خلق گونه جدید در ادبیات عاشورایی/ نگاهی به اولین تجربهها از اربعین حسینی
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۸۹۸۴۸
بنا بر آمار، استقبال از پیادهروی اربعین نسبت به دهه ۸۰، با رشد ۵۰ برابری همراه بوده است. موضوعی که بستر خوبی برای خلق آثار ادبی در ین حوزه شدهاست. به نظر میرسد اربعین در سالهای آینده به یکی از شاخههای قوی ادبیات عاشورایی تبدیل شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد بستر مناسب برای رشد و بالندگی ادبیات و هنر دینی، آثار متعددی با بهرهگیری از موضوعات جدید و با رویکردی نو خلق شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند خلق اثر ادبی درباره اربعین حسینی در ادب فارسی سابقه دارد، اما در سالهای اخیر و با استقبال مردمی از مراسمهای این ایام، این دسته از آثار از نظر کمی و کیفی رشد داشته است؛ به طوری که در آینده به عنوان یکی از شاخههای قوی حوزه شعر عاشورایی معرفی خواهد شد. گذشته از شعر، که بیشترین آثار در رابطه با اربعین در این قالب تولید شده، «سفرنامه» و «خاطرات» بیشترین آثار را به خود اختصاص دادهاند.
گفته میشود در حال حاضر استقبال از پیادهروی اربعین نسبت به دهه 80، با حدود 50 برابر رشد همراه بوده است. استقبال اینچنینی و از سوی دیگر، حضور نویسندگان و شاعران در پیادهروی اربعین خود زمینهساز خلق آثار ادبی در این رابطه شده است. آثاری که هم از حیث ادبی اهمیت دارند و هم از حیث اجتماعی.
«کنار قدمهای جابر»
در سال جاری و در آستانه اربعین حسینی، آثار متعددی با این موضوع منتشر شد که نسبت به سالهای گذشته با رشد چشمگیری همراه بود. از جمله این آثار میتوان به کتاب «کنار قدمهای جابر» اشاره کرد. این اثر که از سوی انتشارات مجنون به چاپ رسیده، دربردارنده 14 خاطره از زائران اربعین حسینی است.
محمدحسین دهقان، مدیر روابط عمومی انتشارات مجنون، در این رابطه به تسنیم میگوید: انتشارات مجنون در سال 94 فراخوانی را به منظور جمعآوری بهترین خاطرات پیادهروی اربعین در سایت خود منتشر کرد. علاقهمندان می توانستند در مدت یک سال، یعنی تا اربعین سال 95، آثار خود را هم به صورت مکتوب و هم از طریق فضای مجازی به انتشارات ارسال کنند. در این مدت، حدود چهار هزار خاطره به دست انتشارات رسید.
دهقان ادامه داد: با بررسی اولیه، تعدادی از خاطرات ارسال شده که شرایط ابتدایی برای بررسی آثار را نداشتد، کنار گذاشته شدند. در نهایت حدود 300 اثر گزینش شد و در اختیار کارشناسان ادبی و جمعی از اهالی فرهنگ قرار گرفت. از این تعداد نیز در نهایت 14 خاطره انتخاب شد.
«درنگی در نجف»
کتاب «درنگی در نجف» از دیگر سفرنامههایی است که امسال به چاپ رسیده است. این اثر را که جواد کلاته عربی تدوین و از سوی انتشارات 27 بعثت به چاپ رسیده، روایتگر اولین سفر نویسنده به کربلای معلی است.
نگارنده در شرح دلایل تدوین این اثر در سرآغاز کتاب آورده است: «چندسالی بود که چیزهایی از مراسم پیادهروی اربعین میشنیدم. خبرهایی میشنیدم با واسطه کسانی که رفته بودند و اخبار و برنامههایی از تلویزیون. اما مواجهه جدیام با این مساله، اربعین سال 1393 بود که تعدادی از همکارانم در این مراسم معنوی شرکت کردند. آنها به من هم پیشنهاد دادند، اما نرفتم. یعنی آنقدر دلیل و انگیزه نداشتم که راهیام کند. اما خیلی زود پشیمان شدم. تا آن موقع، کربلا نرفته بودم.
