به گزارش جهان نيوز؛ در مورخه 1357/10/29 مصادف با روز اربعين سالار شهيدان(ع)، به دعوت امام خميني رهبر كبير انقلاب تظاهراتي باشكوه در سراسر كشور برگزار شد. مهمترين ويژگي اين حماسه بزرگ آن بود كه شركتكنندگان بسي بيشتر از دو راهپيمايي تاسوعا و عاشوراي همان سال تخمين زده ميشد و به همين نسبت نيز بازتابهاي داخلي و خارجي بيشتري را موجب شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقالي كه پيش رو داريد در آستانه سي و نهمين سالگرد اين رويداد تاريخي، به بازخواني حاشيه و متن آن پرداخته است. اميد آنكه مقبول افتد. در
سال 1357 و همزمان با اوجگيري امواج انقلاب اسلامي، چند راهپيمايي عظيم و ملي
برگزار شد كه رستاخيز باشكوه اربعين در 29 دي در زمره آنهاست. با اين حال تظاهرات اربعين در شرايطي بسيار متفاوت از تظاهراتهاي گذشته
برگزار شد چراكه
سه روز قبل از آن (26 دي) شاه با نااميدي كامل نسبت به بازگشت خود، كشور را براي هميشه ترك كرد و امام خميني تصميم خود را براي بازگشت به كشور به اطلاع همگان رساند. دولت شاپور بختيار كه اواسط دي ماه تشكيل شده بود به خاطر طرد و انزوا از سوي نيروهاي مخالف از جمله جبهه ملي- حزبي كه خود عضو آن بود- در شرايط بسيار نامساعدي به سر ميبرد و ارتش نيز
بر اثر درگيري و مواجهه طولاني با تظاهرات مردمي كاملاً فرسوده شده بود. فرار سربازان و افسران وظيفه، ارتش را دچار بحران كرده و به طور كلي ارتش توانايي مقابله با انقلاب مردم را از
دست داده بود. با اين توضيحات در اربعين، پيروزي براي مردم بيش از هر زمان ديگري ملموس و در دسترس به نظر ميرسيد. امام در آستانه اربعين با ارسال پيامي از ملت ايران درخواست كرد تا هر چه باشكوهتر در اين راهپيمايي شركت كنند و به كشاورزان، دانشگاهيان، وكلاي مجلس و... نكاتي را گوشزد نمودند. راهپيمايي اربعين در تهران تظاهرات تهران داراي شكوه خاصي بود. شايد بشود اين تظاهرات را از گستردهترين و باشكوهترين تظاهراتهاي تاريخ معاصر ايران دانست زيرا نسبت به راهپيماييهاي گذشته مانند 12 شهريور (عيد فطر)، 16 شهريور، 19 آذر (روز تاسوعا) و 20 آذر (روز عاشورا) به مراتب گستردهتر و وسيعتر بود. نظاميان مانند تظاهرات روزهاي توسوعا و عاشورا از
قرار گرفتن در مسير راهپيمايي مردم خودداري كرده و در مراكز حساس متمركز شدند؛ مثلاً در ميدان ارك به خاطر ساختمان راديو و چند وزارتخانه مأموران با كشيدن سيمخاردار و استقرار مسلسلهاي سنگين مانع نزديك شدن مردم به اين مراكز شدند. مردم تهران رأس ساعت 7:30 دقيقه صبح در ميدان امامحسين (فوزيه سابق) اجتماع و بعد از چند بار چرخيدن به دور ميدان حركت خود را به سمت ميدان آزادي (شهياد سابق) آغاز كردند. نظم و ترتيب اين تظاهرات به صورت عالي توسط انتظامات كه بر بازوي خود بازوبند بسته بودند، حفظ ميشد. جمعيت در ساعت 8 صبح به ميدان فردوسي رسيد. در اين ميدان ناگهان صدها كبوتر سفيد كه به بالهايشان شعارهاي انقلابي وصل بود آزاد شدند كه جلوه زيبايي