شهید محمدتقى شعبانزاده: خواهرانم حجاب شما سنگر شماست
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۸۳۸۵۶
به گزارش خبرگزاری فارس استان قم، شهید محمد تقى شعبانزاده در سال 1344، در روستای وشنوه از توابع استان قم در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. وی پس از چندی مجاهدت در جبهههای حق علیه باطل در تاریخ سوم دی ماه 1365، به فیض شهادت نائل گشت.
در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم پدر و مادر عزیزم سلام عرض مى کنم خدمت خواهرانم و خدمت برادرانم فاطمه خانم و اعظم خانم مهدى آقا و حسین آقا و مخصوصا آقا مرتضى سلام مىرسانم و از راه دور آنها را مىبوسم و امیدوارم که تمام خانواده سلامت باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سلام گرم و بىپایان مرا از راه دور مخصوصا پدر و مادرم بپذیرید و مادرم اگر من شهید شدم امکان دارد، جنازه من بدست شما نرسد یا امکان دارد در حملهاى که در پیش است به اسارت صدامیان برویم. جاى بسیار خطرناکى هستیم که هر آن امکان دارد به وسیله خمپاره دشمن از بین برویم.
مادرم! اگر من لیاقت شهادت را داشتم به نداى هل من ناصر ینصرنى امام حسین لبیک گفتم اول مرا حلال کن مخصوصا پدرم و مادرم که سال ها با دستهاى پینه بسته زحمت کشیدید و به من داد خوردم که حالا بتوانم براى دفاع از اسلام به پا خیزم.
مادرم از شما مى خواهم که اگر من شهید شدم و اگر جنازه من به دست شما رسید دنبال جنازه من گریه نکنید و واقعا صبر انقلابى داشته باشید.
از شما پدر و مادرم مى خواهم که به فکر این نباشید که برادرم چیزى ندارد، هر چه زودتر براى او یک فکرى بکنید و از برادرم مىخواهم که چند لحظه بنشینید و به خاطر حال خود فکر کنید که آیا با همردیفان خودم فرقى دارد؟
از مادرم مى خواهم که خواهرانم را همچون زینب(س) تربیت کند که در کنار خرابه شام طفلان را دلدارى میدهد.
از پدرم مى خواهم که برادرانم را همچون حضرت قاسم بزرگ کند که در روز عاشورا از امامش حمایت مىکرد. پدرم، طورى آن ها را بزرگ نکنى که براى دفاع از خودت بجنگند. منظور من در اینجا این است که براى راه حسین(ع)، براى ظهور مهدى(عج)، براى آزادى قدس بجنگند.
مادرم، اینجا جاى شما خالى است ولى شما هم موقعى که زیر کرسى نشسته اید مىگویید جاى تقى خالى است و از خواهرانم مى خواهم که حجاب اسلامى را حفظ کنند که به فرموده امام خواهرانم، حجاب شما سنگر شماست.
از پدر و برادرانم مىخواهم که در مسجدها و نماز شب و دعاها شرکت کنند. از همه شما مىخواهم که براى طول عمر امام دعا کنید. براى ظهور حضرت مهدى(عج) از خدا طلب مغفرت کنید. براى پیروزى رزمندگان و اعطای صبر و استقامت به خانواده شهدا دعا کنید.
موقعى که وصیتنامه را خواندید نثار روح شهدا یک فاتحه بخوانید، دیگر عرضى ندارم به جز دورى شما و از شما خواهش دارم که نامه بنویسید و امام را زیاد دعا کنید.
خون شد دلم خدایا رحمى نما به حالم/ تا قله هدایت یاران من برفتند
همچون پرنده عاشق پرواز عشق من بود/ ما عاشقان همره، عهد سفر ببستیم
سرخ است دشت میهن از خون پاک مردان
یک آسمان ستاره یک دشت پر ز لاله/ از قامت شهیدان بر پاى است پاى لاله
همچون همه شهیدان این است آرزویم/ یارب بگو شهادت معراج تا سعادت
اى شاهدان تاریخ دیار تازه گردد/ آیم بسوى جنت تا رویتان ببینم
آه اى خداى رحمان حال مرا بگردان
از دورى رفیقان آشفته شد خیالم/ گم گشتهام خدایا در کوچههای ظالم
اندر غم شهیدان بشکست هر دو بالم/ آن کاروان برفت و آمد غم ملالم
زرد است روى زارم افتاده چون هلالم
روییده از دل شب من ماندم و خیالم/ بشکست پشتم از غم درغصه بى مثالم
اندر ره خمینى پویم ره کمالم/ کى میشود نصیبم پاسخ بده سوالم
فالى گرفتهام دوش خونین نمود فالم/ مهمان شوم شما را گر حق دهد مجالم
ازهجر مىگذارم نزدیک کن وصالم
امیدوارم که در کارهایتان موفق و موید باشید. اگر من شهید شدم به وصیتهاى من عمل کنید، خدا صبر عظیم به شما بدهد.خداحافظ شما.
انتهای پیام/78032
منبع: فارس
کلیدواژه: شهادت کنگره شهدای قم وصیت نامه شهدا مى خواهم اگر من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۸۳۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه عبرت آموز یک دزد!
روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...
به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.
او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.
آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .
چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.
حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .
چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.
چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.
در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .
بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .