یکی بود یکی نبود
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۰۳۰۳۳
محمدعلی جمالزاده، نخستین داستاننویس مدرن ایران است و به علت ارتباط فرهنگی پیوسته با ایران، همواره حضور زندهای در ایران داشت.
به گزارش ایمنا، بسیاری از نویسندگان از ایران مهاجرت کردند و ارتباط آنها با کشورشان قطع شد، ولی محمدعلی جمالزاده هرگز تا پایان عمر این ارتباط را قطع نکرد و یکی از مجاری ارتباطش با ایران نامهنگاری بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدون تردید جمالزاده آغازگر داستاننویسی جدید ایران بود، ولی وارد حوزه های دیگری نیز شد از جمله پژوهشهای فرهنگی در زمینه تاریخ ایران، ادبیات ایران و مسایل گوناگونی که به نوعی با ایران در پیوند بود.
جمالزاده را پدر داستان کوتاه زبان فارسی دانستهاند. او در ۲۳ دیماه ۱۲۷۴ در اصفهان و در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدرش سید جمالالدین واعظ اصفهانی بود که غالبا برای وعظ به شهرهای مختلف ایران سفر میکرد. محمدعلی در ۴ سالگی نزد زنداییاش(آمنه بیگم) که زنی باسواد بود، الفبای فارسی یاد گرفت و پس از آن به مکتبخانه رفت. او در همان جلسه اول فلکه میشود و خیلی زود مکتبخانه را رها میکند. مادرش او را در راسته بازار بیدآباد نزد میرزاحسن صحاف میگذارد تا هم شاگردی کند و هم از او درس بیاموزد. جمالزاده در خاطرات خود میگوید: «تازه آن جا معنی خواندن و نوشتن را فهمیدم و کم و بیش دستگیرم شد که منظور از یاد گرفتن این علامتهای کج و معوج که به نام حروف و حرکات چون کرمهای زیانکاری از اولین دوره کودکی به مغز و ریشه عمر اطفال معصوم میافتد و تا دم مرگ شیره جانشان را میمکند، چیست».
جمالزاده دوره کودکی خود را در اصفهان گذراند اما از سن ۱۰ سالگی به همراه پدر به سفر میرفت. در همین سن و سال بود که پدرش در تهران اقامت گزید. پس از سه سال و در حالی که محمدعلی دوازده سال داشت پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. جمالزاده پسر در بیروت بود که اوضاع ایران دچار تغییر شد. محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست. پدر که قصد آن داشت که به عتبات برود در همدان به دست نیروهای دولتی افتاد و او را به بروجرد تحویل دادند و به دستور حاکم این شهر، امیر افخم با طناب دار اعدام شد. برخی معتقدند که او را مسموم کرده و کشتهاند.
محمدعلی جمالزاده در بیروت با ابراهیم پورداوود، ایرانشناس و پژوهشگر اوستا و همینطور مهدی ملکزاده، فرزند ملکالمتکلمین همدوره و همکلاس بوده است. در سال ۱۹۱۰ جمالزاده آهنگ رفتن به اروپا کرد تا در آنجا تحصیل کند. او تا سال ۱۹۱۱ در لوزان سوئیس ماند اما در نهایت به شهر دیژون در فرانسه رفت و از آنجا دیپلم حقوق گرفت. عدهای از مخالفان استبداد قاجاری به رهبری سید حسن تقیزاده در برلن آلمان گرد هم آمدند. جمالزاده از سوئیس به آنها پیوست. پس از آن جمالزاده به ایران آمد و در کرمانشاه روزنامه رستاخیز را انتشار داد. بار دیگر به آلمان بازگشت و در روزنامه کاوه به فعالیت پرداخت. جمالزاده در «کاوه» در موضوعاتی مانند سیاست، اقتصاد، ایرانشناسی و فرهنگ و ادب مقالات متععدی نوشت. نخستین کتابی که جمالزاده نوشت «گنج شایان» نام داشت که در سال ۱۹۱۸ انتشار یافت که در زمینه اقتصاد ایران بود و مجله کاوه از آن به عنوان بهترین اثرهایی که تا آن روز در زبان فارسی در حوزه اقتصاد نوشته شده است نام برد. جمالزاده همچنان به نوشتن مقاله در روزنامه کاوه ادامه داد. در سال ۱۳۰۰ شمسی بود که داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» را منتشر ساخت. در همین سال داستان طنز انتقادیای با نام «فارسی شکر است» را در مجله کاوه به چاپ رسانید.
