Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - عضو موسس سازمان مجاهدين انقلاب ناگفته‌هايي از مقابله جريان چپ با آيت الله راستي کاشاني و انحرافات اين جريان را تشريح کرد. گروه سياسيخبرگزاري تسنيم - عباس کلاهدوز و محمدعلي سافلي: "سردار حسين نجات" شخصيتي است که بعد از حکم امام(ره) مبني بر عدم حضور نيروهاي نظامي در احزاب سياسي، از فعاليت‌هاي سياسي کناره گرفت و سالهاي سال در سپاه پاسداران در مسئوليت‌هاي مختلف خدمت کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


شايد همين حضور وي در کسوت يک شخصيت نظامي موجب شد تا پيشينه سالها فعاليت مبارزاتي او کمتر گفته شود. از همان اولين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي به همراه تعداد ديگري از دوستان خود سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را راه اندازي کردند. وي همان ايام در معيت شهيد محمد بروجردي به منطقه کردستان رفت تا با غائله ضدانقلاب و ناامني‌ در اين نقطه مقابله کنند و جزو بنيانگذاران "سازمان پيشمرگان کرد مسلمان" شد.
سردار نجات پيش از انقلاب در گروه "منصورون" يکي از 7 گروه تشکيل‌دهنده مجاهدين انقلاب فعاليت داشت و از همان دوران با علماي بزرگي همچون مرحوم منيرالدين حسيني و آيت‌الله راستي کاشاني در ارتباط بود. در کنار اينها، سوابق نظامي اين سردار باسابقه سپاه نيز پر از مسئوليت‌هاي گوناگون است؛ از جانشيني رياست ستاد مشترک سپاه و فرماندهي قرارگاه ثارالله تا فرماندهي سپاه ولي‌ امر و جانشيني سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بخشي از کارنامه وي در دوران حضور در اين نهاد انقلابي است.
بيشتر بخوانيد: امام با گزارش چپ‌ها عليه "راستي کاشاني" چه کرد؟
بيشتر بخوانيد: "بهزاد نبوي" و "چپ‌ها" آيت‌الله راستي را خانه‌نشين کردند
در پرونده ماجراي "چپ‌ها و راستي" سراغ هر که رفتيم، تاکيد داشت براي تکميل شدن مصاحبه‌ها با يک عضو موثر و موسس سازمان مجاهدين انقلاب مصاحبه کنيم؛ آن شخص کسي نبود جز سردار حسين نجات. او که از ابتدا تشکيل سازمان تا زمان خروج از آن و ورود به سپاه در بطن ماجراها بوده است.
سردار که به واسطه مسئوليت اخيرش در مهم‌ترين نهاد اطلاعاتي کشور، اين روزها مشغله‌هاي فراواني دارد، حدود يک ساعت وقت خود را به خبرنگاران سياسي تسنيم اختصاص داد و از سخن گفتن درباره استادش آيت الله راستي و بيان انحرافات چپ‌ها استقبال کرد و در عين حال با ذهني دقيق و منسجم به تمام سئوالات ما، صريح پاسخ گفت.
از سويي ارتحال مرحوم آيت‌الله راستي بهانه‌اي شد تا با اين عضو قديمي و موسس مجاهدين انقلاب درباره تاريخچه سازمان و اختلافات جناح فقاهتي و جناح چپ مجاهدين به گفت‌‌وگو بنشينيم؛ گرچه خوانش و قرائت وارونه اين روزهاي طيف چپ از نسبتش با نماينده امام در سازمان و مصادره ايشان که روزگاري بيشترين معارضه و مناقشه را با او پيدا کردند، مزيد بر علت شد تا در پرونده‌اي مجزا با عنوان "ماجراي چپ‌ها و راستي" به‌تفصيل به نسبت آنها با آيت‌الله راستي کاشاني بپردازيم.

