Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-03-19@06:47:48 GMT

موفقيت «پازل‌بند» خواست خدا بود

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۱۱۲۴۷

موفقيت «پازل‌بند» خواست خدا بود

خبرگزاري آريا - موسيقي ما – بهمن بابازاده: «پازل‌بند» در ذهن مخاطب موسيقي پاپ، بيشتر با تنظيم‌ها و ملودي‌هايي که براي ديگران ساخته بود، شناخته مي‌شد. اما همان‌طور که پيش‌بيني مي‌شد، آنها در همان جايگاه نماندند و خودشان وارد فضاي خواندن ترانه‌هايشان شدند. انتشار آلبوم «قايق کاغذي» شروعي بود براي حضور رسمي اين گروه در بازار موسيقي.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چند کنسرت آنها با استقبال روبه‌رو و بازي جدي شد.
اين گفتگو به اين فرايند و اين يک سال و نيم نگاهي متفاوت و ريز داشته با يک سوال ويژه: در دوره‌اي که موسيقي پاپ در ايران تاريخ مصرفي کمتر از يک سال دارد، چطور مي‌شود شرايط ماندگاري را تجربه کرد و عمر هنري يک هنرمند را بيشتر و بيشتر کرد؟ اعضاي پازل بند (علي رهبري، آرين بهاري) و محمد ناصري (مدير اجرايي شرکت آوازي نو) جواب‌هاي متفاوتي به اين موضوعات داده‌اند...

از کنسرت تهران و استقبال خوب از «پازل‌بند» شد شروع کنيم که چندين بار هم تمديد شد. کمي درمورد اين کنسرت و اتفاقات بصري و نوري و پرفورمنس اين کنسرت بگوئيد. اين اتفاقات و برنامه‌ريزي‌ها براي کنسرت‌هايتان از کجا و چطور شروع مي‌شود؟ اگر بخواهيد مقايسه کنيد نسبت به کنسرت‌هاي قبلي، از آن راضي بوديد؟
آرين: ما کنسرت تابستاني‌مان 6 مرداد بود که به ميزباني نمايشگاه و در دو سانس شروع شد و هدف ما به گونه‌اي بود که مردم دوست داشته باشند و از اجرا استقبال کنند. مي‌خواستيم از پرفورمنس گرفته تا اجرا و نور و تصوير و همه چيز به گونه‌اي باشد که اين دو سانس به چهار سانس تبديل شود. آنقدر استقبال شد که فکر مي‌کنم يک ماه بعد دوباره اجرا را تمديد کرديم و خداروشکر مردم دوست داشتند و از دو سانس شروع کرديم و به چهار سانس ختم شد.
نظر علي درمورد کنسرت تهران و فضاي باز برج ميلاد چيست؟
علي: ما مي‌خواستيم يک تفاوتي با کنسرت قبلي‌مان ايجاد کنيم و يک شوک باشد. من خودم هم خيلي کنسرت فضاي باز را دوست دارم و احساس مي‌کنم جمع و جورتر و صميمي‌تر و باحال تر هست. حس خوبي به آن کنسرت داشتم. البته مي‌دانم که بعد از اين ديگر نمي‌شود آن جا اجرا بگذاريم.
بايد ببينيم مردم چه حسي داشتند و فضاي باز يا بسته را دوست دارند. نظر مردم هم مهم است.
علي: کلاً اجرا در فضاي باز از لحاظ وکال، پرفورمنس، اجرا، صدابرداري و هماهنگ‌کردن مردم سخت‌تر است. وقتي اسم اجراي فضاي باز مي‌آيد من ياد اروميه مي‌افتم. فکر مي‌کنم ظهر بود که من به تهيه‌کننده گفتم که در اينجا حداقل 70 نيروي حراست بايد بگذاريم چون احتمال ازدحام وجود دارد. ما که فقط 4-5 سکوريتي مي‌ديديم ولي مي‌گفتند 10-15 نفر بودند. من گفتم که مي‌دانم جمعيت به داخل مي‌آيند و از کنترل خارج مي‌شود.
ناصري: بليت‌فروشي براي 1300 نفر انجام شد ولي چون برنامه يک سانس بود و تمديد هم نشد، نزديک به 2000 نفر آمده بودند.
در جريان هستيد که در اروميه به دليل عدم استقبال از بليت‌فروشي، سه کنسرت قبل از شما لغو شده بود؟ و در آن شرايط از کنسرت پازل آن استقبال شد؟ اين نکته مهمي است و به نظرم نشان‌دهنده اين است که نسل جديد موسيقي پاپ خيلي زود توانسته خودش را بالا بکشد و در رقابت با نسل‌هاي قبلي که سال‌هاي زيادي در اين حوزه حکم‌فرمايي مي‌کردند خودش را نشان بدهد. نظرتان در اين باره چيست؟
علي: اولاً اين اتفاق طبيعي است و ممکن است اگر ما هم 6 ماه بعد در آن جا کنسرت بگذاريم همين اتفاق هم براي ما بيفتد. به نظرم در موسيقي پاپ خيلي بايد حواسمان جمع باشد. خيلي‌ها هم هستند که حواسشان هست ولي بعداً مردم قبولشان نمي‌کنند.
يا اينکه يک بار از آن‌ها استقبال شده و مردم دوست دارند دفعه بعدي به کنسرت آرتيست ديگري بروند ولي نکته مهم اين است که هدف ما از روز اول اين بود که مثلاً ما يک سري از آهنگ‌ها را توليد مي‌کرديم و مي‌ساختيم و اطرافيان که بعضاً مغز بيزينسي خوبي هم داشتند نسبت به آن آهنگ‌ها دو دل بودند. ولي حرف من اين بود که نبايد فکر ما فقط داخل تهران باشد و بايد به فکر شهرستان‌ها هم باشيم. هم من و هم آرين خيلي به اين بخش فکر مي‌کرديم و به نظرمان واقعاً بخش مهمي هم هست.
