صبح بدون داعش/مقاومت نتیجه داد، نه مذاکره
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۴۲۸۸۰
حاج قاسم سلیمانی و یارانش نماد کسانی هستند که به حق شناخت صحیحی از امنیت ملی کشور دارند و رمز پیشرفت را با اتخاذ راهکار صحیح مقاومت به دیگران نیز آموختهاند و امروز به برکت خون شهدای مدافع حرم و فتح الفتوح رزمندگان مقاومت اسلامی، ملتهای مظلوم منطقه نابودی داعش در عراق و سوریه را جشن میگیرند. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حاج قاسم سلیمانی و یارانش نماد کسانی هستند که به حق شناخت صحیحی از امنیت ملی کشور دارند و رمز پیشرفت را با اتخاذ راهکار صحیح مقاومت به دیگران نیز آموختهاند و امروز به برکت خون شهدای مدافع حرم و فتح الفتوح رزمندگان مقاومت اسلامی، ملتهای مظلوم منطقه نابودی داعش در عراق و سوریه را جشن میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«وقتی شهید حججی به شهادت رسید پیامی صادر کردم و در آن تاکید کردم تا سه ماه دیگر ریشه داعش را میخشکانیم الان هم میگویم نابودی داعش نزدیک است و تا دو ماه دیگر نابودی این شجره خبیثه را جشن میگیریم و ایران و روسیه و سوریه و عراق باید این جشن را برپا کنند». این وعدهای بود که مرد شماره یک نبرد با تروریسم تکفیری سردار سرلشگر حاج قاسم سلیمانی فرمانده مجاهد و مخلص نیروی قدس سپاه پاسداران انقلابی اسلامی در سیام شهریورماه و در مراسم اربعین شهید مرتضی حسینپور شلمانی نوید آن را داد و روز یکشنبه ۲۸ آبان ماه در عملیاتی که شخصا عهدهدار آن بود شهر بوکمال آخرین منطقه شهری مهم در سوریه که تحتاشغال داعش بود را آزاد کرد و با این «فتح الفتوح» پس از مقاومت و مجاهدتهای شبانهروزی و نثار خونهای هزاران شهید مدافع حرم از ایران و زینبیون پاکستان، فاطمیون افغانستان، حیدریون و حشدالشعبی عراق و حزبالله لبنان «وعده صادق» نابودی شجره خبیثه داعش محقق شد و فرزندان مقاومت پس از ۷ سال، در نبرد دشوار و پیچیدهای پیروز شدند که هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ اسرائیل) آن را جنگ جهانی سوم خوانده بودند.
حاج قاسم سلیمانی بیشک از معدود شخصیتهایی در منطقه و کل دنیاست که فقط از آینده سخن نمیگوید بلکه آینده را میسازد و روزی که چنین وعدهای داد بیشک میدانست برای تحقق آنچه باید بکند.
سال گذشته بود که مجله نیوزویک، تصویر پر هیبت وی را بر صفحه اول خود نشاند و تیتر زد «او نخست با آمریکا جنگید؛ اکنون در حال در هم شکستن و خُرد کردن داعش است؛»؛ و حالا شیشه عمر دولت سرطانی داعش در عراق و سوریه نیز در هم شکسته است.
«فتح الفتوح» و کار کارستانی که سرلشگر سلیمانی و همرزمان گمنام او از افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان کردند، بسیج قدرتمندانه ظرفیتهای مقاومت و پیروزی در منطقه بود و این بسیجگری هنرمندانه چنان ابهت داشت که حتی روسیه را نیز پس از سفر مهم حاج قاسم به مسکو، پای کار جنگ سوریه آورد. این روحیه انقلابی موثر کجا و آن منطق عقیم شکستطلبانه و تسلیمطلبی که به دنبال تئوریزه کردن سازش با کدخدا و قربانی کردن حوزههای اقتدار ایران اسلامی است، کجا؟
گفته بودند پایان داعش ۳۰ سال طول میکشد!
تحقق این وعده صادق از سوی جبهه مقاومت با رهبری فرمانده نیروی قدس سپاه در حالی بود که پیشتر آمریکائیها اعلام کرده بودند نابودی داعش و گروههای تروریستی بین ۲۰ تا ۳۰ سال طول میکشد و قاسم سلیمانی فرمانده پیروز مقاومت که آمریکاییها او را به اسم ژنرال سلیمانی میشناسند، کار داعش را ۲۴ سال زودتر از برنامهریزی آمریکاییها به پایان رساند و محاسبات و برنامهریزی آمریکاییها را از بین برد و با این پیروزی به شهادت مجله نیوزویک، پیش از آنکه داعش را زیر پا بگذارد، هیمنه آمریکا را شکست.
