آلودگی هوا، دگرگونیهای اقلیمی و آینده پرمخاطرهی ایران
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۵۳۱۹۸
گزاش تغییر اقلیم کاملا تکان دهنده است. وضعیت نه تنها نشان از تهدید ایران مرکزی توسط خشکسالی و بیابانزایی دارد بلکه تمام حوزهی تمدن #ایرانشهری و غرب آسیا در معرض تهدید است. آهسته و آرام بودن تغییرات سبب شده که کمتر این تهدید حس شود مگر در روزهایی این چنینی که شهرها و مردمانش با تنگی نفسِ کُشنده مواجه میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گزارش این است، در سال ۲۰۱۴ دمای جو زمین به اندازهی تقریبا یک درجه سلسیوس نسبت به صد سال گذشته گرمتر شدهاست. بهظاهر خبر بیاهمیتی است. لیکن، همین اتفاق بهظاهر ساده، زندگی بشر را در جهان و بهویژه در منطقه ما تهدید میکند. شدت این تغییرات در ایران بیشتر بودهاست. دادههای تاریخی سازمان هواشناسی کشور حاکی از گرمایش بیش از یکونیم درجهای دما در ایران است. همچنین بارش میانگین سالانه ایران طی پنجاه سال اخیر سرجمع بیش از ۵۰ میلیمتر کاهش یافتهاست. میدانیم که ما در یک منطقه نیمهخشک و خشک قرار داریم و ۵۰ میلیمتر کاهش بارش یعنی حدود ۲۰ درصد کاهش نزولات جوی. لیکن مشکل وقتی جدیتر میشود که دانستهشود ترکیب کاهش نزولات جوی و افزایش ۱/۵ درجه دمای هوا یعنی رشد سالانه ۵/۴ میلیمتری تبخیر و تعرق همین مقدار کم نزولات و اثرات تخریبی زیست محیطی سهمگینتر. به گزارش نمایندهی وزارت نیرو در شورایعالی معماری و شهرسازی سال ۱۳۷۶ نقطه عطفی در تحول رژیم نزولات آسمانی در ایران بوده که از آن به شکست هیدرولوژیکی در کشور تعبیر میشود . میانگین درازمدت آب قابل استحصال در ایران تا تاریخ فوق معادل ۱۳۵ میلیارد مترمکعب بود. این میانگین به ۱۱۶ میلیارد مترمکعب کاهش یافته و در برخی سالها حتی به ۸۰ میلیارد متر مکعب نیز رسیدهاست.
وقتی چنین اتفاقی در اقلیم رخ میدهد، اثرهای تشدیدکنندهای بر زیستبوم و زندگی ایرانیان خواهد داشت. افزایش غلظت گازهای گلخانهای به عنوان یک دلیل شناختهشده و مورد پذیرش جهانی برای گرمایش جهانی است. این گازها بر اثر سوخت کارخانهها، صنایع، نیروگاهها، پالایشگاهها، حملونقل، توسعهی کلانشهرها، خانهها و سایر لوزام مصرف کنندهی سوختها فسیلی تولید میشود. کلانشهرها اثرات تشدید کنندهی جزایر گرمایی را بههمراه دارند. خوب است توجه شود که در ایران سالیانه بیش از ۵۰۰ میلیون تن دیاکسید کربن تولید میشود و ایران در رتبه هشتم جهان قرار دارد. آنچه که در طبیعت به عنوان چاهههای دیاکسیدکربن عمل میکند و میتواند آن را جذب کند، جنگلها و اقیانوسها هستند. لیکن، نکته مهم این است که عبور از حد این غلظت میتواند عملکرد طبیعی آنها را نیز مختل سازد. روند تخریب جنگلها و مراتع برای تمام مردم شناخته شدهاست. لیکن روند تغییرات کیفیت آب اقیانوسها شاید کمتر شنیده شده باشد. غلظت بیش از حد دیاکسید کربن مایهی اسیدی شدن آب اقیانوسها و تهدید حیات آبزیان میشود. دریا به عنوان یک منبع اصلی تامین غذای جهان بدینوسیله مورد تهدید جدی است. افزون بر این، معیشت ساحلنشینان نیز مود تهدید قرار میگیرد.
