نقش پسر بزرگ امام در ساماندهي نهضت چه بود؟
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۱۵۸۱۱
خبرگزاري آريا - "مصطفي خميني سالها قبل از شروع نهضت امامخميني(ره) به جمعيت فدائيان اسلام گرايش داشت..." به گزارش گروه سياسي خبرگزاري تسنيم به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامي، «نور چشم امام»، «بازوي نهضت»، «خميني دوم» و چندين عبارت ديگر در خصوص سيد مصطفي خميني را هم که در نظر بگيريم، باز هم به جرات مي توان گفت عظمت و جايگاه کمتر شخصيتي چون ايشان در تاريخنگاري معاصر مغفول مانده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناشناخته بودن ابعاد تاثير شهيد مصطفي خميني در سازماندهي مبارزات نهضت اسلامي اثر گرفته از عواملي مشخص است که به آن خواهيم پرداخت اما فارغ از هر علتي، غفلت از اين شناخت، موجب زايش حلقهاي مفقوده در تاريخنگاري معاصر است و از سويي مجال را براي برخي که به دنبال سهمخواهي از انقلابند فراهم ميسازد تا با برجستهسازي افراطي نقش خود، حلقات فوق را به تحريف، جبران کنند.
مصطفي، اولين فرزند امام خميني(ره) در 21 آذر 1309ش در قم متولد شد. دوران دبستان را تا پنجم ابتدايي در مدرسه «باقريه» و «سنايي» به تحصيل پرداخت. در 14سالگي به تحصيل دروس ديني مشغول شد. نبوغ او از همان ابتدا مجال ظهور يافت و طي مدت دو سال و چند ماه کتابهاي سيوطي، حاشيه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسيه، مطول و بخشي از لمعه را به پايان رساند. در 21 سالگي در درس خارج آيات عظام بروجردي، سيدمحمد داماد و سيدمحمد حجت کوهکمري حضور يافت و نزديک به سيزده سال فقه و اصول را نزد پدر بزرگوارش آموخت. آيتالله مصطفي خميني تنها 27 سال داشت که از امام خميني، مرجع شيعيان اجازه اجتهاد گرفت. وي در اين مقام باقي نماند و از علما و فيلسوفان مطرح و مدرسان خاص و بنام حوزه شد. از ايشان چندين کتاب ارزشمند بجاي مانده است.
سيدمصطفي پيش از آغاز نهضت اسلامي فعاليتهاي سياسي خود را آغاز کرد. با نواب صفوي آشنا بود و در جلسات فدائيان شرکت ميکرد و با واحدي ارتباط نزديکي داشت. اما اوجگيري مبارزات امام خميني در اوان دهه چهل آغاز خروش مصطفي عليه رژيم بود؛ زيرا علاوه بر مبارزات سال 41، در جريان حماسه مردمي 15 خرداد 42 و نيز واکنش به دستگيري امام بعد از سخنراني تاريخي عليه کاپيتولاسيون، نقش محوري و پويا داشت. رژيم پهلوي پس از چندبار بازداشت و تهديد وقتي ديد وجود مصطفي در ايران به معناي ضرورت تحمل خميني دومي در کشور است او را به امام خميني ملحق کرد؛ البته اين اقدام رژيم زمينهساز خدمات بيبديل ايشان به نهضت خروشان اسلامي مردم ايران شد.
بر همين اساس واکاوي تلاشهاي آيتالله مصطفي خميني در جريان نهضت اسلامي در چه لايهها و ابعادي بر اساس اسناد بازمانده از ساواک، تحليلها و دادههاي کتابخانهاي و تاريخ شفاهي مبارزات ايشان را از زبان کنشگران نهضت اسلامي ميتواند ابعاد جديدي از مبارزات و خط و مشي ايشان را نمايان سازد. بطور قطع نقش آيتالله مصطفي خميني، محدود به بازوي اجرايي صرف نبوده و در چند لايه روبنايي، مياني و راهبردي(به مثابه سازمانبخش نهضت) قابل طبقهبندي است.