انتشار «یکی بود، یکی نبود» در ادبیات ایران واکنشهای مثبت و منفی بسیاری را برانگیخت. جمالزاده ۱۰ سال دیگر در برلین اقامت گزید و مدتی هم سردبیر مجله علم و هنر بود که در برلین انتشار مییافت. در سال ۱۹۳۱ میلادی بود که جمالزاده به سوئیس بازگشت و برای همیشه در شهر ژنو ماندگار شد و در دانشگاه این شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول شد.
جمالزاده در کل زندگی طولانی و پر فراز و نشیب خود تنها پنج بار به ایران سفر کرده است و همه این سفرها، سفری کوتاه بوده است که در مجموع میتوان گفت که فقط سیزده سال از عمر طولانی خود را در ایران بوده و عمده زندگی خود را در غرب سپری کرده است. با این حال هر روز کتاب فارسی میخواند و مدام به دوستان ایرانی خود نامه مینوشت. جمالزاده هر چه تالیف و تحقیق از خود باقی گذاشت همه به زبان فارسی و درباره ایران بود و آنجا هم که در مورد ایران نبود به قصد گسترش فرهنگ ایرانی نوشته شد. خانه جمالزاده با قالی و قلمدان و ترمه و دیگر هنرهای ایرانی آراسته شده بود که نشان از علاقه وافر او به فرهنگ ایرانی است. جمالزاده در قلمرو ادبیات و تاریخ و تصوف مقالات متعدی نوشته است و بیشک از این میان، آنهایی که در مجله کاوه منتشر شده است جدیتر و علمیتر است.
تعداد مقالههای جمالزاده را بیش از سیصد مقاله دانستهاند؛ مقالههایی در مورد ایران پیش از اسلام، اولین لشکرکشی اروپا به ایران، نوروز، بلشویسم در ایران، مزدک و مورادی دیگر، ضمن اینکه جمالزاده به ثبت و ضبط اسناد و نامههای تاریخی نیز علاقه بسیار داشت و تعدادی از آن را در کتاب هزار بیشه به چاپ رسانده است. در قلمرو ادبیات بیشتر مقالههای جمالزاده به حوزه شعر تعلق دارد که بسیار مورد علاقه او بود که از این میان میتوان به بانگ نای که در مورد داستانهای مثنوی مولانا است و نوشتاری در مورد گلستان و همینطور حافظ اشاره کرد. جمالزاده در ترجمه نیز دستی داشت. نخستین ترجمه او «قهوهخانه سورات» نوشته «برناردن دوسن پیر» فرانسوی بود که در برلین و در سال ۱۳۴۰ انتشار یافت. مدتی از ترجمه کناره گرفت تا بنگاه ترجمه و نشر کتاب پا گرفت. انتشار ترجمههای مهم ادبی جهان از مجموعه فعالیتهای حوزه ترجمه بود که در آن به چاپ میرسید. از میان این ترجمهها میتوان به دو کتاب از «شیللر» به نامهای «دون کارلوس» و «ولهلم تل» و همچنین نمایشنامه «خسیس» از «مولیر» و «دشمن ملت» از «ایبسن» اشاره کرد.