این روزها همه به دنبال یک راه تکنیکی برای بهبود هوا هستند. ولی به نظر میرسد که آمادگی پرداختن به علت اصلی در هیچ سطحی وجود ندارد. قطعا هیچ انسان خردمندی با آن مخالف نیست. لیکن سؤال بنیادین این است تا چه حد این تدبیر قابلیت اجرایی دارد؟ چه میزان هزینه دارد؟ چه میزان منابع میخواهد؟ چند سال بهطول میانجامد؟ آیا با این سطح درآمدی امکان تحول اساسی در سیستم ملی حملونقل و گسترش حملونقل عمومی در درون و بیرون شهر وجود دارد؟ آیا هیچ فکر کردهایم که خارج کردن ۱،۲۵۰،۰۰۰ وسیله نقلیه اعم از خودرو سواری تا تریلر ۱۴ چرخ؛ که چنانچه همهی آنها با خودرو سواری معادلسازی شود برابر با ۳،۵۰۰،۰۰۰ خواهد شد، صرفا برای اسقاط آنها نیاز به حدود ۸،۷۰۰ میلیارد تومان میباشد. این جدا از قیمت خودرو میباشد. میتوان تصور کرد این رقم حداقل معادل ۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری توسط خانوارها در سطح ملی خواهد بود. و یا اجرای حملونقل ریلی حومهای بیش از ۷،۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد؟ و دهها مثال دیگر در مورد بهبود سوخت و یا ارتقای کیفیت موتورخانهها و یا فیلتر کردن کارخانجات و سایر مثالها و اقدامات.
قطعا این یادداشت در پی آن نیست که به دلیل بزرگ بودن صورت مساله آن را حذف کند. لیکن در پی طرح سؤال «سودمندی نهایی» این راهکارها و رفع ریشهی اصلی مشکل و بهوجود آورنده وضع موجود است. تا کنون در مجموعهی مطالب طرح شده در اینباره کمتر با مفهوم ضرورت رعایت توان و ظرفیت اقلیمی مناطق و خردهاقلیمها مواجه می شویم. مشکل اصلی این است که تمنای توسعهی اقتصادی و امکان انتقال آب در مسافتهای طولانی پذیرش محدودیت توان اقلیمی را از فرهنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما زدوده است. آیا وقتی اصفهانیها با ذوق و شوق از ذوبآهن اصفهان و انتقال فولاد کاوه از بندرعباس به اصفهان تحت نام فولاد مبارکه و گسترش صدها صنایع آببر در اقلیم نیمهبیابانی و خشک اصفهان استقبال کردند، فکر میکردند که عاقبت این کار خشک شدن زایندهرود و تشنگی مفرط شرق اصفهان خواهد شد؟ آیا وقتی تهرانیها از رشد سریع تهران و افزایش روزانه قیمت املاک، استقرار انواع صنایع و خدمات و فزایندگی سهم تهران از تولید ناخالص داخلی سود میبردند و جمعیت این منطقه به بیش از سیزده میلیون نفر رسید میتوانستند فکر کنند که روزی با وضعیتی مواجه خواهند شد که اگر تمام آبهای روددرهها و حوزهی آبریز تهران، کرج و طالقان را هم به تهران بیاورند باز امکان رفع عطش تهران را ندارند؟ آیا اکنون که کرمانیها و یزدیها در صدد انتقال آب از مسافتهای دور؛ از خلیج فارس به این خطهها هستند و باز درصدد استقرار صنایع آببر فولاد و معدنی در این مناطق هستتند، کوچکترین اندیشهای به پیآمدهای تغییر اقلیم در این مناطق میکنند؟ آدمی باید در عجب باشد که کرمانیها اثار توسعهی بیش از حد باغهای پسته در رفسنجان و فرونشست زمین را میبینند و باز به مخاطرهی تغییر اقلیم نمیاندیشند. هنوز تمنای اتصال دریای خزر به خلیج فارس در سر عدهای زندهاست. هنوز گروهی در صدد انتقال آب دریای مازندران به سمنان هستند. گروهی راهکار دریاچه ارومیه را انتقال آب خزر به ارومیه میدانند. جمعی پیشنهاد انتقال آب دریای عمان به زاهدان و مشهد را دارند. گناهِ این وضعیت و رواج این خواستهها و اندیشهها، به گردن هیچ کس انداخته نشود. این معدل خرد عمومی غالب در ایران در سدهی گذشتهی است. و تا جهت بازاندیشی در مبانی آن تلاشی نشود، و خرد عمومی متوجه ناکارآمدی ادامهی وضع موجود نگردد این تکرارها تداوم خواهند داشت.