بيشتر بخوانيد: چپ‌ها با آيت الله راستي چه کردند؟
متن پيش‌رو حاصل مصاحبه يک ساعته ما با سردار حسين نجات است که از نظر مي‌گذرانيد:
تسنيم: با تشکر از فرصتي که در اختيار ما قرار داديد، براي اولين پرسش بفرماييد گروه‌هاي تشکيل‌دهنده سازمان مجاهدين انقلاب چه ويژگي‌هايي داشتند که منجر به اتحادشان شد؟
سردار نجات: گروههايي که سازمان مجاهدين را در سال 58 تشکيل دادند، 2 وجه مشترک با هم داشتند. اولين وجه آنها اين بود که همه رهبري امام خميني (ره) را قبول داشتند. دومين وجه اين بود که همه آنها با مشي مارکسيستي مجاهدين خلق مخالف بودند يعني هم با رويه و هم با برنامه‌ها و هم با مشي آنها مبني بر نزديکي به تفکرات مارکسيستي، مخالف بودند.
** علت حضور نماينده ولي‌فقيه در سازمان مجاهدين انقلاب
بعضي از اين گروه‌ها مانند گروه توحيدي صف و منصورون هم ولايت فقيه را قبول داشتند هم از اجتهاد و تقليد درک و فهم درستي داشتند. بعضي از اين گروهها و به طور مشخص "امت واحده‌اي‌ها"، بعضي از مباحثي مانند ولايت فقيه را نه اينکه قبول نداشته باشند ولي براي آنها جا نيفتاده بود که بحث ولايت فقيه و تقليد کردن چه معنا و مفهومي دارد.
بخشي از گروه‌هاي 7 گانه احساس مي‌کردند اگر قرار است سازماني تشکيل شود که با مردم در ارتباط باشد و فعاليت سياسي انجام دهد، اصلا نمي‌شود که در چنين سازماني نظر ولي‌ فقيه روشن نباشد چرا که مي‌خواهيم در اين سازمان کار سياسي انجام دهيم و سازمان عقيدتي سياسي هستيم. اگر نظر ولي‌فقيه در فعاليت‌هاي سازمان اعمال نشود، پس فرق ما با سازمان مجاهدين خلق که براي خود کتاب‌هايي مانند "اقتصاد به زبان ساده" يا "شناخت" مي‌نوشت و در آن قرآن و احاديث را تفسير به رأي کرده بودند، در چيست؟ شناختي و اقتصادي به درد ما مي‌خورد که با قواعد فقهي تطابق داشته باشد. لذا از همان جا برخي از اعضا مطرح کردند ما بايد از امام درخواست انتخاب فردي که فقيه باشد را به عنوان نماينده ايشان در سازمان داشته باشيم چرا که ما دسترسي دائم به حضرت امام نداشتيم.

** کسي که براي اولين بار آيت الله راستي را به امام پيشنهاد کرد
تسنيم: آيا اين مسئله به پيشنهاد آقاي ذوالقدر بود؟
سردار نجات: آقاي ذوالقدر، حبيب داداشي، محمد رضوي، آقاي ساجدي، بنده و تعدادي ديگر اين موضوع را قبول داشتند. در رابطه با اين بحث توافقي در سازمان انجام شد. در يکي از ملاقاتهايي که تعدادي اعضاي مرکزيت سازمان با حضرت امام داشتند و آقاي ذوالقدر و بهزاد نبوي بودند، اين مطلب با ايشان مطرح مي‌شود. يکي از اعضا در همان جلسه به ايشان مي‌گويد که البته آقاي راستي با گروههايي چون منصورون پيشتر در ارتباط بوده و گزينه مناسبي است.امام نيز در واکنش مي‌گويند که همين آقاي راستي گزينه خوبي براي نمايندگي من در سازمان است.
بعضي از آقايان که احساس مي‌کردند وجهه فقهي آقاي راستي به وجهه سياسي او غلبه دارد، به امام پيشنهاد دادند که آقاي راستي نماينده امام در مسائل فقهي و امور ايدئولوژيک باشد و در امور سياسي فرد ديگري معرفي شود. امام فرمودند که نيازي به اين کار نيست و خود آقاي راستي کفايت مي‌کند، البته گفتند که اگر خود‌ آقاي راستي در امور سياسي در يک مسئله‌اي سوالي داشته باشد، از خود من سوال خواهد کرد و بحث نماينده سياسي با هوشياري امام منتفي شد. روند سازمان اينگونه بود که هر هفته يا دو هفته يک بار شوراي اجرايي سازمان که 5 نفر بودند به خدمت آقاي راستي در قم مي‌رسيدند و مصوبات جلسات شوراي اجرايي و بيانيه‌هاي صادره از سوي کميته سياسي سازمان را به اطلاع ايشان مي‌رساندند. آقاي راستي نيز نظرات خود را منتقل مي‌کردند.
