌زنند آن زمان سکوت کرده بودند؟

امروز برخی صراحتاً از ژن برتر سخن می‌گویند؟ آیا ژن‌ها متفاوت‌اند؟

غلط کرده کسی که می‌گوید ما ژن برتریم. ژن برتر یعنی چه. این با معارف دینی ما سازگار نیست. خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید با مردم مشورت کند به مردم تواضع کن ما چنین دینی و پیامبری داریم یعنی چه ما ژن فلان داریم. گفتن این حرف خیلی زشت است ما اعیانی و اشرافی نداریم. زندگی من را همه می‌دانند همین دوستان گفتند که برویم بالایی شهر زندگی کنیم قبول نکردم و گفتم ما در همین محله قدیمی زندگی می‌کنیم و جای ما همین‌جاست نه بالای شهر.

حاج‌آقا، شما از گسترده‌تر شدن دشمنی‌ها با ملت ایران سخن گفتید؛ یکی از مصادیق همین دشمنی‌ها دخالت در امور داخلی ایران است؛ اخیراً و در انتخابات خبرگان، انگلیسی‌ها با رسانه‌هایشان ورود کرده و یک لیست انتخاباتی را رسماً تخریب کردند جسارتاً شما که آن موقع کاندیدای خبرگان بودید چرا سکوت کردید؟

انگلیسی‌ها در انتخابات خبرگان؟! من واقعاً نشنیدم که انگلیسی‌ها بخواهند در انتخابات خبرگان دخالتی کرده باشند؟ البته حتماً بی‌بی‌سی خبیث قصد داشته نیروهای انقلاب و نظام را تخریب کند.

آنها رسماً علیه آقایان جنتی و یزدی و مصباح ورود کردند و ایشان را با تمام توان تخریب کردند چرا برخی سکوت کردند؟

من واقعاً نمی‌دانم. البته آقای جنتی و یزدی و مصباح از السابقون انقلاب هستند ممکن است سلیقه من با آقای جنتی جور درنیاید اشکالی هم ندارد. البته بحث آقای مصباح مقداری متفاوت است نه در حدی که برخی می‌گویند من و ایشان رو در روی هم هستیم ایشان به لحاظ علمی قابل‌قبول هستند کاش ایشان تنها به فلسفه می‌پرداختند چون امروز در دنیا خیلی نیاز به فلسفه وجود دارد من به لحاظ برخی دیدگاه‌های سیاسی با ایشان مخالفم اما از این نظر که انگلیسی‌ها ایشان را خراب می‌کنند باید به انگلیسی‌ها بگوییم مردک به شما چه ربطی دارد.

بحث و سؤال پایانی؛ منافقینی که شما را ترور کردند و الحمدالله موفق هم نشد گفته بودند شما عامل وحدت هستید. به نظر شما لازمه وحدت بیش‌ازپیش چیست و چگونه می‌توان به وحدت حداکثری میان نیروهای انقلاب رسید؟

کسی که من را ترور کرده بود را بازداشت کردند و من خواستم که ایشان را به دفترم بیاورند. او یک جوان زرنگ بود؛ همین جا (محل دفتر) از او پرسیدم چرا می‌خواستید مرا ترور کنید، گفت شما عامل وحدت بودید و سازمان (منافقین) دستور به حذف و ترور شما داد. منظور ما از وحدت، وحدت میان هم‌گروه‌ها و هم افراد است. وحدت میان شیعه و سنی است ما باید باور کنیم که اهل سنت داری ریشه و اصل هستند.

به نظرم لازمه وحدت، آزادی است ما نیاز داریم به رشد سیاسی. امیدواریم روزی برسد که آزادی در کشور ما بیش از پیش نهادینه شود. مگر اول انقلاب نبود که آقای کیانوری، فرخ نگهدار از چریک‌های فدایی با امثال آقای بهشتی و مصباح در تلویزیون بحث می‌کردند باید این آزادی را بپذیریم. آزادی یعنی اینکه من علیه شما هر نظری دارم بگویم اما نخواهم شما را نابود و بی‌حیثیت کنم و این همان چیزی است که خداوند را هم راضی می‌کند.

منبع: تسنیم ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۶۹۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرغ آمریکایی‌ها غاز است!

از دید غرب‌زدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام می‌شود مصداق امنیت‌سازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدوی‌زادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاه‌های کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاه‌ها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعده‌های انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوری‌خواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاه‌ها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانه‌های غربی شده‌اند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه مطرح کرده و با وعده سخت‌ترین مجازات‌ها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!

1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا می‌گذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!

در جریان اغتشاشات سال‌های 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنه‌ای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیست‌های دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارج‌نشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاح‌طلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سخت‌ترین مواضع ممکن را در اتهام‌زنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از هم‌افزایی با جریان‌های ضدانقلاب مانند سلطنت‌طلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه می‌خواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هم‌اکنون از اردوگاه‌های رسانه‌ای روشنفکر و غرب‌زده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسل‌کشی کودکان فلسطینی مشاهده نمی‌شود؟!

2- صورت‌مساله مشخص است: از دید این غرب‌زدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام می‌شود مصداق امنیت‌سازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر می‌رسد خط قرمز اصلاح‌طلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیل‌ها و گفتارهای رسانه‌ای و حزبی محسوب می‌شود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاح‌طلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوه‌ای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستور‌العمل سیاسی این گروه‌هاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزش‌ها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین می‌کنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاح‌طلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.

آنگونه که اصلاح‌طلبان  تندرو و روشنفکران غرب‌زده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها می‌توانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که می‌توانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبه‌رو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غرب‌پرستی» به جای «بها دادن به اصالت‌ها و ارزش‌ها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع می‌شود.

منبع:‌ وطن امروز

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اگر جریان علمی در کنار جریان دفاعی نبود بازدارندگی رقم نمی خورد
  • قیمت طلا، سکه و ارز امروز ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳/ طلا و سکه باز هم گران شد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • ولایت‌محوری گام نهادن در مسیر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است
  • عذرخواهی ناشر هندی بابت توهین‌ به امام (ره)
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود
  • رابط اصلاح‌طلبان با رهبری بعد از فوت هاشمی‌رفسنجانی چه کسی است؟
  • باقری:‌ گذر موفق ایران از نشیب وفرازها مرهون حکمت رهبر معظم انقلاب است
  • عملیات تادیب صهیونیست‌هاموجب تحکیم وحدت ملی وارتقای همدلی ملی شد
  • چالش‌های جدی «وعده صادق» برای سامانه تدبیر آمریکا در منطقه