در نقد جنجال مجازی علی کریمی؛ جواب تک خطی برای سوالی سه خطی
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۹۸۹۸۵
درسهای زندگی به خاک بازی بچگی ما شباهت ندارد که جوابی یک خطی داشته باشند.
اختصاصی طرفداری- جملات اساطیر یا همان سخن بزرگان در فضای مجازی فارسی به شدت محبوب است. طبیعتا جامعهای که سرانه مطالعهاش به ۵ دقیقه در روز نمیرسد باید هم ۷۰ درصد از حجم اینترنتش را در دو شبکه اجتماعی به خصوص بگذراند. طبق یک تحقیق، سواد اینترنتی ایرانیان از ۱۰۰ نمره، ۱۲ است و این یعنی ایرانیان هنوز الفبای نرم افزار را هم یاد نگرفته اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرا از کجا شروع شد؟
علی کریمی جملهای از کوروش را در صفحه خود منتشر کرد که بعدها مشخص شد متعلق به کوروش نیست. گروهی از کاربران که مشخصا با موضع گیریهای سیاسی او مخالف هستند، شروع به تمسخر این جمله غیر واقعی کوروش کردند. کریمی هم جملهای را از یکی از بزرگان تفکر منتقدانش منتشر کرد تا با زبان آنها جوابشان را بدهد. اگر آن جناح را شناخته باشیم، مضمون آنچنان اهمیتی ندارد. پس کیبوردها شروع به ترور شخصیت کردند و باغ الفبای منتقدان، میوه ای تلخ داد. آینه دل آنها مدتها پیش با مچ دستان سبز کریمی در کره، چین خورده بود. پس، توبه نمیکند اثر، مرگ مگر اثر کند. قصد نقد جناح مخالف را نداریم چون لالایی خواندن در گوش مرده متحرک است. آنها چشم ببسته اند که خواب کنند حریف را. اما رویه علی کریمی در اینستاگرام که به او هم ختم نمیشود و از بازیگران رانتی گرفته تا مدلهای مجازی را در بر میگیرد، باید به نقد گذاشته شود. در این یادداشت هیچ اشارهای به کارنامه بازی کریمی و مسائل مربوط به مربیگری وی نمیشود و اسم آوردن از وی تنها برای نقد رویهای است که خیلی از بازیکنان سابق و حال حاضر فوتبال ایران را در بر میگیرد.
طبق یک تحقیق، افرادی که بیشتر تحت تاثیر سخن بزرگان قرار میگیرند، به احتمال زیاد از هوش بالایی برخوردار نیستند و قدرت حل پیچیدگی سوژه ها رو ندارند. این قطعا به این معنی نیست که هر کس که از این جملات زیاد استفاده میکند لزوما از هوش بالایی برخوردار نیست اما درسهای زندگی به خاک بازی بچگی ما شباهت ندارد که جوابی یک خطی داشته باشند. در جوامعی که با سانسور روبرو هستند، معمولا جوابها از دو درگاه به مغزها تزریق میشود؛ ایدئولوژی حاکمیت و سنت. به شکل کاملا اتفاقی، هر دو این گفتمان، جوابهایی تک خطی و کوتاه برای تمامی مسائل دارند. از آداب معاشرت گرفته تا جدیدترین یافته های علمی. حالا تمام این مقدمه چینی ها به چه درد علی کریمی و ورزشکاران میخورد؟
در دغدغه داشتن علی کریمی شکی نیست اما جواب مسائل مختلف از سنگ نوشتههای هخامنشی در نخواهد آمد حتی اگر سوار ایرانی مردم را از مدینه تا مدینه آزاد کرده باشد. کریمی برای دادن درس زندگی، باید بیشتر بخواند، بیشتر ببیند و بیشتر گوش کند. هیچکدام از بزرگان با سخن بزرگان مشکلی را حل نکرده است. سخت است جوانان جامعه ای که خبر از اختلاس های چند هزار میلیاردی از آن دائم مخابره میشود را به عرق ریختن تشویق کرد اما علی کریمی پایگاه مردمی دارد که نه از سیاسیون آن را گرفته است و نه از رانت ژن خوب. پس در این دیار خسته کش، چه بهتر حالا که او کمی بیکار تر است، جای اینکه جملاتی را منتشر کند که معلوم نیست کدام میر غضبی آن را به اسم کوروش منتشر کرده است، این نوجوانان علاقهمند را در مسیر عرق ریزی و نه لایک زنی هدایت کند زیرا ساعت ها درس گفتار مصطفی ملکیان اندازه یک پست علی کریمی مخاطب ندارد. ۸ محبوب، نمیتواند مشکل سیستماتیک کمبود مطالعه، سانسور و فقر تفکر در علوم سیاسی را حل کند، اما حداقل میتواند الگو با سوادتری برای هوادارانش باشد. هوادارانی که وقتی او جلو خشک اندیشی دینی ایستاد، پشتش را خالی نکردند.
