تغییرات 180 درجهای در نظرات تئوریسین اصلاحات/ آیا اصلاح طلبانبه نصیحتخوئینیها عملمیکنند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۹۹۴۴۸
موعظه های موسوی خوئینی ها بعد از سالها دوری از اظهار نظرهای صریح می تواند راهکار مناسبی برای اصلاح طلبان باشد هرچند به نظر می رسد این اظهار نظر ها اندکی دیر هنگام بوده و دولت با حمایت اصلاح طلبان وارد مذاکرات شد اما اکنون شاید تنها راه نجات اصلاح طلبان از افول سیاسی، عمل کردن و گوش سپردن به پندهای این پیر اصلاحات باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجمع روحانیون مبارز قدیمیترین تشکل اصلاحطلب است که امروز در میان اصلاحطلبان جایگاه خاصی دارد و تا کنون به عنوان اتاق فکر اصلاح طلبان به همراه چند تن دیگر از آن نام بدره شده است. موسوی خوئینی ها اگرچه در سال های گذشته سمت های زیادی داشته است اما عدم تمایل وی به رسانه ای شدن را می توان از ویژگی های بارز او دانشت هرچند گفته می شود مهم ترین تصمیمات اصلاح طلبان هماهنگ با وی بوده و یکی از تئوریسین های اصلاحات خوئینی هاست.
یکی از روزنامه های اصلاح طلب در معرفی موسوی خوئینی ها نوشته است: شخصیت آقای موسویخوئینیها برای اصلاحطلبان شخصیتی پذیرفته شده است و نیازی به گفتن ندارد.
در حالی که در سال های گذشته اصلاح طلبان به عنوان یکی از مهمترین موافقان مذاکره با آمریکا بودند اما روز گذشته موسوی خوئینی ها در اظهاراتی قابل تامل مذاکره با آمریکا را بی فایده عنوان کرده است.
اصلاح طلبان که در چند سال گذشته از عدم همراهی دولت با آنها می ترسید، بدون چون و چرا از مذاکره باآمریکا حمایت کردند و در اقدامی متقابل آمریکا هم همواره به حمایت از اصلاح طلبان افراطی پرداخت و پیگیر حقوق آنها در ایران شد!!
موضع گیری هایی که به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامد
موسوی خوئینی ها اکنون که فعالیت های رسانه ای خود را اندکی قوت بخشیده است، راهکارها و نصیحت هایی را متوجه اصلاح طلبان داشته است که اگرچه اصلاح طلبان ازآنها خوششان نیامد اما در کل می توان بازگشت اصلاح طلبان از مسیر افراطی را در این موضع گیری مشاهده کرد.
موسوی خوئینی ها در چند ماه گذشته موضع گیری هایی در مسیر مقابله با افراطی گری های برخی از اصلاح طلبان اتخاذ کرده است که نمونه آن را می توان در دفاع از قالیباف در نامه ای به محمدعلی نجفی، نوشت دید؛ وی در این نامه نگاشته بود: «در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیدهام. سالها پیش، بنده از یکی از دوستان مشترک، که قطعاً جنابعالی هم وی را صاحبنظر در امور شهریِ تهران بزرگ میدانید، دربارۀ مدیریت آقای قالیباف سؤال کردم. آن دوست محترم از توانایی و مدیریت قابل قبول ایشان یادکرد.»
موسوی خوئینی ها همچنین در پاسخ به پرسش «آیا پس از رحلت امام خمینی؟ره؟ شما خواهان ریاست بر قوۀ قضاییه بودهاید؟» با ذکر قسمتهایی از کتاب مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی معتقد است که ایشان «در نقل این خاطرهها راه خطا رفته است» و «اگر دیگر خاطرات ایشان تا این اندازه بیدقت باشد، در استفاده از آنها همواره باید جانب احتیاط را در پیش گرفت.»
اظهارات اخیر موسوی خوئینی ها مبنی بر اینکه در دوستی با آمریکا خیری نیست هم جز آن دسته از سخنان وی است که به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامده، موسوی خوئینی ها در ادامه سخنان خود گفته است: «مجمع روحانیون همان مجمع روحانیون است و همچنان ضد آمریکاست، مگر اینکه آمریکا به فرموده امام خمینی (رض) آدم بشود و این خواسته زیادی نیست.»
موعظه های این توئریسین اصلاحات بعد از سالها دوری از اظهار نظرهای صریح می تواند راهکار مناسبی برای اصلاح طلبان باشد هرچند به نظر می رسد این اظهار نظر ها اندکی دیر هنگام بوده و دولت با حمایت اصلاح طلبان وارد مذاکرات شد اما اکنون به نظر می رسد شاید تنها راه نجات اصلاح طلبان از افول سیاسی، عمل کردن و گوش سپردن به پندهای این پیر اصلاحات باشد.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۹۹۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!