به شهر داده بود. در همين ميدان هزاران نفر از اقليتهاي مذهبي زرتشتي، كليمي و خصوصاً ارمني به مردم مسلمان پيوسته و همبستگي خود را با انقلاب مردم ايران اعلام كردند. در ادامه تظاهرات در تقاطع خيابانهاي حافظ و شاهرضا، گروه عظيمي از مردم كه حركت خود را از نواحي جنوب شهر آغاز كرده بودند، به صفوف تظاهركنندگان پيوستند. همچنين در چهارراه پهلوي، دكتر سنجابي و ساير اعضاي جبههملي به تظاهرات مردم پيوستند. در همين چهارراه، تابلوي بزرگي از تصوير امام(ره) را كه با مهارت و چيرگي نقاشي شده بود، در ابعاد سه در پنج متر از شمال خيابان پهلوي (وليعصر) به چهارراه آورده و سپس در مسير خيابان شاهرضا به ميدان آزادي بردند. اين تابلو را دانشجويان دانشكده هنرهاي تزئيني ترسيم كرده بودند و روي يك چهارپايه كه زير آن چرخ داشت، حمل ميكردند. همچنين تابلوي ديگري از امام روي كاميوني
نصب شده و در تظاهرات حمل ميشد. تعداد زيادي از ورزشكاران معروف كشور در ورزشگاه امجديه كه اينك شهيد شيرودي ناميده ميشود اجتماع كرده و سپس تظاهرات كردند و به بقيه مردم پيوستند. جمعيت مسير خود را ادامه داد تا به ميدان آزادي رسيد، انبوه جمعيت چنان بود كه انتهاي تظاهرات در چهارراه كالج و ابتداي آن ميدان آزادي بود. حدود ساعت 13:30 قطعنامه تظاهرات كه از سوي جامعه روحانيت مبارز تهيه شده بود، قرائت شد. اين قطعنامه شامل مفادي چون غيرقانوني اعلام كردن حكومت شاهنشاهي و خلع شاه از سلطنت، درخواست تشكيل جمهوري اسلامي، حمايت از تصميم امام خميني(ره) در تشكيل شوراي انقلاب، غيرقانوني اعلام كردن دولت بختيار و مجلسين و... بود. راهپيمايي اربعين در شهرستانها در اكثر شهرستانها نيز تظاهراتي باشكوهي انجام گرفت. اين تظاهرات در تمام شهرها به جز نجفآباد و بروجرد به طور مسالمتآميز برگزار شد. در نجفآباد مردم پس از تجمع در
مسجد جامع شهر در خيابانها تظاهرات و سپس در ورزشگاه شهر اجتماع كردند و بعد از برپايي
نماز جماعت ظهر به سخنراني روحانيان شهر گوش فرادادند كه ناگهان، خبر رسيد در يزدانشهر در چهار كيلومتري شهر، چماقداران به مردم حمله كردهاند. در نتيجه هزاران نفر از مردم شهر به سمت محل درگيري عازم شدند. در اين محل بين مردم و چماقداران درگيري شديدي رخ داد كه 15 نفر از مردم شهر نجفآباد شهيد و حدود 200 نفر مجروح شدند. از چماقداران نيز تعدادي نامعلوم زخمي و كشته شدند. با انتشار اين خبر در اصفهان، آيتالله طاهري و حدود 5
هزار نفر از اهالي
شهر اصفهان براي كمك رهسپار نجفآباد شدند كه در ورودي شهر مأموران مانع ورود آنها به شهر شدند و اهالي نجفآباد نيز پيام دادند كه به كمك نياز ندارند و در نهايت آيتالله طاهري و همراهانش به اصفهان بازگشتند. در بروجرد تعدادي از چماقداران طرفداران رژيم در منطقه چالانچولان شيشههاي اتومبيلهاي در حال عبور به سمت خرمآباد را شكستند. قبل از اين حادثه، مردم بروجرد در
سطح شهر تظاهرات گستردهاي برپا كردند. آنها تظاهرات خود را از مسجد امامخميني(ره) آغاز كرده و بعد از تظاهرات در
