Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@15:18:17 GMT

قاتل نیستم

تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۱۵۱۱۴

قاتل نیستم

او بعد از جنایت گریخت و پنج ماه زندگی مخفیانه داشت تا این که ماموران رد او را درخانه باغی در شهر کرج یافتند و عامل جنایت پیش از این که فرصتی برای فرار پیدا کند، بازداشت شد. متهم در گفت‌وگویی از درگیری مرگبار و فرارش گفت که در ادامه می‌خوانید.

سواد داری؟

بله. دیپلم گرفتم و دیگر ادامه تحصیل ندادم.

شغلت چیست؟

بساز و بفروشی می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معتادی؟

بله.

چند سال است که اعتیاد داری؟

دو سال است.

چی مصرف می‌کنی؟

فقط تریاک مصرف می‌کنم.

ازدواج کردی؟

قبلا متاهل بودم. اما به خاطر اختلافاتی از همسرم جدا شدم.

به چه اتهامی بازداشت شدی؟

می‌گویند قتل عمد. اما قتل عمدی در کار نبود. من نمی‌خواستم مرد همسایه را به قتل برسانم. از مرگ او خیلی ناراحتم.

موقع بازداشت، از مخفیگاهت پول و دلار کشف شد. آنها متعلق به تو بود؟

این پول و دلارها را از دوستانم گرفته بودم. آنها بعد از این که متوجه شدند چه اتفاقی برایم افتاده است، پول و دلارها را آوردند تا من با آن بتوانم فرار کنم و از کشور خارج شوم. اما من چون مرتکب قتل نشده بودم فقط این اموال را در خانه نگه داشتم و از آن برای فرارم استفاده نکردم. کاری نکرده بودم که از کشور خارج شوم.

ثروتمندی؟

آنقدر نه. اما به اندازه خودم پول داشتم. در این سال‌ها خیلی کارکردم تا پول جمع کنم و وضع مالی‌ام خوب شد.

پیش از این خارج از کشور رفته بودی؟

بله. شش سال در ژاپن شبانه روز کار و دستمزدم را پس‌انداز کردم. 70 میلیون تومان پول در آن سال‌هایی که در ژاپن کار کردم، پس‌انداز کردم و آن را به ایران آوردم. سال 79 که به ایران بازگشتم. همان سال 320 متر زمین خریدم و ساختمان‌سازی را در تهران شروع کردم. در دوره‌ای که مدرسه می‌رفتم نیز با پهن کردن بساط در خیابان دستفروشی کرده و پول درمی‌آوردم. پدرم کارمند بود و از این کار خوشش نمی‌آمد. من آنقدر به کاسبی علاقه داشتم که حتی بعد از دیپلم کسب و کار را رها نکردم.

چند تا خواهر و برادر هستید؟

هشت خواهر و برادر هستیم. همه ازدواج کرده بودند و من بعد از جدایی با والدینم زندگی می‌کردم.

خودروی گرانقیمت داری؟

بله، ارزش خودرویم 420 میلیون تومان است.

می‌دانی فردی که در آپارتمان زندگی می‌کند باید قوانینی را رعایت کند؟

بله. می‌دانم همسایه‌ها نسبت به هم حق و حقوقی دارند. من سعی می‌کردم این حق و حقوق را رعایت کنم، اما مقتول ـ مرد همسایه‌مان ـ قوانین را بدرستی رعایت نمی‌کرد.

کل ساختمان محل حادثه متعلق به شما بود؟

طبقه اول متعلق به من و خانواده‌ام بود. ما در آنجا پنج طبقه ساختیم. من یک سوئیت غیرمجاز نیز در پارکینگ ساختمان ساخته بودم که وسایل اضافه‌ام را در آنجا می‌گذاشتم.

اختلاف و درگیری شما با مقتول چه بود؟

مقتول از ما می‌خواست حالا که من یک سوئیت در پارکینگ برای خودم ساختم، باید یک پارکینگ اضافه نیز به او بدهم. همین باعث بروز اختلاف و درگیریمان شد. او مدام در وسط پارکینگ پارک می‌کرد که ما نتوانیم خودروهایمان را بدرستی پارک کنیم. آخر هم بابت همین موضوع از من شکایت کرد و برایم اخطاریه آمد.