خيلي از آهنگ‌هايي که در آلبوم قايق کاغذي بود را مثلاً در اصفهان خيلي گوش مي‌دهند. آهنگ‌هايي است که ما در کنسرت‌هايمان نمي‌خوانيم. شب در سوپري مي‌رويم و خريد کنيم آن آهنگ را مي‌شنيديم و در ماشين و تاکسي‌ها آن آهنگ‌ها را مي‌شنيدم. مسأله مهم از نظر من اين است که شايد ديدگاه مردم شهرستان با مردم تهران که به کنسرت مي‌روند متفاوت باشد ولي در عين حال وجوه مشترکي هم با هم دارند که بايد آن را پيدا کرد. آرتيست بايد بيايد و نقطه مشترک خودش را با مردمي که به کنسرت مي‌روند؛ چه در شهرستان و چه در تهران پيدا کند.
بيش از يک سال از انتشار آلبوم قايق کاغذي مي‌گذرد و الان بهتر مي‌توانيد درمورد فضاي مخاطب و بازار موسيقي اظهارنظر کنيد. اين روزها مي‌بينيم موسيقي پاپ تاريخ مصرف کوتاهي پيدا کرده و خواننده‌ها در کمتر از چند ماه اوج مي‌گيرند و بلافاصله هم سقوط مي‌کنند. شما براي ماندگاري چه فکري کرده‌ايد؟
علي: اول اينکه من درمورد آلبوم قايق کاغذي بايد نکته‌اي را بگويم. اين آلبوم قرار بود يک سال قبل از آن تايمي که پخش شد به بازار بيايد. ولي ما به دوره اول ممنوع الکاري خود رسيديم که فکر مي‌کنم 6-7 ماه بود و بعد از آن پروسه، داستان‌هايي براي پخش داشتيم و سنگ‌هايي جلوي پايمان بود که من نااميد شده بودم. زماني هم که پخش شد من کاملا به ياد دارم زماني بود که موسيقي درحال تغيير و پوست عوض کردن بود. من و آرين خودمان را آماده کرده بوديم و بعضي قطعات مثل «نگم برات» را توليد کرده بوديم که حتي نمي‌توانستيم در آلبوم بگذاريم.
اين قطعات را آماده داشتيم تا بلافاصله بعد از اينکه آلبوم منتشر شد به سراغ بخش جديدي از موسيقي برويم که به آن وارد شده بود. چون به يکباره سبک قبلي کاملاً عوض شد. اين موضوع کمي براي من خوشحال‌کننده بود. چون هوش موسيقايي مردم بيشتر شده بود و الان اگر کاري ميکس و مستر خوبي نداشته باشد و اصطلاحاً ديستورت است يا آکوردي در آن اشتباه گرفته شده باشد مردم کاملاً مي‌فهمند و اين موضوع خيلي خوشحال‌کننده است.
بحث ديگر اين است که وقتي مي‌گويند موسيقي مصرفي شده بايد بگويم که از اول و همان دهه 40 اين اتفاق بود چون سرعت رسيدن موسيقي به مردم خيلي آرام بود. اگر مي‌خواستيد قطعه‌اي را به گوش مردم برسانيد ابتدا نوار کاست بود و بعداً تبديل به سي‌دي شد و در اين روند مقوله اخذ مجوز و پخش هم وجود داشت. يا مثلاً بعضي خواننده‌ها به دليل ارتباط يا هرچيز ديگري مي‌توانستند در صدا و سيما کاري را بخوانند و اين باعث مي‌شد کار به گوش مردم برسد. اين خيلي فاصله زيادي بين توليد يک کار و پخش آن بود.
آرين: آن زمان اگر يک کاري توليد مي‌شد بايد مي‌ديديم که يک سال ديگر چه جوابي مي‌دهد ولي اکنون اگر کاري مي‌دهي بايد ببيني که هفته بعد اين کار جواب مي‌دهد يا نه.
علي: اکنون با فضاهاي مجازي و اينستاگرام شما کار را همان لحظه مي‌تواني به گوش مردم برساني.
اين اتفاق خوب است يا خطرناک ؟
علي:از يک لحاظ تا مدتي خوب است. بارها شده که ما مي‌خواستيم يک ويدئوي اينستاگرامي توليد کنيم و افرادي که دوست داشتند اسپانسر شوند به ما پيشنهادهاي خوبي براي تهيه پروموشن‌هاي يک دقيقه‌اي يا ويدئو کليپ‌هاي آنچناني مي‌دادند که يک دقيقه به يک دقيقه از کارهاي جديدي که توليد مي‌کنيد در اينستاگرام بگذاريد. اولين چيزي که من مي‌گفتم اين بود که مردم دوست دارند در اينستاگرام زندگي شخصي آرتيست و لايف استايل او را ببينند و چيزي که در جامعه ما خلاء بوده است. لايف استايلي که ببينند کجا کارش را ضبط مي‌کند يا چگونه سوار ماشين مي‌شود يا در لحظات معمولي موهايش چگونه است يا فضاي خانه‌اش به چه صورت است. اين‌ها چيزهايي هستند که خيلي براي مردم جالب بود و اينستاگرام و تلگرام به يکباره آمدند و 80 درصد زمان مردم را پر کردند. همين امر باعث شد سرعت رسيدن موسيقي به دست مردم به يک صدم ثانيه برسد. در اينجا بعضي پارامترها مهم است.
مثلاً يک نفر که به تازگي کاري را توليد کرده و پيج اينستاگرام قوي ندارد اگر بخواهد کار را منتشر کند و در اينستاگرامش بگذارد شايد ديده نشود ولي اگر کار خوبي باشد با تبليغات اندک به سرعت بين مردم جاي مي‌گيرد.
