اندر مصائب «جنون جوانی»
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۲۶۶۱۳
می گوید: «در شرکت برادرش کار میکرد، شاعر بود، کلمه را میشناخت و هرگز ندیده بودم کسی به زیبایی او بتواند واژهها را کنار هم بچیند و شعرهای مسحورکننده بنویسد.
روزنامه ایران: ساعتهایی که با هم صحبت میکردیم، حرفهایی میزد که متوجه نمیشدم انگار از دنیای دیگری آمده بود و من جوان بیست و چند ساله مبهوت کلمات و صحبتهایش میشدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر برایم از بیماری اسکیزوفرنیا گفت، بیماریای که شاعر جوان رؤیاهایم به آن مبتلا بود و حالا در بیمارستان مراحل درمانی را طی میکرد. نمیتوانستم و نباید به یک باره رهایش میکردم، دکتر میگفت باید این کار آهسته آهسته انجام شود تا ضربهای به وی متحمل نشود و بیماری اش عود نکند. از آن روز، روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم، نباید به بیمارستان میرفتم، گفته بودم به سفر کاری میروم اما بعد از مدتی که دوباره او را دیدم، این بار بیشتر در خودش فرو رفته بود. زمان سکوتهایش طولانیتر شده بود، کمتر نگاه میکرد. در دیدارهای کوتاه روزانه مینشست، قهوه سفارش میداد، کیفش را باز میکرد و در میان انبوهی کاغذ با خط و خطوط عجیب کلمههایی را ردیف میکرد پر از احساس و میخواند. آرام کیفش را میبست، خداحافظی میکرد و میرفت. بعد از مدتی به توصیه دکتر و خانوادهاش باید این دیدارها تمام میشد و شاعر جوان مدت طولانی در بیمارستان بستری میشد. خواستم برای آخرین بار ببینمش. برادرش قبول کرد و گفت بعد از این دیدار اگر میخواهی زندگی کنی، این قسمت از زندگیات را برای همیشه فراموش کن. در آخرین دیدار رد زخمهایی روی دستش بود وقتی پرسیدم گفت که مدتهاست کلمهها نمیآیند، صداها اذیتش میکردند.»
واقعیت این است که گرچه نهایتاً تا یک درصد افراد یک جامعه به چنین اختلالی مبتلا میشوند اما این بیماران هم بهدلیل رفتارهای پرخطری که ممکن است علیه خودشان داشته باشند و هم عدم درک شدنشان توسط اطرافیان و بدرفتاریهایی که بهعنوان «دیوانه» با آنها ممکن است بشود، دارای اهمیت هستند. همین چندی پیش بود که به خاطر برخورد بد با یکی از این بیماران بستری در یکی از مراکز نگهداری از بیماران مزمن روانی که فیلم آن در فضای مجازی پخش شد، یک مرکز بسته شد. باز فیلم دیگری منتشر شد در فضای مجازی از برخورد یک عابر با مادر فرزندی که کودک اوتیسم داشت که بچههای اوتیسم هم دنیای منحصر به فرد خود را دارند. همه اینها نشان میدهد که توجه به این بخش از جامعه و افرادی که بهدلیل اختلال عملکرد مغزی دنیای متفاوتی را تجربه میکنند، نیازمند اطلاعرسانی جدیتری است.
فقدان حمایت قانونی در روند درمان بیماران اسکیزوفرنیا
دکتر مهدی نصر اصفهانی روانپزشک و رئیس هیأت مدیره انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیا با اشاره به این که بین 800 هزار تا یک میلیون نفر بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا در کشور وجود دارد که نسبت به جمعیت جوان کشور آمار زیادی است به «ایران» میگوید: براساس آمار، مابین 800 هزار تا یک میلیون نفر بیمار اسکیزوفرنیا در کشور وجود دارد که رقم بزرگی است و چون بیماری هم در سنین جوانی و در رده سنی بین 20 تا 30 سال شروع میشود برای همین به آن جنون جوانی هم میگویند بنابراین وجود افراد بیمار جوان در جامعه یعنی قسمت زیادی از انرژی جمعیت نسل جوان در جامعه گرفته شده است. دکتر نصر به قانون سلامت و بهداشت روان اشاره میکند که بیش از بیست سال است معطل مانده و هنوز در مجلس است: «این قانون بیست سال پیش کار شده و الان در مجلس همین طور مانده است. در آن سیستم حمایت قانونی از این بیماران را تعریف کردهایم ولی فعلاً اینها را نداریم.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا این بیماران توانایی کار روزانه هم دارند، بیان میکند: همه بیماران ناتوان نیستند خیلی از آنها توانایی لازم را دارند و کار میکنند. متأسفانه چون جامعه ما به آنها بهایی نمیدهد هر کسی که کوچکترین مشکل اعصابی داشته باشد اولین کاری که میکنند این که وی را از محل کار اخراجش میکنند. همچنین آن افرادی که توانایی کار هم دارند متأسفانه بهدلیل شرایط اجتماعی بیکار میشوند و عملاً جامعه آنها را به انزوا میکشاند.
