درامنویسی در ایران عمر کوتاهی دارد، ما پَرش کردهایم
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۹۷۰۳۵
آرش دادگر گفت: اگر امروزه تئاتر کار میکنیم، نمایشنامه مینویسیم و ... بر روی شانههای نویسندگان شاخص پیشین قرار گرفتهایم و جا پای آنان میگذاریم. درامنویسی ایران بسیار کوتاه است و عمری ندارد، بیشتر پرش کردیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست معرفی و بررسی مجموعه نمایشنامه «عروس چاه» با حضور نویسنده امیر دژاکام، منتقدین رحمت امینی و آرش دادگر شب گذشته در فرهنگساری اندیشه برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آرش دادگر منتقد ادبی در این نشست درباره مجموعه نمایشنامه «عروس چاه» گفت: یکی از اتفاقات خوبی که در ادبیات دراماتیک ایران رخ داده است، بودن نویسندگانی است که یک جای خالی را برای ما پر کردند. اگر امروزه تئاتر کار میکنیم، نمایشنامه مینویسیم و ... بر روی شانههای آنان قرار گرفتهایم و جا پای آنان میگذاریم. به نظرم فداکاری بسیار زیادی کردند. درام نویسی ایران بسیار کوتاه است و عمری ندارد. بیشتر پرش کردیم. در دهه 60 و 70 بزرگانی مثل استاد دژاکام، استاد چرمشیر، استاد امجد، استاد رحمانیان و .... فضایی را با تلاش خود برای ما باز کردند تا امروزه بتوانیم به مراحل بعدی مثل رئالیسم یا پست مدرن و ... ورود کنیم. اگر این فضای کلاسیک ما خالی میماند، امروزه نمیتوانستیم این کار را بکنیم و به نمایشنامههای جدید راه پیدا کنیم. این تلاشی است که دژاکام و بقیه نویسندگان انجام دادند.
وی ادامه داد: وقتی به «عروسی چاه» نگاه میکنم، قشنگ دهه 70 را به یاد میآورم. در دهه 70 که این مدل نمایشنامهها قالب تئاترهای ما بود و البته باید باشد. شاید امروز برای ما خواندنش سخت باشد، همانطور که وقتی امروز شاهنامه را میخوانیم، برایمان سخت است، اما بودن شاهنامه فرهنگ ما را ساخت، ما را نگه داشت و در برابر تهاجمهای فرهنگی نگه داشت. رنجی که نویسندگان ما کشیدند، از طرف خوانندگان و دوستان کم درک میشود. اگر درکشان کنیم، متوجه میشویم که چه رنجهایی را برای این قضیه گذاشتند در حالی که میتوانستند کار دیگری را انجام بدهند و زندگی را بیش از اکنون برای خود آسان کنند اما این رنج را پذیرفتند. دژاکام یکی از اشخاصی است که در این زمینه بسیار تلاش کردد.
وی ادامه داد: یک نکته دیگر این است که وی کاملا این را متوجه بود که برای دهه 70 باید چنین نمایشنامه ای بنویسند در حالی که در دهه 80 باید تغییر مسیر میداد و در مسیر دیگری وارد ادبیات دراماتیک و موضوعات جدید آن بشود. نمایشنامههای دهه 80 وی متفاوت با نمایشنامههای دهه 70 است و همینطور نمایشنامههای دهه 90که نمایشنامه شیشه یکی از آنان است. در همین نمایشنامه میبینیم که ایشان به مسائل روز و مباحث اجتماعی بیشتر پرداخته است. این موضوع در اجرای نمایشنامههایش نیز مشهود است. نمایش نامههایی از وی که قبلا اجرا شده و این روزها دوباره اجرا میشود، با توجه به مسائل امروز تغییر مییابد و بررسی میشود. این موضوع نشان از دید باز نویسنده دارد. شیشه نمایشنامهای است که وام گرفته از تز دژاکام یعنی قصه روایت کردن است. چیزی که متعلق به فرهنگ ما ایرانیان است. هنر ما ایرانیها قصهگویی است و همیشه این را داشتیم و خواهیم داشت. فقط خودمان هستیم که میتوانیم آن را به دست فراموشی بسپریم. همان طور که خیلی از چیزهای دیگر که به دست فراموشی سپرده شد و هیچ اثری از آن باقی نمانده است.