اينکه مي‌گوييد موسيقي يک فاصله‌اي مي‌گيرد و آرتيست‌ها 6-7 ماه بالا هستند و سپس سقوط مي‌کنند طبيعي است و مترادف با همين کم شدن فاصله توليد کار تا رسيدن به دست مخاطب است. فاصله رسيدن توليداتت به دست مردم خيلي کم شده است. در گذشته تا محصول جديدي مي‌آمد و مردم مي‌شنيدند که خوب است زمان زيادي طول مي‌کشيد ولي امروزه مردم به سرعت کارهاي جديد را مي‌شنوند و مي‌گويند فلان کار هم خوب است.
آرين: الان در تلگرام مردم خيلي سريع کارها را گوش مي‌دهند و خوب نباشد به سراغ کار بعدي مي‌روند.
علي: ديشب يکي از دوستانم که اهل موسيقي است به من گفت بين اين همه خواننده، پسري هست که کارش را دانلود کردم و گوش دادم و خوشم آمد. او از «فرزاد فرخ»، آرتيست جديد شرکت آوازي‌نو، نام برد. مردم ما باهوش شده‌اند و فرق کار خوب با بد را مي‌فهمند. در قسمت اصلي سوال شما و اينکه بعد از آن بايد چه کار کنيم بايد بگويم که موسيقي چند مرحله است. يک مرحله احساس است. خيلي از خواننده‌ها بودند که احساس خيلي خوبي دارند و مي‌آيند و به خاطر احساس و صداي خوبي که دارند و ملودي‌هاي خوبي که مي‌توانند بسازند کارشان در يک برهه زماني به خوبي مي‌گيرد. از يک جايي به بعد براي آرتيست چيزهاي ديگري مهم است. اينکه من چگونه لباس بپوشم، سبک موسيقي‌ام اين پتانسيل را دارد که پيشرفت کند يا نه. مثلاً آرين قبلاً کارهاي هاوس را خيلي خوب توليد مي‌کرد و بعد سبک ديپ هاوس مد شد و اينگونه نبود که بگوييم سبک ديپ هاوس مد شده و 4 نفر ديپ‌هاوس غير اورجينال زده‌اند. برخي افراد که نام نمي‌برند در اين بخش کار مي‌کردند و من گفتم کار آرين سخت است. به او گفتم با توجه به اينکه تو آرين بهاري، تنظيم‌کننده پازل‌بند هستي که برند شده و مردم هم در حوزه تنظيم آن را مي‌شناسند بايد کاري را انجام بدهي که آنها نکرده‌اند و بهتر از آنها هم باشي.
بعد از آهنگ «نگم برات» گفتم دقيقاً همين را مي‌خواستم. وقتي تري‌بال مد است و مردم آن را قبول مي‌کنند و دوستش دارند و نمي‌خواهند دقيقاً همان را بشنوند، مي‌خواهند فضاي جديدتري را بشنوند. از يک جايي به بعد افکار و نوع برنامه‌ريزي و شناخت بازار و انجام دادن آن کار مهم مي‌شود. بعضي اوقات در تنظيم ايده‌هايي مي‌دهي ولي نمي‌توان آن را اجرا کرد و اين خيلي مهم است.
علي لهراسبي هميشه مي‌گفت هر وقت مي‌خواهي بداني موسيقي پاپ در چه فضايي است، به بام تهران برو و به موسيقي ماشين‌ها دقت کن. چون قشر مرفه به دنبال چيزهاي جديد و لاکچري هستند.
علي:بله قشر مرفه به دنبال موسيقي‌هاي جديد هستند و البته خيلي زود هم فراموش مي‌کنند و اين طبيعي است که آن‌ها بلافاصله و سريعاً به دنبال مد باشند.
اولين باري که در ذهن مردم اسم «پازل‌بند» نقش بست، کاري بود که با محسن يگانه انجام داديد. چند سالي از آن زمان گذشته. چه‌قدر براي جايگاه امروزتان تلاش و برنامه‌ريزي کرديد و تا چه حد به اهداف‌تان رسيديد؟
علي:از شهريور ماه 1390 که پازل‌بند تشکيل شد اولين گروه موسيقي پاپ در ايران بود که فقط يک خواننده داشت. از همان موقع که من اسم شناسنامه‌اي خودم را کنار گذاشتم و اسم پازل‌بند را به عنوان يک آرتيست دنبال کردم، همه اطرافيانم گفتند که خودم را بدبخت کرده‌ام. همه مي‌گفتند کار اشتباهي کرده‌ام و من مي‌گفتم که چهار سال بعد مي‌فهميد که تصميم من اشتباه نبوده است. حالا اين چهار سال، پنج سال شده است.
يعني مي‌گفتند که کار گروهي نتيجه نمي‌دهد؟
آرين: هنوز هم مي‌گويند.
علي: از يک جايي به بعد به خودشان هم ثابت شد. مردم ايران يک چيز بين‌المللي را دنبال مي‌کنند که در همه جاي دنيا مرسوم است. در همه جاي دنيا چيزي به نام به‌روز شدن وجود دارد و همه دوست دارند پيشرفت کنند. مردمي هم که در ايران موسيقي پاپ گوش مي‌دهند دوست دارند پيشرفت کنند. اولين چيزي که براي من مهم است اين بود که وقتي يک خواننده مي‌خواهد کاري را پخش کند بايد از لحاظ اِلِمان‌هاي موسيقي حداقل استانداردها را داشته باشد و حداقل آن يک ميکس مناسب، آکوردهاي مناسب است.
بله حس درست است و من خودم هميشه مي‌گويم اولين چيزي که مهم است احساس موسيقي مخصوصاً شرقي است. هميشه به نظر من يک آرتيست بايد استانداردها را رعايت کند و اين دقيقاً همان جمله‌اي است که گفتم از يک جايي به بعد چيزهاي ديگري مهم مي‌شود. بعضي از آرتيست‌ها از اين قضيه غافل هستند و فکر مي‌کنند الان که اينگونه است 4 ماه بعد هم به همين صورت است.
قبلاً مي‌گفتيم يک آرتيست يک کار هيت توليد مي‌کرد و دو سال با آن کنسرت برگزار مي‌کرد ولي امروزه مثلا آهنگ «جاده» را پخش کرديم و من خودم خيلي مواقع آن را مي‌شنيدم و هيت شده بود. ولي الان به فکر اين هستم که ديگر آن را در کنسرت نخوانيم و حذف کنيم و کار جديدي را جايگزين آن کنيم. براي کنسرت 10 دي به خاطر دارم که تا گفتم «جاده» مردم خودشان مي‌خواندند و من کاملاً خواندن را رها کرده بودم. يا آهنگ «اصلا دلم خواست» هم به همين صورت بود و من اصلاً نمي‌خواندم و مردم خودشان مي‌خواندند. تا به کنسرت مردادماه ما رسيد و ديدم که بله، قضيه به کلي فرق کرده است. يعني دقيقاً همين است و بعد از محرم و صفر هم بايد کاري توليد شود که جديد باشد.
آرين: ما بعضي مواقع 15 تا 20 قطعه توليد مي‌کنيم که 7-8 بار تنظيم مي‌شود تا يک کار از داخل آن دربيايد.
علي: در آخرين روزي که آهنگ «کار دادي دستم» را مي‌خواستيم پخش کنيم من خودم به آقاي ناصري گفتم شايد بخش‌هايي از آن در حد «دلارام» نگيرد. در يک جاهايي خيلي خوب بود مثلاً ملودي خوبي داشت.
وقتي يک اثر توسط پازل‌بند توليد مي‌شود، تا زمان انتشار چه مکانيسمي را طي مي‌کند و چه‌قدر زمان مي‌برد؟
آرين:ده پانزده دقيقه براي تنظيم! (خنده). اول از همه هدف کار مهم است که چه سبکي را بايد نسبت به حال حاضر بازار توليد کنيم. يعني چه سبکي را مردم دوست دارند و گوش مي‌دهند.
يعني يک تيم فکري داريد؟
آرين: صددرصد. ما اتاق فکر داريم. هم در شرکت و هم بين خودمان و هم دوستانمان. اول بايد ببينيم نسبت به سبکي که در بازار است چه کار جديدي را مي‌توانيم ارائه دهيم که يک سر و گردن از کارهاي بازار بالاتر باشد و چيزي باشد که شنونده را جذب کند. از ترانه و ملودي کار شروع مي‌شود. روي ايده‌ها و موضوعات با علي و آقاي ناصري و مهندس اردستاني و بچه‌هايي که در گروهمان هستند فکر مي‌کنيم که چه سوژه جديدي هست که ترانه‌اش را بنويسيم.
من و علي کلمه‌هايي که در ذهنمان داريم را مي‌نويسيم و اگر ترانه‌سرايي در کنارمان باشد همفکري مي‌کنيم و کار را با ملودي پيش مي‌بريم تا به نقطه‌اي برسيم که روي کار اتودي بزنيم و ببينيم چه سبکي از آن در مي‌آيد. اگر هدف کار از اول مشخص باشد معلوم مي‌شود که از نظر تنظيم چه سبکي را بايد براي آن توليد کنيم. در اتاق فکر خودمان گوش مي‌دهيم و از بيرون هم نظرسنجي مي‌کنيم و کار رابراي تعدادي مي‌فرستيم که گوش کنند و نظرهايشان را اعمال مي‌کنيم. خيلي از قطعاتمان مثل «کار دادي دستم» را فکر مي‌کنم 5-6 ورژن تنظيم کرديم.
آرين: مثلاً شما 10 گزينه داريد و بايد ببينيد که کدام گزينه بهتر است تا آن را پخش کنيد و بيشتر جواب بگيريد. کار ما به گونه‌اي نيست که يک گزينه داشته باشيم و دست‌مان بسته باشد و بگوييم بايد همين را پخش کنيم.
علي: کلاً ما آدم‌هاي آزمون و خطا هستيم. يعني در هر کاري تا جايي که بتوانيم ريسک را به حداقل مي‌رسانيم. پيرو سوالي که پرسيدي بايد بگويم آرتيست‌ها چند دسته هستند. يک دسته از آن‌ها به يک باره اتفاقي مي‌افتد که بالا مي‌آيند. يک دسته از آرتيست‌ها ذره ذره و به مرور زمان با اتاق فکر مناسب و با تفکر مناسب مي‌آيند و به جايگاهي که دوست دارند مي‌رسند. من هميشه از اتفاق‌هاي عجله‌اي بدم مي‌آيد. يک زماني تنظيم‌هاي احساسي مد بود و من مي‌توانستم خودم ملودي‌هاي احساسي کار کنم ولي اين کار را به تنهايي نکردم. در نهايت بايد بگويم هرچقدر در موسيقي صبوري در کنار فکر و آناليز جامعه باشد موفقيت بيشتري به دست مي‌آيد. از طرفي آرتيست بايد صداي خودش را بشناسد. صداي علي رهبري، آرتيست پازل‌بند، صداي خاصي نيست. مثلا صداي محسن چاوشي، شهرام شکوهي، بنيامين بهادري، رضا صادقي خاص است. ولي صداي علي رهبري و خيلي خواننده‌هاي ديگر که اتفاقاً خواننده‌هاي خوبي هم هستند خاص نيست.
محمد ناصري: معمولا براي هر تراک آرين يک آلبوم تنظيم مي‌کند! آرين: مثلا شما 10 گزينه داريد و بايد ببينيد که کدام گزينه بهتر است تا آن را پخش کنيد و بيشتر جواب بگيريد. کار ما به گونه‌اي نيست که يک گزينه داشته باشيم و دستمان بسته باشد و بگوييم بايد همين را پخش کنيم.

