انصافاً سپاه به قول خودش عمل کرده؛ حقاً و انصافاً سپاه در اين راه ايستاده است
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۶۹۴۶۶
خبرگزاري آريا - اگر منصفانه به حرکت سپاه پاسداران نگاه کنيم، از روز اول تا امروز، ميبينيم انصافاً سپاه به قول خودش عمل کرده؛ حقاً و انصافاً سپاه در اين راه ايستاده است. آدمها ميآيند و ميروند؛ اما آن هويت جمعي محفوظ ميماند؛ يکسان است.
به گزارش گروه سياسي خبرگزاري ميزان به نقل از KHAMENEI.IR، حضرت آيتالله خامنهاي در تاريخ 13 تير 1390 با جمعي از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ديدار کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح سخنان مقام معظم رهبري در اين ديدار به شرح زير است:
بسماللهالرّحمنالرّحيم
روز پاسدار را به شما پاسداران عزيز و همهي اعضاي اين خانوادهي بزرگ انقلابي تبريک عرض ميکنيم. علاوه بر اين، اعيادي که در طول اين ماه مبارک، ما را به ياد افتخارات بزرگ مياندازند و خود ماه مبارک شعبان که ماه مغفرت است، ماه رحمت است، ماه توجه و تذکر و توسل است، در خور تبريک و تهنيت براي همهي مؤمنان است.
اين ابتکار جالب که روزي به نام پاسدار را ارتباط بدهند با ميلاد مسعود سيدالشهداء (سلام الله عليه)، يک ابتکار پرمغز و جهتدهي است. بايد از کساني که اول اين فکر به ذهن آنها رسيده است و ما را متوجه به اين معنا کردند، تشکر کرد؛ زيرا داعيهي سپاه پاسداران، داعيهي بزرگي است: پاسداري از انقلاب اسلامي، که حالا مختصري عرض خواهيم کرد.
اين معنا ـ معناي پاسداري ـ با همهي ابعاد آن، با همهي ابزارها و وسائل ممکن، در وجود مقدس سيدالشهداء (سلام الله عليه) متجسد است؛ نه اينکه ديگران نکردند يا نخواستند بکنند، بلکه به اين معنا که خانهي پُرِ اين حرکت در رفتار دوران دهسالهي امامت سيدالشهداء (سلام الله عليه) تحقق پيدا کرده است. تمام راههائي که ميشود فرزند پيغمبر از آن راهها استفاده کند براي حفظ ميراث عظيم اسلام ـ که ميراث جد او و پدر او و پيروان راستين آنهاست ـ در زندگي سيدالشهداء محسوس است؛ از تبيين و انذار، از تحرک تبليغاتي، از بيدار کردن و حساس کردن وجدانهاي عناصر خاص ـ همين خواص که ما تعبير ميکنيم ـ در آن خطبهي منا، اينها همه در طول زندگي سيدالشهداء است. بعد هم ايستادگي در مقابل يک انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اينکه امام حسين از سرنوشت اين حرکت بياطلاع بود؛ نه، اينها امام بودند. مسئلهي معرفت امام و علم امام و آگاهي وسيع امام بالاتر از اين حرفهائي است که ماها در ذهنمان ميگنجد؛ بلکه به معناي ترسيم يک دستورالعمل ميايستد، تسليم نميشود، مردم را به ياري ميطلبد، بعد هم وقتي يک عدهاي پيدا ميشوند ـ که همان اهل کوفه باشند ـ و اظهار ميکنند که حاضرند در کنار آن بزرگوار در اين راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت ميکند و به طرف آنها ميرود؛ بعد هم در ميانهي راه پشيمان نميشود. بيانات امام را که انسان نگاه ميکند، ميبيند حضرت عازم و جازم بوده است براي اين که اين کار را به پايان ببرد. اينکه در مقابلهي با حرکت انحرافي فوقالعاده خطرناک آن روز، امام حسين (عليه الصّلاة و السّلام) ميايستد، اين ميشود يک درس، که خود آن بزرگوار هم همين را تکرار کردند؛ يعني کار خودشان را به دستور اسلام مستند کردند: «انّ رسول الله قال: من رأي سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسولالله يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول کان حقاّ علي الله ان يدخله مدخله»؛ (1) حضرت اين را بيان کردند. يعني من وظيفهام اين است، کاري که دارم انجام ميدهم، بايستي ابراز مخالفت کنم، بايد در جادهي مخالفت و ايستادگي قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پيروزي بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. يعني اينجوري امام حسين (عليه السّلام) حرکت کردند.
