Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) شفقنا نوشت: سوالی که در مورد آزادی وضلالت انسان پیش می آید و به درستی به آن پاسخ داده شده است را در متن زیر مطالعه می کنید:
س: اگر انسان بر سر دو راهیها کاملاً حر و آزاد است و زمام خوشبختى و بدبختى را در کف دارد، چرا در آیات متعددى مسأله هدایت و ضلالت را که یکى از مسایل سرنوشت ساز است به صورت خاصى به خدا نسبت داده به گونه اى که از آن بوى «جبر» استشمام مى شود آنجا که فرموده است: (

پاسخ: هدایت و ضلالت از نظر قرآن یک بحث گسترده و دامنه دارى است که بحث کامل، نیاز دارد که مجموع آیات مربوط به آن، یک جا وارد بحث شود آنگاه از بررسى مجموع آنها نظریه قرآن استخراج گردد و به خاطر گستردگى بحث ما از آن صرف نظر کرده تنها به توضیح این نوع آیات که مى گوید: هر کسى را بخواهیم هدایت مى کنیم، مى پردازیم استدلال با این نوع آیات بر جبرى گرى، غفلت از هدف آنها است و علت آن خلط میـان دو نوع هدایت الهى است که یکى همگانى اسـت و دیگرى خصوصى و بـا توضیح این دو نوع هدایت، مفهوم آیات روشن مى گردد و جبرى خلع سلاح مى شـود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



هدایت هاى عمومى و خصوصى

خداوند فیاض که هدایت او نیز یکى از فیوض او است دو نوع راهنمایى دارد، یکى عمومى و گسترده که تمام افراد زیر پوشش آن قرار مى گیرند و دیگرى خصوصى است و شامل افرادى مى شود که از هدایت عمومى بهره بگیرند، و در غیر این صورت مشمول این نوع فیض نمى شوند.

هدایت عمومى در دو نوع هدایت خلاصه مى گردد:

الف. هدایت عمومى تکوینى

مقصود از چنین راهنمایى این است که خداوند همه موجودات را آفرید و هر کدام را با وظایف آفرینش خود آشنا ساخت آنجا که فرمود:

(…رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى کُلَّ شَىْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى) .([۱])

«پروردگار ما کسى است که تمام موجودات را آفرید و آنها را راهنمـایى نمـود».

در این هدایت کوچکترین استثنا و تبعیض نیست حتى اعمال غریزى همه جانداران و اعمال منظم هر چیزى از حیوان، معلول هدایت الهى است تا چه رسد به هدایت فطرى و سایقه هاى آفرینش همه انسانها.

ب. هدایت عمومى تشریعى

اگر هدایت تکوینى آن نوع راهنمایى است که از درون برمى خیزد، مقصود از تشریعى، هدایتى است که از بیرون متوجه انسان مى گردد و دست او را مى گیرد و از مراحل خطرناک عبور داده و به مقصود مى رساند و در این نوع هدایت نیز کوچک ترین تفاوت و تبعیض نیست و وسایل این نوع هدایت، امور یاد شده در زیر است:

۱٫ عقل و خرد.

۲٫ رسولان و پیامبران.

۳٫ اولیاى الهى.

۴٫ کتابهاى آسمانى.

۵٫ امامان و پیشوایان.

۶٫ علما و دانشمندان و دیگر وسایل هدایت عمومى که در اختیار همگان قرار دارند و همه افراد مى توانند از آنها بهره بگیرند و در این قسمت کوچکترین تبعیضى وجود ندارد.

به خاطر گسترده بودن هدایت این گروه، خداوند «پیامبر»و «قرآن»را هادى و راهنما معرفى کرده و صریحاً به پیامبر مى فرماید:

(…وَإِنَّکَ لَتَهْدِى إِلى صِراط مُسْتَقیم).([۲])

«تو به راه راستى هدایت مى کنى».

