پاسخ یک پژوهشگر فلسفه علم به اظهارات رسول جعفریان
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۶۰۹۳۶
پژوهشگر فلسفه علم و طب سنتی با انتقاد از سخنان اخیر یکی از اساتید دانشگاه تهران درباره بیارزشی طب سنتی و جدایی دین و علم گفت: اگر فردی دین را کاملا از علم جدا کرد، دین را به گوشه حوزهها و علم را به گوشه دانشگاه فرستاده است.
به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری فارس، محمد جمالی، پژوهشگر حوزه فیزیک بنیادی، فلسفه علم و طب سنتی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی IPM درباره اظهارات اخیر رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران درباره جدایی دین و علم با عنوان «همه طب سنتی، اندازه آزمایش پاستور ارزش ندارد» نوشت:
«جدایی دین از علم را در یکی از رسانهها دیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همانطور که خود ایشان اشاره داشتهاند، نامبرده هیچ گونه تخصصی در طب جدید و طب سنتی ندارند و مدعی هستند که از حوزه معرفتشناسی و روششناسی به آنها مینگرند. چند ایراد اصلی به بیانات ایشان وارد است، ابتدا آنها را فهرستوار مطرح میکنم و در ادامه به توضیح بیشتر میپردازم:
ایشان بین سه مقوله طب سنتی، طب اسلامی (با قرائت آقای تبریزیان)، علوم اسلامی و دینی و علوم بومی، خلط نمودهاند و در جاهای مختلفی از این گفتوگو گریزی به هر سه داشتهاند و البته همه را با یک چوب زدهاند.
با توجه به این اظهارات اینطور میتوان گفت که ایشان از تحولات دو دهه اخیر غرب بیاطلاع هستند و این عدم آگاهی موجب سوء برداشتهایی شده است. همچنین ایشان دانش کافی از فلسفه علم غرب نداشتهاند و این باعث سوء برداشتهایی از علم شده است.
ایشان در چند مورد میان علم و تکنولوژی (فناوری) دچار خلط مبحث شدهاند که منجر به سوءتحلیلهایی شده است.
ایشان با توجه به مدعای خود، به دلیل عدم احاطه به طب سنتی و طب جدید، در هر دوی آنها دچار اشتباهات معرفتی و علمی شدهاند و البته تا یک احاطه نسبی نسبت به علمی پیدا نشود، نمیتوان بدرستی به تحلیلهای معرفت شناختی راجع به آن پرداخت.
مهمترین اندیشه ایشان همان است که در سطور آخر به آن اشاره دارند، یعنی جدایی علم و دین: علم مسیر خود را دارد و دین هم مسیر خود را. این اندیشه ناشی از عدم دانش کافی در مورد علم و فلسفه آن است که ریشه در دوران مشروطه دارد و متاسفانه هنوز هم گریبانگیر ماست.
به نظر میرسد منظور ایشان از طب سنتی، بیشتر طب اسلامی با رویکردهای منسوب به آقای تبریزیان است که به درستی نقدهای بسیار جدی، هم از منظر علمی و هم از منظر کلامی بر آن وارد است. طب سنتی فاصله بسیار زیادی با این رویکرد دارد. طب سنتی که حتی دستاوردها و پیشرفتهایی نسبت به طب قدیم نیز داشته است، در برخی امور با طب جدید دارای اشتراکات و در برخی امور دارای مبانی غیرتجربی متفاوت است.
به زبان دیگر، طب جدید بر پایه مبانی فلسفی و متافیزیکیای است که قابل اثبات یا رد تجربی نیستند؛ طب سنتی نیز بر پایه مبانی متافیزیکی خاص خود است و بر این اساس این دو از منظر تجربی ارجحیتی نسبت به هم ندارند. بدون شک طب با انسان سروکار دارد و انسان دارای ساحتهای مختلفی است؛ از جمله اینکه دارای بدن و روان است. عدم توجه به ساحت روان، منجر به عدم تضمین سلامت انسان است. بدون شک نمیتوان سلامت جسم و روان و اثرگذاری این دو بر هم را در مسئلۀ سلامت نادیده گرفت.
