خالیکردنزیر پایمقاومتبا ریلگذاریپنهان FATF
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۰۷۲۲۳
به گزارش جهان نيوز؛ در گرماگرم زلزله جانکاه غرب کشور و در روزهایی که مردم عزادار هموطنان خود در استان کرمانشاه بودند، خبری در میان خبرهای داغ و مصیبت بار آن روزها،منتشر شد و خیلی زود گم شد! خبری که در شرایط عادی،جزء مهمترین اخبار بود اما در آن روزها ،لابد به مصلحتی، منتشر و در اصل مخفی شد. آن خبر مهم، تصویب و سپس ارسال لایحه پیوستن ایران به «کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم » بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دو کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم و پالرمو ، در سالهای ۱۹۹۹و ۲۰۰۱ تصویب شده است. ظاهرا این دو سند بینالمللی را باید در حال و هوای شکلگیری جبهه وسیع جریان تکفیری و نیز حوادث یازده سپتامبر مورد ارزیابی قرار داد. اما نگاهی به متن آنها و بعدتر، نگاهی به چگونگی بهرهبرداری غرب از آنها برای سرکوب جنبشهای مردمی و آزادی بخش،حقایق تلخی را برایمان آشکار میکند.
برای روشنتر شدن موضوع کافی است لحظهای به این بیندیشید که عربستان سعودی، خاستگاه و مامن همه تروریستهای تکفیری و وحشی نظیر داعش و طالبان و... است و در همه سالهای عمر ننگین این جریانات،به راحتی و بدون کمترین مانعی مشغول تامین مالی و تسلیحاتی این جریانات بوده تا در سوریه و یمن و بحرین و عراق و... آتشافروزی کنند و خون هزاران انسان بیگناه را به زمین بریزند.
اما میبینیم که هیچ خبری از اعمال دو کنوانسیون فوق علیه عربستان نیست !
در مقابل ، حرکات آزادیبخشانه و ضداستعماری حزبالله لبنان یا گروههای آزادی بخش فلسطین یا حوثیهای یمن، در چارچوب تروریست ارزیابی شده و همه راهها برای کمکرسانی به آنها مسدود میشود!
ماجرا از کجا شروع شد!؟
یکی از مهمترین ابزارهای فشار غرب علیه ایران، جلوگیری از مبادلات مالی کشورمان با دنیا از طریق لیست سیاه FATF بود. آمریکاییها بعد از تحریمهای ۲۰۱۲ و چرخه دلار،با قرار دادن نام ایران در زمره کشورهای با ریسک بالا در FATF عملا راه مبادلات مالی را با ما سخت کردند. مسئولان کشورمان در دولت یازدهم به جای جدی گرفتن پیمانهای پولی دوجانبه و راههای دیگری برای رفع این مشکل،چون اساسا اعتقادی به مبارزه با آمریکا نداشتند و قائل بودند که باید شهروند رام جهانی بشویم،کوشیدند با دادن امتیازات متعدد و مختلف، دل دشمن را بهدست بیاورند و مشکل ایران در FATF را برطرف کنند!
این رویه پس از دادن امتیازات، منجر به این شد که دشمن لطف کند و مارا بصورت مشروط و موقت، از لیست سیاه خارج کند اما در کنار آن به همه کشورهای جهان درباره معامله با ایران،هشدار بدهد!
البته قرار بود که این دوره موقت باشد و پس از آن،ما رسما و دائما در لیست سفید قرار بگیریم. اما چه شد؟ عهدشکنی در ذات آمریکاست و قابل پیشبینی بود که خوش خیالی مدیران ارشد دولت یازدهم که پنهانی و برخلاف قانون اساسی و بدون تصویب مجلس FATF را امضا کرده بودند،چه فرجام تلخی خواهد داشت.
فرجام اعتماد
FATF در پایان نشست اخیر خود بیانیهای منتشر کرد که در این بیانیه، درباره آخرین وضعیت همکاری و تعامل ایران نیز صحبت شده است. در بیانیه منتشر شده، ابتدا به تعهد سطح بالای سیاسی ایران در سال ۲۰۱۶ برای اجرای برنامه اقدام اشاره شده است. تعهدی که برای برطرف کردن آنچه که FATF آن را «خلأهای راهبردی ایران در زمینه مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم» عنوان میکند، به FATF داده شده است. مسیر برطرف کردن این خلاءها نیز اجرای برنامه اقدام است که ایران آن را پذیرفته است. اما لحن بیانیه اخیر کاملاً منفی و حاوی تهدید ضمنی ایران است. در این بیانیه به ایران هشدار داده شده که زمان کمی برای اجرای برنامه اقدام باقیمانده است. زمان مشخص شده برای اجرای برنامه اقدام پایان ژانویه ۲۰۱۸ یعنی کمتر از سه ماه دیگر است.