اين شد ايثار کامل و اسلام را هم حفظ کرد. همين حرکت، اسلام را حفظ کرد. همين حرکت موجب شد که ارزشها در جامعه پايدار بشوند، بمانند. اگر اين خطر را نميپذيرفت، حرکت نميکرد، اقدام نميکرد، خونش ريخته نميشد، آن فجايع عظيم براي حرم پيغمبر، دختر اميرالمؤمنين و فرزندان خاندان پيغمبر پيش نميآمد، اين واقعه در تاريخ نميماند. اين حادثهاي که ميتوانست جلوي آن انحراف عظيم را بگيرد، بايد به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاريخ، شوک ايجاد ميکرد و کرد. اين فداکاري امام حسين است.
البته به زبان هم گفتن اينها آسان است. کاري که امام حسين (عليه السّلام) کردند، يک کار فوقالعادهاي است. يعني ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه ميکنيم، خيلي بالاتر است. ما جوانبش را، ريزهکاريهايش را غالباً نديده ميگيريم. من يک بار در يک صحبتي، صبر امام حسين (عليه السّلام) را تشريح کردم. صبرش فقط اين نبود که بر تشنگي صبر کند، بر کشته شدن ياران صبر کند؛ اينها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر اين است که ديگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هي بگويند آقا نکنيد، اين کار غلط است، اين کار خطرناک است. هي ايجاد ترديد کنند. کيها؟ افرادي مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبير، عبدالله عباس؛ اين شخصيتهاي برجستهي بزرگ آن روز دنيا، آقازادههاي مهم اسلام، اينها هي بگويند نکن اين کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر ميکند که من ديگر تکليفي ندارم، اينها که دارند اينجوري ميگويند، دنيا هم که دارد آنجوري حرکت ميکند، بگوئيم و بگذريم. آن که در مقابل اين اظهارات، در واقع وسوسهها، ترديدافکنيها، راه شرعي درستکردنها بايستد و دلش نلرزد و قدم در اين راه بگذارد، او همان کسي است که ميتواند اين تحول عظيم را به وجود بياورد. و امام بزرگوار ما در اين جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سيد و سالار شهيدان، که من يک وقتي گفتم و حالا نميخواهيم وارد اين مقوله بشويم؛ شرحش مفصل است. اين پاسدارىِ امام حسين است.
سپاه در واقع با اين نامگذاري، با لطافت ميخواهد بگويد که من در اين راه قدم ميگذارم؛ خيلي خب مبارک است و خيلي بزرگ و مهم است، جا هم دارد. ميشود آدمهاي عيبجو و نکتهبين و نکتهسنج بيايند بگويند فلان جا اين اشتباه بود، فلان جا غلط بود، فلان کس اينجوري رفتار کرد. بر همهي جريانها و واحدها و آدمها و شخصيتهاي حقيقي و حقوقي ميشود ايراد گرفت؛ اما اگر منصفانه به حرکت سپاه پاسداران نگاه کنيم، از روز اول تا امروز، ميبينيم انصافاً سپاه به قول خودش عمل کرده؛ حقاً و انصافاً سپاه در اين راه ايستاده است. آدمها ميآيند و ميروند؛ اما آن هويت جمعي محفوظ ميماند؛ يکسان است.
