روایتی از تولد خسرو شمر در تعزیه ایران
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۱۴۹۴۵
با درگذشت قدیمیترین مخالفخوان تعزیه «خسرو شمر» و تنها «معینالبکای تهران»، احمد مسجد جامعی - وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی - در متنی، به بیان تاریخچهای از زندگی وی پرداخت.
به گزارش ایسنا، همزمان با درگذشت «رمضان (خسرو) فرخرو» (خسرو شمر) تعزیهخوان و تعزیهگردان شهرری و پژوهشگر حوزه تعزیه؛ احمد مسجد جامعی در متنی که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد، با تسلیتِ درگذشت وی بخشهایی از روایت خود از تعزیه که آبان سال ۱۳۹۳ در ایسنا منتشر شده است را مرور کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در متنی با عنوان «معین البکاء تهران به روایت احمد مسجد جامعی» و در دو بخش « نقش خاله حسنی و خسرو شمر در تعزیه » و « تولد خسرو شمر در تعزیه ایران» منتشر کرده، آمده است:
«نقش خاله حسنی و خسرو شمر در تعزیه؛
یکی از روستاها که شکلگیری تعزیه در آن به همین سالها (اوایل دهه ۲۰) میرسد، قریه دولتآباد (محله امروزی دولتآباد) در بین ری و تهران بود. برخلاف عرف معمول، یک زن به نام «حُسنیه سید صادقی» پایهگذار بود، در اواخر دوره پهلوی اول که عزاداری ماه محرم ممنوع اعلام شده بود، در داخل روستا که به صورت قلعه و دارای حصار و دارای برج و دروازه بود، مراسمی به راه انداخت و اهالی به دور از چشم ماموران شهربانی به عزاداری پرداختند. این اولین مراسم عزاداری بود که در این جا برپا میشد. پیش از اینها اهالی به خصوص جوانها برای اقامه عزا به شهرری (میدون کوچیکه) میرفتند.
خانم حُسنیه صادقی که اهالی دولتآباد او را «خاله حُسنی» صدا میزدند با همکاری خانمهای دیگر، در خانه رشته پلو با شکر پختند و به این ترتیب از عزاداران پذیرایی کردند. از آنجا که این مراسم اولین عزاداری دولتآباد بود، حتی مداح هم نداشتند، چه برسد به وسایل و امکانات عزاداری. خاله برای حل این موضوع از یکی از نوجوانهای روستا به نام «ماشاءالله فرخرو» خواست که این کار را انجام دهد.
او هیچ سابقهای در این زمینه نداشت، اما خاله حُسنی با دادن اعتماد به نفس به او گفت: «بخوان، کم کم یاد میگیری» او که ماشاالله فرخرو نام داشت، پس از مدتی و با تمرین، مداحی را فرا گرفت. خاله در سالهای بعد عزاداری را گسترش داد و در کوچههای روستا، دسته به راه انداخت. بعد از مدتی هم در کنار این دسته ، چند شتر را که نمادی از کاروان کربلا بود نیز به حرکت درآوردند و به این ترتیب هر سال چیزی به این مجموعه اضافه کردند. به این ترتیب به همت خاله حسنی اولین بنیاد تعزیه در دولتآباد گذاشته شد.
تولد خسرو شمر در تعزیه ایران
اولین مرکز آن نیز، خانه خاله بود. خاله به تدریج نقشهای مختلفی را در تعزیه دولتآباد اضافه میکرد و به کمک اهالی برای آنها لباس، تجهیزات و شعرها و جملاتی که آنها در هنگام اجرای نقش باید بیان کنند، آماده میکرد و او برای نقشهای مختلف از خود اهالی دولتآباد استفاده میکرد.
خاله به تدریج نقشهای مختلفی را در تعزیه دولتآباد اضافه میکرد و به کمک اهالی برای آنها لباس، تجهیزات و شعرهاو جملاتی که آنها در هنگام اجرای نقش باید بیان کنند، آماده میکرد او برای نقشهای مختلف از خود اهالی دولتآباد استفاده میکرد.