از آن گذشته فرض شود که با انتقال آب، مشکل کمبود آب مرتفع شد که تا کنون حتی یک نمونهی موفق هم وجود نداشتهاست؛ آیا تمام مشکلات زیستی کلانشهرها مرتفع خواهند شد؟ مگر اقلیم فقط دسترسی به آب است؟ گرم شدن و آلودگی هوا، فرونشست زمین و آلودگی خاک را چه باید کرد؟ درست است که با فناوریهای نوین امکان تامین آب، برق و سایر خدمات در هر نقطه از کره زمین به شرط پرداخت قیمت آن وجود دارد لیکن، آیا تصور میشود که بشر میتواند به جنگ محیط زیست و تغییرات اقلیمی برود؟
چرا یکبار برای همیشه پذیرفته نمیشود که در تمام کلانشهرهای کشور بیش از توان اقلیمیشان بارگذاری شده و باید بار آنها سبک شود. نویسنده که خود در سطح سیاستگذاری و مقامهای بالای اجرایی حضور داشته و دارد کمتر با مفهوم محدودیت اقلیمی و سبک کردن بار کلانشهرها در نظام برنامهریزی در مجامع تصمیمگیری اصلی کشور مواجه بودهاست. از آمایش سرزمین زیاد گفته میشود لیکن، نه به مفهوم اعمال محدودیتهای اقلیمی و جلوگیری از بارگذایهای سنگین و سپس انتقال آب در مسافتهای طولانی بلکه، بالعکس از این مفهوم به منظور اثبات ضرورت تامین آب، برق و خدمات برای همین توسعههای ناموزون وحل مسائل آنها مراد میشود. آیا صنعتی در ایران بودهاست که برنامه انتقال ۲۰ سالهی خود را از کلانشهرها به مناطق اقلیمی مساعد برنامهریزی کردهباشد؟ هیچبار شنیده شدهاست که حداقل ادامه توسعهی صنایع فولادی فعال در اصفهان به بندرعباس که جایگاه اصلی آن بودهاست انتقال یابد؟ و یا برنامه انتقال صنایع خودرو از منطقهی کلانشهری تهران به کنار دریای عمان مورد بحث بودهاست؟ در برابر آن، هنوز تمناها و وعدههای بزرگ انتقال آب در مسافتهای طولانی جذابترین و پرطرفدارترین سخنی است که از زبان سیاستمداران شنیده میشود.
سخن این یادداشت این است که یکی از رازهای ماندگاری تمدن ایران سازگاری آن با شرایط اقلیمی آن بودهاست. تمام فنون بکار رفته توسط ایرانیان اعم از قناتها، بادگیرها، و زیرزمینها و ساختمانهای مطابق با شرایط اقلیمی و جهت تابش و وزش باد بودهاست. همچنین سنت کشاورزی سازگار با اقلیم و مابقی پیشههای رایج. لیکن، اینک قدرت اغواگرانه فناوریهای جدید ضرورت سازگاری با اقلیم را از یاد همه بردهاست. همه از بالا بودن شدت مصرف انرژی سخن میگویند لیکن، به سرعت به بهبود موتور وسایط نقلیه و یا عایق کردن ساختمانها و سایر اقدامات لازم برای بهبود عملکرد زیست محیطی تولید صنعتی و کشاورزی موجود میرسند. همه از ضرورت مدیریت آب میگویند لیکن، هنوز کشتهای آببر و مکیدن آب از اعماق زمین رایج است. ولی، هیچگاه ضرورت سازگاری با شرایط اقلیمی مورد تاکید و توجه قرار نمیگیرد.