تسنيم: اين شورا از چه نفراتي تشکيل مي‌شد؟
سردار نجات:ما در سازمان يک شوراي مرکزي داشتيم که متشکل از 15 نفر بود و يک شوراي اجرايي که مسئول اين شورا آقاي صادق نوروزي بود و آقاي باقر تحويل‌زاده هم عضو شوراي اجرايي بودند.
شوراي مرکزي سازمان امکان داشت که هر روز يا يک روز در ميان، جلسه داشته باشند و انتخاب اعضاي اين شوراي 15 نفره با راي تمامي اعضا اعم از اعضاي شهرستانها صورت مي‌گرفت. آن 15 نفر شامل آقايان بهزاد نبوي، صادق نوروزي، آرمين، تاج‌زاده، فدايي، ذوالقدر، الويري، حسن واعظي، محمد رضوي و از يک مقطعي به بعد بنده نيز عضو شوراي مرکزي بودم.
** احساس خطر آيت‌الله راستي از تندروي برخي اعضاي سازمان
تسنيم: چه شد که آيت الله راستي بيشتر در سازمان وقت گذاشتند؛ و از چه زمان متوجه برخي انحرافات درون تشکيلاتي شدند؟
سردار نجات: از يک مقطعي آقاي راستي احساس کردند که اعضاي سازمان در موضع‌گيري‌ها و بيانيه‌هاي سياسي کمي تندروي دارند. خود ايشان برداشتش اين بود که به دليل فاصله گرفتن سازمان از مسائل ديني اين اتفاق افتاده و تصميم گرفتند که بيشتر وقت بگذارند و امور سازمان را زير نظر بگيرند که اين موضوع نيز باعث شد که در درستي يا نادرستي اقدامات و مواضع سازمان نظرات خود را بيان کنند که اين روند کم کم با مقاومت تعدادي از اعضاء سازمان مواجه شد.
ايشان در يکي دو جلسه از جلسات سازمان که از صبح تا بعد از ظهر برگزار مي‌شد، حضور پيدا کرد و از اعضا خواستند که هر شخصي در 3 دقيقه نظرات خود را در جلسه بيان کند. پس از آن جلسه معلوم شد که در داخل سازمان و ميان اعضا اختلاف نظرات جدي وجود دارد و اعضا انتقاداتي جدي نسبت به برخي رويه‌ها و اقدامات سازمان ابراز کردند. ايشان پس از اين جلسات رهنمودهاي کلي را ارائه دادند که ما احساس مي‌کرديم پس از آن تقريباً تنش‌ها منتفي مي‌شود ولي اختلافات ادامه پيدا کرد.
اعضاي چپ سازمان در حدود وظايف آقاي راستي در سازمان تشکيک کردند و گفتند ايشان نماينده است و نماينده بايد تنها نظارت کند و حق دخالت در امور سازمان را ندارد. آقاي راستي ولي نظرش اين بود که وظيفه من اين است که اگر جايي ديدم انحرافي ايجاد شد، جلو آن را بگيرم و مثلاً چنين کاري را انجام بدهيد و چنان کاري را انجام ندهيد. اين موضوع باعث شد، بهزاد نبوي در يکي از جلساتي که هيأت دولت خدمت امام مي‌رسيد روي نحوه حضور آيت‌الله راستي مطالبي خدمت امام ارائه کند.
**حمايت امام از آيت الله راستي دربرابر جناح چپ
پس از آن، در جلسه‌اي که آقاي راستي با حضرت امام داشتند، به ايشان درباره دخالت‌هايي که در امور سازمان انجام مي‌داد صحبت کرده و گفته بود که عده‌اي از اين دخالتها ناراضي هستند و معتقدند نماينده امام بايد نظارت کند نه دخالت. امام در جواب ايشان گفته بودند که اگر نظرات ناظر نافذ نباشد که نظارت معني نمي‌دهد. ايشان همچنين در ادامه به آقاي راستي فرمودند که شما همين رويه را ادامه بدهيد و با قوت بيشتر نظارت کنيد. پس از مدتي که اختلافات علني‌تر شد، اعضاي مخالف با حضور آقاي راستي که 18 نفر بودند در دي 61 از سازمان استعفا دادند.

