پشت پرده فیلم سلفی دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۳۸۰۳۲
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یک فیلم کوتاه چند دقیقه ای؛ یک فیلم باورنکردنی با عنوانی عجیب :« صحبت های دو دختر اصفهانی لحظاتی قبل از خودکشی ! » حالا خیلی ها خواسته یا ناخواسته این فیلم را دیده اند، وصیت تصویری این دو دختر نوجوان، سه روز است که کانال های تلگرامی ، اینستاگرام و دنیای مجازی را قرق کرده ؛ فیلمی کوتاه که نقش اولش هر دو دختری هستند که چند روز پیش بین زندگی و مرگ ، مرگ را انتخاب کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تماشای این فیلم شوکه کننده است، خیلی ها با ناباوری لحظات خداحافظی دو دختر دهه هشتادی را از دنیا تماشا کرده اند؛ لحظاتی که آنها نزدیکان شان را خطاب قرار می دهند و خودشان را آرام و آهسته می رسانند به بلندترین ارتفاعی که برای خودکشی به ذهنشان آمده یعنی پل شهید چمران اصفهان و در این مسیر هیچ عاملی، هیچ دلیلی نیست که دست دلشان را بگیرد و پشیمان شان کند برای رفتن. اینکه قدم هایشان آهسته تر شود و پاهایشان سنگین تر و تردید کنند حتی چند لحظه برای استقبال از مرگ.
این فیلم می تواند گویای یک بحران در نسل جدید یعنی دهه هشتادی ها باشد، نسلی که قبلا هم حرکات دیگری برای خودنمایی از خود بروز داده بودند از جمله جمع شدن مجازی در یک پاساژ تهران که خیلی هم سرو صدا کرد.
از انتشار این فیلم در دنیای مجازی مدت زیادی نمی گذرد ؛ فیلمی که خیلی ها را شوکه کرده است. ما به بهانه انتشار این فیلم ، با دکتر فاطمه قاسم زاده، دکترای روانشناسی کودک و نوجوان و استاد دانشگاه ، به تحلیل اتفاقی می نشینیم که یکی از قربانی هایش حالا زیر خروارها خاک خوابیده است و دیگری ، روی تخت بیمارستان به زندگی سنجاق شده .
خانم دکتر، چه دلیلی باعث می شودکه دو دختر نوجوان شاد و خندان از خودشان فیلم بگیرند و بعد هم خودشان را از بالای پل به پایین پرت کنند؟
همانطور که می دانید درباره خودکشی این دو دختر اول بحثی درباره چالش نهنگ آبی مطرح شد اما حالا که چند روز از این اتفاق گذشته و این فیلم هم از آنها منتشر شده ، می بینیم که یک تضادی در این رابطه وجود دارد و باید با بررسی های بیشتر به دنبال دلایل واقعی این اتفاق بود. در حالت کلی می توانیم بگوییم که افسردگی یکی از عوامل منجر به خودکشی است اما نکته اینجاست که حداقل در فیلمی که ما در این چند روز از این دو دختر دیده ایم ، شواهدی از افسردگی حداقل در ظاهر مشاهده نمی شود، و حالت هایی دارند که در حالت معمولِ خودکشی هایی که در جامعه اتفاق می افتد مرسوم نیست.
یعنی همین رفتار شاد و سرحالی که دارند؟
بله همین طور است ، هر دو نفر آنها خیلی شاد و با انرژی به استقبال مرگ می روند. از نظر روانشناسی این موضوع با وقوع افسردگی در تضاد است. البته باز هم نمی توانیم حکم قطعی صادر کنیم. چون شاید در بررسی های بیشتر مشخص شود که این سرخوشی ، عاملی خارجی داشته مانند مصرف مواد. البته این فقط یک احتمال است ، چون همانطور که می دانیم یکی از نشان های مصرف مواد، شادی کاذب و موقتی است که به انسان دست می دهد. عامل بعدی ای که از تماشای فیلم می توان نتیجه گرفت، همراهی این دونفر باهمدیگر است، چرا؟ چون هرکدام در فیلم جوری صحبت می کنند که مبادا دیگری در تصمیمی که گرفته شک کند. پس خودِ این همراهی و دوستی نزدیک را می توانیم جزو یکی از دلایل گرفتن این تصمیم بدانیم.
