Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام جم، همه ما زیبایی را دوست داریم و بر‌اساس همین حس، هر روز روش‌های مختلف زیبایی‌شناسایی به کار گرفته می‌شود؛ بنابراین هدف ما هم مخالفت با استفاده از این روش برای زیباتر شدن دندان‌ها نیست، آنچه حائز اهمیت است، زمان و سن مناسب انجام کارهای زیبایی، خواه برای دندان یا هر عضو دیگری از بدن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید چیستی ضرورت توجه به سن و زمان مناسب انجام لامینیت برای شما سوال باشد. افزایش مشکلات و آسیب‌پذیری دندان‌ها بر اثر لمینیت زودهنگام اولین پاسخ دکتر سیدوحید نکته‌دان، دندانپزشک و جراح دهان به این پرسش است.

سن شیوع پوسیدگی در خانم‌ها بین 18 تا 20 سالگی و در آقایان 22 تا 30 سالگی است. به همین دلیل متخصصان معتقدند بهتر است در صورتی که تمایل به لامینیت دندان‌هایتان دارید، است این کار را در سنین بالاتر و تحت شرایطی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد، انجام دهید.

لامینیت و انواع آن
لامینیت که به آن وینر (Wiener) نیز گفته می‌شود لایه‌ای نازک از مواد همرنگ دندان است. لامینیت‌ها دو نوع سرامیکی یا چینی و لامینیت‌های کامپوزیتی هستند.

لامینیت‌های سرامیکی، از جنس چینی و سرامیک هستند که در لابراتوار آماده می‌شوند. این نوع از لامینت، بسیار پرنور، مقاوم در برابر شکستن، ثبات رنگ و حداقل عمر آن ده سال است. بعد از تراش دندان‌ها، قالب‌گیری انجام می‌شود و برای تهیه روکش سرامیکی همرنگ دندان، متناسب با دندان‌های کناری، فرم صورت، دندان‌های مجاور و مقابل به لابراتوار ارسال می‌شود.

لامینیت کامپوزیتی، همان ماده سفیدی است که برای ترمیم و پرکردن دندان‌ها استفاده می‌شود. انعکاس نور در این نوع کمتر و دندان‌ها چندان نمای طبیعی ندارند. ضمن آن که احتمال چسبندگی مواد غذایی و آرایشی به دلیل ناصاف بودن سطح دندان‌ها و پلیش کمتر آنها نسبت به سرامیکی وجود دارد.

آسیب‌دیدگی مینای دندان
این روزها لامینیت کامپوزیتی برای زیباسازی دندان‌ها به دلیل پایین بودن میزان تراش دندان، قیمت کم آن نسبت به لامینیت سرامیکی و انجام کار در یک جلسه بیشتر مورد استقبال متقاضیان است. هر چند برخی پزشکان ادعا می‌کنند می‌توان دندان‌ها را بدون تراش نیز لامینیت کرد، اما بسیاری از متخصصان این اظهارات را رد می‌کنند.

بدون اغراق، مینای دندان تقریبا در 90 درصد افراد به منظور قرار گرفتن ماده لامینیت باید تراشیده شود. میزان این تراشیدگی متناسب با شرایط دندان هر فرد متفاوت است. تراش مینای دندان به معنای شکسته شدن قوی‌ترین سددفاعی دندان و افزایش ریسک پوسیدگی دندان‌هاست. به لحاظ علمی و تخصصی، تراش مینای دندان جز برای انجام کار درمانی و صرفا به خاطر زیبایی، اقدامی درست و مورد تأیید نیست.

هر چند امروزه تکنیکی به نام ذرات نانو سرامیک وجود دارد که امکان لامینیت دندان‌ها بدون تراش مینای دندان را فراهم می‌کند، اما استفاده از این روش شرایط خاصی دارد و تنها شامل 10 درصد افراد می‌شود.به عنوان مثال از این روش برای کسانی که لب‌های نازک و دندان‌های بیرون زده دارند،‌ نمی‌شود استفاده کرد.

در هر حال اگر جزو افراد خاص نباشید، فرقی نمی‌کند از کدام نوع لامینیت استفاده می‌کنید، چون سطح دندان‌ها تراش می‌خورند.

افراد مجاز برای استفاده از لامینیت
کسانی که دندان‌های نامرتب دارند و امکان انجام ارتودنسی به خاطر هزینه‌های این کار و زمانبر بودن ندارند.

