ناگفته های مولوی عبدالحمید از مراسم تحلیف تا تعامل با سپاه و اطلاعات
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۲۲۱۴۶
زاهدان، دفتر کوچک مدیریت مرکز بزرگ دارالعلم، بعد از نماز مغرب، افراد مختلفی در صف انتظار دیدار با مولوی عبدالحمید هستند. بعد از نماز مغرب هرچقدر که از شروع مصاحبه میگذرد، تعداد افرادی که منتظرند تا با امام جمعه اهلسنت زاهدان دیدار کنند بیشتر میشود. مولوی عبدالحمید اخبار مختلف درباره دریافت پول از کشور عربستان برای اداره مسجد بزرگ مکی را تکذیب میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران آنلاین / اعتقاد داریم حوزه باید مستقل باشد تا بتواند به صاحبان قدرت توصیه کند. او در این گفتوگو از رابطه حسنه خود با سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات میگوید و تاکید دارد که اگر توانسته گروگانهای مختلف را از دست تروریستها آزاد کند با استفاده از نفوذی که داشته این کار را انجام داده است. در ادامه مشروح گفتوگوی مولوی عبدالحمید را میخوانید.
طی سالهای اخیر شاهد این هستیم که سخنان شما انعکاس زیادی دارد و مخاطب آن تنها جامعه اهلسنت نیست. به نظرتان چه چیزی باعث شده که محبوب شوید و کل کشور به سخنان شما توجه کنند؟
شاید حسننیت دوستان باشد که میگویند که محبوبیت کسب کردیم ولی اگر حسن ظن شما برابر واقعیت باشد، به غیر از فضل الهی و نظر لطف پروردگار نمیتوان تعبیر دیگری داشت. این نظر لطف الهی است که مسیرمان اعتدال است و با افراط و تفریط مخالف هستیم. مسیر اسلام و نبی رحمت هم اعتدال بوده و هست. ما به امت واحده فکر میکنیم. مسلمانان در هر گرایش و تفکر باید در تفکرات خود تعدیل ایجاد کنند و یکدیگر را بپذیرند. تفکرات برخی تند است و حاضر نیستند، دیگران را بپذیرند. این اشتباه است. باید در تفکرات خود تجدید نظر کنند و مقداری در تفکرات خود تغییر ایجاد کنند تا همه مسلمانان یکپارچه باشند. چون هم منافع اسلام و هم منافع مسلمانان در میان است.
امروز اروپا و امریکا با هم متحد میشوند. روسیه و بلاد شرق هم برای منافع خود اتحادیه تشکیل میدهند. چرا مسلمانان برای منافع خودشان متحد نشوند؟ اعتقاد من این است که باید مسلمانان با هم متحد باشند و هرکسی بتواند بر اساس گرایش و تفکر خود و برداشت خود از اسلام عمل کند. ولی دیگران را تخریب نکند. باید به مشترکات چنگ بزنیم. نکته دیگر این است که ما روی منافع ملی فکر میکنیم. اعتقاد داریم که منافع ملی مقدم بر منافع قومی و شخصی است. باید اول روی منافع کل مسلمانان فکر کنیم، بعد در ایران اسلامی روی منافع ملی ایران فکر کنیم وبعد برسیم به منافع اقوام و بعد مذاهب و بعد منطقه فکر کنیم. شاید به خاطر این نکات ملت ایران حسن نیتی پیدا کردند ومحبت دارند.
رابطهتان با اهل تسنن سایر مناطق کشور چگونه است آیا ارتباط مستمری با آنان داشتهاید؟
ما هم با اهلسنت و هم با شیعه رابطه حسنه داریم. گاهی به حوزه علمیه قم سفر میکنیم و با مراجع دیداری داریم و گاهی هم به تهران سفری داریم و مسوولان را زیارت میکنیم. با علما و نخبگان اهل تسنن سایر مناطق کشور ارتباط داریم. اگر مشکلاتی پیش میآید درباره آن با یکدیگر مشورت میکنیم. الان هم بر اساس وظیفه هیاتی به منطقه زلزله زده فرستادیم، تلاشمان این است که در حد توانایی مردم منطقه، به زلزلهزدگان کمک بشود و دیگران را ترغیب کنیم که کمک کنند.
شما بیشتر در زاهدان ساکن هستید یا به نقاط مختلف کشور نیز سفر میکنید؟
من بیشتر در زاهدان ساکن هستم و در مدرسهای مستقر هستم. بیشتر اوقات را با عموم مردم برای حل مشکلات و اختلافاتشان میگذرانم. ما اینجا هیات حل اختلاف داریم. گاهی در جلسات مهم دولتی شرکت میکنم و گاهی به تهران میروم و گاهی هم در استان سفر میکنم. ولی به استانهای دیگر نتوانستهام سفر کنم. به خاطر همین مشکلاتی که احساس میشود که اگر برویم برخی به سرشان فشار میآید و نگران میشوند. در مملکت ما مقداری تحمل کم است و امیدواریم که شرایط بازتر بشود. بالاخره که به خیر ایران و عزت ایران فکر میکنیم. امیدواریم که مثل سایر مردم بتوانیم به راحتی به استانها سفر کنیم و مردم را ببینیم. بالاخره ما طلبه مردمی هستیم و مردمی فکر میکنیم.
