شوی خروج از برجام برای امتیازگیری از ایران
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۹۰۷۲۴
امروز پس از اثبات بدون نتیجه بودن برجام در حوزه کاهش تحریمهای ضدایرانی، عدهای معتقدند چنانچه دولت دونالدترامپ از برجام کنارهگیری کند به سود طرف ایرانی است، چراکه برجام خود به تهدیدی علیه منافع اقتصادی سیاسی و امنیتی جمهوریاسلامیایران تبدیل شده است.
این عده معتقدند موضع اخیر مارک دوبوویتز مبنی بر «ناامیدی ترامپ از عدم همراهی کنگره و اروپا در تغییر برجام ممکن است باعث شود او از برجام خارج شود» تنها یک بازی تبلیغاتی دولت دونالدترامپ است، چراکه اتاق فکر دولت ترامپ همانند، دولت باراک اوباما سخت معتقد است برجام بسیاری از اهداف دست نیافتنی امریکا در مواجهه با ایران را سهلالوصول کرده چرا که از یکسو برنامه هستهای ایران را فریز کرده و از سوی دیگر مانع کاهش تحریمهای ایران شده و این فرصت را برای ایالاتمتحده فراهم کرده تا به بهانههای مختلف جمهوریاسلامیایران را تحریم کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امریکاییها همچنین معتقدند، براساس مفاهیم بهکار رفته در متن برجام هیچ مانعی برای معرفی کردن ایران به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقهای نیز وجود ندارد و به آسانی میتوان پرونده ایران را به بهانه موشکی و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ به شورای امنیت کشاند و هزینه ایران را در عرصه بینالمللی افزایش داد.
مهمتر آنکه امریکاییها معتقدند توافق هستهای میتواند رفتار ایران را در عرصه منطقهای و بینالمللی مدیریت کرده و به اصطلاح آن را استانداردسازی کند، کما اینکه از روز امضای برجام تاکنون دولت ایران عضو کنوانسیونهایی شده که میتواند هزینههای بینالمللی ایران را افزایش دهد. امریکایی همچنین معتقدند بهواسطه برجام بهراحتی میتوان رفتار ایران را به بهانههای مختلف ضدامنیت بینالمللی توصیف کرد و در تریبونهای مختلف علیه ایران شانتاژ رسانهای به راه انداخت و بهتر از گذشته پروژه ایرانهراسی را دنبال کرد.
سراب وعدهها
همه این پیامدها در حالی است که قبل از امضای توافق هستهای جریان غربباور در داخل کشور مدعی بود با عقد یک توافق بینالمللی میتوان منازعات فیمابین ایران و امریکا را کاهش داد و علاوه بر آن تحریمهای ظالمانه علیه جامعه ایرانی را لغو و زمینه رشد و پیشرفت کشور را فراهم کرد. وعدههای اقتصادی برجام در حالی از سوی طیف وسیعی از سیاستمداران و رسانههای وابسته به جریان غربباور تبلیغ میشد که امروز دولت مجبور است برای کسری بودجه و چندین توجیه دیگر، یارانه ۳۰ میلیون نفر از جامعه را قطع، یارانه نان را حذف و قیمت بنزین را افزایش دهد تا کشور دچار بحران نشود!
امروز ۲۷ماه پس از امضای برجام به سختی میتوان باور کرد که امریکاییها بهدنبال پارهکردن برجام باشند؛ برجامی که تنها یک دستاورد برای کشور به همراه داشت و آن این بود که بخشهایی از جامعه که حاکمیت اسلامی را متهم به تندروی در مقابل نظام سلطه میکردند و خواهان تعدیل روابط با امریکا بودند، امروز دریافتهاند تعدیل انقلابیگری نمیتواند آوردهای برای جامعه اسلامی به همراه داشته باشد و تنها مسیر برای تحقق اهداف جامعه تکیه بر توان داخلی و ظرفیتهای مردمی است.
از جمله آخرین تلاشهای دولت ترامپ برای محدودسازی منافع برجامی ایران «ایجاد محدودیت برای فروش هواپیما به ایران است» قانونی که با نقض صریح برجام و به دلیل نواقص حقوقی و فنی برجام در دستور کار امریکایی قرار گرفته است.
