نقدهای وارده به لایحه نظام جامع رسانهای
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۶۶۰۵۱
فرارو- بالاخره بعد از فراز و فرودهای بسیار و تهدیدهای نمایندگان مجلس، دولت لایحه نظام جامع رسانه ای را آماده تحویل به قوه مقننه کرده است اما این لایحه هنوز به مجلس نرسیده، با انتقاد گسترده روزنامه نگاران، حقوقدانان مواجه شده است.
سال 92 بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، مسئله لایحه نظام جامع رسانهای مطرح شد و دولت وعده داد که برای حفاظت از حوزه مطبوعات و خبرنگاران، لایحهای را آمده و تقدیم مجلس کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته قابل توجه این بود که دولت تهیه این لایحه را بر عهده کارگروهی قرار داد که اعضای آن افرادی مانند مصطفی کواکبیان به نمایندگی از انجمن مدیران مسئول روزنامههای غیردولتی، علیاکبر بهبهانی به نمایندگی از شرکت تعاونی مطبوعات کشور، مهدی شجاعی به نمایندگی از انجمن صنفی مدیران مطبوعات ایران، هرمز هوشمندراد به نمایندگی از کلینیک مطبوعات و بابک کلانی به نمایندگی از انجمن نشریات کشاورزی بودند.
از سوی دیگر در بخش مدیران مسئول مطبوعات نیز رضا مقدسی، مدیرعامل خبرگزاری مهر به نمایندگی از خبرگزاریها، بیژن مقدم، مدیرمسئول روزنامه جامجم به نمایندگی از روزنامههای دولتی، علیرضا بختیاری مدیرمسئول روزنامه دنیای اقتصاد به نمایندگی از نشریات اختصاصی تک زمینهای، امید حلالیزاده از روزنامه فرهنگ خوزستان به نمایندگی از نشریان محلی، مهدی اسماعیلیتبار از مجله خانواده سبز به نمایندگی از نشریات بخش خصوصی و نوید رجاییپور از سایت سلامت نیوز به نمایندگی از سایتهای خبری حضور دارند.
با این وجود که اعضای کارگروه از فعالان حوزه رسانه بودند اما خروجی آن با آنچه انتظار میرفت متفاوت بود. زیرا طبق این لایحه فقط افرادی می توانند در حرفه روزنامهنگاری فعالیت کنند که پروانه خبرنگاری یا مجوز مدیریت رسانه از این سازمان دریافت کرده باشند. به عبارت ساده تر روزنامهنگاری که این پروانه را نداشته باشد، نمیتواند در سازمانها و مراجع رسمی و عرصه عمومی کار کند.
اما این تنها مورد نیست که می تواند شرایط را برای روزنامهنگاران تا حدود زیادی سخت کند. بلکه از سوی دیگر طبق این لایحه صلاحیت افراد باید به تایید هیاتی برسد که اکثریت آنها نمایندگان نهادهای دولتی هستند. این به وضوح در مواد ۱۹ و ۲۳ لایحه آمده است که صلاحیت نامزدهای عضویت در هیات مدیره سازمان نظام رسانه را باید هیاتی تشخیص دهد که افرادی مانند مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، رئیس دادگستری استان، سازمان مدیرکل صداوسیمای استان، بازرس سازمان و نماینده مدیران مسئول استان، نمایندگان دادستان کل و یک قاضی بازنشسته، نماینده از هیات نظارت بر مطبوعات، تایید کنند.
در همین خصوص نعمت احمدی حقوقدان طی گفتوگو با فرارو عنوان کرد: سوالی که بعد از خواندن این لایحه به ذهن من خطور کرد این است که افراد مسئول آیا قانون اساسی را خوانده اند؟ زیرا این لایحه در دو بخش با قانون اساسی در تضاد است. قانون اساسی رسیدگی به جرایم مطبوعاتی را در صلاحیت دادگاه عمومی و با حضور هیات منصفه میداند و حالا دولت قصد دارد یک نهادی را تاسیس کند تا به جرائم رسیدگی کنند که همه دولتی هستند. یکی از همین تناقضات مربوط به ماده 19 است.
