خلبان قهرمان «آلفا-رد» را میشناسید؟
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۲۳۲۵۳
سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم پژوهشگر سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی با مرور نقش اهل سنت کشورمان در دوران دفاع مقدس، زندگی و خدمات یکی از قهرمانان اهل سنت کشورمان، نخستین شهید خلبان دوران دفاع مقدس، سرلشکر خلبان شهید خالد حیدری را واکاوی کرده است.
دراین یادداشت میخوانیم:
از دیرباز تاکنون در مقاطع مختلف تاریخی، آنچه بیش از هر نکته دیگر، در سایه اقوام و فرهنگهای مختلف عامل انسجام و بقای کشور شد، اتحاد است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرزنشینان کشور همواره در مواجه با تهاجم دشمنان خارجی در خط مقدم دفاع بوده و هستند. جنگ تحمیلی با حمله عراق در در شهریور سال ۵۹ آغاز شد. بسیج مردمی با فرمان امام شکل گرفت و از همه اقشار و گروهها برای دفاع از کشور به صحنه جنگ آمدند.
در این میان هموطنان اهل سنت شهدای بسیاری را تقدیم کشور کردهاند که وجود ۱۱ هزار شهید اهل سنت گواه بر این ادعاست. استانهای کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و هرمزگان بیشترین شهید را برای حفظ امنیت و آرامش و دفاع از آب و خاک ایران اسلامی تقدیم نمودهاند.
برای یادآوری و مرور حماسههایی که هموطنان اهل تسنن در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی در دفاع از کیان ایران اسلامی آفریدهاند و جانفشانیهای بی نظیری را داشتند نگاهی به حماسهآفرینی یکی از افسران و خلبان رشید اهل سنت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شهید سرلشکر خلبان خالد حیدری میاندازیم.
در روز ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ سروان خالد حیدری در مرخصی روزانه به سر میبرد که بلافاصله پس از حمله دشمن در آخرین لحظات ساعت کاری اداری، خود را به عملیات پایگاه معرفی و آمادگی خود را برای انجام عملیات و انتقام از دشمن اعلام نمود.
برابر طرحهای مصوب و ابلاغی که با توجه به تحرکات رژیم بعثی صدام از اوایل سال ۱۳۵۹ توسط کارشناسان و طراح عملیات نیروی هوایی تهیه شده بود، اولین پایگاههای درگیر شامل پایگاه سوم شکاری همدان و ششم شکاری بوشهر بودند. خلبانان در اتاق عملیات به مرور نقشههای پروازی پرداخته و آخرین توضیحات و توجیهات را از زبان افسران طراح عملیات میشنیدند و بیصبرانه منتظر پاسخ به متجاوز بودند. در سویی دیگر کارکنان مسئول آماده سازی هواپیماها در حال انجام تستهای نهایی بر روی مرکبهای آهنین بودند. در بخشی دیگر مسؤلین مهمات، سرگرم آمادهسازی بمبها و راکتهایی بودند که قرار بود تا ساعتی دیگر با دست توانمند خلبانان جان بر کف ایران به مثابهی خشم ملتی بزرگ، بر سر دشمن بعثی فرو ریخته شوند.
چهار فروند هواپیمای فانتوم «اف۴ئی» در هوای گرم و مرطوب پایگاه ششم شکاری بوشهر، با تلاش خستگیناپذیر متخصصین فنی و تسلیحاتی تست و آماده عملیات شدند و هشت خلبان شجاع و دست از جان شسته آماده شدند تا بر پرندههای آهنین بال خود پاسخ سهمگینی به متجاوز بدهند.
نام گروه اول پروازی «البرز» و لیدر و فرمانده عملیات سرگرد خلبان جهانگیر ابنیمین تعیین شد و رأس ساعت ۱۶:۳۰ در یک آرایش گروهی ۴ فروندی برای نخستین بار باند فرودگاه پایگاه ششم شکاری بوشهر را به قصد بمباران پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره عراق ترک کردند. این پایگاه هوایی در نزدیکی مرز ایران قرار داشت و برای پشتیبانی از یگانهای زمینی دشمن در منطقهی خوزستان بسیار فعال و تأثیرگذار بود. در این پایگاه ۱۸ فروند هواپیمای شکاری «میگ-۲۱»، ۱۴ فروند بالگرد«آلوئت-۳» و ۱۲ فروند بالگرد«ام ای-۸» وجود داشت.
