Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@23:59:18 GMT

چرا کیارستمی با دیگران فرق دارد؟

تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۸۰۵۹۱

چرا کیارستمی با دیگران فرق دارد؟

‌سیاوش گلشیری در نشست «شعری در ستایش زندگی»، مؤلفه‌های سینمای عباس کیارستمی را شرح داد و وجه تمایز آثار او را با دیگران بررسی کرد.

‌به گزارش ایسنا، این نویسنده و منتقد سینما در نشست «شعری در ستایش زندگی» که عصر چهارشنبه (۱۲ تیرماه) برای یادبود عباس کیارستمی در خانه صفوی اصفهان برگزار شد، گفت: کیارستمی کوشیده تا در آثار خود، واقعیت را فراتر از آن‌چه هست به تصویر بکشد و ما در آثار او به ویژگی‌هایی داستانی دست پیدا می‌کنیم که فاقد هرگونه استعاره، کنایه و صنایع بدیعی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او با اشاره به نگاه کیارستمی به صنعت فیلم‌سازی، سینما و چگونگی جذب مخاطب ادامه داد: کیارستمی بر این باور است که هر فیلم یا اثر هنری دارای ارزش، قطعاً مخاطب خودش را پیدا می‌کند. او اصلاً به دنبال این نیست که برای برگرداندن پولی که سرمایه‌گذار برای ساخت فیلمش هزینه کرده، تلاش کند و به همین دلیل است که اغلب خودش سرمایه‌گذار فیلم‌هایی است که ساخته. اگر زمانی هم سرمایه‌گذاری داشته، سعی کرده از راه صرفه‌جویی در ساخت فیلم، هوای او را داشته باشد.

این منتقد تصریح کرد: non event به معنای اتفاقی که نمی‌افتد و پرداختن به جزئیات، از ویژگی‌های آثار کیارستمی است و برای دریافتن چگونگی برخورد او با مخاطب، باید به چگونگی پایان آثار او توجه کرد، چراکه چگونگی پایان، علاوه بر پیش‌روی در مسیر حرکت داستان، می‌تواند دریچه‌ای را باز کند که مخاطب را از طریق تفاسیر متعدد ایجادشده در متن به فکر وادارد.

گلشیری با اشاره به روند تغییر در سینمای کیارستمی ادامه داد: بعد از فیلم «مسافر» در آثار کیارستمی با فردی مواجه می‌شویم که آرام‌آرام قواعدی را که خودش پایه‌گذار آن‌ها بوده، زیر سوال می‌برد، به چالش می‌کشد و بینابین حرکت می‌کند، یا به‌عبارتی‌ دیگر به سمت متافیلم می‌رود.

او افزود: مخاطب با دیدن فیلم «زندگی و دیگر هیچ» می‌فهمد که کارگردانِ «خانه دوست کجاست» بعد از زلزله رودبار و منجیل سراغ بازیگرهایش آمده، در فیلم «زیر درختان زیتون» نیز ارجاعاتی به فیلم «زندگی و دیگر هیچ» وجود دارد و به‌نوعی پشت‌ صحنه آن را به تصویر می‌کشد.

نویسنده رمان «تمام بندهایم را بریده‌ام» امضای کیارستمی را چنین شرح داد: جاده، طبیعت و نگاهی ویژه به زندگی و مرگ، امضای شخصیتی کیارستمی است که تعارض را نیز در آن‌ها می‌توان دید؛ دوست داشتنِ زندگی در عین گرفتار شدن در چنگال مرگ.

وی ادامه داد: ما در آثار کیارستمی با مؤلفه‌هایی روبه‌رو هستیم که زنجیروار به هم قلاب می‌شوند. اگرچه هر اثر او را می‌توان به معنای کامل مشاهده و تفسیر کرد اما وقتی رابطه فیلم‌های کیارستمی را با هم بفهمیم، می‌توانیم به تفسیری فراتر از آثار او دست پیدا کنیم. کیارستمی در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» دارد جواب پرسش‌های فیلم «خانه دوست کجاست؟» را به مخاطب فیلم می‌دهد.

