Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-05@22:04:31 GMT

چرا مذاکره موشکی و منطقه‌ای نمی‌کنیم؟

تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۰۴۵۹۱

چرا مذاکره موشکی و منطقه‌ای نمی‌کنیم؟

به چه دلیل ما فکر می‌کنیم در حالی که درباره برنامه کوچکی مثل هسته‌ای کارنامه آمریکا در عمل به تعهداتش فاجعه‌بار است، درباره مسأله بزرگ‌تر منطقه و موشکی، آمریکا کارنامه بهتری خواهد داشت؟

روزنامه وطن امروز؛ مهدی محمدی: ۱- راهبرد کلی آمریکا چیست؟
در یک جمله راهبرد آمریکا در محیط امنیت ملی و سیاست خارجی «استاندارد کردن ایران» است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
آمریکایی‌ها مدت‌هاست می‌دانند براندازی یکباره در ایران ممکن نیست. آنچه آمریکا در پی آن است- و از این حیث تفاوتی هم میان ترامپ و اوباما نیست- این است که رفتار ایران باید بتدریج تغییر کند. اولویت هم در این میان، با حوزه‌هایی است که آمریکا از آن‌ها نگرانی فوری دارد. برای رسیدن به این هدف، نوعی ریل‌گذاری راهبردی آغاز شده با مضمون ساختن دوقطبی‌های «اقتصادـ امنیت ملی» که جامعه را از تبعات اقتصادی پیگیری برنامه‌های امنیت ملی نظیر برنامه موشکی و منطقه‌ای بترساند و سپس ایران را در فرآیند‌های مذاکراتی وارد کند که منتهای آن اجرای مدل برجام (تعریف‌های دوطرفه، به رسمیت شناختن نگرانی‌ها، پذیرش استثنا بودن، اعتمادسازی، تبدیل کردن همکاری به عادت و تعطیلی برنامه در میان‌مدت) درباره برنامه موشکی و منطقه‌ای خواهد بود. برای اینکه چنین دوقطبی‌هایی قابل ساختن باشد، در محیط داخلی، همسو کردن، سرعت دادن و سازمان دادن به تغییرات اجتماعی و تبدیل آن‌ها به تغییرات سیاسی در دستور کار قرار دارد. نتیجه این فرآیند، از دید آمریکا، انقلاب‌زدایی از ایران از طریق تولید دوقطبی‌های جعلی و تغییر محاسبات رهبران تحت فشار اجتماعی خواهد بود، چیزی که تصور می‌کنند در موضوع هسته‌ای اعمال شده و در موضوعات دیگر هم قابل تکرار است.


این امر همزمان با تلاش جدی برای تغییر سبک زندگی در حوزه فرهنگ و جامعه و وابسته‌سازی اقتصادی به‌گونه‌ای است که «هیچکس در ایران نتواند هزینه تحریم جدید را بپذیرد».
این توصیفات کوتاه، تصویری است اجمالی، ولی دقیق از برنامه‌ای که آمریکا پس از برجام در ایران قصد اجرای آن را داشت ـ. و دارد ـ. این همان چیزی است که اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا زمانی آن را «روح برجام» خوانده است. این حرف درستی است که برجام روحی دارد و جسمی. جسم برجام توافق نیمه‌جانی است که می‌بینیم. روح آن، اما این است که ایران خودش به این ارزیابی برسد که انقلابی بودن به نفع آن نیست. روح برجام، استاندارد کردن ایران و مهار آن در یک چارچوب بسیار بزرگ‌تر از برنامه هسته‌ای است. این چیزی است که اوباما ۵ آگوست ۲۰۱۵ در دانشگاه امریکن آن را استراتژی «پیروزی بدون شلیک حتی یک گلوله» خواند. مهم‌ترین ابزار برای تحقق این هدف نیز بازی با ابزار تحریم‌ها در میان‌مدت و گروگان گرفتن گشایش اقتصادی برای وادار کردن ایران به توافقاتی فراتر از برنامه هسته‌ای است. اجازه بدهید صریح‌تر باشیم: روح برجام در واقع این است که آمریکا می‌گوید: «در موضوع هسته‌ای روی کاغذ امتیاز‌هایی گرفتید حالا بیایید در موضوعات دیگر بدون اینکه امتیازی بگیرید همان کاری را بکنید که ما می‌خواهیم»!


۲- داستان برنامه موشکی چیست؟
در این چارچوب اکنون می‌توان این سوال را پرسید که چرا آمریکا روی مسأله برنامه موشکی ایران تمرکز کرده است (درباره برنامه منطقه‌ای در مقاله‌ای جداگانه به تفصیل سخن خواهم گفت).
۱- نخستین دلیل به مدیریت محاسبات ایران بعد از برجام بازمی‌گردد. حس آمریکایی‌ها این است که ایران دارد از روی ریلی که قرار بود بر اثر برجام روی آن قرار بگیرد خارج می‌شود و ایران پسابرجام در حوزه‌های ... سته‌ای نظیر برنامه موشکی قوی‌تر از آن چیزی شده که آن‌ها انتظار داشتند.


۲- در عین حال، فشار روی برنامه موشکی از دید برخی محافل نتیجه طبیعی کاهش قدرت پاسخ‌دهی ایران بر اثر برجام ارزیابی می‌شود. بنجامین رودز، مشاور بلندپایه اوباما زمانی با خوشحالی گفته بود: «حالا بدون اینکه نگران برنامه هسته‌ای باشیم با برنامه موشکی ایران برخورد می‌کنیم». ظاهرا تصور آمریکا این است که ایران به دلیل نگرانی از به هم خوردن برجام به تحریم‌ها و فشار‌های آن در حوزه موشکی پاسخ جدی نخواهد داد. تفکیک افراطی برجام از برنامه موشکی و منطقه‌ای، می‌تواند به عاملی برای انباشت تحریم‌های ... سته‌ای علیه ایران بدل شود.