می‌دانستی مقتول مدیرمسئول نشریه است؟

خیر. خبر نداشتم. بعد از دستگیری متوجه کار او شدم.

شما مدعی هستید کاری نکرد پس چرا روز جنایت فرار کردی؟

من چون اعتیاد داشتم، ترسیدم و فرار کردم و در این پنج ماه پنهان شدم و زندگی مخفیانه داشتم.

از روز جنایت بگو.

من او را نکشتم. فقط با او درگیر شدم. او به من تلفن کرد و گفت حالا که مساله پارکینگ را حل نمی‌کنم، خودروی مدل بالای مرا نیز تخریب می‌کند. از پشت تلفن صدای ضربه زدن او به خودروی پارک شده‌ام در پارکینگ ساختمان و به صدا در آوردن دزدگیر آن را می‌شنیدم، فحاشی کرد. من هم به ساختمان رفتم. زنگ خانه‌اش را زدم و خواستم بیاید بیرون تا با هم حرف بزنیم که نیامد و بد و بیراه گفت. رفتم مقابل خانه‌اش اما در را باز نکرد. زمان کوتاهی نگذشته بود که فردی آمد و ابلاغیه‌ای را برایم آورد. زمانی که برگه آن را نگاه کردم، دیدم اخطاریه است.

بعد چه شد؟

رفتم دنبال کارهای خودم که ساعاتی بعد مادرم تماس تلفنی گرفت و خبر داد مرد همسایه در حال جر و بحث و دعواست و از من خواست به خانه بیایم. وقتی آمدم متوجه شدم مرد همسایه و برادرانش در آنجا هستند. آنها خودروی مدل بالای مرا تخریب کرده بودند. من هم عصبانی شدم و با برداشتن نیمچه قمه‌ای که داخل وانتم بود، به سمت خودروی مرد همسایه رفتم و آن را تخریب کردم و شیشه‌هایش را شکستم.

دعوا ادامه پیدا کرد؟

بله. درگیری‌مان ادامه داشت که برادر و برادرزاده‌ام به ساختمان آمدند و آنها هم وارد دعوا شدند تا آن را پایان دهند که نشد. زمانی که نیمچه قمه در دستم بود؛ برادر مقتول مرا محکم به کناری کشید که نفهمیدم چطور ضربه به بدن مرد همسایه خورد. وقتی به خودم آمدم دیدم او در حالی که لباس‌هایش خونی بود، کف حیاط افتاد. آن روز خون به مغزم نرسیده بود. خیلی عصبانی بودم. شاید اگر کمی خودم را کنترل می‌کردم این درگیری و دعوا رخ نمی‌داد.

فرار کردی؟

خیلی ترسیده بودم. نمی‌فهمیدم چطور این گونه شد. چند نفری درآنجا چاقو و قمه و زنجیر داشتند. نمی‌دانم ضربه من به او خورد یا ضربه افراد حاضر در درگیری. اما اگر ضربه من به او خورده بود، آنها باید راهم را سد کرده و اجازه نمی‌دادند من با سوار شدن به موتورم از محل بروم.

چرا با خودت نیمچه قمه حمل می‌کردی؟

من زمانی که برای ساخت و ساز به شمال کشور رفته بودم. چند نفری به من حمله کرده و کتکم زدند. حتی فکم آسیب دید. برای دفاع از خودم در برابر مزاحمان با خودم
نیمچه قمه حمل می‌کردم.

به محل درگیری برنگشتی؟

از ترس برنگشتم. معتاد که بودم، احساس کردم اگر بازگردم همانجا پلیس مرا دستگیر می‌کند.

بعد از فرار کجا رفتی؟

رفتم به نمایشگاه خودروی دوستم. یک خودروی سانتافه از او 180 میلیون خریده بودم و خودرو را در مغازه‌اش گذاشته بودم تا آن را برایم 185 میلیون تومان بفروشد. از او خواستم خودرو را بدهد که قبول نکرد. بعد سوار موتورم شدم و به کرج رفتم. آنجا خانه باغ دوستم بودم.