شما در خطبههای نمازجمعه بارها از تبعیض نسبت به اهل تسنن انتقاد کردهاید؟ منظور شما مشخصا از تبعیض در چه مواردی است چون برخی میگویند در زاهدان هیچ تبعیضی در آموزش و بهداشت برای مردم وجود ندارد. آیا منظور شما از تبعیض در حوزه فعالیت سیاسی و اجتماعی است؟
منظور تبعیض در رابطه با واگذاری مسوولیتها و استخدامهایی است که انجام میشود. استخدامها در سطوح مختلف هم در ادارات دولتی هم در استان و هم در سطح کشور وجود دارد والا جمهوری اسلامی بین مردم ایران اعم از شیعه و سنی تفاوتی قائل نیست. کارهای عمرانی در مناطق مختلف انجام میشود و خدمات میرسانند و در این رابطه ما شکایتی از تبعیض نداریم. گلایه ما از استخدام است. اهلسنت را در بسیاری جاها استخدام نمیکنند. اگر هم استخدام میشوند جزیی است. در تمام مناطق سنینشین ادارات خالی از اهلسنت است یا اگر هم حضور دارند خیلی کم است. اگر فرضا ادارهای ٣٠٠ نفر پرسنل دارد، ٢٠ نفر آن از اهلسنت هستند. مدیران اهلسنت در استانی که اکثریت اهلسنت هستند، بسیار اندک هستند. مخصوصا در مرکز استان یا در مرکز کشور و در پستهای کلیدی یا مدیریت کلان کشور جای اهلسنت خالی است. گلایه ما از این است والا دولت در بقیه مسائل تفاوتی قائل نیست.
شما برای جلوگیری از عضوگیری گروههای تروریستی از میان هموطنان چه تلاشهایی کردهاید؟
علمای ما بیکار ننشسته و کار کردهاند. ما به مردم آگاهی و اطلاعات دادهایم و آنها را از نظرات تند بر حذر داشتهایم. بدون اینکه حتی نامی از گروهی ببریم و فحاشی کنیم کار فکری کردهایم و کارهای بیداری انجام دادهایم که مردم بیدار شوند و به سمت افکار تند گرایش پیدا نکنند که شکر خدا موفقیتهای بزرگی کسب شده است. در حالی که آن سوی مرز کشور مشکلات مختلفی وجود دارد. از جامعه اهلسنت سیستان و بلوچستان که نزدیک مرز میکنند، حفاظت انجام شده است. از این رو برخی افراطیون از ما عصبانی هستند چون برای خودشان جای پایی در این منطقه نمیبینند و جامعه اهلسنت از آنان استقبال نمیکنند. به این دلیل پریشان و عصبانی هستند و ما را تهدید هم میکنند.
شما بارها اعلام کردهاید که با رایزنیهای مختلف توانستهاید، افرادی را که از سوی گروههای تروریستی منطقه به گروگان گرفته شدهاند، آزاد کنید. شما با این گروهها چگونه ارتباط میگیرید؟
دهها مورد بوده است مخصوصا در مواردی که افراد خارجی بودهاند و مسوولان محلی به ما مراجعه کردهاند و تقاضا کردند که شما پیگیری کنید. ما از نفوذی که بوده استفاده کردهایم. در داخل ایران افراد توانمند را به کار گرفتهایم که بیایند تلاش کنند و در بیرون از مرزها هم همین کارها انجام شده است. از مردم ایران و پاکستان استفاده کردیم که گروهها را تحت فشار بگذارند تا گروگانها را آزاد کنند. ما برای این کار از این نفوذ استفاده کردیم. نه اینکه ما با این گروهها آشنایی داریم یا آنها ما را میخواهند یا ما آنها را میخواهیم. با توجه به نفوذی که بوده به هرحال آنها را تحت فشار گذاشتیم؛ پیگیر شدیم و نتیجه گرفتیم.
رابطه شما با نیروهای سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و نهاد نمایندگی رهبری چگونه است؟ آیا در موارد مختلف با هم همکاری دارید؟
با همه خوب هستیم و با کسی مشکلی نداریم. با سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و هم با سایر ارگانها خوب هستیم. دستگاه قضایی از همه بیشتر چون بخشی از مسائل ما مشترک است. اینجا اختلافات قومی که دهها کشته دارد، حل و فصل میشود و دستگاه قضایی خیلی از این مساله راضی است. گاهی که مشکلی باشد ما را خبر میکنند و به جای اینکه مساله با قوای قهری حل بشود، به صورت مردمی حل میشود. لذا مناسبات با همه حفظ است و این مناسبات را نگهداری کردیم چون به استان و به آرامش کمک میکند. ما علیه هیچ ارگانی نیستیم. رابطه ما حسنه است و از این رابطه هم به نفع استان و هم به نفع مردم استفاده میشود. مسائل مردم را به این عزیزان میرسانیم و اگر آنان هم مسائلی داشته باشند، به ما میگویند. منافع شخصی با هیچ کسی نداریم. الله تعالی لطفی کرده ما دادهایم ولی از هیچ کسی چیزی نگرفتهایم.
با نهادنمایندگی رهبری هم خیلی رابطه خوبی داریم و آقای سلیمانی بسیار نماینده فهیم و یک امام جمعه مردمی هستند. با هم رابطه حسنه داریم و اگر مسائل و مشکلاتی باشد مینشینیم با گفتوگو و مشورت آن را حل میکنیم.