همه میگفتند سوریه ۳ ماه دیگر سقوط میکند اما...
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در آستانه ماه محرم و در بیان روایتی از آغاز بحران سوریه گفته بود: در آغاز حوادث سوریه، به ایران رفتم و با آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردم؛ در آن زمان همه معتقد بودند که نظام سوریه طی ۲ یا ۳ ماهه سقوط خواهد کرد، ما دیدگاه خود را مطرح کردیم و گفتیم اگر در دمشق نجنگیم باید در هرمل، بعلبک، ضاحیه، الغازیه، بقاع غربی و جنوب لبنان بجنگیم.
سیدحسن نصرالله ادامه داد، رهبر جمهوری اسلامی ایران حرف من را با موافقت تکمیل کرد و گفت: نه فقط در این مناطق بلکه در کرمان، خوزستان و تهران و... این جبهه چند محور دارد: محور ایران، محور سوریه و محور لبنان. فرمانده محور سوریه «بشار اسد» است و باید کاری کنیم که پیروز شود و پیروز خواهد شد.
جریانی که فهمی از منافع ملی و امنیت کشور ندارد
این در حالی بود که جریانی در داخل بودند که با مواضعی عجیب در پازل دشمنان بازی کرده و به تضعیف نیروهای مقاومت میپرداختند و امروز که این پیروزی بزرگ نصیب رزمندگان جبهه مقاومت شده بدرستی میتواند تجویزهای غلط و مسیرهای انحرافی را تبیین کند.
جریانی که معتقد بود: «اصولاً ما]اصلاحطلبان معتقدیم راه و روش دیپلماسی جواب میدهد. مسئله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟! از نظر ما این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما در آنجا نجنگیم باید در تهران، شیراز و اصفهان بجنگیم. حالا من نمیدانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است، اما برای ایران به خاطر تفاوتهای زبانی، مذهبی و روشنفکری که در ایران وجود دارد، خیلی امکان نفوذ آنها در داخل ایران وجود ندارد.»
اظهارات مبهمی از این دست که یکی از برداشتها از آن شاید «دعوت به مذاکره با داعش» بود، مذاکره با داعشی که به نقشه و پشتیبانی آمریکا، اسرائیل، عربستان، انگلستان، فرانسه و آلمان ایجاد شد و به جان مردمان مظلوم منطقه افتاد. تروریسمی که بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت به زیرساختهای سوریه زد و بیش از ۲ میلیارد دلار عراق را زیر بدهی برد! داعشی که دهها هزار شهید و کشته از سوریه و عراق گرفت و برای مقابله با آن ۵ هزار شهید افغان و لبنان و ایرانی خون دادند! حیواناتی که جلوی دوربینها سر میبریدند و قلب انسانی را از سینه در میآوردند و گاز میزدند! سگهایی که پیر و جوان، مرد و زن، کودک و نوزاد، نظامی و غیر نظامی، شیعه و سنی و مسیحی برایشان فرقی نداشت! موجوداتی که ۱۵ هزار زن و کودک سنجاری را بعد از تجاوز به فروش رساندند و ۳۰۰۰ عراقی را در یک ساعت به گلوله بستند! وحوشی که با پرچم رسولالله و ذکر -الله اکبر- از صدها مسجد و کلیسا، ویرانه ساختند و هزاران مسلمان بیگناه را در بازار و خیابان و شهر با توهم بهشت، به خاک و خون کشیدند!
و بیتردید چنین فتنهای جز با پاسداران با فرماندهی سپاه قدس ایران، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، ارتش سوریه و پشتیبانی روسیه به سرانجامی خوش نمیرسید و حاج قاسم سلیمانی و یارانش نماد کسانی هستند که به حق شناخت صحیحی از امنیت ملی کشور دارند و رمز پیشرفت را با اتخاذ راهکار صحیح مقاومت به دیگران نیز آموختهاند.
شادی مردم از سقوط داعش
طی دو روز گذشته اقشار مختلف مردم در شهرهای سراسر کشور نیز با پخش شیرینی در خیابانها پیروزی نیروهای مقاومت بر تروریستهای داعش را جشن گرفتند. جوانان با در دست داشتن پرچمهای سبز و سرخ حسینی به خیابانها آمده و مردم نیز با ابراز شادی از این مهم، در میان جوانان حضور داشتند.