از این روانپزشک درباره اینکه چه تعداد مرکز داریم که به 800 هزار تا یک میلیون فرد مبتلا به این بیماری در کشور خدمات بدهند، میپرسیم. میگوید: به نظرم تعداد مراکز مهم نیست، کیفیت خدمات مهم است که متأسفانه در کشور ما کیفیت مراکز اصلاً خوب نیست البته با سازمان بهزیستی در این زمینه هم صحبت کردم آنها هم تقصیری ندارند امکانات و بودجه ندارند، اینطوری نیست که نخواهند کاری انجام دهند، میخواهند اما امکانات ندارند بنابراین سرویسدهی مطلوب که هیچ، سرویس دهی ضعیف هم وجود ندارد. اغلب این مراکزی که وجود دارند، مراکز نگهداری هستند نه مراکز توانبخشی یعنی فقط فرد را نگهداری میکنند و غذا و داروهایش را میدهند. مراکز توانبخشی بهشدت انگشت شمارند در حالی که خدمات توانبخشی از نگهداری جداست.
او با اشاره به اینکه خانواده و نزدیکان این بیماران مشکلات زیادی دارند نیز بیان میکند: وقتی جوان خانوادهای با آمال و آرزوهای زیاد که اکثراً باهوش هم هستند و موفقیتهایی در دوران نوجوانی هم داشته ناگهان افت میکند و به این بیماری دچار میشود، خانواده در وهله اول دچار بحران میشود که چه اتفاقی برای فرزندشان افتاده و همین موضوع استرس زیادی به خانواده وی وارد میکند. این بیماری مزمن و کهنه شونده است یعنی وقتی شروع شود درمانی طولانی دارد و بهبود پیدا نمیکند. پروسه طولانی درمان مشکلاتی برای خانوادهها دارد بعضیها بهدلیل ماهیت بیماری قبول نمیکنند که به دکتر مراجعه کنند و این بیماران اگر پیگیری نکنند و دارو نخورند، حالشان بدتر میشود.
عدم حمایت اورژانس اجتماعی از بیماران اسکیزوفرنی
دکتر نصر اصفهانی ادامه میدهد: در خانوادههای ایرانی و در بسیاری از جوامع متأسفانه بیماری روانی یه انگ است به همین خاطر ارتباط خانواده با دیگران محدود میشود و به پنهانکاری رو میآورند. البته اگر دیگران هم بفهمند سعی میکنند فاصلهشان را با آن خانواده بیشتر کنند، برعکس بیماریهای جسمی که معمولاً اطرافیان همدلی و کمک میکنند در بیماریهای روانی افراد از ارتباط پرهیز میکنند و روابط یک خانواده دچار بحران میشود که مشکلی خیلی جدی است و بار روانی زیادی به افراد خانواده تحمیل میکند. در این بیماری آینده خود بیمار و فرزندان دیگر خانواده هم در زمینه اشتغال و ازدواج دچار معضل میشود. مشکل بعدی تهیه داروهاست. داروی آنها گران و کمیاب است. این افراد باید مادامالعمر داروهایی را بخورند که تهیه شان مشکل است. اگر دارو به طور منظم مصرف نشود، مشکلاتی را برای خانواده و بیمار ایجاد میکند متأسفانه هیچ سیستم حمایتی هم وجود ندارد. بیمههای تکمیلی زیر بار این بیماران نمیروند و خانواده باید هزینه زیادی را متحمل شود. به طور کلی متأسفانه سیستم بهداشت و درمان هم به این بیماران کمتر توجه میکند بنابراین فقط یک خانوادهای که این مشکل را دارند میماند که با مشکلات بیشمار فرزندش دست به