از داستانهای مشهور محمدعلی جمالزاده میتوان به دارالمجانین، راه آب نامه، صحرای محشر، سر و ته یک کرباس، تلخ و شیرین و کهنه و نو اشاره کرد. جمالزاده در عین آنکه با شیوه و تکنیک داستاننویسی در غرب آشنایی کامل داشت و آن را در نوشتههای خود به کار میبست اما از روح ایرانی در نوشتههایش بهره میگرفت و آنگونه مینوشت که برای مخاطب فارسیزبان نیز آشنایی داشته باشد. درست است که جمالزاده پس از فاصله گرفتن از داستاننویسی محقق و پژوهشگر شد ولی پیوندش را با داستاننویسی همیشه ادامه داد. مهمترین نقدهایی که بر بعضی از داستان های ایرانی نوشته شده به قلم جمال زاده است. یکی از کتابهای معروف جمالزاده کتاب «خلقیات ما ایرانیان» است. او در بخشی از این کتاب میگوید: «باید دانست که یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و بخصوص از لحاظ و یا بقولی از حیث خلقیات تفاوت زیادی با ایرانی دیروز و پریروز ندارد و لهذا عموما آنچه را درباره ایرانیان دیروز و پریروز گفته اند درباره ایران امروز(با پاره ای از تفاوت های غیر مهم) می توان صادق دانست و از اینرو می توان چنین استنباط نمود که مقصود و منظور مسائل ایران، همانا جمع آوری و نشان دادن داوری هایی است که از جانب بیگانگان(و حتی از خودی ها) در حق ما ایرانیان و بخصوص درباره اخلاق(یا خلقیات) ما به عمل آمده است».
محمدعلی جمالزاده در زمستان ۱۳۷۶ پس از آنکه به خانه سالمندان منتقل شد در سن ۱۰۲ سالگی در ژنو ِ سوئیس درگذشت.
منبع: ایمنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۰۳۰۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جمهوری اسلامی؛ عصر شکوفایی ادبیات اقوام/ شیرنوایی نابغه ای که ناشناخته مانده است
خبرآنلاین - مهرداد خوشکار مقدم: «غلامرضا رزمی» متولد ۱۳۵۷ تبریز، شاعر و پژوهشگر ادبیات ترکی آذربایجانی است که با انتشار مجموعه ای پنج جلدی، جایگاه «نظام الدین امیر علیشیر نوایی» را در ادبیات ترکی و فارسی احیا و مسیر جدیدی در حوزه پژوهش آثار فراموش شده ایجاد کرده است. در عشق و علاقه وی به پژوهش همین بس که با وجود از دست دادن شغل خود در دوران کرونا، تمام پس انداز خود را صرف پژوهش و خلق این اثر کرده است.
به همین مناسبت گفتگویی با وی ترتیب داده ایم که می خوانید:
غلامرضا رزمی کیست و چگونه به حوزه شعر و ادب گرایش پیدا کرد؟
از کودکی به واسطه پدرم که عاشق ادبیات عاشقی بود با فولکلور و داستانهای قدیمی آذربایجان آشنا شده و گلستان سعدی نیز اولین کتاب در حوزه ادبیات فارسی بود که از عمویم هدیه گرفتم. بعدها با اشعار شعرای ترکی چون صراف و سیدعظیم شیروانی نیز آشنا شده و اواخر دبیرستان متوجه شوم می توانم شعر بگویم… با حضور در جلسات کتابخانه شهید مطهری دبیرستان فردوسی و نیز انجمن های ادبی، رفته رفته وارد این حوزه شدم.آیا عشق به ادبیات را در دانشگاه نیز ادامه دادید؟
در دانشگاه تا ارشد اصلاح نباتات تحصیل کردم اما ادبیات را رشته دانشگاهی ندیدم، ذات ادبیات عشق و تحقیق است… مواردی که در دانشگاه های امروزی بدان توجهی نمی شود.با توجه به حضورتان در انجمن های ادبی مختلف، نقطه عطف ورود شما به حوزه ادبیات ترکی آذربایجانی کجا بود؟
تا ۸۵ در هر دو حوزه ادبیات فارسی و ترکی فعالیت داشتم. در اواسط دهه ۸۰ بود که به دنبال تاسیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز، سیدقاسم ناظمی (کاردار فرهنگی ایران در ترکیه) آن زمان به عنوان نخستین رئیس این سازمان به ما اعتماد کرد و منجر به ایجاد فضای جدیدی در ادبیات ترکی آذربایجانی شد.تاسیس جشنواره بین المللی خط سوم به صورت دو زبانه (ترکی-فارسی) با حمایت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تبریز یکی از شاهکارهای آن ایام بود که فضای افراطی و حساسیت به ادبیات اقوام را به سوی عقلانیت و اعتدال سوق داد… البته مسیری که بعدها با کج سلیقگی برخی مدیران تداوم نیافت.