*** نقش سيد مصطفي خميني در مبارزات سياسي ***
حيات سياسي آيتالله مصطفي خميني از زواياي مختلفي قابل فصلبندي است که دو منظر سطوح مبارزه و نيز تقسيمبندي تاريخي-مکاني موضوع نوشتار حاضر است. از منظر نخست سه سطح را به دشواري ميتوان تفکيک کرد که در آن، مصطفي خميني به مثابه يک انقلابي پويا، مدير مياني انقلاب و بازوي اجرايي امام خميني و نيز استراتژيست نهضت نقشآفرين است.
منظر دوم، مقاطع آغاز تا 15 خرداد 42، 15 خرداد تا تبعيد به ترکيه و نهايتا مقطع دوازده ساله نجف را شامل ميشود.
1. از محضر نواب تا دستگيري امام
مصطفي خميني سالها قبل از شروع نهضت امام خميني(ره) به جمعيت فدائيان اسلام گرايش داشت. وي درباره اين جمعيت ميگويد: «جمعيتي در ايران معروف بودند به فداييان اسلام؛ رئيس آنها مردي بود به نام نواب صفوي(مجتبي) که واقعا دلير و توانا و از روي احساس، سنگ اسلام را به سينه ميزد و نميتوان او را دور از حقيقت دانست. مرد شماره دو آنها دوست عزيز خودم شهيد عبدالحسين واحدي بود... اينها به دست پسر رضاخان جلب شدند و با سکوت مرگبار علما، آنها را تيرباران کردند، گرچه دوست من عبدالحسين را در جاي ديگر از بين بردند و داغش را بر دل ما گذاشتند.»[1]
پس از وفات آيتالله بروجردي در سال 40 حضرت امام خميني با عتابه خود به محمدرضا و رژيم فصلي نو گشودند و نخستين جرقههاي نهضت اسلامي در مخالفت ايشان با اصلاحات عوام فريبانه پهلوي در سال 41 آغاز شد که به نوعي همين مقطع، آغازگر ورود مصطفي به مبارزات بود. به هر روي با توجه به اينکه تا پيش از خرداد سال 42 نهضت اسلامي درحال شکلگيري اوليه و نامنسجم بود، مقطع نخست مبارزات آيتالله مصطفي خميني از آغاز تا خرداد 42 را ميتوان در قالب حضور ايشان به عنوان سمپات جريانات سياسي انقلابي در مقطع نوجواني و نيز در قالب يک انقلابي پويا در سال 41 و البته در گروههاي محرمانه مبارزاتي کوچک به عنوان مدير[2] بررسي کرد. از جمله فعاليتهاي وي در اين مقطع را از گزارش ساواک ميخوانيم: «تعدادي نوار ضبط صوت که سخنرانيهاي آقاي خميني روي آن ضبط شده با خود به عراق برده و در نجف و کربلا به وسيله بلندگو آن را پخش نموده»[3]
ضمن آنکه نبايد فراموش کرد که قاطبه سالهاي فوق به فعاليتهاي پرمغز علمي و تعالي کمبديل ايشان گذشت و باعث شد ايشان به عنوان يکي از محورهاي قابل اتکا در نهضت اسلامي شناخته شود.
2. از پانزده خرداد 42 تا تبعيد به ترکيه
برخي مقاطع از تاريخ نهضت اسلامي با اسم يک شخص عجين شده است. در اين ميان ميتوان گفت ساعات و روزهاي پس از آن و در نبود پدر، از منظر مديريت ميداني تحولات، همه نگاهها به سمت آيتالله سيد مصطفي خميني بود که نقش يک آغازگر و پس از آن يک استراتژيست تمام عيار مبارزه را ايفا کرد.
در پانزده خرداد و از آنجا که امام در منزل فرزند حضور داشتند، مصطفي زودتر از سايرين از دستگيري امام خميني آگاه شد. تهديد ماموران به شليک به سمت سيد مصطفي و ممانعت پدر، وي را از اقدام عملي بازداشت. وي بلافاصله با فرياد «مردم! خميني را بردند»[4]مردم کوچه و خيابان را مطلع ساخت و پس از ساعاتي موج اين خبر کشور را فرا گرفت.
مردم گروه گروه جمع شدند و پس از ساعتي حاج آقا مصطفي، پيشاپيش مردم قم به طرف صحن مطهر حرکت کردند. ساعت نُه صبح، صحن مطهر مملو از جمعيت شد. شعارهاي مختلفي به گوش ميرسيد. از قبيل «يا مرگ يا خميني!»، «خميني بت شکن آزاد بايد گردد!»، «ما مرجعمان را ميخواهيم»... مردم فرزند امام را احاطه کرده بودند تا اينکه، نيروهاي نظامي از هوا و زمين در خيابانهاي قم به مردم حمله کردند. حاج آقا مصطفي با سخناني همراه با شدت ناراحتي و گريه از مردم سپاسگزاري کرد. [5]
آن روز شايد مهمترين روز حيات فرزند امام بود. ايران يکپارچه قيام و خشم بود و ماموران رژيم دستور تير مستقيم گرفتند و يکي از فجيعترين قتل عامهاي تاريخ معاصر يک رژيم عليه مردم کشور را رقم زده بودند. مصطفاي 33 ساله در چنين اوضاعي سکان کشتي تحولات را در آن درياي خونبار بر عهده گرفت. خطابهها و سخنان محکم اين عالم رباني پس از بازداشت امام خميني حوزه علميه و مردم را بيش از پيش بيدار کرد و نگذاشت خون شهداي آن روز پايمال شود.
سيدمصطفي به يکباره کانون تمام نگاهها بود و ايشان در بالاترين سطح ممکن مديريت کلان و استراتژيک تحولات نهضت نوپا را عهدهدار شد. مردم مبارز دريافتند اين آتش ظلمبرانداز حاج آقا روحاللّه است که از درون حاج آقا مصطفي (ره) زبانه ميکشد، تو گويي که اين خود اوست، چنين داد سخن سر ميدهد»[6]
آيتالله مصطفي خميني همزمان مديريت تلاش براي آزادي امام، مسئوليت محوري زنده و بيدار نگه داشتن شور نهضت از طريق سخنرانيها و جلسات و اعلاميهها و از سويي ارتباط به روحانيون و مراجع را برعهده گرفت و به احسن وجه سازماندهي و در نبود رهبر اصلي نهضت، هدايت کرد.
در گزارشهاي ساواک در اين مقطع مکرراً از نگراني ساواک از فعاليتهاي سيد مصطفي در سطح بالاي اداره تحولات ميخوانيم. جالب آنکه ساواک از تعبير: « ... پسر آيتاللّه خميني که مهم ميباشد، به جاي وي نشسته...»[7] استفاده ميکند. در مرداد همان سال امام به قيطريه منتقل ميشود و رژيم تحت تاثير فشارها (و البته احتمالا بخاطر زير نظر داشتن بيشتر سيد مصطفي) به ايشان اجازه ارتباط مستقيم و مداوم با امام را ميدهد. از آن پس سيد مصطفي بيش از پيش در برقراري و تداوم رابطه امام خميني با مردم و مبارزين، نقش اساسي و مؤثري را ايفا کرد.
