Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا- چنانچه ترامپ پايبندي ايران به توافق هسته اي را تأييد نکند چه خواهد شد؟
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري آريا، کاترينا مانسون، در گزارشي در فايننشال تايمز (انگلستان)، با طرح اين سئوال که "چنانچه ترامپ پايبندي ايران به توافق هسته اي را تأييد نکند چه خواهد شد؟" نوشت:
دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا، توافق هسته اي مهم ايران را بدترين توافق تاکنون ناميد و تهديد به پاره کردن آن کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ايران در اين توافق با محدود کردن برنامه هسته اي خود در ازاي رفع محدود تحريم ها موافقت کرده است. انتظار مي رود ترامپ در مهلت تعيين شده يعني روز ١٥ اکتبر عدم پايبندي ايران به توافق را به کنگره ابلاغ و اقدامات شديدي را عليه ايران پايه گذاري کند. اين اقدام اگرچه به خودي خود به معناي نقض توافق از سوي آمريکا نخواهد بود، ولي پيامدهاي آن به احتمال پيچيده، تنش زا و به طور بالقوه گسترده خواهد بود.
چه کسي از توافق هسته اي حمايت مي کند؟
توافق هسته اي سال ٢٠١٥ موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک دستاوردي بزرگ در سياست خارجي دولت اوباما محسوب مي شد. چهار عضو برجسته ديگر شوراي امنيت سازمان ملل – کشورهاي چين، روسيه، فرانسه و انگليس – همراه با آلمان و اتحاديه اروپا توافق هسته اي با تهران را امضا کردند. اين فرايند از سوي شوراي امنيت سازمان ملل به قانون تبديل شد. امروزه همه طرف ها با اين ارزيابي آژانس بين المللي انرژي اتمي مواقفند که ايران به توافق هسته اي پايبند بوده است.
ضرب الاجل روز ١٥ اکتبر در مورد چيست؟
کنگره آمريکا که هرگز از آن خواسته نشد توافق را تصويب کند زيرا تا حدودي همه اعضاي آن با اين توافق مخالف بودند، در مجموع به دنبال ايفاي نقش برآمد و قانون بازنگري توافق هسته اي سال ٢٠١٥ ايران را تصويب کرد که در آن از دولت وقت آمريکا مي خواهد هر نود روز يک بار به تأييد تعهدات آمريکا به توافق هسته اي از جمله اين که آيا ايران همچنان به توافق پايبند مانده است آيا اين توافق همچنان در جهت منافع امنيت ملي آمريکاست يا خير، بپردازد. تاريخ مهلت بعدي در روز ١٥ اکتبر است.
چه روي خواهد داد اگر ترامپ در روز ١٥ اکتبر توافق هسته اي را تأييد نکند؟
اگر ترامپ در تاريخ مقرر و آن گونه انتظار مي رود، توافق هسته اي را براي کنگره تأييد نکند، کنگره ٦٠ روز فرصت خواهد داشت تا بر طبق فرايند مقتضي، اقدامات قانوني را انجام دهد. اين اقدام مي تواند باعث بازگرداندن تحريم هايي شود که تاکنون از اعمال آنها عليه ايران خودداري شده است. اقدام مذکور باعث مي شود آمريکا به نقض برجام اقدام کند و توافق هسته اي در نهايت لغو شود.
چه کسي مي تواند در مورد بازگرداندن تحريم ها به وضع قانون اقدام کند؟
به موجب قانون بازنگري توافق هسته اي سال ٢٠١٥ ايران، تنها رهبري کنگره مي تواند تحريم هاي سابق را به موجب فرايندي فوريتي، دوباره اعمال کند. با توجه به اين که بعيد است دمکرات ها از اين اقدام حمايت کنند، آينده توافق هسته اي به گونه اي موثر در دست کوين مک کارتي، رهبر جمهوري خواهان مجلس نمايندگان، و ميچ مک کانل، رهبر جمهوري خواهان در سنا، قرار خواهد گرفت. قوانين فوريت دار تنها نيازمند اکثريت اندک آراء و حداکثر ده ساعت بحث و مذاکره و به آن معناست که فقط جمهوري خواهان سنا (که ٥٢ کرسي از ١٠٠ کرسي را در اختيار دارند) به تنهايي مي توانند با آراء خود قانون از سرگيري تحريم ها را تصويب کنند.
آيا ممکن است تحريم ها بازگردند؟
کنگره مي گويد در انتظار اقدام ترامپ است، ولي به نظر مي رسد که دولت ترامپ خواستار اعمال فشار بر توافق است، بي آن که آمريکا به عنوان ناقض آن معرفي شود. دولت آمريکا نمي تواند خود را به طور کامل از اين خطر دور نگاه دارد، هر چند که نشانه چنداني وجود ندارد که کنگره خواستار اعمال دوباره تحريم ها باشد. حتي تام کاتن، سناتور جمهوري خواه مخالف سرسخت ايران که مرتب با ترامپ ديدار مي کند، گفته است خواستار اقدامات سخت تر عليه ايران است ولي رهبري سنا را به اعمال دوباره تحريم ها در نخستين گام، ترغيب نمي کند.