گلشیری خاطرنشان کرد: روبرت صافاریان در کتاب «سینمای عباس کیارستمی» به چهارگانه جاده، طبیعت، نوع نگاه به مرگ و زندگی در آثار کیارستمی اشاره می‌کند، بنابراین، آشکار کردن امضای کیارستمی، قابل تقلیدی بودن اثر و تأکید بر ناواقعی بودن آن را می‌توان از جمله ویژگی‌های آثار او به شمار آورد.

نویسنده مجموعه داستان «مثل کسی که از یاد می‌رود» با شرح ویژگی فی‌مابینی گفت: ویژگی فی‌مابینی یعنی فرد در عین این‌که به مستند بودن وانمود می‌کند، ویژگی‌های این ساختگی بودن را نیز عیان کند. این ویژگی یکی از قالب‌های پست‌مدرن است و می‌توان گفت که کیارستمی بدون دانستن این ویژگی‌ها در چند فیلم آخر خود، دقیقاً بر اساس همین معیارهای پست‌مدرنیسم آثارش را خلق کرده است.

او افزود: کیارستمی در فیلم‌های تجربی خود به جایی می‌رسد که می‌گوید هیچ‌چیزی اسیر نیست و ما را همواره برای شناخت هر تجربه‌ای با یک واسطه در آثار خود مواجه می‌کند.

این منتقد سینما ادامه داد: فیلم مستند از ما می‌خواهد باور کنیم چنین حقیقی هست، برخلاف آن جمله کارل اشمیت که می‌گوید «فرض کنید چیزی حقیقت دارد». در فیلم‌های کیارستمی ما باید هم باور کنیم که چنین حقیقتی هست و هم نوعی فی‌مابینی و سرگردانی ببینیم و این وجه تمایز آثار کیارستمی را با دیگران باعث می‌شود.

گلشیری تأکید کرد: کیارستمی نه مؤلفه‌های مهم سینمای داستانی را رعایت می‌کند نه ویژگی‌های سینمای مستند و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار او، ارجاع به خود است. این ارجاع به خود به‌گونه‌ای که تأکید بر ساختگی بودن، آشکار کردن تمهیدات و نشان دادن عوامل صحنه و دوربین دارد، فیلم کیارستمی را از حالت مستند خارج می‌کند.

او جنس سینمای کیارستمی را نزدیک به تونالیته دانست و گفت: تماشاگر در مواجهه با آثار کیارستمی با اختلال‌هایی مثل تشخیص واقعیت از ناواقعیت و پذیرش اصل یا تقلیدی بودن درگیر می‌شود.

این مدرس انجمن سینمای جوانان یادآور شد: کیارستمی می‌گوید «من از خودم مایه می‌گذارم، چون آدم وقتی به سی‌سالگی برسد به این نتیجه می‌رسد که چیزی برای عقب‌گرد ندارد و باید فقط از تجربه‌های خودش استفاده کند.» و این‌که در آثار خود هیچ ارجاعی به فیلم‌های دیگران و ادبیات داستانی نمی‌دهد ناشی از همین نگاه است چرا که او دائم در حال تجربه خویش است.


انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: منطقه اصفهان عباس كيارستمي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۸۰۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟

همه انسان‌ها از استعداد لازم برای منفی فکرکردن برخوردارند. گرچه ممکن است بیماران مبتلا به بیماری‌های روان‌پزشکی یا کسانی که افسردگی، خشم، اضطراب، ترس وعشق را تجربه می‌کنند، در مقایسه با افراد عادی افکارغیرمنطقی و منفی بیشتری داشته باشند. 

افراد به‌هنجار و عادی نیز در موقعیت‌های خاص مانند زمانی که هیجان خاصی را تجربه می‌کنند، آمادگی تولید افکار منفی را دارند. بنابراین یکی از راه‌های به دام کشیدن افکار منفی، توجه به هیجانات است.