افرادی که به دلایل مختلفی همچون نقص ژنتیک یا بیماری، دندان‌های بد رنگ، بد شکل، با فاصله یا تنیده می‌توانند از این روش برای درمان استفاده کنند.

کسانی که دندان‌های زیبایی دارند، اما به واسطه آن که موقع خندیدن لثه‌ها زیادی نمایان می‌شود و چنین حالتی را دوست ندارند، می‌توانند برای اصلاح خط لبخند خود از لامینیت کمک بگیرند. متقاضیانی که دندان‌هایشان انحراف محوری دارد.یعنی دندان‌ها به سمت داخل و زبان قرار دارند، می توانند به جای ارتودنسی از لامینیت استفاده کنند. افرادی که دندان‌های زرد رنگ دارند، مردم جنوب ایران بخصوص بندرعباس، بوشهر و زاهدان به دلیل میزان بالای املاح و فلور زیاد از حد آب با این مساله مواجه هستند.

دندان‌هایی که بر اثر تصادف یا ضربه هنگام بازی بسکتبال و فوتبال دچار شکستگی یا پریدگی شده‌اند، با کمک لامینیت قابل ترمیم هستند.

موارد منع مصرف لامینیت‌ها
اگر جزو افرادی هستید که به بهداشت دندان‌هایتان توجه لازم و کافی ندارید، متخصصان توصیه می‌کنند سراغ لامینیت نروید. رعایت نکردن بهداشت، مهم‌ترین عامل پوسیدگی دندان‌هاست.

با توجه به این که مینای دندان برای قرار گرفتن ماده لامینیت تراش می‌خورد و در مقابل پوسیدگی آسیب‌پذیر می‌شوند، در صورتی که بهداشت مناسبی نداشته باشند، دندان‌ها سریع‌تر دچار پوسیدگی و مشکل می‌شوند.

افرادی که هنگام خشم شروع به ساییدن دندان‌های خود می‌کنند یا موقع خواب دندان قروچه دارند نیز برای این کار مناسب نیستند.

عوارض لمینیت
این روزها شاهد هستیم بیشتر متخصصان، انجام جراحی‌های زیبایی را برای خود و بستگان نمی‌پسندند و نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. این قاعده درباره لامینیت نیز صدق می‌کند.

چرا که آنان بخوبی از مهم‌ترین عارضه استفاده از لامینیت که کاهش مقاومت دندان‌ها در برابر پوسیدگی است، مطلع هستند و تمایل ندارند دندان‌های خود را در معرض پوسیدگی زودهنگام قرار دهند.

پوسیدگی دندان به عنوان یک بیماری در صورتی که به موقع ترمیم و درمان نشود، منجر به عفونت دندان‌ها به عنوان شایع‌ترین نوع عفونت‌ها میان عفونت‌های سر و گردن، التهاب و بیماری‌های لثه، رشد باکتری‌ها و ورود آنها به جریان خون و ابتلا به بیماری‌های قلبی می‌شود.

حساس شدن دندان‌ها عارضه دیگری است که ممکن است افراد با آن مواجه شوند. این نوع حساسیت که از آن حساسیت شدید عاج دندان نیز نام برده می‌شود و می‌تواند به صورت درد دائم یا موقت خودنمایی کند، معمولا پس از خوردن غذای سرد، نوشیدن مایعات سرد یا تنفس هوای سرد نمایان می‌شود که بسیار آزاردهنده است.

علت بروز این مشکل، کاهش مینای دندان است. در زیر مینا، مجاری لانه زنبوری شکل و بسیار ریزی قرار دارد که پر از مایع است مستقیم به مغز دندان می‌رود و حاوی عصب حساس دندان است.

برخلاف برخی از پزشکان که متقاضیان غیرمجاز را بخوبی راهنمایی نمی‌کنند و صرفا به دنبال کسب درآمد هستند، متخصصان متعددی وجود دارند که از پذیرش این افراد حتی به قیمت از دست دادن بیمار خودداری می‌کنند تا برخلاف تعهد و اخلاق پزشکی رفتار نکرده باشند.

متخصصان تأکید دارند متقاضیان قبل از انجام هرگونه اقدامی برای انجام لامینیت، حتما از چند پزشک مشاوره دریافت کنند و با آگاهی کامل از وضعیت دندان‌های خود از لامینیت استفاده کنند.

هزینه انجام لامینیت
سلیقه‌ای بودن تعرفه‌های پزشکی مشکلی است که در بخش‌های مختلف بخصوص در حوزه زیبایی وجود دارد. هزینه انجام لامینیت نیز از این قاعده مستثنا نیست. از آنجا که سابقه فعالیت، ‌میزان موفقیت و شهرت پزشک در تعیین قیمت انجام کار موثر است، بنابراین هزینه انجام لامینیت‌های کامپوزیتی حدود 200 تا 800 هزار تومان و سرامیکی 800 تا دو میلیون تومان است.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۰۲۴۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سازمان «سیا» با دندان‌های کشیده شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود

سی. ‌آی. ‌ای به طور سیستماتیک به واسطه این سه عامل «التزام به نزاکت و آداب سیاسی»، «جنگ‌های قدرت های کوچک و بی ارزش در واشنگتن» و «مقام پرستی»؛ وعوامل بسیار دیگری نابود شد. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، آن چه خواهید خواند، نخستین قسمت از خاطرات «رابرت بائر» جاسوس کهنه کار سازمانِ «سی. آی. ای - سیا» است. سازمانی که به صورت رسمی «آژانس مرکزی اطلاعات» (بدون هیچ قید عنوانی و قانونی برای انحصار در خاک ایالات متحده) نامیده می شود و نامش در ماجراهای خونین و دردناک بسیاری طی 75 سال گذشته در گوشه و کنار جهان به چشم می خورد و بر پیکره کهن و استوار کشورمان ایران هم داغی عمیق و پاک نشدنی از خود به یادگار گذاشته که به اختصار از آن با عنوان «کودتای 28 مرداد» یاد می شود.

گرچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کارنامه این سازمان در غرب آسیا مورد غفلت قرار گرفت اما فهرست بلندبالای رهبران سیاسی و مذهبی که در سراسر جهان مورد هدف تروریست های کارآزموده این تشکیلات قرار گرفته اند، بیش از نیم قرن در منابع مکتوب بسیاری منتشر و تکرار شد.

وقایع 11 سپتامبر، کمتر از ده سال بعد از فروپاشی شوروی، با هر رویکردی که از سوی ما ساکنان آسیای غربی مورد تحلیل قرار گیرد(اعم از این که توطئه ای سعودی-آمریکایی قلمداد شود، یا پروژه ای صهیونیستی-آمریکایی یا خلاقیتی برخاسته از اذهان سلفیان تندرو) بستری بی نظیر برای سی. آی. ای فراهم کرد که شبکه افسانه ای خود را در غرب آسیا احیا کند و این بار تحت عنوان پوپولیستی و «هزار تفسیرِ» مبارزه با تروریسم، با فراغ بال به هر اقدامی که لازم می داند دست بزند.

البته در فضایی عاری از مناسبات جنگ سرد، دیگر نیازی به پنهان کاری های گذشته نیست و امروزه شخص رییس جمهور آمریکا به فرماندهی عملیات ترور شهروندان و مسئولان کشورهای دیگر توسط شخص خود مباهات می کند، اما هنوز هم عملیات عمده و موثر علیه دشمنان هژمونی آمریکا، به صورت مخفی و به اصطلاح کثیف انجام می شود.

با این حال، خیزِ بی سابقه فن آوری طی سه دهه گذشته، امکانات وسیعی را در اختیار کارکنان سرویس های اطلاعاتی قرار داده است که خود را از گزند نفرتِ افکار عمومی جهانِ هدفِ خود تا حد زیادی محفوظ نگاه دارند. خاطرات «رابرت بائر» علی رغم این که با نیت خیرخواهانه و وفادارانه ی این جاسوسِ به ظاهر بازنشسته برای کشور متبوعش نوشته شد، اما صراحت و شفافیتِ بی مانند (و عامدانه ای) دارد که آن را برای ما ساکنان غرب آسیا، به مستندی قابل اتکا تبدیل می کند برای فراموش نکردن دورانی که در آن، سی. آی. ای منفورترین نام در میان ملل محروم و ستم کشیده عالم بود.

با این اوصاف، ذکر این نکته ضروری است که نویسنده، علی رغم تظاهر به انصاف و بی طرفی(که گاهی بسیار مضحک به چشم می آید) یک سرباز سرسپرده ایالات متحده است و در این مسیر، ازهنرِ قلب و تحریف و تقطیع اتفاقات با ظریف ترین شکل ممکن بهره گرفته است که در صورت لزوم، با ذکر مستنداتِ لازم، پیوستِ مورد نیاز مخاطبان برای نزدیک شدنِ هر چه بیشتر به روایاتِ معتبر از وقایع، توسط مترجمین ارایه خواهد شد. امید مورد استفاده مخاطبان آگاه و هوشمند مشرق قرار گیرد. ان شاالله

اواخر سال 1994 به خودم آمدم و دیدم عملا دارم روی هواپیما زندگی می‌کنم. بعدازظهر به امان (پایتخت اردن) می‌رسیدم، در هتلی اقامت می‌کردم، دوش سریعی می‌گرفتم و سپس تمام شب را با یک معارض عراقی دیگر در مورد نحوه برخورد با صدام حسین صحبت می‌کردم. اغلب تا بعد از نیمه شب به رختخواب نمی‌رفتم و تنها چند ساعت بعد بیدار می‌شدم تا هواپیمایی به واشنگتن و دفترم در مقر سی. ‌آی. ‌ای {در محدوده «لانگلی»}، (ایالت ویرجینیا) بگیرم. این یعنی یک روز طولانی. البته به آن عادت کرده بودم، چون تقریبا بیست سال بود که عمرم را صرف کار در خیابان‌های خاورمیانه، آن هم با همین سرعت کرده بودم.

ساختمان مرکزی سیا در لانگلی

گاهی اوقات، در این ماموریت پنهانی شبیه دیپلماسی شاتل*، در لندن از هواپیما پیاده می‌شدم و فقط برای اینکه نفسی تازه کنم در شهر قدم می‌زدم. مسیر خاصی را دنبال نمی‌کردم، اما اغلب بدون اینکه بخواهم، در منطقه «جاده اِج وِر» ** سر در می‌آوردم، منطقه ای در بخش مرکزی لندن که توسط اعراب و دیگر خاورمیانه‌ای‌ها تسخیر شده بود. مواجهه با زنان محجبه و مردانی که با لباس‌های بلند گام برمی داشتند، باعث می شد احساس کنم هرگز خاورمیانه را ترک نکرده‌ام، اما این وسط یک تفاوت ظریف وجود داشت: کتابفروشی‌های عربی.

در اکثر نقاط خاورمیانه، فروش جزوه‌های افراط گرای اسلامی که آشکارا از خشونت حمایت می‌کنند در کتابفروشی‌ها ممنوع است، اما در کتابفروشی‌های عربی لندن قفسه‌هایی پر از آن‌ها وجود داشت. با یک نگاه به چاپ درشت‌شان می‌فهمیدید که موضوع‌شان چیست: نفرتی عمیق و سازش‌ناپذیر نسبت به ایالات متحده. در جهان‌بینی کسانی که این جزوه‌ها را می‌نوشتند و منتشر می‌کردند، جهاد یا جنگ مقدس بین اسلام و آمریکا فقط یک احتمال نبود؛ برای آنان جنگ امری اجتناب‌ناپذیر بود و از قبل هم آغاز شده بود. من با گذراندن بخش زیادی از زندگی‌ام در خاورمیانه، می‌دانستم که چنین نفرت شدید و خشونت‌آمیزی انحرافی از اسلام است؛ اما همچنین بهتر از اکثر مردم می‌دانستم که چنین نفرتی چه هزینه های سنگینی می‌تواند داشته باشد.

اغلب یک جزوه برمی‌داشتم و به چاپ ریز آن نگاه می‌کردم. به ندرت نام ناشر یا سردبیر در شناسنامه ذکر می‌شد و آدرس انتشارات هرگز درج نمی‌شد. اما به جز چند مورد استثنا، آن‌ها یک صندوق پستی در اداره پست اروپا داشتند، اغلب در بریتانیا یا آلمان. برای فهمیدن این موضوع که اروپا، به عنوان متحد سنتی ما در جنگ علیه آدم‌ بدها، به گلخانه‌ای از بنیادگرایی اسلامی تبدیل شده بود، به سازمان اطلاعاتی پیچیده‌ای نیاز نبود.