به نظر می رسد چاپ دوره پنج جلدی «نظام الدین امیر علیشیر نوایی» با اقبال گسترده ای در محافل علمی داشته است… در این مورد بگوئید که چگونه با این شخصیت آشنا شده و پروژه تحقیقاتی خود را چگونه آغاز کردید؟
سال ۹۱ بود که یکی از دوستان ادیب ام دوره چهار جلدی از کتاب امیرعلی شیرنوایی را که در استانبول منتشر شده بود به من اهدا کرد و این موضوع نقطه آآغاز آشنایی ام با آثار این ادیب و شاعر توانمند قرن نهم شد.اهمیت علمی و ادبی «امیر علیشیر نوایی» چیست و چه چیزی باعث گرایش شما به سمت تحقیق و پژوهش در آثار وی شد؟
«امیر علیشیر نوایی» در ۳۰ سالگی به عنوان مشاور سلطان حسین بایقرا، آخرین پادشاه تیموری منصوب شد. تاثیر وی در شکوفایی علمی و فرهنگی هرات در جهان اسلام را با جایگاه خواجه نظام الملک در دوره ایلخانان مقایسه می کنند.با اینحال اما چهره این ادیب و دانشمند ایرانی در داخل کشور شناخته شده نیست. او ۳۰ اثر تالیف کرده که ۲۹ جلد آن در کتابخانه های مهم جهان اسلام موجود بوده اما کتاب «زبده التواریخ» او هنوز پیدا نشده است.
آثار وی به چه زبان هایی منتشر شده اند؟
دو کتاب «دیوان فارسی» و «رساله معما» از آثار او به زبان فارسی بوده و بقیه آثارش به زبان ترکی تالیف شده است. در آن عصر فارغ از اینکه کتاب های مولفان به چه زبانی نگاشته شده، نام آن باید عربی می بود لذا عنوان تمام آثار امیرعلی شیرنوایی و نویسندگان هم عصر او، عربی است.عمده آثار امیرعلی شیرنوایی در چه حوزه هایی است؟
از ۲۹ جلد موجود تعداد ۱۳ دیوان نظم است و بقیه به صورت نثر نگاشته شده اند.
مهمترین کتاب وی کتاب «محاکمه اللغتین» است که در حوزه ادبیات، به مقایسه زبان ترکی و فارسی پرداخته و با کتاب «میزان الاوزان» برای اولین بار رساله عروض ادبیات ترکی را نگارش کرد که کاملترین اثر ادبیات ترکی در این حوزه محسوب می شود.
علی شیر نوایی همچنین اولین تذکره الشعرای ترکی را به نام «مجالس النفائس» منتشر کرده که بعد از او مرجع تمام تذکره نویسان ادبیات ترکی و فارسی شده و حتی تذکره دولتشاهی سمرقندی نیز به سفارش او نگاشته شده است.
او در حوزه عرفان نیز دست به قلم بوده به طوریکه در کتاب «نسائم المحبه» تذکره و اندیشه ۷۷۰ عارف و صوفی آن عصر را جمع آوری و به زبان ترکی منتشر کرده است.
در سایر حوزه های علوم چه آثاری پدید آورده است؟
یکی از آثار قابل تامل امیرعلی شیرنوایی در حوزه تاریخ نگاشته شده… وی با تحقیق در سلسله های پادشاهی ایران «تاریخ ملوک عجم» را از ابتدا تا یزدگرد سوم جمع آوری و به رشته تحریر درآورده است.کتاب «تاریخ انبیا و حکما» نیز یکی دیگر از آثار او به شمار می رود که به زندگی پیامبران حضرت آدم تا حضرت محمد (ص) و فیلسوفان و حکمای یونان و ایران اختصاص دارد.
در حوزه سیاسی اجتماعی نیز کتاب «محبوب القلوب» را نوشته و همچنین مشاغل و اصناف و مناصب و شرح وظایف و حدود شرعی و فقهی و وظایف حکومتی عصر تیموری را به رشته تحریر درآورده که برای پژوهش در دوران تیموری منبعی ارزشمند به شمار می آید.
با توجه به شرایط آن دوران، امیرعلی شیرنوایی تابع چه مذهبی بوده است؟
شاید بتوان گفت که او پاسخ به این سئوال را در کتاب «نظم الجواهر» داده است. او در این اثر ۲۸۸ حدیث از حضرت علی (ع) را در قالب رباعی سروده و در اثبات شیعه بودن خود، به حضرت امیر (ع) تقدیم کرده است.او همچنین ۴۰ حدیث از پیامبر (ص) نیز به صورت رباعی سروده است.
افراد تاثیرگذار در زندگی امیرعلی شیرنوایی چه شخصیت هایی بودند؟
در وهله نخست، «سید حسین اردشیر» صوفی نامدار آن دوران در تشکیل شخصیت علمی و ادبی شیرنوایی، موثر بوده و پدر معنوی وی به شمار می رود.سلطان حسین بایقرا دومین فرد تاثیرگذار زندگی وی به شمار می آید که از کودکی باهم دوست بوده و در دربار درس خوانده بودند. گرچه شیرنوایی در ۳۰ سال اول زندگی خود مشقت های زیادی متحمل شده اما بعد از روی کار آمدن سلطان حسین بایقرا، زندگی او نیز متحول می شود.
سومین فرد موثر در زندگی او، عبدالرحمن جامی شاعر بنام آن عصر است.
نوایی همچنین در کتابی از فردی به نام «پهلوان محمد» کشتی گیر نام برده که در زندگی او تاثیرگذار بوده است.
پس از عصر تیموری چه بر سر امیرعلی شیرنوایی و آثار او آمد؟
بعد از سقوط تیموری در سال ۹۱۷ شاه اسماعیل هرات را فتح کرده و نسخ بسیاری از آثار او را به تبریز منتقل و بخشی در هرات باقی ماند؛ اما با فتح تبریز توسط عثمانی ها اغلب نسخ خطی غارت و به استانبول منتقل شده و امروزه نیز همانجا نگهداری می شوند.با اینحال آثار خطی امیر علی شیرنوایی در ایران هم کم نیست به طوریکه در همین کتابخانه مرکزی تبریز نیز ۲۰ اثر نفیس او نگهداری می شود که ۱۱ نسخه از آثار وی خطی است.
و بقیه آثار او در کجا نگهداری می شود؟
بر اساس تحقیقاتی که انجام داده ام، عمده آثار وی در موزه توپ قاپی استانبول بوده اما نسخه های نفیس دیگری در مصر، ازبکستان، روسیه، انگلیس و برخی از کتابخانه های معتبر جهان موجود است.عمده اهمیت علمی و جایگاه ادبی امیر علی شیر نوایی در تاریخ ایران چیست؟
امیرعلی شیر نوایی در آثار خود روحیه ایران گرایی دارد و تمام اقوام را داخل تاریخ ایران می بیند. لذا می توان او را منادی وحدت ترکی و فارسی دانست.گرچه تاثیرات او را نمی توان به یک حوزه خلاصه کرد اما شاید مهمترین تاثیر وی، ابداع زبان مرجع برای نگارش به ترکی با الفبای عربی و لهجه ترکی جیغاتای است که از قرن نهم تیموری تا عصر صفوی و قاجاریان و همزمان در دولت عصمانی مورد استفاده قرار می گرفت.
آثار و مکاتبات به جای مانده از منشی نادرشاه افشار و مکاتبات «نشاط اصفهانی» اولین وزیر خارجه ایران عصر فتحعلی شاه تا اذعان «یحیی کمال» عثمانی به رواج این خط و زبان حکایت از تاثیر او در این حوزه دارد.