وی با اشاره ماده ٢٢ لایحه نظام رسانه، هیات مرکزی انتخابات که باز هم اکثریت آن حکومتی و خارج از صنف روزنامهنگاران هستند، میتواند نتیجه انتخابات هیات مدیره را باطل کند، ادامه داد: در لایحه برای این امر یک هیات مرکزی در نظر گرفته است که همه دولتی هستند که حتی می توانند انتخابات را هم باطل کند. این هیات متشکل از نماینده دادستان کل، نماینده وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک قاضی بازنشسته و یک نماینده از هیات نظارت بر مطبوعات و یکی نماینده از شورای عالی سازمان هستند.
این حقوقدان افزود: علاوه بر اینها مسئولان دولتی یک هیات رسیدگی به تخلفات در نظر دارند که کاملا در تضاد با قانون اساسی و ضد استقلال قضایی است. زیرا یک سری کارها مختص قوه قضائیه است. در ماده 27 این لایحه آمده است که مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان، قاضی بازنشسته، یک وکیل، یک عضو هیات منصفه، یک مدیر مسئول و یک روزنامه نگار به بررسی تخلفات رسانهها می پردازند و حتی می توانند جریمه کنند. این در حالی است که جریمه کاملا کار قضایی است.
احمدی اظهار کرد: به عقیده من آقای روحانی یا حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این لایحه را نخوانده اند. زیرا اگر مطالعه کرده بودند، به هیچ عنوان حاضر به طرح این لایحه نمیشدند. آنها یک دستگاه عریض و طویل درست و اعلام کرده اند که هر کسی لیسانس دارد می تواند عضو شود. بعد از آن به این نتیجه رسیده اند که برای این مجموعه یک سازمان درست کنیم. مثل کانون وکلا یا نظام مهندسی و پزشکی. به همین دلیل مسئله کارت خبرنگاری یا همان پروانه کار را مطرح کردند.
او تاکید کرد: عصر دولتی کردن رسانه ها گذشته است. ما تا امروز تجربه های زیادی در این باره داشتیم و همه شکست خوردند. به همین دلیل هم به دنبال اجرای اصل 44 هستیم که همه مسائل را خصوصی کنیم. حالا در چنین شرایطی به دنبال این هستند که رسانه را دولتی کنند. من نمی دانم با وجود این همه گرفتاری در کشور آقای روحانی چرا باید به همچین اقدامی دست بزند.
وی افزود: با این کار همین رسانههای نیم بندی که داریم و نمی توانند روی پایشان بند بشوند زیر مجموعه یک سازمان دولتی قرار میگیرند که نه از دادگاه مطبوعات در آن خبری است و نه آزادی مطبوعاتی در آن دیده میشود. این عملی که در حال انجام است نهایتا به این ختم میشود که عطای روزنامه نگاری مکتوب قانون مند را جامعه کنار بگذارد و تبدیل به یک بخش زیرزمینی شود.
البته پیشتر هم اعظم انتظاری معاون برنامه ریزی کنگره بین الملی حقوق ایران نیز غیر مستقیم به این نکته اشاره کرده بود و معتقد بود هر چند با روی کار آمدن دولت روحانی نسیم آزادی مطبوعات تا حدودی وزید و لایحه نیز با تغییراتی دوباره به جریان افتاد، ولی منتقدان همچنان اصرار داشتند که این لایحه با فعالیت آزاد مطبوعات منافات دارد. بنا بر گفته منتقدان طرح نظام جامع رسانههای همگانی، مطبوعات را زیر نظارت نهادهای دولتی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می دهد و زمینه های فعالیت مستقل و آزاد آنان را از بین می برد.
احمدی ادامه داد: من تمام این لایحه را مطالعه کرده ام و به جرات می توانم بگویم تمام ماده های آن مشکل دارند و هیچ ماده ای در این لایحه وجود ندارد که بتوان به آن دل خوش کرد. به عقیده من کسانی که این لایحه را تهیه کردهاند، فقط قصدشان بستن دهان روزنامه نگاران بوده است.
به هرحال همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد این لایحه با واکنش منفی بسیاری از روزنامه نگاران پیشکسوت و جوان مواجه شده است . بطوری که ماشاالله شمس الواعظین در این باره عنوان کرده است که: «چنانکه میدانید دولت دکتر حسن روحانی در حال تقدیم لایحه نظام جامع رسانهای کشور به مجلس جهت تصویب و اجرا است. در تدوین این نظام جامع رسانه با هیچ یک از سازمانهای معتبر صنفی روزنامهنگاران رایزنی و مشورت نشده و به گفته بسیاری از مشفقان این نظام جامع رسانه دست دستگاههای نظارتی را برای محدود کردن کار رسانه در کشور باز میکند و به روشهای کنونی مشروعیت قانونی میدهد.از همه همکارانم در سراسر کشور تقاضا دارم از طریق راه انداختن کمپین مخالفت با این لایحه واکنش خود را به اقدام دولت حسن روحانی نشان دهند و از حریم حرفه خود پاسداری کنند.»