این یادداشت در پی جلب تمام نخبگان اعم از دانشگاهیان، حرفهورزان و سیاستورزان و قانونگذاران به این واقعیت است؛ آیندهی ایران در مخاطره است. همه این سرزمین که خاستگاه ماست دوست داریم و آن را آباد برای نسل بعدی خود میخواهیم. خود را فریب ندهیم. این راهی که در پیش گرفته شدهاست به بیراهه است. باید اصل سازگاری با اقلیم سیاست حاکم شود و با نقل و انتقالهای آب در مسافتهای طولانی مخالفت شود. باید برنامههای طولانی مدت برای انتقال صنایع سنگین و آببر از محیطهای کویری به ساحل را در دستور کار قرار دهیم و از تمام صنایع برنامه زمانی مشخص دریافت شود. باید دربارهی خودکفایی کشاورزی بازاندیشی کنیم. باید برنامه سبک کردن جمعیتی کلانشهرها در دستور کار قرار گیرد و با صراحت و راستی با مردم صحبت شود تا اجماع بهدست آید.
وگرنه، ایرانی که به نسل بعدی تحویل خواهد شد، دارای قابلیت سکونت بسیار محدودی خواهد بود و فقر و خشکی صفت غالب آن خواهد شد. به یقین فرزندان ما، ما را نخواهند بخشید.
منبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۵۳۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حج امسال حج برائت است
مهمترین عناوین روزنامههای امروز _سهشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۳_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «موافقت حماس با پیشنهاد مصر و قطر برای آتشبس در غزه» نوشت: رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تماس تلفنی با وزیر خارجه قطر و وزیر اطلاعات مصر، موافقت این جنبش را با پیشنهاد آتشبس در غزه اعلام کرد. اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در گفتوگو با «محمد بن عبد الرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر و «عباس کامل» وزیر اطلاعات مصر، موافقت این جنبش را درباره پیشنهاد آتشبس در غزه به آنان ابلاغ کرد. پس از اعلام خبر موافقت حماس، سازمان رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستی در ادامه بهانهتراشی ها برای جلوگیری از حصول هر گونه توافقی، به نقل از منابع صهیونیست مدعی شد که حماس با طرح تعدیلشدهای از مصر موافقت کرده که برای اسرائیل قابل قبول نیست. روزنامه اسرائیلی «معاریو» هم به نقل از یک منبع اسرائیلی، پذیرش این توافق را «مانوری برای تعویق حمله به رفح» عنوان کرد. وی مدعی شد که حماس با این اقدام قصد دارد نشان دهد اسرائیل طرفی است که این توافق را نمیپذیرد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چراغ سبز آمریکا به اسرائیل برای حمله به رفح» نوشت: چند روزی است خبرها درباره قطعی بودن حمله رژیم صهیونیستی به تنها نقطه باقی مانده برای ساکنان غزه، یعنی رفح زیاد شده است. بالاترین مقامات رسمی رژیم صهیونیستی، مهمترین و رسمیترین رسانههای این رژیم و رسانههای آمریکا و همینطور رسانههای شناختهشده دیگر جهان به طور مرتب میگویند و مینویسند که، تصمیم برای حمله به رفح گرفته شده است و طی یکی دو روز آینده این حمله آغاز خواهد شد. حتی دیروز صهیونیستها حملاتی به این شهر جنوبی غزه انجام دادند و ۲۱ فلسطینی بیگناه را به شهادت رساندند. بیبیسی هم نوشت، صهیونیستها حمله محدودی را به شرق رفح انجام دادند.