آرش دادگر در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: یک نکته وجود دارد و آن این است که این متنها مکانیزم هندسیوار پیدا کردند. وقتی به تعزیه، نمایش روحوضی و ... اشاره میشود، همه ایستا هستند. نمایشهایی هستند که در آن مکان مشخص است، حرکت وجود ندارد و به نوعی دینامیک نیست. بیشتر زیبایی شناسی دارد و استاتیک است. آقای بیضایی میزانسن هندسی را در اجراهای خود به وجود آوردند اما این موضوع هیچگاه تکامل پیدا نکردند. به جرات میگویم که تمام اجراهای دژاکام بسیار دینامیک است و هیچگاه نمیبینیم که کسی ایستاده باشد و دیالوگ بگوید. برای مثال یکی از ترفندهای ایشان این بود که از کتلهایی استفاده میکردند که به صحنه میآمدند. این موضوع یک جورایی به تئاتر اپیک نزدیک میشود و به تئاتر حماسیوار تبدیل میشود. برای نمایش آن چیزی که کل است، باید آن را بزرگتر از آن چیزی که هست، نمایش بدهیم تا بتواند انتقال پیدا کند.
سپس امیر دژاکام صحبت کرد و درباره نمایشنامهی «ضیافت شیطان» گفت: این نمایشنامه حکایت زندگی هنرمندانی است که مایل هستند، زندگی را همانطور که میبینند و لمس میکنند بیان کنند نه آنگونه که به آنان دیکته میشود. شاید ما اشتباه میکنیم و شناخت ما به اندازه کف دست خودمان باشد. این موضوع آدم را دچار دلهره میکند و با خود فکر میکند که از این جهان به این بزرگی فقط به اندازه یک کف دست آن را میشناسم و بقیهاش را نمیشناسم. از آن طرف، انتخاب من است، من این را میفهمم و درک میکنم. با آن زندگی میکنم. با آن راننده تاکسی که وقتی کنار او مینشینم راجع به مشکلات، گرفتاریهایش، مریضی بچهاش نداشتن چرخ ماشینخود صحبت میکند.
وی افزود: من وقتی میخواهم یک کتاب را چاپ کنم، انتشارات نیستان محبت میکند و آن را چاپ میکند اما فقط 3 هزار نسخه چاپ میشود. چرا جوانان ما کتاب نمیخوانند. دلیل این موضوع این است که امروز به کسی که کتاب میخواند پول نمیدهند. این موضوع مهمترین دلیل برای این سوال است. برای چه کتاب بخوانم؟ فلان آقا کتاب نخواند و اکنون میلیارد پول دارد. به همین سادگی است. اینها واقعیتهایی است که من در اطراف خودم میبینیم. فقر از هر دری که وارد شود، عشق و ایمان از در دیگر بیرون میرود. نمایشنامه شیشه موضوع مهاجرت را مورد بررسی قرار میدهد. من سعی کردم که مهاجرت را به صورت ریز بررسی کنم تا ببینیم که چگونه یک سو تفاهم کوچک باعث میشود که یک تراژدی بزرگ رخ بدهد. آدمهای باهوش حساس ترند و زودتر قهر میکنند.