من در آخرين ديداري که با عزيزان سپاهي داشتم، يک نکتهاي را عرض کردم که آن نکته مهم است؛ فقط اشارهاي ميکنم و آن اين است که گفتم نسلهاي متجدد سپاه، متبدل سپاه، نسلهاي آيندهي سپاه بايد سعي کنند يک قدم جلوتر و بالاتر از نسلهاي گذشته بردارند. يعني عالَم رو به رشد است، رو به تکامل است؛ حرکت، حرکت تکاملي است، پس جا دارد اگر ما انتظار داشته باشيم، توقع داشته باشيم که جوانِ وارد شدهي در سپاهِ امروز، از لحاظ معرفت، بصيرت، آگاهي، فداکاري، آمادهبهکاري، درست کار انجام دادن، بجا کار انجام دادن، بهنگام کار انجام دادن ـ که اينها خصوصياتي است که سپاه از خودش در طول اين سالها نشان داده است ـ يک قدم سپاه را از نسل گذشته بالاتر ببرد. به سپاهِ امروز که انسان نگاه کند، ببيند که کيفيت بالاست. اين ممکن هم هست؛ نگوئيد چطور چنين چيزي ممکن است. نه، کاملاً ممکن است. يعني شما نگاه کنيد به شرائطي که آن روز بود: جنگي وجود داشت و حضور دشمن در خاک ما؛ چه قبل از جنگ تحميلي هشت ساله، حضور ضد انقلاب مسلح، چه بعد هم که جنگ شروع شد، خود اين يک عامل و انگيزهي قوياي بود که آدمهاي بيتفاوت را هم حرکت ميداد و ميآورد داخل آن صحنهي عجيب و پرشور. امروز آن جنگ نيست؛ يک جنگ ظريفتري هست و البته خطرناکتري. آگاهي از اعماق اين جنگ يک توانائي بيشتر و هوشمندي بيشتري را ميطلبد. اگر ما ديديم امروز کساني وارد اين ميدان هستند و تلاش ميکنند و مبارزه ميکنند و با بصيرت در وسط ميدان ميايستند، پس جا دارد که بگوئيم اين از لحاظ انگيزه، از لحاظ عمل، کمتر از او نيست. اگر بهتر عمل کند، بهتر هم هست. در آينده هم همين جور ميتواند باشد؛ همت را اين بايد قرار داد.
امروز من عرض ميکنم هويت سپاه که هويت پاسداري است، به معناي يک مفهوم محافظهکارانه تلقي نشود. پاسداري يعني نگه داشتن، حفظ کردن. اين حفظ کردن را ميتوان با يک تفسير محافظهکارانه معنا کرد. يعني بگوئيم وضع موجود انقلاب را حفظ کنيم؛ من اين را نميگويم. حفظ انقلاب به معناي حفظ وضع موجود نيست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود يک حرکت پيشرونده است، آن هم پيشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهاي ترسيم شده. هدفها عوض نميشوند. اين اصول و ارزشهائي که بر روي آن بايستي ايستادگي کرد و براي آن جان داد، اصول و ارزشهائي هستند که در اهداف، مشخص شدهاند. هدف نهائي، تعالي و تکامل و قرب الهي است. هدف پائينتر از آن، انسانسازي است؛ هدف پائينتر از آن، ايجاد جامعهي اسلامي است با همهي مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحيد باشد، معنويت باشد. اينها اهداف هستند. اين اهداف عوضشدني نيستند؛ يعني ما نميتوانيم بيائيم مايه بگذاريم تا از هدف کم کنيم. بگوئيم خيلي خب، يک روز ميخواستيم عدالت برقرار کنيم، حالا ميگوئيم عدالت که نميشود، يک نيمهعدالتي برقرار کنيم! نه، عدالت. اين، هدف است. توحيد، استقرار شريعت اسلامي به طور کامل، اينها اهداف است، اينها تغييرپذير نيست. ليکن در جهت حرکت به سمت اين اهداف، سرعتها قابل کم و زياد شدن است، شيوهها قابل تغيير يافتن است، تدابير ممکن است جورواجور باشد. در اين جهت، انقلاب پيشرونده و پيشبرنده است. حفظ انقلاب يعني حفظ همين حالت پيشروندگي و پيشبرندگي. پاسداري از انقلاب، به اين معناست. اگر ما اينجور نگاه کرديم و مفهوم پاسداري را اينجور فهميديم، آن وقت آن طراوت و شور و هيجاني که در حرکت پاسداري هست، مضاعف خواهد شد.