از سوی دیگر انتقادها نسبت به این لایحه تا جایی پیش رفته است که به عقیده برخی این لایحه یادآور همان قانون مطبوعاتی است که سعید امامی از آن دم میزد. نعمت احمدی در این باره به فرارو گفت: به نظر من این لایحه تاحدی آزادی و قانون اساسی را نقض کرده است که دیگر نمی توان گفت روح سعید امامی در آن حلول کرده. بلکه این گونه احساس می شود که امامی در مقابلمان نشسته است و می گوید من دوباره آمدم تا گلویتان را بفشارم. در این لایحه صرفا برخی کلمات جابه جا شده اند یا تغییر کرده اند و اسمش دهان پرکن شده است.
این همان نکته ای است که حمیدرضا جلائی پور هم به آن اشاره کرده است. وی در یک یادداشت تلگرامی در این باره نوشته بود "دولت پنهان" یا "دولت موازی" پیگیر لایحه "سازمان نظام رسانه" است. به نظر جلاییپور، کارکرد اصلی دولت موازی انجام اموری است که دولت رسمی در جمهوری اسلامی دوست ندارد مسئولیت مستقیم انجام آن را به عهده بگیرد، ولی "تندروها" انجام این امور را مفید تشخیص میدهند.
با تمام این تفاسیر نعمت احمدی معتقد است که این لایحه در مجلس به تصویب نخواهد رسید. زیرا هیچ فردی حاضر نیست این داغ را بر پیشنانی و سابقه سیاسی خود بگذارد و لایحه نظام جامع رسانه ای را تصویب کند یا به آن رای مثبت بدهد. زیرا قطعا همیشه در اذهان عمومی باقی خواهد ماند که چه کسانی چنین لایحه ای را ارائه و چه افرادی آن را تصویب کردند.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۶۶۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احسان طبری؛ تئوریسین برجسته چگونه از مارکسیسم برگشت و «خدمتگزار بزرگ نظام اسلامی» شد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 35 سال قبل در 9 اردیبهشت 1368 خورشیدی یکی از بحثانگیزترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران درگذشت: احسان طبری، تئوریسین برجستۀ حزب توده و مهم ترین نظریهپرداز مارکسیسم در ایران که در زندان جمهوری اسلامی از مارکسیسم برید و دربارۀ اسلام نوشت. حتی پس از آزادی از زندان.
چون فضای سیاسی متأثر از برکناری آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری بود و بعد هم بیماری امام خمینی و سپس درگذشت ایشان و موضوع جانشینی و چندان مجال پرداختن به طبری فراهم نیامد حال آن که اگر این اتفاق چندی بعدتر رخ میداد درباره او بسیار بیشتر گفته و نوشته میشد. هر چند در آن زمان برخی مجلات روشنفکری از یاد او فرونکاستند زیرا تنها وجه سیاسی نداشت.
برخی از هم حزبی های او اعلام ترک مارکسیسم و ترجیح و گرویدن به اسلام را ناشی از این میدانند که اهل مقاومت نبود و بعضی هم به این سبب که همین که ایران از متحد آمریکا به دشمن آن بدل شده بود ولو با اسلامیت انقلاب 57 که نسبتی با ماتریالیسم و مارکسیسم نداشت برای او مطلوب بود و اسلام انقلابی را از این منظر پذیرفت. کما این که وقتی هنوز مارکسیست بودند ابایی نداشتند در انتحابات خبرگان قانون اساسی از حجتالاسلام یونس موسوی در کرمانشاه حمایت و تصریح کنند: کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران ضمنا اعلام میدارد: در هر نقطهای که آیتالله صادق خلخالی نامزد باشند به ایشان رأی خواهند داد. (9 مرداد 1358، هفته نامۀ مردم)
دکتر انور خامهای از گروه 53 نفر (اولین تشکل مروج کمونیسم در ایران در زمان رضاشاه) درباره طبری گفته بود: «او آدمی بیکینه بود ولی مهمترین صفت او این بود که قدرت مقاومت او کم بود. چندان که در جوانی و بعد از دستگیری با دیگر اعضای ۵۳ نفر در همان اولین جلسات دادگاه همه اطلاعات خود را با توضیحات مفصل نوشت. بعدها هم مثل یک چوب تربه هر صورتی که خواستند درآمد. آدمی با معلومات بسیار و ارزش بالای فکری و ادبی اما از حیث ایمان به راه و روش و استحکام ضعیف.» - [مجلۀ آدینه مرداد 68]
در این موضوع اما کسی تردید ندارد که احسان طبری نابغهای بود که اگر عمر خود را پای حزب توده نمیگذاشت و ۳۰ سال (از ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷) خارج از ایران به سر نمیبرد یا در غرب روزگار میگذراند جایگاه علمی یا ادبی یا دانشگاهی بسیار بالاتری کسب میکرد در حالی که در اتحاد شوروی هم در عالیترین سطح با آکادمی علوم همکاری داشت اما به هر حال عنصری سیاسی و ایدیولوژیک به حساب میآمد.