اواخر دهه 1980 میلادی در بیروت

از روی کنجکاوی، از همکارانم در سی. ‌آی. ‌ای لندن پرسیدم آیا می‌دانند چه کسانی این مطالب را منتشر می‌کنند. هیچ ایده‌ای نداشتند، دلیلی هم نداشت که بدانند. دفترِ ما در لندن، حتی یک عضو عرب‌زبان هم نداشت و بعید بود کسی در «جاده اِج وِر» پرسه بزند. حتی اگر یکی شان هم این کار را می‌کرد، نمی توانست آن عناوین زهرآلود را بخواند. علاوه بر این، سی. ‌آی. ‌ای توسط مقامات بریتانیا، از جذب منابع، حتی درون بنیادگرایان اسلامی، در کشورشان منع شده بودند. پس در چنین شرایطی، چه فایده‌ای داشت که در آنجا با اعراب وقت بگذرانیم؟

به طور کلی، اوضاع در قاره اروپا هم تعریفی نبود***. تا اواسط دهه 1990، در سراسر اروپا، سی. ‌آی. ای در حال تحلیل رفتن بود. از دفاتر ما در بن*****، پاریس و رم، چیزی باقی نمانده بود به جز سایه‌ای از آنچه در دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی بودند. آن‌ دفاتر از افسران کافی برای پیگیری جوامع وسیع خاورمیانه‌ای {تبار} در اروپا برخوردار نبودند و آن‌هایی هم که از چنین امتیازی برخوردار بودند، غالبا تمایل، آموزش و در برخی موارد انگیزه لازم برای انجام این کار را نداشتند.

اوضاع در خودِ خاورمیانه هم چندان بهتر نبود. اغلب در هر کشوری تنها یک یا دو افسر سی. آی. ای حضور داشتند. به جای جذب و اداره منابع - یعنی جاسوس‌های خارجی - ایستگاه‌های سی. آی. ای در آن «انبارِ باروتِ دنیا»، بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به موضوعاتی می‌کردند که آن زمان در واشنگتن «مد» بودند: حقوق بشر، جهانی‌سازی اقتصادی، درگیری اعراب و اسرائیل. برای کهنه‌کارهایی مثل من، به نظر می‌رسید که سی. ‌آی. ‌ای فقط پرچم تکان می‌داد. *****

بسیاری از ما که در خاورمیانه تجربه میدانی داشتیم، نگران بودیم که اتفاقی بزرگ و بد در پیش باشد. تراکم چنین نفرت زیادی در خاورمیانه و وجود ابزارها و روش های ویرانگر فراوان در آن جا به جایی رسیده بود که دیگر راهی برای ممانعت از ترکیدن حباب معصومیت آمریکا وجود نداشت. با این حال گمان نمی‌کنم کسی با دقت حملات یازدهم سپتامبر به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را پیش‌بینی می‌کرد. با استانداردهای تروریست‌های درگیر در میدان، ابعاد این حمله تقریباً غیرقابل تصور بود. نکته مهم این جاست که ما حتی تلاش نکرده بودیم تا سر دربیاوریم چه چیزی به سمت مان حرکت می کند.

سی. آی. ‌ای، درست مثل بقیه واشنگتن، عاشق تکنولوژی شده بود. نظریه این بود که ماهواره‌ها، اینترنت، استراق‌های الکترونیکی و حتی نشریات دانشگاهی به ما هر آن چه را که لازم بود در مورد اتفاقات آن سوی مرزهای مان بدانیم، می دادند. در مورد بنیادگرایان اسلامی به طور خاص، دیدگاه رسمی این شده بود که متحدان ما در اروپا و خاورمیانه می‌توانند قطعات گمشده را تکمیل کنند. {راستش} مدیریت جاسوس‌های خودمان - منابع انسانی خارجی مان - به کاری کثیف تبدیل شده بود. جاسوس‌ها گاهی اوقات بدقلقی می‌کردند؛ باعث ایجاد حوادث دیپلماتیک زشت می‌شدند. بدتر اینکه، با دیدگاه اخلاقی آمریکا در مورد نحوه اداره جهان مطابقت نداشتند.

سی. ‌آی. ‌ای نه تنها بسیاری از جاسوس‌های خود را به طور سیستماتیک کنار گذاشت، بلکه شروع کرد تا بسیاری از گردانندگان سابق آن‌ها را نیز کنار بگذارد: افسران کارکشته‌ای که حرفه‌شان را خارج از کشور، در جهنم‌های روی زمین گذرانده بودند. در سال 1995، سازمان، عنوان مدیر عملیات – کسی که به طور رسمی مسئول جاسوسی بود – را به یک تحلیلگر {آنالیزور } واگذار کرد که هرگز سابقه خدمت در خارج از کشور را نداشت. پس از او، یک عنصر بازنشسته و به دنبال او، افسری که عمدتاً به لطف مهارت‌های سیاسی‌اش{و نه توانمندی های عملیات میدانی} در سلسله مراتب بالا آمده بود، به این سمت منصوب شدند.