۳- مهم‌ترین عامل، اما این است که آمریکا تصور می‌کند می‌تواند برنامه موشکی- و منطقه‌ای- را به کمک یک جریان خاص- که حقیقتا می‌توان آن‌ها را نفوذی خواند- به عامل جدید اختلاف و تنش در افکار عمومی داخلی ایران تبدیل کند. آمریکایی‌ها مدت‌هاست به صراحت گفته‌اند وجود یک جریان حامی سازش در داخل ایران که به موازات فشار آن‌ها از بیرون در داخل ندای سازش سر بدهد، «مکمل تحریم‌ها» است و بدون سرداده شدن ندای سازش، پروژه تحریم ابتر می‌ماند و به نتیجه نمی‌رسد. افکار عمومی ایران اکنون در حمایت از برنامه موشکی و منطقه‌ای یکپارچه است، اما شنیده شدن برخی ندا‌های خیانت‌بار در گوشه و کنار در این‌باره که باید درباره موشک و منطقه هم معامله کرد، در واقع ارسال این آدرس به آمریکاست که تحریم‌ها و فشار‌های خود بر ایران را بیشتر کند و منتظر بماند تا مطالبه سازش فراهسته‌ای در بدنه افکار عمومی ایران شکل بگیرد. این جمله را به صراحت باید گفت: تا زمانی که این جریان خطرناک در ایران وجود دارد آمریکا نیازی به حمله به ایران ندارد. سازشکاران ایرانی با صاف کردن جاده تحریم، چیزی را به آمریکا تقدیم می‌کنند که با جنگ هم نمی‌تواند به دست بیاورد. این تعبیر اکنون-و پس از تجربه برجام- کاملا دقیق است که بگوییم جریان سازش در ایران از ارتش آمریکا هم خطرناک‌تر است.
نگرانی واقعی در کجاست؟
آیا جامعه ایرانی باید نگران باشد که برنامه موشکی می‌تواند منجر به آغاز دوران جدید فشار بر ایران شود؟ از حیث راهبردی، این ارزیابی بسیار سطحی است. آمریکایی‌ها برای اینکه تصمیم بگیرند در یک حوزه فشار بیاورند علاوه بر اینکه در آن حوزه تهدیدی تولید شده باشد، به حداقل ۲ چیز دیگر هم نیاز دارند: ۱- تولید اجماع بین‌المللی ۲- مهم‌تر، وجود شریک سازشکار در داخل؛ و دومی مهم‌تر است؛ چرا؟
۱- جریان سازشکار است که فشار را از طریق ایجاد درگیری داخلی بدل به نتیجه می‌کند. این آزمایش موشکی یا نوشتن شعار روی موشک نیست که باعث شکل‌گیری اراده فشار در دشمن می‌شود، بلکه این توئیت امثال مرحوم هاشمی‌رفسنجانی علیه برنامه موشکی، پست تلگرامی مشاور رئیس‌جمهور، مقاله فلان روزنامه اصلاح‌طلب و... است که می‌تواند آمریکا را به این نتیجه برساند که «فشار جواب خواهد داد» و باید به آن ادامه داد. آنچه ممکن است ایران را به سمت تحریم ببرد نه آزمایش موشکی، بلکه «شکاف داخلی درباره آزمایش موشکی» است. این است که دشمن را متقاعد می‌کند حالا وقت اقدام است. شبکه همکار غرب در ایران مکمل پروژه تحریم و ایجادکننده و تشدیدکننده آن است.


۲- تجربه تاریخی هم همین را تایید می‌کند. تحریم‌های بعد از ۸۸، در سال‌های ۹۱ تا ۹۳ و همین حالا از جمله به این دلیل تشدید شده که آمریکا به ایجاد و تعمیق اختلاف داخلی در ایران بر سر برنامه‌های امنیت ملی امید بسته است. اگر دشمن در حوزه موشکی و منطقه‌ای، اجماع ملی را مشاهده کند آن وقت معادله به سرعت تغییر خواهد کرد. هم‌برنامه و همسخن شدن عده‌ای در داخل با آمریکا اصلی‌ترین چیزی است که باید نگران آن بود. سوال اصلی این است: چرا سرفرمانده نیرو‌های آمریکایی در منطقه باید از یک جناح سیاسی در ایران حمایت کند؟ چرا باید وزیر سابق خارجه آمریکا در جلسه کنگره بگوید ما می‌خواهیم به فلان جناح کمک انتخاباتی کنیم؟ چرا باید وزیر سابق خارجه آمریکا از یک مقام سیاسی در ایران دفاع کند و بعد بگوید امیدوارم او را به دردسر نینداخته باشم؟ چرا باید معاون وقت وزیر خارجه آمریکا بگوید آنچه ایران را به معامله واداشت نه تحریم‌ها، بلکه روی کار آمدن فلان فرد بود؟ اگر کسانی دنبال سرچشمه فشار‌ها می‌گردند نباید آدرس را اشتباه بروند. مسأله دقیقا همین‌جاست.