مثلا کربلایی اصغر نانوا اولین کسی بود که نقش شمر را داشت یا محمد شفیعی که قصاب روستا بود نقش حضرت ابوالفضل (ع) ( شهادتخوان) را بازی میکرد.
خاله از بچههای دولتآباد هم برای اجرای نقش استفاده میکرد: یکی از آنها «رمضان» نام داشت که برای اولین بار نقش «طفل زیر بته» را در پنج سالگی بازی کرد.
او پسر ماشالله فرخرو (اولین مداح دولتآباد) بود و بعدها جانشین خاله شد و هماکنون نیز را او را ادامه میدهد و لقب معینالبکاء را به او دادهاند.
رمضان بعد از اینکه بزرگ شد نقشهای مختلفی را به او دادند. یکی از نقشها، نقش شمر روز عاشورا بود. این نقش یکی از نقشهای مهم در اجرای تعزیه است. او آنقدر این نقش را خوب ایفا میکرد که کم کم به «خسرو شمر» معروف شد.
همچنین بعد از انتقال مرکز نگهداری و آمادهسازی تعزیه از خانه خاله به خانه پدرش، خله او را رییس گروه تعزیه نیز کرد. برادر او به نام حسین نیز نقش اما مرا بازی میکرد.
لقب معینالبکاء به خسرو شمر رسید. تا پیش از انقلاب خاله تعداد زیادی از اهالی دولتآباد را برای تعزیهخوانی تعلیم داد و هر سل عاشورا تعدادی افرادی که برای دیدن مراسم از تهران و ری و روستاهای اطراف به تهران میآمدند، افزایش مییافت. به این ترتیب به علت کمبود فضای قلعه، آنها زمینهای کشاورزی و بایر اطراف قلعه را (شهرک وحدت فعلی) برای اجرای تعزیه انتخاب کردند. به علت وسعت این زمینها، آنها به راحتی میتوانستند صحنه کربلا را بازنمایی کنند.
خسروشمر تنها شاگرد باقی مانده خاله حسنی بود. پس از آن که ۱۵ سال پیش خاله از دنیا رفت، او جای خاله را گرفت و از آن به بعد تا کنون کار برگزاری تعزیه دولتآباد در حسینیه دو شهید را ادامه میداد.
این حسینیه را خود او در سال ۱۳۶۹ بنیان گذاشت و امروزه یکی از مهمترین و تخصصیترین مراسم تعزیه در تهران در این حسینیه برگزار میشود.
او چند سال پیش لقب «معینالبکاء» را از بنیاد ملی تعزیه دریافت کرد و در حال حاضر تنها بنیاد «معین البکای تهران» به حساب میآید.»
«رمضان فرخرو» پنج شنبه چهارم اردیبهشت و به علت ابتلا به کرونا درگذشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: تعزيه معین البکا احمد مسجدجامعی اهالی دولت آباد معین البکاء خاله حسنی خاله ح نقش ها فرخ رو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۱۴۹۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نیکا قربانی چه کسانی شد؟
با گذشت پنج ماه از اختلافات خانواده نیکا شاکرمی در فضای مجازی، توئیت سالومه سیدنیا دوباره این اختلافات را در شبکههای اجتماعی علنی کرده و به بحث و جدل کشانده است.
سرویس سیاست مشرق- پس از انتشار روایت تحریفشده بیبیسی درباره مرگ نیکا شاکرمی،مجری شبکه تعطیل شده منوتو توئیتی درباره خانواده این دختر نوجوان منتشر کرد و موجب شد تا اختلافات خاله و مادر این دختر در شبکههای اجتماعی دوباره سر باز کند.
پیشتر در دیماه ۱۴۰۲، مادر نیکا شاکرمی در صفحه اینستاگرامی خود، تصویری نقاشیشده منتشر کرد و مدعی شد آن را نیکا کشیده است. او در کپشن آن پست، بابت کلاهبرداری عمو و خاله نیکا در گذشته از این خانواده گلایه کرده بود.
مادر نیکا شاکرمی مدعی شده بود پس از فوت همسرش، عموی نیکا، پول و سرمایه این خانواده را دزدیده است، او در بخش دیگری مدعی شده بود بارها از سوی اعضای فامیل، مورد تهدید و یا در خطر زیرگرفتن خودرو قرار گرفته است!
