چانه زنی برای نخواستن دانش آموزان نسه کوه
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۶۶۴۵۱
روزنامه ابتکار جنوب در یادداشتی با عنوان «چانه زنی برای نخواستن دانش آموزان نسه کوه» به قلم فاطمه رشیدی موضوع رفت و آمد دانش آموزان ابتدایی این روستا به مدرسه با عبور از رودخانه به وسیله طناب را بررسی کرده است.
تصویر دختری دبستانی که با طناب از این طرف رودخانه به آن سمت میرود در فضای مجازی دست به دست میچرخد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیدن این دختر 10 ساله معلق بین آسمان و رودخانه نفس آدم را قطع کرده و نگرانی مادر آن طرف رودخانه نیز همه را نگران میکند.
در این میان یکی میگوید دخترک کهگیلویه و بویراحمدی است و یکی میگوید چهارمحال و بختیاری.
در وزارت آموزش و پرورش نیز دعوایی راه انداختهاند و هر کس سند و مدرک رو میکند که این روستا متعلق به دیگری است و هر 2 استان نگران این هستند که نکند بار این محرومیت به گردنشان بیفتد.
هر 2 استان می گویند مدارک را به تهران ارسال کردهایم و منتظریم تا تکلیف مشخص شود.
داستان از آنجا شروع شد که پس از انتشار فیلمها مسئولان چهارمحال و بختیاری گفتند این دانش آموز مربوط به روستایی است که به لحاظ محدوده جغرافیایی جزو استان کهگیلویه و بویراحمد محسوب میشود.
روستایی که مدرسه ندارد و دانش آموزانش مجبورند برای رفتن به مدرسه هر روز راه سخت و طولانی را تا روستای «انجو» طی کنند و چون بین این 2 روستا رودخانه قرار دارد تنها راه عبور از آن استفاده از وسیلهای به نام «جره» است که بر بالای رودخانه قرار دارد.
حدود 2 تا سه خانوار نیز در این روستا زندگی میکنند و از آنجا که تعداد دانش آموزان این روستا زیر پنج نفر است آموزش و پرورش نیز به لحاظ قانونی موظف به تشکیل مدرسه در این روستا نیست و دانش آموزان آن که تعداد آنها 2 تا سه نفر هستند مجبورند برای تحصیل به روستای «انجو» مراجعه کنند.
حالا 7 ماه از آن تصویر و خبرها گذشته و زمستان سخت زاگرس از راه رسیده است.
مسئولان کهگیلویه و بویراحمد نیز در تازهترین اظهارنظرها گفتهاند: بر اساس مستندات موجود روستای «نسه کوه» حدفاصل رودخانه خرسان و دهستان زیلایی با کد روستایی 215117 از لحاظ جغرافیایی هیچ ربطی به استان کهگیلویه و بویراحمد نداشته و متعلق به استان چهارمحال و بختیاری است.
حتی خواستهاند کانکسی را برای استقرار این دانش آموزان بدهند که معلوم شده مربوط به استان دیگری هستند.
معلوم نیست این دعوا تا کی قرار است ادامه داشته باشد اما آنچه مسلم است اینکه دانش آموزان روستای «نسه کوه» باید تا تعیین تکلیف این موضوع همان راه خودشان را بروند و همچنان بین آسمان و رودخانه معلق باشند.
اینکه هنوز دانش آموزانی در این کشور وجود دارند که باید برای باسواد شدن و نه تحصیلات عالیه هزینههای گزافی بپردازند عجیب است اما عجیبتر قربانی شدن نگاه انسانی به موضوعی به این اهمیت در پس جنگ زرگری مدیران 2 استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری است.
این دعوا به قدری بزرگ شده و مسئولان آنقدر به آن پروبال دادهاند که انگار چهارمحال و بختیاری برای خود یک کشور است و کهگیلویه و بویراحمد نیز کشوری دیگر و «نسه کوه» هم جزیرهای است که بین این 2 استان یک شبه ایجاد شده است.
کسی هم نیست بگوید اینکه «نسه کوه» مربوط به کدام استان است در اصل موضوع یعنی سه دانش آموز بدون مدرسه چه تغییری ایجاد میکند.
دریافت کننده: منصور زرگر**انتشاردهنده: سید ولی موسوی نژاد
7535/6110
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۶۶۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمی که کلاس درس را به مسجد بُرد
به گزارش آخریننیوز، وقتی صدای اذان به آسمان رسید، خانم معلم با چادر گُلدارش به نماز ایستاد. نور صلاهِ ظهر که از پنجرهی مسجد بر روی تخته سفیدِ کنار محراب پهن شده بود، راه کج کرد و تابید بر گلهای سرخ و نارنجی و زردِ چادر خانم معلم.
گلهای رنگارنگ زیر نور درخشیدند، جان گرفتند و شکوفاتر شدند.مدتهاست که شبستان مسجد، مدرسه بچهها شده است و دانشآموزانی که از پس هزینهی ثبتنام در کلاسهای تقویتی و جبرانی برنمیآیند، میهمانِ کلاس درس خانم معلم در مسجد امام علی (ع) هستند.
کلاسی که به بچهها "درس و بندگی" و "علم و ایمان" را با هم میآموزد. خانم معلم چند روز در هفته بعد از تمام شدن ساعت کاریاش در مدرسه ریحانه، به مسجد میآید تا به دانشآموزان محروم ریاضی درس بدهد.
مادرِ معلماو مادر هم هست. مادرِ دو فرزند و از زمانی که به عنوان معلم قدم به مدرسه گذاشت، حس مادری در وجودش با جانِ معلمی آمیخته شده است. حسی وصفناشدنی که در دل یک انسان عشقی عمیق را پرورش میدهد، عشقی که توانایی این را دارد تا مقدسترین و مستحکمترین رابطه جهان هستی را بر پایهی "دانستن و دانش" در کلاسهای درس بنیان نهد.
وقتی خانم معلم با همان شوق همیشگی به دانشآموزان نگاه میکند و به اسم؛ صدایشان میکند، گُل از گل بچهها میشکفد. حرف که میزند مهربانی میریزد در نگاه دخترها. صدا و چشمان خانم معلم پر است از حسِ دلانگیز دوستی و صمیمت، و بچهها اُنس دارند به این رفتار و کلام.
کبری فریدونیزاده(شگرد) دارای بیست سال سابقه کار در آموزشوپرورش و معلم ریاضیِ ناحیه سه اهواز است.
او در گفتوگو با فارس اظهار کرد: دانشآموزان را مثل بچههای خودم میدانم و سعی میکنم در حد توانم برای یادگیری آنها وقت بگذارم. به دلیل علاقهی وافری که به تدریس درس ریاضی دارم، امسال پس از ۸ سال معاونت دوباره به تدریس برگشتم.
تدریس ریاضی به دانشآموزان محرومخانم فریدونیزاده درباره آموزشِ دانشآموزان در مسجد محله گفت: در ابتدای سال، وقتی شروع به تدریس ریاضی کردم، متوجه شدم که وضعیت درسی برخی از بچهها در این درس مطلوب نیست. چون در دوران کرونا کلاسها مجازی بود و آنها از پایه دارای ضعف بودند. گویا از کلاس سوم ابتدایی پرت شده بودند به پایهی هفتم متوسطه اول! از این رو تصمیم گرفتم در مسجد امام علی(ع) که در محله ما در پادادشهر اهواز است، برای آنها کلاس جبرانی برگزار کنم.
او ادامه داد: خوشبختانه این کار با استقبال خادمان مسجد و پایگاه مقاومت بسیج روبهرو شد و خانم فاضلی مسوول پایگاه بسیج مسجد و خانم کهزاد از خادمان مسجد امام علی(ع) در برگزاری این کلاسها به من کمک کردند و دربِ مسجد را برای آموزش درس ریاضی به روی بچهها باز کردند.
خانم معلم اهوازی گفت: در حال حاضر این کلاسها برای دانشآموزان بی بضاعت و تحت پوشش نهادهای حمایتی رایگان است و قصد داریم بعد از برگزاری امتحانات و پایان سال تحصیلی نیز جلسات مهدوی را برقرار کنیم و در حوزههای عفاف و حجاب به دختران دانشآموز آگاهی و آموزش بدهیم.
او ادامه داد: بچهها محیط مسجد را خیلی دوست دارند و بنا داریم که اولین دورهمی دختران را در سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر برگزار کنیم و با همکاری پایگاه بسیج به آنها هدیه بدهیم.
خاطرههای خانم معلم از مدرسهخانم فریدونیزاده بهترین خاطرهی دوران خدمتش را دیدن شاگردان قدیمی میداند، او در این باره بیان کرد: وقتی پس از چندین سال یکی از شاگردان قدیمی را میبینم و مشاهده میکنم که چگونه قد کشیده و برای خودش خانمی شده است، سرشار از شادی میشم. در دیدار با دانشآموزان سابق آن چیزی که به من روحیه میدهد این است که بچهها معلمان خود را فراموش نمیکنند و با اشتیاق به سمت ما میآیند.معلم اهوازی سختترین خاطرات مدرسه را مربوط به زمانی دانست که باردار بود و در کلاسهای شلوغ به بچههای دبستانی درس میداد.
او گفت: سختترین دوران معلمی من روزهایی بود که باردار بودم و در کلاسی که فضای کافی نداشت، ۳۸ دانشآموز پایه اول ابتدایی را به زور جا داده بودم.
او گفت: میزونیمکت بچهها تا کنار صندلی من چیده شده بود و حتی فضا برا نفس کشیدن نبود اما وقتی به چهرههای معصوم بچهها نگاه میکردم، انرژی میگرفتم و با جان و دل تدریس میکردم. هر دانشآموزی از نظر روحی ظرافت خاصی دارد و معلم باید با درک این ابعاد روحی، با آنها برخورد کند که این از کارهای بسیار سخت و پیچیدهی معلمان است.خانم فریدونیزاده از شوخی و خندهی سرکلاسهای درس هم برایمان گفت.
او اظهار کرد: در زمان استراحت بچهها خاطره تعریف میکنند و گاه این خاطرهها شعر میشوند در قلبِ کلاس. قلبِ کلاسهای درس با نفسهای دانشآموزان میتپد. آنها که نباشند این میز و نیمکتها سرد و بیروحاند.
داستان فداکاری خانم معلم اهوازی نیز همانند ازخودگذشتگیهای دیگر معلمان این سرزمین در سطر سطر تاریخ تعلیم و تربیت به یادگار میماند. تاریخی که سرشار از صبوری و مهرِ بینهایت معلمانی است که فرشتهوار ایثار میکنند تا خون در شاهرگهای تعلیم و تربیت از جریان نیفتد.