گروه دوم پروازی به نام «آلفا-رد» و به فرماندهی سرگرد خلبان سیدجلیل پوررضایی از پایگاه سوم شکاری همدان بود. نخستین گروه پروازی جنگی در این پایگاه در ساعت ۱۷:۲۵ در یک آرایش گروهی چهار فروندی به قصد بمباران پایگاه هوایی کوت در استان العماره عراق به پرواز درآمدند. در این پایگاه دشمن ۴۵ فروند هواپیمای شکاری بمبافکن «سوخو-۷» و ۱۶ فروند شکاری بمب افکن «سوخو-۲۲» و ۲۴ فروند انواع شکاری رهگیر «میگ-۱۵ و ۲۱» داشت.
گروه اول پروازی پایگاه ششم در ساعت ۱۷:۳۰ اولین بمب ۸۲۰ پوندی مدل«ام۱۷۷»، توسط لیدر دسته پروازی بر روی باندهای پروازی، مسیرهای خزش و پناهگاههای موجود در پایگاه شعیبیه فرو ریختند و دشمن بعثی در عین ناباوری اولین ضربه سهمگین را از سوی فرزندان این سرزمین دریافت کرد.
جنگندههای گروه دوم پروازی «آلفا-رد» در ساعت ۱۷:۵۵بر روی اهداف پایگاه کوت بودند. لیدر دسته نابودی بخشهای ابتدایی باند پایگاه کوت را بر عهده گرفته بود و نابودی بخشهای میانی را هواپیمای شماره ۲ به فرماندهی سروان خلبان خالد حیدری و کمکی سروان محمد صالحی بر عهده داشت. هواپیمای شماره ۳ وظیفه انهدام مناطق انتهای باند و شماره ۴ سایر اماکن و تأسیسات را بمباران میکردند.
هواپیماها بمبهای خود را رها کرده و آتش مهیب و انفجارهای عظیم در پایگاه کوت بر پا شد و ضربه مهلکی بر دشمن وارد شد، بهطوریکه امکان هر گونه پرواز در روزهای بعد علیه کشورمان، از این پایگاه گرفته شد.
در جریان این عملیات پدافند هوایی دشمن به خاطر حملات دقایق قبل به پایگاه «شعیبیه» هوشیار شده بود، که متأسفانه هواپیمای سروان خلبان خالد حیدری و محمد صالحی گروه پروازی «آلفا-رد» در اثر آتش انبوه دشمن تعادلش بهم میخورد و هواپیما در رودخانه دجله در نزدیکی هدف دچار سانحه شده و سقوط مینماید. در این حمله خلبان محمد صالحی به همراه خالد حیدری مفقودالاثر شدند.
پس از گذشت ۳۲ سال در یک عملیات اکتشاف در یک قبرستان در شهر کوت پیکر خلبا های آلفا-رد پیدا شد و در آبان ماه ۱۳۹۲ پیکر این عزیزان به ایران بازگرداننده شدند و پس از یک مراسم باشکوه پیکر خالد حیدری به زادگاهش مهاباد انتقال داده شد و در کنار تندیس هواپیمایش که در میدان ورودی این شهر نصب شده است، به خاک سپرده شد. در عملیات لایروبی رودخانه دجله نیز لاشه متلاشی شده هواپیمای عملیات آلفا-رد پیدا شد.
شهید سرلشکر خلبان خالد حیدری هنگام شهادت ۲۹ سال سن داشت و از وی تنها یک فرزند دختر به نام «طلا» به یادگار مانده است که در هنگام شهادت پدرش دو ماهه بود.
خالد حیدری بهعنوان اولین شهید برونمرزی نیروی هوایی ارتش در دوران دفاع مقدس و نیز شهید وحدت در استان آذربایجانغربی میباشد. تندیس خلبان شهید خالد حیدری، نخستین خلبان شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در کنار ماکت هواپیمای آن شهید بزرگوار، در ورودی مهاباد- ارومیه نصب شده است.
مستند سینمایی «آلفا-رد» آخرین فیلم مستند هوشنگ میرزایی از مستندسازان کشور که با موضوع زندگی اولین خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی «شهید سرلشکر خلبان خالد حیدری» در صداو سیمای مرکز مهاباد تهیه و تولید شده و توانست یاد و خاطره اولین خلبان «کُرد» شهید دفاع مقدس را در یادها زنده و باعث معرفی کامل این شهید گمنام گردد.