ترور شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و اعلام انحلال و غیر قانونی بودن حزب توده چارهای جز مخفی شدن و سپس فرار پیش پای سران حزب توده و از جمله احسان طبری نگذاشت هرچند که برخی از سران حزب که به زندان افتادند نیز موفق به فرار شدند و موضوع مستند «فرار از قصر» که به تازگی ساخته و ارکان شده همین است.
در دوران رضاشاه احسان طبری مانند دیگر اعضای گروه ۵۳ نفر به زندان افتاد و در پی شهریور 1320 فضا تغییر کرد آن قدر که در شرکت نفت انگلیس استخدام شد و برای نشریه اخبار روز مطلب ترجمه می کرد و از این حیث می توان طبری را یکی از برجسته ترین روزنامه نگاران ایران هم دانست. اگرچه بعد از شرکت نفت روزنامه نگاری او تنها در چارچوب حزب بود و در این باره دو نظر وجود دارد: یکی قایل به روزنامه نگاری حزبی به عنوانی یک ژانر در ژورنالیسم است و دیگر این دیدگاه که روزنامه نگار باید به دنبال واقعیت و کشف حقیقت و توصیف روایت باشد و با نگاه حزبی نمی توان و این دیگر تبلیغ است و روزنامه نگاری مستقل نیست.
کار در شرکت نفت انگلیس با انتقاد دوستان و هم حزبی ها مواجه شد و چون اعلام کرد تنها به قصد امرار معاش و تامین زندگی است از او خواستند در خبرگزاری تاس مشغول شود و از این پس رسما حقوق بگیر حزب شد تا ماجرای ترور در سال ۱۳۲۷ هر چند کمی قبل از آن هم تشکیلات حزب توده در شمال متلاشی شده بود.
به شمال اشاره شد. بدنیست بدانیم مازندرانی بود و پدرش شیخ حسین طبری معمم و وکیل دادگستری و در متن ادعا نامه مدعی العموم درباره ۵۳ نفر درباره شماره ۲۷ چنین آمده بود: «احسان الله طبری فرزند حسین. اهل ساری، مقیم تهران، خیابان عین الدوله، ۲۱ ساله، محصل دانشکده حقوق. در خانه او اوراق کمونیستی کشف شده و آنها را ترجمه کرده است. نظر به اقاریر و اعترافات صریح تردیدی در ارتکاب متهم به قیام علیه امنیت و استقلال کشور وجود ندارد و طبق ماده یک قانون سابق الذکر ( قیام علیه امنیت ملی) صدور حکم مجازات مشارالیه مورد تقاضاست.»
دستگیری او روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۶ صورت پذیرفت و دادگاه او اندک زمانی بعدتر تشکیل و به سه سال و نیم حبس محکوم شد و اگر رضاشاه برکنار و تبعید نشده بود هم البته باز آزاد می شد منتها در این صورت فضای سیاسی دیگر مساعد نبود حال آن که طی ۵ سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ فضا برای فعالیت حزب توده و ترویج مارکسیسم بسیار مساعد شده بود.
انورخامه ای از دیگر اعضای ۵۳ نفر درباره هوش و نبوغ و قدرت یادگیری احسان طبری گفته بود: «در زندان با یک یهودی آشنا شد که مهاجر فراری بود که پدرش از شوروی اخراج شده به ترکیه رفته بود و از آنجا به فلسطین تبعید شد و در مرز انگلیسی ها به ایران تحویل داده بودند و تا ۱۳۲۰ در زندان بود و سلول او درست مقابل احسان طبری قرار داشت. با هم قرار گذاشتند او به طبری ترکی استانبولی بیاموزد و طبری هم به او فارسی. تنها دو ماه بعد طبری که از زندان آزاد شد خواندن و نوشتن ترکی استانبولی را به خوبی فراگرفته بود در حالی که آن یهودی همچنان تنها چند کلمه فارسی یاد گرفته بود!»
