Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - يکي از چهره‌هاي اصلاح‌طلبان گفت: مي‌توان اين گلايه را از آقاي خاتمي، عبدالله نوري و موسوي‌لاري داشت که شما اگر موافق اين سخنان و مواضع تندروهاي اصلاحات نبوديد چرا مخالفت نمي‌کرديد؟ و سکوت شما آزار‌دهنده بود.
به گزارش گروه ديگر رسانه‌هاي خبرگزاري فارس، در اولين روزهاي آغاز سال تحصيلي و در دوران برگ‌ريزان اصلاح‌طلبان که با گذشت چندين ماه از روي کار آمدن ترامپ همراه است به دانشگاه علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي مي‌رويم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خودش مي‌گويد هم مورد غضب سلطنت‌طلبان است و هم حزب‌اللهي‌ها؛ از تئوريسين‌‌هاي پرکار جريان اصلاحات و فردي که بعضا روزي پنج يادداشت و مصاحبه براي رسانه‌ها دارد.
دکتر صادق‌ زيباکلام در بازارچه آب‌منگول تهران در خيابان ري و در سال 1327 متولد شد. او از طرفداران مصدق بود اما از لحاظ تشکيلاتي در حزب زحمت‌کشان به رهبري مظفر بقايي فعاليت مي‌کرد. زيباکلام يکي از حاميان آيت‌ا... هاشمي، سيدمحمد خاتمي و حسن روحاني و جزء پرکارترين منتقدان محمود احمدي‌نژاد بود. زيباکلام سال 96 معتقد است بعد از 20 سال اصلاحات نه مانيفست دارد و نه رهبر. او از منتقدان جدي رهبري کاريزماتيک رئيس دولت اصلاحات بر کل اين جريان بوده و مي‌گويد در اين جريان رهبري بايد تيمي باشد.
صادق زيباکلام دکتراي علوم سياسي از برادفورد دارد و هم‌اکنون استادتمام دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي است. زيباکلام در تابستان 1353 هنگام آمدن به ايران توسط ساواک دستگير و به اتهام خرابکاري عليه حکومت و تبليغ براي مجاهدين خلق به سه سال زندان محکوم شد. اسناد آزادشده آرشيو ملي بريتانيا در سال 2006 نشان مي‌دهد که محافل دانشگاهي، وزارت خارجه و دفتر نخست‌وزير بريتانيا هارولد ويلسون، که در آن زمان رياست دانشگاه برادفورد را برعهده داشت، تلاش زيادي را براي روشن شدن وضعيت زيباکلام و آزادي او انجام داده بودند که البته بي‌نتيجه مانده بود. وي درنهايت در شهريور 1355 پس از دو سال و يک ماه از زندان آزاد شد.
گفت‌وگوي دوساعته ما را با صادق زيباکلام مي‌خوانيد:
نزديک به يک سال است که شاهد فقدان مرحوم آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني در سپهر سياسي کشور هستيم. گمانه‌زني‌هايي از سوي برخي افراد و جريانات سياسي درباره جايگزيني ايشان مطرح مي‌شود. برخي کنشگران سياسي بر اين باورند که امثال آقاي ناطق نوري، حسن روحاني و سيدحسن خميني مي‌توانند در جايگاه ايشان قرار بگيرند. نظر شما در اين خصوص چيست؟ به نظر شما چه کسي از لحاظ خط و مشي و مرامي به آيت‌ا... هاشمي نزديک‌تر است؟
زماني شما مي‌گوييد که جانشين ايشان در مجمع تشخيص مصلحت نظام يا فرض بفرماييد در يک شوراي عالي مانند شوراي عالي سياستگذاري مثلا محيط‌زيست که براي مثال ايشان در اين جايگاه قرار داشتند.
تصميمات هاشمي بعضا منطق واکنشي داشت
آقاي هاشمي‌رفسنجاني به‌عنوان فردي تاثير‌گذار بر جريانات سياسي و کسي بوده که بيش از 30 سال در سياستگذاري‌هاي جمهوري اسلامي ايران اثر‌گذار بوده‌اند.
اين نوع دوم است که شما مي‌گوييد جايگاه ايشان را مي‌تواند در نظام جمهوري اسلامي ايران را مقداري پيچيده و دشوار تحليل کند. آقاي هاشمي چند ويژگي داشتند که اين خصوصيات به نظر من خيلي مهم است. يکي از اين موارد اعتدال ايشان و پرهيز از تصميمات شتاب‌زده بود. البته اين تصميمات بعضا براساس منطق نبود ؛ بيشتر واکنشي است تا اينکه فکري سنجيده، عميق و پخته همراه آن باشد.
اين موضوعات را از اين باب نمي‌گويم که هيچ‌کس را نداريم بلکه افرادي را داريم که شايد در ابتدا وزني نداشتند ولي تجربه سياسي کسب کردند و به مرور زمان آنها به اين نقطه رسيدند که امروزه مي‌توانند تا حدود زيادي نقش لنگرگاه نظام را که مرحوم آيت‌ا... هاشمي داشتند، بازي کنند.
ناطق‌نوري مي‌تواند به تدريج نقش هاشمي را ايفا کند
يکي از افرادي که فکر مي‌کنم مي‌تواند چنين نقشي را بازي کند آقاي ناطق‌نوري است. معتقدم ايشان مي‌تواند به مرور چنين نقشي را برعهده بگيرد. برخي ديگر از آقايان هم هستند که به تدريج به اين سمت و سو متمايل مي‌شوند. مثلا آقايان «دکتر علي لاريجاني» و «آقاي روحاني» را تا حدودي در چنين وضعيتي مي‌بينم.
لاريجاني نسبت به گذشته تغيير کرده است
آقاي دکتر علي لاريجاني يک چهره و شخصيت اصولگرا هستند ولي اگر شما دقت کنيد مي‌بينيد که بعد از 22 خرداد 88 و آن تحولاتي که اتفاق افتاد چيزي به نام تندروي يا راديکاليسم را در ايشان نمي‌توان يافت يا خيلي کم نسبت به گذشته مي‌بينيد. آقاي روحاني هم همين گونه است. البته آقاي خاتمي هم هستند ولي آقاي خاتمي وجاهت‌شان بيشتر بين جوانان، دانشجويان و تحصيلکرده‌هاست.
در هر صورت از آن کارکردي که مرحوم آيت‌ا... هاشمي داشتند افراد معدودي دارند. افرادي که بتوانند با سعه صدر و با خويشتنداري تصميم پخته‌اي بگيرند. آن سه نفري که به نظر مي‌رسد در درجه اول ناطق‌نوري و در درجه دوم روحاني و علي لاريجاني هستند. مثلا خود آقاي مهندس باهنر هم از مهندس باهنر 10 يا 15 سال پيش که يک چهره محافظه‌کار اصولگراي تندرو بود فاصله گرفته است.
جريانات راديکال اصلاحات به هاشمي حمله مي‌کردند
آقاي دکتر چه شد که جريان اصلاحات از تکفير هاشمي به تقديس هاشمي رسيد؟ تحليلگران بر اين باورند که از اواخر دهه 70 بود که جريان اصلاحات با بحث عاليجناب سرخ‌پوش شروع به تکفير آقاي هاشمي کرد. چرا؟
سوال شما را تصحيح مي‌کنم، به اين صورت نبود که جريان اصلاحات هاشمي را تکفير کند بلکه افرادي از جريانات راديکال و تندرو اصلاح‌طلب يا دوم خردادي مثل آقاي اکبر گنجي و عباس عبدي در اين موضوع نقش داشتند. خيلي از نويسندگان روزنامه‌هاي نشاط و جامعه، عصر آزادگان و صبح امروز به آيت‌ا... حمله مي‌کردند.
