مهمان «حاج اکـبر» شوید به شرط یک صلوات
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۶۷۹۴۷
همشهری آنلاین_ابوذر امیرانی: خانوادهاش میدانند در این ۴ ساعت هیچکاری در خانه انجام نمیدهد و هیچوقت در این ساعتها به مهمانی نرفته یا برنامهای نچیده است. «اکبر جوادی پارسا» ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۳ همزمان با روز جمهوری اسلامی آرایشگاهی در زیرزمین خانهاش راه انداخت و از همان زمان تاکنون، سر و صورت بسیاری از اهالی را رایگان اصلاح کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متولد سال ۱۳۲۷ است و در همدان به دنیا آمده، اما تولدش مصادف با کوچ خانوادهاش به تهران و محله عباسی بوده است.
شناسنامهاش در تهران صادر شده و پدر مرحومش در سال ۱۳۲۹ قطعه زمینی در یکی از کوچههای محله آذری خرید و با تیرکهای چوبی و کاهگل شروع به ساخت خانه کرد. اکبر جوادی پارسا در همین محله ادامه تحصیل داد. پس از دریافت مدرک دیپلم به خدمت سربازی اعزام و از همانجا فعالیتهای خیرخواهانهاش شروع شد.
سرباز «سپاه ترویج» بود که عمده فعالیتهایش، اجرای برنامههای توسعه کشاورزی از جمله توزیع بذر اصلاح شده بین کشاورزان و واکسیناسیون دامها بود. پارسا در همین زمان با مشکل یکی از روستاهای اطراف شهرستان بیجار آشنا شد. درهای در این روستا وجود داشت که هر از گاهی روستاییان در آن سقوط میکردند و آسیب میدیدند. آستینهایش را بالا زد و شروع به ساخت پل، آن هم با وسایل ابتدایی مثل بشکه، بتن و سنگ کرد. زمانی که بقیه سربازان قصد رفتن به روستای دیگری داشتند و مأموریتشان تمام شده بود، او همانجا ماند تا ساخت پل تمام شود و همین باعث شد تا اضافه خدمت بخورد، اما از اینکه میدید روستاییان بدون دغدغه میتوانند با پای پیاده از روی پل دستسازش عبور کنند، اضافه خدمتش را شیرینی بزرگی برای خودش دانست.
اصلاح سر دانشآموزان محلهقدیمها خبری از مد موهای امروزی نبود و سلمانیها با ماشین، موی افراد را کوتاه میکردند. اندازه موی سر دانشآموزان هم معلوم بود و باید با ماشین نمره ۴ موهایشان را میزدند. خانواده پارسا ماشین اصلاح موی سر داشتند و پارسا برای اینکه بچههای محل بهخصوص خانوادههای کمبضاعت پولی برای اصلاح موی سرشان ندهند، در حیاط خانه مویشان را میزد. سربازان هم مشتریاش بودند و موی آنها را با نمره ۸ اصلاح میکرد. این کار تا قبل از جنگ تحمیلی ادامه داشت. همان زمان او خانه قدیمی پدرش را بازسازی و اتاق کوچکی را در زیرزمین به آرایشگاه تبدیل کرد. وقتی که جنگ شروع شد، پارسا به دنبال راهی برای رفتن به جبهه بود.
در دوران سربازی به خاطر اینکه آموزش نظامی ندیده بود و فعالیتهایش به امور کشاورزی مربوط میشد، نمیتوانست در عملیاتها کار مفیدی انجام دهد، بنابراین فکری به ذهنش رسید. میگوید: «آن زمان گروهی وجود داشت که افراد متخصص را داوطلبانه به جبهه میفرستاد، مثلاً بنا، نانوا، مکانیک و... کسانی که دوست داشتندکاری در جبهه انجام دهند در این گروه نامنویسی میکردند. من هم سال ۱۳۶۲ خودم را آرایشگر جا زدم. ۴ دوره ۴۵ روزه به مناطق مختلف رفتم و موی رزمندگان را اصلاح کردم. به خاطر اینکه قبل از آن موی سر سربازان را اصلاح کرده بودم مشکل زیادی نداشتم، ولی سعی کردم به نحوه کار آرایشگران حرفهای دقت کنم و کار را از آنها یاد بگیرم. آن زمان ۲ بار به فاو، یکبار به آبادان و یکبار به سقز رفتم و هربار ۴۵ روز در آنجا موی رزمندگان را اصلاح کردم.»