وي با تکيه بر هوش، روابط اجتماعي خارقالعاده و نيز نفوذ علمي خود، توانست به عنوان نخ تسبيحي عمل کند که علما و مراجع مختلف با گرايشات گوناگون را با امام همساز نمايد که اين دستاورد نيز از ابعاد مغفول مانده در تاريخنگاري معاصر بوده و جاي مداقه بسيار دارد. اين بعد از ديد ساواک نيز پنهان نمانده است: «طبق اطلاع واصله اخيراً پسر آيتاللّه خميني باافراد متنفذ و مخالف دولت در تماس ميباشد، چون مشارٌاليه ميتواند با پدرش ملاقات نمايد. از اين لحاظ رابط بين پدرش و افراد مخالف دولت است.»[8]
در همان سال امام خميني در پي سخنراني اعتراضآميز عليه کاپيتولاسيون دستگير و بلافاصله به ترکيه تبعيد شد، مصطفي خميني نيز دقيقا همچون پانزده خرداد تلاش کرد مردم را آگاه کرده و سپس به سراغ مراجع و بزرگان حوزه رفت. در گزارش مورخ 1343/8/13 شهرباني آمده است: «چون پس از دستگيري آيتا... خميني، سيد مصطفي فرزند وي به روحانيون مراجعه و مشغول تحريک و صاحبان دکاکين را ترغيب به بستن مينمود، لذا نامبرده ساعت 10/15 دقيقه صبح با کمک مامورين ساواک دستگير و به ساواک قم تحويل داده شد».[9]
محمدرضا پهلوي که طي تطورات سال قبل از آن يکبار ارکان حکومتش را با غرشهاي کوبنده مصطفي لرزان يافته بود و ميدانست با نبود خميني، مصطفاي او نخواهد گذاشت تحولات در سطح استراتژيک نهضت بيسامان بماند، اين بار خطاي گذشته را تکرار نکرد و با برخورد قهري با ايشان، وي را چند ماه در حبس نگه داشت و نهايتا به ترکيه تبعيد کرد.
بنابراين آيتالله مصطفي خميني در مقطع دوم مبارزات خود، به عنوان يک موتور محرک و نيز استراتژيست، تلاش داشت جاي خالي امام را پر کرده و به سازماندهي کلان نهضت و مبارزات عليه رژيم بپردازد. خروش خاص و يکصداي مراجع در اعتراض به دستگيري وي، گواه عمق تاثير ايشان در اين بعد است.
3. تبعيد در ترکيه
13 دي 1343 آخرين روزي بود که سيد مصطفي پاي بر خاک وطن گذارد. مقصد اول سفر بي بازگشت او بورسا بود. در ترکيه وي بيش از هرچيز در خدمت پدر بود. امام خميني «از نظر تغذيه در وضع نامطلوبي قرار داشت. آقا مصطفي توانست تا حدودي اين مشکل را رفع کند».[10]
عدم امکان ارتباط مناسب مبارزان با امام و بالعکس زمينه را براي فعاليت سياسي از سيد مصطفي گرفت. امام و او فرصت را براي فعاليت علمي غنيمت دانستند. حاصل اين بحثهاي علمي کتاب گرانسنگ تحريرالوسيله امام بود. مصطفي خميني ميگويد: « در آن موقع، گاهي سر بحث، قيل و قال ما به حدّي بالا ميگرفت که ساواکيها ميآمدند و ميگفتند: آقا دعوا نکنيد، پدر و پسر که با هم دعوا نميکنند. بعد از آنکه بحث ما تمام ميشد و با هم مينشستيم و چاي ميخورديم، ميگفتند: اين چه دعوايي است که بعد آن با هم مينشينند و چاي ميخورند؟ حاج آقا مصطفي(ره) گاهي به آشپز منزل امام(س) در آنجا، که در ضمن ساواکي هم بود، کمک ميکرد و اگر چيزي بلد نبود، به او ياد ميدهد. ايشان ميگفت: او بايد هر روز وضعيّت ما را گزارش ميکرد، ولي به جاي اينکه او از من اطلاعات بگيرد، من از او اطلاعات ميگرفتم»[11]
مطلب فوق گواه آنست که لحظه به لحظه زندگي آن دو بزرگوار تحتنظر ماموران ساواک بوده و استبعادي ندارد که نويسنده کتاب راز توفان(يادنامه آيتالله مصطفي خميني) در خصوص اين مقطع و از منظر سياسي مينگارد:«دريغا! که از آن روزگار پر رمز و راز نه خاطرهاي در اختيار داريم و نه سندي».[12]
4. از تبعيد به نجف تا شهادت
فراز و فرودهاي کمنظير سالهاي 42 و 43 و هدايت نهضتي که به يکباره و با دستگيري پدر بر عهده او گذاشته شده بود، ايشان را به بلوغ و کمال سياسي رساند. همين امر سنگ بناي مديريت موفقِ ابعادي ژرف از نهضت اسلامي در زير سايه امام خميني، توسط او در نجف شد.
وقتي پدر از آخرين پله هواپيما در بغداد غريب پايين آمد، تنها يار همراهش يک نفر بود؛ سيد مصطفي خميني. اين همراهي نه از سر حادثه که نمادي از وحدت وجود پدر و پسر مبارز بود. محمدرضا پهلوي به زعم خود امام را به نجف فرستاد تا از اين طريق فعاليتهاي امام خميني را محدود کند ولي اين استراتژي شاه موثر واقع نشد و امام خميني اين بار هم در نجف توانست تحولات را مديريت کند.
امام پس از استقرار در نجف لحظهاي در مبارزه عليه رژيم پهلوي مکث نکردند و سيد مصطفي نيز لحظهاي از همراهي با امام ترديد نکرد. بدين ترتيب مرحلهاي تازه و گسترده از نهضت اسلامي آغاز شد و فرزند امام به عنوان نزديکترين شخص به ايشان، دومين شخص در هدايت کلان و در سطح راهبردي نهضت از نجف بود.
*** ابعاد مبارزات آيتالله سيد مصطفي خميني در نجف ***
الف. نزديکترين يار و مشاور امام خميني
از منظر تمام نظريهپردازان انقلاب رهبري، يکي از ارکان سه يا چهارگانه هر انقلاب است. نقش استراتژيک آيتالله مصطفي خميني از دو بعد در اين بخش هويداست. از سويي با نگاهي موسع به کلمه رهبري(که در انقلابات جهان رايج است) ايشان را ميتوان يکي از راهبران نهضت پس از امام دانست. از سويي نزديکي منحصربه فرد وي به رهبر و بنيانگذار نهضت قابل بررسي است که هرچند به عنوان مطيع محض اوامر امام، اما به عنوان مشاوري تاثيرگذار و صاحبنظر براي ايشان بودند.
مرحوم احمد خميني از نزديکي و عشق ميان سيد مصطفي خميني و امام اينگونه ميگويد: «من گاهي ميگفتم که اين محبت از صورت علاقه فرزند و پدري خارج شده است. در تمام سختيها با امام بود و هرگز در مقابل مشکلات امام بيتفاوت نميماند»[13]
ايشان در تمامي صحنهها سايه به سايه امام پشتيبان ايشان بود. علاوه بر مراقبت از سلامت امام، امور اجرايي انقلاب با اختيارات گسترده در اختيار سيد مصطفي خميني بود که اين امر از نگاه گزارشگر ساواک نيز پنهان نمانده است.[14] امام خميني با اعتماد کامل به فرزند خود اختياراتي بسيار گسترده به ايشان داده بودند که قابل مقايسه با فضاي مبارزات قبل از نجف نبود.
ب. پيوند با نيروهاي مبارز در ايران
يکي از محوريترين نقشآفرينيهاي منحصر به فرد شهيد مصطفي خميني، حضور ايشان به عنوان يگانه حلقه ارتباطي با مبارزان ايران بود. طبعا سايرين عمدتا در حلقات ثانويه نقشآفرين بودند. وي به عنوان محرم اسرار امام از سويي و معتمد ايشان، واسطه بين مردم انقلابي و نيز اوتاد نهضت اسلامي در ايران با امام بودند. عمده درخواستها و کسب تکليفها راساً توسط وي رتق و فتق ميشد و مواردي خاص نيازمند ديدار به شخص امام بود. حجتالاسلام برقعي ميگويد: «از طريق حاج آقا مصطفي، کارهاي بيرون از نجف در رابطه با امام هماهنگ ميشد و ايشان با تيزهوشي و تيزبيني خاصي که در مسائل سياسي داشت، حد و حدود ارتباط افراد را با امام تنظيم ميکرد».