شما در جشن رییسجمهوری در وزارت کشور حضور داشتید اما در مراسم تحلیف نبودید؟ آیا شما را دعوت کردند و نیامدید؟
من را دعوت نکردند. افرادی از دولت پیگیر بودند و بعد به ما اطلاع دادند که رییس مجلس عذرخواهی کرده و گفته که مهمان زیاد داریم و جا نداریم. ولی بعد دیدیم که نمایندگان یهودیها و زرتشتیها را که آوردهاند و کلاهی بزرگ هم بر سرشان گذاشتهاند که دنیا هم ببیند که اینها را دعوت کردهاند. ما احساس کردیم که بهانه آوردهاند. مردم ایران اعم از شیعه و سنی ناراحت شدند و گفتند که شما اقلیتهای صدهزاری را آوردهاید ولی اهلسنت را که جمعیت کثیری هم دارد، دعوت نکردهاید. اگر شما کسانی را از اهلسنت که مردم اهلسنت قبول داشتند، میآوردید، خشنودی اهلسنت را جلب میکردید و این هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور تاثیرگذار است. احساسمان این بود که افراد تنگنظر فشارهایی را به مجلس نظر آوردند و مجلس نیز از نظر آنان تمکین کرده بود.
برخی گفتند شما را دعوت کرده بودند اما جایی که برای شما در نظر گرفته شده بود در صندلیهای صحن نبود بلکه در جایگاه طبقه بالا بود و به همین خاطر شما از رفتن امتناع کردید.
اصل موضوع این بود که دعوت نکرده بودند و برخی هم این مسائل را رساندند که اینجا در جایگاه اصلی جا نیست و بالا جا هست و ما گفتیم که نه بالاخره هرکسی یک جایی دارد و باید او را در جای خودش قرار دهید.
نظر شما درباره حضور روحانیت در عرصه سیاست چیست؟
ما در جهان اسلام نظرات اختلافی داریم. بخشی معتقدند که دین اسلام دین سیاسی است. یک نظر این است که سیاست اسلامی است اما اسلام سیاسی نیست. سیاست اسلامی است یعنی سیاست یکی از احکام اسلام، یکی از فرایض اسلام است. همانطور که اسلام، نماز، حج و روزه دارد، اسلام سیاست هم دارد. ما به همان نظر هستیم که اسلام سیاسی نیست، بلکه سیاست اسلامی است. ما معتقدیم وقتی سیاست اسلامی است باید صادقانه باشد. در سیاست امانتداری رعایت شود و ما این سیاست را چون جزو احکام اسلام میدانیم، اعتقادمان این است که به هرحال باید در سیاست آمد، سیاست هم به نفع اسلام و هم مایه تقویت اسلام و ملت مسلمان میشود و ما اعتقاد به سیاست اسلامی داریم.
اخیرا شاهد این هستیم که شما درباره اصلاحطلبی و اصولگرایی هم اظهارنظر میکنید و در انتخابات اخیر ریاستجمهوری هم از یکی از کاندیداها اعلام حمایت کردید. این فعالیتهای سیاسی شما در حالی است که برخی علمای شیعه معتقدند که فعالیت بیش از اندازه روحانیون در سیاست باعث کاهش محبوبیتشان میشود. شما فکر نمیکنید که اگر فعالیت شما هم در عرصه سیاست زیاد باشد، باعث شود که محبوبیتتان را از دست بدهید؟
روحانیت اهلسنت محبوبیتشان را با فعالیت سیاسی از دست نمیدهند بلکه محبوبتر هم میشوند. دلیلش این است که روحانیت اهلسنت جایگاهی در امور اجرایی ندارند؛ قاضی، استاندار و فرماندار نیستند. کار اجرایی و کار قضایی در دستشان نیست. روحانیت اهلسنت اگر به سیاست بیایند، از منافع ملت دفاع میکنند؛ از منافع اسلامی دفاع میکنند و از این رو بیشتر محبوبیت پیدا میکنند اما اگر روحانیت به کار اجرایی بیاید مسلم است که همه مردم راضی نمیشوند و به خواستههایشان نمیرسند. وقتی روحانی در مقام قضا باشد و برخوردی کند، ناراضی پیدا میشود و تعمیم مییابد. این نارضایتی که از روحانیت پیدا شده به خاطر این است که روحانیت در مقام اجرا عمل میکند. ولی اگر روحانیت نظر بدهد و خودش مجری نباشد این مشکلات پیدا نمیشود. من پیشنهادی دارم که اگر برخی بخواهند مردم از روحانیت اهلسنت دلخور و زده بشوند، راهش این است که به اینها پست بدهند و اینها را در مقام اجرا بیاورند. الان هیچ مسوولیتی ندارند؛ نه نمایندگی دارند؛ نه کار اجرایی. روحانیت اهلسنت جز کارهای سنتی خودش، امامت، درس و تدریس کار دیگری ندارد. از این رو پیوستگی ملت با روحانیت اهلسنت بیشتر شده است و مساجد هم پر از نمازگزار است.