جواد کلاته با نثر صمیمی، در معرفی کتاب آورده است: «اما کمی درباره کتاب. سعی کردهام فارغ از اصول سفرنامهنویسی که چیز چندانی هم از آن نمیدانم، فقط روایتی روان و تصویری شفاف از لحظه لحظه حضورم در این سفر معنوی بهعنوان یک «زائر» و «خادم» ارائه کنم. اما خودم را در لحظات ثبت خاطرات و در فرآیند بازنویسی متن، به رعایت اصول ملزم کردم که برخی از آنها عبارتاند از ثبت خاطرات «در لحظه»، توجه به عنصر «مشاهده» در ثبت و بازنویسی اطلاعات و تکیه بر آن، استفاده از نقشه راهها و مکانها در زمان بازنویسی متن، برای دوری از ارتکاب اشتباه در بیان اطلاعات مرتبط، تحقیق از منابع اینترنتی زمان بازنویسی، برای برخی توضیحات پانویسها، به «مشاهده» بهعنوان اصیلترین و اصلیترین عنصر در ثبت و بازنویسی خاطراتم باور داشتم و آن را با وجود نواقص احتمالیاش، اساس کارم قرار دادم.» نگارنده در تدوین کتاب از 20 قطعه عکس استفاده کرده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«سکوتی که بعد از ساعت نهونیم بهیکباره خودش را نشان داد، یادم آورد کمی تفکر و توجه هم بد نیست. هر کسی قبل از انجام یک کار، حتماً برای خودش دلیلهایی دارد؛ اگر چه درست و نادرست، جدی یا نهچندان جدی. اما وقتی در میدان عمل قرار میگیری و سختیهایی را به جان میخری، این فکرها خیلی جدیتر به سراغت میآید. به جواب بعضی از چراها رسیدهای که عازم سفر شدهای. البته سهم این دلایل خیلی کمتر از کششی است که تو را از درون هل میدهد؛ اما بدون تردید، بعضی جوابها را نگه داشتهاند و در بین راه تقسیم میکنند. اینها دیگر از جنس دلیل و منطق نیستند؛ از جنس شهود و اشراقاند. آنها که از دور ایستادهاند و با داشتههایشان درباره زائران اربعین قضاوت میکنند، دستشان از بعضی چیزها خالی است. باید «شد» تا فهیمد.
در مسیر پیادهروی اربعین، وقتی ساعت از یازده شب گذشته، ذهن و ضمیر زائرهای خستهای که ساعتها راه آمدهاند، مستعد فهمهای عمیقتری است. حالا و در سکوت یازده شب به بعد، فقط صدای قدمها شنیده میشود و «راه» و «رفتن» بیشتر خودشان را نشان آدم میدهند. از آن همه گروهی که اسم بردم، الان فقط گروه آخری بیدار است و هنوز راه میرود؛ همانها که تنها آمدهاند، یا شاید هم چند نفری با هم هستند، اما حال و هوای «شب» و «راه» و «رفتن» گرفته است آنها را؛ مثل من و حسن که دو ساعت است خلوت کردهایم.»
***
«پادشاهان پیاده»
اما در میان آثاری که امسال به چاپ رسیده، شاید بتوان گفت که «پادشاهان پیاده» یکی از کاملترین کارها در حوزه مستندنگاری باشد. این اثر که به قلم بهزاد دانشگر و محمدعلی جعفری نوشته شده، دربردارنده خاطرات و صحبتهای اقشار مختلفی است که در راهپیمایی اربعین حضور دارند. نویسندگان کتاب، به همراه مترجمان عربی و انگلیسی، پای حرفهای زائرانی از دیگر کشورها نشسته و در این مسیر، با اقشار مختلف از پلیس و روزنامهنگار گرفته تا مجری و عکاس و موکبدار صحبت کردهاند.
«پادشاهان پیاده» را نشر عهد مانا به چاپ رسانده و در مدت کوتاهی به چاپ پنجم رسیده است. در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«هر مسافر قصهای داشت و گاه رازی یا ارادتی. آغاز قصۀ مسافرها با هم متفاوت بود. گاه از ایران بود، گاه عراق، از شهرهای کوچک و بزرگ، از شرق و غرب عالم...
اما پایان همۀ قصهها به یک جا ختم میشد؛ به سرزمینی در کرانۀ فرات و یادگاری که از دل بهشت بر این سرزمین باقی مانده؛ به کربلا ، به تربت سیدالشهداعلیهالسلام.
هر قصه روایتی بود از نیرویی که مسافر را برمیخیزانَد و میکشانَدَش تا نینوا.
این کتاب عرض ارادتی است به ساحت مولا و سرور آزادگان عالم، امام عشق، امام حسین و تلاشی است برای بازنمایی ارادت زائرانش در اجتماع اربعین. روایت ها با کمترین دخل و تصرف بیانی ساده از این ارادت و شیدایی است که چند روزی مانده به اربعین، شوری در دل ها می اندازد و می رود که عالمی را پر شور کند».
***
نگاهی به کتابهای تحلیلی
در کنار آثار داستانی و مستندنگاری، میتوان از کتابهای تحلیلی نیز یاد کرد. کتاب ارزشمند «ابعاد و اهمیت زیارت اربعین» از جمله این آثار است که با نگاهی به ابعاد زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین از سوی مرکز مطالعات حوزوی الهدی منتشر شده است. خواندن این اثر در کنار «جاذبه حسینی»، شامل دیدگاههای مقام معظم رهبری درباره «اربعین» و «شخصیت حضرت زینب(س)» میتواند در شناخت درست اهمیت زیارت اربعین از دیدگاه مقام معظم رهبری کمک شایانی کند.
