«فهم نادرست» و «تدبیر درست»
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۲۹۶۶۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ 1- زمانی مرحوم هاشمی رفسنجانی (خدا رحمتش کند) میگفت «آمریکا و غربزدهها مثل گاو مسائل را تحلیل و به افکارعمومی القاء میکنند». هرچند وی بعدها بر خلاف این تحلیل درستش و با ادعای اینکه حسن نیت، حسننیت میآورد و دنیای آینده دنیای گفتمان است نه دنیای موشک، مبتکر تز مذاکره با آمریکا شد و به همراه مشاورانش اعتقاد داشت آمریکا گاو شیرده است و باید او را دوشید نه سر شاخش نشست؟! اما امروز سیاست نتیجه دوشیدن آمریکا در برجام هم برای ملت ایران همان شاخ آمریکا شده که با زدن زیر میز مذاکره و هرگونه تعهدی، در منطقه نیز شاخ و شانه و عربده علیه ملت ایران میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
2- در بزنگاه و پیچ تاریخی کنونی «فهم نادرست» از چالشهای منطقهای و بینالمللی و ناتوانی از درک امکانات و مولفههای قدرت کشور در مقابله با چالشهای پیشرو مهمترین چالش دولت است که سبب شده سیاستهای غلطی برای حل مشکلات کشور ارائه دهد و عملا خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کند. معضل برجام و ادامه تقابل آمریکا با ایران در حقیقت اولا ناشی از همین فهم نادرست از چالشها و سیاستهای غلط ارائه شده در زمینه فعالیتهای هستهای است ثانیا براساس همین فهم نادرست، ناشی از عبرت نگرفتن از سابقه مذاکره با آمریکا و رودست خوردن از این دشمن مکار و حیلهگر در موارد متعدد در دولتهای سازندگی و اصلاحات از جمله در مذاکرات هستهای سعدآباد میباشد. ثالثا مشکل برجام ناشی از معضلات بینالمللی بود نه مشکل جمهوری اسلامی.
لذا برجام نه تنها نتوانست چالشی را حل کند بلکه مشکلات را پیچیدهتر کرده و موجب دامن زدن به چالشهای جدید شده است. اگر به جای تن دادن به مذاکرات هستهای و برجام همچون قبل از مذاکرات در مقابل آمریکا ایستاده بودیم و آمریکا را در حوزه هستهای همچنان درگیر میکردیم و بازی میدادیم قطعا اولا صنعت هستهای را در مقابل وعدههای نسیه، نقد تعطیل و در برخی موارد نابود نمیکردیم ثانیا هرگز آمریکا فرصت پیدا نمیکرد که بخواهد ایران را در منطقه به چالش بکشاند و مسائل مربوط به قدرت دفاعی و موشکهای بالستیک و ادعای حمایت از تروریسم را مطرح کند. چنان که مایک پمپئو رئیس سیاه تاکید میکند «اکنون با خیال راحت فعلا مسئله هستهای را کنار گذاشتیم و سراغ مسائل منطقه و قدرت دفاعی ایران رفتهایم».
3- اما اساس فهم نادرست دولت اعتدال از چالشها و مسائل منطقهای و بینالمللی ادامه همان فهم نادرست دولتهای سازندگی و اصلاحات است از جمله همین آقایان در دولت اصلاحات بعد از تهدیدات آمریکا تن به مذاکره با اروپاییها دادند و تعلیق تمام فعالیتهای صنعت هستهای را بر کشور تحمیل کردند اما اروپاییها با ادعای اینکه توافق سعدآباد تعلیق دائمی است نه موقت، زیر تمام تعهداتشان زدند.
نکته مهم اینجاست آقایان روحانی و ظریف همانگونه که اکنون در برابر افکارعمومی داخلی ادعای برد–برد را دارند، آن زمان نیز در داخل ادعا میکردند تعلیق داوطلبانه بوده در حالی که به علت ترس از حمله ادعایی و القایی آمریکا مجبور شدند درسیاستی منفعلانه تن به تعلیق بدهند و این تن دادن به تعلیق هم با نامه سرگشاده و مرعوبانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری با عنوان جام زهر هستهای و همچنین نامه حقارتآمیز دولت اصلاحات به آمریکا مبنی بر پذیرش درخواست خلع سلاح حزبالله و حماس زمینهسازی و به افکارعمومی القاء شد.