گریبان است. لحظهای خودتان را جای این پدر و مادر بگذارید، پدر و مادری که باید بتواند بچهاش را کنترل کند. هیچ سیستم حمایتی وجود ندارد که به این خانواده کمک کند و به داد آنها برسد. مثلاً اورژانس 115 اصلاً برای کمک به این بیماران نمیآید. سالهاست که تلاش کردیم تا اورژانس را قانع کنیم با یک تلفن مادر بیاید و به این افراد کمک کند یا پلیس 110 کمکی کند، اما متأسفانه هیچ قدمی در این راستا برداشته نشده است. خب فکر کنید این مادر با فرزند بیمارش چکار باید بکند؟ تا این لحظه هم این تلاشها به نتیجهای نرسیده البته قانونی نوشته شده که در مواقع بحرانی به این افراد کمک شود که آن هم هنوز به تصویب نرسیده است. این روانپزشک ادامه میدهد: سابقه بررسی و شناخت این بیماری در کشور ما خیلی زودتر از بقیه کشورها بوده ولی در هفتاد سال اخیر در کشورهای پیشرفته اقدامات بسیار خوبی در زمینه توانبخشی این بیماران انجام شده که ما از آن جا ماندهایم. در آن کشورها وقتی بیمار از بیمارستان مرخص میشود، فرد را رها نمیکنند برخلاف اینجا که مستقیم فرد را رها کرده و به خانه میفرستند اما در آنجا بین منزل و بیمارستان خانههای نیمه راه ایجاد میکنند و در این خانهها تیم درمان و توانبخشی در سطوح مختلف وجود دارد و مرتب و قدم به قدم بیمار را با جامعه پیوند میدهند و پیگیری درمان حتی بهصورت درمان در منزل انجام میشود. همچنین خانوادهها آموزش میبینند و همه این خدمات را بیمار دریافت میکند که این باعث میشود تا بیماری عود نکند و به بستری منجر نشود. حتی اگر در ایران هم این شرایط ویزیت در منزل را داشتیم مطمئناً تعداد بستری این افراد به تعداد قابل ملاحظهای کم میشد چون هزینه ویزیت کمتر از هزینههای بستری میشد.
دکتر نصر اصفهانی درخصوص اینکه بهزیستی چه حمایتی میکند و وضعیت بیماران در شهرستانها چگونه است؟ نیز میگوید: تردید نکنید در شهرستانها و روستاها بار اصلی بر دوش خانوادههاست و کسی هم به فریادشان نمیرسد، بهزیستی هم نه این که نخواهد، بودجه و امکانات ندارد. بهزیستی مراکز را به بخش خصوصی واگذار کرده و مقدار کمی حمایت مالی میکند تا از این افراد نگهداری کنند و حمایت مادی آنها هم واقعاً جوابگو نیست.انجمنهای غیردولتی هم که در این زمینه هستند خدمات محدودی دارند و بیشتر خدماتشان به شهرهای بزرگ ختم میشود و بقیه شهرستانها محروم هستند. خیرینی داریم که دلسوزانه کار میکنند اما زیاد نمیتوانیم روی آنها حساب کنیم چون ارائه کار خیر به بیمار روانی برای بسیاری از خیرین جذابیت ندارد چون مردم با دیدن عکس یک بیمار سرطانی دل میسوزانند و خوب هم کمک میکنند ولی در مورد بیماران روانی اینطوری نیست. متأسفانه در این زمینه هم اصلاً فرهنگسازی نشده بنابراین خیرین این حوزه خیلی محدود هستند که در این حوزه باید کار انجام شود و سازمانهای مردم نهاد در این حوزه فعالتر عمل کنند.