سطح شهر مجدداً به مسجد امامخميني بازگشتند و در آنجا قطعنامه روز اربعين براي آنها قرائت شد. در مشهد صدها
هزار نفر از اهالي ابتدا مقابل منازل آيات عظام شهر اجتماع نموده و سپس تظاهرات كردند. اين تظاهرات چنان وسيع بود كه فقط تعداد زنان شركتكننده در اين راهپيمايي را 300
هزار نفر نوشتهاند. در پايان اين راهپيمايي، قطعنامهاي صادر شد. در همدان حدود نيمميليون نفر از اهالي در
سطح شهر تظاهرات كردند. اين تظاهرات از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از ظهر ادامه داشت. در پايان نيز قطعنامهاي كه جامعه روحانيت مبارز اين شهر تهيه كرده بود، قرائت شد. در شيراز حداقل 500
هزار نفر از اهالي در حالي كه روحانيان برجسته شهر مانند آيتالله دستغيب و آيتالله محلاتي و ساير روحانيان پيشاپيش آنها در حركت بودند، در
سطح شهر تظاهرات كردند. در بين آنان عشاير استان و روستاييان روستاهاي مجاور نيز ديده ميشدند. مردم ابتدا در فلكه شاهچراغ تجمع كرده و سپس از خيابان زند به فلكه شهرداري رفتند و در آنجا
نماز جماعت را به امامت آيتالله دستغيب برگزار كردند؛ سرانجام قطعنامه تظاهرات خوانده شد. در شهرهاي مختلف
استان خوزستان تظاهراتهاي باشكوهي برپا شد. در اهواز در تظاهرات گسترده و بيسابقهاي كه بسياري آن را گستردهترين تظاهرات در
سطح شهرهاي
استان خوزستان دانستهاند، حدود 500
هزار نفر كه تعداد كثيري از آنها از عشاير و روستاييان اطراف بودند، شركت كردند. در خرمشهر حدود 60
هزار نفر از اهالي اين شهر و روستاهاي اطراف در مقابل مسجد امامصادق(ع) اجتماع كرده و سپس در حالي كه روحانيان مبارز شهر مانند حجتالاسلام نوري، رباني، محمدي، موسوي و شيخمحمدطاهر پيشاپيش آنها در حركت بودند، در سطح شهر تظاهرات كردند و سپس مجدداً به مسجد امامصادق بازگشته و بعد از برگزاري نماز جماعت متفرق شدند. در آبادان بهرغم
بارش باران شديد 10
هزار نفر از اهالي، تظاهرات خود را در حالي كه تعدادي از عشاير اطراف شهر، روحانيان و بانوان صفهاي اوليه راهپيمايي را تشكيل ميدادند، از ايستگاه شماره 6 آغاز كرده و بعد از عبور از خيابانهاي شهر در ورزشگاه تختي اجتماع كرده و به سخنراني يكي از روحانيان اين شهر گوش فرادادند. در دزفول نيز بهرغم باقيمانده ويرانههاي گسترده از حمله پريروز چماقداران به شهر، در حالي كه مواد غذايي شهر را روستاييان اطراف تأمين ميكردند آنها نيز در تظاهرات باشكوهي شركت كردند. در تبريز حدود يكميليون نفر از اهالي شهر از ساعات اوليه صبح گردآمده و تظاهرات كردند و حدود ظهر در ميدان راهآهن، بعد از برپايي نماز جماعت به امامت آيتالله قاضيطباطبايي و آيتالله اشراقي، در پايان قطعنامه تظاهرات توسط آيتالله قاضيطباطبايي خوانده شد و تظاهرات در ساعت 2 خاتمه پيدا كرد. هزاران نفر از مردم اروميه در حالي كه روحانيان شهر پيشاپيش آنها حركت ميكردند در سطح شهر تظاهرات كردند. اين تظاهرات در ساعت 2 بعد از ظهر پس از صدور قطعنامه خاتمه يافت. در اهر
هزار نفر از اهالي استقبال باشكوهي از ميرزاابوطالب، روحاني مبارز شهر كه از تبعيد به قم بازميگشت، انجام دادند. هزاران نفر از مردم سلماس (شاهپور سابق) نيز به همراه عشاير اطراف دست به تظاهرات زده و سپس در
مسجد جامع شهر اجتماع كردند. افرادي كه پيش از اين از طرفداران رژيم بودند نيز با مردم انقلابي شهر اعلام همبستگي كردند. همچنين در شهر مأموران انتظامي براي آنكه مانع سرنگون شدن مجسمههاي شاه توسط مردم شوند، آنها را برداشته و به پادگان شهر منتقل كردند و مردم به جاي مجسمهها، پرچمهاي سبز و عكسهايي از امام را نصب كردند. در اكثر شهرهاي مازندران تظاهرات مسالمتآميزي برپا شد. در گرگان حدود 10
هزار نفر از اهالي ابتدا در فلكه «سرخواجه» گرد آمده و سپس در سطح شهر تظاهرات كردند و سرانجام در امامزاده عبدالله بر سر
مزار شهداي 5 آذر اين شهر فاتحه خواندند و در آنجا به سخنراني آيتالله نورمفيدي گوش فرادادند. در گنبدكاووس نيز هزاران نفر از مردم اين شهر در مسجد قائميه تجمع و تظاهرات كردند و در تظاهرات خود نام تعدادي از ميادين و خيابانهاي شهر را تغيير دادند و به جاي مجسمههاي شاه و رضاشاه كه توسط مأموران به پادگان شهر منتقل شده بود پرچمهايي سبز با شعارهاي اللهاكبر و عكسهايي از امام قرار دادند. در نوشهر حدود 70
هزار نفر دست به تظاهرات زدند. در آمل، فريدونكنار و بابل نيز هزاران نفر از اهالي شهر و حومه دست به تظاهرات مسالمتآميز زدند. در ساري نيز دهها
هزار نفر در تظاهراتي آرام به مناسبت شب هفت شهداي اين شهر به گورستان رفته و
مزار شهدا را گلباران كردند و بعد از شنيدن يك سخنراني، آرام متفرق شدند. در استان گيلان، در شهرهاي مختلف تظاهرات گستردهاي به مناسبت اربعين برگزار شد. در رشت هزاران تن از مردم در سطح شهر تظاهرات كردند و محل مجسمههاي شاه، رضاشاه و زن شاه را كه
شب قبل از راهپيمايي، توسط مأموران جمعآوري و به پادگان برده شده بود، با عكس امام و پرچمهاي اللهاكبر مزين كردند و بين سربازان نقل و شيريني پخش كردند. در لاهيجان هزاران نفر از مردم كه در تظاهرات اربعين شركت كرده بودند، بقاياي ستون يادبود انقلاب شاه و مردم را تخريب كردند. در بندر پهلوي(انزلي) نيز حدود 30
هزار نفر از اهالي به مدت چهار ساعت راهپيمايي و تظاهرات كردند و براي دومين بار ساختمان ساواك را به آتش كشيدند. در لنگرود نيز مردم در تظاهرات خود پرچم امريكا را به آتش كشيدند. در اصفهان بيش از ميليونها نفر از مردم كه تعدادي از آنها كفنپوش بودند از ساعات اوليه بامداد در سطح شهر تظاهرات كردند و سپس در ميدان
نقش جهان گردآمده و نماز ظهر و عصر را به صورت جماعت در مسجد شاه كه اكنون مسجد امام ناميده ميشود، برپا كردند. همچنين آنان در بعد از ظهر با انتشار خبر حمله چماقداران به مردم نجفآباد راهي اين شهر شدند. در كرج بيش از 400
هزار نفر از مردم در يك تظاهرات گسترده شركت كردند. اين تظاهرات از ساعت 8 صبح تا 3 بعد از ظهر ادامه داشت.