خاتمي اگر مخالف تخريب هاشمي بود نبايد سکوت مي‌کرد
از سوي ديگر خود حجاريان و بچه‌هاي دفتر تحکيم وحدت يا همين آقاي ابراهيم اصغرزاده جزء جريان راديکال و تندرو دوم خردادي و اصلاح‌طلب محسوب مي‌شدند که در اصل مقصر اصلي اين حادثه بودند. البته مي‌توان اين گلايه را از آقاي خاتمي، عبدا... نوري و موسوي‌لاري داشت که شما اگر موافق اين سخنان و مواضع تندروهاي اصلاحات نبوديد چرا مخالفت نمي‌کرديد؟ و سکوت شما آزار‌دهنده بود.
اين افراد بايد بيشتر براي مرحوم هاشمي ايستادگي مي‌کردند و از جريان تندروي درون جبهه اصلاحات مي‌خواستند که اين حملات و هجمه‌ها را به ايشان نداشته باشند.
اما درخصوص واژه «تقديس» هم مشکل دارم. واقعا هيچ‌وقت در جريان اصلاحات نه مرحوم آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني، خاتمي و حتي هيچ چهره و شخصيت ديگري تقديس نشدند.
مرحوم آقاي هاشمي جايگاه بسيار بالايي براي اصلاح‌طلبان داشتند و باتوجه به اينکه لنگرگاه نظام حساب مي‌شدند اصلاح‌طلبان براي ايشان احترام بيشتر از قبل قائل مي‌شدند. مخصوصا بعد از 22 خرداد 88.
اصلاح‌طلبان از سال 78 تا به امروز پوست‌اندازي کرده‌اند
زماني که اصلاح‌طلبان تندرو به ايشان حمله مي‌کردند چه سالي بود؟ سال 78 و 79 بود. امروز تقريبا حدود دو دهه از آن مقطع گذشته است. افراد در طول اين دو دهه نسبت به گذشته تغيير و تحولات بسيار داشته‌اند و حوادث و رويدادهاي متفاوتي در کشور اتفاق افتاده است. موضع‌گيري‌هاي آقاي هاشمي‌رفسنجاني تغيير کرد. تندرو‌هاي ديروز اصلاح‌طلب پخته‌تر شدند و به قول شما پوست‌اندازي کردند و متوجه شدند که يک سري شعارهايي که مي‌دادند شعارهاي درستي نبود.
آنها ديدگاه‌هايي داشتند که پشت آن تحليل‌هاي درستي نبوده و اگر کلي بخواهيم حرف بزنيم به نظر مي‌رسد هم آقاي هاشمي‌رفسنجاني مقداري مواضع‌شان متناسب و نزديک به مواضع اصلاح‌طلبان شد و هم جريانات و چهره‌ها و شخصيت‌هاي راديکال اصلاح‌طلب در 20 سال اخير به پختگي و آگاهي رسيدند.
کم نداريم اصلاح‌طلباني که در دهه 60 در راس جريان آمريکا‌ستيزي بودند
يعني شما بر اين باور هستيد که آقاي هاشمي در رفتار خود نسبت به دهه 70 تغييراتي داشتند؟
تغيير رفتار نداشت. به خيلي از کساني که امروزه ما آنها را اصلاح‌طلب مي‌دانيم در دهه 60 به هر حال اين شعار‌ها را نمي‌دادند و اين موضع‌گيري‌ها را نداشتند. ما کم نداريم اصلاح‌طلباني که در دهه 60 در راس جريان آمريکاستيزي بودند و با تمام وجود از اشغال سفارت آمريکا دفاع مي‌کردند. ولي بين آنها کم نيستند افرادي که امروز ديگر با آن نگاه به تحولات دهه 60 نگاه نمي‌کنند.
مي‌خواهم بگويم فقط در مرحوم آيت‌ا... هاشمي نبود که تغيير و تحولات به تدريج صورت گرفت. در خيلي از افراد ديگر هم اين تغيير و تحولات صورت گرفت. آقاي خاتمي امروز و آقاي خاتمي مهر 66 از زمين تا آسمان با هم فرق داشته و متفاوت فکر مي‌کنند.
آقايان موسوي‌خوييني‌ها، بهزاد نبوي، ابراهيم اصغرزاده، سعيد حجاريان، مصطفي تاج‌زاده و بسياري از افراد ديگر در اين مدت 30 سال دچار قبض و بست‌هايي شدند. شما اگر دهه 60 به مهندس بهزاد نبوي يا حجاريان و تاج‌زاده مي‌گفتيد که مثلا آزادي، دموکراسي و... اينها به شما مي‌خنديدند و اين دغدغه‌ها براي آنها جوک بود و مي‌گفتند اينها ترشحات بورژوازي غربي و فرهنگ غربي است.
آن روز اين افراد شعارها و حرف‌هاي انقلابي مي‌دادند و از مبارزه با استعمار و استکبار، مبارزه با آمريکا، آزادي قدس و نابودي اسرائيل حرف مي‌زدند.
ولي بايد سر همه آنها به سنگ مي‌خورد تا متوجه بشوند که آزادي هم خيلي چيز مهمي است. انتخابات آزاد هم خيلي مهم است. اصغرزاده بايد در انتخابات مجلس شوراي اسلامي رد صلاحيت شود تا ديگر از اين شعارها ندهد.
مي‌گويم خيلي از ما تغيير و تحول پيدا کرده‌ايم. آقاي هاشمي‌رفسنجاني و اصلاح‌طلب‌ها تغيير کردند و يک نزديکي پيش آمد که اسمش را تقديس نمي‌گذارم.
روحاني تعمدا از هاشمي در مراسم تحليف نام نبرد
چه اتفاقي افتاد که آقاي روحاني در مراسم تحليف و تنفيذ با اينکه حمايت آقاي هاشمي را داشت اسمي از ايشان نبرد و از ايشان تشکر نکرد ولي از بيت امام اسم بردند؟
آقاي روحاني مقدار زيادي تغيير کرده است. چند دليل وجود دارد براي اين کار. اولا ايشان آگاهانه از مرحوم اسم نبردند. ببينيد زماني است که شما يک کاري را انجام مي‌دهيد، بعدا وقتي به شما مي‌گويند که چرا اين کار را کرده‌ايد، مي‌گويد خيلي چيز مهمي نبوده است.
روحاني به صورتي از هاشمي اعلام برائت کرد
معتقدم که آقاي روحاني در مراسم تحليف و تنفيذ تعمدا نامي از آيت‌ا... هاشمي نبرد. مهم‌ترين علت آن هم اين است که ايشان مي‌خواستند اين پيام را به اصولگرايان بدهند که من هيچ ارتباطي با هاشمي ندارم و من را با هاشمي محشور نکنيد و به هاشمي مربوط نمي‌شوم و به صورتي از هاشمي اعلام برائت کرد و خود را از نزديکان جريان اصولگرايي دانست.