چرا درباره برنامه موشکی و منطقه‌ای مذاکره نمی‌کنیم؟
۱- هیچ معاهده بین‌المللی یا مقررات الزام‌آور جهانی درباره برنامه موشکی وجود ندارد که بتوان ایران را به تخطی از آن متهم کرد.


۲- روسیه، چین و احتمالا برخی اعضای غیراروپایی شورای امنیت به دلایل سیاسی فراوان و از جمله به دلیل معادلات پیچیده حاکم بر روابط میان آن‌ها و آمریکا، زیر بار هیچ اقدامی درون شورای امنیت علیه برنامه موشکی ایران نخواهند رفت. در واقع، به تعبیر دقیق‌تر، آمریکا قادر نیست اجماعی را که درون ۱+۵ درباره موضوع هسته‌ای ایجاد کرد، درباره مسأله موشکی بازسازی کند (این مسأله مهمی است؛ اگر به یاد بیاوریم کسانی مانند «دنیس راس» و «مایکل سینک» از فردای نهایی شدن برجام عقیده داشتند مهم‌ترین سرمایه آمریکا در توافق هسته‌ای با ایران، اجماعی است که درون ۱+۵ ایجاد کرده و اولویت نخست آمریکا باید حفظ این اجماع در سایر موضوعات باشد).


۳- در صورت اقدام یکجانبه شدید و اعمال تحریم علیه ایران به بهانه برنامه موشکی، بدون تردید برجام در ایران به‌خطر خواهد افتاد. آمریکا می‌داند مرز‌هایی وجود دارد که اگر از آن‌ها عبور کند حتی دولت در ایران نیز قادر به حفظ برجام نخواهد بود.


۴- مساله موشکی ایران یک تهدید فوری برای آمریکا یا یک اولویت سیاسی- راهبردی برای آن نیست و فعلا موضوعات منطقه‌ای و ایجاد و حفظ یک چارچوب ژئوپلیتیکی جدید در خاورمیانه که ایران هم بخشی از آن باشد، موضوع بسیار مهم‌تری است.


۵- افکار عمومی ایران، دیدگاهی عموما مثبت به تقویت توان نظامی بویژه برنامه موشکی دارد. قرار داشتن در میانه منطقه‌ای فروپاشیده و درهم‌ریخته که هر روز از گوشه‌ای از آن تهدیدی جدید برمی‌خیزد، جامعه ایرانی را در همه لایه‌ها و طبقات آن متقاعد کرده است که سرمایه‌گذاری در حوزه دفاعی یک امر ضروری و غیرقابل چشم‌پوشی است. به همین دلیل است که می‌بینیم پس از «حاج قاسم سلیمانی»، سردار «امیرعلی حاجی‌زاده» هم آرام‌آرام در حال بدل شدن به یک چهره محبوب در میان جوانان ایرانی است. یکی از پیش‌نیاز‌های ضروری برجامیزه کردن هر موضوع امنیت ملی در ایران، تخریب ذهنیت جامعه نسبت به آن و قرار دادن آن در دوقطبی با اقتصاد و معیشت است. درست است که آمریکایی‌ها و برخی دوستان‌شان در داخل، تلاش می‌کنند مسیری که درباره برنامه هسته‌ای در لایه‌هایی از افکار عمومی ایران طی شد درباره برنامه موشکی هم تکرار شود، ولی هنوز فاصله‌ای بسیار و موانعی عبورناپذیر با «نقطه اقدام» دارند.


۶- مذاکره در نهایت به معنای بده‌بستان و کوتاه آمدن از بخش‌هایی از برنامه موشکی خواهد بود. ضابطه‌های شکل‌دهنده به برد و کیفیت موشک‌های ایران اکنون کاملا دفاعی است. ایران برای اینکه تصمیم بگیرد چه موشکی داشته باشد فقط به این ضابطه متعهد است که با چه تهدیدی مواجه است و بهترین پاسخ به آن تهدید چیست؟ حال تصور کنید برنامه موشکی‌ای که با این منطق شکل گرفته، موضوع مذاکره قرار گیرد. آن وقت ایران باید «ضابطه دفاعی» و «بازدارندگی» را کنار بگذارد و برنامه موشکی خود را بر اساس تفاهم با غرب تعریف کند. مدل لیبی و عراق به ما می‌گوید الگوی رفتار آمریکا در چنین مذاکراتی کاملا خلع سلاحی است و ورود به مذاکرات موشکی همانا و محدود شدن برنامه موشکی به گونه‌ای که دیگر «بازدارنده» نباشد همان. اگر بخواهم صریح باشم باید گفت: ورود به مذاکرات موشکی در واقع درگیر شدن در ترتیباتی است که انتهای آن به جنگ با ایران منتهی خواهد شد، چرا که یکی از اصلی‌ترین عواملی را که تاکنون مانع جنگ شده بتدریج تضعیف و حذف می‌کند.


۷- تجربه برجام به ما می‌گوید اساسا با آمریکا نمی‌توان توافق کرد و اگر هم توافقی بشود آمریکا به توافق عمل نخواهد کرد. به چه دلیل ما فکر می‌کنیم در حالی که درباره برنامه کوچکی مثل هسته‌ای کارنامه آمریکا در عمل به تعهداتش چنین فاجعه‌بار است، درباره مسأله بزرگ‌تر منطقه و موشکی، آمریکا کارنامه بهتری خواهد داشت؟ اگر توافقی درباره برنامه موشکی انجام شد و بعد دوباره تحریم‌ها به بهانه‌ای دیگر بازگشت، چه کسی پاسخگو است؟ آیا این معنایی جز معتاد کردن هر چه بیشتر آمریکا به گزینه تحریم دارد؟


۸- چیز قابل معامله‌ای برای ما در حوزه منطقه‌ای و موشکی وجود ندارد. ورود به مذکرات منطقه‌ای با حفظ برجام، یعنی بر سر توان راهبردی هسته‌ای معامله کردیم بر سر امنیت‌مان هم معامله کنیم. ایران در منطقه چه چیزی را می‌خواهد روی میز بگذارد؟ و با چه کسی می‌خواهد تفاهم کند؟ با اسرائیل یا داعش و سعودی؟ و تازه فرض کنیم حتی تفاهمی هم شد، مثلا اسرائیل در هدف‌هایش ضد ملت ایران تجدیدنظرخواهد کرد؟! آمریکایی‌ها به ما نمی‌گویند بیایید درباره منطقه تفاهم کنیم، می‌گویند بیایید در منطقه تسلیم شوید! تازه نه تسلیم آمریکا، بلکه تسلیم سعودی و داعش!


۹- ایران و آمریکا در منطقه نه منافع مشترک دارند و نه راهبرد مشترک. بهترین دلیل آن هم همکاری وسیعی است که آمریکا با سعودی و داعش و تروریست‌های دیگر علیه ایران می‌کند. ایران و آمریکا فقط در رسانه‌ها صحبت نمی‌کنند، بلکه سال‌هاست صبح تا شب در سراسر منطقه عملا رویاروی هم قرار دارند و تجربه این رویارویی هیچ نیست جز اینکه برجام نه فقط از خصومت آمریکا علیه ایران نکاسته، بلکه آن را به نتیجه‌بخش بودن فشار بر ایران امیدوار هم کرده است. اتفاقا برجام فرصتی به‌وجود آورد که ما بفهمیم مشکل آمریکا با ایران فقط برنامه هسته‌ای نیست و رفتار آمریکا در حوزه‌های دیگر با ایران بسیار خشن‌تر است.


۱۰- ایران در منطقه در موقعیت پیروزی قرار دارد و ظرفیت موشکی و منطقه‌ای خود را تلفیق کرده است. فهم اینکه در این شرایط درخواست مذاکره از سوی طرف مقابل در واقع صرفا تاکتیکی برای متوقف شدن پیشرفت‌های ایران و ایجاد اختلاف داخلی درباره گام‌های بعدی است، هوش زیادی نمی‌خواهد. از دید آمریکا، مذاکره تنها روشی است که می‌تواند برتری فعلی ایران را بدل به ضعف کند.


۱۱- و درنهایت مذاکرات منطقه‌ای اکنون وجود دارد و به عنوان نمونه در آستانه با منطق مناسبی در حال پیش رفتن است. مسأله فقط این است که حضور آمریکا و سعودی در این مذاکرات ضرورتی ندارد و جز مختل کردن و جلوگیری از نتیجه‌گیری، سودی هم نخواهد داشت.


چه باید کرد؟
در طرح‌ریزی امنیت ملی در مقابل فشار‌های جدید اگر فقط یک اصل وجود داشته باشد، آن اصل این است که «راه طی شده در برجام را دوباره نباید رفت». تنها روشی که در این منطقه به هم ریخته برای ما امنیت خلق کرده، مقاومت هوشمندانه است. مقاومت در اینجا به معنای مصون شدن در مقابل فشارهاست. وقتی به این مرحله رسیدید تازه می‌توانید تعامل واقعی کنید، اما وقتی نیازمند وآسیب‌پذیر باشید، تعامل، هرگز واقعی نخواهد بود و بدل می‌شود به امتیازگیری یک طرفه. تجربه برجام به ما می‌گوید وقتی نشان بدهید الگوی رفتار شما تابعی از شدت تهدید‌ها نیست، تهدید‌ها کاهش پیدا خواهد کرد و هر زمان دشمن حس کند تهدید موثر است، در افزایش آن تردید به خود راه نخواهد داد.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۰۴۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا در سفر گروسی موارد اختلافی ایران و آژانس حل خواهد شد؟

سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران و گفتگو در خصوص موارد اختلافی می‌تواند فرصت مناسبی در جهت ارتقای روابط ایران و آژانس باشد. - اخبار بین الملل -

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اوایل هفته جاری به منظور رایزنی و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران و همچنین شرکت در نخستین کنفرانس بین‌المللی علوم وفنون هسته‌ای ایران که در شهر اصفهان برگزار می‌شود، به ایران سفر خواهد کرد.

این سفر با توجه به تحولات و شرایط منطقه و همچنین با توجه به روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و موارد ادعایی آژانس علیه برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران دارای اهمیت خاصی است و می‌تواند در صورت رویکرد فنی و عدم توجه به مسائل سیاسی به اصلاح روند غیرسازنده آژانس در برابر ایران منجر شده و همکاری‌های فی‌مابین را افزایش دهد.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در طی سال‌های گذشته بدون توجه به همکاری‌های گسترده ایران با آژانس و اعطای دسترسی به این نهاد برای بازرسی، ادعاهای سیاسی خود علیه برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران را در گزارش‌های فصلی به شورای حکام و همچنین در مصاحبه‌های صورت گرفته با رسانه‌ها مطرح کرده است.

در آخرین گزارش فصلی گروسی به شورای حکام در اسفند ماه سال گذشته نیز رویکرد سیاسی مدیرکل مشهود است که از رویکرد ایران در کاهش همکاری با این آژانس انتقاد کرده و در خصوص مسائلی از جمله پادمان و اصطلاح دو مکان باقی مانده، توقف اجرای کد اصلاحی 3.1 و همچنین بازرسی‌ها ادعاهای قبلی را تکرار کرده است.