شب گذشته مأموران مجسمههاي سطح شهر را جمعآوري كرده بودند كه مردم نيز به جاي آنها پرچمهاي سبز با شعار اللهاكبر و عكسهايي از امام را نصب كردند، همچنين مأموران ساواك از ترس حمله مردم اداره ساواك را تخليه كردند. هزاران نفر از مردم قم ابتدا در صحن (بانوان)، ميدان آستانه و خيابان ارم تا چهارراه شهدا (چهارمردان) اجتماع و به سخنراني حجتالاسلاموالمسلمين حاجآقا شيخي گوش فراداده و سپس در خيابانهاي شهر تظاهرات كردند تا به ميدان ورودي شهر كه به نام ميدان امام ناميده شده بود، رسيدند. در آنجا نماينده دانشجويان و حجتالاسلاموالمسلمين املشي سخنراني كرده و در نهايت مردم در ساعت2:30 دقيقه بعد از ظهر متفرق شدند. در كرمانشاه دهها
هزار نفر از اهالي در روز اربعين دست به تظاهرات زده و به جاي مجسمههاي شاه و خانوادهاش كه از ترس مردم توسط مأموران به پادگان شهر منتقل شده بود، پرچمهاي سبز و عكس امام(ره) نصب كردند. مأموران ساواك نيز از ترس مردم ساختمان ساواك را تخليه كرده و به پادگان شهر منتقل كردند. همچنين آيتالله ميبدي كه در يكي از تظاهراتها به دليل شليك گاز اشكآور چشمش دچار خونريزي شده بود، به شهر بازگشته و مورد استقبال مردم قرار گرفت. در كرمان نيز تعداد بيشماري از مردم در حالي كه آيتالله صالحي هم در بين آنها ديده ميشد، دست به تظاهرات زده و در استاديوم شهر تجمع كردند و پس از گوش دادن به سخنراني آيتالله صالحي متفرق شدند. هزاران نفر از مردم رفسنجان با گلباران قرارگاه سربازان در دو روستاي همتآباد و هرمزآباد تظاهرات كرده و در مراسم چهلم شهداي بخش انار شهر شركت كردند. در سيرجان نيز مردم بيشماري تظاهرات كرده و بين مأموران و سربازان گل و شيريني توزيع كردند. در زنجان تعداد زيادي از مردم در تظاهرات شركت و در جريان آن نام خيابانها، ميادين و ادارات را تغيير دادند و اسامي انقلابي روي آنها نهادند. مردم شاهرود كه نام شهر خود را به «امامشهر» تغيير دادند، در مسجد قلعه اجتماع و سپس در سطح شهر تظاهرات كردند ولي زماني كه از جلوي بيمارستان شهر عبور ميكردند از دادن شعار خودداري ورزيدند. همچنين مسجد عالي اين شهر با حضور هزاران نفر از مردم افتتاح شد. در قزوين جمعيت بيشماري از طبقات مردم ابتدا در مقابل مسجدالنبي گرد آمده و سپس در خيابانهاي شهر تظاهرات كردند و در ميدان وليعصر اين شهر قطعنامه پاياني اين تظاهرات قرائت شد و در نهايت مردم براي زيارت به امامزاده حسن(ع) رفتند. در بندرعباس دهها هزار نفر از مردم در حالي كه در پيشاپيش آنها روحانيان قرار داشتند راهپيمايي كرده و به جاي مجسمههاي خاندان پهلوي كه توسط مأموران جمعآوري شده بود، پرچمهاي سبز نصب كردند. اداره ساواك نيز توسط مأموران تخليه شد. در ساير شهرهاي كشور نيز تظاهرات آرامي با شركت اقشار مختلف مردم برگزار شد. به هر روي اين همايش مردمي كه پيش از ورود امام خميني به ايران، يكي از بزرگترين تجمعات نهضت اسلامي بود، در تسريع حركت خروشان ملت ايران نقش عمدهاي داشت، جنبشي كه ديگر داشت علائم پيروزي خويش را به وضوح ميديد و هر لحظه بدان نزديكتر ميشد. منبع: روزنامه جوان
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۲۸۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عدم تامین معیشت؛ مانع استقبال روحانیون از مسئولیت امامت جماعت
امامت جماعت یکی از مهمترین شئونات دینی و حوزوی است و نهادهای متولی به خصوص حوزه علمیه باید تلاش کنند تا با حمایت از این جایگاه در رونق آن بکوشند و جایگاه امامت جماعت را به وضع مطلوب خود نزدیک کنند به گونهای که طلاب با میل و رغبت به سمت فعالیت مذهبی و فرهنگی در مساجد بروند.