چگونه این رسم الخط و زبان معیار از بین رفت؟
ترکی غرب شامل آذربایجان و قلمرو عثمانی تحت تاثیر زبان های عربی، فارسی و روسی بوده اما ترکی شرق از خراسان تا مرز سین کیانگ چین کمتر دچار تغییر و تحول شده بود.در قرن ۱۹ و ۲۰ چندین حادثه تاریخی باعث می شود که این رسم الخط و زبان معیار از بین برود. جدایی هرات از ایران در زمان ناصرالدین شاه و معاهده گلستان و ترکمنچای و جدایی بخشی از ایران و تسلط روسیه به قفقاز جنوبی در دوران فتحعلی شاه است. وقوع جنگ جهانی اول و سقوط امپراطوری عثمانی نیز منجر به روی کار آمدن آتاتورک و تغییر رسم الخط از الفبای عربی به لاتین شده و بدین ترتیب اتصال نسل های بعدی به آثار فرهنگی و تمدنی گذشته قطع می شود.
همزمان با این تحولات، سلسله قاجار نیز در ایران سقوط کرده و با روی کار آمدن پهلوی، دشمنی با اقوام ایرانی آغاز می شود.
با این اوصاف، وضعیت در دوره جمهوری اسلامی چگونه است؟
هرچقدر هم از برخی سیاست های فرهنگی انتقاد داشته باشیم، باید اذعان داشت که انصافاً جمهوری اسلامی عصر شکوفایی ادبیات اقوام ایرانی به ویژه ترکی آذربایجانی است؛ چراکه در این دوره سیاست های کلان، ماهیت اسلامی دارد نه قومیتی. او عقیده دارد اگر کمی عقلانیت در حوزه فرهنگی و هنر حاکم شده و فضا بازتر شود، وضعیت بهتر از این هم خواهد شد.جایگاه علی شیر نوایی را در حوزه شعر و ادبیات چگونه ارزیابی می کنید؟
سئوال خوبی است. باید در یک سطر اینگونه گفت که جایگاه امیر علی شیر نوایی در ادبیات ترکی مانند حافظ و سعدی و نظامی در شعر فارسی است با این تفاوت که شعرای فارسی هرکدام در یک حوزه نامدار هستند ولی علی شیر نوایی در تمام حوزه های شعر ترکی شاهکار است به حدی که از قرن ۹ به بعد تمام ادبیات ترکی و حتی بخشی از ادبیات فارسی تحت تاثیر او قرار دارد.تحقیقات من نشان می دهد قله های ادبیات ترکی و فارسی تحت تاثیر آثار نوایی است به طوریکه دلیل اصلی ایجاد سبک هندی در شعر فارسی نیز آثار علی شیر نوایی بوده به طوریکه صائب تبریزی به عنوان یک شاعر ترک زبان، تحت تاثیر آثار نوایی قرار گرفته و با بازگردان سبک دیوان نوایی به فارسی، سبک هندی را بنیان نهاده است.
صائب تبریزی در یکی از سروده های خود، علاقه و تاثیر نوایی در آثار خود را اینگونه سروده است:
کاش آن ترک ستمکار به قرآن میداشت
اعتقادی که به دیوان نوایی دارد
تاثیرات نوایی تا صده های اخیر نیز تداوم داشته به طوریکه فضولی، دیگر شاعر بزرگ ادبیات ترکی نیز بیشترین تاثیر را از علی شیر نوایی گرفته است.
در ادامه راه چه برنامه ای برای آثار دیگر امیر علی شیر نوایی دارید؟
خمسه نوایی که نظیره ای است بر خمسه نظامی آماده چاپ است...امیر علی شیر نوایی به میراث و هویت فرهنگی مشترک ایران با کشورهای ترک زبان منطقه تبدیل شده لذا تلاش می کنم جایگاه این شاعر، ادیب و دانشمند ارزشمند ایرانی را که در داخل کشور ناشناخته مانده احیا کنم.
سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
۴۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902915