وقتی برانگیخته هستید یا زمانی که در حال گذر از مرحله‌ پیش از خشم به مرحله‌ خشم و پرخاشگری هستید، بدانید که «افکار برانگیزاننده» نقش کلیدی را بازی می‌کنند و کنترل خشم بدون مهار این افکار امکان پذیر نیست. از طرفی برانگیختگی و هیجان، در فرآیند پردازش اطلاعات تداخل ایجاد می‌کنند و سبب می‌شوند که فرد به گونه‌ای خاص فکر کند. سوگیری در پردازش اطلاعات که تحت تأثیر خطاهای شناختی است، نه تنها به خشم دامن می‌زند، بلکه فرد را از دسترسی به اطلاعات ناب نیز محروم می‌کند. اولین گام شناسایی خطاهای شناختی در فکر است. این خطاها عبارتند از:

۱- برچسب‌ها:

برچسب‌هایی مانند بی انصاف، گستاخ، احمق، سوء استفاده‌گر، رذل و... می‌توانند شما را خشمگین‌تر کنند و به همین دلیل واکنش‌های پرخاشگرانه‌ شدیدتری از خود نشان دهید. زیرا برچسب‌هایی که به دیگران می‌زنید، سبب می‌شود که دیگران را تحقیر یا سرزنش کنید و دقیقاً به خاطر همین برچسب‌ها، حق مسلم خود می‌دانید که آنها را بکوبید یا زیر سؤال ببرید. شما ممکن است حتی به خودتان برچسب‌هایی مانند از بدشانسی من است، آدمی ابله‌تر از من پیدا نکردند ، از بس ملاحظه کار هستم چنین دردسرهایی برای من پیش می‌آید بزنید.

حال وقتی به خود یا دیگری برچسب می‌زنید از خود بپرسید آیا کلی قضاوت نمی‌کنم؟ این برچسب مرا بیشتر عصبانی می‌کند یا آرام می‌کند؟ پاسخ دادن به این سؤالات می‌تواند به شما کمک کند تا برچسب زدن را متوقف کنید و برچسب ها را زیر سؤال ببرید. برای مثال ممکن است فردی در بسیاری از زمینه ها مسئولانه عمل کند اما در زمینه‌ی خاصی غیرمسئول باشد پس نمی‌توان به او برچسب کلی زد.

۲- قصد و عمد:

اگر کسی به شما وعده‌ای دهد و نتواند در زمان مقرر شده به وعده‌ی خود عمل کند، ممکن است دلایل زیادی برای این خلف وعده وجود داشته باشد اما اگر پیش خود فکر کنید که حتماً قصدی در کار بوده و فرد از روی عمد دست به چنین کاری زده است، خشمگین می‌شوید؛ زیرا احساس می‌کنید از شما سوء استفاده شده است. در این حالت نمره‌ی برانگیختگی شما در چند ثانیه از ۳ به ۱۰ می‌رسد و به سرعت به مرحله‌ی خشم و پرخاشگری می‌رسید، زیرا وقتی احساس کنید قربانی هستید و طرف به عمد خواسته است برای شما مشکلی ایجاد کند، تنها با تنبیه و حمله به طرف مقابل آتش خشم درون‌تان خاموش می‌شود. برای مثال، کسی گوشی تلفن را برنمی‌دارد و شما پیش خود می‌گویید: «عمداً گوشی را برنمی‌دارد و پاسخ تلفن مرا نمی‌دهد.»

۳- ذهن خوانی:

خواندن ذهن دیگران، عادت بیمارگونه‌ی بسیاری از انسان هاست. زمانی که هیجان خاصی را تجربه می‌کنیم، بیشتر از مواقع دیگر به ذهن خوانی دست می‌زنیم. وقتی اندکی برانگیخته هستید و میزان برانگیختگی شما به نمره‌ی ۳ یا ۴ رسیده است، تنها یک یا دو ذهن خوانی کافی است که به نقطه‌ی انفجار برسید. وقتی ذهن‌خوانی می‌کنید در مورد این که دیگران چه فکرهایی درباره شما دارند، پیش خودتان حدس‌هایی می‌زنید و سپس فرض را بر این می‌گذارید که این فرض‌ها درست است و دیگران در مورد شما این گونه فکر می‌کنند.