جوانِ امروز اکتفا نميکند به ظواهري که حالا در جامعهي ما به هر حال تا حدود زيادي هست، بلکه اعماق را، مغزها را، سيرتها را مورد توجه قرار ميدهد؛ دنبال آنها حرکت ميکند. ايمانهاي عميق، آگاهيهاي بيشتر؛ اينها چيزهائي است که ما بايد دنبالش باشيم. پس اين پاسداري است به معناي صحيح، به معناي کامل، به معناي درست؛ پاسداري از حرکت انقلابي و پيشرفت انقلابي.
خب اگر بخواهيم اين کار بشود، دو حرکت در سپاه بايد انجام بگيرد: يک حرکت، حرکت دروني سپاه است؛ در درون خود، يعني خود را تکامل ببخشد. يک حرکت، حرکت به معناي يک جزء پيشبرندهي مجموعهي کل نظام و انقلاب است، يعني تأثيرگذاري در بيرون. اين دو تا حرکت به موازات هم بايد پيش برود. اگر ما از آن حرکت اول غافل بوديم، در درون مجموعهي سپاه و خانوادهي سپاه آن حرکت پيشرونده و ترقيبخش و تعاليبخش را انجام نداديم، حرکت دوم، يعني تأثير سپاه در پيشبرد مجموعهي انقلاب، ناکام خواهد ماند. دست و پائي هم اگر بزند، دست و پاي غلطي خواهد بود؛ چون:
ذات نايافته از هستي بخش
کي تواند که شود هستيبخش
پس دو تا حرکت لازم است: آن حرکت دروني، هماني است که فرماندهي محترم سپاه، به ابعادي از آن اشاره کردند، که درست است؛ من تأييد ميکنم، همين کارها بايد انجام بگيرد. اين حرکت دروني يک بعد مادي و يک بعد معنوي دارد. بعد معنوي همين پرداختن به ارزشها به معناي حقيقي کلمه، يعني مشخص کردن شاخصهاي ارزشي پاسداري و عرضه کردن خود و ديگران بر اين شاخصها به قصد پيشرفت، به قصد صيرورت صحيح و کامل به سمت آن هدفها است. اين بعد معنوياش است، بعد مادياش هم همين کارهاي خوبي است که در سپاه دارد انجام ميگيرد؛ بعد تشکيلات، بعد علمي و تحقيقاتي، بعد ساخت و ساز و توليد، بعد آموزشهاي نظامي و نظاميگري و از اين قبيل. اينها همه بايد در کنار هم انجام بگيرد. يک مجموعهي زندهي پرنشاطِ هميشهجوان که فرسودگي و پيري در آن راه ندارد، آن وقت از سپاه به وجود خواهد آمد که خوشبختانه امروز زمينههايش آماده است، زيرساختهايش آماده است، تجربياتش موجود است، انگيزههايش بحمدالله هست. اين ميشود حرکت دروني. اين مجموعه به عنوان يک مجموعهي شاخص، يک خط الگوي روشن وجود خواهد داشت. ممکن است کساني از جوانهاي ما، از مردم ما وارد سپاه هم نشوند، اما اين الگو را براي زندگي خودشان انتخاب کنند؛ الگوي معنويت درست، و الگوي فکر و تدبير و راه درست و حرکت صحيح در زمينههاي سازندگي.
