ناگفتههای اشتون از مذاکرات هستهای و اعتماد به آمریکا
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۷۱۶۹۱
مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا در یادداشتی با تاکید بر اینکه توافق هستهای تنها به آمریکا تعلق ندارد، نوشت: برخی در ایران میگفتند که آمریکا قابل اعتماد نیست، به نظر می آید که ترامپ در حال اثبات نظرات آنها است.
به گزارش صدای ایران، «کاترین اشتون» مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا در یادداشتی با عنوان اصولگرایان ایران میگویند که آمریکا قابل اعتماد نیست، ترامپ احتمالاً صحت این گفته را اثبات میکند، به اقدامات رئیسجمهور آمریکا علیه توافق هستهای ایران و 1+5 (آمریکا، انگلیس،فرانسه، روسیه، چین بعلاوه آلمان) اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در این یادداشت که در پایگاه تحلیلی «پراسپکت» منتشر شده است، نوشت، خیلی قبلتر از اینکه «دونالد ترامپ»، وارد صحنه شود، رهبران ایران نگران بودند که آمریکا ممکن است به توافق هستهای به صورت پایدار متعهد نباشد.
اشتون ادامه داد، تقریباً تمامی نامزدهای جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا وعده داده بودند که هر توافق هستهای ایران و 1+5 را پاره کنند. با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ایران به لفاظیهای رو به افزایش واشنگتن گوش فرامیداد.
این نماینده سابق اتحادیه اروپا گفت، در نشستهای دوجانبه خود با «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و فردی که قبل از وی مسئولیت داشت، گاه و بیگاه درباره این بحث میکردیم که اگر مردم آمریکا رئیسجمهور ضدتوافق هستهای را برگزینند، چه رخ خواهد داد؟
اشتون گفت: « این موضوع همچنین زمانیکه من و «جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا با تیم ایرانی دیدار کردیم نیز مطرح شد».
وی تصریح کرد: «پاسخ ما به نگرانی آنها دو بخشی بود. اول اینکه، یک توافق خوبی که خواستههای مطرح شده را برآورده کند، و به درستی مورد نظارت و راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یک سازمان به شدت مورد احترام، قرار گیرد، نیازی به توضیح ندارد. بسیاری از موضوعات دیگر مربوط به ایران و نه این موضوع نیاز به توجه آمریکا و دیگران دارد».
اشتون درباره مورد دوم گفت: «دوم اینکه، این توافق دو طرفه نیست. پنج کشور دیگر (به جز آمریکا) هستند که بعنوان بخشی از یک تیم فعالیت دارند که حکم شورای امنیت سازمان ملل را دارند و نماینده عالی اتحادیه اروپا (جایگاهی که از سال 2009 تا 2014 داشتم) هدایت تیم را برعهده دارد. مذاکرات حدود 10 سال قبل آغاز شد و با وزرای خارجه فرانسه، آلمان، انگلیس آغاز به کار کرد و اتحادیه اروپا نیز به آن پیوست. اولین مذاکرهکننده ایران، حسن روحانی بود که بعداً رئیسجمهور ایران شد. آمریکا، چین و روسیه بعدا از جانب شورای امنیت به آن پیوستند».
وی در یادداشت خود نوشت: «ما به طور مداوم دریافتیم که تعامل هرکدام از این 6 کشور حائز اهمیت است. تعهد ایران ضروری بود اما کافی نبود. جان کری یک مذاکرهکننده عالی بود اما این توافق تنها به آمریکا تعلق نداشت. در هر جلسه هماهنگی که من ریاست آن را برعهده داشتم، ما درباره تعهدات مذاکرهای خود بحث میکردیم و در صورت لزوم به پایتختهای خود مراجعه میکردیم. بارها آمریکا به شدت تلاش میکرد تا کشورهای دیگر را وادار به پذیرش مؤلفههایی از توافق کند که برای آنها در مقایسه با کشورهای دیگر بیشتر حائز اهمیت بود».
مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا سپس توضیح داد: «برگزاری مذاکرات در شرایطی که 6 کشور به دنبال اتحاد در خصوص موضوع ایران بودند اما به شدت در خصوص مسائل دیگر با یکدیگر اختلاف داشتند، کار سادهای نبود. بعنوان مثال، وقتی مذاکرات ما به اوج خود رسید، آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر اوکراین با روسیه دچار اختلاف شدند. با اینحال ما توانستیم مانع نفوذ و تأثیرگذاری این اختلاف در روند کارمان شویم».
اشتون تأکید کرد: «ما مطمئن شدیم که ایران میداند که نمیتواند بین ما اختلاف ایجاد کند اما در عین حال مطمئن بودیم که آنها میتوانند به پایبندی ما به پیشنهاداتی که ارائه کرده بودیم، تکیه کنند. وقتی در نوامبر 2013 به توافق موقت رسیدیم که این توافق اساس توافق نهایی سال 2015 را بنیان نهااد، آینده قریبالوقوع به نظر روشن میآمد».
در ادامه این یادداشت در خصوص پایبندی آمریکا به برجام نوشته شده است: «در حقیقت، مدل قدرتهای مهم جهان مبنی بر تمرکز بر موضوعاتی را که میتوانند با یکدیگر بر روی آن کار کنند، علیرغم آنکه اختلافات عمیق دیگری در خصوص موضوعات دیگر داشتند، در واقع یک مدل خوب برای رسیدگی به معضلات دیگر به نظر میرسید».
وی سپس در بخش دیگری از یادداشت خود به انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا و پیروزی ترامپ اشاره کرد و نوشت: «با نزدیک شدن انتخابات 2016 آمریکا، اغلب ناظران فرض را بر این گذاشته بودند که واقعیت عملی درست چند دقیقه بعد از سوگند رئیسجمهور جدید، حتی اگر یک رئیسجمهور جمهوریخواه باشد، شروع میشود. توافقی که کارساز و نجاتبخش باشد، به سادگی قابل کنار گذاشته شدن نیست».
وی ادامه داد: «سپس رئیسجمهور ترامپ روی کار آمد. علیرغم شواهد روشن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی ایران به توافق، وی (ترامپ) مصمم است که این توافق را تغییر دهد-تهدید کرده است که اگر نتواند به چیزی که میخواهد برسد، از آن خارج میشود. این امر، مشکلات روشنی را به طور کلی برای دیپلماسی و به طور خاص برای دیپلماسی آمریکا به وجود خواهد آورد».
این دیپلمات سابق اتحادیه اروپا درباره پیامدهای اقدامات ضدبرجام ترامپ نوشت: «تمامی اشکال همکاری سختتر شده است. هر کشور یا بازیگر غیردولتی هماکنون قبل از هرگونه تعامل با آمریکا، به دقت فکر میکند و آن را مورد بررسی قرار میدهد».
وی سپس مثالی در اینباره مطرح کرد و گفت: «بعنوان مثال، اروپا و آمریکا همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتهاند و همچنان به همکاری در خصوص موضوعاتی از یمن گرفته تا لیبی ادامه میدهند. نقش چین برای ترغیب کره شمالی به منظور داشتن یک جایگاه سازندهتر، مسئلهای است که آمریکا برای آن تلاش میکند. (در حین مذاکرات ایران، دیپلماتهای کره شمالی دیدارهای به بروکسل داشتند تا بیشتر درباره چگونگی اجرای اقدامات بدانند. کره شمالی تنها مورد نیست). راهحل اوکراین مستلزم آمادگی روسیه برای نوعی توافق است».
اشتون سپس با اشاره به این موارد نوشت: «اینها همگی مسائلی است که مستلزم دقت زیاد است و اگر قرار باشد این موضوعات از طریق دیپلماسی رفع شود، نیازمند نوعی مصالحه هستیم. تمامی طرفین میبایست اطمینان حاصل کنند کنه مزیتهایی که فردا به دست میآورند بیش از امتیازاتی است که امروز واگذار میکنند. بدون اطمینان حاصل کردن از دوام طولانی یک توافق، شانس دیپلماسی پایین خواهد بود».
وی سپس بار دیگر به موضوع ایران اشاره کرد و گفت: «نگرانی نهایی درباره خود ایران است. صداهای زیادی درون این کشور است که از حسن روحانی میخواهند که موضع سختتری را اتخاذ کند. آنها میگویند که آمریکا هرگز قابل اعتماد نیست. آنها گمان میکنند که ایران در نهایت تأسیسات خود را برمیچیند و سپس به آنها خیانت میشود. رئیسجمهور ترامپ، نظر و عقیده آنها را تقویت میکند».
اشتون ادامه داد: «گرچه توافق ایران هنوز لغو نشده است اما از نقطه نظر ایران، اثر بسیار وحشتناکی بر مهمترین بخش این توافق گذاشته است و من استدلال میکنم که انگیزه محرک این کشور برای توافق کردن و پایبند ماندن به آن، تقویت اقتصادشان بود. لغو تحریمها به ایران اجازه دسترسی به داراییهایش و توسعه تجارت و سرمایهگذاری را داد اما در عوض، بسیاری از شرکتهایی که احتمالاً گزینه سرمایهگذاری را بررسی میکردند و یا خواستار تجارت با ایران هستند، هماکنون در حال عقبنشینی هستند و این یک خبر بد برای نیروهای میانهرو در تهران است».