پارسا بعد از سربازی بهعنوان فروشنده در شرکت ملی کفش ایران استخدام شد. ساعت ۱۶ از کار فارغ میشد و به سرعت خودش را به خانه میرساند. یک استکان چای میخورد و فوری در خانه را باز میکرد تا بچهمحلها وارد آرایشگاهش شوند. سال ۱۳۶۳ آرایشگاه را در زیرزمین خانهاش توسعه و چند صندلی در آن قرار داد. قبل از آن نیز کارهایش را صلواتی انجام میداد، اما ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۳ بهصورت رسمی تابلویی جلو خانهاش نصب کرد و نوشت: «آرایشگاه صلواتی مردانه. ساعت ۵ بعد از ظهر تا ۹ شب». آوازهاش به سرعت در محله پیچید و در مدت کمی مشتریهایی از مناطق همجوار و حتی شمال شهر پیدا کرد. شرطی هم برای مشتریها گذاشت؛ اصلاح سر و صورت، به شرط صلوات به روح شهدا. او حتی یک روز هم در این آرایشگاه را نبسته و ۳۶ سال در خدمت اهالی بوده است. تجهیزات آرایشگاه را از جیب خودش خریده است.
ماشینهای اصلاح برق زیادی مصرف میکنند و بهای آن را باید بپردازد. هزینه تعمیر تجهیزات هم بالاست و این سالها در هیچ مراسمی که بین ساعت ۱۷ تا ۲۱ برگزار شده، شرکت نکرده است. میگوید: «این ۳۶ سال را در کفه یک ترازو بگذارید و یک قطره از خون یک شهید را در کفه دیگر. مطمئن باشید کفهای که خون شهید در آن است، سنگینتر خواهد بود. همه ما به شهدا مدیونیم و آنها گردن ما حق دارند. در آینده همین شهدا خواهند گفت ما رفتیم و جانمان را فدا کردیم، شما چه کردید. باید آن زمان جوابی برایشان داشته باشیم.»
کاش کرونا زودتر برود فعالیتهای پارسا از آرایش روزانه موی سر ۲ تا ۳ نفر شروع شد و سال قبل روزانه حدود ۳۰ نفر به آرایشگاهش مراجعه میکردند.
در این سالها چند نفر از نوجوانان و جوانان محله را با فنون کار آشنا کرده که در همین آرایشگاه با نظارت او به اصلاح سر و موی هممحلهایها میپرداختند، اما حدود ۱۰ ماه است که وسایل آرایشگاه خاک میخورد. اشک در چشمان پارسا حلقه زده و میگوید: «تا عید پذیرای اهالی بودیم، اما به خاطر عمل به توصیه ستاد مقابله با کرونا و از طرف دیگر به خاطر اینکه مشکل قلبی دارم و جزو گروههای پرخطر هستم، در آرایشگاه را بستهام. آرزو میکنم این ویروس منحوس از بین برود و باز هم رفتوآمد اهالی را به این آرایشگاه ببینم. البته قصد دارم به یک نفر حقوق بدهم تا بهعنوان مدیر کارها را ادامه بدهد. به هرحال سن من زیاد است و دیگر نمیتوانم مثل سابق کار کنم. کارم را به پسرم «محمد» یاد دادهام، ولی مسافت خانهاش تا اینجا زیاد است.»
در و دیوارهای خانه و آرایشگاه اکبر جوادی پارسا پر از عکسهای امام(ره)، مقام معظم رهبری و شهدایی همچون حاج قاسم سلیمانی است و روی آینهها شعرهای خودش را نصب کرده که حاوی نکات مفیدی از جمله ارزش خدمت به دیگران است.
روحیه لطیفی دارد و از جمله افراد باسواد قدیمی تهران است. به گفته خودش زمانی که امام خمینی(ره) به رحمت خدا رفتند، خیلی دل نگران شده و شروع به نوشتن شعر در وصف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران کرده است.
این شعرها در قالب کتابی با عنوان «از استقبال تا بدرقه» منتشر شد. کتاب دومش «گنج معنوی» بود که شعرهایش را برای مادران این سرزمین سروده و کتاب بعدیاش با نام «شنگول و منگول» حاوی اشعار طنز است.
