سیاست دولت جدید آمریکا درقبال اعراب
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۱۰۹۲۷
بهرغم سعی دولت پیشین آمریکا برای اجرای طرح موسوم به «معامله قرن» و همزمان تلاش برای کشاندن کشورهای عربی به عادیسازی روابط با تلآویو، دولت جدید آمریکا شیوهای مشابه؛ اما تعدیلشدهای را در این مسیر در پیش گرفته است.
پایگاه خبری «المیادین»، امروز (پنجشنبه)، در گزارشی به قلم «شرحبیل الغریب» نویسنده و تحلیلگر سیاسی فلسطین در این خصوص مینویسد به رغم صحبتهای مکرر و اولیه درباره عدم شوق دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا برای حمایت از روند عادیسازی روابط با اسرائیل، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا در جریان دیدار با «یائیر لاپید» همتای اسرائیلی خود در رُم در حاشیه سفرهای اروپاییاش در اظهاراتی علنا حمایت دولت آمریکا از توافق عادیسازی روابط را اعلام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
المیادین اضافه میکند دولت جدید آمریکا تمایل دارد توافقهای عادیسازی روابط را گسترش دهد؛ اما بهشرطی که این توافقها جایگزینی برای ورود به روند مذاکرات سیاسی فلسطین نباشد. این موضعی است که کاملا با اظهارات پیشین «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا سازگاری دارد؛ سخنانی که بایدن در اولین تماس تلفنی با «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی آن را بر زبان آورد عنوان کرد و در این خصوص گفت: «روابط اسرائیل و امارات اهمیت راهبردی دارد. من از تقویت و توسعه این توافقها حمایت میکنم».
بر اساس این گزارش، این موضع آمریکا برای اولین بار بر پایه نگرشی جدید و البته متفاوت از رویکرد دوره «دونالد ترامپ» رئیسجمهور پیشین آمریکا مطرح میشود چراکه دولت بایدن طرحی را برای بازگرداندن روابط با تشکیلات خودگردان فلسطین آماده کرده است حال آنکه در دوره دونالد ترامپ این تشکیلات از هم پاشید.
«ریچارد میلز» کاردار فرستاده آمریکا در سازمان ملل متحد در اظهاراتش به این موضوع اشاره کرده و در این خصوص گفته است که آمریکا روابط با خود را با تشکیلات خودگردان فلسطین از سر خواهد گرفت و از راهکار دودولتی مبتنی بر توافق متقابل حمایت خواهد کرد تا به جنگ اسرائیل و فلسطین پایان داده شود.
المیادین یادآور میشود که امارات اولین کشور عربی حاشیه خلیج فارس و سومین کشور عربی است که توافق عادیسازی روابط با تلآویو را امضاء کرد و پس از این کشور، بحرین، سودان و به تازگی مغرب به توافق پیوستند آن پس از اردن و مصر که به ترتیب در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۷۹ به توافق عادیسازی روابط با تلآویو ملحق شده بودند.
این وبگاه لبنانی در ادامه با طرح پرسشی در این خصوص مینویسد: «شفاف بودن موضع دولت بایدن در قبال مسئله عادیسازی روابط و تشویق برای گسترش دادن آن، سؤالی مهم پیرامون این مسئله مطرح میکند و آن اینکه آیا این اظهارات باعث خواهد شد که دیگر کشورها گامی به سمت عادیسازی روابط بردارند؟ اهداف و پیامهای ورای این اظهارات چیست؟»
در ادامه این گزارش آمده است: «هدف از حمایت علنی واشنگتن از روند عادیسازی روابط در دوره دولت بایدن در وهله نخست محلق کردن کشورهای عربی بیشتر به باتلاق عادیسازی روابط و همچنین دوست کردن این کشورها با رژیم اشغالگر اسرائیل و در عین حال، دشمن کردن آنها با کشورهایی است که این روند را نمیپذیرند و از سوی دیگر، تقویت یک صفبندی دومحوره در منطقه [از دیگر اهداف این موضعگیری] است که یکی از این محورها عادیسازی روابط را باور دارد و قادر به همزیستی و پیوستن به کشورهای عادیساز پس از ادغام اسرائیل در آنها است و دیگری عادیسازی را نمیپذیرند و به عدالت حقوق و آرمان فلسطین باور دارد که این در محور مقاومت نمود مییابد؛ محوری که از مردم فلسطین در رویارویی با طرح اسرائیل حمایت میکند».
المیادین میافزاید ادغام اسرائیل در خاورمیانه جدید و بازگشت راهبردی واشنگتن بر پایه تأمین امنیت و منافع اشغالگران اسرائیلی در منطقه به عنوان یکی از اصول ثابت سیاست خارجه آمریکاست. تأیید این روند به مثابه پیامی حمایتی و در راستای تأیید کابینه «نفتالی بنت» نخستوزیر جدید تلآویو و سیاستهای آن در منطقه است.
بر اساس این گزارش، دولت بایدن میخواهد قطار عادیسازی روابط با کشورهای جدید به حرکت در آید و همزمان با آن، طرحی برای حلوفصل سیاس به نام راهکار دو دولتی مطرح کند. بر خلاف آنچه در دولت دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا تحت عنوان عادیسازی روابط و اجرای طرح «معامله قرن» صورت گرفت؛ طرحی که ترامپ آن را بدون هیچ گونه مذاکرات صلحی بر فلسطینیان تحمیل کرد.
المیادین با اشاره به اظهارات دوپهلوی کشورهای عربی که هنوز با تلآویو روابط خود را عادیسازی نکردهاند و همچنین پیام کابینه «نفتالی بنت» نخستوزیر جدید رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه تلآویو در مرحله آتی باید در مقابل حمایت آمریکا از این روند، امتیازاتی بدهد، میافزاید این گام نهادینه کردن شکل جدیدی از روابط میان تلآویو و متحدان آن در تمامی عرصههاست.
این وبگاه لبنانی ادامه میدهد بسیاری از محافل در فلسطین اشغالی به این مسئله تکیه کردهاند که کشورهای عربی جدیدی به روند عادیسازی خواهند پیوست چنانکه چهارکشور یادشده در دوره ترامپ به توافق مذکور پیوستند.
المیادین در ادامه میگوید: «در صورتی که این کشورها تصمیم به عادیسازی روابط بگیرند، محاسباتشان پیچیدهتر خواهد بود همانند عربستان سعودی که یک شیوه حسابشده را در پیش گرفت به جای آنکه سراسیمه و شتابزده در این راستا گامی بردارد. سکوت این کشور در آن زمان و عادیسازی روابط بحرین به عنوان حیاط خلوت عربستان همچون موافقت آشکار با روند عادیسازی روابط با اسرائیل بود. از طرفی، ورود این کشور به روابط محرمانه [با تلآویو] به جای برقراری روابط دیپلماتیک علنی در دوره گذشته نشانهای مبنی بر قصد انجام این کار است».
طبق این گزارش، زمزمههای بسیاری وجود دارد که سناریوی آغاز طرحریزی عربستان سعودی برای پیوستن به توافق عادیسازی روابط در آینده نزدیک را نشان میدهد که توسعه یافتهاند بهطوریکه «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی اخیرا متعهد شد گفتوگوی ادیان را در قالب اصلاحات داخلی این کشور تقویت کند و این امکان وجود دارد که هدف از این گام، توجیه توافق عادیسازی قریبالوقوع با تلآویو باشد.
در ادامه این گزارش المیادین یادآور میشود که چنین اقدامی زمانبر خواهد بود البته پس از ایجاد تحولات مختلف در سطح داخلی عربستان و سپس در سطح سیاسی کشورهای عربی.
در این گزارش با اشاره به اینکه «سلمان بن عبدالعزیز» شاه سعودی یکی از موانع داخلی بر سر عادیسازی روابط است، آمده است: «اما در سطح [کشورهای] عربی و فلسطین، عربستان سعودی به رهبری محمد بن سلمان نهتنها اکنون نمیتواند به سوی عادیسازی علنی و مستقیم با اسرائیل برود یا بدون هیچ گونه مقدماتی همچون امارات، بحرین و دیگر کشورها یک جهش داشته باشد بلکه باید در مرحله آتی به افکار عمومی عربی و فلسطینی امتیازات یا چیزی از قبیل مطرح کردن مجدد ابتکار صلح عربی و احیای این برگه بدهد تا اینگونه گام آتی برای توجیه عادیسازی روابط را- در صورت فراهم بودن شرایط- بردارد بهویژه در شرایطی که دولت آمریکا درگیر پروندههای منطقهای بزرگتری است».
نویسنده گزارش برآورد میکند که گزینه راهکار دودولتی که اکنون چند طرف آن را تبلیغ میکنند، نهتنها این طرح سراب و خیالی بیش نیست و حق مردم فلسطین را در برابر اشغالگران حفظ نمیکند بلکه دیگر تلاشهای سیاسی و دیپلماتیکی که احتمال دارد در آینده در مطرح شوند نیز چیزی جزء یک نمایش فکاهی و بازی اسرائیلی برای خرید وقت نخواهد بود تا تلآویو در آن مدت زمان، به سرقت سرزمین فلسطین ادامه دهد.