گروههای دانشجویی نیز به مناسبت نابودی داعش با توزیع شیرینی و شربت در مسجد و مزار شهدای گمنام پیروزی مقاومت در برابر تروریسم تکفیری را جشن
گرفتند.
پیروزی بزرگ
ثمره خون همه شهدای جبهه مقاومت
پدر شهید حججی پس از شنیدن پیام سردار قاسم سلیمانی به رهبر معظم انقلاب و در واکنش به پایان داعش اظهار داشت: از طرف همه شهدای مدافع حرم از هر ملیتی، فاطمیون، زینبیون، حیدریون، حزبالله و حشدالشعبی که ریشه داعش را از منطقه کندند، تشکر میکنم.
وی افزود: باید این پیروزی را به تمام خانوادههای شهدای مدافع حرم، تمام نیروهای جبهه مقاومت از تمام کشورهای اسلامی که در این پیروزی سهیم هستند، تبریک گفت: چرا که نابودی داعش در منطقه ثمره خون این شهیدان
است.
پدر شهید حججی درباره عوامل دستیابی به این پیروزی عظیم اظهار کرد: این پیروزی در سایه درایت و بزرگواری رهبر معظم انقلاب و همدلی و انسجامی ملت در درجه اول شکل گرفت و تا زمانی که این نظام پابرجا است، این میدان نبردها نیز باقی است.
بیانیه لشگر فاطمیون درباره پایان داعش
رزمندگان لشکر فاطمیون نیز در بیانیهای به پایان رسیدن عُمر داعش را به مقام معظم رهبری و سرلشگر قاسم سلیمانی تبریک گفتند و تاکید کردند: اینک پس از ٦ سال با حضور خستگیناپذیر میدانی و فرماندهی حضرتعالی و مقاومت مردانی از عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان گروه تروریستی صهیونیستی داعش به پایان عمر خود رسید و دنیا از لوث وجود این خونخواران تحت حمایت استکبار جهانی پاک گردید.
رزمندگان لشکر فاطمیون که در این ٦ سال تحت امر و زعامت، ولی فقیه زمان و فرماندهی حضرتعالی در میدانهای مختلف نبرد با تروریستهای تکفیری شانه به شانه شیرمردان محور مقاومت در سختترین عرصههای این مبارزه مقدس حضور داشتند بر خود میدانند تا این پیروزی شیرین و فتح الفتوح عظیم را خدمت رهبر عزیزمان حضرت امام خامنهای، حضرتعالی و سایر مردم مظلوم و مسلمان جهان تبریک عرض نمایند.
فرماندهان و رزمندگان لشکر فاطمیون در این بیانیه تاکید کردند: بر این اعتقادیم گرچه عمر خونخواران داعش در عراق و سوریه به پایان رسیده است، اما اربابان داعش در تلآویو و واشنگتن بیکار نخواهند نشست و بر آتش شعلهافروزی و کینهتوزی و بدخواهی در جامعه بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی خواهند دمید و ایدئولوژی نفاق و کینه همچنان پابرجا خواهد ماند. امروز بهبرکت زعامت، ولی امر مسلمین جهان و با فرماندهی و تدبیر والای شما مردانی از افغانستان خود را پیدا کرده و وارد عرصه و محور مقاومت شدهاند و با فرمانده عزیزشان همقسماند که تا نابودی صهیونیسم جهانی از پای ننشینند.
در پایان این بیانیه نیز تصریح شده است: در اینجا اعلام میداریم پس از پاکسازی کامل کشور سوریه از لوث وجود تروریستهای تکفیری و تأمین کامل امنیت حرم عمه سادات (س) و حضرت رقیه (س) آماده هستیم تحت امر امام خامنهای عزیز و با فرماندهی حضرتعالی در هر گوشه از جهان که صدای مظلومی شنیده شود پا به عرصه یاری مظلومان جهان بگذاریم.