بالاترین استعداد احسان طبری در زبان آموزی بود تا جایی که گفته شده به ۱۰ زبان مسلط یا دست کم با آنها در حد خواندن آشنا بود چندان که می توانست به جز فارسی، انگلیسی و عربی و فرانسه و آلمانی را بخواند و نیز روسی و ترکی و لاتین و اوستایی و پهلوی را!
چنین استعداد و نبوغی به شوروی رفت و در مدرسه عالی حزب در مسکو تاریخ خواند و از فلسفه هم غافل نبود و عنوان پایان نامه او فلسفه ابن سینا بود. ۱۰ سالی در مسکو بود و بعد از بهبود روابط شاه با شوروی از طبری خواستند به لایپزیک آلمان شرقی برود.
در دوران دولت ملی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نیز انقلاب ۵۷ در ایران نبود و بعد از پیروزی انقلاب و در پی ۳۰ سال به ایران برگشت و ترجیح داد به امور فرهنگی و انتشاراتی و مطبوعاتی حزب توده برسد و مانند نورالدین کیانوری زیاد در چشم رسانه ها نباشد.
با این حال در تابستان ۱۳۵۸ کاندیدای انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شد که نام رسمی آن مجلس بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی شد. حضور سران حزب توده و روشنفکران سکولار در آن انتخابات سبب شد روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و نیروهای ملی مذهبی ائتلاف کنند و همان فهرست ۱۰ نفره برنده شد: آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری، دکتر بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی، دکتر گلزاده غفوری، ابوالحسن بنیصدر، مهندس عزتالله سحابی، شیبانی، علیمحمد عرب و منیره گرجی. ائتلافی که تنها در مخالفت با سکولارها و توده ای ها و مجاهدین خلق متحد بودند و بعد بین خودشان اختلاف فراوان افتاد.
حضور کارگر گمنامی به نام علی محمد عرب در لیست ائتلاف حزب جمهوری اسلامی باعث شد او یک میلیون و ۳۰۵ هزار و ۱۲۶ رای بیاورد و نفر دهم شود در حالی که روشن فکر مشهوری چون دکتر علی اصغر حاج سید جوادی یک میلیون رای کمترآورد: ۲۹۸ هزار و ۳۶۰ رای (چند صد رای بیشتر از مسعود رجوی که نفر دوازدهم شد).
در این فضا احسان طبری هم ۴۷ هزار و 225 رأی آورد که نشان می داد وزن اجتماعی حزب بوده در فضای بعد از انقلاب چقدر است و جالب این که از خود نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده بیشتر چون او ۳۲ هزار و ۶۲۷ رای آورده بود و این نشان میداد رأی به طبری تنها سیاسی نبوده و به خاطر شخصیت علمی و ادبی او هم بوده است.
با این که حزب توده خود را با انقلاب همراه و موافق نشان می داد و از حذف لیبرالها و جهت گیری ضد آمریکایی آن خرسند بود اما در همان اوایل دهه ۶۰ سراغ آنان هم رفتند و غالب رهبران تن به اعتراف دادند و معدودی چون هوشنگ ابتهاج (سایه) بعد یک سال به خاطر اشتهار ادبی بی اعتراف و برنامه تلویزیونی آزاد شدند. بقیه چند سال در زندان بودند و بعد به خانه های امن انتقال یافتند هر چند در مواردی با حکم اعدام هم روبه رو شدند چندان که تکان دهنده ترین بخش مستند «فرار از زندان» اعدام یک نفر ده ها سال بعد از فرار مشهور و در همان دهه ۶۰ است.
شهرت اصلی احسان طبری مغز متفکر مارکسیسم و حزب توده در ایران بود اما وقتی به سهولت همه خطاها را پذیرفته و در زندان کتاب «کژراهه» را نوشت مثل بقیه به او جاسوس و خائن گفته نمی شد. نه توده ایها و نه جمهوری اسلامی و از این نظر موقعیت متفاوتی داشت.
