Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-29@04:00:01 GMT

آنجایی که باید تمام قد سکوت کرد

تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۰۴۱۰

آنجایی که باید تمام قد سکوت کرد

تهران - ایرنا- همسران شهدا رنج های بی شماری را در اوج سنین جوانی خود متحمل شده اند رنج هایی که سنگ بنای طاقت شان شد و به احترام این شیربانوان تمام قد باید سکوت کرد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، همایش «نقش آفرینی و تجارب زیسته زنان در دوران دفاع مقدس» عصر امروز سه شنبه با حضور معصومه ابتکار و جمعی از مبارزان دوران هشت سال دفاع مقدس و همچنین فعالان حوزه زن برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دختران شهید بروجردی، موسوی و تندگویان در حاشیه این همایش در پنلی تخصصی با عنوان «لایه های پنهان و آشکار از زندگی همسران و دختران شهدا و جانبازان و آزادگان» از نقش همسران شهدا مطالبی بیان کرده اند که در نوع خود جالب و قابل توجه است.

**دخترشهید بروجردی: صبوری همسران شهدای دوران دفاع مقدس سرلوحه زنان امروز قرار بگیرد
سمیه بروجردی دخترشهید محمد بروجردی در این پنل رمز بقا و ماندگاری نهضت عاشورا را وجود نازنین حضرت زینب (س) عنوان کردو گفت: فلسفه دفاع مقدس را هم امروز خانواده شهدا به دوش می کشند و وظیفه دارند تا اهداف ابن دفاع را درست وکامل به نسل های آتی انتقال دهند.
این دختر شهید با بیان اینکه پدرش پنج سال نخست از 10 سال زندگی مشترک با مادرش را در مبارزه با رژیم طاغوت و پنج سال دیگر که بعد از انقلاب بوده را در کردستان گذرانده است، اظهارکرد: مادرم در همه این سالهای مبارزه با رژیم پهلوی در فعالیت های ضد رژیم شرکت می کرد و بعد انقلاب هم که پدرم که به فرمان امام برای جمع کردن غائله کردستان به این منطقه رفته بود، همراه با او راهی کردستان شد.
وی ، انس و الفت امروز بین مردم شیعه و سنی که خلاو موجود در کشورهای دیگر است، را حاصل سیاست ها و تلاش های پدرش و همرزمان پدرش دانست و گفت: همه اینها حاصل سیاست پدرم در کمک گرفتن ازخود مردم کرد، پای درد دل مردم سنی نشستن و دسترسی به پزشک برای خانم باردار سنی بود و از این رو بود که ایشان مسیح کردستان نام گرفت.
دختر شهید بروجردی با یادآوری نقش مادرش بعنوان همسر شهید بروجردی در این برهه سخت از زندگی، ادامه داد: پشت سر دم مسیحایی و اخلاق نیکویش و وقتی که برای مردم می گذاشت، چهره همسری بود که سختی ها را تحمل می کرد و مقاوم بود ، چیزی که امروز خلا آن را در کشور می بینیم. همسر شهید بروجردی یعنی مادرم قبل از انقلاب صمیمانه پا به پای همسرشان فعالیت و اعلامیه پخش می کردند و بعد از انقلاب هم در این مرزها همسفر پدرم بودند، بدون گلایه و اعتراض با وجود همه مشکلات ، مقاومت و صبوری داشت و اکنون این صبوری باید سرلوحه خانواده ها قرار بگیرد و خانم ها بدانند که با صبوری خود موجب استحکام خانواده می شوند.
وی اضافه کرد: زنان در دوران دفاع مقدس الگوی خاصی که ببینند نداشتند و اما مادران ما الگویی از خود به یادگار گذاشتند که امروز همسران شهدای مدافع حرم با افتخار می گویند فرزند خود را طوری بزرگ می کنند که راه پدرشان را ادامه دهند.

** اندر احوالات همسران شهدایی که اجازه سوگواری هم نداشتند
فاطمه موسوی فرزند شهید عبدالرضا موسوی بعنوان دیگرسخنران این پنل از پدرشهیدش و چگونگی شهید شدنش سخن گفت و صحبت هایش را با ایثارمادرش پیوند داد و به مشکلات همسران و فرزندان شهدا هم گریزی زد و در نهایت از مسئولان بنیاد شهید خواست تا از مشاوران تخصصی و کاربلد برای همسر و فرزندان شهدایی که در این دهه شهید می شوند، استفاده کند.
دختر شهید موسوی گفت: پدرم که بعد از شهید جهان آرا به فرماندهی سپه خرمشهر منصوب شده بود برای یک مجروح آمبولانس خبر کرد که آمبولانس مورد اصابت توپ فرار می گیرد و در اثر آن، پدرم و آن رزمنده ومجروح هردو شهید می شوند؛ مادرم ١٩ ساله بود که پدرم شهید شد و من هم یکسال و نیم بودم.
وی قسمتی از را جنگ فراتر از بخش حماسی و سوگ آن دانست و آن بخش را مادر خود و مادرانی مانند مادر خود عنوان کرد و گفت: اینها دختران زیبارو و جوانی بودند که با هزار و یک امید و آرزو سر سفره عقد نشستند؛ هر چقدر به درستی راهی که انتخاب کردند اعتقاد راسخ داشتند اما اینها منافاتی با سوگواری شان نداشت.
دختر شهید موسوی با بیان اینکه حتی به این همسران شهدا کسی یاد نداده بود که چگونه صبر پیشه کنند و اجازه سوگواری هم نداشتند، ادامه داد: این زنان گاهی با برخوردهای نامناسب هم موجه می شدند مثلا وقتی خیلی گریه و سوگواری می کردند به آنان می گفتند اگر شوهر می خواهی از همین حالا اقدام و تکلیف ما را مشخص کن تا حضانت بچه ها را بگیریم.
وی شهادت همسر را ایجاد تحول و درحقیقت نوعی تولد در زندگی توصیف کرد و گفت: ما خانواده شهدا و فرزندان شهیدان هیچگاه کانون خانوادگی نرمال را تجربه نکردیم وقتی خواستم ازدواج کنم اولین خواستگارم خانواده شلوغی داشت و می ترسیدم همه خانواده ها با این جمعیت هر کدام چیزی به من بگویند و پدری نداشتم تا از من دربرابر این حرف ها دفاع کند.
این دختر شهید، تجربه نکردن کانون زندگی طبیعی را یکی از عوامل زندگی ناموفق فرزند شهدا برشمرد و گفت: آمارطلاق دختران شهدا به همین دلیل نسبتا بالاست. این دختران آموزشی متناسب با شرایط شان ندیده بودند ، بنیاد شهید تشکیل نشده بود رسیدگی جزئی هم حتی نسبت خانواده های شهدا در آن زمان وجود نداشت.
وی ادامه داد: حتی یک زن از سرپرستی تنها فرزندی که یادگار همسرش است محروم شده بود تا اینکه فرمان تاریخی امام صادر شد که همسران شهدا می توانند حضانت فرزند شان را داشته باشند مگر اینکه خود نخواهند.
دختر شهید موسوی با بیان اینکه یک مشاورامین هم به ما معرفی نشده بود، ادامه داد: ما جز مادر مان مشاوری نداشتیم و مادر ما از خود می گذشت تا ما شاد باشیم؛ لذا از بنیاد شهید می خواهم تا برای شهدای عزیز جدید از یک تیم کارشناسی حرفه ای مسئول آموزش به این خانواده ها بهره بگیرد.
او اگر چه اعلام کرد هر زمان ممکن است دفاع از سرزمین پیش بیاید و روزی شاید خودش و یا همسرش شهید شوند اما در عین حال گفت: دلم نمی خواهد مثل مادرم شوم و زجر بکشم اگر روزی همسرم شهید شود قدرت آن را ندارم به تنهایی بار همه مسئولیت را برعهده بگیرم.