دژاکام تصریح کرد: چرا نخبگان از ایران میروند؟ چه کار میکنیم که این متخصصان که با آنان نیاز داریم میروند؟ به این دلیل است که به او احترام نگذاشتیم. قبلا گفتم که به کتابخوانها پول نمیدهیم پس به خردمندان هم نمیدهیم. یک خردمند خیلی هم پول نمیخواهد، او میخواهد چند کتاب بخواند، یک جایی را برای تدریس داشته باشد و ... خردمندان بزرگ دنیا را ببینید که چگونه بودهاند. او پول نمیخواهد، او احترام میخواهد. حالا جالب است که ما نه پول را میدهیم و نه احترام میگذاریم. در این نمایشنامه از پشت یک پنجره که البته کدر است، دنیا را میبینیم. این شیشه بخشی از وجود خود ما است و قلب ما است که زنگار گرفته است.
وی درباره تفاوت نمایشنامههایش گفت: این نمایشنامهها به همدیگر مربوط و متصل هستند. زنجیرهای هستند که از هم گسست نمییابند. برای مثال در نمایشنامه« یک نامه عاشقانه سانسور شده»، همان حرفی را زدم که در «عروسی چاه» به نوعی دیگر زدم. دقیقاً همین دو تا را بررسی تطبیقی میکنم. عروسی چاه یک مراسم آیینی در استان یزد است و زمانی برگزار میشود که چاه به خشکسالی میرسد. لغت زایش، اصطلاحی است که برای زن، زمین، چاه، چشمه و ... استفاده میشود. مادر چاه خشک شده است و یک چوپان میرود که آن را به آب برساند. اکثر پیامبران ما چوپان بودند. زن چوپان نازا است. چوپان میمیرد و چاه به آب مینشیند و زن حامله میشود. این داستان پر از رمز و راز است و حکایت سرزمینی است که خشکسالی آن را فرا گرفته است. داستان یک نامه عاشقانه سانسور شده، حکایت انسانی است که خود را سانسور میکند و زمانی که میخواهد ابراز عشق بکند، با وسواس این کار را انجام میدهد. یک نامه عاشقانه مینویسد، کلی آن را بالا و پایین و سانسور میکند و پس از هزار مکافات آن را مینویسند. حال نمیداند که آن را به که بدهد. اکنون زمانی رسیده است که او مسن شده است. آن قدر ترس از عشق و محبت؟
وی ادامه داد: این داستان با داستانهای دیگر فرق ندارد. برای مثال در «ترانه دختر شاه پریون»، همین موضوع عشق را دنبال کردم. در داستان نصرت خانم هم همین را دنبال کردم. از نویسندههای بزرگی مثل چخوف یاد گرفتم که اطراف خود را بنویسم. تمام اینها حرف من هستند اما به اشکال دیگر نوشته شدهاند. به این دلیل گفتم نویسنده نیستم که همیشه از کودکی دنبال این اتفاق دویدم و آن را به زبانهای مختلف بیان کردم. مقایسهای بین نثر شیشه و ضیافت شیطان داشته باشید. هر دوی آنان یک داستان هستند و فرقی ندارند. نثرشان هم هر دو امروزی است.
امیر دژاکام تصریح کرد: دو نوع تئاتر به اعتبار مکان و تاریخ تئاتر دنیا وجود دارد. تئاتر رسمی که در یک ساختمان ساخته شده اجرا میشود و دیگری تئاتر در بیرون از ساختمان است. به عقیده من تئاتر ایرانی جز تئاتر بیرونی است. در مزرعه و میدان شهر و ... تئاتر کار میکنند و اجرا میروند. در واقع خصلت نمایشهای ایرانی این است که هر کجا که آسایش مخاطب فراهم باشد و آفتاب شدید و سر و صدا نباشد، میتوان نمایش اجرا کرد. هر جا که مخاطب و بازیگر با هم مواجه میشوند، آنجا صحنه است. من واژهی تئاتر صحنهای را قبول ندارم و معادل آن تئاتر سنیک یعنی چیزی که بر روی سن اجرا میشود را میپذیرم. هر جا که جماعتی بتواند گرد هم آید، میتوان تئاتر اجرا نمود. دلیل این موضوع این است که در کنار مردم هستم. خیلی وقتها است که در اینجا چیزی ندارم، نور نیست و... ایراد ندارد. این جز زیباییشناسی من است و شکل گرفته است. دوست دارم در کنار مردم باشم و راحت با آنان ارتباط برقرار کنم، بنابراین هر جا که جمع بشوند و آرامش داشته باشند، نمایش من ممکن است که تحقق پیدا کند. در آنجا دکور میزنم، نور میدهم و .. این نکته مهم برای من است و بیش از 40 نمایشنامه را به این شیوه اجرا نمودم. جماعت حرمت دارد. دقت کنید که اگر مردم نباشند، نمایش هم نیست. نوع نمایش من، نمایش مردمی است و در همان کلمه اول خودش را نشان میدهد. شاید آن اوایل که این جمله را مینوشتم فکر نمیکردم که متفکرانه باشد اما حالا میبینم که برایم خیلی مهم بوده است.