پسازاین پست اینستاگرامی، آتش شاکرمی(خاله نیکا) تصویر نقاشیشده را استوری کرد و مدعی شد مادر نیکا به دروغ گفته که دخترش آن را کشیده و بر همین اساس، دیگر گفتههای او درباره کلاهبرداری نیز کذب است.
این استوری باعث شد خواهر نیکا شاکرمی در حمایت از مادرش، با تندی به خاله خود پاسخ دهد. آیدا شاکرمی گفت نیکا در زمان کودکی مورد ظلم خالهاش قرار گرفته بود و پس از مرگش نیز آتش شاکرمی سواستفادههای زیادی از عنوان نیکا کرده بود!
این کشمکشهای مجازی ادامه پیدا کرد و این دو عضو خانواده نیکا شاکرمی در استوریهای اینستاگرامی علیه یکدیگر جنجال به پا کردند.
مجادلهها پس از فوت نیکا شاکرمی نشان داد که این خانواده دچار آشفتگیهای شدید اجتماعی است، بهخصوص اینکه یکی از دوستان نیکا، درباره صحبتهای آتش شاکرمی، با رسانههای فارسیزبان معاند، مطالب قابلتأملی را افشا کرده بود و گفت خاله او از ادعای کشته شدن نیکا خوشحال بود و میگفت: «خوب شد که این خبر به گوش همه رسید؛ وگرنه مردم خرمآباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و خودکشی کرده است.»
حالا با گذشت پنج ماه، دوباره این اختلافات را در شبکههای اجتماعی علنی شده است.
آتش شاکرمی که فردی با سابقه نزدیک به گروهکهای چپگرا است، مدعی شده نیکا در خانه مورد آزار و خشونت خانگی قرار گرفته است. شاکرمی جزئیات بیشتری را افشا میکند مینویسد: «مادر و خواهر نیکا هرروز او را شکنجه میکردند و حتی در یک مورد، آیدا، خواهرش، دست و پای نیکا را گرفته و مادرش او را کتک زده است.
همچنین در موردی دیگر، در خرداد سال ۱۴۰۰، مادر نیکا او را از به منزل اقوام در خرمآباد برده و رهایش کرده. طبق گفته آتش شاکرمی، مادر نیکا بدون دخترش به منزل خود در کرج بازگشته و این دختر نوجوان، ۵۰ روز در خرمآباد، به دور از خانواده و توجه اقوام، سپری کرده است.
در حالی که سرویس جهانی بیبیسی گزارشی سراسر تحریف از چگونگی فوت نیکا شاکرمی منتشر کرده است، اما خانواده این دختر نوجوان، در واکنش به این موضوع سکوت کردهاند و صرفا تصاویر و متون احساسی و ابراز دلتنگی برای دخترشان منتشر میکنند. درست یک هفته پس از دروغ بیبیسی مبنی بر کتک خوردن نیکا شاکرمی بوسیله باتوم، خاله نیکا اعلام کرده که مادرش او را آنقدر کتک میزده تا خسته شود. آنها نهتنها واکنش قابل تاملی به گزارش بیبیسی نداشتند که بالعکس مشغول اختلافات خانوادگی و حتی شکایت علیه یکدیگر شدهاند!
نیکا شاکرمی پس از فوتش گرفتار نزدیکان خود شده و از سال ۱۴۰۱ تاکنون، روایتهای مختلفی درباره این دختر نوجوان در رسانهها منتشر شده است. در همان ایام خودکشی، یک رسانه آلمانی با یک دختر اهل لایپزیگ آلمان مصاحبه کرده بود و ادعا کرده بود که نیکا شاکرمی دوست مجازی آلمانی داشته است. در این مصاحبه، دختر آلمانی به نام «نلی»، از علاقه خود و نیکا به شخصیت شیطانپرست، رنگ مشکی و عواطف احساسی دوران نوجوانی گفته بود که مورد سواستفاده سردبیر سایتهای فارسیزبان همجنسگرا در میانه اغتشاشات قرار گرفته بود. با این حال خانواده نیکا شاکرمی علیه اظهارات این سایتها موضع گرفتند و تایید نکردند.