بعد نوبت به تأثير اين حرکت در حرکت مجموعهي انقلاب ميرسد. اين هم به خودي خود حاصل خواهد شد. وقتي يک مجموعهي زنده، پرنشاط، باطراوت، پيشرونده، بشدت پايبند به مباني و اصول و ارزشها در نظام وجود دارد و دارد حرکت ميکند و زنده است و همه جا را ميبيند و آگاهي دارد و بصيرت دارد و تأثير ميگذارد، اين قهراً در پيشبرد مجموعه اثر تعيين کننده خواهد داشت ـ البته اين مخصوص سپاه هم نيست؛ من اين حرف را عيناً براي حوزههاي علميه هم ميگويم، براي نهادهاي دولتي هم ميگويم، منتها اندازهها و وزن اينها با هم يکسان نيست؛ هر کدام جايگاهي دارند، وزني دارند. حالا فعلاً دربارهي سپاه صحبت ميکنيم ـ و ما به اين حرکت سازنده و پيشرونده و متکامل احتياج مبرم داريم. يعني اسلام، امروز نيازمند به اين حرکت است.
حرکت نظام جمهوري اسلامي اثر خودش را در دنيا بخشيده است، تأثيرات عميقي گذاشته است، قدرتهاي استکباري و شيطاني را تضعيف کرده است، راههاي تازهاي در مقابل ملتها باز کرده است. يک فصل تازهاي در دنيا شروع شده است، يعني هرچه انسان نگاه ميکند، ديگر نظيري براي آن نيست. البته بنده، هم در عمر خودم در دورهي جواني، هم در تاريخ، تحولات گوناگوني را که در جاهاي گوناگون دنيا از جمله در منطقهي ما اتفاق افتاده است، يا ديدهام يا خواندهام. اين انقلابهائي که در کشورهاي آفريقائي، آمريکاي لاتين، انقلابهاي چپ در دههي 60 ميلادي ـ يعني پنجاه سال قبل مثلاً ـ اتفاق افتاد، اينها را ديديم؛ نه اينکه ندانيم که سابقهي تاريخي اين تحولات چيست و چه جوري است؛ نه، اينها را ديدهايم. اما اين که امروز دارد اتفاق ميافتد، بيسابقه است؛ اين ديگر نظير ندارد. در آن حوادثي که در دههي 60 ميلادي پيش ميآمد ـ چه در آفريقا، چه در آمريکاي لاتين، چه در برخي از کشورهاي آسيا ـ آنچه که اتفاق ميافتاد، غلبهي يک حزب و يک تشکيلات بود بر سرنوشت يک ملت؛ با يک گرايش مادي و مارکسيستي، که معنويت و خدا در آن وجود نداشت. ميگفتند مردمي؛ اما مردمي بودنش به اين بود که يک حزبي غالباً هم با کودتا ميآمد سر کار. همين احزاب و رژيمهاي به اصطلاح انقلابي که در شمال آفريقا سر کار آمدند، همهشان با کودتا سر کار آمدند؛ مثل جمال عبدالناصر، مثل همين قذافي و ديگران. حرکتِ مردمي و انقلاب به معناي حقيقي نبود. آنچه امروز دارد اتفاق ميافتد، حضور مردم است با تنشان، با جانشان؛ اينها مردمند. ممکن است احزاب هم به معنائي حضور داشته باشند يا تأثير هم داشته باشند؛ اما آن که توي ميدان است، يک مجموعهي نظامي نيست، يک مجموعهي کودتاگر نيست؛ مجموعههاي مردمياند، تودههاي مردمياند، آن هم با گرايش توحيدي و خدائي و الهي؛ با الله اکبر، با نماز جماعت. حالا تبليغات آمريکائي و صهيونيستي بگذار انکار کنند؛ خب بکنند، واقعيت که با انکار آنها عوض نميشود. واقعيت اين است. اين اصلاً سابقه ندارد. تا آنجائي که ما در دورانهاي انقلابها ديدهايم و شنيدهايم و خواندهايم، يک چنين چيزي با اين فراگيري اصلاً سابقه ندارد. اين يک چيز جديد است. يعني واقعاً تاريخ منطقه و به تبع آن تاريخ دنيا ورق خورده است؛ يک فصل جديدي آغاز شده. ما اينجا چه کارهايم؟ من هيچ نميخواهم ادعا کنم و بگويم انقلاب اسلامي همهکاره بود ـ حالا بعضي هم حساسند از اينکه گفته بشود منشأ اين انقلابها، انقلاب اسلامي است ـ نه، اصلاً چنين ادعائي هم نميکنيم، لازم هم نيست چنين ادعائي بکنيم؛ اما مسئله اين است که امروز همان حرکتي که ما ملت ايران سي سال قبل، سي و دو سال قبل شروع کرديم، عيناً همان حرکت را با يک تفاوتهاي منطقهاي و بومي و جغرافيائي و تاريخي، در دنياي اسلام در چندين کشور داريم مشاهده ميکنيم. و من عرض کردم موج بعدي اين کار در مناطق خيلي دوردستتر هم وجود دارد و چنين چيزي پيش خواهد آمد، که اين براي ما تشويقآميز است، اين براي ما مبشّر است، مژدهبخش است؛ نشان ميدهد که ما اميدمان به آينده بايد بيشتر باشد.