انتهای پیام/
R1013198/P1013197/S4,35/CT11منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۹۷۰۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حضور فرهاد ناظرزادهکرمانی در اجرای نمایش «نظامِ ابن عربی»
به گزارش خبرآنلاین، نمایش «نظامِ ابن عربی» به نویسندگی محسن رهنما با کارگردانی یاسمین عباسی و تهیهکنندگی رضا عباسی از دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.
«نظامِ ابن عربی» در روزهای آغازین اجرای خود میزبان پروفسور فرهاد ناظرزادهکرمانی شد و این گروه نمایشی، اجرای خود را به این پژوهشگر و نویسنده تئاتر تقدیم کردند.
پروفسور فرهاد ناظرزادهکرمانی پس از تماشای این اثر نمایشی گفت: «این اثر را مونودرامی تکبازیگر دیدم که مسئله عشق ممنوع را به تصویر کشاند.»
عرفان رجایی بهعنوان بازیگر و سارا واحدی در جایگاه پرفورمر، در این اثر نمایشی حضور دارند.
در خلاصه این نمایش آمده است: «جوانی آبادانی و دانشجوی حکمت و فلسفه، سالهاست که از عشق پری، دختری اصفهانی سرگردان جادههاست. او تحت تاثیر عشق عارف حکیم محییالدین ابن عربی به دختر دانشمند ایرانی اصفهانی به نام نظام، تصمیم میگیرد در آخرین سفرش به اصفهان تمام نامهها و عکسهای عاشقانهاش با پری را در صحن مسجد جامع اصفهان بساط کند و روایتگر داستانی عاشقانه باشد، اما...»
ایلیا شیرازی (دستیار اول کارگردان)، نوید شایان مهر (دستیار دوم کارگردان)، امید محمدی (هماهنگی و برنامهریزی)، ابوالفضل فتحی (منشی صحنه)، علی حیدری (طراح صحنه)، مرتضی نجفی (طراح نور)، شقایق مهاجری (طراح لباس)، سارا میرزازاده اصل (طراح گریم)، مرتضی آکوچکیان (طراح گرافیک)، رضا خزاعی (آهنگساز)، یاسمین عباسی (تنظیمکننده)، علی حیدری (کاخن و آواز)، رها خلیلی (انتخاب قطعات فلامنکو و سولیست و گیتار)، اسماعیل رضوی (مدیر تولید)، حمیدرضا شیرازی (سرمایهگذار)، فراز مقدم (نورپرداز، ویدئومپ و ساخت تیزر)، فاطمه عرب، یزدان موسی خانی (عکس)، رسول سلیمیان، حجت جعفری و یعقوب احمدزاده (اجرای دکور)، نیلوفر حیدری (دستیار طراح صحنه)، حمیدرضا کوچکی و نیلوفر حیدری (مشاوران طراح صحنه) و علی کیهانی (مشاور رسانهای) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی که کاری از گروه تئاتر ناگهان است، میتوانند به سایت تیوال و گیشه تئاتر مراجعه کنند.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900999