بیانیه از ایران خواسته است «سرعت حرکت در مسیر اصلاح رژیم مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم خود را افزایش دهد.» به عبارت دیگر ، بیانیه از روند اجرای برنامه اقدام توسط ایران ابراز نارضایتی کرده و آنها را کافی ندانسته است. لحن بیانیه لحن مثبتی نیست. مشخص است که لحن منفی و همراه با تهدید این بیانیه ناشی از تصمیم راهبردی است که FATF برای ایران گرفته است. البته FATF این تصمیم را مستقلا نگرفته است و این تصمیم ازجای دیگری به FATF منتقل شده است.
نماینده آمریکا در FATF
مبنای بیانیه اخیر را باید در چند روز قبل دنبال کرد. سیگال مندلکر معاون اطلاعات مالی و تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا است. او دو هفته پیش در نشست صهیونیستها (آیپک) گفته بود: «ما مُصر هستیم ایران به صورت موثر و خیلی دقیق رژیم مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را اجرا کند که منجر به بهبود شفافیت، از بین رفتن فساد و تامین مالی تروریسم شود و در غیر اینصورت ، ایران را از سیستم مالی بینالمللی حذف کند. ما همچنان ایران را نسبت به تعهداتش در قالب برنامه اقدام FATF پاسخگو میدانیم و اگر ایران نتواند تعهداتش را انجام دهد، ما از FATF میخواهیم تا اقدامات متقابل را بازگرداند. تا زمانی که ایران نتواند تامین مالی تروریسم را به اندازه کافی جرمانگاری کند باید در لیست سیاه FATF باقی بماند.»
سخنان مندلکر در آیپک مبتنی بر راهبرد شمشیر داموکلس بود و همین راهبرد نیز در بیانیه FATF تکرار شده است.اما این هماهنگی و همآوایی اتفاقی نیست و مبتنی بر سیاستهای کلان آمریکا برای رهبری در نظام بینالملل است.
FATF نهادی است که با پشتوانه آمریکا رشد کرده و اهمیت یافته و در عمل، تکمیلکننده پازل آمریکا در اعمال تحریمهای اقتصادی است.هرچند ظاهری کارشناسی و فنی دارد. درست همانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که ظاهری فنی داشته اما کاملا سیاسی رفتار میکند. سیاسی بودن به این معنا که این نهاد تصمیمات مهم خود را بر اساس منطق سیاسی و اراده قدرتهای بزرگ، خصوصاً آمریکا میگیرد. در FATF تصمیم درباره وضعیت ایران نیز یک تصمیم سیاسی است. بیانیه اخیر FATF نشان میدهد که آن نهاد میخواهد در قبال ایران از راهبرد قدیمی شمشیر داموکلس استفاده کند. FATF میخواهد با حفظ «خطر بازگشت به لیست سیاه» بالای سر ایران، فشار مضاعف به ایران وارد کند تا ایران تعهدات خود را در قبال برنامه اقدام به طور کامل و دقیق انجام دهد.
روشن است که این نهاد به دنبال قطع رابطه و قطع همکاری ایران نیست.
متفکران پشت پرده این نهاد میدانند که اگر همکاری ایران با FATF به طور کامل قطع شود(مانند وضعیتی که از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ بود) اهداف و سیاستهای آمریکا در منطقه و در ایران تامین نمیشود. پس FATF نیز به مانند سایر نهادهای نظام سلطه خواهان حفظ ارتباط با ایران است البته این ارتباط باید در فضای تردید و ترس از بدتر شدن وضعیت باشد تا ایران همیشه مراقب انجام تعهدات خود باشد و هیچگاه احساس راحتی نکند.