خبرها و تصاویر زیادی هم از پخش اعلامیه در رفح برای تخلیه این شهر منتشر شده است. همینطور نقشههای رفح و تعیین شدن نقاط مثلاً امن برای فراری دادن ساکنان این شهر به آن. گذرگاه رفح تنها خروجی این منطقه نیز از سوی مصر به صورت کامل بسته شده است. تمام این اخبار را بگذارید کنار چند پاراگراف نخست این گزارش یعنی «اسرائیل بدون حمایت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
رسانههای نزدیک به دموکراتها و عبریزبانها هم مرتب پمپاژ میکنند که آمریکا مخالف این حمله است تا شاید، کمکی به بایدن در انتخابات ۶ ماه آینده آمریکا بکنند. به هر تقدیر جمعبندی این گزارشها نشان میدهد، آمریکا چراغ سبز برای حمله به این شهر که ۶۰ درصد جمعیت کل غزه به آن پناه آوردهاند را داده است.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «برائت از «نصیری» دیگر دیر شده است!» نوشت: شما اصلاحطلبان به صد دلیل روشن و آشکار از «فرصت نصیری» استفاده کردید. او را به دیدار خصوصی خاتمی بردید. تاجزاده در مرخصی، او را به شماها سفارش کرد. به او تریبون دادید. او را «استاد و متفکر و نواندیش دینی» نامیدید. نمیتوانید اکنون او را چنین بیرحمانه و خصمانه از خود برانید. او «ذات عینیتیافته» شماست. گمان میکرد نزد شما میتواند ارج و اجری پیدا کند. نصیری از برخی شبهاتی که اصلاحطلبان در دل او افکندهاند، نظریه «اتحاد اصلاحطلبان با شاهزاده» را در خارج از کشور داده است. این را حل کنید و اینقدر فکر و خیال نبافید. نگویید که او نامتعادل است که کسی از شما نمیپذیرد وقتی با نامتعادلها فالوده میخورید! او نامتعادل نیست، دقیقاً ترازوی شناختشناسی اصلاحطلبان است. یک افراطی اعوجاجی و ریاکار که نمیتوان از روی نوشتهها و گفتهها واقعیت او را شناخت، که یا بر سر دیوار سفارت است یا برای سفارت یقه میدرد و آینده او نیز نامعلوم است و مشخص نیست که باز بر سر دیوار میرود یا از آن سوی دیوار میپرد!
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حج امسال حج برائت است» با سخنرانی روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران حج و جمعی از زائران بیتاللهالحرام پرداخت و نوشت: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار مسؤولان و کارگزاران حج و جمعی از زائران بیتاللهالحرام، «ذکر پروردگار» و «وحدت و ارتباط مسلمانان» را ۲ عنصر بسیار مهم معنوی و اجتماعی فریضه حج خواندند و با اشاره به حادثه عظیم غزه و جنایات رژیم خونآشام صهیونیستی، گفتند: حج امسال در پرتو آیات قرآن کریم و یاد و نام مبارک حضرت ابراهیم (ع)، باید فراتر از هر سال، حج برائت از این دشمن جنایتکار مسلمانان و حامیان آن باشد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای حج را در جنبه مادی و معنوی، فریضهای چند بعدی برشمردند و افزودند: در بُعد درونی و باطنی، ذکر پروردگار به عنوان «منشأ حقیقی زندگی و عزم و اراده و تصمیمگیریهای فردی، اجتماعی و ملی» نکته برجسته همه مراحل و مواقف حج است.
ایشان در همین زمینه به زائران بیتاللهالحرام تاکید کردند: در حج متوجه مواردی باشید که در هیچ جای دیگر نیست؛ مانند کعبه، مسجدالحرام و طواف و زیارت نبیاکرم (ص) اگرنه بازار و اجناس در همه جا وجود دارد.