کتاب «ابعاد و اهمیت زیارت اربعین» با همکاری مجموعهای از نویسندگان حوزوی نجف اشرف و رایزنی فرهنگی ایران در بغداد منتشر شده و شامل موضوعات متعددی است. در معرفی این اثر آمده است: رهبر معظم انقلاب نظامی را ترسیم و این زیارت را به عنوان محرک انقلابی و اجتماعی مهمی برای ملتها و نقطه التقای ملتها و وحدت کلمه آنان در مورد انقلاب و ارزشهای حسینی معرفی میکنند.
***
«رحمت واسعه»
از دیگر کتابهایی که میتوان آن را در زمره آثار تحلیلی درباره اربعین حسینی به شمار آورد، کتاب «رحمت واسعه» است. این اثر سال گذشته منتشر شد و با معرفی در پویش مطالعاتی روشنا، مورد استقبال مخاطبان به ویژه هیئات مذهبی قرار گرفت. هرچند «رحمت واسعه» در سال گذشته به چاپ رسیده، اما تاکنون به عنوان یکی از کتابهای پرمخاطب در حوزه ادبیات دینی مطرح است.
«رحمت واسعه» بیان خصایص واسعه خدا، حضرت سیدالشهدا(ع) در اشارات فقیه عارف، آیتالله العظمی محمد تقی بهجت قدس سره است که به کوشش گروهی از محققین، گردآوری و تنظیم شدهاست.
عشق به سیدالشهدا در حضرت آیتالله بهجت نمود بارزی داشت. این امر در شخصیت آن مرجع فرزانه، در دو بُعد، ظهور یافته بود: اول، سیره و روش و دوم، گفتار و بیان ایشان. کتاب پیش رو با تکیه بر همین دو بُعد گردآوری شدهاست تا به لطف پروردگار، گامی در همان مسیری باشد که آغاز آن از انبیا و اوصیایالهی (ص) بودهاست.
این کتاب سه بخش دارد: 1- روایتی کوتاه از سیره و روش آن عالم ربانی، 2- گزیدهای از بیانات حضرت آیتاللهالعظمی بهجت (ره) و 3- پرسشها و پاسخها.
بخشی از این کتاب را میخوانید:
رسولخدا (ص) فرمود: «اگر همۀ مردم بر محبت علیبنابیطالب (ع) گِرد میآمدند، هرگز خداوند آتش جهنم را نمیآفرید.»
ولی ما قدردان اهلبیت (ص) نیستیم، مثل کسانی که گنجی در خانه دارند؛ ولی گویا ندارند و از آن غافل محضاند! بلکه کار و حال ما بدتر از آنهاست. گویا مانند کسانی که به امامت اعتقاد ندارند، ما نیز امیرالمؤمنین (ع) را نداریم و مانند آنها زندگی میکنیم که آن حضرت را ندارند. بااینکه قرآن را در یک دست و عترت را در دست دیگر داریم؛ ولی گویا دستمان خالی است و هیچ نداریم و سنگینی آنها را احساس نمیکنیم. گویا چیزی در اختیار ما نیست!
از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) نقل شده که فرمود: «سنیها عترت را ضایع کردهاند و شیعهها قرآن را». ولی بنده به گمانم اگر کسی یکی از این دو را ضایع کند، دیگری را هم ضایع خواهد کرد و هر دو با هم وحدت دارند. انسان باید یا لجوج و معاند باشد یا جاهل که نفهمد علی و اولادش (ص) در صف عادلین و متّقین و صادقیناند و دشمنان آنها در صف فاسقین و فاجرین.
انتهای پیام/
R1013197/P1013197/S4,35/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۸۹۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمدهای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیمهای کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آنها با پلیس مخفی، انقلابها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولتهای بلوک شرق سابق به کشورهای عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتابهای متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیارهای ما سعی میکنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره میکند ما احتمالا در جنگ سرد تازهای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوریهای رقیب و قدرتهای بزرگ است؟
راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسرهای مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آنها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را میگیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازهترین کتاب خود اشاره میکند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که میتوانیم چیزهایی از انقلابهای فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" میگوید در عصر "مرد قوی" به سر میبریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میگوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض میشود".
با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا میتوان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیشتر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.
شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانهها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوندهای بزرگ و ساده انگارانه سوق میدهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایدهها شود.
با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.
با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان میکند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص میسازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرتهای بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.
نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرتهای بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر میرسد و در صورت وقوع نیز نمیتواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!
تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرتهای دیگر که از آنها تحت عنوان "غیر متعهدهای نوین" یاد میشود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشورهای غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده میکنیم روابط روسیه با کشورهایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را میدهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.
در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحادهای معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرتهای بزرگ و متوسط غیر غربی اتحادهای معاملهای برقرار میکنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا میکنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب میکنند.
تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیروهای محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم میباشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".
یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختارها و فرآیندهای عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.
عصر ما نمونههای مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه میدهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیتهای انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول میکند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح میشود.
توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربردهای نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هستهای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخابهای فردی انسان نیز اهمیت دارند.
اکنون به آخرین و مهمترین نکته میرسم. ناهنجاری تفسیریای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.
در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبهها نهادهایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام میدهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهمترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.
*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیتهای انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد میسازد.