موضوع مربوط به اصطلاح «دو مکان» و اسناد غیرمعتبر

سال 1398 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر اساس یک سری اسناد مجهول الهویه و غیر معتبر که توسط رژیم صهیونیستی منتشر شده بود، ادعایی را علیه 4 مکان مطرح کرد و ادعا کرد ایران در 4 منطقه ورامین، تورقوزآباد، آباده (مریوان) و آزمایشگاه جابر بن حیان غنی سازی یا اعمال خارج از پادمان انجام شده است.

طی مذاکرات و رایزنی‌ها موضوع آزمایشگاه جابر بن حیان در نتیجه همکاری ایران مطابق با بند 7.6 گزارش آژانس بسته شده است و همچنین پس از سفر گروسی در اسفند ماه 1401 به تهران و مذاکرات انجام شده پرونده مربوط به آباده نیز بسته شد. در گزارش مدیرکل به شورای حکام در خرداد سال 1402 آمده است که بازرسان تحقیقات خود را در مورد آثار اورانیوم در مریوان، در نزدیکی شهر آباده، در حدود 525 کیلومتری جنوب شرقی تهران بسته‌اند.

در آخرین گزارش آژانس به شورای حکام در اسفند‌ماه 1402 دو مکان ادعایی باقی‌مانده آژانس همچنان وجود دارد و گروسی در این گزارش مدعی شد که «ایران توضیحات فنی معتبری برای وجود ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در ورامین و تورقوزآباد به آژانس ارائه نکرده و آژانس را از مکان یا مکان‌های فعلی مواد هسته‌ای یا تجهیزات آلوده مطلع نکرده است».

آژانس تاکنون اسناد معتبری در این خصوص ارائه نکرده و صرفا بر اساس اطلاعات ادعایی و مجهول‌الهویه رژیم صهیونیستی در این خصوص، ازریابی‌های خود را انجام داده است. ایران نیز در پاسخ به این ادعا به صراحت بیان کرده که  هیچ مکانی که باید تحت موافقت‌نامه پادمان جامع (CSA) اعلام شود، وجود ندارد؛ از جمله از طریق یادداشت‌های توضیحی INFCIRC/1159 مورخ 23 نوامبر 2023، INFCIRC/1131 مورخ 14 سپتامبر 2023، INFCIRC/996 مورخ 7 ژوئن 2022 و INFCIRC/967 مورخ 3 دسامبر 2021 که توسط ایران ارسال شده است.

در یادداشت توضیحی ایران در اسفند ماه سال گذشته نیز تاکید شده که در خصوص "ورامین"،  هیچ مکان اعلام نشده‌ای (که اعلام آن) طبق موافقت‌نامه پادمان جامع (CSA) الزامی باشد، وجود نداشته است.

ایران در این یادداشت نوشت: «ادعای وجود "کارخانه در مقیاس آزمایشی اعلام نشده که بین سال‌های 1999 تا 2003 مورد استفاده قرار می‌گرفته است" فاقد اطلاعات موثق و اسناد معتبر تأیید شده، بلکه مبتنی بر اسناد جعلی و غلط ارائه شده توسط یک نهاد معلوم‌الحال است. ارجاع آژانس صرفاً به تصاویر ماهواره‌ای بی‌کیفیت برای ارزیابی اینکه «... کانتینرهای خارج شده از ورامین در نهایت به تورقوزآباد منتقل شدند...» کافی و صحیح نیست، زیرا هزاران کانتینر مشابه در سراسر کشور در حال حرکت هستند. ادعای جابجایی یک کانتینر از مکانی به مکان دیگر، نمی‌تواند تنها با تصاویر ماهواره‌ای کم کیفیت طرح و پیگیری شود.»

ایران همچنین در خصوص تورقوزآباد نیز با بیان اینکه هیچ سند معتبری تاکنون ارائه نشده است، در یادداشت توضیحی خود تصریح کرد: «ارزیابی آژانس براساس اطلاعات و شواهد معتبر نیست. تورقوز آباد در واقع یک مکان صنعتی است که شامل انواع انبارها و اماکن نگهداری مواد شوینده، مواد شیمیایی، مواد غذایی، پارچه و منسوجات، لاستیک و قطعات خودرو، لوله و اتصالات و برخی ضایعات صنعتی است. این مکان در چنین منطقه‌ای مناسب برای انبار مواد هسته‌ای نیست. در مورد فرض نادرست آژانس مبنی بر بیرون بردن کانتینرها به شکل دست نخورده از این مکان نیز اطلاعاتی که اثبات می‌کند فرض آژانس صحیح نیست قبلاً به آژانس ارائه شده است.»

ایران توضیحات فنی خود در خصوص این ادعاها را در گزارشاتی مختلف به آژانس ارائه کرده اما رویه سیاسی در این نهاد بین‌المللی و تحت تاثیر قرار گرفتن توسط رژیم صهیونیستی تاکنون باعث شده که با وجود اینکه هیچ سند معتبر مبنی بر تخلف ایران در طی این سال‌ها وجود ندارد، این موارد ادعایی توسط آژانس بسته نشود.

ایران به طور داوطلبانه به آژانس اجازه دسترسی اعطا کرده و اطلاعات و توضیحاتی در مورد این مکان‌ها به آژانس ارائه کرد. این در حالی بود که آژانس اسناد معتبری را در رابطه با ادعای خود درباره «مواد هسته‌ای اعلام‌نشده و فعالیت‌های مرتبط هسته‌ای» به ایران ارائه نکرد و ایران هرگز موظف نبوده است که اسناد غیرمعتبر و ساختگی را به‌عنوان اطلاعات مرتبط با پادمان در نظر بگیرد و به درخواست‌های آژانس پاسخ دهد. با این حال، متأسفانه آژانس تمامی اسناد ساختگی و اطلاعات جعلی ارائه شده توسط رژیم اسرائیل را معتبر می‌داند. این امر باعث شده است که آژانس بر این اساس ارزیابی اشتباه و نتیجه‌گیری غیرقابل اعتمادی داشته باشند.

کد اصلاحی 3.1 و توقف اجرای آن توسط ایران

به دنبال خروج غیرقانونی آمریکا از برجام و ناتوانی اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی آلمان و فرانسه و انگلستان در اجرای تعهدات خود، ایران بر اساس بندهای 26 و 36 برجام، تمام اقدامات شفاف‌ساز داوطلبانه فراتر از موافقت‌نامه پادمان جامع خود از جمله اجرای کد اصلاحی 3.1  (همان‌طوری که در بند 65 پیوست برجام مشخص شده است) را متوقف کرد.

پس از این عمل ایران، آژانس نیز با انتقاد از توقف موقتی اجرای کد 3.1 توسط ایران، آن را عدم اجرای موافقتنامه پادمان تلقی کرد. گروسی نیز در گزارشات و مصاحبه‌های خود سعی کرد ایران را ناقض توافقات بداند. وی در در نشست افتتاحیه شورای حکام آژانس در خصوص برنامه هسته‌ای ایران مدعی شد: «ایران همچنین نیاز به اجرای کد اصلاحی 3.1 دارد که یک تعهد قانونی برای ایران است. این مسائل پادمانی باقیمانده ناشی از تعهدات ایران ذیل توافقنامه پادمان جامع است و باید حل و فصل شود تا آژانس در موقعیتی باشد که تضمین دهد برنامه هسته‌ای ایران منحصراً صلح آمیز است.»

مسئله‌ای که آژانس فراموش کرده این است که تصمیم ایران برای توقف اجرای تعهدات خود تحت برجام کاملاً مطابق با حقوق ذاتی آن طبق بندهای 26 و 36 برجام و در پاسخ به خروج غیرقانونی آمریکا از برجام بود و این واقعیت آشکار نمی‌تواند مبنایی برای آژانس و دیگر کشورهای غربی برای خواسته‌های فراتر از ان‌پی‌تی و همچنین خودداری از انجام تعهدات خود باشد.

کد 3.1 جزء لاینفک ترتیبات فرعی موافقتنامه‌های پادمان جامع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با کشورهای غیر هسته‌ای طرف معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) است. این آیین نامه از دولت‌ها می‌خواهد که در مورد تاسیسات جدید به طور معمول حداکثر 180 روز قبل از بارگذاری مواد هسته‌ای به آژانس گزارشاتی ارائه شود.

مدیرکل آژانس در این خصوص مدعی است که مبنای قانونی پذیرش کد اصلاحی 3.1 از سوی ایران، ماده 39 موافقت‌نامه پادمان است و قانونی بودن یا غیرقانونی بودن تصمیم ایران مبنی بر توقف اجرای این آیین‌نامه باید بر اساس مفاد این ماده ارزیابی شود.

اما ماده 39 در مورد تعلیق اجرای آیین نامه ساکت است و به طور خاص به توقف اجرای قانون اشاره نکرده است. بنابراین، برای ارزیابی اینکه آیا توقف اجرای کد اصلاحی 3.1 توسط ایران نقض تعهدات بین‌المللی این کشور است، بررسی اسناد حقوقی مربوط به غیر از موافقتنامه پادمان ضروری است.

عصبانیت رسانه صهیونیست از تلاش‌های ناکام تل‌آویو در آژانس علیه ایرانایران: ارزیابی‌های آژانس مبتنی بر اسناد غیرمعتبر ارائه‌شده توسط رژیم صهیونیستی است

نکته مهم دیگر این است که این بند 65 برجام بود که ایران را ملزم به اجرای مجدد کد اصلاحی پس از سال 2015 کرد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در واقع شرایطی را فراهم می‌کند که تحت آن ایران می‌تواند تعهدات خود از جمله تعهد به اجرای کد اصلاحی 3.1 را به حالت تعلیق درآورد. به طور خاص، بندهای 26 و 36 برجام شرایطی را که اجازه چنین تعلیقی را می‌دهد، بیان می‌کند. ایران، متعاقب اعمال مجدد تحریم‌ها توسط ایالات متحده در سال 2018 و عدم پایبندی امضاکنندگان اروپایی به تعهدات خود در برجام، به تدریج تعهدات برجامی خود را کاهش داد و در فوریه 2021، اجرای کد اصلاحی 3.1 را متوقف کرد.

در نتیجه، توقف اجرای کد اصلاحی توسط ایران با تعهدات برجام همسو بوده و نقض آن محسوب نمی‌شود. برجام، به عنوان یک توافق عمومی و جزء لاینفک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (2231)، بر اساس ماده 103 منشور سازمان ملل متحد، بر سایر معاهدات از جمله موافقتنامه‌های پادمان اولویت دارد. همانطور که در بالا ذکر شد، برجام، تحت شرایط خاصی، کاهش و تعلیق تعهدات برجامی ایران از جمله تعهد این کشور به اجرای کد اصلاح شده را مجاز دانسته و مدیرکل آژانس نمی‌تواند در ارزیابی قانونی یا غیرقانونی بودن تعلیق این موضوع را نادیده بگیرد.