۳ کتاب شعر دیگر هم دارد که اسامی آنها برگرفته از یک بیت از شعرهای او هستند. «صد شاخه گل به رسم خوبان، تقدیم به مادران ایران»، «تقدیم به مادر عزیزم، صد شاخه گل به پات بریزم» و «تقدیم به مادر عزیزم، سر تا قدمت گل بریزم» عناوین کتابهای او هستند.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شعر و شاعر كروناويروس همشهری محله همسایه آرایشگاه خیریه شهر دانش آموز خانه اش موی سر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۶۷۹۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آسمان غرب موفق نبود/ شیرودی: درجه تشویقیام را پس بگیرید
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود ـ فیلم سینمایی «آسمان غرب» به کارگردانی محمدعسگری و تهیه کنندگی حبیب والینژاد در حالی با محوریت زندگی و رشادتهای شهید علی اکبر شیرودی ساخته شد که به نظر میرسد نتوانسته آنگونه که شایسته است ادای دینی به این شخصیت دوران دفاع مقدس باشد.
فیلم «آسمان غرب» با نقشآفرینی میلاد کیمرام با محوریت رشادت و میهن دوستی خلبان شهید، علی اکبر شیرودی و همرزمان وی در چهل و دومین دوره از جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری و سیمرغ زرین فیلم از نگاه ملی را از آن خود کرد.
در همین ارتباط، قربانعلی تنگ شیر استاد دانشگاه و منتقد فیلم تصریح کرد: این فیلم به لحاظ ساختار، پرداخت به موضوع و انتخاب بازیگر فیلم موفقی نیست و شتابزده ساخته شده است.
وی افزود: در ژانر سینمای جنگ آثار موفق متعددی در دنیا وجود دارد و اروپاییان همچنان برای جنگ جهانی اول و دوم فیلم میسازند؛ اما آثار تولیدی ما از جمله آسمان غرب میتوانست بسیار بهتر باشد و متأسفانه اینطور نبود.
وی تاکید کرد: اینکه با فوریت فیلمی ساخته شود تا صرفاً به جشنواره برسد روند صحیحی نیست و نتیجه آن این شد که آسمان غرب نتوانسته به شیرودی ادای دین کند و مراحل زندگی وی را به خوبی معرفی کند.
به گفته این منتقد یکی از نیازهای فیلمهای مرتبط با سینمای جنگ، پرداخت خوب داستانی و انتخاب مناسب بازیگران است و آقای کی مرام آنطور که باید نتوانست بازی ماندگاری را برای نقش شیرودی داشته باشد.
این اظهارات که از گوشه و کنار و از سوی منتقدان متعددی شنیده میشود در وضعیتی است که آسمان غرب در جشنواره فجر نیز با استقبال تماشاگران مواجه نبود و این روزها که در سینماهای کشور اکران میشود نیز انتخاب شماره یک تماشاگران نیست. بر اساس اعلام سامانه سمفا میزان فروش این فیلم که اکران خود را از نوروز امسال شروع کرده، حدود ۴ میلیارد و ۱۲۵ میلیون تومان بوده و در رتبه ششم فیلمهای در حال اکران قرار گرفته است.
اما شهید شیرودی که بود؟ شهید علی اکبر شیرودی که رهبر معظم انقلاب دربارهاش فرمودند اولین نظامی است که به او اقتدا کرده است، یک از خلبانان زبده در جنگ ایران و عراق بود. وی به عنوان فردی که بالاترین میزان پرواز در دوران جنگ را داشته و از ۳۶۰ مورد خطر نجات یافته شناخته شده است. وی در سال ۱۳۵۱ به ارتش پیوست و دوره خلبانی را سپری کرد و بعدها با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران به سپاه غرب کشور پیوست و در عملیات متعدد جنگی شرکت کرد. در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در حالیکه تانکهای عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود، شهادت دست یافت. در معرفی شخصیت والای او همین بس که وی در نامهای به پایگاه هوانیروز کرمانشاه، درجه تشویقی اعطایی خود را پس داده و هدف والای جنگ با دشمن را دفاع از ارزشها مطرح میکند.
متن این نامه به شرح زیر است:
از: خلبان علیاکبر شیرودی
به: پایگاه هوانیروز کرمانشاه
موضوع: گزارش
اینجانب که خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که قبلاً بودهام برگردانید. در صورتامکانامر به رسیدگی این درخواست بفرمائید.
باتقدیم احترامات نظامی
خلبان علیاکبر شیرودی
۹/۷/۱۳۵۹
انتهای پیام/