سفارتخانهها مزدوران حامی صدام را نپذیرفتند/ تبادل 13 میلیون نامه میان اسرا و خانوادهها/ پرونده دستگیری علما با شهادتشان بسته شد
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۸۷۴۹
15 اسیر که مزدور دیگر کشورها بودند، در میان اسرای عراقی وجود داشتند. زمانی که میخواستیم اسرا را تحویل سفارتخانه کشورشان بدهیم، آنها نمیپذیرفتند و میگفتند که این مزدور از کشور ما نیست.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، میزگرد بررسی عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال اسرا به مناسبت روز بزرگداشت اسرا و مفقودین با حضور سرهنگ «حسین فروتن نژاد» رئیس دایره پژوهش و آموزش سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس و مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی و جمعی از اساتید حقوق بین الملل در کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فروتن نژاد در ابتدای این مراسم اظهار داشت: هر جنگی مشخصا یک تعدادی شهید و جانباز دارد که تکلیفشان مشخص است؛ اما اسرا و مفقودین نیاز به پیگیری دارند.
وی با بیان این که تعریف اسیر از دیدگاه ما با صلیب سرخ متفاوت است، گفت: از دیدگاه ما هر فردی که در جبهه بیاید، در مقابل دشمن ایستادگی کند و به اسارت گرفته شود، اسیر محسوب میشود، اما کمیته بین المللی صلیب سرخ تعریف خاص خودش را نسبت به اسرا دارد.
رئیس دایره پژوهش و آموزش سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس تاکید کرد: با توجه به رهبری امام خمینی (ره) که همواره رافت اسلامی و مبانی دینی را یکی از اصلیترین شاخصههای نظام اسلامی و انقلاب مشخص کرده بودند، نوع رفتار نظامیان جمهوری اسلامی ایران نسبت به رفتار غیرانسانی و غیراخلاقی نیروهای بعثی با اسرای ایرانی، کاملا متفاوت بود.
اسارت 7 نیروی بعث در نخستین روز جنگ
فروتن نژاد ادامه داد: نگهداری اسرا در اوایل جنگ بر عهده ارتش و بخش دژبان بود. در نخستین روز جنگ تحمیلی، هفت اسیر عراقی گرفتیم. سال اول آغاز جنگ، تعداد اسرا کم بود اما با افزایش آمار اسرا از سال 61 نیاز به یک کمیسیون جهت رسیدگی به وضعیت اسرا احساس شد. به جهت نابسامانی اوضاع اسرا، سال 1921 سازمانهای بین المللی همچون صلیب سرخ پیشنویس کنوانسیون رفتار با اسرای جنگی را تهیه کرده و بر آن آمدند تا قوانین و مقرراتی مشترک در خصوص اسرا به تصویب برسانند. کمیسیون اسرا از دو بخش عراقی و ایرانی تشکیل شده بود. هلال احمر پیگیری وضعیت اسرا را به عهده داشت. در حالی که هلال احمر مسئولیتی در این حوزه نداشت و تنها نامهها را رد و بدل میکرد.
وی با اشاره به وضعیت معیشتی اسرای ایرانی و عراقی اظهار کرد: اسیری عراقی در ایران وجود نداشت که بر روی تخت نخوابیده باشد ولی زمانی که اسرای ایرانی وارد کشور شدند، رد شلاق بر روی بدنشان باقی مانده بود. همچنین 15 هزار اسیر عراقی در ایران سواد آموختند. شهید لشکری به مدت 20 سال توسط رژیم بعث در جنگ روانی به سر میبرد.
فروتن نژاد تصریح کرد: با افزایش شمار اسرا، 30 اردوگاه در 11 استان و 22 شهر ایجاد شد. این اسرا در بهترین شرایط به سر میبردند. اردوگاه اسرای جنگی در منجیل ضدزلزله بود، به همین خاطر حتی یک کشته نیز در آن حادثه نداشتند. رافت اسلامی نیروهای نگهدارنده اسرای عراقی باعث شده بود که عراقیها به کمک مردم بیایند و اجساد آنها را از زیر آوار خارج کنند.
پرونده اسرای زنده ایرانی و عراقی بسته شد
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی با بیان اینکه سال 82 پرونده اسرای زنده ایرانی و عراقی بسته شد، عنوان کرد: صلیب سرخ، عراق و ایران به این توافق رسیدند که هیچ اسیر زنده ایرانی و عراقی وجود ندارد. در این جلسه افراد مفقودالاثر به مفقودالجسد تبدیل شدند. 11 هزار مفقودالاثر ایرانی اعلام شد که در سالهای بعد با تفحصهای صورت گرفته این آمار کاهش یافت.
فروتن نژاد آمار اسرای ایرانی را 39 هزار و 140 نفر اعلام کرد و گفت: 18 هزار و 563 اسیر ایرانی در صلیب سرخ ثبت شده بودند. باقی اسرا در مرز خسروی شماره اسارت دریافت کردند. این افراد در طی سالهای اسارت از سوی صلیب سرخ بازدید نشده بودند. برخی از این اسرا تا پیش از بازگشت، شهید یا مفقودالاثر اعلام شده بودند. مفقودی این اسرا تبعاتی نیز به همراه داشت. اسیری را داشتیم که پس از آزادی، قبری که برایش ساخته بودند را خراب کرد.
وی تصریح کرد: پیش از تبادل انبوه، 969 اسیر مجروح و بیمار صعب العلاج ایرانی در 19 مرحله وارد کشور شدند و در مقابل هزار و 340 اسیر مجروح و بیمار عراقی به کشورشان انتقال یافتند.
فروتن نژاد ادامه داد: 15 اسیر که مزدور دیگر کشورها بودند، در میان اسرای عراقی وجود داشتند. زمانی که میخواستیم اسرا را تحویل سفارتخانه کشورشان بدهیم، آنها نمیپذیرفتند و میگفتند که این مزدور از کشور ما نیست یا دیگر نمیتواند به کشور بازگردد. به همین جهت ما این اسرا را تحویل رژیم بعث دادیم.
فروتن نژاد خاطرنشان کرد: ما تعدادی زندانی مرزی داشتیم که دولت عراق جزو اسرای جنگی محسوب کرد که این امر برخلاف قوانین کنوانسیون ژنو است. ما 24 ساعت پیش از حمله آمریکا به عراق، در مرز خسروی بودیم و زندانیهای مرزی خود را مبادله میکردیم. زندانیهای مرزی اسیر محسوب نمیشوند ولی ما در قبال آنها اسیر عراقی آزاد کردیم.
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی اذعان کرد: در تبادل اسرا قوانینی وجود دارد. فرد درجه دار عراقی باید در قبال یک اسیر ایرانی درجه دار مبادله شود. اگر یک کشور اسیر بیشتری در اختیار داشته باشد، در قبال آزادی آنها وجه نقدی یا امتیاز میتواند کسب کند که کشور ایران این کار را نکرد و در قبال آزادی اسرای عراقی وجه نقد یا امتیازی دریافت نکرد.
وی با بیان این که صلیب سرخ با وجود اعلام بی طرفی، به نفع دولت عراق عمل کرده است، گفت: در گزارشهای نمایندگان صلیب سرخ آمده است که یکی از اسرا خبر داده که رژیم بعث 35 اسیر را پنهان کرده است. یکی از نمایندگان صلیب سرخ برای پیدا کردن اسرا به طبقات بالای اردوگاه میرود و در این حین با عکس العمل نیروی بعثی مواجه میشود. آن نیروی بعثی با مشت به سینه نماینده میزند و میگوید که اجازه ندارد به این جا بیاید.
فروتن نژاد اظهار داشت: نام 58 هزار و 332 اسیر عراقی در صلیب سرخ ثبت شده بود. در هیچ جنگی اسرا در هنگام اسارت با خانواده خود دیدار نداشته اند اما در جنگ ایران و عراق این امر صورت گرفت. خانواده اسرای عراقی در 69 مرحله به ایران آمدند و با عزیزان خود به طور خصوصی دیدار کردند. در تمام اردوگاه ها این کار انجام شد و اسناد و مدارک آن نیز وجود دارد.
حضور 23 اسیر خانم در اردوگاه های بعثی
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی اظهار کرد: رژیم بعث نتوانست ادعا کند که یک اسیر خانم عراقی در ایران وجود دارد. در حالی که ما 23 اسیر خانم ایرانی در اردوگاههای بعثی داشتیم. اسرای خانم ایرانی تا سال ۶۰ آزاد شده و ۳ نفر آنها تا سال ۶۲ و یک نفر آنها سال ۶۴ آزاد شد.
وی با بیان اینکه 10 هزار عراقی در دوران دفاع مقدس پناهنده ایران شدند، افزود: اسرای جنگی در پادگان حشمتیه و در بهترین اقامتگاهها و بیمارستانها بسر میبردند. در آن دوران در بیمارستان 504 ارتش، خدمات چشمپزشکی به همراه یک هزار و 500 دندان مصنوعی و هزاران عینک به اسرای عراقی ارائه شد. این در حالی که است که بعد از حمله عراق به کویت شمار زیادی از نیروهای بعثی درخواست پناهندگی به ایران را داشتند.
فروتن نژاد تصریح کرد: نخستین نقاش عرب جزو اسرای ایرانی بود که پناهنده شد. پس از فروپاشی رژیم بعث به کشور اروپا رفت. به پیشنهاد حوزه هنری، این فرد دو مرتبه در ایران نمایشگاه عکس برپا کرد.
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی عنوان کرد: پیکر مطهر 570 اسیر شهید تحت عنوان شهدای غریب، در تیرماه سال 81 از مرز خسروی وارد کشور شدند. این پیکرها در میدان آزادی تهران و دیگر استانها تشییع شدند.
وی افزود: پیکر هزار و 214 فوت شده عراقی در همان سال تبادل شدند. بعد از حمله آمریکا به عراق، طی پیامی به ما خبر دادند که تعدادی از پیکرهای شهدای ایرانی در این کشور مانده است. رئیس کمیته جستجوی مفقودین و نمایندههای ایرانی به عراق رفتند و طی آزمایشات صورت گرفته متوجه شدیم که این پیکرهای تبادل شده عراقی است. رژیم بعث در آن زمان تبلیغات گستردهای در خصوص تبادل پیکرها انجام داد و حتی در کتابهای درسی نیز مطالبی نوشته شد اما پیکر نیروهای بعثی را به خانوادههایشان تحویل نداده بود.
فروتن نژاد با بیان اینکه یکی از نمایندگان صلیب سرخ از ما لیست اسامی پناهندگان عراقی را میخواست، افزود: هر پناهندهای موظف است روزانه به نزدیک ترین کلانتری برود و اعلام حضور کند اما از آنجایی که در آن زمان مسئولین کشوری مشغلههای زیادی داشتند، وزارت کشور فرصت نداشت دائما اسرا را چک کند.
وی تصریح کرد: در یازده مرحله از تلویزیون، رادیو، روزنامه و... اعلام کردیم تا پناهندگان خود را معرفی کنند. اکثر پناهندگان در کرمانشاه، مشهد، اهواز و خوزستان حضور داشتند. آدرس پناهندگان و مقبره اسرای فوت شده را تحویل نمایندگان صلیب سرخ دادیم.
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی با اشاره به اسارت یکی از روسای رژیم بعث گفت: زمانی که خانواده این اسیر به ایران آمدند تا با وی دیدار کنند. این اسیر نپذیرفت و میگفت خانواده ام را پیش از صدام نمیخواهم ببینم. خانواده این اسیر را به طور اتفاقی در مسیر وی قرار دادیم. این اسیر با دیدن فرزندش، او را در آغوش گرفت. وی پس از این دیدار اعلام کرد که میخواهد در لبنان پناهنده شود. در لبنان کتاب حافظ را ترجمه و برای سرتیپ عبدالله نجفی ارسال کرد. وی در نامه ای نوشته بود که من در ایران آموختم که چگونه زندگی کنم و به خانواده ام مهر بورزم.
وی با بیان اینکه اسرای جنگی قصد فرار از اردوگاههای ایران را نداشتند، گفت: گاهی شرایطی پیش میآمد که امکان داشت اسیری فرار کند، اما این امر صورت نمیگرفت. یکی از این اسرا گفت: «اگر از این اردوگاههای ایرانی فرار کنیم، در عراق جایی نداریم. زیرا آنها گمان خواهند که ما جاسوس ایران هستیم و مورد شکنجه قرار خواهیم گرفت. اگر هم باور کنند که فرار کردیم، درجه گرفته و مجدد به خط اول جنگ برمیگردیم. ممکن است این بار تیر مستقیما به مغزمان اصابت کند. بنابراین در ایران بمانیم جای ما امن تر است.»
تبادل 13 میلیون نامه میان اسرا و خانوادههایشان
مدیر اسبق کمیسیون اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی خاطر نشان کرد: در دوران جنگ تحمیلی 13 میلیون نامه میان اسرا و خانوادههایشان تبادل شد.
وی خاطرنشان کرد: یک پروندهای تحت عنوان پرونده علما داشتیم. اول انقلاب رژیم بعث علمای اسکان داشته در نجف را بازداشت کرد که تا سالها بعد از فروپاشی رژیم بعث از این افراد بی اطلاع بودیم تا اینکه پس از پیگیری متوجه شدیم که تمام این افراد به شهادت رسیدهاند. از این رو با برگزاری مراسم یادبودی برای این شهدا در مدرسه شهید مطهری، شهادت علما به طور رسمی اعلام شد.
منبع: دفاع پرس ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۸۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطهای بی فرجام
به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.
حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.
سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روانشناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.
فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامهای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.
با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.
با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.
او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. دهها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفهای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثهای پیش میآید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانوادههای محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان میرود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیدهاند و از طرف دیگر جنازهای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمیداند و اگر میدانست تا الان بارها گفته بود.
قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد
رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ سالهای بهنام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله بهنام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون میخواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمیخواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پلهها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.
با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.
جزییاتی که در دادگاه بیان شد
در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان در توضیح پسگرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع بهعنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچکدام دلیلی بر زندهبودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرمبودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویشفرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، بهصورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که بهعنوان مدرک جدید عنوان کردند.
مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ میخواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده میشد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمیکنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید میکنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابانها دنبال دخترم میگشتم. ساعتها در خیابان با ماشین میرفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود میرسیدم، جلویش را میگرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبهرو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آنطرفتر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس میگرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکههای خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خونها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمیدانم از چه صحبت میکنید و من در جریان نیستم.
قاضی پرسید: چرا به دوستت گفتهای که غزاله را کشتهای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیشقدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیشقدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامهای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراینباره چه میگویی. متهم گفت: من نمیدانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من میگفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی میشوند و من اذیت میشدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.