بر اساس این گزارش، تلآویو هیچ امتیازی به مذاکرهکننده فلسطینی نخواهد داد و در عین حال، عادیسازان روابط نیز چیز بیش از ننگ بیشتر عایدشان نخواهد شد.
نویسنده در بخش پایانی عنوان میکند که «غلبه و آینده از آن مقاومت است که خود را برای ورود به یک نبرد تعیینکننده و فیصلهدهنده با اشغالگران صهیونیست آماده میکند»./فارس
منبع: فردا
کلیدواژه: بایدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۱۰۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
نشریه آمریکایی "فارن افرز" با انتشار مقاله ای به تغییر فضای ژئوپلتیک منطقه پس از حمله تلافی جویانه اخیر ایران به اسرائیل پرداخته و امکان شکل گیری یک ائتلاف ضدایرانی با حضور اسرائیل و کشورهای عربی با مشارکت آمریکا و غرب را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
هنگامی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، دولت اردن به دفع حمله ایران کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت کردهاند، تلاشهایی که آنها بعدا آن را رد کردند.
با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. تغییری با این پیش فرض که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود.
سپهبد "هرزی هالوی" رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران "فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است." موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی نیز اعلام کرد که "ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد."
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتا محدود به تاسیسات نظامی در ایران، "دیوید ایگنِیشس"، ستون نویس واشنگتن پست، اظهار داشت که اسرائیل "مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند." او نوشت: "به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ نظامی ملایم خود به ایران، منافع متحدان عربش در این ائتلاف رادر نظر گرفت. متحدانی همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن که همگی در عملیات رهگیری پرتابه های ایرانی علیه اسرائیل به طور مخفی و آشکار مشارکت کردند.
به نظر این ستون نویس واشنگتن پست، این یک "تغییر پارادایم بالقوه برای اسرائیل"است، تغییری که به خاورمیانه "شکل جدیدی" میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تنش نظامی بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل امسال، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد.
اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 "ابراهیم" را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و تلاش وزرای راست افراطی کابینه او برای شکننده کردن وضعیت موجود در اورشلیم ناامید شده بودند.
مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات مردمی را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که مواضع سابق آنها تغییر نکرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها به طور تقلیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از یک درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل یک کشور فلسطینی بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد.
اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا پرتابه های ایرانی را متوقف کرده و مستقیما حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که اسرائیل موفق شده با تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کند.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی نیز از مشارکت خود برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که "امنیت و حاکمیت" اردن "بالاتر از همه ملاحظات" قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط آنها با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، از کاخ سفید ناامید شدهاند، اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند چون هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که از ایالات متحده دریافت می کنند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای مخرب ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر گونه توافق عادی سازی آینده رابطه آنها با اسرائیل باشد و امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه می دهد.
با این حال، در همان زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. آنها به خوبی می دانند که تقابل آنها با ایران آنها را در معرض خطر قرار می دهد. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم از سوی امارات و بحرین نیز تهران به صراحت به این 2 کشور هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر یک ایران که به طور فزاینده تهاجمی تر می شود، تلاش برای نزدیکی به تهران است.
بر همین اساس امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی رامطرح کرده اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تنش تلفنی تماس گرفت.
علایق آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا تمایل کمتری به حمایت از عملیات اسرائیل خواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم در آنجا دارد.
با وجودی که بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های مشترکی با اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی دارند، اما کشورهای عربی خلیج فارس، به تجربه دریافته اند که باز کردن گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پنهان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از تشدید درگیری است.
هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی روابط خود با اسرائیل را به شرط تعهد تل آویو به مشارکت در فرایند سیاسی با هدف تشکیل یک کشور فلسطینی، منوط کرده است.
با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد به این مساله که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر روابط اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است.
کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر بین طرفین است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد.
با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چندجانبه منطقه ای و جهانی خود را متعادل کنند، نه اینکه در یک مسیر یکطرفه پل ها را پشت سر خود خراب کنند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوطی برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است و دقیقا به همین دلیل است که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را همزمان با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند.
در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید سکویی برای گفتگوهای منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت.
با این حال، به این زودی ها گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نخواهد بود مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد.
تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاه دولت های عربی به درگیری ایران و اسراییل گفت و گوی دیدنی اعراب درباره رویارویی ایران و اسرائیل (فیلم)