والاستریتژورنال در همینباره گزارش میدهد: «دولت ترامپ، رئیسجمهور امریکا در حال تدوین راهبردی است که ممکن است در فروش صدها فروند هواپیمای مسافربری به ایران توسط شرکتهای بوئینگ و ایرباس اخلال ایجاد کند. مقامهای امریکایی میگویند تیم ترامپ هنوز درباره فروش این هواپیماها گزینهای به آنها ارائه نکرده است اما رایزنیهای بین سازمانی در چند ماه گذشته بیشتر بر نگرانیهای ادعایی در اینباره متمرکز بوده که ایرلاینهای ایرانی ممکن است از هواپیماهای جدید برای انتقال سلاح و نیروهای نظامی به سوریه استفاده کنند.»
این رسانه امریکایی میافزاید: «مقامهای امریکایی و سایر منابع آگاه میگویند گزینههایی که قرار است به ترامپ ارائه شوند مواردی نظیر ممنوعکردن فروش هواپیما، وضع شرایط سختگیرانه با هدف ایجاد وقفه در تحویل هواپیما یا تعللورزی در صدور مجوزهای خزانهداری را شامل میشود.»
شوی خروج از برجام
این در حالی است که شوی امریکاییها برای فشار بر ایران در قالب «طرح خارج شدن امریکا از برجام» همچنان ادامه دارد، آن هم در حالی که ایالاتمتحده توانسته منافع حداکثری از توافق هستهای را بهدست بیاورد؛ دستاوردهایی که به قول باراک اوباما بدون شلیک یک گلوله به بار نشسته است. واشنگتنتایمز در حالی گزارش میدهد که «۶۰روز بعد از تصمیم ترامپ، کنگره هنوز به تصمیم جدی در مورد ایران نرسیده است» که سارا سندرز سخنگوی کاخسفید با تأکید بر اینکه «برای کنگره در مورد برجام ضربالاجلی تعیین نشده» میگوید: «هیچ ضربالاجلی برای اقدام کنگره در مورد برجام تا پایان هفته بعد تعیین نشده و دولت امریکا هم درخواستی برای ارائه طرح بازگرداندن مجدد تحریمها علیه ایران از کنگره نداشته است. کاخ سفید به تلاش و تشویق جهت حرکت روبهجلو در مورد تغییر برجام در کنگره این کشور ادامه میدهد.»
تظاهر به خروج با هدف افزایش فشار
تظاهر امریکاییها به خارجشدن از برجام در حالی است که طیف گستردهای از اندیشمندان این کشور در کنار مؤسسات تحقیقاتی براساس ادلههای مختلف، برجام را مقدمهای برای تضعیف جمهوریاسلامیایران در سایر حوزههای غیرهستهای و عامل ایجاد محدودیتهای وسیع برای ایران در حوزه منطقهای و بینالمللی میدانند، به عنوان نمونه اندیشکده کارنگی در گزارشی مبسوط با همین عنوان تأکید میکند که برجام حافظ منافع امریکاست و باید همچنان حفظ شود، این اندیشکده در مطلبی به قلم برنز و «میشل فلورنی» از مقامات ارشد پنتاگون در دولت اوباما، اشاره میکند: «برجام، هرچند باید حفظ و به صورتی مؤثر اجرا شود اما نباید پایان مسیر دیپلماتیک با ایران باشد.
این فقط آغاز و سنگبنایی برای راهبردی گستردهتر و بلندمدتتر جهت ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای و کاهش مهار رفتار تهدیدآمیز ایران - از زرادخانه رو به رشد موشکهای بالستیک گرفته تا استفاده خطرناک این کشور از نایبان منطقهای و نقض حقوق بشر در داخل کشور - است.»
این اندیشکده در این مطلب افزایش فشارها به جمهوریاسلامیایران و بد اجراکردن برجام توسط امریکا را از جمله راهکارهای مؤثر دانسته و در بخش دیگری تأکید میکند: «تعامل ایالاتمتحده با ایران، به همراه فشار به عنوان یک مکمل، برای انتقال پیامهایی روشن، ممانعت از تداخل فعالیتها، رفع تنش در صورت بروز، یافتن راهکارهای دیپلماتیک برای مسائل منطقهای و هستهای، نمایش عقلانیت به شرکای ایالاتمتحده و نیروهای عملگرا در داخل ایران و ایجاد مشوق برای ایران جهت محدودکردن فعالیتهای نگرانکننده منطقهای و هستهای، مسئلهای ضروری است.» آنچه مهم میباشد این مسئله است که برجام توانسته بسیاری از اهداف امریکایی را در مواجهه با ایران محقق کند و به همین دلیل تظاهر امریکاییها به خروج از برجام با هدف امتیازگیری بیشتری از ایران و تن دادن به مذاکرات غیرهستهای باید تفسیر شود.