FATF میخواهد ایران احساس نگرانی و ترس داشته باشد و باور کند که اگر تعهدات خودش را آنگونه که FATF گفته است انجام ندهد، حتما در لیست سیاه قرار خواهد گرفت. لذا اکنون که کمتر از سه ماه مانده به پایان برنامه اقدام ، زمان مناسبی است تا با تهدید و ترس ایران را وادار کند «کارهای باقی مانده» را با کیفیت بهتر انجام بدهد. تلاش شده در این بیانیه شمشیر معلق و آماده فرود بازگشت به لیست سیاه کاملاً برای ایران نمایش داده شود و لحن نا امیدکننده و نگرانکننده این بیانیه پیام روشنی به طرفهای ایرانی منتقل میکند.
واکنش دولت، تکرار تسلیم
بعد از این بیانیه تحرکات دولتمردان ایرانی افزایش یافت و چند اقدام مهم انجام شد. اولین اقدام تصویب آئیننامه اجرای قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم بود. قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم در اسفند ۹۴ تصویب شد که مقدمهای برای شروع دور جدید همکاریهای ایران و FATF در قالب برنامه اقدام یا همان اکشنپلن بود. آئیننامه اجرای این قانون برای FATF اهمیت زیادی دارد. چرا که اجرایی شدن و کیفیت آن به این آییننامه بستگی دارد. به نظر میرسد حتی در تنظیم این آییننامه نیز کارشناسان FATF سهیم بودهاند. مرور مختصر این آئیننامه نکات تلخی را نشان میدهد. بهعنوان نمونه در ماده یک این آئیننامه، در تعریف افراد موضوع فهرست تحریمی، چنین نوشته است: «اشخاص حقیقی یا حقوقی که رأساً توسط شورای عالی امنیت ملی در این فهرست قرار گرفته و یا اشخاص حقیقی و حقوقی مشمول تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد میباشند که فهرست آنان به تأیید شورای عالی امنیت ملی نیز رسیده باشد موضوع قطعنامه ۱۲۶۷ و لواحق آن و نیز قطعنامه ۱۳۷۳. نحوه بروز رسانی فهرست مذکور تابع دستورالعمل جداگانهای است که به تصویب شورا خواهد رسید.»
میبینید که در این تعریف،کلیه تحریمشدگان شورای امنیت سازمان ملل(موضوع دو قطعنامه آن شورا) بهعنوان افراد تحریم شده پذیرفته شده و در داخل کشور مشمول تحریم خواهند شد! البته برای بستن دهان منتقدان، قید«به تایید شورای عالی امنیت ملی نیز رسیده باشد» گنجانده شده است! و معلوم نکرده اگر کسی مثل سردار سلیمانی مورد تحریم قرار بگیرد و شورای امنیت ملی آن را تایید نکند،چه اتفاقی خواهد افتاد!؟
تصویب لایحه در هیاهوی زلزله!
اقدام دیگر دولت ارسال لایحه پیوستن به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم بود. این لایحه از مجلس خواسته است تا پیوستن ایران به این کنوانسیون را همراه با چند حق شرط و یک اعلامیه تفسیری تصویب کند تا با این کار کنوانسیون فوق برای ایران «لازم الاجرا» باشد. FATF در برنامه اقدام از ایران خواسته بود که کنوانسیون پالرمو و کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم TF را امضا، تصویب و اجرا کند. امضای این کنوانسیون در سکوت رسانهای انجام شد. هم اکنون نیز لایجه تصویب این کنوانسیون به مجلس ارسال شده است.
یک اصلاحیه دیگر
اقدام سوم دولت ارسال لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی مصوب ۱۳۸۶ به مجلس شورای اسلامی بود. این کار نیز در راستای تعهدات مندرج در برنامه اقدام است. FATF به برخی از مفاد این قانون ایراد وارد کرده و از ایران خواسته است تا آن را اصلاح کند. و طبیعتا دولتمردان حرف گوشکن ما هم بلافاصله اصلاحات لازم را انجام دادهاند.
تحلیل رفتار دولت
رفتار دولت در مواجهه با بیانیه اخیر FATF را میتوان اینگونه ارزیابی کرد:
یک. مشخص است لحن تند و همراه با تهدید بیانیه اخیر FATF از سوی دولتمردان ایران جدی گرفته شده است. این را میتوان در سرعت عملی که دولتمردان در پیگیری تعهدات مندرج در برنامه اقدام به خرج میدهند، مشاهده کرد. افزایش سرعت دقیقا همان چیزی است که FATF در بیانیه اخیر خود از ایران خواسته بود. در عمل هم این اتفاق افتاده است.