امام جماعت در درجه اول یک طلبه و روحانی است که باید در حوزه علمیه تربیت شود و با علم و مهارت لازم به جامعه برگردد و اولین مسئولیت اجتماعی و دینی او حضور در جایگاه امام جماعتی در مسجد است.
البته موانع در این مسیر کم نیست ولی سنت مراجعی مانند آیتالله العظمی بروجردی در کشور خودمان و برخی کشورهای اسلامی میتواند برای ما الگو باشد.
در این راستا با حجتالاسلام والمسلمین تقی قرائتی؛ رئیس مؤسسه مسجد گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانید:
یکی از کارکردهای مهم روحانیت اداره مساجد و برگزاری نماز جماعت است، مهمترین ویژگی یک امام جماعت چه مواردی است؟
دنیای امروز دنیای مهارت است نه فقط تخصص نظری و کسب یکسری معلومات؛ کارشناس پیشدبستانی با کارشناس مهد کودک و کارشناس مهد کودک با کارشناس دبستان تفاوت دارد و در مسجد از کودک تا کهنسالان حضور دارند؛ زن و مرد و فقیر و غنی و باسواد و بیسواد که باید یکنواخت مورد توجه قرار بگیرند. نه مسجد باید طوری مدیریت شود که سرای سالمندان باشد و نه مهد کودک برای کودکان و نه باشگاه برای جوانان و همه را هم تحت پوشش قرار دهد و حلقه اتصال و مدیر یت آن با امام جماعت است.
امام جماعت باید مهارتهای مختلف را بداند ولی به دلیل اینکه امور دیگر زودبازده هستند طلاب از امام جماعتی، استقبال نمیکنند، امام جماعت بودن مسجد، کار درازمدت فرهنگی است و دیر جواب میدهد ولی امور دیگر بعد از چند ماه بازده دارد گرچه فعالیت چند ماهه آموزشی مانند علف بهاری است که با یک آفتاب پژمرده میشود ولی تربیت در مسجد، نهادینه میشود و باورهای دینی در عمق و وجود همه ماندگار خواهد شد، لذا طلاب ترجیح میدهند بروند در پادگان و قوه قضائیه و نهادهای نظامی و اداری و ... خدمت کنند که مخاطبان آنها یکسطح باشند نه اینکه بخواهند با اقشار مختلف مواجه شوند ضمن اینکه در ادارات وضعیت معیشتی آنها نسبتا تامین است ولی در مسجد اینگونه نیست.
تربیت در مسجد فرا جناحی، فرا سنی است. باید تشکیلات آموزشی کشور افراد متخصص برای مسجد تربیت کنند که سطح معیشت آنان هم تامین شود تا بتوانیم مساجد را حفظ کنیم.