منبع: روزنامه جوان
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۹۰۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صدای چپ امریکایی را در تهران میشنوید؟
در روزهایی که دانشجویان در دانشگاههای امریکایی همراه با سایر گروههای دانشجویی در تلاش هستند صدای مردم فلسطین باشند، در تهران چپ امریکایی با بلند کردن پرچم جعلی صهیونیستها سیگنالهای خاص میفرستد!
به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: اسفند سال ۱۳۸۶ دستگیری یک باند اغفال دختران در تهران به یک بمب خبری تبدیل شد. در جریان این ماجرا مشخص شد تعدادی از دختران که بیشتر آنها دانشجو بودند، پس از آشنایی با سر شبکههای این باند در کافهها به خانههای تیمی رفته و دیگر از آنجا خارج نشدهاند.
این خبر وقتی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که مشخص شد برخی از افراد اغفالشده خود را منتسب به یک گروهک چپ مارکسیستی دانسته و بهاصطلاح خودشان در حال جذب و یارگیری بودهاند، اما شکایتهای متعدد از آزار، آدمربایی و تجاوز جنسی از سوی افراد اغفالشده و خانوادههای آنها باعث شد خانههای شیطانی این گروهک مورد تفتیش دادستانی و یکی از نهادهای اطلاعاتی قرار بگیرد و در جریان ضربه به این مراکز، شواهد متعدد در پرونده ثبت شود.
مدتی بعد یکی از لیدرهای اصلی این گروهک در اعترافات خود نوشت عادیسازی مسائل جنسی میان اعضا و انقلاب فکری در تشکیلات یکی از مهمترین موارد آموزشی در گروهک بوده و تا زمانی که این دست مسائل میان مردان و زنان در ردههای درونی سازمانی حل نشود، یک روشنفکر هرگز چریک نخواهد شد! از نگاه رهبران این گروهک عبور از مسئله جنسیت باعث میشد کافه گردی به سنگربندی در خیابان تبدیل شود. این نسخه خاص پیش از این در سال ۱۳۶۳ در انقلاب ایدئولوژیک منافقین نیز امتحان شده بود.
این گروهک پس از دستگیری به «چپهای امریکایی» در روزنامهها معروف شد. چپ امریکایی اصطلاحی بود که در دهه شصت و در کوران ترورهای خونین گروهکی باب شده بود؛ آن روزها درحالیکه کشور زیر ضرب تجاوز رژیم بعثی عراق با همکاری امریکاییها بود، گروهکهای شورشی و برانداز که اغلب مرام مارکسیستی داشتند در تهران و برخی شهرهای مرزی دست به سلاح برده بودند تا پشتیبان دشمن در خانه باشند.
حالا نزدیک به دو دهه پسازآن ماجراها بار دیگر چپهای امریکایی به صحنه آمده بودند، یکی از روزنامههای وقت در تشریح این گروهک نو متولدشده نوشته بود که این گروه مانند مارکسیستها فکر کرده، اما شبیه غربیها عمل میکند و از تجربه کار چریکی تنها امریکایی بودن در خانههای تیمی را یاد گرفته است!
یک سال پس از دستگیری عناصر این گروهک که شاکیان فراوانی هم داشت، برگزاری یک تجمع در دانشگاه تهران بار دیگر نام این گروهک را بر سر زبان انداخت. ۱۶ آذر سال ۱۳۸۷ بالا رفتن پلاکاردهایی قرمزرنگ روبهروی ساختمان دانشکده حقوق توجه برخی از دانشجویان را به خود جلب کرد، در آن روز طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت با برگزاری یک تجمع غیرقانونی چند ده نفره در حیاط دانشگاه تریبون را در اختیار سمپاتهای گروههای تجزیهطلب قرار داده و یک دانشجو نیز به نمایندگی از همان چپهای امریکایی یک بیانیه خاص میخواند.