دوم. به نظر میرسد دولتمردان نگران بازگشت به لیست سیاه FATF هستند. یعنی احتمال میدهند که به دلیل آنکه ایران بهطور مناسب به تعهدات خود عمل نکرده است، ایران را به لیست سیاه خود برگرداند. طبیعی است که از ترس این وضعیت تلاش خود را مضاعف کنند. آنها اما توضیح نمیدهند در مدتی که ما از فهرست سیاه خارج بودیم، وضعیت مبادلات بانکی چگونه بود و کدام بانک بزرگ و حتی متوسط خارجی با ما همکاری داشت؟!
سوم. وجود ترس و کمبود زمان که در نتیجه آن سرعت عمل بالا میرود، در خوشبینانهترین نگاه و بدون توجه به تجربیات تلخی همچون حضور چند جاسوس در تیم مذاکرهکننده هستهای، امکان بروز خطا را بسیار افزایش میدهد.
در فضای عجلهای تصمیمهایی گرفته میشود که ابعاد آن به درستی مشخص نشده است. با کمال تاسف باید گفت اغلب نمایندگان مجلس کمترین آشنایی با سامانههای پرخطر و هزار لایه مالی دشمن علیه کشورمان را ندارند و معمولا لوایح این حوزه بدون دانش لازم و با نگاه سیاسی و فراکسیونی تصویب میشود! حتی گاهی دولتمردان اقداماتی صورت میدهند که در متن تعهدات مندرج در برنامه اقدام نیز نبوده است! اما بهدلیل فقدان دانش لازم در نمایندگان، هیچ مواخذه و مطالبهای صورت نمیگیرد و دشمن تا محرمانهترین لایههای مالی و اقتصادی و امنیتی ما نفوذ میکند. برای مثال میتوان به نصب نرمافزاری با نام «سَرَند تحریم» یا Sanction Screening توسط بانک مرکزی اشاره کرد. این نرمافزار توسط شرکت سوئیفت پشتیبانی میشود در هیچ جای برنامه اقدام دربارهاش صحبت نشده است. اما توسط بانکهای مختلف ایرانی همچون پست بانک، خاورمیانه و حتی بانک تجارت نصب شده و مورد استفاده قرار گرفته است.هرچند دکتر حمید قنبری از بانک مرکزی در برنامه رادیویی رهیافت در هفته گذشته این موضوع را تکذیب کرد، اما بانک مرکزی در گزارش عملکرد خود آن را به صراحت بیان کرده است! پس باید مراقب بود که در زمان حاکم شدن عجله بر کارها، امکان دارد دقت عمل کاهش یابد و کارهایی انجام شود که نباید.
چهارم. از آنجا که هیچیک از مسئولان دولتی نسبت به بیانیه آمریکایی FATF واکنش نشان نداد، مشخص است که در میان دولتمردان تحلیلی درباره چرایی و ریشه رفتار FATF با ایران وجود ندارد. کاملا مشخص است که رفتار FATF با ایران رفتاری سیاسی است و FATF در تعامل با ایران به دنبال اهداف سیاسی است. قبول کردن این تحلیل ما را وادار میکند که نسبت به اقدامات سیاسی FATF واکنش سیاسی مناسب را داشته باشیم. برای مثال لازم بود یک فرد مسئول در سطح وزیر یا معاون وزیر اقتصاد نسبت به بیانیه FATF واکنش نشان داده و به FATF درباره پیروی از سیاستهای خصمانه دولت آمریکا علیه ایران هشدار میداد.اما متاسفانه نه تنها واکنشی به این بیانیه نشان داده نشد بلکه تهدیدات این بیانیه از سوی دولتمردان ایران مورد پذیرش قرار گرفته و در جهت رفع نگرانی آمریکا گام برداشته شده است!
با این رویه نمیتوان امید داشت که در وضعیت میان ایران و FATF تغییر مثبتی ایجاد شود. FATF همچون سایر نهادهای بینالمللی (به ویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی) ابزار اعمال قدرت قدرتهای بزرگ خصوصا آمریکا هستند و لذا هیچ وقت از اقدامات کشورهای هدف سیاست خارجی آمریکا راضی نخواهند شد. البته همانگونه که اشاره شد، هیچگاه ارتباط خودشان را قطع نخواهند کرد چرا که با قطع ارتباط نمیتوانند سیاستهای خود را در ایران دنبال کنند.
وظیفه دولت و مجلس
چه خوب است دولتمردان در تحلیل غلط خود از FATF تجدید نظر کند. چرا که این مسیر به تامین منافع مردم ایران منجر نخواهد شد. خوب است آنها دوباره دلایل همکاری با FATF را مرور کنند. در آن زمان گفته میشد که همکاری با FATF منجر به بهبود روابط بانکی ما خواهد شد. اما بعد از ۱۸ ماه هیچ تاثیر مثبتی مشاهده نشده است و هر روز مشکلات بانکی ما بیشتر از گذشته شده است. صریح اگر بگوییم با ادامه دادن مسیر فعلی FATF هیچگاه از اقدامات ایران اعلام رضایت نخواهد کرد.
نمایندگان محترم مجلس نیز در بررسی آنچه که به مجلس ارسال شده است، دقت نظر داشته باشند. به بهانه کم بودن زمان و ضرورت توجه به زمانهای اعلام شده از سوی FATF، بررسیها را عجولانه انجام ندهند.(همانگونه که در برجام چنین اتفاقی افتاد و رهبر انقلاب تاکید کرده بودند ضرورتی ندارد خودتان به زمانبندیهای تعیین شده از سوی دشمن متعهد بدانید) پیوستن به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم دارای ابعاد تعهدی مهمی است که باید بهطور جدی و دقیق بررسی شود.
زیر پای مقاومت را خالی نکنید!
همین چند روز قبل بود که مردم، پیروزی نیروهای مقاومت بر داعش سفاک را جشن گرفتند. از نظر آمریکاییها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قاسم سلیمانی، سیدحسن نصرالله، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، حوثیهای یمن و خلاصه هر شخص و گروهی که بویی از شرافت و انسانیت برده و در راه آزادی و اسلام مبارزه میکند، تروریست هستند و این ادعای کثیف را در قطعنامهها، بیانیهها، مصوبات کنگره و هر شکل دیگری آشکارا و بدون تعارف اعلام میکنند.
تسلیم کردن کشور به خواست آمریکاییها و تنها از ترس تهدید در یک سخنرانی، خیانتی بزرگ به آرمان انقلاب و به جریان مقاومت است و هیچ فرقی با وطنفروشی ندارد.
آمریکا اصرار دارد ما همه تحریمهای جهانی را ، در یک فرایند فوری و سریع (مثلا دوره یک دولت) تبدیل به تحریمهای داخلی بکنیم و خودتحریمی را کلید بزنیم!
این روند باعث خواهد شد فردا، سلیمانیها در ایران تحریم شوند نه در آمریکا! هوشیار باشیم. منبع: کیهان
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۰۷۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظهور و اثبات قدرت ایران در عرصه بینالمللی!
بعد از حمله موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی،تقریبا تمام روندها و رویدادهای منطقهای از یمن تا عراق و لبنان و غزه و ازتلآویو تا واشنگتن تحت تاثیر حمله ایران قرار گرفت و باعث تغییر سیاستها شد.
به گزارش مشرق، محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- این جمله تاریخی پرمعنی و عمیقا استراتژیک رهبر معظم انقلاب که در اولین واکنش به عملیات «وعده صادق» فرمودند«موضوع اصلی ظهور و اثبات قدرت اراده ملت ایران در عرصه بینالمللی است، نه تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که موضوع دست دوم و فرعی است»، اولا نشان میدهد که سطح مطالبه رهبری از نیروهای مسلح خیلی بالاتر از سطح مطالبه مردم است و حاکمیت امنیت و عزت کشور چندین برابر مردم دغدغه دارد. جامعه منتظر شلیک چند موشک به اهداف اسرائیلی بود تا حالشان خوب شود و احساس عزت و غرور کنند، اما رهبری و فرماندهی کل قوا به عزت و غرور و افق بالاتری و به ظهور و اثبات قدرت ملت ایران در جهان میاندیشد و به دنبال تحقق و تثبیت آن است. ثانیا وقتی تعداد موشکهای شلیک شده و اصابت کرده که مسئله دوم و فرعی است این همه تاثیرات در منطقه و جهان گذاشته، باید عمیقا متفکر و متذکر شویم که موضوع اصلی چه تاثیرات و تغییراتی در جهان ایجاد کرده و میکند؟! لذا از حالا به بعد این تعبیر راهبردی رهبرمعظم انقلاب مبنای تمام تصمیمسازان و تصمیمگیران نظامی-سیاسی-رسانهای و تحلیلگران بینالمللی و منطقهای چه در تحلیل وضعیت میدان و قدرت و اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و چه در حوزه دیپلماسی سیاسی- اقتصادی ایران و چه در پیوست و تبیین سیاسی - رسانهای آنها است.
