«اقوام شکوهی»؛ حافظه تاریخی آستان قدس رضوی/ «نقاره»؛ بلندترین پرچم صوتی جهان اسلام
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۱۴۴۹۸
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) احمد اقوام شکوهی؛ قدیمیترین نقارهزن آستان قدس رضوی، هفته گذشته ۲۲ آذر به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت؛ او با سابقه بیش از ۷۰ سال نقارهزنی بیوقفه در نقارهخانه بارگاه امامرضا (ع) میراثی گرانسنگ از خود به یادگار گذاشت. به منظور بررسی کارنامه این هنرمند ماندگار و همچنین اهمیت احیا و تدوام این سنت موسیقی در ایران با هوشنگ جاوید؛ کارشناس موسیقی نواحی و اقوام ایرانی گفتوگویی ترتیب دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ـ متأسفانه هفته گذشته استاد اقوام شکوهی مرحوم شدند، تصور میکنم شما از جمله کسانی باشید که قرابتی با او داشتید و چندین بار با وی به گفتوگو نشسته بودید، در مورد ویژگیهای شخصیتی او توضیح دهید؟
از شنیدن خبر فوت این استاد بزرگ بسیار متأسف شدم، انسانی نجیب و شریف که با وجود کهولت سن، قدرت درک بالایی داشت و به جرئت میتوانم بگویم حافظه تاریخی آستان قدس رضوی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۷۵ سال نقارهزنی مداوم و بدون وقفه و به نظرم معجزه امام هشتم(ع) است که او با وجود بالغ بر ۹۰ سال سن هر روز ۱۱۰ پله را تا رسیدن به نقارهخانه آستان قدس رضوی بالا رفته و پایین میآمد.
او تمام عمر شریف خود را در بیش از ۷ دهه کار هنری در عرصه موسیقی در خدمت شکوه این بارگاه ملکوتی بود. خوشبختانه شخصاً در مورد زندگی این استاد فقید فیلمی ساختم که به زودی کارهای آن نهایی خواهد شد و به نمایش درخواهد آمد.
یادم هست وقتی از او در مورد نقارهزنی و اینکه نگاهش به این موسیقی چگونه است پرسیدم، گفت که نقارهزنی را بهعنوان یک موسیقی مذهبی قبول دارم. از قول پدرش گفت که اینگونه موسیقی مذهبی در دوره مشروطیت از سوی مشروطهخواهها به طور مؤکد ممنوع شده بود و نقارهزنها خودشان این سنت موسیقایی را برگزار میکردند و وقتی مشروطهخواهها علت را جویا میشدند، آنها در جواب میگفتند از این بالاتر که ما در خدمت آقا (امام هشتم) هستیم و لذا ثامنالحجج خودش اراده کند این رسم چه با ما و چه بدون ما تداوم خواهد یافت و شما هیچکاره هستید. وقتی اینچنین نسلی از جامعه ما نسبت به مداومت این سنت موسیقایی پافشاری داشتند، نسل ما نیز باید سعی در بقای آن داشته باشد.
ـ در مورد ویژگیهای نقارهزنی برای ما توضیح دهید.
ازجمله ویژگیهای بارز نقارهزنی آستان قدس رضوی تبدیل اذکار در نعت و منقبت حضرت رضا (ع) به آوایی است که توسط نقاره و ساز بادی همراه آن یعنی کَرنا نواخته میشود؛ نقارهها معمولاً براساس ریتم سجع اذکاری یعنی واژگانی که نقارهزن آن را در ذهن مرور میکند به صدا درمیآیند همچون «رضا، رضا، یا رضا» و یا «سلطان علی بن موسیالرضا»، وقتی یک آلت موسیقی در راستای هدفی متعالی با ارزش والا و باورمدار نواخته میشود قطعاً چنین موسیقی تقدس پیدا کرده و بر دل هر انسانی حقیقتجو طالب صداقت و راستی خواهد نشست. شخصاً معتقدم که نقاره، بلندترین پرچم صوتی جهان اسلام است.
دیگر خصیصه بارز نقارهزنی یا نقاره نوازی آستان قدس رضوی برانگیختن حس نوستالژی و سایر مواردی است که به احساسات و هیجانات مخاطب مربوط میشود، بارها حتماً خود شما در صحنهای منتهی به مضجع شریف امام هشتم، مستمع نوای خوش نقاره بودهاید و از آنجا که همانگونه گفتم اینگونه موسیقی تبدیل شده اذکاری در منقبت امام معصوم (ع) است، لذا حسی معنوی را بر فضا و در زمان تشرف زائر به داخل رواق به منظور زیارت ضریح مطهر حاکم میکند؛ اعتقاد من این است که نقاره، زیباترین پرچم صوتی جهان اسلام است که باید همواره آن را افراشته نگاه داشت و توجه و اهتمام جدی برای مانایی آن به خرج داد.