روحاني قبل از انتخابات مواضع راديکال و جسارت‌آميز داشت
آقاي روحاني نيازي مي‌ديدند که به اصولگرايان نزديک شوند؟
بله نياز مي‌ديد که اين نزديکي رخ بدهد. قبل از انتخابات 29 ارديبهشت اگر دقت کنيد در مواضع آقاي روحاني يک حالت راديکاليسم و جسارت به وجود آمده بود که راي مردم مهم است و ما بايد به راي مردم تمکين کنيم. منتها رعد و برق‌هايي زده شد و ايشان مقدار زيادي کوتاه آمدند و عملا ترمز گرفتند.
رعد و برق‌ها چه بود؟
رعد و برق‌ها اين بود که به هرحال گفته شد راي مردم خيلي هم محل مشروعيت نمي‌تواند به وجود بياورد. مشروعيت نظام ما از ولايت فقيه مي‌آيد، ولي‌فقيه در عصر غيبت جانشين امام معصوم است.
روحاني داشت به شرايط دوران بني صدر نزديک مي‌شد
ايشان با راي مردم رئيس‌جمهور شد. مگر ولايت فقيه ايشان را به رياست‌جمهوري منصوب کردند؟
خير. يعني اينکه روحاني نگويد مشروعيت از راي مردم مي‌آيد. در نظام جمهوري اسلامي ايران راي مردم کافي نيست. براي مشروعيت، ضوابط و چيزهاي ديگري هم هست که همان ولايت فقيه مي‌شود. اينکه شما تاکيد کنيد روي راي مردم و از يک جريان خاص بخواهيد از شما حمايت کند کشور دچار دوقطبي مي‌شود. همان اصطلاحي که مقام معظم رهبري به کار گرفتند. مردم دليلي ندارد که بيايند رودرروي همديگر قرار بگيرند. اگر دوقطبي صورت بگيرد آن شرايطي که در دوران بني صدر بود به وجود مي‌آمد. اينها باعث شد که آقاي روحاني مقداري به خود بيايند و به هرحال يک مقداري خويشتنداري کنند.
روحاني سعي مي‌کند فاصله‌اش را با اصلاحات و هاشمي حفظ کند
پس از ديدگاه شما آقاي روحاني داشت راه بني‌صدر را ادامه مي‌داد؟
راه بني‌صدر را ادامه نمي‌داد، ولي به هر حال ايشان به اعتبار آن 24 ميليون راي خيلي داشت صحبت مي‌کرد. سخناني که موجب شد عده‌اي به ايشان تذکر دهند که آقا فقط راي مردم نيست و خيلي چيزهاي ديگري هم در اين کشور هست. بعد از اين ايشان سعي کرد فاصله‌اش را هم با اصلاح‌طلبان مشخص کند و هم با آقاي خاتمي و هاشمي، تا مقداري از آن التهاب‌هاي دم انتخاباتي بکاهد.
دولت در سايه يکي از ملزومات دموکراسي است
آقاي جليلي بعد از انتخابات 96 بحثي را در جريان اصولگرا با موضوع ايجاد دولت در سايه مطرح کردند. آقاي حجاريان و ميردامادي به دليل وجود انتقادات به دولت آقاي روحاني، معتقدند جريان اصلاحات بايد پيگير تشکيل پارلمان و دولت در سايه باشد. نظر شما در اين‌باره چيست؟
پارلمان در سايه خيلي معنا و مفهومي ندارد ولي دولت سايه چرا. يعني اپوزيسيون رسمي و قانوني در برابر آقاي روحاني و اتفاقا يکي از ملزومات دموکراسي هم همين است. دولت سايه يعني دولتي که اگر در انتخابات بعدي راي اکثريت را بياورد، دولت آينده مي‌شود. منتها نقش دولت در سايه امروز اين است که اپوزيسيون باشد. به نظر من يکي از شاخصه‌هاي دموکراسي همين موضوعات است. به هرحال بايد به دولت اين پيام رسانده شود که «آقا تو فکر نکني همه کارهايت درست است».
اصلاح‌طلبان نياز به ايجاد يک رهبري دسته‌‌جمعي دارند
بحث پارلمان در سايه به خاطر ضعف‌هاي نمايندگان اصلاح‌طلب مجلس و ليست اميد مطرح شد. چون به نظر اکثر تحليلگران سياسي نمايندگان گفتمان اصلاحات از توانايي لازم براي اداره مجلس برخوردار نيستند و بايد پارلمان در سايه اصلاح‌طلبي شکل گرفته و خواسته‌هاي اين جريان را با فشار از بيرون مجلس پيگيري کند.
خير. اين‌گونه فکر نمي‌کنم که با تشکيل پارلمان اتفاق فوق‌العاده‌اي رخ دهد. چيزي که امروز مورد نياز اصلاح‌طلبان خواهد بود، ايجاد يک رهبري دسته‌جمعي براي جريان اصلاحات است. امروز جريان اصلاحات يک رهبر سمبليک به نام سيدمحمد خاتمي دارد. ولي آن رهبر سمبليک هيچ کارکرد اجرايي و عملي ندارد. آقاي خاتمي را که کنار مي‌گذاريد؛ بعد صحبت شوراي عالي اصلاح‌طلبان مي‌شود. بعد از ايشان عارف، کرباسچي، مرعشي، موسوي‌لاري و عبدا... نوري وجود دارند. ببينيد انسجام در رهبري جريان اصلاحات وجود ندارد. مثلا به مردم بگويند آقا جان اين 20 نفر شوراي عالي اصلاح‌طلبان هستند و در مورد سياست خارجي نظر مي‌دهند يا در مورد عملکرد ليست اميد در مجلس يا عملکرد آقاي روحاني نظر مي‌دهند. اين مجموعه در مورد نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 که چه افرادي بايد باشند نظر مي‌دهد. يا اينکه در مورد ليست نامزد‌هاي اصلاح‌طلبان براي انتخابات 98 نظر مي‌دهند. امروز چنين مجموعه‌اي را اصلاح‌طلبان ندارند. جريان اصلاح‌طلب يک بدنه خيلي بزرگ دارد که پايگاه اجتماعي‌اش است. يعني همان قريب به 24 ميليون راي که ميليون‌ها دانشجو، نويسنده، تحصيلکرده، صاحبان حرف، مشاغل، پزشک، مهندس و وکيل آن را تشکيل مي‌دهد.
در جريان اصلاحات رهبري که حرفش حجيت داشته باشد نداريم
متاسفانه يک رهبري که بتوانيم بگوييم حرفش حجت دارد براي همه افراد و گروه‌هاي اصلاح‌طلب وجود ندارد. خيلي اتفاق افتاده مثلا آقاي عارف يک چيزي گفتند بعد يک نفر ديگر مثلا با او مخالفت کرده است. خب اين نظر شخص آقاي عارف است. بايد از اين وضعيت بيرون بيايم و اصلاح‌طلبان يک رهبري منسجم داشته باشند.