وی در پایان اینگونه نتیجهگیری کرد: «و این خبر بدی برای آمریکا است. این مسئله خطر از بین بردن هرگونه شانس گفتوگو با ایران در خصوص موضوعات دیگر را دارد که نگرانی واقعی درباره آنها وجود دارد. بهتر است امیدوار باشیم که کنگره به ترامپ کمک کند که مجدداً تفکر کند».
منبع: صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۷۱۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
به گزارش جماران، Geopoliticalmonitor یک نشریه اطلاعاتی بینالمللی مستقر در تورنتو، کانادا است که چشماندازی تحلیلی در مورد موقعیتها و رویدادهایی که تأثیر اساسی بر امور سیاسی، نظامی و اقتصادی دارند ارائه میکند. این نشریه در تازه ترین نوشتار به بررسی جایگاه اتحادیه اروپا در منطقه خاورمیانه ( غرب آسیا) پرداخته و می نویسد: خاورمیانه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی، اقتصادی و سیاسی، منطقه ای با اهمیت استراتژیک برای اتحادیه اروپا است. با این حال، این منطقه همچنین منبع بی ثباتی و درگیری است که تهدیدی جدی برای امنیت و منافع کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می شود.
تشدید جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس، خشونتهای مداوم در کرانه باختری اشغالی و درگیریهای اسرائیل و حزبالله در مرز لبنان بر پیچیدگی و فوریت اوضاع در این منطقه افزوده است. اتحادیه اروپا چگونه می تواند با اتخاذ یک استراتژی جدید جهانی و تغییر رویکرد سیاسی و امنیتی خود نقشی فعال و موثر در خاورمیانه ایفا کند؟ ابزارها، چالش ها و فرصت هایی که اتحادیه اروپا در منطقه دارد چیست؟
سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانهاتحادیه اروپا در دو دهه گذشته دو استراتژی اصلی را در قبال منطقه خاورمیانه دنبال کرده است: سیاست همسایگی اروپا (ENP) و مشارکت اروپا - مدیترانه (EMP).
هدف این راهبردها جلوگیری از گسترش بحران های امنیتی در کشورهای همسایه به اتحادیه اروپا با ترویج هنجارهای اروپایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون بوده است. با این حال، ثابت شده است که این راهبردها برای مقابله با تحولات سریع و پویا در منطقه ناکارآمد و ناکافی هستند.
این راهبردها نتوانستهاند به ریشههای مشکلات و درگیریهای منطقه مانند فقدان اصلاحات سیاسی و اقتصادی، به حاشیه رانده شدن و سرکوب مردم، مداخله بازیگران خارجی و مسائل حلنشده منطقه رسیدگی مانند درگیری اسرائیل و فلسطین رسیدگی کنند.
رویدادهای اخیر منطقه ای مانند بهار عربی و ظهور ساختارهای جدید قدرت و بازیگران فراملی، محدودیت ها و ناکارآمدی های این راهبردها را نشان داده است. آنها همچنین بر لزوم بازنگری و بازتعریف نقش اتحادیه اروپا در نظام بینالملل بهویژه در منطقه خاورمیانه تأکید کردهاند.
اتحادیه اروپا در سند استراتژی جهانی خود در سال 2016 به این نیاز اعتراف کرده و نوشت: امنیت داخلی و خارجی به هم مرتبط هستند و چالشها و تهدیدات کنونی مانند تروریسم و خشونت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فرصت مشترکی برای کشورهای اتحادیه اروپا برای ساختن اروپای قوی تر بر اساس منافع و اصول است. اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرد که قصد دارد سیاست امنیتی و دفاعی خود را از طریق توسعه قابلیتهای نظامی بیشتر و افزایش همکاریهای خود با ناتو و سایر شرکا افزایش دهد. در نهایت، بروکسل تعهد خود را برای حمایت از انتقال سیاسی و اقتصادی در منطقه از طریق ارائه کمکهای مالی و فنی بیشتر، تقویت گفتگو و همکاری، و ارتقای یکپارچگی و ثبات منطقهای ابراز کرد.