چطور متوجه مرگ مرد همسایه شدی؟

دو روز گوشی تلفن همراهم را خاموش کردم، کسی از من خبری نداشت. مقداری تریاک همراهم بود آن را مصرف کردم و حالم کمی بهتر شد. بعد از دو روز که تلفن همراهم را روشن کردم و از خانواده و دوستانم ماجرا را جویا شدم، متوجه شدم مرد همسایه کشته شده و پلیس در تعقیبم است. از آن موقع به بعد تلفن را خاموش کرده و در همان خانه ماندم. فقط برای خرید موادغذایی از آنجا بیرون می‌رفتم. کسی نمی‌دانست من آنجا هستم.

چرا تسلیم نشدی و پنج ماه پنهان شدی؟

به خاطر اعتیادم و این که از زور خماری ممکن بود بمیرم.

چطور بازداشت شدی؟

روزهای آخر دیگر خیلی افسرده و خسته شده بودم. دیگر نمی‌توانستم با این شرایط کنار بیایم. می‌خواستم دیر یا زود تسلیم شوم که نشد. آن روز از خانه بیرون زدم که یکدفعه متوجه حضور ماموران شدم، خواستم فرار کنم که نشد و ماموران محاصره‌ام کردند و من بازداشت شدم.

در سوئیتی که غیرمجاز ساخته بودی، مشروبات الکلی و لباس پلیس کشف شده، آنها برای چه بود؟

من به لباس پلیس علاقه داشتم. آن را خریده و در آنجا نگهداری می‌کردم. اصلا از آن سوء استفاده نکرده‌ام.

بی‌سیم و بلندگوی غیرمجاز هم از شما کشف شده است؟

بله. بی‌سیم برای این بود که با نگهبانمان در ارتباط باشم که در را هنگام ورود و خروجم باز کند. بلندگو هم برای صدا کردن او بود که روی خوروی وانتم نصب کرده بودم.

منبع: جام جم آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۱۵۱۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از تشابه ماجرای بابک خرمدین با فیلمی که نامش تغییر کرد

کارگردان فیلم «همسایه شما، زهره» که فیلمش را نسبت به آنچه در جشنواره فجر سی‌وهشتم نشان داد، تدوین مجدد کرده است، می‌گوید: این فیلم تاریخ مصرف ندارد و تشابه قابل توجه آن با جامعه امروز آن را زنده نگه داشته است.

علی درخشنده که سال ۱۳۹۸ نخستین فیلم بلندش را با نام «دشمنان» در جشنواره فیلم فجر رونمایی کرده بود، در گفت‌وگویی با ایسنا درباره معرفی فیلمش و تاخیر در اکران آن پس از حدود پنج سال بیان کرد: «همسایه شما، زهره» یک تریلر - درامای روانشناختی درباره زنی با یکسری پیچیدگی‌های ذهنی و روان‌نژندی است که سبب می‌شود به اقداماتی پیرامون خودش دست بزند و شاید مشابه آن را به شکلی امروز هم در جامعه ببینیم. البته من فیلم را پنج سال قبل ساختم ولی در آن زمان هم چنین مسائلی دیده می‌شد. حتی یادم می‌آید وقتی ماجرای مرحوم بابک خرمدین پیش آمد و بعدها شنیدیم که پدر و مادرش بجز او چند نفر دیگر را هم کشته بودند، تشابهاتی نسبت به آنچه من در فیلم روایت کرده بودم، دیده می‌شد که این موضوع از نگاه کردن به جامعه نشأت می‌گرفت.  