شما در این مرکز علمی شاگردان زیادی دارید که همه جوان هستند. اگر از شما درباره فعالیت سیاسی راهنمایی بخواهند چه توصیهای به آنان میکنید؟ آیا آنان را به فعالیت سیاسی تشویق میکنید؟
من معمولا تشویقی برای جوانان که وارد کار سیاسی بشوند، ندارم. طلاب را هم میگویم که وارد کار سیاسی نشوند. چون اگر بروند، درس خوب نمیخوانند. اعتقادمان این است تا زمانی که درس میخوانند، در حوزهها بمانند و درس بخوانند. من حتی توصیه میکنم که کمتر به اخبار مراجعه کنند. ولی به هرحال فضای حاکم در کشور به نحوی است که همه سیاسی شدهاند. چوپان، کشاورز و دامدار هم مینشینند و مسائل را تحلیل میکنند. زنان در خانه و بیرون از خانه هم همینطور و طلاب هم همینطور هستند. ملت ایران بطور کلی بیداری به دست آورده و مسائل را خوب تحلیل میکند و میداند چه کسانی به نفعشان هستند و چه کسانی به ضرر شان. طلاب هم از این قشر هستند. ما هم میگوییم که کمتر به مسائل سیاسی ورود کنید تا از درسها عقب نمانید.
مدرسه دارالعلم و مسجد مکی بسیار بزرگ است. شما هزینه این مرکز و خودتان را چگونه تامین میکنید؟
سوال خوبی است. هزینه کلا از مردم تامین میشود. بسیاری گاهی تبلیغات میکنند که اینها از عربستانسعودی یا از کشورهای عربی یا کشورهای دیگر میگیرند. ما اعتقادمان این نیست که از دولتها کمک بگیریم. اگر میخواستیم کمک بگیریم از دولت خودمان میگرفتیم. حتی برخی اوقات پیشنهاد دادند که اگر شما برای مسجد درخواست بکنید به شما کمک میکنند. مسجد برای مردم است و آنان کمک میکنند. الان همین قلکهایی که بین مردم توزیع میشود و در مغازه، خانه و حتی اتوبوسها قرار میگیرد، شاید چند کامیونی بشود. همین کمکها که قطره قطره میآیند. میگویند اندک اندک خیلی میشود و قطره قطره سیلی. مردم را فرا میخوانیم و درخواست کمک میکنیم. معتقدیم که در همین برکت و تاثیر موجود است. بزرگان و اسلاف ما همین را میپسندیدند. ما معتقدیم که حوزه باید مستقل باشد و وابستگی نداشته باشد تا بتواند صاحبان قدرت و پست و مقام را توصیه کند. اگر ما وابسته بشویم، مشکلاتی پیش میآید.
آیا پیشنهادی از دیگر کشورها برای دریافت کمک داشتهاید؟
به هیچ جایی از دنیا نه پیشنهاد دادهایم و نه حتی حاضریم که اگر به ما کمک کنند، بپذیریم. اینجا ارگانها و نهادها میدانند تلاش هم کردند. تا حالا کسی نتوانسته بگوید شما ریالی از فلان کشور دریافت کردهاید. اینها تهمت و افترا و بدبینی است که به هرحال برخی مطرح میکنند که آقا از کجا آمد؟ هیچ جایی نیست. ما عرض کردیم که کمک میکنیم ولی کمک نمیگیریم. اینجا در بخشهایی که پول خرج میکنیم؛ از مردم میگیریم. اینجا ادارات، استانداری و نهاد نمایندگی رهبری میدانند که ما اهل این مسائل نیستیم.
شما ارتباطی با علمای اهلسنت دیگر کشورها دارید؟ اگر دولت از شما بخواهد برای حل برخی مسائل با آنان ارتباط بگیرید، آیا حاضرید همکاری کنید؟
هرکاری که از ما برآید، بدون هیچ شرط و شرایطی آمادهایم که انجام بدهیم. ما ارتباط و شناخت داریم و همین شناخت ممکن است روی مسائل اثر بگذارد و این آمادگی کامل است.
مهمترین مشکل مردم این منطقه چیست؟
مردم اینجا خیلی مشکلات دارند ولی مهمترین آن به لحاظ اقتصادی و معشیت است. چون کشاورزی کافی نیست قحطی هم بوده و باران نیامده، دامداری و کشاورزی ضربه خورده است. در حالی که مرز بسته شده است. اینجا بالاترین پتانسیل مرز است در کل این مناطق با مرزها در ارتباط هستند. مردم حتی برای خرید نان هم مشکل دارند و امیدواریم که این مساله را شما انعکاس دهید. مردم امیدوار هستند که از مرز استفاده کنند. وقتی مرز بسته شود برای مردم عذابی میشود واگر مرز باز شود امنیت بهتر میشود. هم اینان هستند که برای امنیت همکاری میکنند تا مرز باز شود و کسب وکار وجود داشته باشد./ اعتماد
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۲۲۱۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزارش ایرنا از راستی آزمایی خبر بیبیسی درباره نیکا شاکرمی
موضوع گزارش چیست؟
مرگ نیکا شاکرمی به دلیل سن و تصویر معصومانه او و اظهارنظر و تقابل رسانهای خانواده، خاله، مادر و دیگر نزدیکانش پس از اعلام مرگ او، یکی از ترندهای خبری و رسانهای در حوادث ۱۴۰۱ محسوب میشود و بر همین اساس، انتشار دوباره جزئیاتی از شیوه مرگ او، محل بحث، قضاوت و حتی ابراز خشم و ناراحتی از سوی بخشی از کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان رسانهای شده است.
این گزارش به قلم سه نفر از کارمندان بیبیسی از سرویس گزارش تحقیقی نوشته شده که جز «برترام هیل»، چندان شناخته شده نیستند. برترام، ماه پیش جایزه مستند تحقیقی سازمان عفو بینالملل را با عنوان «پیدا کردن شکنجهگرم» از آن خود کرده است.