اما بخش جالب این نمایش زمانی بود که یکی از رهبران گروهک امریکایی ملی- مذهبی نیز پشت تریبون رفته و طرح براندازی نرم را تشریح میکند. او خطاب به دانشجویان گفته بود که باید از خانه به خیابان آمد و آنجا را سبز کرد، این سیگنال یک سال قبل از فتنه سال ۸۸ که با پلاکاردهای سبزرنگ شروع شد جالبتوجه بود! اما نکته مهمتر آن بود که برای اولین بار گروهکهای مارکسیستی و شبه دانشجویی با پلاکارد امریکایی با یکدیگر هماهنگ میشدند.
رادیو زمانه ارگان فکری چپهای امریکایی در وصف این وحدت عمل نوشت در دورانی که تحرک سیاسی در جامعه پایین است باید موتورهای کوچک رادیکال روشنشده تا نوبت به اقدامات راهگشا برسد، دستورالعمل ایجاد هماهنگی میان چپهای امریکایی در زمستان همان سال به نقطه عطف خود رسیده و این گروه تندرو در دیماه همان سال طی یک بیانیه به دفاع از جنایات صهیونیستها در غزه میپردازد، از تناقضات آن روزگار همین بس که گروهی خودشان را ضد امپریالیستی تعریف و در سطح بلندگوی فارسی امریکاییها عمل میکردند.
چپهای امریکایی پس از مدتها رخوت و گوشهگیری سانتیمانتالیستی در جریان اغتشاشات دیماه سال ۹۶ نیز تا حدی فعالشده، اما نقطه اوج تحرک این گروهک در طول آشوبهای ترکیبی در پاییز سال ۱۴۰۱ رخ داد. بررسی تحلیلی از بازداشت تعدادی از لیدرهای نزدیک چپهای امریکایی در اغتشاشات نشان میدهد که این افراد نقش لیدری داشته و سعی داشتهاند با رسوخ میان لایههای مختلف از آشوب یک ساختار شبکهای، آنارشیستی (عملیات کریستالهای برفی) با رویکرد سلبی، روحیه خوداکثریتپنداری ایجاد کنند. نکته قابلتوجه آن است که چپهای امریکایی بهدست دو جاسوس خبره فرانسوی یعنی سیسیل کوهلر وهمسرش ژاک پاری در تهران آموزشدیده بودند، کوهلر به حاضران در این میتینگ گفته بود که هسته سلولی شورش را باید در مراکز اجتماعی مانند مدارس، کافهها و مراکز بازیهای رایانهای مستقر کرد.
پس از مدیریت ابرپروژه اغتشاشات، در تحولات پسا وعده صادق بار دیگر چپهای امریکایی قابلتحلیل هستند. در روزهایی که دانشجویان در دانشگاههای امریکایی همراه با سایر گروههای دانشجویی در تلاش هستند صدای مردم فلسطین باشند، در تهران چپ امریکایی با بلند کردن پرچم جعلی صهیونیستها سیگنالهای خاص میفرستد! البته این پیامها بدون مخاطب است، درحالیکه امریکاییها تا قبل از ماه اکتبر در تدارک و تجهیز هستههای خشونت شهری در داخل ایران با اتکا به اقدامات تروریستی از بیرون و عملیاتهای اجتماعی چپ امریکایی از درون بودند، حالا باید خود را آماده یک نزاع ماتریسی کنند.
در حال حاضر یکی از مهمترین بحرانهای پیش روی رژیم صهیونیستی جمعیت آوارگانی است که بعد از عملیات طوفان الاقصی از شهرکهای اشغالی به سمت مناطق مرکزی سرازیر شده و حالا باعث بحران امنیتی عمیق شدهاند، تخمین زده میشود که این جمعیت نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر هستند که به دلیل بیکاری به سمت بزهکاری، تجاوز و دزدی گرایش یافتهاند.
حتی هتلهای تلآویو و حیفا نیز دیگر حاضر به پذیرش این افراد نیستند و این جمعیت در خیابان آواره هستند، این کلونیهای سرگردان بهزودی مستعد جنگ شهری در داخل مناطق اشغالی خواهند شد.