فراکسيون اميد دور از انتظار عمل مي‌کند
به نظر شما در دهه گذشته چه کساني با اسم و رسم اصلاح‌طلبي به جريان اصلاحات ضربه زدند؟
واقعا نمي‌توانم روي افراد دست بگذارم و بگويم اين فرد به اسم اصلاحات، به اصلاح‌طلبان ضربه زد. برخي از رفتارهاي جريان اصلاح‌طلب مطابق انتظارات مردم نبود. فراکسيون اميد بيش از 100 نماينده دارد. يعني يک‌سوم مجلس. غير از محمود صادقي و علي مطهري نماينده فراکسيون اميد را نديده‌ام که قبل از دستور حرفي زده يا موضع‌گيري داشته باشند. در جريان انتخابات مجلس دهم وقتي ليست اميد تعدادشان به 104 نفر رسيد من گفتم اولين و مهم‌ترين و جدي‌ترين انتظاري که راي‌دهندگان از فراکسيون اميد دارند اين است که لايحه اصلاح قانون انتخابات را به جريان بيندازند.
تاجيک حرف مطبوع اصلاحات را نمي‌زند
آقاي تاجيک در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود که پاشنه آشيل اصلاح‌طلبي، اصلاح‌طلبان دروغين و کاذب هستند، به خاطر همين مي‌خواستم بدانم شما هم به چنين چيزي معتقديد؟
با اين نظر دکتر تاجيک به‌رغم احترامي که براي ايشان قائلم موافق نيستم. دکتر تاجيک بعد از حوادث 22 خرداد 88 يک جور آزردگي خاطر و کدورت نسبت به جريان اصلاحات پيدا کردند و از 88 به اين طرف من هيچ‌وقت ايشان را نديدم که کلامي مطبوع، گرم و صميمانه در مورد اصلاح‌طلبان بگويند؛ هر چه گفته‌اند انتقاد و حمله بوده است.
خب البته ايشان حتما دلايلي براي برخوردهاي خود دارند ولي واقعا معتقدم که بزرگ‌ترين ضعف جريان اصلاحات، اين نيست که عده‌اي آمدند و به دروغ خودشان را به اصلاح‌طلبان بستند تا مواهبي به دست بياورند.
اولين مشکل با اين گزاره اين است که اصلاح‌طلب بودن چه مواهبي دارد؟ حداکثر موهبتي که مي‌تواند براي شما ايجاد کند اين است که شما برويد مجلس. وقتي مي‌بينند شما هيچ کاري در مجلس نکردي ديگر به شما راي نمي‌دهند. اين هم ربطي به اصلاح‌طلبان ندارد.
اصلاح‌طلبان بايد خودشان را بازتعريف کنند
هرکسي ممکن است مسئوليتي به دست آورد و بعد آن انتظارات را برآورده نکند. من خودم دو ايراد اساسي و بزرگ به جريان اصلاحات وارد مي‌دانم. ايراد اول فقدان رهبري در جريان اصلاحات است. اين جريان نياز به آن دارد که يک رهبري دسته‌جمعي داشته باشد. اشکال دوم اين است که اصلاح‌طلبان بايد خودشان را بازتعريف کنند. يعني اگر شما مي‌گوييد من صادق زيبا‌کلام، اصلاح‌طلبم يعني چه؟ يعني من چه مي‌خواهم؟ عدالت مي‌خواهم؟ مبارزه با آمريکا مي‌خواهم؟ محو نظام سلطه مي‌خواهم؟ چه مي‌خواهم که به خودم مي‌گويم اصلاح‌طلب.
معتقدم که اصلاح‌طلبي بايد بازتعريف شود و اصلاح‌طلبي به تدريج بشود دموکراسي‌خواهي. مثلا بگويم فلاني دموکراسي‌خواه است. اين روزنامه به دموکراسي‌خواهان نزديک است.
اگر اصلاحات رهبر داشت با چنين ليست‌هاي انتخاباتي روبه‌رو نبوديم
دموکراسي‌خواهي که شما تعريف کرديد عملا به گفته خود همسنگران شما در درون جريان اصلاحات در انتخابات شوراي شهر و مجلس رعايت نشد. به‌عنوان مثال آقاي رهامي مطرح کردند که از سوي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان دستور دادند که با آيت‌ا... مومن و آيت‌ا... يزدي ديدار نکنيد و نوعي استبداد در اين شورا حاکم است. به نظر شما با وجود اين دست مباحث، دموکراسي يا دموکراسي‌خواهي در جريان اصلاح‌طلب حال حاضر وجود دارد؟
بله حرف شما درست است. در جريان انتخابات مجلس دهم به شخصه به بسياري از استان‌ها رفتم و اختلافات بسيار زيادي را در شهرها مشاهده کردم. بحث‌ها هم بر سر اين بود که در ليست مجلس شوراي اسلامي يک شهر نامزد نهايي معرفي شده از سوي ليست اميد، اصولگرا بوده و هيچ سنخيتي با اصلاح‌طلبان ندارد.
از ليست مجلس بدتر، ليست نامزدهاي شوراي شهر تهران بود. به نظر من تمام اين موارد به فقدان رهبري در جريان اصلاحات برمي‌گردد. اگر رهبري در جريان وجود داشته باشد، نامزد مجلس يا شوراي شهر با اصول و موازين دموکراسي‌خواهي مواجه مي‌شود و خود را با نظر جمع تطبيق داده و هماهنگ مي‌سازد.
بازهم تاکيد مي‌کنم که در صورت وجود رهبر در اين جريان، خيلي از مشکلات بروز و ظهور پيدا نمي‌کرد. به شخصه در انتخابات مجلس دهم شاهد بودم که واقعا چه چيزهايي به نام اصلاحات اتفاق افتاد که اصلا هيچ ارتباطي با جريان اصلاحات نداشت. نمونه بارز آن رفتار امروز نمايندگان عضو فراکسيون اميد است. اين را روزنامه فرهيختگان ننوشته است بلکه اين را صادق زيباکلام خطاب به نمايندگان ليست اميد مي‌گويد که آقايان شما چگونه به چشمان مردمي که به‌عنوان دموکراسي‌خواه به شما راي داده‌اند مي‌توانيد نگاه کنيد؟شما دقيقا چه فعل اصلاح‌طلبانه و دموکراسي‌خواهانه‌اي در اين دو سال انجام داده‌ايد؟ نمايندگان اصلاح‌طلب ليست اميد به مردمي که به آنها راي داده‌اند نگاه کنند و بگويند من اين کار را کردم و اين حرف را زدم و اين موضع‌گيري را داشتم. چه چيزي براي گفتن دارند؟
آقاي دکتر البته به نظر مي‌رسد اصل سخن شما با دکتر تاجيک يکي است. به نظر مي‌رسد شبه‌اصلاح‌طلبان اکنون بر سر قدرت هستند و اصلاح‌طلب‌هاي واقعي به دور از قدرت قرار دارند.
وقتي شوراي نگهبان فردي را که اصلاح‌طلب شناسنامه‌دار است رد صلاحيت مي‌کند نمي‌توان انتظار زيادي داشت.
در شوراي شهر آقاي حکيم‌پور، ‌خانم دانشور و خيلي‌هاي ديگر از سوي همين شوراي نگهبان تاييد صلاحيت شدند ولي در ليست اميد قرار نگرفتند از سوي ديگر شوراي نگهبان در انتخابات رياست‌جمهوري يازدهم آقاي عارف را تاييد کرد ولي در ادامه اين خود اصلاح‌طلبان به رهبري آقاي خاتمي بودند که او را از انتخابات کنار گذاشتند، آقاي عارف معاون اول آقاي خاتمي و نزديک‌ترين فرد به رئيس دولت اصلاحات بودند.