۱۰ ساعت بعد از انتشار گزارش در بخش خاورمیانه بیبیسی و به زبان انگلیسی، بیبیسی فارسی نیز گزارش را در بخش ایران خود بازتاب داد. محور گزارش، نامه «خیلی محرمانه»ای از سوی سازمان اطلاعات سپاه به فرمانده کل سپاه ارسال شده و شامل دو بخش است: جزئیاتی از بازداشت نیکا حوالی پارک لاله و در مرحله اول انتقال او به یک مقر پلیس، در مرحله دوم انتقال به یک مرکز بازداشت و بعد از آن اقدام برای انتقال او به زندان اوین که اتفاق نمیافتد و همچنین جزئیاتی از آزار و اذیت جنسی و ضربوشتم او با باتوم از زبان چهار مأمور که گویا به دلیل مرگ او، مورد مؤاخذه یا به تعبیر گزارش استماع دفاعیات (hearing) قرار گرفته و نامه، شرح توضیحات آنهاست.
در این گزارش تلاش شده با بررسی شواهد آشکار، محتوای سند انتشار یافته توسط بیبیسی، بررسی و راستیآزمایی شود.
همه ماجرایی که بیبیسی تعریف و تصاویری که از محل دستگیری و جانمایی مأموران درون ون که ترسیم کرده، مبتنی بر دو تصویر زیر است:
نامه بدون تاریخ و شماره از نظر اعتبار رسیدگی، قابل بررسی نیست و از نظر تحقیقات نیز شکلی از سندسازی پیدا میکند، آنچنان که بیبیسی نیز با ادعای نگرانی از امنیت افشاکنندگان سند از «ساختگی بودن » این تصاویر خبر داده استنامه بدون تاریخ و شماره از نظر اعتبار رسیدگی، قابل بررسی نیست و از نظر تحقیقات نیز شکلی از سندسازی پیدا میکند، آنچنان که بیبیسی نیز با ادعای نگرانی از امنیت افشاکنندگان سند از «ساختگی بودن » این تصاویر خبر داده است اما با فرض درست بودن این دو تصویر و پذیرفتن این دو عکس به عنوان «سند»، برای دیگر ادعاهای مطرح شده در گزارش مانند کشتهشدن نیکا بر اثر ضربات باتوم یا رها کردنش در «خیابان خلوتی در بزرگراه یادگار امام» همین تصاویر سندگونه نیز ارائه نشده است.
به تعبیر سادهتر، حتی اگر بپذیریم این تصاویر، «سند» بوده و به آنها هیچ ایرادی از نظر فونت و شماره و تاریخ ندارند، از نظر تعداد، با تعداد ادعاهای مطرح شده در گزارش تناسب نداشته و کمترند.
بیبیسی برای آنکه اعتماد مخاطب را جلب کند، تصریح میکند «در مواردی اسنادی که با عنوان سندهای رسمی مربوط به ایران در اینترنت منتشر شدهاند جعلی از آب درآمدند... به همین دلیل برای اطمینان از اصالت سند آن را به یک مأمور سابق اطلاعاتی ایران دادیم که صدها گزارش مشابه را قبلاً دیده بود. او با استفاده از یک کد رسمی که روزانه توسط مسئولان اطلاعاتی در ایران صادر میشود، با آرشیو سپاه پاسداران تماس گرفت تا در مورد وجود چنین گزارشی مطمئن شود.»
از همه عجیبتر این است که نویسندگان گزارش میگویند «ما هرگز نمیتوانیم صد درصد مطمئن باشیم این اسناد واقعی باشند اما این کار_یعنی تماس با یک مأمور نفوذی و تأئید اسناد گزارش شده_ ما را مطمئن کرد که «ماجرا» واقعی است»
ون؛ یخچال یا خودروی یخچالدار؟
نکته قابل توجه دیگر آنکه، گزارش ادعا میکند نیکا روی یک فریزر داخل ون گذاشته شده. پرسش اساسی این است که وجود یک فریزر درون ون به چه کار میآید؟ اگر منظور استفاده از کامیونتهای فریزدار است که در روزهای اعتراضها نیز ادعا شد یک شرکت تولیدکننده محصولات لبنیاتی با ماشینهایش، مأموران امنیتی و افراد پلیس را جابجا میکند؛ که باید گفت اینگونه ماشینها اولاً ون نیستند و ثانیاً کل فضای قسمت بار آنها، فریزر یا محفظه سرد حملونقل بار محسوب میشود، نه اینکه فریزر کوچکی در قسمت عقب یک ون تعبیه شود.
در ادامه، نویسندگان گزارش در پی آن هستند که ضرب و شتم نیکا و آزار جنسی او را مبتنی بر آنچه در گزارش بازخواست مأموران که گزارش از آنها با نامهایی و با عنوان «تیم ۱۲» نام میبرد، شرح دهند. این شرح جزئیاتی از درگیری سه مأمور با نیکا را دربرمیگیرد که پر از توصیفهای جزئی است تا واقعی به نظر آید و در نهایت به کشتهشدن نیکا و رها کردن جسد او میرسد.