مديريت کلان وجوهات دريافتي و هزينهکردها و نيز نقشآفريني ايشان در اقدامات انقلابي درون کشور از جمله طبع و توزيع اعلاميهها و رساندن پيام و انديشههاي امام به بدنه انقلاب اسلامي به احسن وجه توسط ايشان انجام مي پذيرفت که بررسي شواهد آن مجالي نو ميطلبد.
ج. حلقه ارتباط ميان امام و علماي نجف
جايگاه علمي و نوع برخورد و قدرت شخصيتي و درايت سيد مصطفي باعث شد تا او بتواند يکي از سختترين رسالتهاي خود، يعني همراهسازي قلوب مراجع نجف - که به صورت سنتي رويکرد انقلابي را در اولويت خويش نداشتند- با امام را به انجام برساند. ديدارهاي مکرر با مراجع تقليد نجف، توجه به حفظ حرمت ايشان و حضور در درس آنها در حالي که خويش، عالمي مبرّز بود زمينهساز تثيبت جايگاه امام در نجف گشت. آيتالله ناصري ميگويد: «حلقه دوم حرکت انقلاب اسلامي هجرت امام(ره) به نجف و بحث همراهي علماي نجف با انقلاب اسلامي و امام راحل بود، در اين عرصه نقش آقا مصطفي بيبديل بود... او با رفتارش دل مراجع نجف و انقلابيون ايران را متوجه امام(ره) و انقلاب کرد»[15]
مشي ايشان مشي معقول بود که به تعبير حجتالاسلام فردوسي پور، همه مراجع نجف از وي رضايت داشتند.[16]
د. مديريت مبارزان هجرت کرده به عراق
در يک کلام ميتوان گفت حلقه بزرگان انقلاب اسلامي که به عراق هجرت کردند بر گرد حاج آقا مصطفي شکل گرفت. حتي افرادي برجسته چون حجتالاسلام فردوسيپور براي مشورت گرفتن به سراغ ايشان ميرفتند: « از نظر پيشبرد انقلاب هم حاج آقا مصطفي طرف مشورت ما يعني روحانيون مبارز خارج کشور در بسياري از مسائل بود. با ايشان در رابطه با کارها و اقداماتي که ما ميخواستيم مشورت ميشد، و بعد اگر لازم بود با امام مشورت ميکرديم»[17]
حجتالاسلام برقعي ميگويد: «حاج آقا مصطفي مجموعهاي از افراد را که قريب بيست نفر بودند، زير نظر داشت. اين افراد با تمام محيط خارج از نجف از نظر سياسي در ارتباط بودند. شايد در تمام مدتي که حضرت امام در نجف بودند، تعداد انگشتشماري توانستند مستقيماً با خود ايشان تماس بگيرند. حاجآقا مصطفي در منزل تلفن داشت و به اين وسيله، بسياري از کارها را انجام ميداد.»
تعبير «زير نظر داشتن» براي نوع رابطه سيد مصطفي خميني با برجستگان انقلاب حاضر در عراق گواه عمق تاثير راهبري ايشان در جريان مديريت مبارزات است. [18]
يکي از فعاليتهاي سيد مصطفي دادن ماموريت به زبدگان نهضت در امور مختلف بود که از جمله آنها مامور شدن حجتالاسلام دعايي در تهيه و پخش برنامه در راديو بغداد و نيز فرستادن برخي از آنها به ساير کشورها براي کسب آموزشهاي چريکي بود.