اشاره کردید که طلاب اقبال زیادی به امامت مسجد ندارند، علاوه بر دلیل فوق، آیا دلایل دیگری هم دارد؟
تامین معیشت امامان مساجد موانع متعدد دارد؛ طلبه اگر در دانشگاه، تدریس و به کارهای فرهنگی اشتغال داشته باشد یا در قوه قضائیه، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و وزارت جهاد و ... معیشت او در حد کارمندی تامین است ولی در مسجد اینگونه نیست درحالی که در صدر اسلام، یک امام جماعت و نماینده پیامبر(ص) که به بلاد مختلف اعزام میشد، از جهت معیشتی تامین میشد لذا امامت مسجد باید از همه این موارد بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
اگر معیشت اولیه طلاب تامین شود مثلا منزل حداقلی و اتومبیل حداقلی داشته باشند، از بازنشستگی و ... بهرهمند شوند؛ مشکل تا حد زیادی رفع میشود در حالی که امامت جماعت، نه تامین مالی دارد و نه بازنشستگی و دولت قبل از اینکه به دانشگاهها و نهادها برسد باید از امامت جماعت مساجد حمایت کند و این حمایت هم فقط از بعد حقوق نیست. برای اینکه مردم سفر کنند مشوقهایی از سوی مراکز مختلف ایجاد میشود که اقشار مختلف بتوانند سفر کنند ولی در مورد مساجد و ائمه جماعات چنین چیزی وجود ندارد.
یکی از سؤالاتی که از طلاب میشود این است که اگر شما مخیر بین استخدام در یک اداره و نهاد بشوید یا اینکه امامت جماعت مسجد را بر عهده داشته باشید به چه مبلغی حاضرید این کار را بکنید و جواب دادهاند یک سوم آنچه در دانشگاه و قوه قضائیه داده میشود؛ این نشان میدهد که طلاب اهمیت کار مسجد را میدانند و بر این باورند که با تربیت در مسجد نیازی به نیروی انتظامی گسترده و قوه قضائیه نداریم؛ هر متفکری در جمهوری اسلامی متوجه است که وجود 20 هزار مسجد از 20هزار پاسگاه در امنیت کمتر نیست؛ 20هزار مسجد از 20هزار مرکز درمانی برای مشکلات روحی و روانی مردم تاثیرگذارتر است ولی شرایط به گونهای است که به راحتی نمیتوانند در عمل مسجد را انتخاب کنند.
اگر فرض را بر این بگذاریم که مساجد، معیشت روحانی ثابت را تامین کنند آیا نیروی کارآزموده به اندازه نیاز از سوی حوزه و نهادهای متولی تربیت شده است؟
خیر. حوزه نیروی متخصص برای امامت مسجد تربیت نمیکند و نیروهایی که تربیت کرده است عمدتا برای جهاد، ارتش، سپاه و قضاوت و ... است و گرایش امام جماعتی و مسجد نداریم چون پشتوانه مالی ندارد.
یکی از سنتها و سیرههای بزرگان حوزه در قرون گذشته تربیت امام جماعت مردمدار، مسلط به قرائت نماز و آشنا با احکام مبتلابه مردم بوده است و کسانی مانند آیتالله العظمی بروجردی به تامین معیشت روحانی و امام جماعت در شهرها و روستاها میپرداختند و البته مردم هم کمک میکردند چرا الان این سنت در بین بزرگان وجود ندارد یا کمرنگ شده است؟
این سنت قبلا بوده است و کم و بیش وجود دارد؛ در آن دوره شرایط حوزه و تعداد طلاب و ... به گونهای بود که مراجع میتوانستند رسیدگی کنند ولی الان این وضعیت وجود ندارد لذا تربیت طلبه به صورت جدی وجود ندارد و اگر هست به صورت بسیجیوار و برخی مراکز مانند مؤسسه مسجد در حال انجام است که هیچ بودجه دولتی و وابستگی ندارد. کسی که مسجد و کارکردهای امامت جماعت را ترویج کند نداریم. 25 سال است که دورههای آموزشی کوتاه مدت داریم و البته کارکردهای مسجد و امام جماعت نیازمند پژوهشکده و دانشگاه تربیت طلاب متخصص است.
مؤسسه شما وابستگی به حوزه ندارد و تعاملی ندارید؟
در حوزه هست ولی وابسته به حوزه نیست؛ زیرا امام جماعت کار طلبگی است؛ البته آنقدر مسائل دیگری وجود دارد که با فعالیت یک مؤسسه مانند مؤسسه ما مشکل امام جماعت و مسجد حل نمیشود یعنی گرایش طلاب به کارهای غیر از مسجد زیاد است. البته باز تاکید کنم مخاطب ما طلاب هستند، طلابی که یک دوره تبلیغ رفته باشند و علاقه به این کار داشته باشند و استقبال هم خوب است با اینکه ما بورسیه و سهمیه و حمایت مادی نداریم.