از نظر عملی، سی‌آی‌ای خود را از کسب و کار جاسوسی خارج کرده بود. جای تعجب ندارد که ما منبعی در مساجد هامبورگ نداشتیم تا به ما بگوید محمد عطا، رهبر فرضی تیم‌های هواپیماربایی یازدهم سپتامبر، در حال جذب بمب‌گذاران انتحاری برای بزرگترین حمله به خاک آمریکا بود.

کتابی که خواهید خواند، خاطرات یک سرباز پیاده در جنگ سردی دیگر است. اگر چه در جنگ سرد پیشین، شوروی سرانجام زیر بار وزن خود فروپاشید، اما این جنگ علیه شبکه‌های تروریستی است که هیچ تمایلی به تکرار آن سرنوشت ندارند. این داستانی است در مورد مکان‌هایی که اکثر آمریکایی‌ها هرگز به آن‌ها سفر نخواهند کرد، از مردمی که بسیاری از آمریکایی‌ها ترجیح می‌دهند فکر کنند نیازی به معامله با آن ها نداریم.

این کتاب محصول خاطرات، یادداشت‌های تحقیقاتی و دفترچه‌های روزنگار من است. همانطور که خواننده به زودی متوجه خواهد شد، جزئیات زیادی وجود دارد که تقریباً هیچ‌کدام از آن‌ها هرگز خارج از پرونده‌های دولتی ظاهر نشده‌اند، و به خاطر سپردن همه آن‌ها برای یک نفر غیرممکن است. من در تمام طول زندگی‌ام یادداشت‌بردار حرفه‌ای بوده‌ام. در عین حال، جای تعجب ندارد که برخی از جزئیات به سادگی قابل طرح نیستند.

هر کارمند سی. ‌آی. ‌ای موظف است قراردادی امضا کند که به آژانس اجازه دهد هر چیزی را که برای انتشار عمومی نوشته است، بررسی و سانسور کند. من جای‌گذاری‌های سیاه‌شده‌ی سانسور را در متن نگه‌داشته‌ام تا خوانندگان ببینند این سیستم چطور کار می‌کند. اما جزئیات به اندازه‌ی کافی باقی مانده که به خواننده ایده‌ای از پیچیدگی مشکل تروریسم و اینکه زندگی در این حرفه چگونه بوده است، بدهد: فراز و نشیب‌ها، لحظات خطرناکِ در میدان و لحظات گاه حتی خطرناک‌تر، دور میزهای کنفرانس مقامات لشکری و کشوری در واشنگتن*******، جایی که اغلب به اندازه‌ی دره‌ی بقاع لبنان، لانه‌ی مارهای خطرناک است.

اشتباهات متعددی که در دوران فعالیتم مرتکب شده‌ام را، سانسور نکرده‌ام. خواننده باید ببیند که منحنی یادگیری در کار جاسوسی چقدر می‌تواند دردناک باشد. همچنین پنهان نمی‌کنم که برای درک پیچیدگی‌های بازی قدرت در واشنگتن، با تمام منافع ذی‌نفعان مختلف، قدم به این میدان گذاشتم. در جریان رسواییِ تأمین مالیِ کارزار انتخاباتی کلینتون، ناخواسته کارم به حاشیه کشیده شد. جز حماقتی از سرِ ساده‌لوحی خودم، هیچ عذر و بهانه‌ای برای این اتفاق ندارم. اگر زنگ نام ام برایتان آشناست، به احتمال زیاد به خاطر همان ماجر باشد.