تسنيم: فرموديد 18 نفر استعفا دادند اما گويا در منابع 37 نفر ذکر شده!
سردار نجات: همان 18 نفر بودند و و هرکس که گفته 37 نفر حرف درستي نزده و اسامي اين افراد نيز کاملا مشخص است و به شکل رسمي امضا کردند. اين که مي‌گويند 37 نفر ممکن است بعضي هواداران را هم بعداً اضافه کرده باشند اما آن نامه‌اي که امضاء شد، اسامي 18 نفر ذکر شده بود.
امام هم سال 60 در پيامي فرمودند افرادي که عضو احزاب و سازمان‌هاي سياسي هستند نبايد در عضويت نيروهاي مسلح باشند و يکي از اين دو را بايد انتخاب کنند. بعضي از افراد مانند آقايان ذوالقدر، بروجردي، حميدزاده، محسن رضايي و بنده که برخي‌هايمان از اعضاي اصلي سازمان بوديم از سازمان استعفا داديم. پس از اين اتفاق آقاي راستي از بين قديمي‌هاي باقي‌مانده 7 نفر را به عنوان اعضاي شوراي اجرايي جديد انتخاب کردند که عناصر مهم آنها آقايان بصير‌زاده، فدايي، روح الاميني، علي‌‌عسگري، فياض مجتهدي، الله‌وردي به عنوان اعضاي هيئت اجرايي انتخاب شدند.
بعدها تعدادي از آنها مانند آقايان فدايي و صراف پور به جبهه رفته و قرارگاه صراط را راه انداختند که وظيفه حمل و نقل لجستيکي در بخش‌هاي مهندسي بود. سال 65 نيز خود سازمان به اين نتيجه رسيد که جنگ اولويت دارد و آقاي راستي خدمت امام رسيدند و گفتند که اعضا اعتقاد دارند که در اين برهه جنگ اولويت دارد و خودشان استعفاء داده و درخواست انحلال سازمان را دادند که امام نيز با اين درخواست‌ها موافقت کردند.
** بهزاد نبوي رگه‌هاي مارکسيستي داشت اما آنها را نجس مي‌دانست
تسنيم: در جريان شکل‌گيري سازمان مجاهدين انقلاب اعضاي برخي گروه‌هايي چون "فلق" مانند مصطفي تاجزاده اصلاً سابقه مبارزه نداشتند يا گفته شده برخي اعضاي شاخص امت واحده همچون بهزاد نبوي رگه‌هايي از انحراف در تفکراتشان به ويژه در زمان حضور در زندان ديده مي‌شد، به خصوص در مراودات با مارکيسيست‌ها که آنها را نجس نمي‌دانستند.
سردار نجات: البته بهزاد نبوي جزو کساني بود که مارکسيستها را نجس مي‌دانست؛ حالا ممکن است شخص بهزاد يک رگه‌هاي از گرايش به گروههاي مارکسيستي قبل از انقلاب داشته باشد ولي افرادي چون صادق نوروزي و پرويز قدياني که در زندان بودند، اينگونه نبودند.
** محمد سلامتي اعتقادي به تقليد و ولايت‌فقيه نداشت
تسنيم: محمد سلامتي هم همينطور بود؟
سردار نجات: او يک شخصيت خاصي داشت و خود را مرجع علمي مي‌دانست و اصلا اعتقادي به ولايت فقيه و تقليد کردن نداشت. حتي کتابي به نام پنج اصل نوشته بود و به طور کلي نه حوزه و نه بحث اجتهاد را قبول نداشت.
حُسني که انقلاب داشت اين بود که عملکرد امام و محبوبيت و نوع حضور ايشان در بين قاطبه مردم به گونه‌اي بود که تمام ديدگاههاي گذشته روشنفکران را متحول کرده بود. خيلي‌ها شايد تا قبل از انقلاب از طرفداران سرسخت شريعتي بودند و يا اجتهاد را نمي‌فهميدند ولي عاشق امام بودند و وقتي امام مباحثي هم چون فقه، اجتهاد و تقليد را مطرح کردند،‌ به واسطه علاقه به امام پذيرفتند البته در همان دوران افرادي از سازمان بودند که امام را قبول داشتند ليکن اجتهاد و حوزه را قبول نداشتند. البته طبيعي بود که افرادي که در دانشگاههاي قبل از انقلاب پرورش يافته‌ بودند به راحتي نمي توانستند همه مباحث فقهي و ديني را قبول کنند.
**محسن آرمين از مباني روشنفکري ليبرال فاصله نگرفت
به طور مثال شخصي مانند آرمين هيچ‌گاه تفکراتش از شريعتي و جريان روشنفکري ليبرال فاصله نگرفت. البته عقيده خود را خيلي اصلاح کرد. مثلا خيلي از مباني فکري و مطالعاتي شهيد مطهري را پذيرفته بود ولي اعتقاد من درباره اين گروه از اعضا اين است که اينها نتوانستند از مباني روشنفکري ليبرالي فاصله بگيرند. همانطور که ايراد مجاهدين خلق اين بود که خود را مفسر قرآن مي‌دانستند و خودشان را فقيه مي‌دانستند ولي سواد تخصصي آنرا نداشتند اين بحث در بين عقلا خيلي روشن است که حتي وقتي کسي مي‌خواهد پزشک شود بايد 7،8 سالي دروس مربوط به پزشکي را به دقت خوانده و در اين حوزه صاحب نظر شود. حالا آيا کسي که ديپلم گرفته و مدتي هم پرستار بوده باشد، مي‌تواند تجويز پزشکي کند و آيا مردم تجويز او را قبول مي‌کنند؟ به همين منوال در اسلام نيز براي تشخيص حرام يا حلال بودن يک چيز و اظهارنظر در مورد احاديث و آيات قرآن بايد به دروس فقهي تسلط داشته باشيد.