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا این حال، اتحادیه اروپا برای ایفای نقش فعال و موثر در خاورمیانه با سه مانع مواجه است:
اولاً، فقدان یک رویکرد منسجم و جامع نسبت به منطقه در سطح اتحادیه وجود دارد. این امر ناشی از منافع و دیدگاه های متفاوت کشورهای بزرگ اروپایی است که دستیابی به یک سیاست مشترک را در برخورد با مسائل و بازیگران پیچیده و متنوع در منطقه دشوار می کند. این مشکل منجر به سیاست های مستقل کشورهای بزرگ و قدرتمند اروپایی مانند فرانسه و آلمان شده است که برای کسب نفوذ و موقعیت ژئواستراتژیک، تعاملات دوجانبه با بازیگران منطقه ای را دنبال می کنند. عامل دیگری که نقش اتحادیه اروپا را محدود می کند، بحران اقتصادی است که ظرفیت مالی اتحادیه را برای مدیریت و پاسخگویی به نیازهای این منطقه بحران زده کاهش داده است. ضعف ساختاری اتحادیه اروپا، فقدان مکانیسم قضایی برای اجرای تصمیمات و قطعنامههای آن و اهرمهای ناکافی سیاست خارجی آن از دیگر عواملی هستند که ظرفیت تصمیمگیری اتحادیه را تضعیف میکنند.ثانیاً خاورمیانه دارای ساختارها، مشکلات، بحران ها و بازیگران سیاسی متنوع و پیچیده ای است. حکومتهای منطقه عمدتاً مبتنی بر اراده و رای مردم نیستند، بلکه بیشتر مبتنی بر اشکال مختلف استبداد، فرقهگرایی، ملیگرایی و قبیلهگرایی هستند. این منطقه همچنین با انواع مختلفی از بحران ها مانند جنگ های داخلی، درگیری های قومی، بلایای انسانی، تروریسم و افراط گرایی مواجه است. بازیگران در منطقه نه تنها دولتها، بلکه بازیگران غیردولتی مانند شبهنظامیان، گروههای شورشی، جنبشهای مذهبی و قدرتهای منطقهای هستند. این عوامل، اتخاذ یک سیاست ثابت و مشخص برای منطقه را برای اتحادیه دشوار می کند، زیرا باید به طور جداگانه و مستقل به هر موردی رسیدگی کند.
در نهایت، مسائل فرا آتلانتیک نیز مانع از نقش فعال و مؤثر اتحادیه اروپا در خاورمیانه شده است، زیرا ایالات متحده و اسرائیل اغلب با نقش مستقل اتحادیه اروپا مخالفت کردهاند، در عوض ترجیح میدهند که اتحادیه اروپا نقش مکمل را در چارچوب سیاستهای آنها ایفا کند. ایالات متحده و اسرائیل منافع و دیدگاه های متفاوتی از اتحادیه اروپا در مورد مسائل مختلف منطقه مانند برنامه هسته ای ایران، درگیری اسرائیل و فلسطین، بحران سوریه و نقش قدرت های منطقه ای دارند.
فرصت های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا وجود این چالش ها، اتحادیه اروپا نیز با استفاده از قدرت نرم و ابزارهای دیپلماتیک خود و همچنین کمک های اقتصادی و بشردوستانه خود فرصت هایی برای ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه دارد.
اتحادیه اروپا می تواند از شهرت و اعتبار خود به عنوان یک واسطه بی طرف و صادق و همچنین تجربه و تخصص خود در حل مناقشه و ایجاد صلح، برای میانجیگری و تسهیل گفتگو و همکاری میان طرف های درگیر در منطقه استفاده کند. اتحادیه اروپا میتواند از اصلاحات و انتقالات سیاسی و اقتصادی در منطقه با ایجاد مشوقها و مشروطسازیها و همچنین انعطافپذیری و تمایز بیشتر برای کشورهایی که مایل و قادر به اجرای هنجارها و ارزشهای اروپایی هستند، حمایت کند. اتحادیه اروپا میتواند با حمایت از سازمانها و ابتکارات منطقهای موجود، مانند اتحادیه عرب و طرح صلح عربی، و با ایجاد بسترها و مکانیسمهای جدید برای گفتوگو و همکاری، مانند اتحادیه مدیترانه و دیالوگ 5+5 مسیر این گفت و گوها را هموار سازد. اتحادیه اروپا میتواند با سایر بازیگران بینالمللی و منطقهای مانند ایالات متحده، روسیه، چین، ترکیه و ایران برای مقابله با چالشها و تهدیدهای مشترک در منطقه، مانند اشاعه سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم جهانی، تغییرات آب و هوایی و مهاجرت همکاری و هماهنگی کند. در نهایت، اتحادیه اروپا می تواند از روابط تجاری و انرژی خود با منطقه و همچنین کمک های توسعه ای و بشردوستانه خود برای تقویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، کاهش فقر و نابرابری و بهبود شرایط زندگی و حقوق بشر مردم منطقه استفاده کند.