همه اين مواردي که شما مي‌گوييد قبول دارم منتها بخشي از مشکلي که دکتر تاجيک مطرح مي‌کنند به اينجا باز مي‌گردد که اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار نمي‌توانند وارد عرصه شوند. وقتي آنها نباشند رده‌هاي دوم و سوم، ليست اميد را تشکيل مي‌دهند.
آقاي عارف و حکيمي‌پور و خانم دانشور که از اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار هستند و مردم جريان اصلاحات را با اين افراد مي‌شناسند. پس شوراي نگهبان اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار را تاييد کرد ولي خودشان از گزينه‌اي ديگر حمايت کردند.
ما گفتيم اصلاح‌طلب. ولي در خيلي از موارد واقعا اين افراد اصلاح‌طلب نبوده و نيستند. آنان اصولگراياني بودند که دشمني‌شان با اصلاحات کم بود. ما دو گزينه بيشتر نداشتيم؛ يا بايد در انتخابات شرکت نمي‌کرديم يا اينکه افرادي را که حداقل نمره 10 مي‌گيرند وارد ليست کنيم. من معتقد بودم که بايد اين کار را بکنيم و کساني که نمره 10 مي‌گيرند بايد وارد عرصه شوند تا حداقل تندروها از ورود به مجلس باز بمانند.
اصلاح‌طلبان مجبور به حمايت از روحاني شدند
به نظر شما چه شد که راديکاليسم ايدئولوژيک به يک پراگماتيسم رسيد؟ چگونه جريان اصلاحاتي که نقطه عطفش 18 تير 78 بوده، در سال 92 به‌عنوان نامزد مورد حمايتش در انتخابات رياست‌جمهوري به سخنران مراسم 23 تير 78 رسيده است، نامزدي که تندروهاي اصلاح‌طلب آن زمان او را آشوبگر مي‌خواندند؟
شرايط و اقتضائات سياسي کشور اين را به اصلاحات تحميل کرد. يعني در يک شرايطي قرار گرفتند که عارف را کنار بگذارند و بروند به دنبال روحاني تا او براي انتخابات در صحنه حاضر شود.
توان اجرايي روحاني از عارف بيشتر بود
جريان اصلاحات چرا عارف را براي روحاني قرباني کرد؟
بنده يکي از اصلاح‌طلباني هستم که سال 1392 معتقد بودم عارف بايد به نفع روحاني کنار برود. مرحوم هاشمي‌رفسنجاني و خاتمي هم اين موضع را داشتند. دليل حمايت اين بود که توان اجرايي روحاني خيلي بيشتر از عارف بود.
بخشي از ناکارآمدي فراکسيون اميد به عارف بازمي‌گردد
مگر آقاي عارف نسبت به آقاي روحاني به اصلاح‌طلبان نزديک‌تر نبود؟
توان اجرايي عارف را در مجلس دهم مشاهده مي‌کنيم. ايشان رئيس فراکسيون اميد است. بخشي از ناکارآمدي فراکسيون اميد به نظر من به ناکارآمدي دکتر عارف برمي‌گردد. منتها عارف نباشند چه کسي باشد؟ فرد ديگري را نداريم. آقاي عارف تنها کسي است که اصولگرايان مي‌گويند ما حاضريم از شما قبول کنيم.
مي‌فرماييد که از فيلتر شوراي نگهبان در سال 92 يک گزينه اصلاح‌طلب واقعي به نام آقاي محمدرضا عارف عبور کرده است. بعد مي‌گوييد من معتقد بودم آقاي روحاني توان اجرايي‌اش بيشتر است. در صورتي که توان اجرايي آقاي روحاني را تجربه نکرده بوديد چگونه عارف، معاون آقاي خاتمي را به نامزدي که به نظر شما اصولگرا بود، ترجيح داديد؟
اين بحث ديگري است که توان اجرايي روحاني چقدر و توان اجرايي عارف چقدر است.
چه شد که اصلاح‌طلبان از يک اصلاح‌طلب به يک عضو جامعه روحانيت و دبير شوراي عالي امنيت ملي رسيدند؟
شرايط و اقتضائات و الزامات واقعي جامعه ما را به اين انتخاب کشاند. تاجري که در بازار يک اسم و رسمي دارد و در نياوران منزل شخصي‌اش است که بعدا ورشکسته مي‌شود، مجبور مي‌شود بيايد در نارمک يک آپارتمان 80 متري اجاره کند. بعد شما مي‌گوييد چه شد که آمدي نارمک؟ بالاخره اقتضائات و واقعيت‌ها او را اين چنين کرد.
به نظر شما آيا اين اقتضائات و الزامات سال 96 هم خودش را نشان داد؟ زماني که آقاي جهانگيري کانديدا شدند و با وجود اينکه از اصلاح‌طلبان مورد اطمينان آقايان هاشمي و خاتمي هم هستند باز به ايشان فشار آوردند و قرباني کردن عارف به نفع روحاني را اين بار براي جهانگيري امتحان کردند؟
از اول هم قرار بود ما پشت روحاني باشيم. منتها معني اين حرف آن نيست که پس هر کاري روحاني مي‌کند درست است. خير، از بعد انتخابات 96 منظما از آقاي روحاني انتقاد کردم.
ليست اميد مجلس و شوراي شهر مورد تاييد من نيست
آيا کساني که امروز در شوراي شهر تهران هستند اصلاح‌طلبان واقعي‌اند؟ چون در شوراي شهر فيلتري به نام شوراي نگهبان وجود نداشت و احراز صلاحيت‌ها دست دولت آقاي روحاني بود؟
خير اين چنين نيست. ليست اميد در مجلس و شوراي شهر مورد تاييد من نيست.
برخي اصلاح‌طلبان معتقدند با اين کارنامه ديگر نبايد از روحاني حمايت کرد
وقتي شما از يک ليست و يک فرد در انتخابات حمايت مي‌کنيد و براي او پيام تصويري ارسال مي‌کنيد و رهبر سمبليک اصلاحات آقاي خاتمي از او حمايت مي‌کند، پس نمي‌توانيد خودتان را از نتيجه عملکرد هشت ساله او کنار بکشيد و به مردم پاسخ بدهيد ما که او را اصلاح‌طلب نمي‌دانستيم.
بله، شما کاملا درست مي‌فرماييد. اين اختلاف نظر و اختلاف ديدگاه در جريان اصلاح‌طلب وجود دارد. برخي از دوستان اصلاح‌طلب مي‌گويند با اين کارنامه‌اي که روحاني داشته ما اگر بيش از اين پشت روحاني بايستيم سرمايه اجتماعي‌مان را از دست مي‌دهيم و ديگر نبايد از او حمايت کنيم.
روحاني حداقل انتظارات ما را برآورده نکرده است
ما در مقطعي مجبور شديم از او حمايت کنيم. ايشان حداقل انتظارات ما را هم برآورده نکرده است. کم نيستند اصلاح‌طلباني که اين را مي‌گويند و دکتر تاجيک هم اين نظر را دارند. ولي معتقدم جريان اصلاحات بايد تمام‌قد از روحاني حمايت کند.