این کشور ایران نبود که توقف اجرای این کد را آغاز کرد. در عوض، این اقدامات خصمانه برخی از دولت‌ها بود که ایران را مجبور به توقف اجرای این قانون در سال 2007 و بار دیگر در سال 2021 کرد. تعلیق اجرای کد اصلاحی پیامد مستقیم شکست برخی کشورها در پایبندی به تعهدات خود در برجام است. اگر این کشورها نقض‌های خود را اصلاح کنند و مسئولیت‌های خود را از سر بگیرند، ایران آماده است تا پاسخ متقابل را بدهد.

مسئله بازرسان آژانس

25 شهریور ماه 1402 بود که خبری توسط آژانس مبنی بر اینکه برخی از بازرسان این نهاد توسط ایران لغو انتصاب شده‌اند، منتشر شد. ایران 8 بازرس فرانسوی و آلمانی آژانس را براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده 9 موافقتنامه جامع پادمان بین ایران و آژانس ( INFCIRC 214) و در پی سوءاستفاده‌های سیاسی سه کشور اروپایی در جلسه شورای حکام لغو انتصاب کرد.

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه پس از این لغو انتصاب  اعلام کرد: متأسفانه سه کشور اروپایی و آمریکا به رغم تعامل مثبت، سازنده و مستمر جمهوری اسلامی با آژانس، با زیاده‌خواهی و با هدف تخریب فضای همکاری ایران و آژانس، از فضای شورای حکام برای مقاصد سیاسی خود سوءاستفاده کردند. ایران پیشتر نسبت به عواقب این گونه سوءاستفاده‌های سیاسی از جمله تلاش برای سیاسی کردن فضای آژانس هشدار لازم را داده بود.

بعد از این عمل متقابل ایران، آژانس واکنش نشان داد و گروسی نیز در گزارشات و مصاحبه‌های خود با انتقاد از این لغو انتصاب مدعی شد که عمل ایران اجرای عادی فعالیت‌های راستی آزمایی آژانس در ایران را متاثر می‌کند. وی در بیانیه 16 سپتامبر خود در این باره نوشت: «تجربه نشان می‌دهد که حذف/ اخراج/طرد بازرسان آژانس بر دستور کار( وظیفه) اساسی  آژانس در راستی آزمایی تأثیر می‌گذارد و روشی برای کار همکارانه نیست.»

در بحث لغو انتصاب بازرسان آژانس گروسی باید به جای فرافکنی به اصل موضوع بپردازد. وی مدعی است که ایران بر اساس ملیت بازرسان آنان را اخراج کرده و نباید انتصاب آنان را لغو می‌کرد. این در حالی است که طبق قانون ایران حق دارد نه تنها قبل از انتصاب بازرسان بلکه حتی بعد از آن نیز انتصاب آنان را لغو نماید.

 براساس توافق نامه جامع پادمانی کشورهای عضو حق دارند از پذیرش یک یا گروهی از بازرس‌ها که آنها را فاقد صلاحیت تشخیص دادند، اجتناب کنند یا ماموریت شان را کان لم یکن فرض و یا نیمه تمام بگذارند و اعمال این حق هیچ نیازی به حصول یا وجود شرایط خاصی ندارد و کشور کاملا مختار است.

براساس بند یک ماده 9 توافقنامه جامع پادمانی، آژانس باید رضایت ایران را برای بازرسان پیشنهادی خود دریافت نماید. همچنین براساس بند دو همان ماده چنانچه ایران چه در زمان پیشنهاد بازرس یا هر زمان دیگری پس از انتخاب یک بازرس با آن مخالف باشد، آژانس باید بازرس یا بازرسین دیگری را به دولت ایران پیشنهاد نماید. براساس بند سه ماده مزبور چنانچه در اثر خودداری مکرر دولت ایران از قبول بازرسین پیشنهادی آژانس، اجرای بازرسی بر طبق موافقتنامه دچار وقفه گردد، این مخالفت باید از طرف مدیرکل آژانس به شورای حکام ارجاع داده شود. با توجه به متن صریح موافقتنامه جامع پادمانی ایران می‌تواند بدون هرگونه توضیحی و در هر زمانی که بازرس یا بازرسینی را فاقد صلاحیت تشخیص داد از پذیرش آنها اجتناب کند و آژانس باید بازرس یا بازرسین دیگری را جایگزین نماید.

براساس گزارش‌های منتشر شده بخش پادمان، آژانس برای انجام وظائف پادمانی در چارچوب‌های مختلف پادمانی از خدمات حدود 400 بازرس از 80 ملیت مختلف از کشورهای عضو بهره می‌برد. از این تعداد حدود 120 بازرس برای انجام بازرسی و راستی آزمایی فعالیت‌های هسته‌ای درچارچوب تعهدات پادمانی ذیل توافقنامه جامع پادمانی کشور جمهوری اسلامی ایران منصوب شده‌اند. یعنی چیزی حدود یک سوم کل تعداد بازرس‌های آژانس. پس از لغو انتصاب 8 بازرس نیز ایران 14 بازرس جدید آژانس را پذیرفت و آژانس هیچ اشاره‌ای به این انتصاب‌های جدید نکرد و این رویکرد آژانس حرفه‌ای نیست!