فردای روزی که در بیمارستان «تهران» درگذشت هم روزنامه کیهان در شمارۀ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ در خبری که البته به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی تنظیم شده بود او را تنها با همان نام و نام خانوادگی معرفی کرد و اشاره ای به آن همه پیشینه حزبی و سیاسی و فرهنگی و علمی نکردند و تنها نوشتند احسان طبری درگذشت.
رییس بعدی کیهان - حسین شریعتمداری- اما که ساعتها در زندان با او گفتوگو کرده بود سال ها بعد درباره او گفت:
«حضرت امام خیلی پیگیر وضعیت احسان بود و انشاء الله خدا بیامرزدش . وقتی که از مارکسیسم برگشت و خبر به امام رسید حضرت امام فرمودند آزاد شود. احسان هیچ نیاز نداشت وانمود کند از مارکسیسم برگشته و مسلمان شده چون در جرایم خاص حزب توده دخالتی نداشت و اگر هم فرض کنیم قصد تظاهر داشت تظاهر هم حدی دارد نه این که یک دفعه مارکسیسم را از بنیان تکان دهد. به مجرد پخش سخنان او از تلویزیون ایران همه کُپ کردند و رادیو بلگراد گفت به خاطر تزریق آمپول است و باور نمی کردند. چون این احسان بود که سخن می گفت. کسی که تمام کتاب های خود را مخدوش اعلام کرد و کژراهه را نوشت و مبانی مارکسیسم را زیر سوال برد در حالی که می توانست این کارها را نکند و بعد از آزادی دیگر ننویسد. به خاطر همین با خیال راحت می گویم مرحوم احسان طبری خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»
کافی است به یاد آوریم آقای حسین شریعتمداری درباره برخی از برجستهترین صاحب منصبان نظام جمهوری اسلامی در گذشته و حتی روحانیون بلندمرتبه هم به تصریح یا تلویح از تعبیر «خیانت» استفاده میکند ولی درباره احسان طبری برجسته ترین تئوریسین مارکسیسم در ایران می گوید «خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»
از این رو شاید اگر حسین شریعتمداری چند سال قبل رییس کیهان شده بود درباره تئوریسین برجسته و سابق مارکسیسم و مغز متفکر حزب توده و عضو ارشد آکادمی علوم اتحاد شوروی این تیتر را بر صفحه اول روزنامه می نشاند: «خدمتگزار بزرگ نظام اسلامی درگذشت.»
آقای شریعتمداری البته به عنوان روزنامه نگار طرف گفتوگو با احسان طبری نبود. از این رو بیمناسبت نیست توصیف دو نفر دیگر را هم بیاوریم. یکی محمود اعتمادزاده (به آذین) که خود در موج اولیه دستگیری سران حزب توده در سال 63 به زندان افتاد و نوشت: ««پیر و شکسته شده و دست راستش بر اثر سکته رخوتی دارد. زبانش کمی کند است و گوشش سنگین و در آن بیرون نیز همسرش آذرخانم با سرطان میجنگد! خبر رسید که همسرِ طبری درگذشته است. پیرمردِ تنها، گاه بی مقدمه و بی صدا اشک میریزد».
یکی از معدود روزنامه نگاران مشهور غربی که موفق به دیدار با احسان طبری شد خانم لورانس دئونا روزنامهنگار سوییسی بود که در همان سال ۱۳۶۳در زندان قصر با او ملاقات کرد و در کتابی با همین عنوان خاطرات ملاقات با طبری در زندان که 4 سال بعد منتشر شد نوشت:
«سرانجام معجزه روی داد در مقابل من درهای زندان باز و بسته میشوند. طبری آنجاست. مبهوت از نور فلاشها، سراپا ایستاده خمیده، لاغر، با پوست مرطوب و براق، شکستهتر از سن و سالش. اگرچه گفتوگو چند دقیقه بیش به طول نینجامید اما من هرگز فراموش نمیکنم که یک متفکر کمونیست به شما بگوید آری خانم! این طور است من پذیرفته ام. من ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی اسلام را پذیرفتهام...»
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: زائری: 40 سال قبل قرار بود احسان طبری و آریانپور بیایند و در دانشکده الهیات مارکسیسم را تدریس کنند و اکنون در چهلمین سالگرد انقلاب من از روضهخوانی و منبر امام حسین منع میشوم!/ گفته بودم حجاب اجباری در دین نیامده نامه احسان طبری از زندان به دکتر سروش: "همسانی عقیدتی میان ما (البته از سمت من) نزدیک به حصول است"