روحاني وقتي درباره حقوق شهروندي صحبت مي‌کند بي‌اختيار خنده‌ام مي‌گيرد
پس نتيجه عملکرد آقاي روحاني را مي‌پذيريد؟
از او حمايت مي‌کنيم براي اينکه شرايطي را که درونش قرار گرفته، مي‌دانيم. آگاه هستيم و مي‌فهميم شرايط او چگونه است. مورد دوم اين است که مي‌دانيم اين فرد ذاتا يک فرد اصولگرا بوده و هيچ‌وقت روحاني را فردي که طرفدار دموکراسي و آزادي باشد نمي‌دانم. هر بار که روحاني درباره حقوق شهروندي صحبت مي‌کند بي‌اختيار خنده‌ام مي‌گيرد.
با آمپلي‌فاير از روحاني انتقاد مي‌کنم
از روحاني انتقاد مي‌کنيد؟
با بلندگو. با بزرگ‌ترين آمپلي‌فاير از او انتقاد مي‌کنم و کرده‌ام. امروز خيلي از اصلاح‌طلبان معتقدند انتخاب آقاي روحاني درست بوده و همچنان بايد پشت او بايستيم ولي از او انتقاد مي‌کنيم.
از 84 دولت دوم خاتمي به دولت احمدي‌نژاد رسيديم، به نظر شما اين احتمال وجود دارد که از دولت دوم روحاني به فرد اصولگرا برسيم يعني بدنه اجتماعي طرفدار روحاني در انتخابات 1400به سمت رقيب گرايش پيدا کند و بار ديگر به احمدي‌نژاد ديگري راي دهند؟
بله. معتقدم اگر روحاني در عرصه اقتصاد موفق نشود رئيسي با 25 ميليون راي رئيس‌جمهور خواهد شد. يا يک فرد ديگر مثل احمدي‌نژاد مي‌آيد. امکان بازگشت به پوپوليسم خيلي زياد است. البته اگر روحاني در اقتصاد موفق نشود. چون مي‌دانيم از نظر سياسي، اجتماعي و حقوق شهروندي خيلي نمي‌تواند موفق شود و از او انتظار هم نداريم که موفق شود. اگر هفت ميليون بيکار و رکود همچنان باقي بماند و اگر صادرات همچنان نتواند از کشور راه خروج را پيدا کند. اگر قيمت توليد شده در ايران غيرقابل رقابت با ترکيه و... باشد و در يک کلام اگر از نظر اقتصادي ايشان موفق نشود بازگشت احمدي‌نژاد، رئيسي، ضرغامي، قاليباف و ديگران بالا مي‌رود.
اصلاح‌طلبي امروز چيزي جز لفظ نيست
اگر امروز يک جوان دهه هفتادي و هشتادي بيايد و از شما بپرسد مانيفست اصلاح‌طلبان چيست، به او چه خواهيد گفت؟ چرا جريان اصلاح‌طلب از دوم خرداد سعي و تلاش نکرده که گفتمان توليد کند و به دادن شعارهاي کلي بسنده کرده است؟ شما حتي گفتيد ما هنوز در رهبري جريان اصلاحات مانده‌ايم و يک بنده‌خدايي يک حرفي مي‌زند که همه ما مجبوريم برويم پشت او و حرف او را درست کنيم و از او حمايت کنيم؟
شما خيلي براي خودتان دسته‌گل نفرستيد. آن دهه هفتادي مي‌تواند اين را از اصولگراها هم بپرسد. مانيفست اصولگرايي چيست؟ لاريجاني مي‌گويد من اصولگرا هستم. احمدي‌نژاد هم از اين طرف مي‌گويد و رئيسي و مصباح هم از آن طرف. من که دارم انتقاد مي‌کنم. مي‌گويم اصلاح‌طلبي بايد خودش را بازتعريف کند و باز تعريفش هم به جز دموکراسي‌خواهي چيز ديگري نيست.
يعني اگر خودش را باز تعريف نکند اين ابهام براي هميشه باقي خواهد ماند. شما درست مي‌گوييد. اصلاح‌طلبي يعني چه؟ يک دهه هفتادي، يک دهه هشتادي مي‌تواند از اصلاح‌طلبان بپرسد که شما چه مي‌خواهيد؟ شما به دنبال چه هستيد؟ فرض بگيريم موانعي که آقاي زيباکلام مي‌گويد نباشد. شما در جمهوري اسلامي چه‌کار مي‌خواهيد بکنيد؟ راست مي‌گوييد شما. بايد يک چنين مانيفستي باشد. اصلاح‌طلبي در حال حاضر فقط يک لفظ است. در زمينه رهبري بايد تجديد سازمان کنند و يک رهبري منسجم، درست و حسابي را ايجاد کنند.
اصلاح‌طلبان در فرم و مانيفست بايد رسما حرف بزنند. بايد بگويند مثلا در مورد سوريه و آمريکا ما چگونه فکر مي‌کنيم. اينها بايد مشخص باشد که اکنون چنين نيست. شما مي‌گوييد مانيفست من مي‌گويم منشور. يک فرد ديگر ممکن است بگويد يک چيز ديگر.
رابطه رفرميسم با محافظه‌کاري چيست؟ اصلا رابطه‌اي با هم دارند؟
محافظه‌کاري يعني حفظ وضع موجود. محافظه‌کاران طالب و خواهان حفظ وضعيت موجود هستند. حالا يا به واسطه منافع اقتصادي و سياسي‌شان مي‌خواهند وضع موجود حفظ شود يا به خاطر منافع اقتصادي خود. آنها با تغيير و تحول موافق نيستند. اصلاحات و اصلاح‌طلبي يعني جريان فکري که جدا از دموکراسي‌خواهي، کمي خواهان تغيير و تحول در جامعه است.
اعتدال را گفتمان نمي‌دانم
شما جريان اعتدال را يک گفتمان و يک جريان مي‌دانيد؟
هرگز. اعتدال را يک روش مي‌دانم. يک روش که ميانه‌روي داشته باشد و از تندروي پرهيز کند. حالا چه تندروي محافظه‌کاران و چه تندروي اصلاح‌طلبان. من اعتدال و ميانه‌روي را يک روش عملکرد سياسي مي‌دانم نه فلسفه سياسي.
روحاني نسبت به هاشمي بغض و کينه داشت
برويم به انتخابات سال96. مرحوم آيت‌ا... هاشمي مي‌گفتند که راي آقاي روحاني سه درصد بود و بعد از حمايت ما به بالاي 50 درصد رسيد.
يکي از دلايلي که روحاني اسمي از مرحوم آيت‌ا... هاشمي نبرد همين است. روي آقاي هاشمي بغض و کينه دارد که اسم او را نمي‌برد. چون خيلي خوشش نمي‌آيد که هاشمي در مقابل او ظاهر شود و ديگران بگويند اگر اين نبود، تو راي نمي‌آوردي يا خاتمي اگر نبود شما معلوم نبود دو ميليون و 400 هزار راي هم بياوري، چه برسد به 24 ميليون.
البته از سوي ديگر به دنبال آن است تا اعلام کند من به اينها (هاشمي و خاتمي) کاري ندارم و خودم (حسن روحاني) هستم و راي 24 ميليون را خودم آوردم. اگر يادتان باشد احمدي‌نژاد هم دقيقا اين‌گونه بود. بعد از سوم تير 84 ايشان برگشت گفت من وام‌دار هيچ حزبي نيستم. روحاني هم امروز مي‌خواهد بگويد که من با کسي کاري ندارم.