۲۴۱۲۴۱ کد خبر 1453767منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی ۴۰ سالگی دفاع مقدس نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیروی هوایی ارتش خلبان خالد حیدری سرلشکر خلبان دفاع مقدس اهل سنت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۲۳۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
من خلبان نیستم رسکیومن ارتشم! از سرهنگ بازنشسته هوانیروز ارتش تا عمو کاووس «نون خ»
همشهری آنلاین-مهناز عباسیان: نمیدانم چرا شماره تلفن همراهش را «عمو کاووس» ذخیره کردم. عمو کاووس مجموعه تلویزیونی نون خ که با لهجه شیرینش، آنقدر باورپذیر نقش یک ریشسفید بانفوذ و البته شوخطبع و مهربان را خوب بازی کرده که حالا برای خیلیها تبدیل به یک عمو شده است. فارغ از بازی جذاب و دیدنی ماشاءالله وروایی در این سریال پربیننده، آنچه امروز ما را برای همصحبتی با او ترغیب کرده فقط پیشینه هنری او نیست. وروایی سرهنگ و مهندس پرواز بازنشسته هوانیروز ارتش است و در سالهای دفاعمقدس خوش درخشیده است.
**
هفته روز پیش روز ارتش بود. ضمن تبریک این روز به شما، برای ما بگویید چطور مسیر زندگی یک سرهنگ بازنشسته هوانیروز ارتش به دنیای هنر و بازیگری کشیده شده است؟من هم سلام و تبریک جانانهای به همه ارتشیهای سرافراز، مرزداران نکونام و جنگاوران دلاور دارم. سال۱۳۴۷ وارد عرصه نظامی شدم و البته قبل از آن دستی بر آتش داشتم و یکی از شاگردان فعال آتش تقیپور نازنین بودم که خدا حفظشان کند. ایشان آن زمان مسئول تئاتر کرمانشاه بود؛ البته کنار هنرمندان دیگری همچون آقایان هواس پلوک، خندان و زندی خسرو شهراز، داریوش گراوندی و قلندرلکی که تئاتریهای دیار ما بودند، شاگردی میکردم. به هرحال عرصه نمایش را برای مردم شلوغ میکردیم و به دل همه هم مینشست.
از زمانی که وارد ارتش شدم در آنجا هم باز یک واحد هنری بود که مسیر فعالیتهای تئاتری مرا تسهیل کرد. نمایشهای خوبی برای خانوادههای ارتشی برگزار میکردیم که دستاورد خوبی هم داشت. بعد از انقلاب هم واحدهای عقیدتی سیاسی، مسئولیت بخش هنری را داشتند و ما که دیگر تجربهای در این زمینه داشتیم، گروه نمایش خوبی را به راه انداختیم. بیشتر هم نمایشهای طنز بود تا خانوادههای محترم ارتشیها واقعا لذت ببرند و خوش باشند. در دوران دفاعمقدس هم برای سربازان و نیروهای رزم نمایشهایی برای افزایش روحیه در خط مقدم داشتیم.
جدی در خط مقدم و اجرای نمایش؟بله در مناطق جنگی و در سولههای بزرگی که میشد برای اجرای نمایش از آنها استفاده کرد برای رزمندگان دلاور نمایشهای روحیهساز برگزار میکردیم و هم ما و هم رزمندهها لذت میبردند. جالب اینجا بود که یگانهای خط مقدم از گروههای نمایشی دعوت میکردند برای سربازان و حتی درجهداران نمایش اجرا کنیم. باعث افتخار بود برای عزیزانی که مدتها از خانه و خانواده دور بودند تا از نوامیس و خاک میهن دفاع کنند، لحظات خوشی را فراهم کنیم. خدا حفظشان کند این عزیزان را و آنهایی هم که به شهادت رسیدند یادشان گرامی است. اگر ما آرامش و آسایشی داریم زیر سایه شهدای گرانقدر است.
دنیای خشک و نظاممند ارتش با حال و هوای هنری بازیگری تداخلی نداشت؟به هر حال ارتشیها برحسب ضوابط و کارهای آییننامهای باید مقررات را بجا بیاورند که خودش فریضه است. حالا نه به آن خشکی خشک، ولی یک روحیه خاصی دارند. ما زمانی که به سمت کار هنری میآمدیم علاوه بر اینکه فعالیت هنری، زیبایی و لطافت خودش را داشت، ما هم مقداری چاشنی هنری به آن اضافه میکردیم تا کار به دل بیننده و حتی شنوندههای رادیویی بنشیند.