رهبر انقلاب نکته برجسته بُعد اجتماعی حج را وحدت و ارتباط مسلمانان با یکدیگر برشمردند و گفتند: فلسفه دعوت الهی از همه مردم برای حضور در مکانی مشخص و در ایامی مشخص، آشنایی مسلمانان با یکدیگر و همفکری و تصمیمگیری مشترک است تا نتایج مبارک و عینی حج نصیب عالم اسلام و همه بشریت شود که اکنون دنیای اسلام در زمینه تصمیمگیری مشترک، خلأ بزرگی دارد.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «سفیر صلح اقلیم در تهران» را برگزید و نوشت: از سال ۲۰۱۷ و پس از وقوع رفراندوم استقلال، روابط ایران و حکومت اقلیم کردستان عراق وارد دورهای سرد و گاه به شدت در نوسان بوده است و در این بین اقلیم کردستان بارها میزبان صف آرایی مداوم ایران و آمریکا در منطقه بود که شانس بهبود روابط را کاهش میداد. حال نچیروان بارزانی چهره دیپلماتیک و میانه رو کرد عراق که در میان همه جریانات سیاسی عراق، منطقه و جهان مقبولیت خاصی دارد، بعد از سه سال از آخرین سفر خود، به عنوان رئیس اقلیم کردستان با پیام آشکار تمایل اربیل به گسترش و تقویت روابط همه جانبه با ایران، به تهران آمده است. بعد از اینکه روابط عمیق تهران و اربیل پس از حوادث سال گذشته و در پی حمله موشکی ایران به مقر مخفی موساد در اربیل با تنش مواجه شد، این سفر گویای این نکته مهم است که ایران و عراق و منطقه اقلیم کردستان، همسایه، دوست و شرکای استراتژیک هستند و پیمان عمیق آنها گسستنی نیست. بارزانی در سفر ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ به ایران و در دیدار با سیدابراهیم رئیسی، رئیس کابینه سیزدهم نیز درباره روابط اقلیم کردستان عراق با جمهوری اسلامی ایران، حفظ آرامش و ثبات در منطقه و همکاریهای مشترک گفتوگو کرده بود. روابط جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان عراق به واسطه ریشههای فرهنگی و تاریخی مشترک و اقامت شخصیتهای برجسته اقلیم در ایران در دوران حکومت حزب بعث بر عراق، از ویژگی خاصی برخوردار بوده است.
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «نشانهشناسی از سفر گروسی» را برگزید و نوشت: با توجه به نشانههایی که روزنامه «دنیایاقتصاد» از سفر رافائل گروسی دریافت کرده است، این سفر نکات پیدا و پنهانی دارد. نکته پیدای این سفر آن است که رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای حضور در نخستین کنفرانس علوم و فنون هستهای به ایران آمده است. کنفرانسی که از ۱۷ تا ۱۹ اردیبهشت ماه در شهر اصفهان در حال برگزاری است. اما نشانههایی وجود دارد که حاکی از آن است این سفر، بخش اعلامنشدهای نیز دارد؛ مهمترین نشانه این بخش به دیدار گروسی و علی باقری، معاون وزیر خارجه و رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای ایران در موضوع لغو تحریمها و احیای برجام بازمیگردد. همچنانکه رافائل گروسی نیز بعدازظهر روز گذشته در پیامی در صفحه شخصی خود در ایکس با اشاره به سفرش به ایران نوشت: «در تهران برای دیدارهای سطح بالا حضور دارم.» وی با اشاره به دیدارهایش با حسین امیرعبداللهیان و علی باقری گفت: «در این دیدارها مجموعهای از اقدامات عملی ملموس را برای احیای بیانیه مشترک ۴ مارس ۲۰۲۳ با هدف بازگرداندن روند اعتمادسازی و افزایش شفافیت پیشنهاد کردم.»
اگر این سفر صرفاً برای حضور در کنفرانس اصفهان بود، آداب دیپلماتیک حکم میکرد که دیدار مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی صرفاً در سطح رئیس آژانس و وزیر امور خارجه باشد. اما دیدار با باقری معنای خاصی دارد؛ زیرا علی باقری مسؤولیت تیم مذاکراتی را برعهده دارد. بنابراین دیدار وی و گروسی، احتمالاً فقط دارای ابعاد فنی نیست و ابعاد سیاسی هم دارد و بحثهایی مرتبط با مذاکرات هستهای و موانع پیش روی آن از حیث بحثهای پادمان و فراپادمان مطرح شده است. نشانه دوم مبنی بر آنکه این سفر فقط به حضور گروسی در کنفرانس اصفهان ختم نمیشود، خبری است که روزنامه واشنگتنپست در یک خط منتشر کرد و نوشت که مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بعد از پایان سفر به وین میرود و اخباری را در اختیار خبرنگاران قرار خواهد داد. در نتیجه با نشانهشناسی این سفر بهویژه در بخش اعلامنشده آن میتوان گفت که دیدار با علی باقری احتمالاً محتوای مهمی داشته و در رابطه با مذاکرات هستهای در آینده بوده است.
کد خبر 751297