حتی سیانان در گزارشی ادعا کرد مأموران امنیتی ساعت ۲۰:۳۷ سهشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ نیکا را بازداشت کردند، در حالی که مطابق گفته مادر نیکا، او با دخترش بین ساعت ۲۳:۳۰ تا ۲۳:۴۰ تماس تلفنی داشته؛ همچنین طبق گزارش بیبیسی، نیکا در آن ساعت، باید از دنیا رفته باشد؛ اگرچه مبدأ حرکت دو گزارش بیبیسی و سیانان، تصویری از نیکاست که روی یک سطل زباله واژگون ایستاده و روسری آتش گرفتهای به دست دارد.
محل کشف جنازه نیکا شاکرمی؛ یادگار امام یا چهارراه امیراکرم؟گزارش بیبیسی به نقل از یکی از چهار فرد مورد بازجویی شده در این پرونده، محل رهاسازی جسد نیکا شاکرمی را زیر پلی در بزرگراه یادگار امام بیان کرده است اما در ایام پاییز ۱۴۰۱ رسانهها محل کشف جسد دختری با مشخصات نیکا شاکرمی را حوالی خیابان جمهوری و چهارراه امیر اکرم نزدیک به محل زندگی «خاله نیکا» بیان کردند، محلی که در آن زمان محل سکونت نیکا بوده در همان روزها تصاویر دوربینهای مدار بسته نیز آن را تائید کرد.
پرسش آنجاست که اگر درستی گزارش بیبیسی را بپذیریم، چگونه جسد نیکا شاکرمی از محل رها شده یعنی اتوبان یادگار امام، به نزدیکی محل خانه اون در چهار راه امیر اکرم منتقل شده است؟ شاید بلافاصله پاسخ دهیم که توسط مجرمانی که مرتکب این اتفاق شدهاند؛ اما این پاسخ با سایر بخشهای گزارش بیبیسی در تناقض است.
گزارش مدعی است همه چیز در مورد نیکا شاکرمی در «چند ساعت» و خودروی یخچالدار اتفاق افتاده و پس از اطمینان از فوت او، جسد در خیابانی رها شده است؛ پس با این تفاسیر، فرصتی برای آن چهار نفر ادعایی وجود نداشته تا:
۱_ هویت این دختر را شناسایی کرده؛
۲_ از مسیر بانکهای موجود اطلاعاتی آدرس رسمی وی یعنی محل زندگی مادرش را پیدا کنند؛
۳_ بررسی کنند او مدتی است با مادرش زندگی نمیکند؛
۴_ محل زندگی آخر وی را که در هیچ بانک اطلاعاتی ثبت نبوده و در واقع محل زندگی غیررسمی و موقتی او بوده را کشف کنند، تا پس از رهاسازی جسد در اتوبان، دوباره به محل اتوبان بازگشته این جنازه را برداشته و به نزدیکی محل زندگی او انتقال دهند.
جسد نیکا شاکرمی ساعت ۷:۳۰ صبح چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۱ در حیاط خانهای در خیابان لبافینژاد در چهارراه امیراکرم پیدا شد. او تا ۲ ساعت ۳۶ دقیقه پیش از آن زنده بوده است؛ روی پشت بام ساختمان نیمهکارهای در همسایگی محل پیدا شدن جسدش و البته در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش. همان جایی که باقی وسایلش پیدا شده و همان جایی که آخرین پیامک را برای مادرش ارسال کرده: «تقصیر هیچکس نبود». بعد از چهار پیامکی که مادر برای او فرستاده و در آنها از وضعیت او ابراز نگرانی کرده.
خانواده نیکا با توجه به عدم پاسخگویی او و گم شدنش، جستوجو را شروع و هفتم مهرماه ۱۴۰۱ اعلام مفقودی میکنند. نهم مهرماه جسد نیکا پیدا میشود و پزشکی قانونی علت مرگ او را «شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن» تشخیص داد.
دروغسازی در مورد نیکا از همان هفته نخست اعلام مرگش آغاز شد و حتی سیانان در گزارشی ادعا کرد مأموران امنیتی ساعت ۲۰:۳۷ سهشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، نیکا را بازداشت کردند، در حالی که مطابق گفته مادر نیکا او با دخترش بین ساعت ۲۳:۳۰ تا ۲۳:۴۰ تماس تلفنی داشته و همچنین مطابق گزارش بیبیسی، نیکا در آن ساعت دیگر باید از دنیا رفته باشد؛ اگرچه مبدأ حرکت دو گزارش بیبیسی و سیانان، تصویری از نیکاست که روی یک سطل زباله واژگون ایستاده و روسری آتش گرفتهای به دست دارد.
غیر از این موارد، روایت بیبیسی در مورد محل کشف جسد نیکا نیز عجیب است: «خیابان خلوتی در بزرگراه یادگار امام» که از محل پیدا شدن جسد در نزدیکی منزل خاله نیکا که او در آن شب قصد اقامت در آنجا را داشته و همچنین نقشه حرکتی نیکا در حوالی بلوار کشاورز، فاصلهای طولانی دارد.
با این حال و با وجود تأیید حرکت و تمایلات نیکا از جمله علاقه به ارتفاع از سوی مادر و خالهاش، این دو بعد از مدت کوتاهی تلاش کردند روایت بازداشت و کشتهشدن او بر اثر اصابت ضربات سخت را ترویج کنند؛ حتی اگر در روزهای ابتدایی تصویر ورود او به منزل نیمهکاره در دوربین مداربسته تأیید کرده باشند.
از دیگر نقاط اختلاف گزارش سیانان و بیبیسی که هر دو ادعا میکنند تحقیقیاند، این است که اولی تأکید دارد نیکا در بازداشتگاه کشتهشده و بیبیسی مدعی شده او در ون یخچالدار بر اثر ضربات باتوم از دنیا رفته است.
طبق قوانین و مناسبات رایج در نیروهای نظامی و امنیتی، برگزاری جلسه بررسی نیروهای سپاه و بسیج و همچنین تهییه گزارش آن، بر عهده «سازمان حفاظت اطلاعات» است و مجموعه «اطلاعات سپاه» در این زمینه ماموریت و وظیفهای نداشته و از نظر قانونی مجاز به ورود به این حوزه نیست زیرا فقط نهاد ذیصلاح برای رسیدگی به تخلفهای نیروهای رسمی یا وابسته نظامی، سازمان حفاظت اطلاعات آن نهاد است.
اطلاعات سپاه یا «سازمان حفاظت اطلاعات سپاه»؟با فرض تخلف مأموران و تدارک جلسه استماع به تعبیر بیبیسی، طبق قوانین و مناسبات رایج در نیروهای نظامی و امنیتی، برگزاری جلسه بررسی نیروهای سپاه و بسیج و همچنین تهییه گزارش آن، بر عهده «سازمان حفاظت اطلاعات» است و مجموعه «اطلاعات سپاه» در این زمینه ماموریت و وظیفهای نداشته و از نظر قانونی مجاز به ورود به این حوزه نیست زیرا فقط نهاد ذیصلاح برای رسیدگی به تخلفهای نیروهای رسمی یا وابسته نظامی، سازمان حفاظت اطلاعات آن نهاد است و تنها این مجموعه است که میتواند در صورت اثبات تخلف نیروهای سپاه یا بسیج، مجازات این نیروها را در مراجع قضایی پیگیری کند.
با این حال، کل گزارش بر اساس سندی که ادعا میشود از جانب اطلاعات سپاه به فرماندهی سپاه ارسال شده، تهیه و تنظیم شده است؛ گزارشی که در رویههای مرسوم و رایج در نیروهای نظامی، غیرمرسوم و فاقد پشتوانه حقوقی و قانونی است.
محل برگزاری جلسه بررسی؛ اطلاعات سپاه یا قرارگاه ثارالله؟جلسه استماع گزارش پروندهای با این اهمیت قاعدتا لازم است به دعوت مجموعه تولیدکننده گزارش در محل آن مجموعه برگزار شود؛ بر اساس گزارش بیبیسی این گزارش را اطلاعات سپاه تولید کرده بنابراین محل ارائه گزارش نیز باید در محل آن مجموعه و به دعوت اطلاعات سپاه باشد اما در گزارش، محل معاونت قرارگاه ثارالله قرائت میشود و جالب توجه اینکه، نه فقط نهاد حفاظتی سپاه در این جلسه غایب است، بلکه افرادی از مجموعه فراجا برای استماع نتیجه گزارش داخلی سپاه به این جلسه دعوت شدهاند.
نکته مهم دیگر در مورد مدعوین این جلسه آن است که صاحب محل قرائت گزارش یعنی معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله در این جلسه حاضر نیست.
کل گزارش بر اساس سندی که ادعا میشود از جانب اطلاعات سپاه به فرماندهی سپاه ارسال شده، تهیه و تنظیم شده است؛ گزارشی که در رویههای مرسوم و رایج در نیروهای نظامی، غیرمرسوم و فاقد پشتوانه حقوقی و قانونی است
سردار سید رضا موسوی؛ فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ نیروی انتظامی؟!
در بخش مربوط به حاضران جلسه استماع از «سردار سیدرضا موسوی فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ نیروی انتظامی» یاد شده است؛ تاریخ جلسه مربوط به ۲۵ مهرماه ۱۴۰۱ بوده و جستوجو در اخبار نشان میدهد در این تاریخ، در گزارش بیبیسی، «سردار احمد نورعلی» فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ بوده است.
در مورد سایر افراد ادعایی حاضر در این جلسه نیز بررسی و پیگیری بخش راستیآزمایی ایرنا نشان میدهد اسامی واقعی و مستعاری همچون «سردار مجلل»، «سردار جلالی» و «سردار مینویی» در سازمان اطلاعات سپاه و مجموعههای وابسته وجود خارجی نداشته و ساختگی هستند.
ناجا یا فراجا؟!سال ۱۴۰۰ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با تغییر سازمان و تائید فرماندهی کل قوا از «نیرو» به «فرماندهی کل» ارتقاء سازمانی یافت و این تغییرات در ابتدای سال ۱۴۰۱ در عنوان رسمی این مجموعه نیز اعمال شد.
سردار حاجیان سخنگوی این نیرو ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ این تغییر نام از «ناجا» به «فراجا» را اعلام کرد و گفت: با توجه به تغییر ساختار پلیس و اضافهشدن سازمانها و تغییرات در برخی معاونتها، لازم بود کلمه ناجا نیز تغییر یابد. ناجا یعنی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران؛ بنابراین، با توجه به اینکه پلیس از نیرو بودن، تبدیل به فرماندهی کل شده، کلمه «فراجا» یعنی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، جایگزین کلمه «ناجا» شده است.
پس از این تاریخ، در همه مکاتبات رسمی و رسانهای عنوان «فراجا» برای نیروی انتظامی به کار برده شده است. تاریخ تنظیم گزارش بیبیسی مهرماه ۱۴۰۱ بوده و در اسناد منتشر شده مرتبط با این گزارش، در همه مراحل از نیروی انتظامی با عبارت قدیمی «ناجا» استفاده شده و عبارت به روز شده «فراجا» به کار گرفته نشده است.
میتوان این گزارش را به «حمله ایران به اسرائیل، افزایش اعتراضهای بینالمللی به کشتار در غزه و یا تلاش برای پیگیری جدی پروژهای» نامید که پس از ادعای هک سامانههای قضایی از آن با عنوان «عدالت انتقالی» یاد کردهاند.
نیروی غیررسمی حزب الله یا مامور با حکم ماموریت رسمی؟!در پایان گزارش، بار دیگر دو ادعای جدید مطرح میشود؛ یکی هویت مأموری به نام «نعیم ۱۶» که نام مستعار سروان «محمد زمانی» است و مطابق ادعای گزارش، به صورت کتبی توبیخ شده. و ادعای دوم اینکه همه مأموران دخیل در رخداد ادعایی مرگ نیکا، از نیروهای حزبالله بودند و این نیروها «توسط سپاه مورد استفاده قرار گرفتهاند اما گاه خارج از حوزه قضایی این نهاد فعالیت میکنند.»
گزارش مشخص نمیکند منظور نیروهای بسیجی هستند یا نیروهای حزبالله و آیا منظور از نیروهای حزب الله، نیروهایی است که ارتباط رسمی با سپاه یا بسیج نداشتهاند؟
با این حال در بخش دیگری از این گزارش، نیروهای نامبرده شده در پرونده را عضو تیم عملیاتی «۱۲ مسلم» و با حکم ماموریت ۶۵ ۲۳۴ ۵۸۱ بیان کرده که تحت امر یگان امنیتی سپاه محمد رسولالله(ص) فعالیت میکنند.
نکته جالب توجه در اشاره به نام یگانهای عملیاتی در این گزارش هم اینجاست که با وجودی که اسامی این یگانها اسامی معصومین و ائمه بوده، در هیچیک از بخشها عبارات رایج که نشانه احترام به این اسامی است همچون (ص) و یا (ع) به کار برده نشده است.
گزارش جدید در ابتدا مخاطب خارجی دارد. مخاطبی که با دستورالعملهای سازمانی در ساختار اداری و نظامی ایران آشنایی ندارد؛ بیبیسی اعتبار بالاتری نسبت به مخاطب ایرانی دارد و تصویر ایران نزد او مخدوش است.
چرا بیبیسی جهانی و چرا نیکا؟با در نظر گرفتن همه این مقدمهها و عطف به گزارشها و بررسیهای پیشین در مورد رخداد تلخی که برای نیکا شاکرمی رخ داده، باید گفت گزارش جدید در ابتدا مخاطب خارجی دارد. مخاطبی که با دستورالعملهای سازمانی در ساختار اداری و نظامی ایران آشنایی ندارد؛ بیبیسی اعتبار بالاتری نسبت به مخاطب ایرانی دارد و تصویر ایران نزد او مخدوش است.
میتوان این گزارش را به «حمله ایران به اسرائیل، افزایش اعتراضهای بینالمللی به کشتار در غزه و یا تلاش برای پیگیری جدی پروژهای» نامید که پس از ادعای هک سامانههای قضایی از آن با عنوان «عدالت انتقالی» یاد کردهاند.
اما آنچه واضح است، سوژه فوت «مهسا امینی» اکنون کارکرد خود را برای برانگیختن نگاه منفی در جهان علیه ایران از دست داده است و این تلاش را میتوان حرکتی برای خلق سوژههای جدید قلمداد کرد.
هر چند این حرکت میتواند ادامهدار باشد و در ادامه به رویه جاری رسانههای غربی علیه ایران برای شکلدادن یک پرونده حقوق بشری بیانجامد. البته برخی نظرسنجیها در مورد اولویت ذهنی مخاطب جوان غربی نیز اهمیت دارد؛ چنانکه مرکز تحقیقات پیو که یک مرکز افکارسنجی معتبر آمریکایی است، در آخرین نظرسنجی خود اعلام کرد جوانان آمریکایی با مردم فلسطین، همدلترند تا ساکنان سرزمینهای اشغالی. یک سوم جمعیت زیر ۳۰ سال آمریکا با فلسطینیها همدل است، در حالی که این رقم برای ساکنان سرزمینهای اشغالی به ۱۴ درصد میرسد. البته همچنان که پیشبینی میشود این همدلی در جوانان با ترجیح سیاسی دموکرات بالاتر است.
پنداشت یا تلقی مطلوب نسبت به اسرائیلیها روز به روز کمتر میشود. در حالی که از سال ۲۰۱۹ تاکنون سهم بزرگسالان زیر ۳۰ سال با دیدگاه مطلوب یا موافق نسبت به اسرائیلیها ۱۷ درصد کاهش یافته؛ دیدگاه زیر ۳۰ سالههای آمریکایی در مورد مردم فلسطین در این بازه زمانی تغییر نکرده است.
هدف از انتشار این گزارش توسط بیبیسی هر چه باشد، تا اینجای کار تعداد بالای تناقضها در گزارش، قضاوت قطعی درباره درستی یا نادرستی آنرا بسیار دشوار میکند.