Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@23:49:02 GMT

همه می‌خوانند...

تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۹۳۰۰۵

همه می‌خوانند...

ناگهان یک روز از خواب بیدار می‌شوی و توی مترو، توی اداره، توی مدرسه، توی تاکسی، توی کافه و حتی توی خانه، کلی بیگانه و آشنا می‌بینی که دارند «ملت عشق» می‌خوانند یا «من پیش از او» یا «محفل ققنوس»؛ می‌شود با قضیه کنار آمد. علی مسعودی‌نیا‌

 هر کدام از این کتاب‌ها ضمن اینکه ساده و سرگرم‌کننده هستند، فحوایی کمابیش همه‌فهم و همه‌پسند و در عین حال کنجکاوی‌برانگیز دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما گاهی حتی این موج عجیب‌تر جلوه می‌کند، وقتی می‌بینی کتابی پیچیده چون «مسأله اسپینوزا» یا «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» توی دست جماعت است. باز هم قابل درک است. ما جامعه خسته و افسرده و ملولی هستیم و خواندن کتاب‌هایی را که خصلت درمانی و آرامش‌بخش دارند و اسم‌شان هم دهان‌پرکن است خوش داریم. اما روز دیگر می‌بینی همان جماعت یکی یک جلد «کافکا بر کرانه» یا «جزء از کل» در دست گرفته‌اند به چه بزرگی.

کتاب‌هایی که ظاهراً تنها اهل ادبیات و نقد باید حال و حوصله خواندنش را داشته باشند و از فحوا و فرمش درست سردربیاورند. یا می‌بینی توی دست هر کدامشان یک جلد از «دیدن» بیژن الهی هست، حال آنکه طرف تا پریروز فکر می‌کرده ملک‌الشعرای بهار مدرن‌ترین شاعر تاریخ ادبیات ایران است و اصلاً نیما به بعد را نخوانده. اینجاهاست که لج ما منتقدان درمی‌آید و حرص می‌خوریم. اما چرا؟ مگر خود ما در هر فرصتی در باب پایین بودن سرانه مطالعه در مملکت‌مان فریاد وامصیبتا سرنمی‌دهیم؟ مگر ما دائماً مرثیه‌سرایی نمی‌کنیم درباره سلیقه‌ نازل کتابخوانی میان عموم مردم؟ خب بفرما... این هم رمان از موراکامی و استیو تولتز با این هوا قطر و آن هوا معنا و تکنیک... دیگر حرص و لج برای چه؟

راستش من در این شیوه کتابخوانی ایرادی نمی‌بینم. گیریم در پس آن عمق و تعمقی نباشد و گیریم تمامش ناشی از پروپاگاندای ناشران و شبکه‌های اجتماعی و امثالهم باشد(که هست البته!) اما این وضعیت به خودی خود چندان هم بد نیست. اگر قرار است جوی دربگیرد و پارادایمی برای عموم کتابخوانان بسازند چه بهتر چیزی باشد که به خواندنش بیارزد و معنا و آموزه و تأثیری داشته باشد. همین پریروزها بود که در یکی از کلاس‌های داستان‌نویسی متوجه شدم هیچ‌کدام از هنرجویان تازه‌ نفس کلاس «ابله» داستایفسکی را نخوانده‌اند، اما همه «جزء از کل» را خوانده و حتی دوست داشته‌اند.