حمايت اصلاحات از روحاني نبود او يک ميليون راي مي‌آورد
شما به‌عنوان يک کنشگر معتقديد علت پيروزي آقاي روحاني در سال 92 و 96 چه بود؟
معتقدم که بدنه اجتماعي اصلاح‌طلبان در 92 و 96 از ايشان حمايت و پشتيباني کرد. اگر آن حمايت وجود نداشت سال 92 ايشان به جاي 19 ميليون، يک ميليون راي مي‌آورد و سال 96 هم فکر نمي‌کنم ايشان سه تا چهار ميليون راي مي‌آورد.
روحاني ذاتا اصولگراست
پس چرا آقاي روحاني در کابينه کمتر از طيف اصلاح‌طلب استفاده کرد؟
خود ايشان هم ذاتا فرد اصولگرايي است. ايشان هيچ‌وقت اصلاح‌طلب و دموکراسي‌خواه نبوده است. البته براي انتخاب وزير مشکل داشت.
جناب دکتر چه مشکلي؟ محمود احمدي‌نژاد وزير زن گذاشت و قبل از روحاني اين کار را کرده بود. پس يعني مشکلي از جايي نبود ولي جناب روحاني به وعده خود عمل نکردند؟
عرض کردم ايشان اصولگراست و خيلي نبايد از ايشان انتظاري داشته باشيم. نظام با احمدي‌نژاد راه مي‌آمد. مراکز قدرت با احمدي‌نژاد راه مي‌آمدند. بنابراين ايشان مي‌توانست وزير زن بياورد. نظام با روحاني راه نمي‌آيد. بنابراين ايشان نمي‌توانست از زنان در کابينه استفاده کند.
اگر شرط‌بندي آزاد بود قطعا روي تيم اقتصادي روحاني شرط نمي‌بستم
نظرتان راجع به تيم اقتصادي دولت آقاي روحاني چيست؟
خيلي اميدوار نيستم. اگر شرط‌بندي در جمهوري اسلامي آزاد بود قطعا روي تيم اقتصادي روحاني شرط نمي‌بستم.
با ناکامي روحاني تا سال 1400 احمدي‌نژاد ديگري تکرار خواهد شد
يعني در 1400 احتمال تغيير رويکرد مردم از روحاني به يک نامزد اصولگرا خيلي بالاست؟
بله. آن اتفاق خيلي جدي است که در 1400 در نتيجه ناکامي روحاني يک احمدي‌نژاد ديگر تکرار شود و هيچ استبعادي ندارد که در نتيجه ناکامي روحاني در 1400 سوم تير 1384 دومرتبه تکرار نشود.
آقاي عليخاني گفته بودند حتي اگر آقاي روحاني وزير زن هم به مجلس معرفي مي‌کرد، مجلس و اعضاي فراکسيون اميد که به بي‌طرف راي نداد، صد درصد به وزير زن هم راي نمي‌داد.
نه بيخود مي‌گويد. مگر خداست نعوذ‌بالله؟ شايد راي مي‌دادند.
شانس جهانگيري براي انتخابات 1400 بالاست
تا کي قرار است اصلاح‌طلبان پشت يک نفر ديگري باشند مثل آقاي روحاني، سال 1400 را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
تا وقتي شوراي نگهبان اجازه ندهد اصلاح‌طلبان واقعي در انتخابات حاضر شوند، شانس آقاي اسحاق جهانگيري در 1400خيلي زياد است.
آقاي جهانگيري و آقاي عارف را اصلاح‌طلب واقعي نمي‌دانيد؟
چرا مي‌دانيم، ولي توان اجراي آقاي روحاني خيلي بيشتر از آقاي عارف بود.
به نظر شما آقاي روحاني براي 1400 بين آقاي لاريجاني و جهانگيري کدام را انتخاب مي‌کند؟
سخت است. نمي‌دانم علي لاريجاني براي کسب سمت رياست‌جمهوري چقدر جدي است.
لاريجاني بايد با اصلاح‌طلبان کنار بيايد
به نظر شما خود اصلاح‌طلبان چگونه رفتار مي‌کنند، يعني بين آقاي لاريجاني و آقاي جهانگيري چه کسي را انتخاب خواهند کرد؟
اگر لاريجاني بخواهد در مقابل اصلاح‌طلبان قرار بگيرد داستان روحاني و رئيسي دوباره تکرار مي‌شود. ولي اين سري با حضور جهانگيري و علي لاريجاني اين اتفاق خواهد افتاد. اما سوال اين است که آقاي لاريجاني شما چطور مي‌خواهيد وارد عرصه انتخابات رياست‌جمهوري شويد؟ آيا مي‌خواهيد در برابر اصلاح‌طلبان قرار بگيريد؟ يعني به‌گونه‌اي که قاليباف و رئيسي وارد شد؟ يا اينکه نه شما مي‌خواهيد بخشي از اصلاح‌طلبان هم بيايند از شما پشتيباني کنند. آن‌وقت من معتقدم اولين کاري که ايشان بايد بکنند اين است که ايشان مساله اسحاق جهانگيري را حل کند. يعني اگر قرار باشد هم اسحاق جهانگيري باشد و هم علي لاريجاني اين نمي‌شود. لاريجاني تنها شانسي که دارد اين است که موفق شود با اصلاح‌طلبان کنار بيايد و بخشي از آنها را هم با خودش همراه کند. يعني دقيقا کاري که روحاني کرد. در غير اين صورت هيچ شانسي ندارد.
نشستن لاريجاني کنار خاتمي شروع فعاليت‌هاي انتخابي او بود
نشستن کنار آقاي خاتمي را در همين راستا مي‌بينيد؟
اين مي‌تواند شروعش باشد.
اگر لاريجاني اصلاح‌طلبان را با خود همراه کند راي مي‌آورد
آقاي عارف هم يکسري تحرکات شروع کرده است براي 1400. آيا براي ايشان شانسي قائل هستيد؟
خير. من معتقدم اگر علي لاريجاني سعي کند که بخشي از اصلاح‌طلبان را با خودش همراه کند و به آنها بگويد که من رئيسي، قاليباف و رضايي نيستم و «من روحاني خواهم بود» شانس بسياري مي‌آورد تا راي بياورد.
اصلاح‌طلبان مجبورند تا يک دهه آينده با معتدلين ائتلاف کنند
عارف گفته اصلاح‌طلبان به دنبال اين هستند که در انتخابات 98 و 1401 ديگر ائتلافي با اعتداليون نداشته باشند. نظر شما چيست؟
ما اصلاح‌طلبان در شرايطي هستيم که چه بخواهيم چه نخواهيم براي يک دهه آينده مجبوريم با اصولگرايان معتدل و ميانه‌رو ائتلاف کنيم.
آقاي دکتر چند تا سوال شخصي بپرسم. مي‌گويند روزهاي آقاي صادق زيباکلام 48 ساعت است و روزانه چهار تا پنج مطلب در روزنامه مي‌نويسد، چطور وقت مي‌کنيد؟
{خنده} تازه همه هم از دستم دلخور هستند. مي‌گويند جواب تلفن ما را نداديد. ديروز خيلي دلخور شدم. يکي از دوستان اصلاح‌طلب از مشهد تماس گرفته بود که براي يک هفته‌نامه که نمي‌دانم مال کجاي مشهد است مقاله بنويسم. بعد برگشتم پيامک فرستادم که چه توقعي داريد. يک هفته‌نامه که در مشهد مي‌خواهد منتشر شود و نوکر امام رضا(ع) هم هستم بايد براي آن مقاله بنويسم. يکي هم براي رشت است حتما و ديگري هم براي زنجان و آن يکي هم براي گينه‌بيسائو.