من فکر مي‌کنم پکيج پازل است که باعث شده مخاطب از آن استقبال کند.
علي: بله. صددرصد. کار گروهي اين نتيجه را داده است.
خودتان فکر مي‌کرديد قطعه «دلارام» با اين حجم از استقبال مواجه شود؟ من فکر مي‌کنم خودتان تصميم‌گيرنده نهايي همکاري با حميد هيراد بوديد. چه‌قدر سياست‌هاي شرکت و چه‌قدر استراتژي خود گروه پازل در اين همکاري تأثير داشت؟
علي: همکاري با حميد هيراد پيشنهاد خود من بود. حميد يک سال تمام با شرکت قرارداد بسته بود ولي کاري از او توليد نمي‌شد و فقط درحال آناليز بود تا به قطعه بي تاب رسيد که من و آرين اين تصميم را با هم گرفتيم. اولاً اينکه حميد در بچه‌هاي موسيقي يکي از کمياب‌ها است و شايد اصلاً کسي اينگونه نيست.
از لحاظ رفتاري هم من مثل اين آدم را نديده‌ام و حتي در صفحه اينستاگرام خودم هم کارهاي حميد را مي‌گذارم و به شخصه او را دوست دارم. او بسيار خوش قلب واقعي است و ادا نيست و همين روي ترانه‌هايي که مي‌گويد و کلامش تاثير گذاشته است و مردم ما آن را مي‌گيرند. ما از ابتدا که پايه پازل‌بند را چيديم و در مصاحبه‌هاي قبلي هم گفته‌ام که ممکن است 6 ماه بعد با آرتيست جديدي دوباره بياييم.
آرتيستي که نه فقط درحد فيت باشد و آرتيستي که شايد دو سال با پازل‌بند باشد. ما با حميد فيت داديم و راجع به اينکه آيا خودمان فکر مي‌کرديم اين اتفاق رخ دهد بايد بگويم هم خود حميد و هم ما با توجه به تست‌هايي که کرده بوديم و در اتاق فکر همفکري مي‌کرديم مي‌دانستيم که براي اين آهنگ اتفاقات خوبي پيش مي‌آيد. يکي از دلايل آن هم به خاطر کلامش بود.
سوال بعدي من از آرين است. نسل جديد تنظيم‌کننده‌ها و آهنگسازها وارد مارکت موسيقي ايران شده و نبض مخاطب را در دست گرفته‌اند و پيش مي‌روند. چهره‌هايي مثل مسعود جهاني، حامد برادران، گروه پازل و ديگران. نظرت در مورد اين نسل چيست؟
آرين: خيلي از آدم‌ها هستند که الان درحال کار کردن هستند و کارهاي جديد توليد مي‌کنند. آدم‌هايي که مي‌خواهند نبض بازار را در دستشان بگيرند ولي همينطور که گفتي اتاق فکر ندارند و فکر نمي‌کنند که بايد چه سبکي را توليد کنند و چگونه نبض بازار را در دست بگيرند. مسعود جهاني و حامد برادران واقعاً فکر مي‌کنند و روي کارهايشان مديريت دارند که روي چه سبک‌هايي و چه ترانه و ملودي و صدا و ميکسي در بازار کار کنند که جواب بدهد. اين آدم‌ها واقعاً در بازار موفق هستند و من به آن‌ها تبريک مي‌گويم.
علي کدام يک از چهره‌هاي بازار موسيقي را رقيب گروه پازل مي‌بيني. آيا آرتيست يا صدا يا خواننده يا موزيکي بوده که هميشه آن‌ها را رصد کني؟
علي: به‌هرحال همه بچه‌هايي که در سبک شرقي مي‌خوانند رقيب ما هستند. بعضي از آن‌ها صداي خيلي خوبي دارند و بعضي از آنها علاوه بر صدا و استعداد خواننده پروداکشن خوبي دارند و بعضي از آنها پکيج و مجموعه خيلي خوبي دارند. کسي که موفق مي‌شود حتما يک دليلي دارد. اصلاً فرض کنيم کسي به يکباره کاري را زده و پخش شده، ولي حتماً يک احساسي بوده که به دل مردم نشسته است. مثالي راجع به ماکان بند مي‌زنم.
ما با خيلي از موزيسين‌ها در ارتباط هستيم که خيلي تکنيکال به موضوع نگاه مي‌کنند و همه هم دوست دارند خواننده بشوند. اولين واکنش اين دوستان، جبهه گرفتن نسبت به موفقيت کار ماکان بند بود. بعد از آن داستاني پيش آمد که گفتند اين کار کاور بوده و بعد هم به همه ثابت شد که کار کاور نبوده و تاريخ ريليز کار کاملاً مشخص بود. منظور من فقط ماکان نيست و هرکس ديگري را هم مي‌توانم مثال بزنم. هرکسي که موفق شده حتما داستاني داشته و فکري پشت آن بوده است.
من به خاطر دارم که از يک سال و نيم پيش شرکت آوازي نو با ماکان قراداد بسته بود و از آن موقع هم ياشار خسروي و هم اميرميلاد نيکزاد و مهندس اردستاني آناليز مي‌کردند که بچه‌ها چه کاري را توليد کنند تا بتواند موفق شوند و اينکه به يکباره بيايد و کارشان بگيرد نبوده است. نسبت به آن فکر شده بود و به نظر من هرکسي که اين اتفاق برايش رخ دهد قاعدتاً فکر و انديشه‌اي پشت آن بوده است. من اسم نمي‌برم ولي چند وقت پيش مصاحبه‌اي از يکي از بچه‌ها ديدم که اکثر بچه‌هاي خواننده را به شدت زير سوال برده بود. مثال مي‌زنم.