در آخر شاید برای علی کریمی این نکته مایه تعجب باشد اما ما واقعا نیاز نداریم در مورد تمامی سوژههای روز، نظری داشته باشیم. با وجود محترم بودن آزادی بیان، گاهی ما واقعا چیزی برای ارائه نداریم حتی اگر علی کریمی باشیم!
منبع: طرفداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۹۸۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال عجیب پیرامون مدال اهدایی به علی دایی!
به گزارش ورزش سه، انتشار تصاويري از ملیکا رسولی که مدعی عنوانداری در رشته کاراته است، كنار علي دايي با اين تيتر كه «یک مليپوش خانم مدالش را به علي دايي اهدا كرد» حاشيهساز شده است. برخي ورزشكاران قديمي مدعي شدند او نه عضو تيم ملي بوده و هست و نه مدالي بينالمللي دارد كه بخواهد به دايي اهدا كند؛ ادعایی که هنوز با پاسخی از سوی رسولی مواجه نشده است.
در همين بین مريم رنجبرساري، عضو سابق تيم ملي تير و كمان در يك استوري كه در اينستاگرامش منتشر كرد به این فرد حمله کرد.
به همين بهانه، خبرنگار روزنامه اعتماد با او تماس کرد و رنجبرساري گفت: ايشان چند سال پيش گفته قهرمان كاراته است اما فدراسيون كاراته تكذيب كرد. معلوم نيست او از چه طريقي اسپانسر پيدا ميكند، اما در بيوي اينستاگرامش نوشته قهرمان تير و كمان است! بچههاي كاراته هم براي من فرستادند و پرسيدند اين را ميشناسي؟ گفتم نه . اصلا بچههاي كاراته هم او را قبول ندارند.
رنجبرساري ادامه داد: خود من به دليل اينكه پول اعزام و تجهيزات براي رفتن به مسابقات را نداشتم از تيم ملي كنار رفتم. مثل من زياد بودند، اما اگر او به تيم ملي رفته احتمالا پول هزينههاي خودش را داده و به تيم ملي رسيده!
مليپوش سابق افزود: او اصلا مدالي نداشته كه به علي دايي تقديم كند. براي من عجيب است او علي دايي را چطور پيدا كرده و به ديدار يكي از بزرگان ورزش ما رفته است. ورزشكاري به بزرگي علي دايي از قبل رزومه طرف مقابل را ميبيند و بعد به ديدار ورزشكاري ميرود. اما اين ورزشكار اصلا مدالي نداشته است! شايد مدال استاني بوده است، اما نه بچههاي كاراته و نه تير و كمان ميگويند او مدالي نياورده است. من فقط به اين فكر ميكنم و از اين ناراحتم چرا براي من كه قهرماني آسيا را داشتم اسپانسري نبود، اما براي ورزشكاران اين شكلي دو تا سه تا اسپانسر پيدا ميشود!
وي در ادامه با اشاره به هزينههاي سنگين در تير و كمان كه خيليها از پس آن برنميآيند و به ناچار خداحافظي ميكنند، افزود: سال ۸۹ يا ۹۰ بود كه تيمهاي پرسپوليس و استقلال در تير و كمان تيمداري ميكردند و من به عضويت استقلال درآمدم. رقابت بين اين دو تيم در همه رشتهها جذاب است و در آن سال هم رقابت نزديكي داشتيم و در نهايت ما قهرمان شديم و آقاي فتحاللهزاده مديرعامل وقت استقلال قرار بود نفري ۵ سكه به ما پاداش بدهند، اما ما كه چيزي نديديم!