رفتگر کرجی زیرسقف همدلی نیکوکاران
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۷۶۵۳۱
به گزارش سرویس حوادث "جام نیـوز"، بهدنبال درج گزارشی تحت عنوان «غبار بیمهری بر تن رفتگر درستکار» در صفحه حوادث «ایران» در مورخ سهشنبه 9 آبان، شاهد موجی از احساسات پاک مردم داخل و خارج و جمعی از مسئولان بودیم. از سوی دیگر دفتر سخنگوی دولت، استاندار البرز و جمعی از مدیران نیز برای کمک به وی اعلام آمادگی کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما دراین میان زوج نیکوکار البرزی که چند روز پیش نیز 37 زندانی بدهکار را پس از انتشار گزارش روزنامه ایران آزاد کرده بودند، گوی سبقت را در این کار خیر از دیگر نیکوکاران ربودند و پرداخت مبلغ 7 میلیون و نهصد و پنجاه هزار تومان اجاره معوقه و یک میلیون و 750 هزار تومان هزینههای آب، برق، گاز، شارژ و خسارت صاحبخانه را برعهده گرفتند.
همچنین با واریز کمک مالی «ر.ف» به حساب انجمن حمایت از زندانیان البرز و با همت و پیگیری های «حاجی رضا شاکرمی» - دادستان استان - رفتگر کرجی با ضمانت لازم و پس از چند روز بازداشت به خانهاش بازگشت. این در حالی بود که صاحبخانه با وساطت خبرنگار روزنامه ایران، تنها پنج روز برای تخلیه خانه مهلت داده بود.
صاحبخانه رفتگر چه گفت؟
صاحبخانه مرد پاکبان، دیروز در جمع خبرنگاران گفت: خدا میداند که قصد بازداشت همسایهام را نداشتم. بعد از نماز صبح هم همسرم از من خواست رضایت بدهم. چون فرزندانش بیقرار بودند و صدای گریهشان یک لحظه هم قطع نمیشد. اما باور کنید من هم چارهای نداشتم، چرا که بازنشسته هستم و روی اجاره خانهام حساب باز کردهام. اما 16 ماه عقب افتادن اجاره، مرا با بحران مالی روبه رو کرد. قرار بود شهریور ماه پسرم ازدواج کند اما چون خانهام تخلیه نشد عروسیاش عقب افتاد و با مشکلات پیچیدهای روبه رو شدیم. ضمن اینکه تا روز شنبه هیچکس برای حمایت از این مرد بهطور عملی وارد میدان نشده بود و همه فقط برای بازدید و دلجویی آمدند. حتی وقتی مستأجرم را از بازداشتگاه به اجرای احکام شورای حل اختلاف کرج آوردند، پیمانکار شهرداری هم خودش را رساند اما همین که وارد شعبه شدیم، به بهانه شرکت در جلسهای، ترکمان کرد و رفت. خدا شاهد است همان جا دلم به بی کسی همسایه بدهکارم سوخت. هیچکس ریالی برای پرداخت بدهی او کمک نمیکرد تا اینکه خبرنگار روزنامه ایران ضمانت پرداخت پول و تخلیه خانه را پذیرفت و به من تعهد داد.
روزنامه ایران به فریادم رسید
«تنها کسی که زنجیر را از دست و پاهایم باز کرد، روزنامه ایران بود.» رفتگر نیمه شبهای کرج، دیروز وقتی در برابر دوربینهای خبرنگاران و عکاسان کرجی قرار گرفت دائم میگفت: «خدا، خبرنگاران روزنامه ایران را مأمور کرد تا به فریادم برسند.»
او در حالی که دستهایش را رو به آسمان بلند کرده بود، گفت: چگونه بازداشت نبودهام وقتی تمام مدارک موجود است؟ من هیچ گاه گزارش منتشر شده و گفتوگویم با روزنامه ایران را انکار و تکذیب نکرده ام. تا این لحظه هم هیچ حمایتی از شورای شهر و شهرداری دریافت نکردهام و اگر برای پرداخت بدهیام چک صادر شده است، به طور شفاف و واضح آن را در اختیار رسانهها قرار بدهند تا مشخص شود چه کسی دروغ میگوید.
حمایت دستگاه قضایی البرز
«ر.ف» و همسرش سیده «م.ح» که بیادعا و بینشان با فرستادن نماینده خود از رفتگر درستکار حمایت کردند، در واکنش به برخی تبلیغات غیرواقعی در این باره گفتند: همانطور که تاکنون مقدمات آزادی صدها زندانی بدهکار را با عنایت خداوند متعال فراهم کرده ایم، بدهی «جعفر» نیز پرداخت شد و خوشحالیم که او از امروز پس از سپری کردن دو سال سختی و ناامیدی، شبی پرآرامش را در کنار خانوادهاش خواهد داشت. این حمایت بدون توصیه و سفارش مسئولان شورا و شهرداری صورت گرفت و تنها با پیگیریهای روزنامه ایران و شاکرمی - دادستان - و فاضلیان - رئیس کل دادگستری - البرز عملی شد.
براساس این گزارش، قرارداد اجاره خانه جدید «جعفر» و پرداخت بدهی وی به صاحبخانه قبلی اش، دیروز در حضور خبرنگاران صورت گرفت و او هم بلافاصله نقل مکان به خانه جدید را آغاز کرد. سایر بدهیهای مرد رفتگر نیز از سوی سایر نیکوکاران پرداخت شد.
ایران
110
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۷۶۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950