وقتی مادرم با مرد 60 ساله ازدواج کرد، آزار و اذیت های او مرا به دامان شاهین انداخت و ..!
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۲۲۳۱۲
رکنا: وقتی وارد منزل شاهین شدیم متوجه اعتیاد او به مواد مخدر و رفت و آمد دوستان معتادش شدیم، همان موقع فهمیدیم که منزل جدید برای ما پناهگاه امنی نیست اما....
حدود 5 سال پیش پدرم فوت کرد و زندگی ما از هم پاشید. من به غیر از خودم سه برادر و یک خواهر هم داشتم و مادرم بدلیل آنکه از عهده مخارج زندگی ما بر نمی آمد مجبور شد که با پیرمردی 60 ساله ازدواج کند .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آزار و اذیت های ناپدری به حدی بود که من و دو برادرم مجبور به فرار Escape از خانه شدیم و شب ها را در پارک ها و خرابه های شهر سپری می کردیم و روزها هم ضایعات جمع می کردیم تا بتوانیم امورات زندگی و خرجی خود را در بیاوریم.
چند هفته ای بدین منوال گذشت تا اینکه یک روز که در حال جمع کردن ضایعات بودیم با مردی حدوداً 40 ساله که او هم مشغول تفکیک ضایعات از زباله ها بود آشنا شدیم. شاهین اهل یکی از استان های جنوبی بود و در یک منزل قدیمی زندگی می کرد وقتی از زندگی من و دو برادرم مطلع شد گفت اشکالی ندارد بچه ها من هم یک مرد تنها هستم انگار خداخواسته که من سر راه شما قرار بگیرم، شما می توانید از همین امشب بیایید در منزل من و باهم زندگی کنیم.
برادرهای کوچکتر به من که از آنان بزرگتر بودم نگاه کردند و گفتند: اکبر چکار کنیم پیشنهادش را قبول کنیم؟! من هم که دیدم برادرانم وضع مناسبی ندارند قبول کردم.
به او گفتم، ما پولی نداریم که برای کرایه به تو بدهیم در عوض این لطفی که به ما می کنی چه چیزی از ما می خواهی؟! او گفت: شما می توانید نصف ضایعاتی که جمع می کنید را در عوض جا و غذایی که به شما می دهم به من بدهید چطور است؟ قبول می کنید؟ ما که چاره ایی جز پذیرش پیشنهاد او نداشتیم قبول کردیم و از آن شب به منزل شاهین رفتیم.
وقتی به منزل شاهین رفتیم متوجه اعتیاد او به مواد مخدر Drugs و رفت و آمد دوستان معتادش شدیم، همان موقع فهمیدیم که منزل جدید نیز برای ما پناهگاه امنی نیست. در خانه ی او هر روز اوضاع و احوال ما بدتر از قبل می شد. اما دیگر ما راه برگشت نداشتیم و باید برای اینکه آنجا بمانیم مجبور بودیم به حرف های شاهین گوش کنیم.
چیزی نگذشت که شاهین ما را مجبور کرد تا برای اینکه ما را در منزلش جا بدهد برایش مواد جابه جا کنیم و بسته مواد را به ما تحویل می داد و ما هم از روی اجبار آن را به افراد مورد نظر او تحویل می دادیم. کم کم من و دو برادرم هم با تشویق و تحریک او به مصرف مواد رو آوردیم.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه یک روز شاهین رو به ما کرد و گفت: پولی برای خرید موادم ندارم از ضایعات هم چیزی که بتوان با آن مواد خرید در نمی آید و این بود که به ما راه و روش سرقت Stealing از ماشین ها را یاد داد و گفت از فردا باید بروید و پول مواد مرا در بیاورید اگر بدون پول بیایید شما را در خانه ام راه نمی دهم و باید این شب های سرد را در پارک به سر ببرید.
چاره ای نداشتیم مجبور بودیم به حرفش گوش کنیم، هرچند که در ابتدا برای ما خیلی سخت بود که این کار را انجام و اول کار هم به شدت می ترسیدیم ولی بعد از انجام چند سرقت از ماشین های مدل پایین کم کم برای ما عادی شد. تا اینکه امروز که در حال انجام سرقت از یک خودرو بودیم صاحب ماشین از صدای دزدگیر آن سر رسید و با داد و فریاد مردم را جمع کرد، ماموران هم آمدند و مارا گرفتند...
به گزارش پلیس با اعترافات این سه نوجوان باعث شد تا اعضای یک باند خرید و فروش مواد مخدر در یکی از محله های حاشیه نشین شهر دستگیر شوند.