۴- فاجعه سازی:

فاجعه سازی از اتفاق پیش آمده یا عملکرد طرف مقابل می‌تواند شما را از نقطه‌ ۰ به نقطه  ۱۰ در مقیاس برانگیختگی برساند. فاجعه‌سازی اغلب در قالب جملات این وحشتناک است، فاجعه است و  غیرممکن است، می‌باشد.

نوع دیگری از فاجعه‌سازی «مطلق نگری» است. مطلق نگری در برابر نسبی‌نگری قرار دارد و با واژه‌هایی مانند «او همیشه... او هیچ وقت..... او هرگز...» همراه است.

طبیعی است که وقتی احساس قربانی شدن کنید، یا احساس کنید دیگری نسبت به شما ظلم کرده است و حق شما را تضییع نموده است، احساس خشم کنید و دست به پرخاشگری بزنید. برای مقابله با بزرگ‌نمایی و فاجعه‌سازی از فنون همدلی، پرس وجو، کاوش و بررسی سود و زیان استفاده کنید.

۵- دنبال مقصر گشتن:

در صورتی که با مشاهده‌ی یک رویداد ناخوشایند، درصدد یافتن یک فرد مقصر یا گناه کار باشید تا همه‌ی تقصیرها را به گردن او بیندازید، خشمگین‌تر خواهید شد و ممکن است دست به پرخاشگری بزنید. برای مثال: همه اش تقصیر اوست. اگر او دیر نمی‌کرد این اتفاق نمی افتاد.

به جمله‌ی بالا نگاه کنید و تأثیر آن را در ایجاد خشم ببینید.

۶- نتیجه‌گیری شتاب‌زده:

از یک رویداد یا اتفاق خاص، سریع نتیجه گیری می‌کنید و بر اساس آن واکنش نشان می‌دهید. برای مثال، اگر کسی به موقع سر قرار حاضر نشود، بلافاصله نتیجه می‌گیرید که شما را عمدا معطل کرده و سر کار گذاشته است. با این نتیجه‌گیری زودرس، به سرعت خشمگین می‌شوید و واکنش منفی نشان می‌دهید.

۷- پیش‌بینی منفی:

پیش‌بینی منفی رفتارهای احتمالی دیگران، می‌تواند برانگیزاننده خشم باشد. برای مثال کسی از شما کتابی امانت می‌گیرد و به موقع به شما نمی‌رساند با خود می‌گویید: «اگر با او برخورد نکنم و به اصطلاح او را سر جایش ننشانم دفعه‌ بعد هم این کار را خواهد کرد.» «اگر از من حساب نبرد به این رفتارها ادامه خواهد داد.» همان طور که می‌بینید پیش‌بینی منفی برای رفتار دیگران می‌تواند برانگیزاننده‌ی خشم باشد و سبب می‌شود واکنش منفی شدیدی از خود نشان دهید.

۸- تعمیم:

در تعمیم فرد با استفاده از کلماتی مانند «همیشه»، «هرگز»، «هیچوقت» یک رویداد را تعمیم می‌دهد. برای مثال: «دیر کردن کار همیشگی‌اش است.»

الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس

دیگر خبرها

  • ببینید | ناگفته‌های فردیون جیرانی از خدمت بزرگ عباس کیارستمی به سینما
  • افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • چاپ کتابی درباره سکوت و پایبندی در آثار آلبر کامو
  • ۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
  • نمایشگاه شهدا سمنان برای بازدید رهبر معظم انقلاب آماده می‌شود
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشه‌ای است؟!
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • یاس و ناامیدی موجب از هم پاشیدگی بنیان خانواده می شود