من خودم با حامد همايون دوست هستم و ايشان خواننده خوبي هستند. من خودم خواننده هستم و اگر کسي بيايد و بگويد حامد بد مي‌خواند يا روي نت نمي‌خواند قبول نمي‌کنم. حامد به شدت خوب مي‌خواند و در کنسرت‌هايش هم خوب است. او يک موج به وجود آورده و بلاخره محتواي کارش به گونه‌اي بوده که به دل مردم نشسته است.
چند وقت پيش او را در فرودگاه ديديم و کلي بگو و بخند داشتيم. به آرين گفتم اولاً اينکه انتهاي موسيقي پاپ چه چيزي دارد که خواننده‌اي اين جرات را به خودش بدهد که بيايد و خداي نکرده براي کسي قيافه بگيرد يا از موضع قدرت صحبت کند. ايشان آرتيستي هستند که بالاخره از همه بيشتر مي‌فروشند و همه هم اين را مي‌دانيم و منکرش نيستيم ولي انگار نه انگار. گويا دو برادر هستيم و کلي بگو و بخند داشتيم. واقعا بچه خوب و دوست داشتني است و آن جا هم به او تبريک گفتم و به او گفتم که هم قلب مهرباني داري و به نظرم لياقت جايگاه حال حاضرت را داري.
اگر بخواهيم از همين زاويه از همکاري‌تان با محسن يگانه حرف بزنيم چه جمله‌اي مي‌گويي؟
علي: ما با محسن يگانه خيلي دوست بوديم و بيشتر در کار تنظيم با محسن همکاري کرديم و فکر مي‌کنم از ريميکس «نباشي» بود که برايش زديم و از آن‌جا شروع شد.
شما زديد يا مهران زد؟
آرين: در واقع مهران زده بود.
آن موضوع داستاني شد اصلاً.
علي: مهم نيست. ما هميشه تيمي کار کرده‌ايم و به ياد دارم که ما يک استوديوي 40-50 متري در سازمان برنامه شمالي داشتيم که آن زمان آلبوم «حباب» محسن در حال توليد بود. ما در پروداکشن کل آلبوم بوديم و در جريان موضوع قرار داشتيم و با هم همکاري مي‌کرديم. چند ماه در استوديوي ما بوديم و 6 ماه هم در استوديوي خود محسن رفتيم. ما آن موقع از پروداکشن‌هاي خودمان خيلي عقب افتاديم و اصلاً نمي‌توانستيم توليد کنيم.
روابط کنوني‌تان چگونه است؟
علي: خيلي خوب است.
آرين: بيشتر رابطه دوستي داريم تا کاري. محسن از آدم‌هايي است که در دوره سختي وارد موسيقي شد و واقعاً هم سختي و زجر زيادي تحمل کرده و خودش را ثابت کرده است. کمتر آرتيستي داشتيم که سه آلبوم پشت سر هم بدهد و در همه آنها کار مگاهيت داشته باشد.
آرين: «بهت قول ميدم» هم که ديگر فوق‌العاده بود.
بله برگشت خوبي داشت. در تمام اين سال‌ها، تنهايي‌هاي تو با چه موسيقي‌هايي پر مي‌شده و تحت تأثير چه کساني بوده‌اي؟
علي: من کار همه آرتيست‌ها را گوش مي‌دهم. ولي آرتيست مورد علاقه من داخلي نبوده است. من همه را دوست دارم و کساني را که موفق شده‌اند آناليز کرده‌ام که چرا موفق شده‌اند. در همه آن‌ها يک وجه مشترک وجود دارد و اينکه آن‌ها درون خود را شناخته‌اند و توانسته اند وجه مشترک خودشان و مخاطب هايشان را بشناسند. آن‌هايي که خيلي باهوش بودند دنباله آن را گرفته‌اند و توانسته‌اند زمان بيشتري بمانند. اينکه بگويم کدامشان قهرمان من بوده‌اند و دوست داشتم را واقعا نمي‌دانم.
آلبومي بوده که آن را دوست داشته باشيد؟ چه از لحاظ موسيقي و محتوا و شعر و چه ترانه و از همه مهمتر استراتژي و جريان فکري که در آن آلبوم بوده، روي تو تاثير گذاشته باشد و به گونه‌اي به آن نگاه کني که يک پکيج کامل است؟
علي: تاکنون به اين موضوع فکر نکرده‌ام.
آرين: يک آلبوم بوده که من خيلي دوستش داشتم و با آن ارتباط زيادي برقرار کردم. آلبوم محسن چاوشي که کوشان حداد برايش تنظيم کرده بود را خيلي دوست داشتم.
جالب شد. درمورد محسن چاوشي هم صحبت کنيم. نظرت در مورد کارها و استراتژي محسن چيست؟
آرين: استراتژي محسن براي خود من خيلي جالب است. او يکي دو آلبوم با کلام عاميانه داشت که در جامعه واقعاً گرفت و به يک‌باره کلام را عوض کرد و کلاسيک‌خوان شد.
علي: و جالب اينجا است که باز هم گرفت.
آرين: اولين بار با فيلم سنتوري کارش گرفت که من خيلي دوست داشتم و به حدي سياست و استراتژي محسن چاوشي براي کار خوب است که به نظر من هرکاري بکند مي‌گيرد و اين همه سال در مارکت و بازار موسيقي هست و اين امر بي دليل نيست.
علي: من خيلي دوست داشتم کار محسن چاوشي را انجام دهم و مثل او بخوانم ولي صدايم پتانسيل و قابليت آن را نداشته و واقعا صداي خاصي هم دارد. همچنين به چيزهايي که خيلي در صداي محسن چاوشي دقت مي‌کنم روز به روز قوي‌تر هم مي‌شود. بعد از قطعه «کجايي» که خيلي کار موفقي بود يک اثر ديگر هم از محسن پخش شد و من ديدم که چقدر وکال بهتري دارد و کاملا مشخص است که اين آدم براي کارش ارزش قائل است و اين خيلي ارزشمند است.