البته تحقیقات و تحولات اخیر در پزشکی تأییدی بر این موضوع است و امروز در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان این تحقیقات در حیطه علم جدید در حال انجام است و دانشکدههای مبتنی بر طب قدیم نیز در حوزههای بالینی در سراسر جهان برپا شدهاند و سالانه مقالات علمی بسیاری در این حوزه در مجلات معتبر پزشکی در جهان به چاپ میرسد.
در گفتوگوی جناب دکتر جعفریان، اگرچه تفاوتی میان طب سنتی در عصر حاضر و تحقیقات به روز آن با طب قدیم گذاشته نشده است، ولی حتی نسبت به دستاوردهای بدیع طب قدیم هم کم لطفی صورت گرفته و این حاکی از عدم اطلاع ایشان از این حوزه است. در اینجا صرفا به چند مورد جزیی اشاره میکنم و البته مشت نمونه خروار است:
(الف) در مبحث شناخت مغز و کارکرد آن در یک مقاله مورخ ۲۰۰۷ در مجله بسیار معتبر Brain Research Review میخوانیم که اولین بار، نسبت دادن کارکردهای ذهنی به نواحیای از مغز، توسط ابن سینا صورت گرفت و این مهم، بعد از حدود ۸۰۰ سال توسط علم جدید بررسی شد (EC Azmitia, 2007). در تأیید این مطلب میتوان به کتاب «تاریخچه علوم اعصاب» نوشته رئیس و استاد علوم اعصاب دانشگاه استرالیا رجوع کرد (Bennett,2007)، (Bennett, 2008&Hacker).
آیا چنین کشف بزرگی واقعا صرفا یک سری حدسیات و فرضیات بوده است؟ فکر میکنم این عبارت از ابن سینا برای ما اتمام حجت باشد که میگوید: بینایی مربوط به عقب چشم و میانه مغز نیست، بلکه مربوط به عقب مغز است، زیرا که هر وقت به آنجا آسیب رسد بینایی از میان میرود. همچنین وقتی او در باب مکان حافظه در مغز سخن میگوید، علت آن را این میداند که وقتی آن ناحیه را تخریب کنی حافظه دچار آسیب میشود. آیا این همان علم تجربی نیست؟ چه فرقی از لحاظ معرفت شناختی میان این نوع استدلال و استدلالهای مدرن آن وجود دارد؟! (Jamali & Golshani, 2019)
(ب) مگر میشود فردی علم تشریح ابن سینا در قانون و شفا را بخواند و متحیر نشود؟ از دقت و قدرت و سطح علم پزشکی او درباره تعداد ماهیچهها، تعداد و تنوع اعصاب، محل ورود و خروج آنها و بسیاری از امور دیگر که جای باز کردن آنها در این مقاله نیست. ولی آنچه از لحاظ معرفتشناسی ـ با توجه به ادعای جناب جعفریان ـ مهم است، این جمله از ابن سینا در قانون است:
«همچنین طبیب باید اندامها و وظایف آنها را به وسیله تشریح و حس بشناسد...» (ابن سینا-الف، ۱۰۳۷-۹۸۰)
آیا چنین مواردی حدسیات و فرضیات است؟ جناب دکتر جعفریان به این مسأله توجه ندارند که فعالیتهای امثال ابن سینا محل رجوع علما و دانشمندان طی قرنهای متمادی بوده و حتی در عصر حاضر نیز هست.
به نظر میرسد جناب دکتر جعفریان میان علم پزشکی، تبحر پزشکی و فناوری پزشکی نیز دچار خلط مبحث شدهاند. بله پزشکی جدید در بسیاری از تکنولوژیها پیشرفت کرده است و این پیشرفت منجر به تقویت کارهای حرفهای پزشکی شده است؛ ولی این به معنای زیر سؤال بردن علوم قدیم نیست.