و باز در باره قرآن مى فرماید:

(إِنَّ هذا الْقُرآنَ یَهْدِى لِلَّتِى هِىَ أَقْوَمُ…).([۳])

«این قرآن به راه درست رهبرى مى کند».

آنچه لازم عدل الهى است همان هدایت عمومى است که در حق تمام افراد انجام مى گیرد و این وظیفه بشر است که از آزادى خود بهره گرفته و ازاین هدایت هاى همگانى استفاده کند و بینى شیطان و شیطان صفتان را به خاک بمالد و در این نوع هدایت هیچ قید و شرطى وجود ندارد و مشیت الهى بر این امر تعلق گرفته که این نوع وسایل هدایت، در اختیار همگان قرار بگیرد.

هدایت خصوصى

این هدایت که باید آن را عنایت خاص الهى بر گروهى از بندگان مخصوص دانست، از آن افرادى است که از هدایت عمومى بهره گرفته، و روح وروان آنان از فروغ وسایل هدایت همگانى روشن گردیده باشد.

این گروه به خاطر بهره گیرى از هدایت هاى عمومى، از عنایات خاص الهى بیشتر بهره مند شده ومشمول مددهاى غیبى، و توفیق هاى الهى،(هدایت خصوصى) مى گردند.

این که مى گوییم: این نوع هدایت از آن گروهى است که از وسایل هدایت عمومى بهره مند شوند، مطلبى است که قرآن آن را در آیات مختلف به نوعى بیان کرده است و در مواردى چنین مى فرماید:

(…إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدى إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ) .([۴])

«خداوند هر کسى را بخواهد گمراه مى کند و آن کس به او توجه کند، هدایت مى نماید».

در آیه دیگر مى فرماید:

(…اللّهُ یَجْتَبى إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدِى إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ) .([۵])

«خدا هر کسى را بخواهد براى خود برمى گزیند و آن کسى را هدایت مى کند که به سوى او باز گردد».

مقصود از «اناب» در آیه نخست و از «ینیب» در آیه دوم که به معنى توجه مکرر به سوى خدا است این است که این هدایت از آن کسانى است که به سخن خرد و دیگر راهنمایان الهى گوش فرا دهند و خود را در مسیر هدایت خاص خدا قرار داده وخواستار هدایت بیشتر و توفیق روز افزون باشند.

اگر ملاک مشمول هدایت دوم بهره گیرى از هدایت نخستین است همچنین ملاک اضلال خدا، روى گردانى انسان از آن هدایت است چنان که مى فرماید:

(…فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللّهُ لا یَهْدِى الْقَومَ الْفاسِقینَ).([۶])

«وقتى به سوى باطل متمایل شدند به سخنان پیامبران گرامى گوش فرا ندادند، خداوند قلوب آنها را نیز متمایل ساخت خدا گروه فاسد را هدایت نمى کند».

و در آیه دیگر مى فرماید:

(…وَیُضِلُّ اللّهُ الظّالِمینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ) .([۷])

«خداوند ستمگران را گمراه مى سازد و خداوند آنچه را بخواهد انجام مى دهد».

استنتاج جبر از آیات (یضل من یشاء و یهدى من یشاء) مبنى بر تصور وحدت ضلالت و هدایت است یعنى: تصور شده که خداوند فقط یک نوع هدایت و ضلالت دارد،و آن هم از آن گروهى است که خدا هدایت آنها را بخواهد در حالى که در این مورد دو نوع هدایت است که یکى عمومى و گسترده و دیگرى خصوصى و آنچه لازم عدل الهى است هدایت نوع نخست است و نوع دوم در گرو شرایطى است که مهم آن بهره گیرى از هدایت نخست و در مسیر رحمت حق قرار گرفتن است.

درست است که خداوند این نوع هدایت را در گرو مشیت خود قرار داده است ولى مشیت خدا، بى ملاک و بى جهت نیست وملاک آن وجود لیاقت و شایستگى در بنده است که از آن در آیات یاد شده به «اناب» و «ینیب» تعبیر آورده شده و تحصیل چنین ملاک بر همگان آسان است.

براى این که موضوع (هدایت دوم از آن کسانى است که از هدایت نخست بهره گرفته باشد) روشن تر گردد، مثالى مى آوریم:

فرض کنید عده اى بر سر یک چهار راه ایستاده اند و سراغ محلى را مى گیرند شخصى آنان را به یکى از خیابانها راهنمایى مى کند گروهى از آنان مى پذیرند و در همان مسیر راه مى افتند، این گروه وقتى به چهار راه دوم و سوم مى رسند باز هم راهنمایى مى شوند تا به مقصد مى رسند ولى کسانى که همان جا مانده اند یا در راه دیگر گام نهاده اند ومنحرف شده اند لحظه به لحظه از راه اصلى و مقصد دور مى شوند دیگر زمینه اى براى راهنمایى بعدى آنان باقى نمى ماند.

خدا نیز نخست همگان را طبق مفاد آیه هاى زیر هدایت فرموده است:

(إِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ…) .([۸])

(وَهَدَیْناهُ النَّجدَیْنِ) .([۹])

سپس مشیت او بر این قرار گرفته است که راه یافتگان و پویندگان راه بار دیگر با عنایات خاص و هدایت خصوصى به قله هاى منیع انسانیت برساند و به تعبیر خود قرآن:

(وَالّذینَ اهْتَدَوا زادَهُمْ هُدىً…) .([۱۰])

«آنان که هدایت را پذیرفته اند خدا بیشتر هدایت مى کند».

روى همین اصل مى بینیم قرآن در یک جا هدایت را از آثار و نتایج جهاد

و کوشش در راه خدا دانسته و مى فرماید:

(وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدیَنَّهُمْ سُبُلَنا…) .([۱۱])

«مجاهدان را به راه خویش هدایت مى کنیم».

و از طرف دیگر، مشیت خدا بر این تعلق گرفته که بدکاران و کسانى را که خود در راههاى انحرافى گام نهاده اند و لیاقت بهرهورى از مراتب والاى هدایت را از دست داده اند، به حال خود بگذارد و هدایتشان نکند و همین امر موجب گمراهى بیشتر آنان خواهد شد(زیرا با هر قدمى که در بیراهه برمى دارند از راه راست بیشتر فاصله مى گیرند) درست است که خدا هر که را بخواهد گمراه مى کند امّا چه کسانى را مى خواهد گمراه کند قرآن مجید به این سؤال پاسخ مى دهد:

(…وَما یُضِلُّ بِهِ إِلاّ الْفاسِقینَ) .([۱۲])

«ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى سازد».

و در جاى دیگر مى فرماید:

(…فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ…) .([۱۳])

«هنگامى که منحرف شدند، خدا دلهایشان را منحرف کرد».

آرى خدا مى توانست و مى تواند همه را به راه راست هدایت کند و به پوییدن این راه مجبور سازد چنان که مى فرماید:

(وَلَوْ شِئْنا لاتَیْنا کُلَّ نَفْس هُداها…).([۱۴])

«اگر مى خواستیم تمام مردم را هدایت مى کردیم».

امّا در این صورت دیگر انسان، انسان نبود، بلکه یک ماشین گوشتى بود که با فشردن دکمه اى بدون این که خود بخواهد وبداند ـ در راه تعیین شده اى به کار مى افتاد. و قدرت تخلف از انجام اعمال غریزى را نداشت و ناچار بود متناسب با زندگى خویش، چون، زنبور کندویى بسازد یا مانند کرم ابریشم بر گرد و دور خود پیله اى ببافد یا ….

امّا اکنون انسان است به مشیت خدا آزاد است خدا قدرت انتخاب به او داده است تا راه تکامل را با پاى خود برود و این راه تا (بى نهایت) براى او باز است.

پس بیان قرآن در این مورد همچون لحن آموزگارى است که به شاگردان خویش مى گوید.