یعنی این دو دختر نوجوان تحت تاثیر هم قرار گرفته اند؟
بله به خاطر دوستی. به خاطر رابطه نزدیک کاملا در تصمیمی که گرفته اند مشارکت دارند. البته از بعد هیجانی هم می توانیم به دلایل وقوع این اتفاق نگاه کنیم. همین وصیت تصویری و فیلمی که اینها از خودشان گرفته اند یعنی ، اینها به عاقبت کار حداقل از نگاه خودشان فکر کرده اند. آنها می دانند که در حال انجام کاری هستند که باعث جلب توجه دیگران می شود و از این موضوع هیجان زده هستند و ما این شتاب زدگی و هیجان را هم در رفتارشان در فیلم می بینیم .
با اینکه می دانند آخر و عاقبت شان مرگ است؟
بله، دقیقا و همین جاست که پای عامل های دیگر هم مثل خانواده ، مدرسه و ...به موضوع باز می شود. درحقیقت اینجا ما باید ببینیم که اینها در چه خانواده ای رشد کرده اند، در چه محیطی در حال درس خواندن بوده اند. خودکشی ، آن هم به این شکل با ضبط فیلم و ... ، رفتاری نیست که یک دفعه و ناگهانی رخ بدهد، پشت این رفتار مدتها فکر بوده . پس باید هم محیط خانوادگی شان بررسی شود هم محیط مدرسه و هم دوستان دیگر... درحقیقت یک مقطعی از زندگی این افراد و اتفاق هایی که رخ داده باعث رسیدن آنها به اینجا شده ، یعنی ما هم باید دنبال عوامل تشدید کننده این آسیب اجتماعی بگردیم.
که چه عواملی می توانند باشند؟
من فکر میکنم جواب اصلی و حلقه مفقوده این اتفاق ، برمیگردد به این که ما تا چه اندازه، نوجوانان را توانمند کردهایم. ببینید نوجوانی یک سن بحرانی است. یک دوران گذار است. همان طور که جامعه وقتی در دوران گذار قرار دارد، آسیبهایش بیشتر نمود پیدا میکند دوره نوجوانی هم همین حالت را دارد. نوجوانی هم دوره گذر از کودکی به بزرگسالی است. یعنی مسئولیتها، اهداف، وظایف و... همه چیز یک فرد تحت تاثیر این دوره قرار میگیرد. بنابراین فرد نوجوان نیازمند برخی مراقبتها، توجهات و آموزشهای ویژه است که به توانمندسازی او کمک کند و دقیقا همین جاست که اگر توانمند نشده باشد ممکن است یا خودش آسیب ببیند یا به دیگران آسیب بزند. نوجوانان ما برای اینکه درگیر آسیب های اجتماعی نشوند، باید مهارت های زندگی را آموخته باشند. اما بحث مهارت های زندگی متاسفانه در کشور ما جدی گرفته نمی شود؛ نوجوان ما یاد نمی گیرد که چطور مشکلش را حل کند چون توانایی حل مساله را ندارد، نوجوان ما یاد نمی گیرد که خشمش را کنترل کند، عواطف و احساساتش را بشناسد، نتیجه این می شود که به مسائلی رو می آورد که اصلا اقتضای سن اش نیست.
مثل همین رابطه دوستی با جنس مخالف که در این فیلم هم دیده می شود؟
دقیقا . یکی از مهارت های دهگانه زندگی ، مهارت ارتباط برقرار کردن است، ارتباط درست.بحث مهارت های ارتباطی همینجا مطرح می شود، نوجوان ما وقتی هنوز اصول اولیه یک ارتباط درست را یاد نگرفته با جنس مخالف هم وارد ارتباط می شود و همین جا به مشکل می خورد ، چون چیزی از هدایت این رابطه نیاموخته. بعد عوامل دیگری مثل پنهان سازی از خانواده و مدرسه و عناصر کنترل کننده دیگر هم دست به دست هم می دهند و او را به سمت آسیب اجتماعی سوق می دهند.نکته مهم اینجاست که نوجوانی که آموزش نبیند، خودش کنجکاوی میکند. خودش دنبال چیزهایی میرود که برایش پر از علامت سوال است.متاسفانه بحث روابط دختر و پسر هنوز در جامعه ما تعریف نشده و ما فکر می کنیم وقتی دختر و پسر در یک محیط اجتماعی کنار هم نباشند ، مشکل ارتباطی شان را حل کرده ایم اما نمی دانیم که با این کار بازار روابط پنهانی شان داغ شده است.