اولا طب سنتی نیز میتواند از این تکنولوژیها بهره ببرد که میبرد؛ ولی اگر قرار است طب قدیم را بسنجیم آن را باید در زمان خودش بسنجیم. بگذارید با یک مثال در باب درمان دندان مبحث را باز کنم. ابن سینا در مورد درد دندان میگوید: آن، یا مربوط به خرابی لثه است یا دندان و یا ریشۀ دندان. بعد درمان هریک را باز میکند. در مورد درمان ریشه یکی از راهها را این میداند که با دریلی ظریف، دندان را سوراخ کرده و با داغ کردن، ریشۀ آن را بسوزانید (ابن سینا-ب، ۹۸۰-۱۰۳۷). سؤال من این است که آیا میان طب جدید و طب قدیم به لحاظ ساختاری و اساسی تفاوتی میبینید؟ و آیا واقعا طب قدیم، در حدَ تواناییهای آن زمان، بر پایه کارهای بالینی و داده محور نبوده است؟!
در مثالی دیگر، ابن سینا در جراحی جمجمه و مغز، با ظرافت تمام از مهندسی اَرّه مخصوصی سخن میگوید که باید چگونه باشد که در حین کار به پوسته روی مغز آسیب نرساند وآن را پاره نکند! آیا اینها را میتوان انکار کرد؟!
متأسفانه جناب دکتر جعفریان با گره زدن نام آقای تبریزیان به طب اسلامی و پیوند آن با علم اسلامی، مقوله علم بومی و علم دینی را نیز زیر سؤال میبرند و این ناشی از عدم شناخت علم جدید است.
هر علمی، چنان که در فلسفه علم معاصر تبیین شده است، حاوی پیشفرضهای متافیزیکی و غیرتجربی است که آن میتواند از یک فلسفه مادی و یا الهی وام گرفته شده باشد. در فلسفه علم ثابت شده است که علم در بستر فرهنگ و اجتماعات انسانی شکل میگیرد و آنها در شکلگیری، جهت رشد، نوع سؤالات و پاسخها مؤثرند.
فلسفه علم نشان داده است که علم، عاری از متافیزیک نیست و همیشه ما دچار عدم تعین قطعی نظریهها هستیم، یعنی همواره مجموعهای از نظریات علمی وجود دارند که گرچه از مبانی متعددی اخذ شدهاند، ولی کلیه نتایج و دادههای تجربی را توضیح میدهند. در انتخاب بین این نظریهها، دادههای تجربی کفایت نمیکند و ما مجبوریم دست به دامان متافیزیک شویم؛ زیرا برای کار علمی و ادامۀ راه و اتصال آن به صنعت مجبور به انتخاب هستیم. پس در مقام نظریه پردازی، داوری، برداشت از دادههای تجربی، جریان علم و غیره، ما علم سکولار و علم دینی داریم. علاوه بر این، علم، حاوی فرهنگ است و با خودش فرهنگ را منتقل میکند، یعنی علم مقولهای خنثی نبوده و نیست، و این را نمیتوان نادیده گرفت.
بله ما هم موافقیم که قرآن و حدیث دایرةالمعارف علم نیستند و کار علمی باید عمدتاً با ابزار خاص خودش (تجربه و نظریهپردازی) صورت گیرد، ولی در مقام جمعبندیها مفروضات متافیزیکی وارد میشوند. به همین دلیل در حوزه جهان اتمی بین دو فیزیکدان تراز اول قرن بیستم (اینشتین و بور)، اختلاف نظر بود، و این اختلاف به تفاوت مبانی فلسفی آنها برمیگشت. ما قائلیم که دین الهی، مبانی معرفتشناسی و هستیشناسی علم (یعنی جهان بینی) را به ما میدهد و علمی که در این چهارچوب بوجود آید، علم دینی محسوب میشود.