آرين هم همينگونه است و براي کارش وقت مي‌گذارد. من و آرين شايد 24 ساعت شبانه روز با هم باشيم و خيلي کم بتوانيم به خانه سر بزنيم ولي آرين هميشه 80 الي 90 درصد وقتش را پاي کار مي‌گذارد. او هميشه مي‌بيند که امروز چه سبکي آمده، موسيقي گوش مي‌دهد و موسيقي را آناليز مي‌کند. روي ساز زدنش کار مي‌کند. من هم هميشه سعي مي‌کنم موسيقي گوش بدهم و آناليز کنم. به استراتژي‌ها فکر مي‌کنم و سعي مي‌کنم سازهاي جديد ياد بگيرم. الان 4-5 ماه است که به گيتار علاقه پيدا کرده‌ام و اتفاقاً در کنسرت جديد هم اين ساز را زدم. نکته‌اي که در موسيقي پاپ خيلي مهم است اين است که همانگونه که از اسمش پيداست موسيقي پاپ، موسيقي مردمي است.
از ديدگاه من يک آرتيست بايد در نظر بگيرد که براي مردم کار مي‌کند و اين مردم هستند که بايد تصميم بگيرند انتهاي قضيه چه مي‌شود. بعضي اوقات من توهم‌هايي در بعضي خواننده‌ها و آرتيست‌ها مي‌بينم. هميشه حدس‌هايي که درمورد بعضي آرتيست‌ها زده‌ام و اتفاقاتي افتاده که حس کردم طرف در توهم است اولين حرفي که به آرين زده ام اين است که او تمام مي‌شود. به خاطر اينکه به جايي رسيده که فکر مي‌کند نهايت همه چيز است و اين در صورتي است که انتهايي وجود ندارد.
آرين: مثال دقيق آن آقاي چاوشي است که هرروز به جلو مي‌رود و هيچ انتهايي ندارد.
علي: اسم اين موسيقي روي آن است و مردمي بوده و همين مردم مثل ما هستند که فقط خدا به من استعدادي داده که مي‌توانيم بخوانيم و براي آهنگسازي تمرين کرده‌ايم.

براي سوال درمورد 5 سال آينده حرف بزنيم. 5 سال ديگر پازل کجا است؟ با توجه به موج زودگذر محبوبيت آرتيست‌ها در ايران، پازل مي‌تواند خودش را حفظ کند؟
علي: به نظر من با تفکر و استراتژي مناسب اين کار شدني است و قطعاً اين اتفاق مي‌افتد. شايد آرتيست جديدي که ما بخواهيم با او همکاري کنيم و شنونده‌ها و طرفداران پازل صدايش را بشنوند در ابتدا شوکه شوند ولي ما خيلي روي آن فکر مي‌کنيم. همه چيز دو حالت دارد. يک اسم شناسنامه‌اي و ديگري برند «پازل‌بند». نه من و نه آرين هيچوقت از ابتدا به دنبال اسم شناسنامه‌اي نبوديم و برند پازل‌بند 5 سال آينده مي‌تواند با استراتژي مناسب باقي بماند. همه جاي دنيا به همين گونه است.
آرين: اول از همه خواست خدا است و بعد هدف و اينکه هرسال و هر ماه چه هدف و سياست و استراتژي به کار ببريم که باقي بمانيم. اگر خواست خدا باشد، هستيم و اگر خواست خدا نباشد، نيستيم.
گروه پازل، تنظيم و ملودي، و کاريزماي گروه که از بيرون به خوبي نمايان است باعث اين موفقيت شده است. من چند سوال هم از آقاي ناصري بپرسم. شرکت «آوازي نو» در دوره يک ساله‌اي که گذرانده، با سرعت جلو آمده و دست روي 3-4 نفر گذاشت که همه آن ها با هم پرزنت و معرفي شدند و گل کردند. اين استراتژي و انتخاب‌ها بر اساس چه معياري است؟ پازل بند، حميد هيراد، ماکان بند و جديدا هم فرزاد فرخ.
ناصري: اول از همه بايد بگويم همه چيز از اول تا آخر به خواست خداست. اگر يک آرتيست رشد مي‌کند و به يک جايي مي‌رسد که مورد استقبال جامعه قرار مي‌گيرد به نظر من از آن بالا خدا نگاه مي‌کند و به نظرم قسمت و تقدير آن شخص است. خيلي خوب است که ما وجهه ديگر اين قضيه را ببينيم.
يعني اگر کسي رشد کرده، نبايد بگوييم که من اين کار را کرده‌ام که فلاني رشد کرده و هرکسي بگويد که من اين کار را کرده‌ام که فلان شخص را بالا کشيده‌ام. اين درست است که عوامل مختلف باعث رشد يک آدم مي‌شود ولي به نظر من بايد نگاه کنيم که بالاخره يک آدم در تقديرش است و خدا خواسته که عوامل مختلف باعث رشد يک نفر بشود. در وهله دوم بايد بگويم ما بر اساس يک سري تجربيات و اتاق فکري که داريم از مردم و بازار کارشناسي مي‌کنيم و کاري مي‌کنيم که مورد استقبال قرار بگيرد.
درمورد برنامه‌هاي بلندمدت ريزتر بشويم. درمورد برنامه‌هاي بلندمدت براي پازل، حميد هيراد، ماکان بند چه ايده‌هايي داريد و چه برنامه ريزي‌هايي کرده‌ايد و آيا همه آن‌ها در جشنواره هستند يا نه؟
ناصري: من يک توضيحي درمورد شرکت «آوازي نو» بدهم. آوازي نو به تهيه کنندگي و مديريت آقاي اردستاني است و ايشان پيشکسوت و استاد ما هستند. آوازي نو يک اتاق فکر و کارگروه است که من هم يکي از اعضاي اين موسسه هستم. برنامه ريزي ما براي خواننده‌ها و آرتيست‌هاي مختلف، متفاوت است. يعني برنامه‌هايي که براي پازل بند وجود دارد، به اينگونه نيست که دقيقا بگوييم همين برنامه‌ها براي آقاي هيراد يا ماکان بند هم وجود دارد.