ما حدود 200 هزار مسجد نیاز داریم و 200 هزار امام جماعت ولی کمبودها زیاد است؛ بیش از 70هزار مسجد داریم که تعدادی از آنها فعال نیستند بدلیل واقع شدن در فضاهای متروکه، و مابقی هم ممکن است در دو وعده فعال باشند و امام جماعت آنها هم تامین نیست و امامان جماعت در کنار سایر کارها در مسجد هم خدمت میکنند و نمازی هم میخوانند ولی اینکه تمام وقت و کار تخصصی در مسجد بکنند و به کار دیگری نپردازند، نداریم.
تا همین یکی دو دهه قبل هم این مسئله رواج داشت که بزرگانی چون آیتالله سیدرضی شیرازی، آیتالله مجتهدی، آقامجتبی تهرانی و امثال ایشان هر کدام امامت جماعت مساجد یا حوزههای بزرگ تهران را عهدهدار میشدند و تاثیرات تربیتی زیادی هم داشتند، چرا این سنت در حال از بین رفتن است و آیا حوزه در این عرصه کاری انجام میدهد؟
قانون و سنت بود کسی که به مرتبه اجتهاد میرسید چه در نجف و چه در قم به مناطقی میرفت که شاید کمتر کسی میرفت و در آنجا حوزه و مسجدی تاسیس کرده و به رونق معنوی آنجا میپرداخت ما کسانی چون آقایان ایازی و فاضل استرآبادی را داریم که در روستاها حوزه درست کردند و به یک قطب در منطقه خود تبدیل شدند ولی الان جاذبههای قضاوت و عقیدتی سیاسی و ... بیشتر است و از سوی دیگر معیشت نسبی استادان و طلابی که به مناطق میرفتند تامین بود ولی الان اینطور نیست چون در قدیم فارغالتحصیلان حوزه فقط مبلغ و امام مسجد بودند لذا مردم کمکهای خوبی داشتند وقتی مردم میبینند محصولات حوزه در مراکز دیگر مشغول میشوند انگیزه حمایت و کفالت را ندارند.
زندگی در گذشته از جهاتی راحتتر بود یعنی فرد بدون وسیله نقلیه هم زندگی میکرد ولی الان بسیار دشوار است. در گذشته زندگیها سادهتر و هزینهها بسیار کمتر بود ولی الان هزینه آب و برق و گاز مبلغ قابل توجهی است. من یک بررسی تاریخی داشتم به این نتیجه رسیدم که از صدر اسلام تا یکی دو قرن قبل ما به ندرت بحثی به عنوان اجاره خانه داشتیم، اجاره اسب و کرایه و زمین و باغ بوده است ولی کسی بابت خانه کرایه نمیداده است ولی الان در بحث اجاره، اول اجاره مسکن به ذهن می رسد.
آیا امور سیاسی در اقبال مردم به روحانیت و مسجد اثری دارد؟
مسجد محل قیام و عبادت و سجده است؛ همه نامزدهای انتخابات برای گرفتن رای به مسجد میروند ولی وقتی انتخاب شدند توجهی به مسجد ندارند و رفت و آمد نمیکنند و از طرفی نگاه جناحی میتواند باعث کمرنگ شدن اقبال مردم به مسجد شود؛ از سوی دیگر یک روحانی و طلبه ممکن است در محیط دانشگاه و در قضاوت و ... آزادانهتر بتواند عمل کند تا در یک مسجد که باید هیئت امنا و متولیان مسجد را راضی کند و چون جنبه معیشتی هم تامین نیست انگیزه زیادی هم برای تلاش مضاعف وجود ندارد.
گفت و گو از علی فرج زاده
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)