همچنین قصد دارم داستانم تابلوی فشرده و گویایی باشد از آن چه در سی. آی. ای اتفاق افتاد، سازمانی که تقریباً بیست و پنج سال در آن خدمت کردم، و کاربردی داشته باشد برای کاری که اکنون باید انجام شود. یازدهم سپتامبر، نه محصول یک اشتباه واحد، بلکه نتیجه مجموعه‌ای از اشتباهات بود. درست است که آلمانی‌ها، بریتانیایی‌ها، فرانسوی‌ها و سعودی‌ها ما را ناامید کردند، اما بیش از همه، تقصیرها متوجه خودمان بود. اطلاعات کافی در اختیار نداشتیم و روش‌های جمع‌آوری اطلاعات‌مان نیز ناکافی بود. اصلاح این اشتباهات و به دست آوردن دوباره برتری در جنگ طولانی علیه تروریسم کار ساده‌ای نیست، اما شدنی‌ست.

برای شروع باید افسران سی. ‌آی. ای را دوباره به خیابان‌ها بازگردانیم، به آن‌ها اجازه دهیم منابع خود را در مساجد، قصبه‌ها یا هر جای دیگری که لازم است، جذب و اداره کنند تا بتوانیم نیت‌های آدم‌ بدها را قبل از تبدیل شدن به تیترهای وحشتناک و فیلم‌های غیرقابل تحمل بفهمیم.

در این خاطرات، امیدوارم به خواننده نشان دهم که جاسوسی چگونه باید انجام شود، کجا سازمان سی. ‌آی. ‌ای مسیر را گم کرد و چگونه می‌توانیم آن را دوباره احیا کنیم. اما امید دیگری نیز به نگارش این کتاب دارم: می‌خواهم نشان دهم چرا از آن چه بر سر سی‌آی‌ای آمد عصبانی هستم. می‌خواهم به همه‌ی آمریکایی‌ها و هر کسی که دل‌نگران حفظ این کشور است، نشان دهم که باید از این اتفاق خشمگین و نگران باشند. با اجازه دادن به فروپاشی سی. آی. ‌ای {بعد از جنگ سرد} سپر حیاتی‌ای را که از حاکمیت ملی‌مان محافظت می‌کرد، از دست دادیم.

آمریکایی‌ها باید بدانند که اتفاقی که برای سی. آی. ‌ای افتاد تصادفی نبوده است. سی. ‌آی. ‌ای به طور سیستماتیک به واسطه این سه عامل «التزام به نزاکت و آداب سیاسی»، «جنگ‌های قدرت های کوچک و بی ارزش در واشنگتن» و «مقام پرستی»؛ وعوامل بسیار دیگری نابود شد. درست در زمانی که تهدیدات تروریستی در سراسر جهان رو به افزایش بود، آژانسِ متولیِ رصد این تهدیدات، به جای تقویت، پاکسازی می‌شد. آمریکایی‌ها پول زیادی به دست می‌آوردند و دغدغه های دیگر برایشان اهمیتی نداشت. زندگی خوب بود. به نظرمان، اقیانوس‌های دو طرف مان، تمام محافظتی بود که نیاز داشتیم.

کاخ سفید و شورای امنیت ملی، بر روی دریای خودشیفتگی خود شناور و به معابدی برای پرستش ثروت و قدرت تبدیل شده بودند که در آن ها منافع شرکت‌های بزرگ بر امنیت شهروندان آمریکایی در داخل و خارج از کشور می‌چربید. سی. ‌آی. ای با دندان های کشیده و روحیه صفر، به این همسواری ادامه داد. و سرانجام، در یازدهم سپتامبر 2001، بهای این بی‌تفاوتی عظیم، با وضوح و شفافیت، در برابر چشمان جهانیان پرداخت شد.

حتی اگر کسی نمی‌توانست آن حملات را پیش‌بینی کند، باز هم غیرقابل تصور است که باید این همه آدم می‌مردند تا چشمان ما را به این واقعیت باز کنند که ما یک منبع ملی را فدای حرص و طمع و راحت طلبی و سیاست‌های کوته‌فکرانه کرده‌ایم. من خشمگین هستم، و فکر می‌کنم همه ما باید خشمگین باشیم، از اینکه مسافران شجاع پرواز 93 خطوط هوایی ایالات متحده********، اولین و تنها خط دفاعی کاخ سفید در یازدهم سپتامبر بودند - نه سی. ‌آی. ای، نه اف. ‌بی. آی، نه اداره خدمات مهاجرت و تابعیت و نه هیچ دفتر یا آژانس دیگری که با مالیات‌هایمان از آن‌ها حمایت می‌کنیم.