یعنی اینجا دیگر ماجرای حجم زیاد کتاب مطرح نبوده. چیزی هست که آنان را به خواندن دومی ترغیب می‌کند و از خواندن اولی بازمی‌دارد، بگوییم «نیاز.» جامعه فارغ از ماجرای پروپاگاندا و جو حاکم و هژمونی جریان غالب، گاهی احساس نیاز می‌کند به خواندن نوع خاصی از کتاب‌ها. زمانی ناامید از رستگاری اجتماعی و افسرده از احقاق حقوقش به رستگاری فردی رو می‌آورد و کریستین بوبن و میلان کوندرا و کارلوس کاستاندا می‌خواند؛ زمانی شور رمانتیک و نوستالژیکش عود می‌کند و می‌پسندد نادر ابراهیمی و آلبا دسس‌پدس و آنا گاوالدا بخواند؛ زمانی حس می‌کند تصویر راستین طبقه‌ خود را می‌تواند در آثار نسیم مرعشی یا سینا دادخواه ببیند و به سراغ آنها می‌رود. اینها هیچ‌کدام مستوجب سرزنش و اندوه و افسوس نیست و مایه مسرت هم هست.

اما این رویکرد مانع از حرص خوردن من و امثال من نمی‌شود؛ چون ما به الگو و الگوریتم بیمار و ناسالمی که این امواج را می‌سازد معترض هستیم. الگوریتمی که برای نوع خاصی از آثار، جمع خاصی از خوانندگان را تربیت می‌کند. یعنی جمعی را که آگاهی خاصی از اصل و فرع ماجرا ندارند به سمت و سویی خاص هدایت می‌کند و حاصلش می‌شود یک چرخه‌ مصرف‌گرایانه که کفه‌ منفعت اقتصادیش برای بنگاه‌های نشر و کفه سیاسی اش برای آنها که سطحی بودن سلیقه جامعه را می‌پسندند بسیار سنگین‌تر است از کفه منفعت فرهنگیش برای عموم مردم.

این جریان‌ها در کشور ما کتابخوان نمی‌سازند، بلکه مشتی مصرف‌کننده تربیت می‌کنند. مصرف‌کننده کارش مصرف کردن کالایی است که با تبلیغات به دستش می‌‎دهند؛ خواه این کالا چیپس و پفک باشد یا سریال‌های شبکه نمایش خانگی یا کتاب. روند مشابه همین وضعیت را در عرصه فیلم و سریال هم می‌بینیم که می‌تواند قضیه را برایمان روشن‌تر کند؛ در این روزگار عموم مردم، با سطوح فرهنگی و اقتصادی مختلف، بهترین فیلم‌ها و سریال‌های دنیا را با کمترین فاصله ممکن از اکران و نمایش جهانی‌شان می‌بینند. آیا این مواجهه‌ سریع و این تب تماشای فیلم و سریال‌ تکان مهم و مثبتی به شیوه تفکر و سبک زندگی ما داده است؟ جواب قطعاً منفی است. چون این بهترین‌ها را هر چه هم به روز ببینی باید فرصتی بدهی برای درک‌شان. وقتی طی دو هفته کل فصول «بازی تاج و تخت» را مصرف می‌کنیم و از 10 روز مانده به اعطای اسکار تا روز مراسم آکادمی، تمام فیلم‌های نامزد در رشته‌های اصلی و فرعی را به تماشا می‌نشینیم، تنها مصرف‌کننده‌ای هستیم که ولع مصرف بیشتر و به‌ روزتر مثل خوره به‌ جانش افتاده است.

الگوی کتابخوانی ما هم همین‌طور است و وضع وقتی بدتر می‌شود که یادآوری کنیم، فیلم و سریال، هر چه هم شاهکار باشند، به هر حال سرگرم‌کننده هستند و عنوان «کالا» برایشان برازنده‌تر است. اما کتابخوانی در این روزگار، فرهنگساز است و اندیشه‌پرداز. وقتی الگوی مطالعه تصادفی و مصرف‌گرایانه و فاقد روند معنادار باشد، مواجهه با آثار ادبی هم مواجهه‌ای سطحی و مدگرایانه است. همان‌طور که مردان در این روزگار در کشور ما شلوار دم‌پا گشاد نمی‌پوشند، کتاب کلاسیک هم نمی‌خوانند چون مد نیست و بی‌ریخت و بی‌کلاس است. اما شلوار زپ‌خورده و تکه و پاره می‌پوشند، همان‌طور که الیف شافاک و استیو تولتز و اروین یالوم می‌خوانند؛ چون مد روز است و نشانه باکلاسی و به‌روز بودن. در قبال این حرف‌ها، من تعجب می‌کنم گاهی از برخی نویسندگان و منتقدان بزرگ کشورمان که در جواب می‌فرمایند در امریکا و اروپا هم عامه مردم فالکنر و بکت و داستایوسکی نمی‌خوانند. این چه قیاسی است آخر؟ اولاً مگر کسی گفت ملت ما بروند بکت بخوانند؟ ملت ما همان جوجو مویز بخوانند، اما بخوانند، مصرفش نکنند.

