Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-04@03:10:28 GMT

جریان اصلاحات و ضرورت آغاز نقد از درون

تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۷۶۷۷۰

جریان اصلاحات و ضرورت آغاز نقد از درون

تهران-ایرنا- اصلاح از درون، نقد و به روز رسانی شیوه های سیاست ورزی از اصول مهم جهان بینی فکری جریان اصلاحات از زمان حضور در ساخت قدرت در ایران بوده است. اصولی که این جریان طی دو دهه گذشته تلاش کرد تا در سایه آنها حیات سیاسی اثرگذاری را تجربه کند.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، «اصلاح» اصل بنیادین تفکر اصلاح طلبی و اساس کنش سیاسی معتقدان به این تفکر است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اصلی که دو دهه پیش گروهی از فعالان سیاسی و مسوولان وقت نظام جمهوری اسلامی را زیر پرچم اصلاحات گرد آورد و تا به امروز تمام بنیان های فعالیت 20 ساله این جریان را تشکیل داده و به ثمر رسانده است.
اگرچه پیشینه اصلاح طلبی به مفهوم ضرورت اصلاح هر سیستم و ساختاری، قدمتی تاریخی در ایران دارد اما شاید بتوان حجت الاسلام «سید محمد خاتمی » را

متاخرترین پرچم دار تغییر تدریجی و اصلاح امور با بهره جستن از شیوه های قانونی دانست. تغییر تدریجی، اصلاح ضعف ها و اشتباهات با سیاست ورزی مصلحانه و آرام استراتژی رییس دولت های هفتم و هشتم و رهبر اصلاحات در ایران است. باورمندی اصلاح طلبان به تغییر تدریجی بدون خشونت و قانونمدارانه ویژگی اصیل اصلاحات بوده و است اما اصلاح نهادها، تنها به نظام حاکمیتی و ساختارهای مستقر قدرت محدود نمی شود. این جریان همواره در راستای واکاوی ساختاری اندیشه های خود، به اصلاح و نقد از درون معتقد بوده است.
فراز و فرودهای خودخواسته یا تحمیل شده بر اصلاحات در مقام یک جریان سیاسی گرچه از 2 خرداد 1376 تا به امروز تغییرات بی شماری را متوجه این طیف سیاسی کرده است اما باید اذعان کرد که هر طیف سیاسی در نظام های مردم سالار برای بهبود اثرگذاری خود در عرصه اجتماعی نیازمند نقد،اصلاح و تغییر از درون است. رهبر جریان اصلاحات نیز برپایه همین اصلِ نقد از درون بر ضرورت ایجاد تغییرات متناسب با فضای سیاسی و اجتماعی جامعه تاکید دارد.
بسیاری از نظریه پردازان این جریان در کنار ارائه راهکار برای حضور در قدرت، بر تغییر و اصلاح در ساختارهای اصلاحات نیز تاکید دارند. ضرورت این تغییر و اصلاح در برهه کنونی که این جریان در سه انتخابات متوالی توانسته است اعتماد عمومی را کسب کند، بیشتر اهمیت می یابد. اگر بپذیریم که به دلیل ضعیف یا نوپا بودن نهادهای دموکراسی در ایران و در غیاب احزاب قدرتمند و متنوع، تشکل هایی چون اصلاحات بیش از هر نظام دیگری با خطر فروپاشی از درون روبرو هستند، می توان اهمیت بهبود و بهینه سازی ساختارهای تشکیلاتی چنین جریان هایی را درک کرد.
تاریخ سیاست ایران نشان داده است که پیروزی های متوالی جریانی سیاسی و اقبال عمومی مردم به آن می تواند بالقوه خطری برای تضعیف آن طیف باشد. اصلاحات در سه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازهم و مجلس شورای اسلامی و حتی شورای شهر، توانست با بهره گیری از تجربیات یک دهه گذشته و تکیه بر محبوبیت رهبر خود، فاتح بهارستان و پاستور و بهشت باشد، تداوم این فتح اما در آینده با چالش های متفاوتی روبرو خواهد بود. چالش هایی که راهبران جریان اصلاحات اگر به شناخت آن و تلاش برای حل و رفع آن تلاش نکنند اقبال مردمی در جامعه و حضور مقتدرانه در عرصه سیاست را از دست خواهند داد. از مهمترین این چالش ها، تضعیف یکپارچگی و اتحاد سخن و رای میان طیف های مختلف این جریان است. اتحادی که رمز پیروزی بوده است به نظر می رسد ماه های پس از انتخابات با زمزمه های تفرقه تهدید می شود.
اما و اگرهای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، روند و معیارهای فهرست بندی از سوی تصمیم گیرندگان این جریان دو موضوعی است که از سوی برخی از طیف های اصلاح طلب محل سوال، چالش و حتی اعتراض بوده است. پاسخ گویی به این اعتراض ها و نقدها همان آغاز اصلاح از درون است که مورد نیاز اصلاح طلبان است. شنیدن نقدها و گشودن فضای نقد و تحلیل از سوی مخالفان هرچند در عرصه سیاست ایران تمرین نشده است اما اصلاحات به حکم ایدئولوژی و تفکر خود باید آغازگر چنین شیوه ای باشد.
همزمان با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و دو دهه از حضور تفکر اصلاح طلبی در ایران، به یقین نیروهای پیش برنده و پیشرو این جریان دچار کهولت سن شده اند. از این رو ضرورت جوان سازی و تربیت، آموزش و آماده سازی نیروهای مومن به این تفکر و کارآمد در عرصه سیاست بیش از گذشته ضروری می نماید. قدرت در هر سیستم سیاسی باید از نسلی به نسل بعد منتقل شود و نسل نخست با تجربیات اندوخته به نسل جوان اعتماد کنند تا جوانگرایی و امید به آینده در سیستم سیاسی و فکری نهادینه شود.
آنچه این میان اما به عنوان محور مهم تغییر از درون و اصلاح ساختارهای سیاسی اهمیت ویژه می یابد «هماهنگی با جامعه» است. هر تفکری که نتواند نیازهای جامعه زیست خود را درک کرده و بر پایه آن برنامه ریزی کند، در درازمدت محکوم به حذف از آن جامعه است. تفکر اصلاحات هم مانند هر ایدئولوژی دیگری نیازمند به روز رسانی و هماهنگی با تغییرات جامعه است. بدون درک نیازها، خواست ها و دغدغه های فرهنگی، اقتصادی وسیاسی نسل های مختلف نمی توان برای تاثیرگذاری بر این ساختارها برنامه ریزی صحیح و منسجم داشت.