ابتدايي‌ترين تخصص نيز در اين مسير تسلط به زبان و ادبيات عرب است. دوم علم رجال است، سوم علم اصول، چهارم درايه است که براي استنباط در آيات قران و احاديث لازم است. ولايت فقيه يعني انتخاب فقيه عادل يعني ما شخصي در راس امور خود قرار مي‌دهيم که با تسلط کامل بر روي مباحث فقهي قادر به اجتهاد کردن در قرآن و احاديث است و دوم ويژگي عدالت است يعني گناه نمي‌کند. بنابراين وقتي ما ولايت فقيه و حکومت اسلامي را قبول کرديم بايد از رويه اداره کشور در حکومت‌هاي غربي فاصله بگيريم.
** مجاهدين انقلاب و حزب مشارکت اعتقادي به ولايت فقيه نداشتند
شما وقتي هفته‌نامه "عصر ما"(ارگان سازمان منحله مجاهدين انقلاب) را از زمان تاسيس در سال 71 تا زمان بسته شدنش مي‌خوانيد به راحتي درک مي‌کنيد که محتواي اصلي آن مباني ليبرال دموکراسي و عدم اعتقاد به ولايت فقيه و عدم اعتقاد به حکومت ديني است. دقيقا مشکلي که ما با حزب مشارکت داشتيم در همين مباني بود. حزب مشارکت دقيقا مشابه با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مباني ولايت فقيه را قبول نداشت. ما حرفمان با آنها اين نيست که آقاي راستي را قبول نداشتند که نداشتند؛ مشکل ما با آنها اين است که اينها مباني امام و حوزه را قبول نداشتند.
تسنيم: درباره ويژگي‌هاي آيت‌الله راستي کاشاني کمتر صحبت شده؛ شما که از نزديک با ايشان حتي تا اواخر رحلتشان مانوس بوديد، بفرماييد اين عالم رباني چه خصوصيت بارزي داشتند؟
سردار نجات: آقاي راستي چند خصوصيت بارز داشته است. يکي از خصوصيات اين بود که ايشان مجتهد مسلم بود. مجتهدي که تمام علماي حوزه او را قبول دارند. از آيت‌الله سبحاني گرفته تا‌ آيت‌الله گلپايگاني و آيت‌الله مکارم ايشان را قبول داشتند. دوم اين که ايشان عضو شوراي استفتا حضرت امام بود. يعني اگر کسي مي‌خواست درباره فتواي امام سوال کند بايد به ايشان مراجعه مي‌کرد. آقاي منتظري هنگامي که مي‌خواست کتاب ولايت فقيه را بنويسد 3،4 نفر از علماي حوزه را طرف مشورت خود قرار داد که يکي از آنها آقاي راستي بود و نفرات ديگر حضرات آيات سيد جعفر کريمي، امامي و آيت‌الله احمدي ميانجي بودند.
ايشان همچنين مدتي رئيس مديريت حوزه علميه قم بود. يعني همه مراجع اجتهاد و خبرويت ايشان را قبول داشتند. خصويت بارز ديگري که ايشان داشت اين بود که پيرو صديق امام بود.
**ياري آيت الله راستي به امام در زمان غربت نجف
تسنيم: نسبت آيت الله راستي با انقلاب اسلامي و ولي فقيه چگونه بود؛ اين سئوال را از اين جهت مي‌پرسيم که در روزهاي گذشته جناح چپ سازمان تلاش کرد تا چهره ديگر از ايشان در نسبت با انقلاب اسلامي ارائه کند تا جايي که يکي از سران همين طيف در مصاحبه‌اي با کنايه مي‌گويد که آقاي راستي اين اواخر جزو خواص بي‌بصيرت شده بود به همين خاطر ما سراغ ايشان رفتيم!
سردار نجات: سوال خوبي کرديد؛ از خصوصيات برجسته آيت الله راستي کاشاني روحيه انقلابي او بود. وقتي که امام به ترکيه تبعيد شدند و پس از آن از ترکيه به نجف رفتند، در آن زمان آقاي راستي درس خارج مي‌دادند و امام نيز همزمان در نجف درس خارج را شروع کردند. در همان زمان‌ آقاي راستي و مدني اعتقاد داشتند حضرت امام که در راس چنين نهضتي قرار دارند، نبايد در نجف تنها باشند و درس خودشان را تعطيل مي‌کنند و به شاگردان خود مي‌گويند که به درس امام در نجف بروند. اين حرکت آقاي راستي و آيت‌الله مدني بسيار ارزشمند بود که کلاس خارج خود را تعطيل کنند و طلاب را راهي درس خارج امام کنند و اين به ثبات جايگاه علمي امام افزود. ايشان خودش مي‌گفت که پس از مدتي براي احترام به حضرت امام شخصا پاي درس خارج ايشان حضور پيدا کردم و در يک مورد ظاهراً حاج آقا مصطفي به ايشان مي‌گويد که شما با درجه علمي‌تان نيازي به حضور در اين جلسات نداريد ايشان ميگويد مباحثي که امام در جلسه خارج فقه خودشان بيان مي‌کنند در کلاسهاي که در دوران طلبگي داشته‌، نبوده است و من از درس ايشان استفاده مي‌نمايم.
بنده به شخصه از سال 55 با‌ آقاي راستي آشنا شدم. در آن زمان ما دانشجويان ضد رژيم بوديم و مرتبط با گروه سياسي منصورون بوديم که بخشي از اعضاي آن اقدامات مسلحانه نيز انجام مي دادند. به قم مي‌رفتيم و از ايشان درس اخلاق مي‌گرفتيم و در همان زمان ايشان مروج تفکرات امام بودند. حتي آيت‌الله شرعي که يک پاي دفاع از تمام گروههاي مسلح بود ،مسائل فقهي‌اش را از آقاي راستي به عنوان نماينده امام مي‌پرسيد.

** مرحوم راستي بيت منتظري را منحرف مي‌دانست
تسنيم: يکي از وجوه مرحوم راستي کاشاني مقابله با جريان‌ها و تفکرات انحرافي بود. همين مسئله شايد موجب شد تا با جناح چپ سازمان مخالفت کنند. درباره اين وجه از انديشه مرحوم راستي بفرماييد و اينکه علاوه بر جريان چپ سازمان، با کدام جريان‌هاي منحرف مخالفت و مبارزه کردند؟
سردار نجات: انقلاب که پيروز شد يکي از افراد اصلي که در مبارزه با جريانهاي انحرافي حضور فعال داشت، شخص آقاي راستي بود و از آنجا که ايشان با مشي افرادي چون مهدي هاشمي معدوم و همفکرانش مخالف بوده اين افراد همواره درس اخلاق ايشان را بر هم مي‌زدند و اوج بصيرت ايشان آنجا بود که از همان زمان بيت آيت‌الله منتظري را منحرف مي‌دانستند و چندين بار در رابطه با انحرافات بيت ايشان با آقاي منتظري صحبت کرده بودند.
خيلي از آقاياني که ادعاي سياسي بودن و بصيرت مي‌کنند آن موقع اين انحراف عميق در دفتر آقاي منتظري را قبول نداشتند و ايشان را متهم به مخالفت با آقاي منتظري مي‌کردند.
** ماجراي بند ج تقسيم اراضي و مخالفت آيت‌الله راستي چه بود؟
البته افرادي چون "صادق نوروزي" اذعان مي‌کرد که از نظر بينش سياسي آقاي راستي به نسبت مرحوم منتظري برتري دارد.
اين نکته را بايد اشاره کرد که يکي از نقاط اختلاف، بر سر بند ج بود. آن زمان قانوني تصويب شد تحت عنوان تقسيم اراضي که در "بند ج" اين قانون حاوي مباحثي بود که تصميم‌گيري راجع به اين مورد را امام برعهده آيت‌الله مشکيني و منتظري گذاشتند. در بند ج اين قانون آمده بود که ستاد مربوطه مي‌توانستند از کساني که بيش از يک مقدار مشخص زمين دارند، زمين اضافي را از او بگيرند و به کشاورزان براي کارهاي کشاورزي بدهند. آيت‌الله گلپايگاني، آيت‌الله مرعشي و يکي ديگر از مراجع درباره اين قانون موضع‌ منفي گرفتند و به امام نامه نوشتند که به اين بند ايراد دارند.
آقاي راستي ولي به امام مي‌گفت که آقايان مراجع به اصل قانون ايراد دارند نه به نحوه اجرا چون با اين موافق نيستند، بهتر است کل قانون اجرا نشود ولي مخالفان آقاي راستي مي‌گفتند که او با بند ج مشکل دارد که در مسير اجراي اين قانون سنگ‌اندازي مي‌کند که اين موضوع واقعيت نداشت.
امام چون موافق کل طرح بودند اينطور گفتند که برويد و اين مراجع را راضي کنيد و اگر راضي نشدند اين بند را اجرا نکنيد. ستاد واگذاري زمين معتقد بود که آقايان مراجع به نحوه اجرا ايراد دارند در صورتي‌که امام فرمودند که آقايان به اصل بند ج، ايراد دارند. آقاي راستي هم مي‌گفت که آقايان مراجع به اصل قانون ايراد دارند نه به نحوه اجرا و چون با اين موافق نيستند بهتر است "بند ج" اجرا نشود ولي مخالفان آقاي راستي مي‌گفتند که او با بند ج مشکل دارد که در مسير اجراي اين قانون سنگ‌اندازي کند و اين موضوع واقعيت نداشت.
از طرفي اين طيف از اعضاي سازمان از همان اول با مالکيت خصوصي مخالف بودند و تحت جو مارکسيستي آن مقطع اينکه شخصي مثلا کارخانه شخصي داشته باشد، مخالف بودند. ولي آقاي راستي نظرش اين بود که اگر شخصي مالي را از راه حلال کسب کرده باشد بهتر است که آن مال دست او باشد. يک کارخانه‌دار مي‌تواند 100 نفر را سر کار ببرد و روش مارکسيستها که نمي‌گذاشتند افرادي واحدهاي توليدي راه‌اندازي کنند باعث مي‌شود که اشتغالي نيز ايجاد نشود. حالا همين‌هايي که آن روزها تحت تفکرات مارکسيستي با اموال و دارايي‌هاي خصوصي مخالف بودند در زمان آقاي هاشمي طرفدار واگذاري کل اقتصاد به بخش خصوصي شدند که با اين موضع نيز رهبري مخالف بودند که به شکل بي برنامه تمام واحدهاي بزرگ را به بخش خصوصي واگذار شود.
بنابراين موقعي که شخصي به مباني فقهي آشنايي نداشته باشد اينگونه دچار تناقض در رفتار مي‌شود. اختلاف اصلي ما با اين آقايان(طيف چپ سازمان) اين بود که مي‌گفتيم شما مباني شرعي و فقهي و روش اجتهاد را قبول نداريد. دوم اينکه امام را از بعد سياسي قبول داريد و به مباني ايشان پايبند نيستيد.
** آيت الله راستي از ابتدا با "ميرحسين" مخالف بود
تسنيم: ايشان نسبت به انحرافاتي که در برخي دولت‌ها پديد آمده بود، چه ديدگاهي داشتند؟
سردار نجات: اينها تا آخرين لحظه که آقاي راستي با جريانات انحرافي برخورد داشتند، با آقاي راستي مخالفت مي‌کردند. ايشان با جريان ميرحسين موسوي از ابتدا مخالف بود. در زمان رياست جمهوري آقاي هاشمي با برخي از تصميمات او که منجر به تساهل فرهنگي مي‌شد، مخالف بود. با دولت آقاي خاتمي به خاطر اينکه اينها در مباحث فرهنگي مشي ليبرال دموکراسي را رواج مي‌دادند، مخالف بودند. بنابراين معلوم مي‌شود که ايشان صاحب بصيرتي است که اين انحرافات را به خوبي درک مي‌کرده و در برابر آنها موضع‌گيري مي‌کرده است.
تسنيم: پس ادعايي که برخي از چپ‌ها ابراز مي‌کنند که مرحوم آقاي راستي با آنها در اين اواخر همراه شده بودو از مواضع گذشته خود دست کشيده بود از کجا ناشي مي‌شود؟
سردار نجات: اين مسئله از زماني بود که ايشان سکته کرد و يک طرف بدن او فلج شد و در تکلم ايشان نيز اثر گذاشت و مصادف شد با دولت آقاي احمدي‌نژاد.
آيت‌الله راستي در انتخابات سال 84 (بخصوص در مرحله دوم) از آنجا که احمدي نژاد را فردي ارزشي مي‌دانست تاييد مي‌کرد و به او راي داد. پس از آن اتفاقاتي باعث شد که نظر آقاي راستي نسبت به آقاي احمدي‌نژاد تغيير کند و در سال 88 به آقاي محسن رضايي راي داد.
آيت‌الله راستي با جريان ميرحسين موسوي از ابتدا مخالف بود. در زمان رياست جمهوري آقاي هاشمي با برخي از تصميمات او مخالف بود. با دولت آقاي خاتمي به خاطر اينکه اينها در مباحث فرهنگي مشي ليبرال دموکراسي را رواج مي‌دادند نيز مخالف بودند.
** آيت الله راستي سال 88 به " محسن رضايي" راي داد