تحلیل کوتاه
بررسی های صورت گرفته بر روی بزهکاران کم سن و سال دستگیر شده نشان می دهد که این افراد یا فرزندان پدران و مادرانی هستند که از هم طلاق گرفتند یا دارای پدران معتاد Addicted و بزهکار بوده و یا پدرانشان را در حادثه Incident ای از دست داده و دچار مشکلات خانوادگی و روحی و روانی هستند.
برخوردار بودن از مهارت های زندگی را یکی از راه های مقابله با آسیب ها و انحرافات اجتماعی است و آموزش مهارت نه گفتن به نوجوانان و جوانان آنها را در مقابل پیشنهادهای مجرمانه و آسیب زا ایمن سازد.
همانطور که در داستان زندگی این سه نوجوان ملاحظه کردید، آنها به دلیل فقدان چنین مهارتی به راحتی در دام فرد مجرم گرفتار شده و به تمام خواسته های او پاسخ مثبت می دادند و همین کار آنها باعث شد تا خودشان نیز در زمره افراد مجرم قرار بگیرند در حالی که اگر با اولین پیشنهاد غیر قانونی که مواجه شدند موضوع را با پلیس در میان گذاشته و از آنان کمک می خواستند امروز مجبور نبودند بخشی از زندگی خود را پشت میله های زندان Prison سپری کنند.
لزوم حمایت از خانواده های از هم گسیخته، بدسرپرست، کودکان کار و خیابانی و نوجوانانی از این دست که با مشکلات خانوادگی مواجه هستند مورد تاکید است و لازم است که خیران و موسسات خیریه در این حوزه ها نیز وارد شوند و سرپرستی این نوجوانان را برعهده بگیرند و اجازه ندهند تا این افراد در سن پائین در دام مجرمان و باندهای فساد و تبهکاری افتاده و زندگی خود را نابود کرده و به جامعه نیز آسیب بزنند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
راز ارتباط شیطانی دختر مجرد گرمساری با صاحبخانه اش
یک نصف شب بود که فهیمدم دختر 14 ساله ام خانه باجناقم هست و ..!
12 ساله بودم که شوهرم دادند و من چند سال بعد با دایی دوستم به شمال فرار کرد و ..!
وقتی مطلقه شدم در یک مغازه مشغول به کار شدم تا اینکه سر و کله امیر پیدا شد و..!
وسایل زنانه اش روی تخت خوابم مانده بود که ... / شوهرم وقتی من باردار بودم یک زن را به خانه می آورد
حرکت جالب علی هاشمی وزنه بردار ایرانی در مقابل دختر اهداکننده مدال + فیلم و عکس
عروس و داماد جوان نیشابوری را ربودند / عروس از پنجره مخفیگاه فرار کرد و ..!
شیشه ماشین دودی بود، دو جوان شیطان صفت همانجا مرا آزار وحشیانه دادند + عکس و جزئیات 2 اعدام
فیلم هایی از زلزله 4.8 ریشتری لنگرود
تجاوز فرشید و کریم به پرستو در باغ نزدیک تهران + عکس
بقال کثیف از اعدام گریخت / زن جوان فهمید که قصد دارم او را با آسانسور به پارکینگ ببرم که ..! +عکس
تجاوز به زن جوان که در خانه اش غافلگیر شد/ کیا وقتی وارد خانه شد دهانم را گرفت و..! + عکس
خیانت وحشتناک خانم وکیل به شوهرش / با قاسم نقشه آزار او را کشیدم و ..! + عکس
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۲۲۳۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
خبر گرویدن ژوزه مورایس به دین اسلام و ازدواج قریب الوقوع او با یک دختر ایرانی، یکی از پر سر و صداترین اخبار فوتبال ایران در ۲۴ ساعت گذشته بود.
به گزارش ایسنا، به نقل از ورزش سه، مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بیتردید یکی از متفاوتترین مربیان خارجی است که در سالهای اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانهای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگیهای قابل تحسین او، علاقهای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز میدهد. این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سالها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توأم با نیش و کنایه را حفظ میکنند.
حادثهای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما میشود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.
میخواهم مسلمان شوم
اما آنچه مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و میگوید: «من میخواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات، یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرایند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.
ازدواج با دختر ایرانی
از مدتها قبل زمزمههایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگتر شد و رسانهها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته میشود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانیاش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار میشود.
انتهای پیام