چراکه عملیات «وعده صادق» از یک طرف «چهره ستودنی از ملت ایران» در جهان را به نمایش گذاشت و «حیثیت ملت ایران» را در چشم دنیا برجسته کرد و از طرف دیگر دشمنان و در راس آنها آمریکا و اسرائیل را بشدت سردرگم و عصبانی و ناراحت کرده است، تاجایی که از مقامات ارشد آمریکایی و اسرائیلی تا ABC News و BBC اذعان کردند «ایالات متحده بر این تصور غلط تکیه کرد که رهبر ایران محتاط است و هرگز دستور حمله مستقیم به اسرائیل را نمیدهد، اما باید پذیرفت که شخص آقای خامنهای با قاطعیت عمل کرد و قدرت ایران را به نمایش گذاشت و با علی رغم بیشترین تحریمهای بینالمللی، کاری کرد که همه اعراب با بیش از نیم میلیارد جمعیت در ۷۵ سال نتوانستند انجام دهند! اکنون این تصور غلط آمریکا از قدرت ایران نیازمند ارزیابی مجدد است». این ظهور و بروز قدرت ایران در عرصه بینالمللی همان «برد ژئوپلیتیک» است که در تحلیل تمام تحلیلگران و رسانههای بینالمللی و منطقهای و سخنان مقامات رسمی و سیاسی جهان و حتی خود دشمنان ایران نمود پیدا کرد که از «ظهور طوفانالاقصی» تا «اثبات وعده صادق» به آن اذعان کردهاند که «با حمله ایران به اسرائیل، معادله قدرت دستخوش تغییر شد و بسیاری از مسائل را دگرگون کرد و امروز همگی باید قدرت ایران را به رسمیت بشناسند...!».
این به رسمیت شناختن و ظهور و اثبات قدرت ایران را هم میتوان از سکوت سخنگوی کاخ سفید در برابر سؤالات خبرنگاران درخصوص قدرت ایران حس و هم میتوان از عمق عصبانیت شبکه صهیونیستی اینترنشنال به خوبی درک کرد که گفت« وحشتناک و باورنکردنی است که مردم آمریکا، پرچم خودشان را آتش میزنند و شعار مرگ برآمریکا میدهند و از آن طرف پرچم محور مقاومت را روی دستانشان بالا میبرند»! معنای سخن رهبرمعظم انقلاب در اولین واکنش رئیسجمهور فرانسه بعداز عملیات وعده صادق به آغاز تغییر نظم نوین جهانی تجلی پیدا کرد که اذعان میکند«اروپا باید واقعیت تغییر پارادایم در جهان و صحنه ژئوپولیتیک جدید را بپذیرد وگرنه رو به فناست»! تاکنون براساس صدها دلیل مستند و قرائن موجود از جمله اذعان خود آمریکاییها گفته بودیم که هژمونی آمریکا رو به افول است، اما حالا اروپاییها هم اذعان میکنند که آنها نیز رو به افول هستند! روزی تئودور هرتزل پایهگذار رژیم صهیونیستی گفته بود «دولت یهود در فلسطین، قلعه اروپا در برابر آسیای وحشی است»! حال بعداز عملیات وعده صادق با برعکس شدن روند توازن قدرت، خاخام دولت صهیونیستی اسرائیل اذعان میکند«نمیدانیم از دست ایران به کجا فرار کنیم»!. با اثبات قدرت ایرانِ«قوی و مستقل»، این غربِ شکست خورده در دفاع از موجودیت اسرائیل است که از این به بعد باید هزینههای گزاف سیاسی، اجتماعی، نظامی، راهبردی و مالی این «قلعه»ای که میبایست مدافع آنها باشد، بپردازد. عمق این تحلیل رهبرمعظم انقلاب را باید در توئیت یک کاربر عرب دید که نوشت:
«ایران روسیه را از دست غرب، ️بوسنی را از دست صربها، عراق را از دست داعش، لبنان را از دست صهیونیستها، ️سوریه را از جنگ جهانی، ️ونزوئلا را از محاصره آمریکا، یمن را از جنگ آمریکا و غرب، ️قطر را از دست عربستان، اردوغان را از کودتا نجات داد و غزّه و فلسطین را هم از دست صهیونیستها نجات خواهد داد»!