اسلامی: 130 بازرس آژانس مجاز به حضور در ایران هستند

در بیانیه گروسی در این خصوص همچنین لغو انتصاب بازرسان را مسبوق به سابقه دانسته اما اگر موضوع مسبوق به سابقه است و قبلا نیز چنین شرایطی رخ داده بود چرا آژانس با توجه به سوابق قبلی پیش بینی لازم را برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین رویدادی در پیش نگرفته بود؟ با توجه به گزارش‌های موجود در سال 2007 نیز ایران از پذیرش 38 بازرس احتراز کرد ولی دو طرف در ادامه به توافق رسیدند و آژانس نیز در انجام وظایف‌اش با مشکلی مواجه نشد. بنابراین رویکرد و وقایع اخیر را می‌توان ناشی از ناتوانی فنی آژانس ( در تامین نیروی انسانی متبحر کافی) و هم ناشی از ضعف در انجام مذاکرات و تعامل با کشور عضو دانست.

مدیرکل بدون توجه به حقوق ذاتی کشور عضو و طی سال‌ها بی‌توجهی به وظایفی که بر عهده آژانس برای انجام موثر اقدامات پادمانی و بهره گیری از تجربیات قبلی در تعاملات با کشور و نیز استفاده موثر از کلیه منابع از جمله نیروی انسانی متخصص آن شده است، موضوعی را که جزء حقوق کشور عضو است را مبنایی برای فرار از پاسخگویی مناسب به اعضا قرار داد.

آژانس به جای مذاکره با کشور عضو و معرفی بازرس‌های جدید مکررا از ایران -برخلاف مفاد ماده 9 -درخواست می‌کند که در تصمیم‌اش تجدیدنظر کند و با طرح موضوع در مجامع مختلف در صدد استفاده از موضوع به عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی بر کشور است.

در واقع آژانس به جای حل فنی موضوع به دنبال بهره گیری از شرایط سیاسی دنیا و حل آن از طریق سیاسی است که خارج از صلاحیت فنی آن است.  این نحوه عملکرد آژانس که برخلاف متن توافقنامه جامع و سازوکارهای به رسمیت شناخته شده در آن است.

فرجام سخن

اکنون با سفر گروسی به ایران و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی این فرصت فراهم است که  همکاری‌های ایران و آژانس افزایش یابد. این رویکرد آژانس که خواسته یا ناخواسته در سمت و سوی منافع مقطعی گروهی از کشورهای غربی است می‌تواند منجر به کاهش اعتبار فنی آژانس شود. سفر پیش رو بستر مناسبی برای گسترش تعاملات ایران و آژانس است و این اتفاق جز با مذاکرات فنی و همچنین عدم سیاسی کاری محقق خواهد شد.

اکنون امیدواری برای همکاری‌‌های بیشتر ایران و آژانس و حل و فصل ابهامات وجود دارد. دولت جمهوری اسلامی ایران بارها حسن نیت خود را نشان داده و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز باید در مقابل همکاری‌های ایران، رویکرد متقابل و سازنده داشته باشد.

نکته قبل توجه این است که باید راز موفقیت ایران را در پیگیری همزمان افزایش قدرت هسته‌ای کشورمان در کنار توجه به تعاملات و مذاکرات فنی با آژانس دانست. پیشرفت‌های فنّی ایران در حوزه‌های مختلف هسته‌ای به ویژه غنی‌سازی نشان می‌دهد که علیرغم فشارهای مختلف تحریمی و حتی خرابکاری، این حرکت پرشتاب متوقف یا کند نشده است.

یکی از فرصت‌های مناسب در این سفر شرکت گروسی در اجلاس کنفرانس بین‌المللی علوم و فنون هسته‌ای ایران است. کنفرانسی که کاملا جنبه علمی و تحقیقاتی دارد و می‌تواند تصویر مناسبی از علم هسته‌ای و همچنین فعالیت صلح آمیز ایران به جهان مخابره کند.

طبق گفته محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی حدود 477 مقاله تاکنون برای این کنفرانس ارائه شده است.

نخستین کنفرانس بین‌المللی علوم و فنون هسته‌ای ایران روز دوشنبه 17 اردیبهشت آغاز می‌شود و قرار است در افتتاحیه آن محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی سخنرانی کند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سرکوب در دانشگاه، مذاکره در قاهره
  • فلسطین کرونیکل: پاتریوت آمریکا در برابر بالستیک ایرانی به هیچ کاری نیامد
  • اسرائیل برنامه‌ حمله به رفح را به آمریکا گزارش داد
  • واکنش وزیر دفاع انگلیس به تحریمش از سوی ایران/ مخالفت امارات با استفاده آمریکا از پایگاه های نظامی در این کشور/ حمله موشکی به پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق سوریه/ رایزنی محرمانه دولت بایدن و عربستان درباره یک توافق
  • حمله موشکی به پایگاه آمریکا در شرق سوریه
  • آیا در سفر گروسی موارد اختلافی ایران و آژانس حل خواهد شد؟
  • سرکوب جنبش‌های اعتراضی دانشجویان حامی فلسطین جلوه حقوق بشر آمریکایی است
  • آمریکا خود را به دیوانگی زد و برجام را پاره کرد /واکنش ها به اعتراضات دانشجویی در آمریکا از تریبون نماز جمعه
  • جهان برای تحقق آرمان فلسطین به پا خواسته است
  • ۴ پیامد حمله موشکی سپاه به اسرائیل به روایت امام جمعه تهران