البته دشمن با همهي توان روي همين نقطه دارد کار ميکند. نميخواهد اين الگو جلوي چشم ملتهاي مسلمان گرفته بشود، بگويند ببينيد ايران به کجا رسيد. اما چه بخواهند، چه نخواهند؛ بپسندند، يا نپسندند، اين اتفاق افتاده است. همين کارهاي علمي و فني و تحقيقاتياي که شماها و سازمانهاي ديگرِ نيروهاي مسلح دارند ميکنند و آنچه که در خارج از نيروهاي مسلح، در دانشگاهها، در مراکز گوناگون تحقيقاتي، امروز دارد در کشور انجام ميگيرد، اينها چيزهائي است که آيندهها را به طور دقيق تصوير و ترسيم ميکند؛ يعني مهرههاي آينده را، يکي يکي دارد ميچيند. اينهاست که معين ميکند آينده مال کيست. اين البته به برکت اسلام و روحيهي انقلابي است، اين روحيه را بايستي تقويت کرد. بنابراين، پاسداري از انقلاب را به اين معنا بگيريم. به اين معناي متحول، متطور، پيشرونده.
يکي از چيزهائي هم که حالا در عرصه و در ميدان لازم است به آن توجه کنيم، اين است که: مراقب باشيم دستگاههاي انقلاب سرشان گرمِ کارهاي غيرمفيد و احياناً مضر در اين حرکت پيشرونده نشود، که يکي از اينها، همين مسئلهي اختلافات است، که من اگر روي اينها تکيه ميکنم، به خاطر اين است. يک وقت هست که يک جرياني در مقابل انقلاب ميآيد قد علم ميکند به قصد کوبيدن انقلاب، خب، وظيفهي هر کسي است که دفاع کند. انقلاب از خودش دفاع ميکند، مثل هر موجود زندهي ديگري. انقلابي که نتواند در دوران فتنه، در دوران ايجاد کودتاهاي گوناگون ـ سياسي و نظامي و امثال اينها ـ از خودش دفاع کند، زنده نيست. اين انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع ميکند، غالب هم ميشود، پيروز هم ميشود، برو برگرد هم ندارد؛ کمااينکه در سال 88 ديديد اين کار اتفاق افتاد. يک وقت اين است قضيه، يک وقت نه، قضيه، قضيهي ايستادگي در مقابل يک حرکت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف نظر، اختلاف سليقه، اختلاف عقيده احياناً است. اينها را بايستي هرچه ممکن است فرو کاست. اينجور چيزها را هرچه ممکن است بايد کم کرد. مشتعل کردن اين اختلاف نظرها مضر است.
يک مسئله اين است که اگر يک کسي يک حرف غلطي زد، آيا کسي بايد به او جواب بدهد يا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شيوهي خودش را دارد، راه خودش را دارد، کار خاص خودش است. يک وقت هست که حالا که کسي يک حرف غلطي زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو کنيم، شعار کنيم که آقا، فلاني اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است که اشتباه است، خطاست. من با حرکت روشنگرانه از سوي هر کسي، از سوي هر نهادي، هيچ مخالفتي ندارم، بلکه علاقهمندم و معتقدم به مسئلهي تبيين. يعني اصلاً جزو راهبردهاي اساسي کار ما از اول، مسئلهي تبيين بوده است. تبيين لازم است؛ اما اين معنايش اين نيست که ما به اختلافات دروني، هي دامن بزنيم. مراقب باشيد. اين را همه بايد مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جريانهاي سياسي، در جريانهاي گوناگون فکري و سليقهاي مطلقاً مشتعل کردن فضا مناسب نيست. حالا شماها الحمدلله همهتان بصيريد، آگاهيد، لابد از جريانات خبر داريد و الان همين اوضاعي را که توي کشور هست، ميبينيد که متأسفانه اين عليه آن، آن عليه اين؛ و دستگاههاي خارجي چه خوشحالياي ميکنند؛ تحليل ميگذارند رويش: بله، بينشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بين رفتند(!) آرزوهاي خودشان را هي مرتباً تکرار ميکنند. خب، پيداست که اين مسئله نقطهي ضعف ماست. نبايد بگذاريم اين نقطه ضعف ادامه پيدا کند يا افزايش پيدا کند. اينها را بايد توجه داشت. حرکت، حرکت متين، مستدل و مستند باشد. اگر کساني اختلافنظرهائي دارند، با استدلال بيان کنند. عرض کردم، من معتقد به تبيين هستم. در دوران مبارزات هم، اختلاف ما با چپيها و مارکسيستهائي که آن وقت مبارزه ميکردند، سر همين بود که ما ميگفتيم بايد تبيين کرد، آنها به تبيين اعتقاد نداشتند؛ يک چيز ديگري ميگفتند، يک تفسير ديگري داشتند. کار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگري، بيان منطقي، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقي را هم خراب خواهد کرد. ممکن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند. اين، حرف ماست؛ اين، عرض ماست.
حرکت، حرکت پيشرونده باشد. به خيلي چيزها نياز هست. من اينجا يادداشت کردم؛ از جمله صفِّ واحد بودن، که همين مسئلهي وحدتي است که عرض کرديم. «انّ الله يحبّ الّذين يقاتلون في سبيله صفّا کانّهم بنيان مرصوص»؛ (2) مثل يک ستون مستحکم، مثل يک ديوار حصين و نفوذناپذير در مقابل تهاجم دشمن بايستي ايستاد.
حالا شما جوانهاي عزيز که در سپاه هستيد؛ روحانيون عزيز، علما، طلاب جوان و مؤمن و فعال که در دفتر نمايندگي مشغول به کار هستيد، دو چيز را بدانيد: يکي اينکه همهتان خيلي کار داريد؛ هم جوانهاي سپاهي، هم روحانيون محترم؛ خيلي کار جلوتان داريد که بايد انجام بدهيد. دوم اينکه بدانيد که همت اگر بکنيد، اين کارها را حتماً ميتوانيد انجام بدهيد و يک برههاي از زمان که بگذرد، ناگهان ميبينيد در يک نقطهي بالاتري قرار داريد؛ يعني پيشروندگي حتمي است. تلاش که بود، همت که بود، اميد که بود، حتماً پيشروندگي هست؛ يعني برو برگرد ندارد. اين را بايستي مجموعهي سپاه در نظر داشته باشند. البته برنامهريزيهاي گوناگون در صدر تشکيلات سپاه يک امر لازم و دائمي و هميشگي است که بايستي انجام بگيرد، دارد هم انجام ميگيرد و خوب هم هست. و اميدواريم انشاءالله خداي متعال کمکتان کند. امروز همين مقدار بس است. اميدواريم خداوند شماها را مشمول لطف خودش قرار بدهد.