اکنون نیز براساس همین«تفکر غلط» با ادعای اینکه میخواهیم سایه جنگ را از سر ملت ایران برداریم تن به برجام دادند و علیرغم عمل نکردن آمریکا به تعهداتش و بینتیجه بودن برجام برای ملت ایران، پالس مذاکره درباره مسائل منطقه را ارسال میکنند. قبلا موارد متعددی از این خطای استراتژیک دولت در ارسال پالسهای غلط در جهت فضاسازی برای مذاکره مجدد را یادآور شدیم اما در آخرین مورد در حالی که هفته گذشته کنگره آمریکا همان تحریمهای هستهای را به بهانه موشکی تصویب کرده، وزارت امورخارجه در هفتمین گزارش خود به مجلس بدون ارائه راهحل عملی برای مقابله با نقض تعهدات و اقدامات آمریکا ادعا کرده «عدم تحقق گشایشهای برجام ناشی از تحریمهای غیرهستهای است»! تا جایی که بیبیسی در واکنش به این گزارش گفت «عملکرد دولت روحانی در سیاست خارجی نشان میدهد میخواهد عضو سلطهپذیر و مسئولی در جامعه جهانی باشد»!
4- آنچه که موجب فهم نادرست دولت شده است، عدم شناخت وضعیت و اهداف دشمن و عدم درک جایگاه نظام جمهوری اسلامی در منطقه و جهان میباشد. جان مک کین سناتور جمهوریخواه آمریکا در روزنامه نیویورک تایمز اذعان میکند «نظم منطقهای مورد نظر آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) به سرعت رو به فروپاشی و قدرت و نفوذ آمریکا رو به افول است و ایران در حال ساختن منطقهای جدید برخلاف ارزشها و منافع آمریکا و گرفتن جایگاه دیپلماتیک آمریکا است».
مایک پمپئو رئیسسازمان سیا هم در اندیشکده دفاع از دموکراسی در حالی که منفعلانه از کارشناسان این اندیشکده آمریکایی میخواهد راههای مقابله با جمهوری اسلامی را به وی پیشنهاد بدهند، تاکید میکند «اقدامات ایران در بسیاری از نقاط جهان از جمله در منطقه از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن ما را زمینگیر کرده است».
مک مستر مشاور امنیتی رئیسجمهور آمریکا نیز در این اندیشکده با اذعان به کاهش تواناییهای راهبردی آمریکا، چالش اصلی آمریکا را کشورهای ریویژنیست یا تجدیدنظرطلب معرفی میکند که میخواهند نظم سیاسی– اقتصادی و امنیتی جهانی ایجاد شده توسط آمریکا را با نظم جدید با ارزشهای مخالف ارزشهای آمریکایی جایگزین کنند.
مک مستر از ترس مقابله با سپاه پاسداران اذعان دارد « آمریکا استراتژی برای برخورد با سپاه را ندارد و در قدم اول سریعا سراغ اقدام و برخورد با سپاه نباید رفت». پمپئو و مستر در اندیشکده دفاع از دموکراسی با بیان اینکه ده هزار موشک ایرانی، اسرائیل را هدف قرار دادهاند، ناتوانی اسرائیل و آمریکا را با این سؤال نشان میدهند که «ما و اسرائیل با این وضعیت میتوانیم چهکار کنیم؟» برهمین اساس است که تحلیلگران معتقدند آمریکا در منطقه سردرگم است و با ادامه این روند زمانی که از خواب بیدار شود، حضور و نفوذش در یکی از مهمترین مناطق جهان از دست رفته است. آمریکا آن چنان در مقابله با جمهوری اسلامی مستاصل شده که رئیسجمهور و دیگر مقامهای این کشور با اذعان به اینکه به تنهایی نمیتوانند با جمهوری اسلامی مقابله کنند، ادعا کردهاند تمام قدرت ملی و تمام جامعه به اصطلاح جهانی را میخواهند بسیج کنند تا شاید بهزعم خود بتواند ریشه نفوذ ایران در منطقه را بزند و یا حداقل اقدامات ایران را خنثی کند.
آمریکاییها تا آنجا نگران از دست رفتن نفوذ خود در منطقه هستند که جان مککین با اذعان به اینکه آمریکا ابتکار عمل برای اثرگذاری بر آینده سوریه را از دست داده، میگوید «ایران ماهرانه تلاشها علیه سیاستهای آمریکا در منطقه را هدایت میکند و تلاش دارد تا انتخابات سال آینده عراق را به ضربهای راهبردی تبدیل کند که به نفوذ آمریکا در عراق پایان خواهد داد» جان بولتون هم در پایگاه هیل وابسته به کنگره آمریکا تاکید میکند «با ادامه این روند ایران به یک جایگاه ژئواستراتژیک ارزشمندی خواهد رسید که برای آمریکا غیرقابل کنترل است».