۲-تاکنون تاکید داشتیم که فلسطین اولین مسئله جهان اسلام است، اما طوفانالاقصی آن را به مسئله اول جهان تبدیل و وعده صادق جهانی بودن آن را تثبیت کرد. با غالب شدن گفتمان مقاومت در جهان از طوفانالاقصی تا عملیات وعده صادق،
اولا همه جرات و انگیزه پیدا کردند تا هم از ظهور و اثبات قدرت ایران سخن بگویند و آن را بستایند و هم حمایت خود را از فلسطین و سلاح مقاومت ابراز و حتی این حمایت خود را عملی کنند که اوج آن در حمایت یمن متجلی شده است. ثانیا برخی هم جرات خود را از دست دادند و مجبور شدند حمایت خود را از رژیم صهیونیستی کتمان و حتی این حمایت را در خفا انجام دهند که اوج این خیانتِ پشت پرده به آرمان فلسطین را برخی کشورهای عربی- اسلامی به نمایش گذاشتند. ثالثا حمایت و فشار افکارعمومی جهان باعث شد آنهائی که در حمایت علنی از وحشیگریهای صهیونیستها هم ابایی نداشتند، این بار مجبور به سکوت و البته در واقع بایکوت و منزوی شوند. این فشارها آن قدر طاقتفرسا شده که ترامپ حامی صهیونیستها هم مجبور شده برای رای آوردن ادعا کند«اسرائیل باید به جنگ غزه پایان دهد».
ثالثا این روشن شدن مرزها و آشکار شدن اینکه اکثریت مطلق جهان حامی ملت فلسطین و مخالف موجودیت اسرائیل هستند،خود یک «پیروزی بزرگ تاریخی» است که «ایستادگی بینظیر نیروهای مقاومت» و «صبر تاریخی مردم غزه» و «حمایت جهانی افکار عمومی» در گوشه گوشه جهان، بهویژه حمایت دنیای عرب از سلاح مقاومت آن را رقم زد. رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر با دبیرکل سیاسی حماس و دبیرکل جهاد اسلامی با تحلیلی جامع، از این ایستادگی بینظیر و صبر تاریخی تجلیل و آن را یک «پدیده عظیم» و «حادثه الهی» توصیف و خطاب به آنها تاکید کردند«شما پیروزی نهائی مردم غزه را خواهید دید و رژیم صهیونیستی قادر به شکست مقاومت نیست» و این همان نصرت الهی است که امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۱۴۶ نهجالبلاغه نوید آن را داده و میفرمایند «پیروزی و شکست اسلام به فراوانی و کمی نیروها نیست و این خداست که به وعده خود وفا میکند و دین و سپاه خود را پیروز و یاری خواهد کرد».
لذا پس از فرو ریختن هیمنه پوشالی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل با عملیات طوفانالاقصی و شکست آنها در نابودی حماس، دیدار اخیر اسماعیل هنیه و زیاد النخاله با رهبرمعظم انقلاب را باید همچون دیدار بشار اسد بعد از شکست داعش، یک دیدار تاریخی و پیروزمندانه تلقی کرد که متاسفانه در رسانهها از این بعُد مورد غفلت قرار گرفت. همانگونه که دیدار بشاراسد با رهبرمعظم انقلاب در کام ملتهای منطقه و بهویژه ملت ایران شیرین بود، دیدار رهبران حماس و جهاد اسلامی شیرینتر شد، چرا که اولا «شکستی بزرگتر و غیرقابل ترمیم و غیرقابل تحمل» بر دشمن تحمیل شد و ثانیا هماهنگی کامل «میدان و دیپلماسی و رسانهِ» جبهه مقاومت موجب رقم خوردن این پیروزی بزرگتر شد و کسی نبود که با استعفا و حاشیهسازی بچهگانه و رسانهای، شیرینی پیروزی این دیدارها را تحت تاثیر قرار دهد!