ه. مديريت مبارزات در آن سوي مرزهاي ايران و عراق
يکي از برجستهترين نمودهاي مبارزاتي آيتالله مصطفي خميني مديريت نيروهاي مبارز ايراني و حتي غيرايراني در کشورهاي مختلف بود. اين امر از طريق جلسات مختلف با آنان و حتي سفرهاي متعدد ايشان به کشورهاي گوناگون صورت ميگرفت که محور آن حج بود. عمدهترين انگيزه سفرهاي متعدد حاج آقا مصطفي به کشورهاي اسلامي از جمله عربستان سعودي، سوريه و لبنان ارتباط با مبارزين مسلمان و راهنمايي آنها و حتي ترويج انديشه آموزش نظامي و مبارزه مسلحانه بود. گزارشگر ساواک مينويسد: « مصطفي خميني که سرپرستي قسمت اجرايي فعاليتهاي خميني را برعهده دارد، در ضمن، مسئوليت ارتباطات خارج از عراق نيز بر عهده وي است و با سفرهايي که انجام ميدهد بر فعاليتهاي خارج نظارت مينمايد.»[19]
و. پالايش قلب انقلاب از ورود ناخالصيها
يکي از برجستهترين ويژگيهاي شخصيتي و استراتژيک سيد مصطفي خميني قاطعيت در برابر ورود افراد ناخالص و التقاطي به لايههاي دروني نهضت اسلامي و قلب تپنده نهضت يعني بيت امام خميني بود. با مقايسه بيوت برخي بزرگان و آسيبهايي که از اين ناحيه متوجه آنان شد و نيز سرنوشت تلخ نهضتهايي چون مشروطه و ملي شدن صنعت نفت ، مي توان دريافت، که در تارک ويژگيها و خدمات شهيد مصطفي خميني، بينش بسيار عميق، جريانشناسي داهيانه و قاطعيت وي در برابر افراد سودجويي که تنها مرور سالها ذات آنها را هويدا ساخت، قرار دارد.
حاج مصطفي اين ويژگي را از اولين سال مبارزه يعني 1341 و در برابر خط نفوذ ليبرالمآب به يادگار داشت. وي بدون هيچ رودربايستي ورود و خروجها را به بيت مديريت ميکرد و بعضا به اذن امام و بعضا با تصميم خويش سران رژيم و يا مبارزان التقاطي و ناخالص را بيرون ميکرد.
حجتالاسلام برقعي ميگويد: « به برخي افراد اصلاً اجازه ملاقات با امام را نميداد؛ مثلاً، تيمور بختيار زياد سعي کرد که با امام در ارتباط باشد، به وسيله بسياري از افراد پيغام و سلام فرستاد که به نحوي براي حفظ وجهه خود در مخالفت با رژيم با امام ديدار کند، ولي به او اجازه داده نشد».[20]
هرچند وجود امام بزرگترين سد نفوذناپذير در برابر تحريف انقلاب بود اما، در زلال ماندن بيت و اطرافيان امام در مقطع مبارزات نجف، حاج آقا مصطفي خميني تاثيري قاطع داشت. قطبزاده و چندين و چند نفر از مدعيان مبارزه و حتي فرزندان منحرف برخي از بزرگترين مراجعي که نام آنان محفوظ است از عتاب و اخراج و دافعه عليوار آيتالله جوان مصون نماندند و اينگونه قلب انقلاب از نفوذ و آلودگي و التقاط مصون ماند.
پينوشتها:
1.شهيد ثاني از تبار امام خميني، فصلنامه 15 خرداد، ش 4، ص 24
2.به عنوان نمونه ر ک خاطرات حجةالاسلام تقي درچهاي
3.سند شماره 16/11231 ح ساواک، بايگاني مرکز اسناد انقلاب اسلامي
4.روحاني، حميد؛ نهضت امام خميني؛ ج 1، ص 511
5.فردوسي پور، اسماعيل؛ همگام با خورشيد، از ايران تا ايران؛ صص 100 ـ 102
6.مجموعه مقالات کنگره شهيد آيت اللّه مصطفي خميني؛ ص 73
7.سند شماره 8651 ساواک قم، يادنامه آيت الله مصطفي خميني، نشر بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، ص 67
8.مرکز اسناد انقلاب اسلامي؛ آرشيو، پرونده آيتاللّه سيد مصطفي خميني؛ شماره بازيابي 391، ص 6؛ اسناد ضميمه، سند شماره 8
9.همان، ص 32
10.راعي، سجاد، آيتالله مصطفي خميني به روايت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، ص 40
11.يادها و يادمانها از آيت الله سيد مصطفي خميني(ره)، جلد 1، ص 221.