**پژوهشم**9402** 1601**خبرنگار: لیلا واحدی**انتشاردهنده:شهناز حسنی
ایرنا پژوهش،کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران و جهان، https://t.me/Irnaresearch با ما همراه شوید.

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۶۷۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است

به گزارش جماران؛ گفت و گوی عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرآنلاین در پی می آید:

 

پس از گفتگوی آقای نصیری با بی‌بی‌سی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاح‌طلبان داخلی مطرح شد دلیل آن چیست؟ 

واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.

 

فکر می‌کنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهی‌الیه حکومت را تا منتهی‌الیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.

واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفته‌اند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بی‌صداقتی یا توطئه‌چینی و دودوزه‌بازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه می‌کنند و می‌گویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی می‌شوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.

درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکته‌ای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های رفتاری جاری است که موجب می‌شود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای حجاب چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همین‌گونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.

 

فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟

ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

 

به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟

پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگی‌ها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرف‌های خودشان را می‌زنند ولی در سطح همکاری بعید می‌دانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.

 

به عنوان آخرین سوال فکر می‌کنید ایده او برای کسانی جذاب است؟

دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. 

ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست. فارغ از این که با کدام‌یک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواسته‌اند تحت عنوان تحول‌خواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحول‌خواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم می‌تواند شامل اصلاح‌طلب شود و هم برانداز. 

در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه‌ و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.

دیگر خبرها

  • واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
  • ابوترابی: «وعده صادق» آغاز تحول در منطقه و معادلات سیاسی است
  • چرا کشوری مثل مصر سریال «حشاشین» را ساخت؟
  • چرا کشوری مثل مصر سریال "حشاشین" را ساخت؟
  • چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • آغاز حمایت از کارگران نخبه با اجرای آیین‌نامه حمایت از «نخبگان درون سازمانی»
  • فعال سیاسی اصلاح طلب: تحولات جهانی به سود ایران است