از خاطرات روزهای خدمت به ارتش و سالهای دفاعمقدس برایمان بگویید.روزگار ما نظامیان بهخصوص نظامیان قدیمی بهویژه در سالهای دفاعمقدس پر از خاطره است. اصلا انسان موجودی است که با خاطره زندگی میکند و آنچه از ما به یاد میماند، خاطره است. خاطرهای شیرین از مناطق عملیاتی دارم. من هرازچندگاهی به پیادهنظام میرفتم و با عزیزانی که در سنگرها بودند، همکاری داشتم. بیشتر اوقات دیدهبان بودم و احیانا اگر درگیریای شکل میگرفت، من هم مثل همه آنها دفاع میکردم. یکبار که پست نگهبانی به ما محول شده بود، یک پتو را ۴تا کردیم و بالای سنگر گذاشتیم و از سوراخ سنگر داشتیم بیرون را نگاه میکردیم. از قضا تابستان بسیار گرم و سنگر ما روباز بود. شب که نشسته بودم و دیدهبانی میدادم یک دفعه احساس کردم آب زیادی به سمت من پاشیده شد. برگشتم دیدم کره الاغی که از ده بالا رهاشده بود از پشت سنگر در حال عبور بوده و آب دهانش را به سمت من پرت کرده است. چون من آن لحظه فقط توجهم به محور نگهبانی و مسیر دشمن بود، متوجه این الاغ نشده بودم. همسنگران من همگی خواب بودند و وقتی متوجه شدند، کلی خندیدیم. این کره الاغ کلی آن شب تا صبح حال و هوای ما را عوض کرد.
اما خاطره تلخی که همیشه روح و جانم را به درد میآورد و اسفناک است، بمباران شیمیایی روستای بانزرده کرمانشاه و حلبچه عراق بود که من در این عملیاتها حضور داشتم. از نزدیک دیدم که این مواد شیمیایی چه بر سر مردم بیپناه آورد. این بمبهای شیمیایی را که کشورهای غربی به صدام داده بودند، فقط در فیلمها دیده بودم. روزی بود که عروس و دامادی همراه تعداد زیادی از اقوامشان میخواستند در ادامه مراسم عروسی، خودشان را به امامزاده برسانند و کلی آدم برای تبریک و شادباش دورشان جمع شده بودند که دستهجمعی شیمیایی شده و به طرز فجیعی روی زمین افتاده بودند. من هنوز هم کابوس آن صحنهها را میبینم.
برگردیم به سریال جذاب نونخ. از نقش عمو کاووس برایمان بگویید. چقدر با شخصیت خودتان فاصله دارد و چه چالشهایی برای ایفای نقش داشتید؟شخصیت کاووس در قسمت اول شکل گرفت. تعداد نامزدها برای این شخصیت زیاد بود و قرعه به نام حقیر درآمد. شخصیت نظامی قدیمی و بزرگ آبادی که همه از او حساب میبرند. با کمک آقای کارگردان، سعید آقاخانی تمام تلاشم را کردم تا عمو کاووسی باشم که به دل همه مردم بنشینم که خوشبختانه در این چند فصل که پخش شد، همه با او ارتباط گرفتند و دوستش دارند.
سریال نون خ امسال تمرکز بیشتری بر نمایش فرهنگ اقوام مختلف ایرانی دارد. کمی برایمان از تنوع فرهنگ و اقوام ایرانی و لزوم نمایشش در قاب رسانه بگویید.ما تاریخ و اقوام بسیار جذاب، زیبا و دوستداشتنیای داریم. هر گروه از اقوام ایرانی آداب و آیینهای خاص خود را دارند و باید به مردم شناسانده شوند. باید در تولیدات فرهنگی از همه اقوام ایرانی حرفی به میان بیاید و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به این موارد بیشتر بپردازد؛ چنانکه امسال نویسنده سریال، امیر وفایی نازنین نوشته خود را به سمت فرهنگ و اقوام استان پهناور سسیستان و بلوچستان برد. ما وقتی با این اقوام روبهرو شدیم، دیدیم که چقدر با فرهنگ اقوام کشورمان بیگانهایم و اطلاعات کمی دربارهشان داریم. هنرمندان و دستاندرکاران فرهنگی باید از این ظرفیتها (تنوع فرهنگ و اقوام ایرانی) بهره ببرند. البته ناگفته نماند برای اقوام کار کردن، راه رفتن روی لبه تیغ است. چند وقت پیش مهدی فرجی، تهیهکننده سریال پاسخگوی سوءتفاهمی بود که برای برخی از مردم کرمان پیش آمده بود. باید به زیبایی و با اطلاعات کافی و وافی به مسئله اقوام پرداخته شود و خدایی ناکرده حرمت آنها شکسته نشود و به زیبایی و با کمالات خاص به همه دنیا معرفی شوند. سریالهایی که از ظرفیتهای فرهنگی کشور و موضوعات مبتلابه جامعه، گستردگی جاذبههای جغرافیا، لباس و... بهره ببرند، ماندگار میشوند. سریال تلویزیونی نونخ هم از جذابیتهای فرهنگی و قومی بهره میبرد.