** سکوت کامل امام راحل در دیدار با خانواده های شهدا
هدی تندگویان دختر وزیر وقت نفت شهید محمدجواد تندگویان آخرین نفری بود که در این پنل شروع به صحبت کرد و گفت: شنیده ام هر زمان امام راحل مراسم دیدار با خانواده شهدا برگزار می کرد هیچ وقت میکروفون نمی گذاشت و در سراسر دیدار سکوت می کرد که این پیام داشت، ایشان می دانستند اگر حرفی بزنند دردی از خانواده شهدا کم نمی شود.
وی با بیان اینکه خیلی از ما فرزندان شهدا معلوم نیست چگونه بزرگ شده ایم، اظهارکرد: مادرم ٢١ ساله بود با ٤ فرزند که پدرم رفت؛ من شش ماه بعد از اسارت پدرم به دنیا آمدم درخانواده ای بزرگ شدم که ٤ شهید داده و مدام می گفتند اوضاع بهتر می شود؛ مادرم یک جاهایی نمی توانست جواب سوالاتم را بدهد.
به گفته دختر شهید تندگویان، پدرش جزو اسرایی بود که شماره ای از صلیب سرخ نداشت و هنگام ورود آزادگان به کشور، تمام کوچه را به یمن ورود پدر چراغانی کرده بودند و بعد که متوجه شهادت ایشان شده اند، چراغ ها به حجله تبدیل شد.
این دخترشهید با واگویه کردن خاطرات آن دوران از زبان مادربزرگ و مادرش اظهارکرد: پدرم بعد ازسقط های پی در پی مادربزرگم که بچه دار نمی شد، با نذرامام جواد (ع) بدنیا آمد و دردانه خانواده بود. پدرم بسیار باهوش و ساعی بود سعی می کردند از خانواده دور نباشد. مادرم سال سوم دییرستان بود که با پدرم ازدواج کرد؛ پدرم در دوران حاملگی مادر من سر فرزند اول که پسر بود در زندان ساواک تحمل حبس می کرد؛ او مرا هم ندید چون من شش ماه بعد از اسارتش به دنیا آمدم اما با اینهمه اسم من و برادر بزرگم را پدرم از زندان ساواک و صدام انتخاب کرد.
وی ادامه داد: گاهی که با فرزندم حرف می زنم نمی دانم از خوبی های جنگ بگویم یا چیز دیگر؛ اندازه یک آدم ٦٠ ساله سابقه دارم چون سختی ها و مشقات بسیاری را دیده و لمس کرده ام.
اجتمام*1724* 7329
گزارشگر: لیلا اسماعیل نژاد * انتشار: حسین فتح الهی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۰۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است

روزنامه اعتماد  در مطلب خود تحت عنوان «پرونده باز است» با انتشار یک مقدمه به قلم بهاره شبانکارئیان نوشت:

* طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامه‌نویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفت‌وگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیری‌های مکرر و چندین روزه‌ام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفته‌های دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبت‌های مصاحبه‌شونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم می‌دانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پرونده‌ای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.

در ادامه این مطلب آمده است:

* «ما مطمئن هستیم و می‌دانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبت‌های دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....

* و این در حالی است که تصویری از حلق‌آویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان می‌دهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمی‌کند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانه‌ها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانه‌ها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامه‌نویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.

* مرکز اطلاع‌رسانی پلیس نیز در اطلاعیه‌ای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بی‌جان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافته‌های پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشته‌ای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»

* با این حال و با گذشت یک‌سال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفت‌وگویی داشته باشد.

دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه می‌گوید:

* «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می‌شناخت ویلا اجاره می‌کرد و به شمال می‌رفت، چون می‌خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می‌رفت؛ یعنی اولین‌بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرار‌های مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»

* (در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگ‌شان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده): «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت می‌خواهد به تهران برود تا بخشی از موزیک‌ها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرار‌های مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم می‌شد، اشاره کردم و از تلفن‌ها و پیام‌هایی که مربوط به همین قرار‌های کاری می‌شد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتاب‌هایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتاب‌های او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصت‌طلبی بود و ما نمی‌دانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران می‌شناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد.

* به هر حال پدرم باید در چاپ این کتاب‌ها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمی‌رسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قرارداد‌ها را برای‌مان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتاب‌های دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت می‌خواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که می‌خواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیه‌کننده برخی سکانس‌ها را حذف کرد و تغییر داد.»

* دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز می‌گوید: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچ‌وجه درست نیست.» ....

* ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشته‌ای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشته‌ای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانواده‌اش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسی‌های اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاع‌رسانی می‌شود.»

* این در حالی است که تاکنون و با گذشت یک‌سال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.

* ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاری‌ها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام می‌گرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم می‌کرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبت‌ها، مسیج‌ها و ویس‌های پدرم در ساعت‌های آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم می‌گیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیب‌دیده حلق‌آویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»

* پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...

tags # سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟

دیگر خبرها

  • خانواده‌های شهدا پشتوانه‌های اصلی نظام هستند
  • دیداری از جنس تکریم خانواده شهدا
  • استفاده از تمام ظرفیت‌ها برای خدمت به خانواده شهدا
  • گلزار شهدا یک فرصت برای کار فرهنگی است
  • دیدار با خانواده‌های معظم شهدا به مناسبت هفته کار و کارگر
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
  • برگزاری مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم محرم علیپور در مرند
  • مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم "محرم علیپور" برگزار شد