در مقابل، علمی که در بستر غیرتوحیدی ایجاد شده باشد، ناقص است و منجر به سعادت بشر نمیشود. شما بین این همه مکاتب مختلف در پزشکی که در مقام تجربه، همگی پاسخگو هستند، کدام مکتب را برمیگزینید؟ بین این همه مکاتب اقتصادی کدام یک را؟
جناب دکتر جعفریان! جنابعالی فرمودهاید که اساس طب جدید، شیمی است. این از مواردی است که نشان میدهد ایشان علم جدید را نمیشناسند؛ در حالی که در مورد آن گزارههای قطعی هستیشناختی و معرفتشناختی صادر میکنند. اما خوب است که بدانند اساس شیمی، فیزیک است و الان دقیقترین نظریه فیزیکی از لحاظ تایید تجربی مکانیک کوانتومی است. آیا میدانید الان بیش از ۱۴ قرائت از نظریه کوانتوم داریم که همگی در سطح تجربه بدیل یکدیگر ولی دارای مبانی متافیزیکی متفاوت هستند؟
رجوعی به تحولات علمی در دهههای اخیر نشان میدهد که ما در بسیاری از مبانی فکری علمی با چالشهای عظیمی روبرو شدهایم که از پاسخ به آنها عاجزیم. همچنین افکار جدید و غنیای را که در غرب در حال رویش بوده است، نادیده گرفتهایم. همچنین در برخی از حوزههای اساسی فیزیک، منتظر انقلاب هستیم. بسیاری از افکار جدید یادآور همان مبانی فکری قدیم است که جناب دکتر جعفریان آن را طرد میکنند، مثل بحثهای مربوط به علوم فراماتریالیستی، بالاخص در حوزههای روانشناسی، علوم شناختی و پزشکی و بسیاری از مباحث دیگر که در این مقاله فرصت بازکردن آنها نیست. ما در آستانه تحولات بزرگی در علم در سطح جهان هستیم، ولی متاسفانه در ایران هنوز از لحاظ معرفتشناسیِ علمی در قرن ۱۹ زندگی میکنیم!
جناب دکتر جعفریان در مقاله خود فرمودهاند: «در میان ما هم این سالها، علم بیشتر در نظامیگری رشد کرده است.» این نشان میدهد که ما هنوز تفاوت علم و تکنولوژی را درست نمیشناسیم. بله ما در حوزه تکنولوژیهای نظامی پیشرفتهای خوبی داشتهایم (هرچند که همچنان با تراز مطلوب فاصله داریم) اما نه در حوزه علم! این خلط، آنجا مهم است که وقتی علم و فناوری یکی انگاشته شد، میگوییم علم، غربی و شرقی ندارد!
مهمترین نقد وارد به مصاحبه جناب دکتر جعفریان، مسئله تمایز علم و دین است. ایشان میگویند: «به نظرم شرایط باید به گونهای باشد که روشن باشد، بدون هیچ ابهام، که حوزه دین مشخص است و علم راه خودش را میرود.... این که عدهای راه بیفتند و چندین دهه است راه افتادهاند و علم را غربی و شرقی کرده و میکنند، این مشکلی است که روشنفکرانی مثل نصر و دیگران برای ما درست کردند .... . اگر روحانیت، طبیب معنوی مردم است و منابع خودش را دارد، پزشک طبیب مادی و مستقل است و کارش هیچ ارتباطی با منابع طب روحانی و دینی که برای ترویج تقوا در زندگی است، ندارد.»
توضیحات مختصری را در بالا ارائه دادم و پاسخ این شبهه را دادم و برای توضیحات بیشتر خواننده را به کتاب «از علم سکولار تا علم دینی» نوشته دکتر مهدی گلشنی ارجاع میدهم. لیکن به طور خاص در مورد طب و پزشکی باید در نظر داشت که ما در مورد انسان و سلامت او صحبت میکنیم، هم در مقام پیشگیری و هم در مقام درمان. آیا انسان صرفا بدن و جسم مادی است؟ آیا جدایی بین طبیب معنوی و طبیب مادی که ایشان مطرح کردهاند در موضوع کار این دو طبیب که انسان است، صادق است؟ آیا چنین جداییای بین روان و جسم انسان وجود دارد؟ روان و بدن آنچنان با یکدیگر در تعاملاند که هیچ عقل سلیمی نمیتواند اثرگذاری این دو و تنگاتنگی ارتباط شان را نادیده بگیرد. این جدایی میان طبیب معنوی و طبیب مادی، ناشی از یک تفکر علم زده است که میراث ورود علم جدید در دوران مشروطیت است. اما این موضوع امروزه در سطح علم جهانی تقریبا حل شده و تحقیقات گستردهای درحال انجام است.
لازم است توجه کنیم که علم، پاسخگوی همه سؤالات ما نیست و حتی پاسخگوی برخی از سؤالات مطرح در خودش نیز نمیباشد. علاوه بر این، علم در مقام انسانی با اخلاق و ارزشها عجین میگردد و همۀ اینها نیازمند چتری عامتر است که علاوه بر پاسخگویی به سؤالات، به کار علمی معنی دهد. این چتر عام که ما آن را دین میدانیم در تمام مراحل کار علمی اثرگذار است، و اگر فردی دین را کاملا از علم جدا کرد، در حقیقت دین را به گوشه حوزهها و علم را به گوشه دانشگاه فرستاده است. اما بدون شک او این چتر را ازبین نبرده است بلکه چتری غیر از دین را برگزیده است چه بداند و چه نداند. در انتها به دو نقل قول از اینشتین (بزرگترین فیزیکدان قرن بیستم) و جورج الیس (کیهانشناس برجسته معاصر) اکتفا میکنم:
«اما علم تنها به وسیله آنهایی تولید میشود که مشتاق حقیقت و شناخت هستند. این منبع احساس از ناحیۀ دین نشات میگیرد. همچنین ایمان به اینکه قوانین معتبر در جهان هستی عقلانی هستند، یعنی برای عقل قابل درک اند، به این حوزه [دین] متعلق است. من نمی توانم یک عالم واقعی را بدون آن ایمان عمیق تصور کنم. وضعیت را میتوان با یک استعاره بیان کرد: علم بدون دین لنگ است و دین بدون علم کور.» (Albert Einstein, ۱۹۵۰)
«الهیات میتواند یک مبنای متافیزیکی برای علم فراهم کند.» (George Ellis,۱۹۹۸)
ابن جانب جناب دکتر جعفریان را به خواندن کتاب «علم به کجا میرود؟» اثر ماکس پلانک (از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم)، ترجمه مرحوم احمد آرام حواله میدهم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علم دین طب سنتی دانشگاه تهران معرفت شناسی ابن سینا فلسفه علم علم دینی علم جدید کار علمی طب جدید شده اند طب قدیم طب سنتی حوزه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۶۰۹۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی از علنی شدن اختلاف دولت و مجلس /آصفری: حذف قالیباف؟ بعید است /حاجی دلیگانی: تا روز آخر بر مجلس نظارت خواهیم کرد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به تازگی قالیباف در نشست بررسی مسائل ارزی با حضور وزیر اقتصاد خطاب به خاندوزی، همکار سابقش و رئیس بانک مرکزی گفته بود که شرایط اقتصادی مناسب نیست ، از اینرو برای ارائه راهکار اقتصادی فقط تا روز یکشنبه به دولت وقت میدهیم. این اظهارات رئیس قوه مقننه پاسخ دولت آن هم زودتر از موعد را به دنبال داشت، چنانچه معاون پارلمانی رئیسی در ساعت پایانی شامگاه جمعه طی اطلاعیهای با ارائه آماری از بهبود شرایط اقتصادی خبر داد. سید محمد حسینی در پاسخ خود از هیچ ادعایی دریغ نکرد و به نوعی با سر هم کردن این آمار و ارقام به قالیباف گفت منتظر ارائه راهکار دولتی برای بهبود اوضاع اقتصادی نباشد چراکه اوضاع خیلی هم خوب است!
اما این اولین پاسخ سربالای دولت رئیسی به مجلس و مشخصا قالیباف نیست، کما اینکه پیش از این نیز معاون رئیس دولت سیزدهم در پاسخ به انتقادات نمایندگان نسبت به وضعیت اقتصادی، از آنها خواست به صورت کارشناسی اظهارنظر کنند و به این ترتیب نظرات آنها را غیرکارشناسی و نسنجیده خواند. حسینی حتی در اظهارنظری با اشاره به ۳ هفته پایانی عمر مجلس یازدهم، مدعی شد که این مجلس حتی مهلت استیضاح یک وزیر را هم ندارد.
در همین راستا این سوال مطرح می شود که با توجه به نزدیک شدن به پایان عمر مجلس یازدهم دولت با خیالی راحت از نظارت قوه مقننه این گونه اظهار نظر میکند و فضا را به سمت کشمکش و تنش های لفظی برده است یا مجلس قرار نیست در هفته های پایانی عقب نشینی کند و به دنبال ایفای نقش نظارتی خود است؟ از سوی دیگر دولت با علنی کردن اختلافات با مجلس چه هدفی را دنبال میکند؟
حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو کمیسیون تلفیق و محمد حسن آصفری، نائب رئیس کمیسیون امور داخلی و شوراها در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین پاسخهای متفاوتی دادند چنانچه دلیگانی گفت مجلس در روزهای پایانی عمر خود هم از نظارت دست برنمیدارد اما آصفری گفت خیال دولت راحت است د چراکه مجلس یازدهم در روزهای پایانی عمر خود توان نظارت ندارد.
حاجی دلیگانی: مجلس با همه اختیارات تا ۶ خرداد روی کار استحسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده اصفهان به ضرب الاجل تعیین شده از سوی قالیباف برای دولت و نامه معاون پارلمانی و ارائه آمارهای عجیب اقتصادی، به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: طبق قانون اساسی مجلس شورای اسلامی با همه اختیارات و وظایفی که دارد، تا ۶ خرداد ماه سال جاری بر روی کار است و هیچکس نمیتواند این حق را از قوه مقننه سلب کند. چنانه قانون اساسی تأکید دارد که حتی یک روز هم کشور نباید بدون مجلس بماند، بنابراین الان که این قبیل مباحث مطرح میشود باید مشاهده کرد که هر کدام از پیشنهادات در زمان باقی مانده، امکان دارد طی شود یا خیر،چرا که هر کدام از اقدامات نظارتی یک فرآیندی دارند و آن فرآیند تابع زمانهای خاص خود است، به عبارت دیگر پیشنهاد باید براساس زمان مورد نیاز برای اجرایی شدن، مطرح شود. وگرنه پیشنهادات از حیث میزان اعتبار هیچ تفاوتی میان این مجلس و مجلسی که عمر بیشتری از آن باقی مانده، نیست.
این نماینده مجلس درباره نامه چند هفته قبل معاون پارلمانی خطاب به نمایندگان با لحنی تند و علنی شدن اختلافات بین دو هفته، گفت: به نظر بنده مباحث کارشناسی در اختیار دولت است، بیانی که نماینده دارد شرح حال مردم است به این معنی که نماینده وظیفه دارد آنچه که مردم از او میخواهند، آنچه که مشاهده میکند و آنچه میشنود را با رعایت ضروریات اخلاقی، بیان کند. وگرنه در مورد اینکه چه کاری باید شود اگر نیاز به مصوبه قانون داشته باشد برعهده مجلس است اما چنانچه درباره عملکرد افراد در چارچوب قانون باشد به این ترتیب که استنکاف از قانون صورت گرفت باشد، برعهده کسانی است که مدیریت اجرایی دولت را برعهده دارند.
آصفری: دولت و مجلس به جای اینکه توپ را در زمین یکدیگر بیندازند، با هم گفتگو کننددر حالی که حاجی دلیگانی به اختیارات و وظایف مجلس تا روز آخر تأکید میکند، آصفری میگوید مجلس در روزهای آخر عمر خود نمیتواند اقدام موثری انجام دهد و بهتر است دولت و مجلس برای حل مشکلات با هم گفتگو کنند.
محمد حسن آصفری، نائب رئیس کمیسیون امور داخلی و شوراها در پاسخ به این سوال که«آیا مجلس نمیتواند مجلس در این ۳ هفته باقی مانده از عمر خود اقدامی انجام دهد و نظارتها را مشخصا بر عملکرد اقتصادی دولت افزایش بدهد؟»، گفت: در حوزه قیمت ارز دولت به تنهایی مقصر نیست که بخواهیم یقه دولت را بگیریم و بگوییم دولت پاسخ دهد در حوزه ارز چه اقداماتی انجام داده است. در حقیقت اقدامات ما در مجلس هم در افزایش قیمت ارز بیتأثیر نبوده و شرایط به این ترتیب نیست که بگوییم دولت به تنهایی در این حوزه مقصر است.
بنده بر این باور هستم که برخی از اقدامات و رفتارهای دولتها و مجلسهای گذشته و هم دولت و مجلس فعلی در این قضیه نقش دارند، بنابراین اینکه به دولت گفته شود طی یک هفته وضعیت ارز را روشن کند، شدنی نیست. به عبارت دیگر بخشی از مسئله ارز با مسئله سیاست خارجی گره خورده است، به این معنی که در حوزه سیاست خارجه باید در مسیر گفتگو و گفتمان با دنیا تغییر و تحول انجام شود، گرههای ارتباط ما با دنیا باز شود و با همه کشورهای دنیا در حوزههای مختلف ارتباط داشته باشیم. به عبارت دیگر باید بتوانیم غیر از رژیم صهمیونیستی که خط قرمز است، با بقیه کشورهای دنیا مسائل خود را باز کنیم.
وی افزود: نکته دیگر اینکه تحریمها بر افزایش قیمت ارز و پایین آمدن ارزش پول ملی بیتأثیر نبودند. بنابراین باید در حوزه خنثی کردن تحریم و کنار گذاشتن آن اقدامات مختلفی انجام بدهیم. کما اینکه در حوزه مبادلات اقتصادی در مورد مبادله کلا با طلا اقداماتی انجام شود. البته در مجلس یازدهم پیشنهاد دادیم که مبادلات اقتصادی را به جای ارز با طلا انجام دهیم اما این پیشنهاد رأی نیاورد. در مجموع باید گرهها در بخشهای مختلف که تأثیرگذار هستند، باز شود. در مورد اینکه بگوییم دولت طی دو هفته موظف است اقدامی در راستای کاهش قیمت ارز انجام دهد، نکته این است که از عمر مجلس یازدهم ۴ سال گذشت اینکه در دقیقه آخر از دولت بخواهیم مشکل ارز را حل کند، شدنی نیست و از طرف دیگر مجلس هم وظیفه دارد تا روز آخر مسائل و موارد خود را دنبال کند اما نمیتوان به این روزهای آخر مجلس خیلی امیدوار بود که بتواند اقدامی انجام دهد و موضوعی را پیگیری کند چراکه فرصتی باقی نمانده و چنین امکانی در این حوزه وجود دارد. لذا بهتر است این بحثهای دولت و مجلس کنار گذاشته شود و دولت و مجلس به جای اینکه توپ را در زمین یکدیگر بیندازند، در چارچوب گرهگشایی از مسائل بنشینند و با یکدیگر گفتگو کنند.
هدف از علنی شدن اختلافات حذف قالیباف از ریاست در مجلس دوازدهم نیستآصفری در پاسخ به این سوال که «فزایش بگومگوها میان دولت و مجلس آن در روزهای آخر عمر مجلس یازدهم تا چه اندازه با هدف کنار گذاشتن قالیباف از ریاست در مجلس دوازدهم صورت میگیرد؟»، گفت: بنده بعید میدانم هدف از علنی شدن اختلافات حذف قالیباف از ریاست در مجلس دوازدهم است چراکه مردم از شکل گرفتن اختلاف بین دولت و مجلس گلایهمند هستند و دولت و مجلس باید بتوانند در کنار یکدیگر مسائل و موارد را حل کنند، در جلساتی که با عنوان جلسه سران قوا برگزار میشود، تصمیمات درستی گرفته شود و به جای اینکه این قبیل مسائل وارد جامعه شوند، در همین جلسات حل شوند.
خیال دولت راحت است زیرا...«شما به مهلت کم مجلس یازدهم اشاره کردید، بنابراین در این مهلت ۳ هفته خیال دولت بابت نظارت مجلس راحت است؟»، این سوالی است که آصفری در پاسخ به آن گفت: بله چراکه در این مدت خیلی کاری از مجلس برنمیآید که انجام دهد. در حال حاضر طرحها و لوایح نیمه کاره در مجلس هستند، علاوه بر این مباحثی از قبیل بودجه و جداول آن باقی ماندند، بنابراین خیلی نمیتوان امیدوار بود که این مجلس در روزهای آخر کاری انجام دهد.
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900225