علاوه بر مسائل قومیتها و اتحاد آنها، این سریال به موضوعات محیطزیست و میراث فرهنگی هم خیلی ظریف پرداخته است.دقیقا. جا دارد از نویسنده این سریال، امیر وفایی تشکر کنم؛ چون همه شخصیتها و کل داستان متعلق به ذهن امیر است. نویسنده به زیبایی مینویسد و شخصیتپردازی میکند و ما بازی میکنیم. خاطرم هست در فصل دوم سریال چند دیالوگ برای من خیلی آشنا بود. از اصطلاحاتی که در افسانههای دیار ما رونق داشت، استفاده شده بود که این بسیار ارزشمند است. نون خ در ابتدا ماحصل تراوشهای فکری و قلم نویسنده است که با کارگردانی حرفهای به دل مردم نشسته است.
نونخ ۵سریالی خوشساخت، اما سخت است؛ لوکیشنهای سخت و پرخطر و مسافت زیاد و سفر. از سختیهای کار در این زمینه بگویید.سریالهایی که در سفر ساخته میشوند، واقعا سخت هستند و من به همه عوامل بهویژه به مدیر تصویربرداری، امیر معقولی و تیم ظفرمندش دستمریزاد میگویم. وقتی از جذابیت و موفقیت سریالی حرف میزنیم، حیف است از عوامل آن تشکر نکنیم. گروه صدابردار، گریمور، طراح صحنه و تدارکات و همه و همه برای ساخت سریال در استانی دور که آداب سخنگویی و مرام و مسلک خاص دارند، تلاش کردند. در رأس آن هم که مدیریت همه کارها با استادم سعید آقاخانی بوده است؛ البته که تهیهکننده مجموعه مهدی فرجی هم مثل همیشه همه زحمات را بر دوش کشیدند. از همین جا به همه بازیگران بومی این سرزمین هم خداقوت میگوییم. ما این سختی را به جان و دل پذیرفتیم تا به جان همه مردم ایران بنشیند.
بازخورد مخاطبان چگونه بود؟تاجایی که دوستان عزیز اطلاع دارند شاید بگویم بازخورد نون خ هماورد و رقیبی نداشته است. این را صادقانه میگویم؛ نه اینکه چون بازیگر این سریال هستم. بهویژه در دیار غرب کشور شامل استانهای کردستان، ایلام، همدان لرستان و حتی عشایر سرافراز با دل و جان پذیرفتند که نون خ چقدر دلنشین است و با خانوادهها پای تماشای این سریال نشستند و حتی چند نوبت آن را تماشا کردند.
کمی از خانوادهتان برای ما بگویید. خانوادهتان هم اهل هنر هستند؟ واکنش آنها از نقشآفرینی عمو کاووس چیست؟بله. خانواده بنده یک خانواده هنردوستند که البته دستی هم بر سینما، موسیقی، کارهای نمایشی داشتهاند و دارند. گهگاهی مینشینیم و با بچهها درباره چالشهای شخصیت عمو کاووس صحبت میکنیم و رهنمودهایی میدهند.
کوتاه از ماشاءالله وروایی
کار هنری در ارتش تا جبهه
ماشاءالله وروایی متولد سال۱۳۲۹ در کرمانشاه است. او رسکیومن(سرمتخصص نجات هوایی) و سرهنگ بازنشسته هوانیروز ارتش بوده و از نوجوانی در نمایشهای دبیرستانی فعالیت داشته و بعد از ورود به ارتش در دانشگاه افسری نیروی هوایی تحصیلات خود را گذرانده است. وی کار خود را در کادر پرواز و در کارهای نمایش و هنر آغاز کردهاست. همزمان دورههای رنجر، کوهستان، دوره دریا، باتلاق و جنگل را گذرانده و کماندو شده است. او در دوران دفاعمقدس با کمک همکارانش در جبههها برای رزمندهها نمایش اجرا میکرده و بعدها برای شبکههای استانی کرمانشاه، ایلام و کردستان کارهای طنز انجام داده است. اوج هنرنماییاش هم مجموعه نون خ بهعنوان عمو کاووس است. ناگفته نماند با اتمام نونخ۲ یوسف قربانی، فرمانده وقت هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، از او بهخاطر بازی در این سریال تشکر و قدردانی کرد.
کد خبر 846069 برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران دفاع - ارتش جمهوری اسلامی فیلم و سریال ایرانی