اين را هم به مسئولين محترم سپاه، چون حالا اغلب اينجا هستيد، عرض کنم، که يکي از کارهاي خيلي لازم که من الان به آقاي سردار فرماندهي کل سپاه هم اين را تذکر دادم، اين است که به خانوادههاي شهدايتان رسيدگي کنيد. رسيدگي هم مهمترينش و بهترينش عبارت است از تلطف و احوالپرسي و خبرگيري؛ همهاش کمک نيست، خيليها هم به کمک احتياج ندارند؛ اما به محبت و ملاطفت و همراهي و همدلي، همه احتياج دارند؛ از بالا تا پائين همه دوست ميدارند که مورد ملاطفت قرار بگيرند. بعضي از شهداي سرافراز ما بحمدالله شهرت همگاني دارند، همه اينها را ميشناسند؛ خيليها هم هستند که نه، پيش اهل آسمانها البته مشهورند؛ آنها را ملائکهي خدا خوب ميشناسند؛ اما در بين ماها، شايد خيلي معروف نيستند؛ به اينها بپردازيد، سراغ اينها برويد و اميدواريم انشاءالله دوستان يک عملکرد منسجم و مدوني در اين زمينه پيشبيني کنند.
اميدواريم خداوند شماها را محفوظ بدارد، باقي بدارد و مشمول ادعيهي ولي عصر (ارواحنا فداه) باشيد و روح مطهر امام بزرگوار و روح مطهر شهدا از همهي شما و ما راضي باشد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
1) مقتل ابيمخنف، ص 85
2) صف: 4
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۶۹۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برگزاری نماز جمعه شهرستانهای استان مرکزی
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ حجت الاسلام رحیمی خطیب نماز جمعه ساوه گفت: در عملیات وعدۀ صادق، قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین المللی به اثبات رسید.
---------
حجت الاسلام میرصادقی امام جمعه خمین در خطبههای این هفته نماز جمعه با تبریک فرا رسیدن هفته معلم گفت: معلمان افسران میدان پیشرفت و مهمترین عوامل هویت سازی فرهنگی و اعتلای علمی جامعه هستند.
-------
حجت الاسلام صفاهانی امام جمعه خنداب در خطبههای این هفته نماز جمعه با اشاره به روز ملی شوراها گفت: شوراها به عنوان نماینده مردم هستند و برای مطالبه گری از مسئولین و رفع مشکلات و کاستیها در شهرستان باید اهتمام بیشتری داشته باشند.
-------
حجتالاسلام مهدی نژاد امام جمعه شازند، به پاسخ مقتدرانه سپاه پاسداران به حمله موشکی رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: در قضایای اخیر، مسئله تعداد موشکهای به زمین نشسته نیست، مسئله قدرت و جسارت و شهامتی است که در دل ملتها جوانه زده و موضوع اصلی شکست هیمنه اسرائیل جنایتکار است.
-------
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ حجت الاسلام طاووسی امام جمعه آشتیان با گرامیداشت روز کارگر گفت: کارگران در عرصه تولید و اقتصاد نقش بسیار مهمی دارند و باید به جایگاه این قشر بزرگ جامعه بیش از پیش توجه شود.
----
حجت الاسلام سعیدی امام جمعه کمیجان با اشاره به دیدار جمعی از فرماندهان سپاه با رهبرمعظم انقلاب اسلامی گفت: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچون دوران بعد از انقلاب با قدرت از تمامیت ارضی و انقلاب اسلامی پاسداری میکند و این دستاوردها و توانمندی داخلی جوانان برومند این سرزمین است که هیمنه اسرائیل و آمریکا را فروریخته است.
-------
حجت الاسلام ربانی امام جمعه محلات به روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای اشاره کرد گفت: شهدا پهلوانان واقعی هستند، پهلوان الگویی برای جوانان و نوجوانان محلات محسوب میشودند لذا باید این فرهنگ را پاس بداریم.
------
حجت الاسلام غفوری امام جمعه دلیجان با اشاره به هفته کار و کارگر، گفت: در دین مبین اسلام در زمینه مقام کارگر بسیار تأکید شده تا جایی که پیامبر(ص) بر دستان کارگر بوسه میزنند و این نشان از مقام والای این قشر تأثیرگذار در جامعه دارد.