ثالثا اهمیت سخنان رهبری در دیدارهای اخیر آنگاه روشنتر میشود که سید حسن نصرالله و فرمانده نیروی قدس سپاه همزمان در سخنان و پیامی معنادار میگویند «تازه جبهه مقاومت قهرمانانه حالت تهاجمی به خود گرفته است» و تاکید میکنند «مقاومت هنوز از تمام قابلیتهای خود استفاده نکرده است.»! رابعا همزمانی این دیدارهای تاریخی با حضور دبیرکل جهاد اسلامی در محفل قرآنی ورزشگاه آزادی با حضور بیش از صدهزار جمعیتِ نماینده ملت ایران شگفتی پیروزی غزه بود و صهیونیستها و رسانههای دشمن را بیش از پیش عصبانی و آشفته کرد! و نشان داد مسئله فلسطین به این دلیل به مسئله اول جهان اسلام و بلکه جهان تبدیل شده که با قرآن عجین و این قرآن است که قلوب ملتها را به حسب هدایت تکوینی و تشریعی خود حول محور فلسطین گِردهم آورده است و نشان داد مبارزه ما عین دیانت ماست!
۳-اما این ظهور و اثبات قدرت ایران فقط در حوزه دفاعی و نیروهای مسلح نیست، بلکه زیر چتر این قدرت، در حوزههای دیگر نیز اتفاق افتاده که تاکنون به دلایلی از جمله غفلت در بیان دستاوردهای نظام آنچنان شایسته و بایسته آشکار نشده است. علاوهبر حضور ناوگروه جمهوری اسلامی در اقیانوسهای جهان و لنگر انداختن در کشورهای مختلف حتی در کشورهای قاره آمریکا و ارسال محمولهای نفتی به ونزوئلا که اهمیت آن در مقابل تهدیدات آمریکاییها کمتر از موشکهای شلیک شده به اسرائیل نبود، ساخت بزرگترین پروژههای عمرانی – مهندسی –فنی در بیش از ۶۰ کشور جهان در آسیای مرکزی، غرب آسیا، شبه قاره هند، آمریکای لاتین و آفریقا با تکیه بر توان و دانش مهندسان و متخصصان ایرانی یکی دیگر از نمادها و نمودهای «ظهور و اثبات قدرت ایران» است که فقط یکی از آنها هفته گذشته با حضور رئیسجمهور ایران در سریلانکا افتتاح شد.
ابرپروژه اومااویا در این کشور به عنوان بلندترین تونل عمودی زیرزمینی جهان، یکی از چهار ابرپروژه منتخب جهان شناخته شده است. نکته مهم اینجاست که شرکتهای اروپایی پس از اطلاع از جزئیات این پروژه از ساخت آن ناتوان بودند و منصرف شدند، اما مهندسان ایرانی این پروژه را ساختند و افتتاح و برخلاف القای غربیها که ادعا داشتند دانش و فناوری فقط در اختیار خودشان است، توان ایران در مقیاس جهانی در این زمینه را نیز اثبات کردند.
۴- در جنگ هیبریدی کنونی لزوما پاسخ، یک حمله صدادار نظامی نیست بلکه میتواند دهها حمله و ضربه بزرگترِ بدون صدا علاوهبر حوزه نظامی، در حوزههای اقتصادی و امنیتی و سایبری و... باشد! نکته مهم این است که به جای تمرکز روی رویدادها باید روی روند میدان تمرکز کرد تا ظهور و اثبات قدرت ایران را دید، چرا که بعداز هدف قرار دادن ساختمان کنسولی سفارت ایران روندها و رویدادهای منطقهای تحت تاثیر قرار نگرفت و فضای منطقه فقط در انتظار پاسخ ایران بود، اما بعد از حمله موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی، تقریبا تمام روندها و رویدادهای منطقهای از یمن تا عراق و لبنان و غزه و از تلآویو تا واشنگتن تحت تاثیر حمله ایران قرار گرفت و باعث تغییر سیاستها و رویکردها شد. بنابراین، دشمن از این پس هر حرکتی کند در زمین ابتکاری ایران و در موضع واکنشی و انفعالی قرار دارد!