بــــرش
مواجهه با اختلالات روانی، نیازمند فرهنگسازی
دکتر نصر اصفهانی: تا وقتی جامعه پر از جوکهای مختلف علیه بیماران روانی است، امید به فرهنگسازی هر روز ضعیفتر میشود. بارها تذکر دادهایم الفاظی مثل خل، چل، دیوانه را از فرهنگ مکالمهای حذف کنید یا هر کسی که هر کار خلافی کرد را به بیماری روانی ارتباط ندهید و برچسب نزنید و نگویید روانی. واقعیت این است که بیماری روانی در کشور ما از هر بیماری جسمی دیگری شایعتر است. طبق آخرین مطالعات بین 26 تا 30 درصد جامعه مبتلا به اختلالات روانپزشکی است یا علائمی از اختلالات روانپزشکی را تجربه میکند، اما آیا واقعاً 30 درصد بودجههای وزارت بهداشت در این حوزه مصرف میشود؟همه بیمارستانهای اعصاب و روان یا مراکز آموزشی در این حوزه قدیمی، کهنه یا در مکانهای دورافتاده هستند که نسبت به خدمات جسمی، خدمات روانپزشکی کشور واقعاً قابل مقایسه نیست. بنابراین خودمان هم قصور داریم و کشور نیازمند یک عزم ملی است که هم از جانب دولت هم از جانب مردم باید آن را بپذیریم. هر کسی که مشکل اعصاب و روان دارد اسکیزوفرنی ندارد و هر بیمار اسکیزوفرنیا هم به بیماری شدید مبتلا نیست ولی ما همه را به یک چشم میبینیم به همین دلیل پنهانکاری ایجاد میشود. در هر خانوادهای استرس، اضطراب یا افسردگی وجود دارد ولی هیچ کس برچسب دیوانه و خل و مجنون نمیزند. البته طی سالهای اخیر تحولاتی صورت گرفته و برخوردها انسانیتر شده اما اصلاً کافی نیست و هنوز مقاومت وجود دارد. خیلی از مراکز نمیخواهند یک بخش روان داشته باشند چون معتقدند سودآور نیست، هم در سیستم وزارت بهداشت و درمان هم در بودجههای دولت. بودجههایی که برای این بخش تعیین میشود خیلی محدود است و اصلاً جوابگوی نیازها نیست. بنابراین کمک به حوزه بهداشت روان نیازمند یک عزم ملی است تا خانوادهها آگاه شوند و از پنهانکاری دوری کنند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: نصر اصفهانی خانواده ها دکتر نصر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۲۶۶۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادران ۴ فرزندی الگوی عینی برای خانوادهها
به گزارش خبرنگار مهر، مائده مهدیپور، یکشنبه شب در نشست یکشنبههای الگویی با موضوع معرفی الگوی شبکه فعالان مردمی جمعیت برنا با بیان اینکه فرزندآوری یک دغدغه جمعی است و ما برای آگاهسازی زنان در این زمینه کار را از سال ۱۴۰۰ آغاز کردیم، اظهار کرد: با توجه به اهمیت موضوع جوانی جمعیت و تاکیدات رهبر معظم انقلاب در این زمینه، بهدنبال مجموعههای دارای دغدغه جوانی جمعیت و مرتبط با این موضوع رفتیم.
مهدیپور افزود: در قدم اول، افراد دغدغهمند شناسایی شدند و جلساتی با حضور آنها برگزار شد.
فعال اجتماعی و فرهنگی جوانی جمعیت از شناسایی ۸۰۰ مادر دو فرزندی در یزد خبر داد و گفت: مولفههای این خانوادهها از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تفریحی مورد بررسی قرار گرفت.
وی از تنظیم پرسشنامه برای مادران دو و سه فرزندی و تکمیل آن توسط مادران خبر داد و عنوان کرد: مادران سه تا چهار فرزندی نیز که مسیر فرزندآوری را طی کرده بودند مورد بررسی قرار گرفتند و فشارهای اجتماعی که به آنها وارد می شد، بررسی کردیم.
مهدی پور ادامه داد: این مادران برای دیگر خانواده ها به عنوان الگوی عینی معرفی شدند و شرایطی فراهم شد که مادران بتوانند با مادران چهار فرزندی ارتباط نزدیک داشته باشند و این دورهمی ها به صورت محله ای ادامه دارد.
وی یادآور شد: این دورهمی ها به یکی از پدران چهار فرزندی سپرده شد و کارگروهایی ذیل این دورهمی ها تشکیل شد ضمن اینکه این پدران و خانواده هایشان یک دورهمی خانوادگی را با دیگر خانواده ها برگزار می کنند.
مهدی پور به تشریح برنامه های این دورهمی ها پرداخت و گفت: به دنبال برگزاری این دوره ها، بانک اطلاعات خوب و دقیقی از خانواده های چهار فرزندی در یزد شکل گرفت.
وی همچنین با اشاره به مادران دهه هشتادی که از آنها به عنوان «برنا مام» یاد می شود، افزود: مادران دهه هشتادی در سالهای اولیه ازدواج دچار فشار فرهنگی و اجتماعی بودند بنابراین شبکه مجازی تشکیل شد و مسائل و مشکلات آنها مورد بررسی قرار گرفت.
مهدی پور با اشاره به دورهمی هایی که توسط برنا مامها تشکیل شده، بیان کرد: اتفاقات جالبی به واسطه این دورهمی ها شکل گرفت از جمله اعتکاف مادر و کودک که به کمک همین هسته ها برگزار شد که اتفاق ناب و ویژه ای بود.
این فعال اجتماعی به تشریح ارتباطات برقرار شده با حوزه های علمیه، ماماها، مراکز بهداشت و ... پرداخت و افزود: تلاش شده تا شرایط به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و تا حدی اقتصادی برای ترغیب مادران به فرزندآوری و کمک به جوانی جمعیت فراهم شود.
کد خبر 6091522