شما چقدر وقت مي‌گذاريد که روزي چهار تا پنج مطلب براي روزنامه‌ها مي‌نويسيد؟ حتي در ماه 50 تا سخنراني داشته‌ايد؟
عرض شود که فکر مي‌کنم به‌طور متوسط پنج ساعت مي‌خوابم. يعني 19،18 ساعت بيدارم و به هر حال در خدمت استکبار جهاني هستم {با خنده}.
مسئول سماورهاي وزارت اطلاعات هستم
مي‌گويند آقاي صادق زيباکلام کارمند وزارت اطلاعات است.
هم کارمند و هم بازنشسته وزارت اطلاعات هستم. هم رئيس وزارت اطلاعات هستم و هم مسئول سماورهاي وزارت اطلاعات که بي‌آب نمانند و بسوزند؛ همه چيزش دست من است.
جنس من آلياژ زنگ نزن است
بعضي از کنشگر‌ها مي‌گويند شما سوپاپ اطمينان نظام هستيد.
من سوپاپ اطمينان هستم و جنسم هم آلياژ زنگ نزن است. فقط اين را به شما بگويم که من دو سري دشمن دارم؛ يکي تندروهاي خودمان و يکي هم تندروهاي بيرون کشور. بيشترين فحش‌ها را سلطنت‌طلب‌ها و حزب‌اللهي‌هاي خودمان به من مي‌دهند. اين خيلي جالب است و من اين را بررسي کرده‌ام.
علت آن چيست؟
علت اين است که اينها محصولات فرهنگي يک جامعه هستند. هم آن سلطنت‌طلب‌ها و هم آن حزب‌اللهي‌ها محصولات فرهنگي يک جامعه هستند. هر دو گروه به‌شدت مبتلا به تئوري توطئه بوده و هر دو گروه من را سوپاپ اطمينان مي‌دانند. هر دو گروه من را کارمند پاره‌وقت وزارت اطلاعات مي‌دانند و هر دو گروه من را نوکر آمريکا مي‌خوانند. هر دو گروه من را بي‌سواد مي‌دانند، هر دو گروه من را روشنفکر پوشالي مي‌نامند و قس‌عليهذا.
* روزنامه فرهيختگان
مطلب فوق مربوط به ساير رسانه‌ها مي‌باشد وخبرگزاري فارس صرفا آن را بازنشر کرده است.
بازگشت به صفحه نخست گروه فضاي مجازي
انتهاي پيام/

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۹۰۶۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیت‌الله حسینی‌بوشهری: طلاب در مسکن و معیشت دچار مشکل هستند

رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: متأسفانه امروز به خاطر مشکلات اقتصادی کشور، طلاب نیز در حوزه مسکن و معیشت دچار مشکل هستند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیت‌الله سیدهاشم حسینی‌بوشهری در دیدار معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری، ضمن آرزوی موفقیت و پیروزی برای کشور در عرصه‌های ملی و بین‌المللی اظهار داشت: خوشبختانه رهبر معظم انقلاب (‌مد‌ظله العالی) در طول دوران رهبریشان و حتی قبل از آن، به عنوان یکی از چهره‌های شاخص علاقه‌مند به پیشرفت و توسعه کشور از جنبه‌های مختلف شناخته می‌شده‌اند و هر کجا مدیریت میدانی به دست ایشان بوده و مانعی وجود نداشته، نتایج خوبی را همراه داشته است.

وی با اشاره به جایگاه برجسته رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در دید رهبران دنیا افزود: ایشان گام‌هایی بلندی برداشته‌اند؛ اما متأسفانه ما دچار حجاب معاصرت هستیم و این حجاب واقعیت‌ها را کم و گاهی بسیار کم تر از آنچه هست نشان می‌دهد.

عملیات «وعده صادق» در سایه توکل به خدا و امید به آینده میسر شد

امام جمعه قم با اشاره به زوایای پیچیده علمی عملیات «وعده صادق» بیان کرد: پس از این عملیات نگاه کشورها به ما تغییر کرد و تا حد زیادی تحت تأثیر این عملیات پیچیده و حرکت قدرتمندانه قرار گرفتند. حتی برخی از افرادی که با این انقلاب همسو نبودند نیز بعد از این موفقیت به خود آمدند.

وی افزود: این موفقیت در سایه توکل به خدا و امید به آینده میسر شد و معتقدم اگر امید در نسل جوان ما جوانه بزند و نسل جوان به جای پرداختن به جذابیت‌های کاذبی که دنیای غرب برای آن‌ها ایجاد کرده است با امید به آینده تلاش کند، موفقیت و پیشرفت را در پی خواهد داشت.

از تحریم استقبال نمی‌کنیم

نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری محدودیت را، علی‌رغم انتظار دشمنان، یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای تولید و پیشرفت عنوان کرد و خاطر نشان کرد: تحریم‌ها عاملی شدند تا به خود متکی باشیم و از ظرفیت‌های داخلی استفاده کنیم. البته این بدان معنا نیست که از تحریم استقبال می‌کنیم؛ اما اگر این محدودیت‌ها نبود، قطعا توجه به ظرفیت‌های داخلی پیدا نمی‌کردیم و به خاطر وابستگی شدید به دیگران، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دادیم.

وی ابراز امیدواری کرد: این انقلاب با دعای پاکان و صالحان به پیروزی رسید و إن شاء الله بتوانیم این راه را استوارتر از گذشته طی کنیم و مطابق پیش بینی رهبر معظم انقلاب( مد ظله العالی) تا ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف  ادامه دهیم.

ظرفیت‌های بالای نخبگانی در حوزه علمیه

 دبیر شورای عالی حوزه‌های علمیه با تأکید بر اهمیت ارتباط حوزه‌های علمیه با معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری تصریح کرد: ظرفیت‌های خوبی در حوزه وجود دارد و طلاب فاضل و اندیشمند زیادی داریم که امیدهای آینده حوزه هستند؛ اما متأسفانه امروز به خاطر مشکلات اقتصادی کشور،  طلاب نیز در حوزه مسکن و معیشت دچار مشکل هستند. باید شرایطی فراهم شود که این نخبگان بتوانند بدون دغدغه بدرخشند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • کاندیداتوری عضو شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری /صادق زیباکلام برای مصاحبه آمد، زاکانی برای گزارش دادن /خاطرات آیت الله هاشمی
  • خیز اصلاح طلبان رادیکال به سوی خیابان به بهانه طرح نور/ روزنامه آرمان ملی: مسئله مذاکره با آمریکا و حجاب باید حل شود!
  • آیت‌الله حسینی‌بوشهری: طلاب در مسکن و معیشت دچار مشکل هستند
  • انتقاد تند جهره شاخص اصلاح‌طلبان از سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز!
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟
  • احتمال جریمه شدن دومفریس به خاطر تمسخر مدافع میلان
  • رابط اصلاح‌طلبان با رهبری بعد از فوت هاشمی‌رفسنجانی چه کسی است؟
  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!
  • سیدجلال مربی دیگر سکوت نمی‌کند