5- حال برای عبور از شرایط کنونی دولت اولا باید درک کند امنیت بینالملل و اقتصاد جهانی در آینده به امنیت آینده منطقه غرب آسیا بستگی دارد و این آمریکاست که نیازمند است نه ایران. ثانیا در موضوع هستهای باید این سیاست از سوی دولت پیگیری میشد که تا زمانی که آمریکا و رژیم صهیونیستی سلاح هستهای دارند ایران با هیچ قدرتی حاضر به مذاکره درباره فعالیتهای صلح آمیز هستهای خود نیست از جمله با آمریکا که خودش از سلاح هستهای استفاده کرده است. ثالثا اکنون در مسائل منطقه نیز باید این سیاست اصولی را پیگیری کند که آمریکا هزاران کیلومتر از آنطرف دنیا در منطقه چه میکند و تا زمانی که آمریکا از منطقه خارج نشود با هیچ قدرتی درباره مسائل منطقه مذاکره نخواهد کرد.
رابعا دولت باید فهم کند پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشکل و چالش اصلی آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی شکست طرحهایش علیه ایران و خنثی شدن نقشههایش در منطقه توسط ایران بوده است، در داخل از آشوب و ترور و کودتا و جنگ تحمیلی گرفته تا فتنه و انقلاب مخملی؛ و در صحنه منطقهای هم از افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لبنان گرفته تا آخرین شکستش توطئه همهپرسی در کردستان عراق. لذا دولت باید ایمان داشته باشد همانگونه که تهدیدات روسایجمهور قبلی آمریکا کشورهای منطقه را متحدِ محور مقاومت کرد، اکنون نیز تهدیدات ترامپ بخش باقی مانده منطقه را متحد ایران خواهد کرد که تحولات قطر نمونهای از آن است.
خامسا دولت باید فهم کند که چرا آمریکا در مقابل ایران شکست میخورد؟ برای اینکه سیاست جمهوری اسلامی یک سیاست راهبردی برای پایان دادن به تنشها و جنگها در منطقه است اما سیاست آمریکا یک سیاست تاکتیکی برای ایجاد جنگ و تقویت ریشههای تنش و خشونت در منطقه است. لذا مذاکره بین دو قدرت با اهداف صددرصد متضاد هیچگاه نمیتواند مذاکره برد – برد باشد.
سادسا دولت باید این سخن رهبرمعظم انقلاب را فهم کند که «اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه و فراتر از منطقه عمق راهبرد نظام اسلامی است» و درک کند «تدبیر درست» این است که «تنها راه مقابله با قدرتهای استکباری ایستادگی بر عناصر اقتدار ملی است» و بداند «قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره نیست و هیچگونه چانهزنی و معاملهای با دشمن نداریم و راه اقتدار را با قدرت به پیش خواهیم برد». و خلاصه اینکه دولت باید درک کند دنیای آینده هم دنیای موشک است و آنگونه که فرجامِ برجام نشان داد دنیای گفتمان و مذاکره و اعتماد به دشمن نیست!
منبع:روزنامه کیهان
انتهای پیام/
تنها راه مقابله با قدرتهای استکباری ایستادگی بر عناصر اقتدار ملی است
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۲۹۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در گرداب
با توجه به وضع بههم ریخته رژیم صهیونیستی، بهنظر میآید ارتش رژیم برای عملیات حمله به رفح با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در حد فاصل ۲۶ فروردین تا امروز یعنی نزدیک به دو هفته انواعی از رخدادها، رژیم غاصب جنایتکار صهیونیستی را در منگنه قرار داده و منفعل کرده است؛ عملیات سهمگین «وعده صادق»، درگیر شدن مرابطین اسرائیل در منطقه ـ بهطور خاص ترکیه و اردن ـ با پیامدهای همکاری آنان با این رژیم در جریان عملیات وعده صادق، تظاهرات عظیم ضداسرائیلی در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و دهها دانشگاه در اروپا و درگیری نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی این کشورها با دانشجویان و اساتید معترض، آماده شدن دادگاه بینالمللی لاهه برای صدور احکام بازداشت برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم غاصب به جرم نسلکشی، تشدید درگیریها میان جوانان فلسطینی با نیروهای امنیتی ـ نظامی رژیم غاصب در کرانه باختری، تشدید اختلافات میان اعضای کابینه نظامی اسرائیل، تشدید عملیاتهای تهاجمی حزبالله و تسری آن به عمق ۱۵ کیلومتری رژیم و توسعه اقدامات انصارالله یمن علیه کشتیها و ناوهای مرتبط با رژیم، منظومهای از اقدامات درهمتنیده را علیه اسرائیل پدید آورده که بدون شک در طول تاریخ ننگین آن بیسابقه میباشد در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ بعضی شخصیتهای شناختهشده غربی از جمله «جان مرشایمر» ۸ اردیبهشت ماه / ۲۷آوریل در مصاحبه با «پیرز مورگان» گفت این حماقت اسرائیل بود که با حمله به کنسولگری ایران سبب شد ایران احتمالاً به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای حرکت کند و من میگویم اگر ایران به تسلیحات هستهای دست یابد، جهان امنتر خواهد شد. این عبارت بدان معناست که رژیم غاصب در بازی جنگ، با وجود برخورداری از شبکهای از مستشاران باتجربه غربی و با وجود پشتگرم بودن به حمایت آنان، عرصه را باخته است و جبهه مقاومت با در اختیار داشتن برگهایی که رو نکرده میتواند اقدامات رقبای کهنهکار را کنترل کند. البته در صحنه اخیر، مواجهه ایران با چند قدرت اتمی، مواجهه از موضع اتمی نبود و این نشان میدهد همین حالا هم موازنه قدرت کلاسیک دستخوش تغییراتی شده است.
۲ـ عملیات وعده صادق صفحه جدیدی در منطقه گشوده است. این صفحه فقط قدرتنمایی ایران نیست، گشودن فصل جدیدی از روابط با دولتهای منطقه نیز میباشد. الان منطقه در برابر دو واقعیت قرار گرفته که خواهناخواه به سمت یکی میل پیدا میکند؛ یک واقعیت این است که دولتهای غربی و بهویژه انگلیس و آمریکا طی دهها سال با سلطه بر کشورهای عرب و غیرعرب منطقه عملاً این کشورها را ضعیف کرده و دست آخر منافع آنان را قربانی رژیم غاصب سرزمینهای عربی ـ اسلامی کرده و امروز این دولتها را در مقابل ملتهایشان هم قرار داده و بنیان آنها را با تهدید داخلی هم مواجه گردانیده است. یک واقعیت دیگر این است که کشوری که طی حدود ۴۰ سال گذشته، در معرض بیشترین تهدید از سوی قدرتهای غربی بوده به آنچنان توانمندیهایی رسیده است که دیگر، قدرتهای غربی حتی به صورت ائتلاف هم قادر به شکست آن نیستند. ایران یک قدرت متجاوز نیست و وجدان عمومی منطقه میگوید دولتی که در طول ۴۵ سال گذشته حتی رفتارهای خصمانه همسایگان را نادیده گرفته، به دنبال تهدید آنان نیست. ضمناً کشورهای منطقه قاعدتاً درک میکنند که نمیتوان در مصاف بین یک کشور اسلامی و قدرتهای غربی، تماشاچی بود. در چنین وضعیتی ایجاد رابطه قوی درون منطقهای و توافقات دو و چندجانبه درون منطقهای میتواند عمق امنیتی درازمدت برای همه ایجاد کند و جلوی هر رخداد امنیتی نامطلوب را بگیرد.
۳ـ راه افتادن موج اعتراضات و تحصنها در دانشگاههای بسیار مهم آمریکا و کشورهای اروپایی و سرایت آن به دانشگاهها در نقاط دیگر دنیا برای موضوعی خارج از مرزهای ملی آنها، یک «پدیده مهم» به حساب میآید. اینکه جمعیتی از یک کشور درباره یک موضوع یا رخداد داخلی به خیابان بیایند، نظیر آنچه در جریان جنبش وال استریت آمریکا یا جنبش جلیقهزردها در فرانسه رخ داد، طبیعی و مسبوق به سابقه است ولی اینکه دانشگاههای یک کشور بهطور نسبتاً یکپارچه برای موضوعی که در مرزهای جغرافیایی و حتی مرزهای نژادی و دینی آنان هم قرار ندارد، برای روزهای متوالی به خیابان بیایند و هزینه اخراج، مشروط شدن، جریمههای مالی، زندان و ضرب و شتم بپردازند، این یک پدیده بسیار مهم است و نشان میدهد میان سیستمهای حکومتی غرب که یهودمحور است و نگرشهای نخبگان حتی در دانشگاههایی که با پول یهودیان و کمپانیهای اسلحهسازی تأسیس و اداره میشوند، شکاف عمیق پدید آمده است. از حیث معرفتی نسل جدید در غرب از حاشیهها به میدانها آمدهاند، پیش از این اعتراضات نهفته «آنتیوارها» که جنبه اجتماعی و سیستمی نداشتند، وجود داشت اما حالا یک جنبش معترض فراگیر در داخل سیستم غرب پدید آمده که میتواند در موضوعات مختلف ورود نموده و تحولات مهمی را در پی داشته باشد. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه علیرغم شعارهای آزادی و دموکراسی در مواجهه با این جنبش همه قدرت سخت و نرم خود را بهطور خیلی عریان به صحنه آوردهاند.
این جنبش، دست به نقد یک چالش اساسی برای دولت بایدن میباشد و آن را با مخمصه زیاد مواجه کرده است. حزب دموکرات زمان زیادی ندارد و نشانهای هم از نزدیک بودن زمان پایان جنگ غزه دیده نمیشود. بنابراین اعتراضات در محیطهای نخبگی استمرار مییابد و دوقطبی هواداران اسرائیل و مخالفان اسرائیل کار دست بایدن و حزب دموکرات میدهد.
۴ـ روند تحولات منطقه، دو کشور ترکیه و اردن را به دلیل همکاری با رژیم غاصب و کودککش در جریان عملیات ضداسرائیلی وعده صادق، در وضعیت ضعیف قرار داده است. سخنان توجیهگرانه پیدرپی رجب طیب اردوغان و ملک عبدالله بیانگر مخمصهای است که در آن گرفتار شدهاند. وضعیت منطقه بیانگر آن است که هیچ کشور مسلمانی نمیتواند در منازعهای که یک طرف آن مردم مظلوم غزه، زنان و کودکان شهید، زخمی و آواره فلسطینی هستند، در وضع بیطرفی قرار بگیرد، چه رسد به اینکه مانند دولتهای ترکیه و اردن در کنار رژیم قاتل و علیه فلسطینیها قرار داشته باشند.
طی روزهای پس از عملیات وعده صادق مطبوعات وابسته به رجب طیب اردوغان، ابتدا تلاش کردند تا موضوع را منحرف کرده و با عنوانگذاری جنگ ایران و اسرائیل، همکاری اطلاعاتی با رژیم غاصب را لاپوشانی کنند، اما این چیزی نبود که پذیرفته شود لذا اردوغان مدعی شد «هیچ نوع همکاری اطلاعاتی میان پایگاه «کوراچیک» و رژیم صهیونیستی رخ نداده و این پایگاه بهطور معمول به تبادل اطلاعات با شرکای خود ـ آمریکا، فرانسه و انگلیس ـ پرداخته است» و حال آنکه میداند در شب عملیات وعده صادق، این سه کشور برای دفاع از اسرائیل «حلقه آتش» تشکیل داده و رسماً به جنگ پهپادها و موشکهای ایران آمدند.
ملک عبدالله هم برای فراز از ننگی که به بار آورده مدعی شد «جنگ غزه به میدان انتقام ایران و اسرائیل تبدیل شده و ما ـ عربها ـ قربانی این جنگ نخواهیم شد» و حال آنکه به خوبی میداند فلسطینیها اولین کسانی بودند که از عملیات ایران احساس راحتی و پیروزی کردند. قدر مسلم هم دولت اردوغان در ترکیه و هم دولت عبدالله در اردن پاسخ خیانت خود به مسلمانان را نه از طرف ایران بلکه از سوی ملتهای خود خواهند دید.
با کمال تأسف باید گفت بعضی دولتها در منطقه علیرغم لطمههایی که غرب طی دهها سال به استقلال و حیثیت آنان زده است، حتی در مصاف میان یک کشور اسلامی و غرب، خود را بخشی از جبهه غرب به حساب آورده و زمین و امکانات کشور خود را برای شکست دادن طرف مسلمان در اختیار رژیم غاصب قرار دادهاند و جالب این است که بعضی از آنها پشت نقاب اسلامگرایی پنهان شدهاند.
۵ـ ارتش رژیم غاصب صهیونیستی هفتههاست برای حمله به غزه گارد گرفته و علیرغم آنکه اعلام کرده طرح آمادهای برای حمله گسترده به رفح دارد، این حمله صورت نگرفته است. با توجه به وضع بههم ریخته رژیم، بهنظر میآید ارتش برای عملیات با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند. خود این موضوع در کنار از سرگیری شلیک موشکها از منطقه شمالی غزه و تأکید حماس بر شروط خود در مذاکرات سیاسی؛ وضع رژیم را نشان میدهد.