ثانیاً رسانه‌ها، شیوه‌ آموزش، روش‌های ترویج کتابخوانی، پرورش سلایق، تاریخ ادبیات و روند تمدن آنها چه ربطی دارد به ما؟ آنها در مدرسه و دانشگاه و رسانه اصول را بدرستی می‌آموزند، می‌دانند کی‌ به‌ کی و چی‌ به‌ چی است و بعد سلیقه کتابخوانی‌شان شکل می‌گیرد. اما در مملکت ما همه‌چیز الله‌بختکی و در خدمت هژمونی است. مخاطب فقط به تصادف و در اثر تبلیغات و به خاطر میل شدیدش به عقب نماندن از مد زمانه با اثر برخورد می‌کند و این برخورد چنان سطحی و بی‌فایده است که همان خوانندگان آلن دوباتن در چت‌هایشان، تازه اگر فینگلیش تایپ نکنند، به جای «که» می‌نویسند «ک» و هنوز چالش ه-کسره دارند و توی بازی‌های کوییز وطنی، بالاترین درصد امتیازشان «لوگو و سرگرمی»، «غذا و نوشیدنی» و «فوتبال» است و پایین‌ترین درصد امتیازشان «تاریخ»، «سینما»، «فرهنگ و هنر» و «ادبیات». اینجاهاست که آدم کفری می‌شود...‌/ایران جمعه

 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۹۳۰۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۷ دلیل که باید انار بخورید

آفتاب‌‌نیوز :

انار در انواع ترش و شیرین و ملس وجود دارد. در ادامه ۷ خاصیت بی نظیر انار را بخوانید:

۱) آنتی اکسیدان‌های موجود در انار از ابتلا به سرطان پیشگیری می‌کند.

۲) به هضم بهتر غذا خوردن انار کمک می‌کند.

۳) انار از ابتلا به فشار خون بالا پیشگیری می‌کند.

۴) مصرف انار باعث افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن می‌شود.

۵) برای افراد کم خون و ضعیف مصرف انار مفید است.

۶) انار موجب کاهش سطح کورتیزول خون و پایین آمدن میزان استرس می‌شود.

۷) انار موجب افزایش میل جنسی می‌شود.

با دانستن اینهمه خاصیت انار این میوه خوشمزه پاییزی باز هم می‌خواهید از مصرف آن سر باز بزنید؟

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • ترک مصرف کافئین با ۲ روش ساده
  • مردم کدام کشور‌ها بیشتر کتاب می‌خوانند؟
  • اعتیاد به کافئین را بی دردسر ترک کنید
  • سیب زمینی جوانه زده قابل مصرف است؟
  • ۷ دلیل که باید انار بخورید
  • چرا دانشمندان خوردن روزی دو تخم‌مرغ را توصیه می‌کنند؟
  • روزی چند عدد تخم مرغ بخوریم خوب است؟
  • تامین ۱۰ ویتامین مهم در بدن با مصرف زرده تخم‌مرغ
  • تامین ۱۰ ویتامین مهم در بدن با مصرف زده تخم‌مرغ
  • چرا دانشمندان خوردن روزی دو تخم‌‌مرغ را توصیه می‌کنند؟