** آيت الله راستي سال 88 در جلسه خانوادگي درباره احمدي‌نژاد چه گفت؟
تسنيم: پس از اينکه ادعا مي‌شود ايشان در سال 88 به موسوي راي داده، درست نيست؟
سردار نجات: بله درست نيست. ايشان همان زمان هم اعلام کردند که به آقاي محسن رضايي راي مي‌دهد. ايشان به شدت به ولايت فقيه و رهبري اعتقاد داشتند. در همين مقطع (انتخابات 88) ايشان همه اطرافيان را دور خود جمع کرد و گفتند که کسي از اطرافيان من حق صحبت عليه آقاي احمدي‌نژاد را از جانب من ندارد و درباره او از جانب من چيزي نگوييد و صرفاً بگوييد راي بنده آقاي محسن رضايي است.

فيلم/مجراي حضور آيت الله راستي در روضه‌هاي بيتايشان معتقد بودند که حرام است که ما کاري انجام دهيم که با نظر رهبري فاصله داشته باشد لذا شما اگر چيزي به نقل از آقاي راستي شنيديد که با سخنان رهبري فاصله دارد يا سخنان رهبر معظم انقلاب به درستي به ايشان نرسيده بود يا نقل اين اختلاف نظر از پايه کذب است.
** حضور آيت الله راستي با ويلچر در روضه‌هاي رهبري/احترام ويژه رهبر انقلاب به آيت الله
مقام معظم رهبري نيز به ايشان احترام ويژه‌اي قائل بود. ايشان وقتي منزل آقا روضه برگزار مي‌شد، حتما سعي مي‌کرد که حتي با ويلچر حضور پيدا کنند ولي اين اواخر که با ويلچر هم توان حرکت نداشت، ديگر موفق به حضور در منزل آقا نشدند.
**مرحوم راستي تبعيت از آيت الله خامنه‌اي را بر خود واجب مي‌دانست
به اعتقاد بنده مانند آقاي راستي کمتر شخصيتي را داريم که به اين شکل ولايت فقيه را درک کرده باشد. ايشان از نظر سني از آقا بزرگ‌تر بودند و شايد از‌ آقا زودتر مجتهد شده باشند ولي تبعيت از آقا را به خودشان واجب مي‌دانستند.
کدام يک از آقاياني که مي گويند آقاي راستي به ما نزديک شده بود، خود را ملزم به اطاعت از فرامين رهبري مي‌دانند؟ اگر واقعا به دنبال مشي رهبري بودند چرا در قضيه فتنه 88 با فتنه‌گران همراهي کردند؟ لذا اگر اينها حرفي دارند چرا در زمان حيات ايشان حرفي نزدند؟
شما اگر آقاي راستي را با برخي فقهاي حوزه مقايسه کنيد، متوجه مي‌شويد که ايشان در عين حال که از نظر علمي از جايگاه والايي برخوردار هستند، بينش و بصيرت سياسي فوق‌العاده‌اي نيز داشتند.
** نبوي و آرمين نظرشان درباره ولايت فقيه و رابطه با آمريکا را اعلام کنند
تسنيم: در همين زمينه آقاي آرمين در مصاحبه‌اي مدعي شده که مواضع آن زمان آيت‌الله راستي عليه طيف متبوعش به اين دليل بود که طيف راست سازمان(جناح فقاهتي) مدام سراغ ايشان مي‌رفت و ايشان را به طيف چپ بدبين کرده بود!
سردار نجات: خط مشي و وضعيت ايشان همواره مشخص بود. خب الان که دير نشده است. آقاي آرمين و بهزادنبوي نظرشان را راجع به خطوطي که امام گفتند، مشخص کنند. براي مثال نظرشان را راجع به 10 سرفصل صحبت‌هاي امام از جمله بحث ولايت فقيه، نشريات و آزادي مطبوعات، تبعيت از رهبري، مسئله فلسطين، رابطه با آمريکا و... بگويند.