ما درسهاى لازم را به شما داده ایم و اینک هر کدام از شما که خوب درس بخواند نمره خوب به او خواهیم داد و ما هر کس را بخواهیم قبول یا رد مى کنیم و هیچ مقامى نمى تواند به ما اعتراض کند و نظر ما را برگرداند و….

مى بینیم قبول نمودن و مردود ساختن شاگرد را مربوط به خواست خود مى داند امّا با در نظر گرفتن صلاحیت و طرز کار و شایستگى خود شاگرد.([۱۵]) ( [۱۶])

——————————————————————————–

[۱] . طه/۵۰٫
[۲] . شورى/۵۲٫
[۳] . اسراء/۹٫
[۴] . رعد/۲۷٫
[۵] . شورى/۱۳٫
[۶] . صف/۵٫
[۷] . ابراهیم/۲۷٫
[۸] . انسان/۳٫
[۹] . بلد/۱۰٫
[۱۰] . محمد/۱۷٫
[۱۱] . عنکبوت/۶۹٫
[۱۲] . بقره/۲۶٫
[۱۳] . صف/۵٫
[۱۴] . سجده/۱۳٫
[۱۵] . منشور جاوید، ج۴، ص ۳۷۸ـ ۳۸۵٫
[۱۶] اندیشه های جاوید، ج ۲، ص ۶۷٫

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۲۶۹۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پاسخ به شبهه قرآنی تحلیلگر اسرائیلی در توجیه غصب سرزمین فلسطین

سوءاستفاده ایدی کوهن از آیات قرآن به نفع یهودیان، واکنش‌هایی را از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی در ‌پی داشت.

کوهن در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس(توییتر سابق) نوشت:‌ «ما (یهودیان) به امر خدا وارد این سرزمین شدیم. ﴿ وَإِذ قالَ موسیٰ لِقَومِهِ یاقَومِ اذکُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ جَعَلَ فیکُم أَنبِیاءَ وَجَعَلَکُم مُلوکًا وَآتاکُم ما لَم یؤتِ أَحَدًا مِنَ العالَمینَ* یاقَومِ ادخُلُوا الأَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم وَلا تَرتَدّوا عَلیٰ أَدبارِکُم فَتَنقَلِبوا خاسِرینَ﴾: و [یاد کن‌] زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد، و شما را پادشاهانی ساخت، و آنچه را که به هیچ کس از جهانیان نداده بود، به شما داد.» (سوره مائده/ ۲۰-۲۱)»

وی ادامه داد:‌ «و ما هرگز از این سرزمین خارج نخواهیم شد ... ﴿وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ﴾: ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! (سوره قصص/ ۵) ... مسلمانان! این قرآن شماست.»

در واکنش به این اقدام، کاربران شبکه‌های اجتماعی به او پاسخ داده و از او خواستند که آیات تکمیلی را نیز در ادامه آیاتی که ذکر کرده بیان کند.

کاربری به نام «عبدالله» آیات تکمیلی این آیات را در شبکه ایکس آورده و نوشته است: «آیه را تکمیل کن: قَالُوا یا مُوسَیٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ(۲۴) قَالَ رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی ۖ فَافْرُقْ بَینَنَا وَبَینَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ(۲۵) قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِمْ ۛ أَرْبَعِینَ سَنَةً ۛ یتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ(۲۶) : گفتند: «ای موسی، تا وقتی آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پای در آن ننهیم. تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا می‌نشینیم.»(۲۴) [موسی‌] گفت: «پروردگارا! من جز اختیار شخص خود و برادرم را ندارم؛ پس میان ما و میان این قوم نافرمان جدایی بینداز. (۲۵) خدا گفت: ورود به آن سرزمین به مدت چهل سال برایشان حرام شد و در آن بیابان سرگردان خواهند ماند. پس برای این نافرمانان اندوهگین مباش.»(۲۶)