من احساس مي کنم مخاطب شناسي شما فرق دارد. مثلا براي حميد هيراد يک قشر مخاطب خاصي را در نظر مي‌گيريد.
ناصري: دقيقا همينگونه است. چون ژانر موسيقي آن‌ها فرق دارد. موسيقي که پازل توليد مي‌کند يک سن مخاطبي دارد و موسيقي حميد هيراد مخاطب ديگري دارد. يا موسيقي که ماکان بند ارائه مي‌کند طرفداراني در استايل ديگري دارد. ما خودمان به اين قضيه نگاه مي‌کنيم و سعي کرده‌ايم آرتيست‌هاي مختلف در ژانرهاي مختلفي باشند که بتوانيم حداکثر سليقه را بدست بياوريم. آدم‌ها سليقه مختلفي دارند و مثلا بعضي‌ها موسيقي سنگين‌تري را دوست دارند و بعضي‌ها موسيقي تين ايج پسند را دوست دارند.
اين تعدد آرتيست ها به کيفيت و محتواي کارتان ضربه نمي‌زند؟ يا فکر مي‌کنيد بهتر است؟
ناصري: اگر ما صرفا مي‌خواستيم به اين فکر کنيم که تعدد آرتيست داشته باشيم روال کارمان به گونه ديگري بود. در ماه حداقل 40-50 آرتيست به شرکت ما مراجعه مي‌کنند که خيلي تمايل دارند با آوازي نو کار کنند و همکاري داشته باشيم. ما همه کارهايشان را مي‌گيريم و گوش مي‌کنيم.
خيلي از آن‌ها را مي‌بينيم که با چارچوب و سياست کاري ما همخواني ندارد. سعي مي‌کنيم خودمان با کساني کار کنيم که از قبل فکر کرده‌ايم براي آن جا آدمي مي‌خواهيم. هيچوقت به گونه‌اي نبوده که ما بگوييم به کار يک نفر گوش کرده‌ايم و حالا که کارش خوب بوده بيايد و جذب موسسه شود. ما از ابتدا فکر مي‌کنيم که دنبال همچنين صدايي مي‌گرديم که در قالب مورد نظرمان باشد و بعد براساس آن کسي را که مناسب باشد جذب مي کنيم.
براي کنسرت ها برنامه ريزي کرده ايد. تا آخر سال اتفاق جديدي به جز گروه پازل قرار است بيفتد؟
ناصري: انشالله اجراي پازل بعد از محرم و صفر دوباره شروع مي‌شود و از آذرماه تا عيد اجراي تهران و شهرستان ها را داريم. براي ماکان بند هم به همين صورت است و کنسرت‌هاي تهران و شهرستان ها را دارند. براي آقاي هيراد هم تصميمي براي اجرا نگرفته‌ايم و درمورد آن فکر مي‌کنيم که انشالله در يک زمان مناسبي اجراهاي ايشان را شروع کنيم.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۱۱۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جاده‌های کرمانشاه «لغزنده اند»

 به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز کرمانشاه ، سرهنگ عبدالحسین زارع با اشاره به ورود سامانه بارشی به استان گفت: با توجه به شروع بارش ها از شب گذشته در حال حاضر تمام محورهای استان لغزنده اند. وی افزود: در این شرایط رعایت سرعت مطمئنه بیش از پیش اهمیت دارد، چرا که کنترل خودرو در شرایط لغزندگی دشوار است. زارع گفت: همچنین در شرایط لغزندگی جاده ها رعایت فاصله طولی و عدم سبقت غیرمجاز بیش از پیش اهمیت می یابد. وی با تاکید بر لزوم عدم تردد غیرضروری در این شرایط جوی، از رانندگان خواست تا پیش از حرکت حتما با سامانه ۱۴۱ مرکز مدیریت راه ها تماس گرفته و از وضعیت راه ها مطلع شوند. زارع گفت: همچنین توصیه می شود رانندگان پیش از حرکت از سالم بودن سیستم فنی خودرو و بویژه سیستم گرمایشی آن اطمینان حاصل کنند. رییس پلیس راه استان کرمانشاه همچنین بر همراه داشتن وسایل گرم و خوراکی پیش از حرکت تاکید کرد. وی با اشاره به استقرار بیش از ۱۲۱ تیم گشت محسوس و نامحسوس در سطح محورهای استان، از تمام رانندگان خواست نهایت همکاری را با نیروهای پلیس راه داشته باشند

دیگر خبرها

  • آوارگان غزه در اوج جنگ و قحطی، رمضان را جشن گرفته اند/ صدای موسیقی عربی در اردوگاه آوارگان/ زن فلسطینی: برای افطار غذا نداریم
  • راهیابی دو اثر رادیویی صداوسیمای کیش به جشنواره گامی‌به سوی مردم سالاری دینی
  • چرا در نوروز به یکدیگر تبریک می‌گوییم؟
  • آنژ پوتسکوعلو: چهارم شدن هدف ما نبوده و نیست؛ حرف‌های مردم برای من بی‌معنی هستند
  • عکس| چرا امباپه به آرسنال نمی‌رود؟
  • هادی چوپان خطاب به آرنولد: از شما و مردم ایران انگیزه می‌گیرم؛ من یک جنگجو هستم
  • آقای رئیسی! شن و ماسه را که با هواپیما جابجا نمی کنند /اگر این دولت حتی اندکی از موفقیت‌های دوره اول دولت روحانی را داشت چه انتظاری از رسانه‌ها داشت؟
  • نیش و کنایه دم عیدی معلم به دانش آموز حاضر در کلاس
  • موسیقی کم‌مایه محصول جامعه معاصر ایران
  • جاده‌های کرمانشاه «لغزنده اند»