12.راز توفان، پيشين، ص 26
13.زندگي نامه آيت الله سيد مصطفي خميني، وبسايت سيد حسن خميني
14.پرونده مصطفي خميني، گزارش مورخه 18 اسفند 1352
15.خبرگزاري حوزه، کد خبر:360977
16.کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمين فردوسي پور، ص 192
17.همان
.18يادها و يادمانها، پيشين، ص 282
19.پرونده مصطفي خميني، پيشين
20.يادها و يادمانها، پيشين
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۱۵۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(عکس) قویترین مردان نیشکر
پایگاه اطلاع رسانی شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی www.sugarcane.ir نوشت: امسال، هفته کار و کارگر برای نیشکریها پُر از شور و هیجان بود؛ در کنار غرّش هاروسترها و طنین کارخانه تولید شکر، برای اولینبار صدای آهن و وزنه «قویترین مردان نیشکر»، مزارع سرسبز نیشکر را درنوردید.
به گزارش روابطعمومی شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی، در ششمین روز از هفته کار و کارگر، ۲۴ ورزشکار از واحدهای هشتگانه نیشکری در اولین دوره مسابقات قویترین مردان نیشکر گردهم آمده بودند تا با یکدیگر به رقابت بپردازند.
از بلند کردن وزنههای سنگین با آرم و نشانِ نیشکر تا جابهجاکردن وزنههای غولپیکر و طی کردن مسیری سخت و دشوار؛ هر کدام از این ورزشکاران در کشت و صنعت نیشکر امام خمینی (ره)، قدرت و اراده خود را به نمایش گذاشتند و تماشاچیان مشتاق را با حرکات خود به شوروشوق آوردند.
در نهایت، پس از یک دوره رقابت، قویترین مردان نیشکر در کنار قویترین تیم معرفی شدند. این مسابقات در دو رده منفی و مثبت ۹۰ کیلوگرم برگزار شد. در مجموع رقابتهای گروهی، کشت و صنعت امام خمینی(ره) به مقام قهرمانی رسید و تیمهای نیشکر فارابی و هفتتپه نیز به ترتیب مقام دوم و سوم را از آنِ خود کردند.
همچنین در دسته منفی ۹۰ کیلوگرم، محمد نعمتزاده از کشت و صنعت امام خمینی(ره) و علی احمدیپور از نیشکر فارابی به ترتیب مقامهای اول و دوم را کسب کردند و مقام سوم نیز بهصورت مشترک به عماد آلکثیر از نیشکر هفتتپه و محمد اورک از کشت و صنعت امام خمینی(ره) رسید.
در دسته مثبت ۹۰ کیلوگرم نیز قاسم کرملاچعب از کشت و صنعت امام خمینی (ره) و نوید سفیدزاده از نیشکر فارابی در ردههای اول و دوم قرار گرفتند و مازیار مذکا از کشت و صنعت امام خمینی(ره) و حبیب سعدی از نیشکر هفتتپه بهصورت مشترک، سوم شدند.
اما فارغ از نتیجه، این مسابقات نشان داد که صنعت نیشکر در کنار تلاش برای خودکفایی کشور با تولید محصولات راهبُردی، برای تندرستی و شادابی کارکنان ارزش بالایی قائل است و برنامههای ورزشی متعددی برگزار میکند. این مسابقات نشان میدهند که نیشکر، فقط یک مجموعه صنعتی نیست، بلکه یک خانواده بزرگ و پویا است.