منبع: خبرگزاری دانشجو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۴۲۸۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور از ۱۰۰ برکناری با گشت ارشاد مدیران، تبدیل حکم اعدام «بابک زنجانی» به ۲۰ سال حبس، جنجال جدید طلافروشان و سیگنال نزولی دلار به بورس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده ست.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان معلمان و دغدغه معیشت نوشت: روز دوازدهم اردیبهشت، در ایران روز معلم نامگذاری شده و درکنار بزرگداشت مقام علمی و فضائل انسانی استاد شهید مرتضی مطهری، از معلمان تجلیل و درباره اهمیت نقش آنان سخنها گفته و همایشها برگزار میشود. اما همانند بسیاری از مناسبتها، این همایشها و تجلیل و تکریمها، در مقام عمل ره به جایی نمیبرد و معلمان و دغدغههایشان به فراموشی سپرده میشود. مایه تاسف است که در کشور ما نیازهای معیشتی به مهمترین دغدغه صنوف مختلف، از جمله معلمان تبدیل شده است، چرا؟ معمولا در پاسخ به این پرسش در مورد معلمان، جمعیت زیاد آنان را دلیل حقوق و مزایای اندک این قشر زحمتکش و اثرگذار جامعه میدانند. اما آیا زیاد بودن به معنی زیادی بودن است؟ همه ما میدانیم که شخصیت، باور، و رفتار فرزندان ما تحت تاثیر مستقیم تعلیم و تربیت معلمان است، و سلامت روان، جامعهپذیری، اعتماد به نفس، و هویت ملی و دینی فرزندان ما متاثر از آموزش و تربیت معلمان است، در این صورت اگر معلم آرامش روانی نداشته باشد، و به دلیل فقر مادی و مشکلات اقتصادی تمرکز لازم روی وظیفه و ماموریت اصلی خویش نداشته باشد، در این صورت چه انتظاری از خروجی نظام آموزشی میتوان داشت؟ به نظر میرسد رسیدگی به نیازهای معلمان باید در دستور کار فوری و مستمر دولت قرار بگیرد، و متولیان امر در دولت و مجلس میبایست با اهتمام بیشتری به این مهم بپردازند و موانع را از سر راه این عزیزان بردارند و از فرصت حضور معلمان و فرهنگیان و همه صاحبنظران که دغدغه تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را دارند برای کمک به حل این مشکل استفاده کنند، البته از نقش انجمنهای صنفی و سیاسی معلمان و فرهنگیان نیز نباید غافل شد این تشکلها میتوانند به دولت و مجلس در این زمینه و در سایر حوزهها کمک کنند. البته لازم به ذکر است که قانون رتبهبندی فرهنگیان که پس از سالها پیگیری در دولت دوازدهم و در نهایت در مجلس یازدهم به تصویب رسید گام مناسبی در جهت تأمین معیشت معلمان بود، اما در کنار ناکافی بودن این قانون، آییننامه رتبهبندی معلمان دارای نقاط ضعفهایی است که میتواند موجب ناکارآمدی این قانون شود.
شاخصهایی که در این آییننامه پیشبینی شده تاثیر مستقیم یا حتی غیرمستقیمی بر ماموریت معلم ندارد و شاخصهایی که مستقل از عملکرد معلم و عدم توجه به مدرسه محوری و سازوکارهای نامناسب ارزیابی در این آیین نامه که منجر به ارزیابی سلیقهای میشود و در نتیجه نامطلوب و ناکارآمد خواهد بود.
مدارا با طالبان بدون خط قرمز!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مدارا با طالبان بدون خط قرمز! نوشت: رواداری برای دولتها یک راهبرد مفید و موثر برای دستیابی به موقعیت در سیاستهای داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است، ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیانهای فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «.. فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسولالله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن میتوانند مردم را به مسیری که میخواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضربالمثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پایبند نبودن به قوانین و مقررات بینالمللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل میکنند، تخلفاتشان را نادیده میگیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار میدهند.
امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت میکنند و باعث ناامنی منطقه شدهاند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده، ولی آشنایان با تفکر او گفتهاند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین میکند، دومی راه عبور را برایشان باز میگذارد و سومی بودجه و مراکز برنامهریزی آنها را برعهده دارد.
جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروههای متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر میدهند و این کشور را کانون ناامنی میدانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق میافتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش میاندازد در حالی که همه میدانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایتهای خود را به گردن داعش میاندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن میگیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا میکند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.
پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه علیرغم بدعهدیها و تخلفاتی که از قوانین بینالمللی دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران میگیرد و مهمتر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش مییابد، ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمیکنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟
رویا فروشی برای کسب ثروت
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان رویا فروشی برای کسب ثروت نوشت: یک شبه پولدار شدن، یک ماهه رتبه برتر کنکور شدن، چاقی و لاغری فوری در عرض یک هفته و ... تبلیغاتی هستند که این روزها بسیار زیاد با آنها مواجه میشویم. از پیامکهای فراوان تبلیغاتی و آگهیهای اینترنتی و تبلیغات عجیب و غریب فضای مجازی گرفته تا انواع رسانهها، همگی پر شدهاند از تبلیغاتی با این مضامین و جالبتر آنکه خدمات خود را هم تضمین میکنند و البته گویی نظارت خاصی هم برایشان وجود ندارد و متاسفانه هر روز هم به تعدادشان افزوده میشود و شوربختانهتر آنکه مخاطبان بسیاری هم دارند و بسیاری از مردم با رویای یک شبه موفق شدن فریب اینگونه تبلیغات را میخورند و هزینههای مالی و زمانی و متاسفانه خیلی از اوقات روانی بسیاری را بابت اینگونه تبلیغات میپردازند.
به تازگی هم متاسفانه پای برخی سلبریتیها و بلاگرهای معروف به اینگونه تبلیغات باز شده و این گونه افراد سود جو هم نقش پر رنگی در تشویق و اعتماد مردم به پذیرش این گونه تبلیغات دارند! سلبریتیها و بلاگرهایی که متاسفانه نظارت خاصی برایشان وجود ندارد، هر چه دلشان میخواهد میگویند و تبلیغ میکنند و البته مالیاتی هم نمیپردازند!
پایین بودن سرانه مطالعه و کم بودن سواد رسانهای، افزایش روحیه فست فودی (روحیهای که تحمل صبر ندارد و میخواهد همه چیز را به سرعت همانند فست فود به دست بیاورد)، شرایط اقتصادی این روزهای مردم و از همه مهمتر نبود نظارت کافی و نبود دغدغهمندی لازم فرهنگی میتوانند از علل افزایش اینگونه تبلیغات و جذب مردم باشد. البته از نقش کسانی که با رانت و اختلاس یک شبه ثروتمند شده اند و جو روانی که در جامعه ایجاد میکنند هم نمیتوان به سادگی گذشت.
قطعا افزایش این مدل تبلیغات و همایشها میتواند تاثیرات بسیار بدی در جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان داشته باشد، از نوجوانان و جوانانی که به آنها القا میشود میتوانند بدون تلاش و طی کردن مراحل لازم به موفقیت برسند و تعاریف اصولی موفقیت را در ذهن ایشان تغییر میدهند، نمیتوان انتظار هدفمند و اصولی تلاش کردن و البته رشد و تعالی را داشت و همین مساله باعث شده این روزها تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان اشتیاق به یادگیری علم و یا مهارت خاصی را از خود نشان دهند و متاسفانه خیلیهایشان با سودای یک شبه ثروتمند شدن و یا یک شبه موفق شدن روزهای ناب و طلایی جوانیشان را میگذرانند و حتی مشاغل و نحوهی زندگی پدر و مادر خود را به تمسخر میگیرند و اصولا با هرگونه کار کارمندی، کارگری، مهندسی و هر کاری که نیاز به تلاش دارد مخالف هستند و برایشان جذابترین شغل بلاگری است.
و، اما سه پرسش اساسی که مطرح میشود این است که ۱- با وجود تعداد بسیار زیاد نهادهای فرهنگی در کشور که عمدتا دارای بودجههای فراوانی هم هستند، چرا فرهنگ سازی لازم از قبیل آموزش سواد رسانهای به آحاد مردم و یا ترویج فرهنگ کار و تلاش و ... برای این مهم صورت نگرفته است؟ البته از سهم آموزش و پرورش در این مقوله مهم نمیتوان به سادگی گذشت!
۲-اصولا فرآیند کسب مجوز اینگونه تبلیغات و همایشها چگونه است و چطور نظارتی بر روی آنها صورت میگیرد؟
۳-آیا کشور به این میزان بلاگر و سلبریتی نیاز دارد؟ کمبود نیروی ماهر و کارمند و کارگر متخصص در آینده چگونه تامین خواهد شد؟
به نظر میرسد عدم فعالیتهای فرهنگی و رسانهای لازم در جهت از بین بردن جو چنین تبلیغات و افکاری میتواند خسارات جبران ناپذیری را به فضای کاری و روانی جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان وارد سازد، و انتظار میرود نهادهای فرهنگی و نظارتی هر چه سریعتر در جهت مقابله با این مقوله جدید اجتماعی تمهیدات لازم را بیاندیشند.