ـ میراث نقاره و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر چگونه بوده است؟
اصولاً پرورش نقارهچیها براساس میراث خانوادگی بوده و اینگونه بوده که به واسطه معنویت که درون خانواده بوده این هنر از نسلی به نسل دیگر و معمولاً از پدر به پسر منتقل میشده است، البته بعد از وقوع انقلاب اسلامی شاهد بروز تغییراتی در روند این هنر موروثی بودیم به شکلی که گروهی از علاقهمندان خارج از چرخه خانوادگی پرداختن به این هنر جذب آن شده و برای رسیدن به جایگاهی که بتوانند با قرار گرفتن در نقارهخانه آستان قدس رضوی، نقاره بنوازند آموزشهای لازم را میدیدند، اما به هر حال اصول آموزش این هنر بر مدار مریدی و مرشدی بوده است و سینه به سینه تاکنون به نسلهای بعد منتقل شده است.
به هر حال با قائل شدن به هر دو شیوه آموزش یعنی چه موروثی بودن آن و چه آموزش اصول و فنون و انتقال شگردهای این هنر از استاد به شاگرد چیزی که من به آن اعتقاد دارم و تصور میکنم مورد وثوق تمامی کارشناسان است اینکه باید شخص آموزنده نقارهزنی علاوه بر تکنیک و فن این هنر، از نظر معنوی، تاریخی و آنچه که هنرمندان پیشکسوت به آن پایبند بودهاند که میتوان آن را سیر و سلوکی عارفانه و الهی معرفی کرد اهتمام و توجه ویژهای داشته باشند.
ـ تا چه اندازه میتوان براساس اصول و مباحث نظری و تئوریکی که در مورد نقارهنوازی وجود دارد، ظرفیتی فراهم کرد که این هنر و بسیاری دیگر از سنتهای موسیقی نواحی و اقوام ایرانی به عنوان شرح درس در دانشکدههای هنری و موسیقی به علاقهمندان آموزش داده شود؟
بسیار زیاد. شخصاً به اتفاق دوست عزیزم محمدرضا درویشی سال ۸۳ کاری در این زمینه انجام رساندیم و به ویژه در مورد نقارهزنی همه بخشهای آن توسط وی تبدیل به نت موسیقی شد که ۳ ماه زمان صرف آن شد هرچند که چندان مورد استقبال قرار نگرفت و تنها در کتاب «موسیقی رمضان» تألیف اینجانب که توسط انتشارات «سوره مهر» به چاپ رسید به آن پرداخته شد، اما تصور میکنم اگر نگاه علمی و آکادمیک به این سنت موسیقی و سایر سنتهای موسیقی میان اقوام و نواحی ایران وجود داشته باشد که اتفاقاً اغلب آنها نیز ریشه دینی و باورهای مذهبی دارند مایه مباهات خواهد بود.
شاید از جمله دلایل آنکه تاکنون توجهی به این ظرفیت غنی در زمینه موسیقی مذهبی و پرداخت علمی به آن نشده است این باشد که هر زمان که یکی از نهادهای فرهنگی و هنری خواسته باشد خود را متولی اجرایی و عملیاتی شدن آن کند، سایر نهادها ادعا این را داشته باشند که متولی اصلی خودشان هستند و معمولاً اصل قضیه در گیر و دار این کشمکشها به دست فراموشی سپرده میشود و نکته دیگر آنکه اساساً در نظام آموزش عالی و در رشتههای مربوط به هنر موسیقی اکنون رشتهای به نام موسیقی مذهبی طراحی و برنامهریزی نشده باشد.
ـ اکنون وضعیت هنر نقارهنوازی چگونه است؟ بعد از درگذشت نسلی همچون اقوام شکوهی آیا نگرانی در مورد زوال این هنر وجود دارد؟
واقعیت این است که این هنر حتی به برکت وجود نسلی همچون مرحوم اقوام شکوهی بر لبه مرز قرار دارد و همچنان بسیاری مخالف تداوم آن بوده و از آن سو بسیاری دیگر طرفدار تداوم آن هستند، در درجه نخست جامعه هنری ما باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از زوال این هنر به کار بندد، آستان قدس رضوی در این زمینه کارهای مفیدی میتواند به انجام برساند که البته معاونت فرهنگی و مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی طی این سالها اقدامات مؤثری در این زمینه به انجام رساندهاند و مثلاً همایش همین چند سال پیش برگزار شد که من نیز یکی از سخنرانان آن بودم و خوشبختانه در آن مراسم، نکوداشتی نیز برای مرحوم اقوام شکوهی برگزار شد.
البته تداوم این هنر تنها نمیتواند مؤثر باشد و باید با استفاده از راهکارهایی همچون پرداخت علمی، تألیف کتابهایی در مورد تاریخچه این هنر و اصول و اسلوب هنری آن، اقدامی انجام شود که این هنر با همان اصالت تداوم یابد و دچار تحریف و بدعتهای انحرافی نشود.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۱۴۴۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
پژوهشگر جریانهای اسلامی میگوید مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
اصطلاح "حشاشین" مربوط به ترور فرماندهان صلیبی استوی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
انتهایپیام/