این آسیب های اجتماعی نسل نوجوان ما را تهدید می کند؟
نمی توانیم به طور قطعی بگوییم همه نوجوان ها را ، چون تعمیم کار غلطی است ، ما نمی توانیم رفتار یک تعداد محدود و خاص را به کل یک گروه تعمیم بدهیم، همانطور که می بینید یک بخش زیادی از همین نسل نوجوان ما دارند خیلی عادی زندگی می کنند، ما افراد همسن و سال این دونفر را زیاد می بینیم که خیلی هم آدم های معقول و مسئولیت پذیری هستند و اینکه ما بخواهیم پدیده ای را که در جامعه رخ می دهد به بقیه هم تعمیم بدهیم خودش یک خطای شناختی است. اما این موضوع می تواند مثل یک زنگ هشدار باشد هم برای خانواده ها هم برای مسئولان و هم کارشناسان مختلف. اینکه ببینند ، این نوع از آسیب های اجتماعی هم در جامعه وجود دارد و هرچند که الان زیاد نیست اما ممکن است در آینده بیشتر شود.
منبع: جام جم آنلاین
انتهای پیام/
تحلیلی بر خودکشی دو دختر اصفهانیمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۳۸۰۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روند افزایشی خودکشی از 1388 تا 1401
خودکشی، امری عمومی در جوامع انسانی است. از این رو، میتوان آن را هم در تمام جوامع و هم در دورههای گوناگون تاریخی سراغ گرفت. هر چند خودکشی با عوامل محیطی و اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ دارد، اما همیشه و در هر شرایطی به عنوان مسأله اجتماعی بروز پیدا نمیکند. آن چه که خودکشی را در سطح مسأله اجتماعی بازنمایی میکند، از یک سو نرخ خودکشی و از سوی دیگر احساس عمومی نسبت رواج آن و نیز تمایل به خودکشی است. نرخ خودکشی هر چند خود را در آمارها نشان میدهد، اما در مواجهه با مصادیق خودکشی، فهم عامه نیز درکی از رسیدن تعدد خودکشی به مرزهای نوعی از ترس اجتماعی دارد؛ چرا که خودکشی در شرایط آنومیک و بحرانی، پدیدهای سرایتی است و با گسترش و تنوع آن، افراد مستعد را به خود مشغول میکند.
-اگر فضای اجتماعی تقویت کننده این تمایل و احساس باشد، خودکشی مانند یک ویروس ذهنی، افراد بسیاری را با خود درگیر میکند. خودسوزی زنان ایلامی نمونه بارز این سرایتپذیری است. خودکشی پزشکان نیز از این نوع است؛ وقتی پزشکی که از نظر ما دارای شغلی با منزلت اجتماعی بالایی است و به نظر موفق میآید، به عنوان فردی اثرگذار بر محیط خود نقشآفرینی میکند، دست به خودکشی میزند، دیگر پزشکان را به عنوان راهی برای رهایی از فشارهای محیطی به اندیشه وامیدارد. این که در مدت کوتاهی، جامعه با خودکشی افرادی مواجه شده که پیش از آن یا در این باره خبری نمیشنید و یا چنان نادر بود که شاخکهای فهم عامه نسبت به آن به عنوان موضوعی متفاوت حساس نمیشد، واجد اهمیت است. 20 خودکشی موفق پزشکان در سال گذشته، عدد کوچکی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. خودکشی کارگران در محل کار خود از طریق حلق آویز و یا خودسوزی که سال گذشته موارد متعددی گزارش شد، از این زمره است که میتواند به راحتی به دیگرانی که آن شرایط را دارند، سرایت کند.
وقتی به خودکشی به عنوان پدیده اجتماعی نگاه میکنیم، باید آمار آن و روند تحولات آن را مورد توجه قرار دهیم. متأسفانه آمار خودکشی در ایران چندان دقیق نیست. سابقه گردآوری منظم آمار خودکشی در ایران چندان طولانی نیست و ما اطلاعات دقیقی از آمار خودکشی دهههای گذشته را یا نداریم و یا دقیق نداریم. به عنوان مثال، آمار ثبتی مشخصی از خودکشی پیش از انقلاب و دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی نداریم. در حال حاضر نیز بین آمار انتشار یافته از سوی مرکز آمار ایران در سالنامههای آماری که عمدتا متکی به آمار نیروی انتظامی است با آمار پزشکی قانونی تفاوت وجود دارد که قابل توجیه است(اولی مربوط به خودکشی در صحنه وقوع خودکشی و دومی مربوط به نتیجه خودکشی پس از رساندن فرد به بیمارستان و عدم موفقیت درمان در مورد تعدادی دیگر میشود)، اما انتشار دوگانه آن میتواند موجب خطای توصیف و تحلیل پدیده خودکشی شود.