دیروز یک دوستِ خبرنگار به من گفت که یکی از عالی‌رتبه‌ترین مقامات سی. ‌آی. ‌ای، غیررسمی به او گفته است که وقتی بالاخره گرد و غبار فرو بنشیند، آمریکایی‌ها خواهند دید که یازدهم سپتامبر یک پیروزی برای جامعه اطلاعاتی بوده است، نه یک شکست. {راستش باید بگویم} اگر قرار است این خط فکری رسمی در سازمانی باشد که مسئولیت خط مقدم در جنگ علیه اسامه بن لادن‌های این دنیا را بر عهده دارد، پس من نه فقط خشمگینم، بلکه از چیزی که در پیش است وحشت دارم.

پی نوشت ها:

* این اصطلاح برای اولین بار در دهه 1960 میلادی رایج شد و از آن زمان تاکنون برای توصیف تلاش‌های میانجی‌گری بین طرف‌های درگیر در مناقشات مختلف، از جمله جنگ سرد، منازعات خاورمیانه و جنگ‌های داخلی در آفریقا و آسیا استفاده شده است. منظور وضعیتی است که یک شخص ثالث بی‌طرف به عنوان میانجی بین دو یا چند طرف درگیر در یک مناقشه عمل می‌کند. این میانجی مانند یک شاتل بین طرفین رفت و آمد می‌کند، پیام‌ها را منتقل می‌کند و تسهیل‌کننده ارتباط می‌شود.

**جاده ای به طول 14 کیلومتر در بخش «وست مینیستر»

*** در ادبیات سیاسی رایج در مغرب زمین، اصطلاح «قاره اروپا» یا «قاره»، به خشکی اصلی تشکیل دهنده این منطقه(منهای جزیره‌های اروپا، از جمله انگلستان) گفته می شود.

*****شهر بن، در زمان جنگ سرد، پایتخت «آلمان غربی» بود.

****** "پرچم‌گردانی" (flying the flag)کنایه دارد به حضور غیر فعال سی. آی. ای در خاورمیانه و این که فقط در حال انجام امورسطحی و تشریفاتی بود و هیچ اقدام قابل توجهی انجام نمی‌داد.

*******در این جا نویسنده از واژه " "Officials Washington استفاده کرده است که در ادبیات سیاسی ایالات متحده رایج است و به طور کلی به مقامات بلندپایه، سیاستمداران، دیپلمات‌ها و سایر افراد ذی‌نفوذ در پایتخت ایالات متحده، واشنگتن دی‌سی اشاره دارد. “Officials Washington" اغلب به عنوان یک گروه واحد در نظر گرفته می‌شوند، زیرا منافع مشترکی دارند و برای حفظ قدرت و نفوذ خود با هم همکاری می‌کنند.

******* ضمن ادای احترام به 44 قربانی این هواپیما، ذکر نکاتی ضروری است. بنا بر روایت رسمی دولت آمریکا در مورد وقایع 11 سپتامبر، پرواز شماره 93 از خطوط هوایی یونایتد، تنها هواپیمای ربوده شده در میان چهار هواپیمای مسافربری بود که به اهداف از پیش تعیین شده توسط ربایندگان نرسید و بنا بر همان روایت، در اثر درگیری مسافران و خدمه با ربایندگان سقوط کرده است. آمریکایی ها با شدت و تعصب، تمامی دعاوی مبنی بر اسقاط این هواپیما توسط جنگنده های نیروی هوایی را تکذیب می کنند و اصرار دارند که مسافرانِ این هواپیما، با اقداماتی قهرمانانه باعث سقوط آن در یک دشت خالی در نزدیکی شهر شانکسویل در ایالت پنسیلوانیا شده اند.

منبع: مشرق

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سازمان «سیا» با دندان‌های کشیده شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود
  • فقر، مشتری ثابت دندان‌پزشکی زیرپله‌ای
  • مصرف عسل چه کمکی به سلامت دهان و دندان می‌کند؟
  • 56 راز سلامت مردان که حتما باید بدانید
  • انتقاد سازمان دفاع از کودکان از بازداشت کودکان فلسطینی به دست ارتش صهیونیست
  • معرفی کامل دبی لند و هر آنچه که باید بدانید!
  • هزینه ۳۰۰ میلیارد تومانی شهرداری در حوزه گردشگری همدان
  • آنچه که باید در مورد ویژگی‌های جدید واتس‌اپ بدانید
  • صد و شصتمین کاغذ خبر ایسکانیوز منتشر شد
  • اعزام کاروان زائران مازندران و گلستان به سفر حج