فيلم/ نبوي نظرش را درباره ولايت فقيه روشن اعلام کندشما که مدعي هستيد ما روي ذهن آقاي راستي رفتيم، بياييد نظرتان را با خط امام مقايسه کنيد. وقتي از خط امام صحبت مي‌کنند بخاطر فريب مخاطب است و گرنه اينها تبعيتي از خط امام نداشتند. خط امام در وصيت نامه سياسي حضرت امام مشخص است. بيايند در مورد تک تک سرفصل هاي اين وصيت نامه موضع خود را مشخص کنند تا معلوم شود چقدر با امام و خط امام فاصله دارند.
** علت انکار" محسن آرمين" درباره بازجو بودنش در" بند 209 اوين"
تسنيم: جالب است که ساير کارهاي سازمان در آن مقطع را هم انکار مي‌کنند. براي مثال آقاي آرمين حضورش در بازجويي از گروهک فرقان و بند 209 اوين را نيز منکر مي‌شود؟
سردار نجات: اولا اينکه کسي که در بند 209 بوده افتخار است چراکه با گروهکي‌ها و تروريست‌ها برخورد کرده است. اگر کسي امروز آن را انکار مي‌کند مي‌خواهد بگويد من مخالف برخورد با منافقين بودم!
البته ما خوشحال مي‌شويم که امثال ايشان که کمکي به انقلاب نکردند، صف خود را از انقلابيون جدا کنند ليکن بر خلاف ادعاي ايشان اتفاقا ايشان جزو بازجوهاي بند 209 بودند حالا اگر پشيمان شده‌اند مربوط به خودشان است.
تسنيم: گويا کتاب معروف ولايت‌فقيه سازمان را شما و ‌آقاي ذوالقدر نوشتيد؟ اين سوال را از اين جهت مي‌پرسيم که طيف چپ سازمان، جناح موافق آيت الله راستي را فقدان کار فکري در سازمان متهم مي‌کند؟
سردار نجات: من و آقاي ذوالقدر عضو کميته ايدئولوژي سازمان بوديم. اصل اين کتاب را آقاي ذوالقدر براساس مباحثي که بخش عمده‌اش در خدمت آيت‌الله منيرالدين حسيني داشتيم و درباره ولايت‌فقيه صحبت کرده بودند با روش جديد و بحث‌هاي شهيد مطهري تدوين کرد.حالا اينکه به زعم آقايان فکري نبوديم يعني فکر آنها را قبول نداشتيم(باخنده) و گرنه حداقل سه چهار نفر از ما جزو کميته ايدئولوژي و کميته اقتصادي و دفتر سياسي سازمان بوديم.
انتهاي پيام/

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۳۸۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقش کارگران در تحقق شعار سال انکار ناپذیر است

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام یوسف برزگر در خطبه‌های نماز جمعه این هفته کلاچای با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در جمع کارگران اظهار کرد: سخنان مقام معظم رهبری نشانگر اهمیتی است که معظم له به نقش و جایگاه کارگران در تولید و اقتصاد کشور دارد.

وی توجه به جایگاه کار و کارگر را در اسلام با اهمیت توصیف کرد و گفت: بی شک تحقق شعار سال در گرو عزم جدی جامعه کارگری امکان پذیر است.

حجت الاسلام برزگر در ادامه با اشاره به سفر ریاست جمهوری اسلامی ایران به پاکستان و امضای قرارداد همکاری میان دو کشور آن را راهبردی و در راستای تأمین منافع و مصالح دو کشور همسایه دانست.

امام جمعه موقت کلاچای با اشاره به آغاز برداشت محصول برگ سبز چای و لزوم حمایت دولت از چایکاران تصریح کرد: معتقدم قیمت برگ سبز چای باید متناسب با نرخ تورم سالانه افزایش یابد.

وی اضافه کرد: این شرایط موجب می‌شود تا چایکاران با رغبت مضاعف وارد عرصه کشاورزی شوند.

حجت الاسلام برزگر همچنین در ادامه مطالبی در خصوص نهم اردیبهشت سالروز تأسیس شوراها و دوازدهم اردیبهشت هفته معلم ارائه کرد.

کد خبر 6089077

دیگر خبرها

  • نقش کارگران در تحقق شعار سال انکار ناپذیر است
  • مبارزات آیت الله کاشانی علیه رژیم صهیونیستی + موشن گرافیک
  • شک و تردید درباره رسیدن یک استقلالی به تراکتور
  • محسن رضایی:باید از ظرفیت فرماندهان ارشد جنگ برای تربیت راویان جوان بهره برد
  • روسیه:مخالف استفاده از تحریم جهت مداخله در کشورهای آفریقایی هستیم
  • شکاف بین دولتمردان صهیونیست‌زده با افکار عمومی در غرب غیرقابل‌انکار است
  • بیت مرحوم آیت‌الله کاشانی بیانیه صادر کرد
  • بیت مرحوم آیت الله کاشانی بیانیه صادر کرد +جزئیات
  • پیام تشکر بیت آیت‌الله امامی کاشانی از رهبر انقلاب و آحاد مردم
  • پیام تشکر بیت آیت الله امامی کاشانی ازرهبر معظم انقلاب وآحاد مردم