به عنوان مثال دادههای سالنامه آماری مرکز آمار ایران طی سالهای 1380 تا 1391 نشان میدهد که 27168 نفر بر اثر خودکشی فوت شده بودند. این در حالی است که براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور فوتشدگان ناشی از خودکشی در این دوره 38691 نفر بود که حدود 11523 نفر بیشتر از مرکز آمار ایران است. به هر صورت باید در نظر داشته باشیم که آمار موجود در ایران، حداقلی است و واقعیت تعداد خودکشی بیش از تعدادی است که اعلام میشود؛ چرا که باید در نظر گرفت که ما در ایران با نوعی از پنهان کاری در بیان خودکشی در برخی از لایههای اجتماعی به خاطر انگ خودکشی مواجه هستیم، و یا حتی نگاه امنیتی به خودکشی در بین برخی افراد و سازمانها میتواند در انتشار آمار خودکشی سهم داشته باشد. با این حال، بر اساس آمار منتشر شده که وضعیت حداقلی را به نمایش میگذارد، میزان و روند خودکشی در ایران، قابل تأمل است و نیازمند توجه خاص به شرایطی که در حال تشدید خودکشی در ایران است.
اطلاعات آماری مربوط به خودکشی در سال گذشته(1402) هنوز منتشر نشده است، اما در سال 1401 بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران بیش از 6 هزار نفر بر اثر خودکشی فوت کردهاند که به نظر میرسد در سال 1402 افزایش قابل ملاحظهای داشته است. تعداد خودکشی منجر به فوت در سال 1400 از سوی نیروی انتظامی 5085 نفر بیان شد که در سال 1401 حداقل 18 درصد رشد داشته است. اگر سال 95 را برای مقایسه در نظر بگیریم، تعداد خودکشی منجر به مرگ در ایران حدود 59 درصد رشد داشته است. این میزان رشد، نشان میدهد که نمیتوان مدعی بود رشد خودکشی تابعی از رشد جمعیت است؛ چرا که جمعیت ایران طی این 7 سال، 59 درصد رشد نداشته است. رشد جمعیت ایران در سال 1401 در مقایسه با سال 95 حدود 9.5 درصد میشود؛ بنابر این، درصد رشد خودکشی در ایران طی این مدت حدود 6.2 برابر درصد رشد جمعیت بوده است. پس باید علل افزایش میزان خودکشی را جای دیگری جستجو کنیم.
از زوایهای دیگر به آمار خودکشی در ایران نگاهی بیاندازیم. نرخ خودکشی موفق که بر مبنای 100 هزار نفر محاسبه میشود در سال 1401 بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران به 7.4 نفر رسید. کافی است بدانیم نرخ خودکشی در سال 1388 حدود 4.1 نفر بود؛ یعنی طی 14 سال اخیر بر نرخ خودکشی 3.3 نفر افزوده شده است. به عبارتی، نرخ خودکشی در دو دهه اخیر رو به فزونی بوده است و در مقایسه با سال 88 فاصله اندکی تا دو برابر شدن دارد. این در صورتی است که نرخ اقدام به خودکشی در اوایل دهه 60 حدود 1.3 بود؛ که قطعا نرخ خودکشیهای موفق در آن سال بسیار کمتر از این میزان است. با توجه به این که به ازای هر خودکشی موفق بین 20 تا 30 برابر اقدام به خودکشی داریم، احتمالا در سال 1401 بین 120 تا 180 هزار اقدام به خودکشی داشتیم.
حال اگر حد وسط این دو را در نظر بگیریم بر حسب 150 هزار اقدام به خودکشی، نرخ اقدام به خودکشی 176.5 خواهد بود؛ یعنی در سال 1401 از هر 100 هزار نفر 176.5 نفر اقدام به خودکشی کردهاند که در مقایسه با ابتدای دهه 60 نرخ اقدام به خودکشی حدود 135 برابر شده است. این افزایش عجیب، ناشی از شرایط کلان حاکم بر جامعه ایران و سیر تحولات آن در چند دهه گذشته است. باید توجه داشت که انباشت مسائل در شرایط کنونی بهویژه چند سال اخیر، به شرایط فوق هشدار رسیده و ضروری است نهادهای مسئول نسبت به آن توجه ویژه داشته باشند. این توجه نه در تقویت فعالیتهای مددکاری مانند اورژانس 123 ـ که البته در جای خود بسیار مهم است ـ بلکه به تغییر رویههایی معطوف است که جامعه ایرانی را با بحران گذران زندگی و فرایند کاهش شأن انسانی افراد در موقعیتهای پایدار و بازتولیدشونده توهین و تحقیر و تبعیض، و نادیده گرفتن حقوق شهروندی و حق فردیت مواجه کرده است.
نرخ خودکشی موفق در ایران از سال 1388 تا 1401(به ازای 100 هزار نفر)
بیشتر بخوانید:
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901656