او افزود: داستان دیر اکران شدن فیلم هم در دو سال اول پس از ساخت، بخاطر شیوع کرونا بود که پخش و اکران همه فیلم‌ها را تحت تاثیر قرار داد. در آن مقطع پخش جهانی در اولویت ما بود که در همان زمان، فیلم من و «تومان» مرتضی فرشباف به جشنواره‌های شناخته شده‌ای همچون «شب‌های سیاه تالین» راه پیدا کردند، گرچه شاید من عجله کردم چون بسیاری از جشنواره‌ها در آن دوران برگزار نشدند. بعد از آن هم مسائل دیگری پیرامون من و تهیه‌کننده فیلم (مجید برزگر) پیش آمد که مجوز نمایش فیلم را تحت تاثیر قرار داد و با وجود اینکه فیلم پروانه نمایش داشت، تاکید شد که باید آن را دوباره ببینند البته در نهایت همه مسائل برطرف شد.

وی درباره اینکه آیا خودش تصمیم گرفته فیلمش را در گروه هنر و تجربه اکران کند گفت: اگرچه اوضاع سینما در گذشته‌ هم چندان خوب نبود اما در همان سال‌ها برخی پخش‌کننده‌ها می‌گفتند باوجود آنکه بازیگری به عنوان ستاره در فیلم نیست، باز هم می‌توان این فیلم را در سینمای بدنه اکران کرد در حالی که الان شرایط سینما آنقدر تغییر کرده که به سختی می‌توان چنین فیلمی را در سینمای بدنه و کنار این تعداد کمدی اکران کرد. از سوی دیگر گروه هنر و تجربه دو سالی است که از فیلم من پشتیبانی کرده و پیگیری‌هایی را بابت به اکران رسیدن فیلم انجام داده، به همین دلیل به گفته بسیاری از کارشناسان مربوط، اکران در این بسته و شرایط مناسب‌تر بود و من هم دوست داشتم فیلمم را روی پرده ببینم تا اینکه بخواهم آن را اکران آنلاین کنم.

درخشنده که این روزها در تدارک ساخت یک سریال برای شبکه نمایش خانگی است، درباره تغییر نام فیلمش از «دشمنان» به «همسایه شما، زهره» نیز توضیح داد: اسم فیلم را تغییر دادم چون با توجه به شرایط فعلی تصور کردم «زهره» می‌تواند مثل یکی از همسایه‌های ما باشد که کنار ما زندگی می‌کند؛ ضمن اینکه تدوین فیلم را هم در بخش‌هایی تغییر داده بودم و بهتر بود نام آن هم جدید باشد. البته در این چند سال باز هم فیلم به فهرست‌ مقدماتی چند جشنواره‌ همچون ادینبورگ و شانگهای راه پیدا کرد اما صادقانه به آن‌ها اطلاع دادم که با وجود تدوین دوباره و تغییرات در فیلم آن را یک بار در شب‌های سیاه تالین نمایش داده‌ام. این‌ها سبب شد که خوشحال باشم از اینکه فیلم هنوز زنده است و تاریخ مصرف ندارد.

رویا افشار، ندا جبرئیلی، مسعود دلخواه، قربان نجفی، علی بی غم، سینوهه دانشمند، توران یاقوتی و سعید آرمند در «همسایه شما، زهره» به ایفای نقش پرداخته‌اند.  در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «شیوا گفت: همه‌ش احساس می‌کنم شهاب هر شب داره از پشت این درخت‌ها بهمون نگاه می‌کنه! و زهره به آهستگی سرچرخاند سمت پنجره.»

علی درخشنده در نشست خبری فیلمش در سی‌وهشتمین جشنواره فجر

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • امارات ولش کن، ما اماراتش کردیم | کدام کشورهای همسایه را آباد کردیم؟ | فیلم
  • برداشت گل محمدی از شهر همسایه قله تفتان
  • رابطه این فیلم ایرانی با ماجرای قتل بابک خرمدین
  • بارورسازی ابر‌های کشور‌های همسایه علت بارش‌های سیل‌آسای ایران بود؟
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • بارورسازی ابرهای کشورهای همسایه ربطی به بارش سیل‌آسای ایران ندارد
  • آیا بارورسازی ابرها در کشورهای همسایه باعث بارش سیل‌آسا در ایران شد؟
  • در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!
  • روایتی از تشابه ماجرای بابک خرمدین با فیلمی که نامش تغییر کرد
  • اوزونیدیس: به بازیکنانم گفته بودم صبر داشته باشند