اینک در پاسخ به این روزنامه‌نگار اسرائیلی، به تفسیر این آیات بر اساس تفاسیر شیعه می‌پردازیم:

در تفسیر نمونه ذیل آیه ۲۰ سوره مائده آمده است:

بنی‌اسرائیل و سرزمین مقدس

از این به بعد قرآن برای زنده کردن روح حق‌شناسی در یهود، و بیدار کردن وجدان آنها در برابر خطاهایی که در گذشته مرتکب شدند، تا به فکر جبران بیفتند، نخست چنین می‌گوید: به خاطر بیاورید «زمانی را که موسی به پیروان خود گفت: ای بنی‌اسرائیل نعمت‌هایی را که خدا به شما ارزانی داشته است بیاد آورید» (وَ إِذ قالَ مُوسی لِقَومِهِ یا قَومِ اذکرُوا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکم).
سپس به سه نعمت مهم اشاره کرده، نخست می‌گوید: «هنگامی که در میان شما پیامبرانی قرار داد» و زنجیر فرعونی را شکست (إِذ جَعَلَ فِیکم أَنبِیاءَ).
در پرتو این نعمت بود که از درّه هولناک شرک و بت‌پرستی و گوساله‌پرستی رهایی یافتند، و این بزرگترین نعمت معنوی در حق آنها بود.
سپس به بزرگترین موهبت مادی که به نوبه خود مقدمه مواهب معنوی نیز هست اشاره کرده می‌فرماید: «شما را صاحب اختیار جان و مال و زندگی خود قرار داد» (وَ جَعَلَکم مُلُوکاً).
زیرا بنی‌اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگی فرعون و فرعونیان بودند و هیچ گونه «اختیاری» از خود نداشتند، خداوند به برکت قیام موسی آنها را صاحب اختیار هستی و زندگی خود ساخت.
و در آخر آیه به‌طور کلی به نعمت‌های مهم و برجسته‌ای که در آن زمان به احدی داده نشده بود اشاره فرموده، می‌گوید: «به شما چیزهایی داده که به احدی از عالمیان نداد» (وَ آتاکم ما لَم یؤتِ أَحَداً مِنَ العالَمِینَ).

و تفسیر اطیب البیان تألیف سید عبدالحسین طیب (جلد ۶ – صفحات ۳۳۶ و ۳۳۷) در تفسیر آیه ۲۱ سوره مبارکه مائده نوشته است: 
«حضرت‌ موسی‌ فرمود ای‌ قوم‌ ‌من‌ (بنی‌ اسرائیل‌) داخل‌ شوید زمین‌ مقدس‌ ‌را ‌که‌ ‌خدا ‌برای‌ ‌شما مقرر فرموده‌ و به پشت‌ ‌بر نگیرید ‌که‌ به‌خسران‌ و زیان‌ منقلب‌ خواهید شد.»

«... ‌بعد ‌از آن‌ ‌که‌ خداوند بنی‌اسرائیل‌ ‌را ‌از چنگال‌ فرعون‌ و فرعونیان‌ نجات‌ بخشید و ‌از دریا گذشتند و فرعون‌ و فرعونیان‌ غرق‌ شدند و اموال‌ و زخارف‌ ‌آنها نصیب‌ اینها شد امریه‌ صادر شد ‌که‌ باید بروید ‌در ارض‌ مقدسه‌ ‌که‌ بیت‌المقدس‌ و فلسطین‌ و شامات‌ و طور سینا ‌باشد و تعبیر به مقدسه‌ ‌برای‌ این است‌ ‌که‌ محل‌ انبیاء و صلحاء و اتقیاء و مدفن‌ ‌آنها بوده‌ و مرکز نزول‌ وحی‌ و ملائکه‌، و ‌لو فعلاً ساکنین‌ ‌آنها اشرار و کفار هستند زمین‌ مقدس‌ ‌است‌ و اهلش‌ فاسد، چنانچه‌ مکه‌ معظمه‌ و مدینه‌ منوره‌ بسیار زمین‌ مقدّسی‌ ‌است‌ ولی‌ ‌از ‌بعد ‌از رحلت‌ حضرت‌ رسول(صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌) اهل‌ ‌آن‌ ‌از نواصب‌ ائمه‌ اطهارند ‌که‌ انجس‌ ‌از کلب‌ هستند، بنی‌اسرائیل‌ متعذّر شدند و گفتند (إِن‌َّ فِیها قَوماً جَبّارِین‌َ) و سرّ ‌این مطلب‌ این است‌ ‌که‌ حضرت‌ موسی‌ دوازده‌ نقیب‌ ‌از دوازده‌ سبط انتخاب‌ فرمود ‌که‌ ‌از اوضاع‌ داخله‌ آنجا خبر گیرند. رفتند و دیدند ‌که‌ ‌آنها بسیار ‌با قوّه‌ و قدرت‌ و عظمت‌ بودند. خبر ‌برای‌ موسی‌ آوردند حضرت‌ موسی‌ امر فرمود کتمان‌ کنند و به بنی‌اسرائیل‌ نگویند ‌که‌ ایجاد خوف‌ ‌در ‌آنها شود. دو نفر ‌آنها یوشع‌ ‌إبن‌ نون‌ و کالب‌ ‌إبن‌ یوفنا کتمان‌ کردند ولی‌ بقیه‌ افشا کردند و بنی‌اسرائیل‌ خوف‌ پیدا کردند و اطاعت‌ موسی‌ نکردند و داخل‌ نشدند و گرفتار تیه‌ شدند. لذا می‌فرماید «یا قَوم‌ِ ادخُلُوا الأَرض‌َ المُقَدَّسَةَ» بعضی‌ گفتند بیت‌المقدس،‌ بعضی‌ گفتند فلسطین،‌ بعضی‌ گفتند شام،‌ بعضی‌ گفتند طور سیناء، و مانعی‌ ندارد ‌که‌ مراد سوریا و عراق‌ ‌باشد و شامل‌ جمیع‌ ‌آن‌ حدود مثل‌ جبل‌ عامل‌ و نحو ‌آنها بشود.

«الَّتِی‌ کَتَب‌َ اللّه‌ُ لَکُم‌» کتابة به‌ معنای‌ تقدیر ‌است‌ ‌که‌ تکوینی‌ ‌باشد بلکه‌ تشریعی‌ ‌است،‌ مثل‌ «کُتِب‌َ عَلَیکُم‌ُ الصِّیام»‌ُ بقره‌ ‌آیه‌ ۱۸۳ و نحوه‌.

«وَ لا تَرتَدُّوا عَلی‌ أَدبارِکُم»‌ ‌که‌ مخالفت‌ ‌این‌ واجب‌ مهم‌ ‌را نکنید و ‌بر نگردید.
 «فَتَنقَلِبُوا خاسِرِین»‌َ خسران‌ دنیا چهل‌ سال‌ ‌در تیه‌ (سرگردانی و گمراهی) گرفتار و خسران‌ آخرت‌ معذّب‌ به عذاب‌.»

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • دانشگاه خودباوری را در جامعه به منصه ظهور برساند
  • اساتید و معلمان بهترین راهنما و الگوی جامعه
  • دانشگاه با فرهنگ‌سازی در جامعه خودباوری را به منصه ظهور برساند
  • مختصات نظم جدید منطقه
  • آیت‌اللّه نوری همدانی: اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • آیت‌اللّه العظمی نوری همدانی: اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است/ اسلام «زن‌» را بعنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد
  • پاسخ به شبهه قرآنی تحلیلگر اسرائیلی در توجیه غصب سرزمین فلسطین
  • تکرار گناه فرصت‌ تعالی را از انسان می‌گیرد
  • اجرای برنامه همخوانی قرآن در بنا‌های تاریخی قزوین
  • امام صادق (ع) جامعه بشری را هدایت کرد