آيا قوانين ديگري طرح خواهد شد؟
دولت شايد به دنبال متقاعد کردن کنگره براي وضع قانون تازه باشد. گزينه مورد نظر مي تواند شامل تلاش براي اصلاح قانون بازنگري توافق هسته اي سال ٢٠١٥ ايران باشد - به گونه اي که ترامپ مجبور نشود به تأييد مکرر تداوم تعهد آمريکا به توافق بپردازد که خود از آن ناخرسند است. دولت شايد تلاش کند تا اين قانون را به طور کلي لغو کند يا مدت آن را فراتر از دوره نود روزه قرار دهد. ولي کنگره شايد تمايلي به دست برداشتن از اختيارات خود نداشته باشد.
همچنين ممکن است دولت به دنبال تحريم هاي غير هسته اي تازه عليه ايران باشد. چنين تغييراتي خارج از محدوده قانون بازنگري توافق هسته اي سال ٢٠١٥ ايران بخواهد. اين به آن معناست که هرکس مي تواند پايه گذار اين قانون باشد، ولي به کسب ٦٠ درصد آراي سنا نياز خواهد بود - يعني سنا بايد هشت نفر دمکرات را نيز با خود همراه کند. ولي کنگره پيش از اين قانون تازه مبارزه با مخالفان آمريکا از طريق تحريم را در سال جاري وضع کرده است که رئيس جمهور بر اساس آن مي تواند تحريم هاي تازه اي را عليه ايران اعمال کند. ترامپ اين قانون را در ماه اوت امضا کرد که به موجب آن مي تواند تحريم هايي را از جمله عليه شاخه برگزيده ارتش ايران (سپاه پاسداران) اعمال و آن را گروه تروريستي عنوان کند - اقدامي که به گفته ايران نقض توافق هسته اي محسوب مي شود.
سنا همچنين مي تواند به صدور قطعنامه اي غير الزام آور در کنگره بپردازد تا خط مشي قدرتمندتري عليه ايران اتخاذ و از هرگونه طرحي از سوي دولت ترامپ حمايت کند.
آيا ارورپايي ها به ترامپ براي رسيدن به توافق بهتر کمک خواهند کرد؟
امضا کنندگان اروپايي توافق هسته اي – فرانسه، آلمان و انگليس – با دولت و کنگره آمريکا در حال رايزني بوده اند تا مانع خروج آمريکا از توافق شوند. آنها نيز همانند ايران مي گويند توافق هسته اي در حال اجراست و نمي توان آن را تغيير داد.
ولي اروپايي ها شايد به دنبال کمک به ترامپ برآيند. آنها در پي راه هايي براي تحکيم توافق در چارچوب محدوده کنوني يا انجام گفتگوهاي هسته اي خارج از توافق جاري هستند. انگليس راه هايي را براي اجراي صريح تر توافق پيشنهاد کرده است. فرانسه گفتگوهاي ديگري را براي انعقاد توافق در سال ٢٠٢٥ پيشنهاد داده است - در آن سال، برخي از مفاد موقت توافق پايان مي يابد و ايران از قيد برخي از محدوديت ها رها مي شود. اروپايي ها نيز شايد در اقدامات سخت تر عليه فعاليت هاي خارج از توافق هسته اي ايران مانند برنامه موشکي بالستيک اين کشور آزادتر باشند.
ولي اروپايي ها شايد خود نيز موانعي را در برابر آمريکا ايجاد کنند. آنها اعلام کرده اند در صورتي که آمريکا تحريم هايي را تجديد کند که بر کشورهاي اروپايي تأثير منفي داشته باشد و حتي اگر آمريکا از توافق خارج شود، اقدام به صيانت از روابط تجاري خود خواهند کرد و به اتفاق روسيه، چين و ايران توافق را ادامه خواهند داد.
آيا آمريکا ورق ديگري در اختيار دارد؟ به موجب برجام، اگر ايران به توافق پايبندي نشان ندهد همه اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل مي توانند از حق وتو عليه تداوم رفع تحريم هاي سازمان ملل عليه ايران استفاده کنند. اين اقدام مي تواند به فروپاشي توافق هسته اي بيانجامد.
واکنش ايران چه خواهد بود؟ ايران براي حفظ توافق به اروپا متکي است که مي تواند ميان آمريکا و اروپا شکاف ايجاد کند. ولي اگر دولت ترامپ به اعمال تحريم هاي تازه اقدام کند که از نظر ايران ماندن در توافق را بي ارزش سازد، اين کشور شايد از توافق خارج شود. ايران همچنين به اتخاذ گزينه نظامي تهديد کرده است.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۰۳۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • بایدن هم مثل ترامپ عربستان را قربانی می‌کند؟
  • حماس: اگر اسرائیل خواسته‌ها را برآورده نکند، آتش‌بسی نخواهد بود
  • فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! | ماده ۴۹ لایحه عفاف و حجاب یعنی پول بده و کشف حجاب کن! | انتقاد تند حسین شریعتمداری
  • فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است | در دکترین ما سلاح هسته‌ای وجود ندارد
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است/ در دکترین ما دسترسی به سلاح هسته ای وجود ندارد
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد