Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@19:41:37 GMT

ماجرای خواندن شعر شریفی‌نیا برای دکتر شریعتی

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۸۸۴۰۱

«محمدرضا شریفی نیا» در برنامه «چهل چراغ» از شاگرد بودن در مکتب «مهدوی کنی» و دریافت هدیه از «شهید بهشتی» و همکاری با «دکتر شریعتی» و همفکری با «مقام معظم رهبری» در پیش از انقلاب گفت.

به گزارش فارس، برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» در ادامه گفت و گو با چهره های شاخص فرهنگی و هنری که راهی و نگاهی به ضیافت عاشورا دارند، دوشنبه شب میهمانی شناخته شده برای اهالی سینما داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



بازیگران نقش منفی ۲ اجر می‌برند
«محمدرضا شریفی نیا»؛ بازیگر مطرح آثار سینمایی و تلویزیونی در گفت و گو با محمدرضا شهیدی فرد درباره جایگاه بازی در نقش های منفی گفت: من همیشه گفته ام کسانی که نقش منفی بازی می کنند به نسبت افرادی که نقش مثبت بازی می کنند، 2 اجر می گیرند. چون بازی در نقش شخصیت های مثبت به دلیل این که بازیگر علاقمند به ائمه و شخصیت های مثبت تاریخی می باشد، راحت است. اما بازیگر نقش منفی با وجود علاقه به شخصیت های دینی، باید در بازی اش آن علاقه را بکشد و خودش را تبدیل به دشمن کند و این برای بازیگر بسیار سخت است.

بازیگر آثار دینی- تاریخی ادامه داد: گاهی با کلمات می خواهید مطلبی را منتقل کنید، مثلا نقش یک مذهبی را در مقابل یک غیرمذهبی بازی می کنید و یک ایده آلیسم در برابر ماتریالیسم قرار می گیرد. در آن جا براساس دیالوگ منطقی شکل می گیرد اما گاهی در جایگاه آدمی قرار می گیرید که طرف مقابل را که به آن علاقه دارید و اسطوره تان است، باید در بازی نابود کنید. این خیلی سخت است که شخصیتی را که در زندگی سر تعظیم در برابرش فرو می آورید، باید دشمنش شوید. از این نظر بازیگر دچار تردید می شود و با خود کلنجار می رود و کار سخت می شود.

بازیگری با احساس و اعتقاد آدمی گره خورده است
بازیگر سریال «مختارنامه» با اشاره به خاطره ای در سریال ماندگار «امام علی(ع)»، گفت: «در سریال امام علی(ع) خیلی از بازیگران دوست نداشتند در نقش های منفی بازی کنند و می گفتند نمی خواهیم از مردم لعنت بشویم.!خیلی ها دوست دارند نقش مثبت را بازی کنند اما بازی در نقش های منفی همیشه ذهنیت های بدی ایجاد می کند. یک بخش دیگر ماجرا این است که در جشنواره ها معمولا داوران به جای کیفیت بازی ها به نقش های مثبت جایزه می دهند! در صورتی که منتقد و داور نباید این گونه نگاه کند.

محمدرضا شریفی نیا با تمایزبخشی میان بازیگران نقش های منفی و بازیگران نقش های منفورشده نزد مردم، گفت: یک عکسی از شهید حججی چاپ شد که پشت سرش فردی قرار دارد که قاتل او است. کسی که قرار است شخصیت شهید حججی را بازی کند، به احتمال خیلی زیاد در هر جشنواره ای شرکت کند، جایزه می گیرد اما آن کسی که نقش فرد قاتل را بازی کند، نقش حساسی دارد چرا که با بازی خوبش در نقش منفی می تواند به مظلومیت طرف مقابل کمک کند. اگر داوران به بازی خوب چنین بازیگری جایزه بدهند خیلی جسارت می طلبد. بازیگر نقش منفی در آن اتفاق با یک فاجعه روبرو می شود، چون قرار است ایفاگر نقشی باشد که قرار است شخصیتی مانند شهید حججی را به قتل برساند. درست است که بازیگری باید همراه با تکنیک باشد اما با احساس و اعتقاد آدمی گره خورده است.

شناخته شده ترین بازیگر نقش های منفی سینما و تلویزیون ایران در برنامه «چهل چراغ» عنوان کرد:همیشه بازیگران نقش های منفی مظلوم هستند. در عین این که بازی در نقش های منفی به لحاظ بازیگری خیلی جذاب است و فراز و فرود نقش آفرینی زیاد است و خیلی خوب درمی آید.

برای تصویر مظلومیت امام حسین(ع) هرکاری می‌کنم
محمدرضا شریفی نیا در پاسخ به پرسش محمدرضا شهیدی فرد درباره چرایی و چگونگی نقش آفرینی در نقش های منفی به ذکر مثالی پرداخت و گفت: اولین کارم بازی در فیلم «روز واقعه» بود که تجلیل از مقام امام حسین(ع) است. شما در هر کجای این فیلم قرار بگیرید، به یک اندازه سهم می برید و من هر چقدر بتوانم در مظلومیت امام حسین(ع) کمک کنم، این کار را می کنم و وسط می آیم و حتی نقش منفی را بازی می کنم.

بازیگر «مسافر ری» در برابر سوال محمدرضا شهیدی فر مبنی بر چگونگی مواجهه با نقش‌های منفی و حضور در آثار دینی عنوان داشت: من بازی در آثار اعتقادی و مذهبی را دوست دارم. اما آثار مذهبی باید همه عناصرش درست باشد. من در هر گوشه از این گونه آثار علاقمندم که باشم و حتی حاضرم در آن ها جارو کنم و اصلا برایم این مسائل مهم نیست.

محمدرضا شریفی نیا با اشاره به فیلم «گام‌ های شیدایی» ساخته حمید بهمنی، با ذکر خاطره ای از تعلق خاطر خود به آثار دینی و انقلابی گفت و عنوان داشت: به من فیلمنامه ای پیشنهاد شد که گروهی از طرفداران امام حسین(ع) توسط امریکایی ها شکنجه می شدند و آن ها در حال شکنجه شدن می گفتند «یا حسین(ع)». یک خانم امریکایی که در آن جا حضور دارد، به این سوال می رسد که این «حسین(ع)» کیست که آن ها صدایش می زنند و فیلم درباره جست و جوی آن زن درباره امام حسبن(ع) است. من گفتم در هر بخش این فیلم دوست دارم که باشم.

ایفای نقش امام حسین(ع) در اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب
بازیگر سریال «سفر سبز» ضمن تاکید بر این که از حضور در آثار دینی احساس رضایت و خوشحالی می کند، از تجربیات تئاتری خود در آثار عاشورایی گفت: اول انقلاب تئاتری با نام «حج ابراهیم حج عاشورا» را در تالار سنگلج کار کردم که اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب بود و در آن جا نقش امام حسین(ع) را بازی می کردم. در تمرینات یک یزید آورده بودند که با امام حسین(ع) می جنگد و در تاریخ یزید بر امام حسین(ع) غلبه می کند اما در صحنه تئاتر به خاطر این که آن بازیگر بنده خدا که نقش یزید را بازی می کرد، خیلی لاغر بود، من او را گرفتم و به زمین زدم. گروه تعجب کردند که چرا من او را زدم! گفتم که یک بازیگر قوی بیاورید چون این یزید را من می‌زنم! گفتم که من کاری به تاریخ ندارم!

تلمذ در محضر مهدوی کنی، بهشتی، رجایی و مفتح
بخش دیگری از برنامه شب گذشته «چهل چراغ» اختصاص به مرور زندگی نامه بازیگر مطرح سینما و تلویزیون داشت؛ هنگامی که محمدرضا شهیدی فرد با ذکر سوالی، «محمدرضا شریفی نیا» را به دوران بسیار دور برد و بازیگر مجموعه «اخراجی ها» عنوان داشت: من این شانس را داشتم که به مدرسه ملی مذهبی بروم که جزو مدارس خیلی حرفه ای بود. ما از 5 صبح تا 9 شب در مدرسه بودیم و آن جا همه چیز داشت. من همزمان با آن مدرسه به جایی در محله مان می رفتم که «مکتب صادقیه» نام داشت. در آن جا شخصی به نام اتابکی بود که خیلی دوست دارم دوباره ایشان را ببینم چون هر چه دارم در حقیقت از آن جا است. من اوقات فراغت و ایام مذهبی را در آن مکتب خانه می گذراندم. آن جا کلاس های قرآن و نهج البلاغه و مسائل سیاسی و همه چیز بود. مدرسین ما افرادی مانند آقای بادامچیان بود و آقای مهدوی کنی مسئول مکتب صادقیه بود. آقایان بهشتی، رجایی، مفتح و خاموشی هم به آن جا رفت و آمد می کردند. یواش یواش در آن جا هم درس می خواندم و هم درس می دادم و درس آقای مهدوی کنی را برای بچه های پایین تر تکرار می کردم. مثلا قرآن و بخشی از فقه را به ما درس می دادند و من هم هفته بعد آن را به بچه های پایین تر می گفتم. در اعیاد هم مراسم دکلمه و تئاتر داشتیم و برنامه های بسیار جذاب و خوبی بود.

خاطره شریفی‌نیا از اولین دیدار شهید بهشتی
«شریفی نیا» که با احساسی نیکو از «مکتب صادقیه» در محله «آب منگل» سخن می گفت، در ادامه برنامه از فعالیت های خود در «مسجد جاوید» مرحوم مهدوی کنی گفت: قبل از انقلاب در این مسجد که در خیابان ایرانشهر بود، برنامه های مذهبی و نمایشی را اجرا می کردم. دکلمه و شعرهای ائمه و قرآن را در آن جا می خواندیم. یواش یواش ترفیع گرفتم و قبل از آقای فخرالدین حجازی برنامه اجرا می کردم، یعنی ایشان برای جمعیت خیلی زیادی سخنرانی های توپ و تفنگی می کرد و من دکلمه می کردم. چند بار هم منجر به درگیری و فرار از دست ساواک شد. یادم می آید دکتر بهشتی از آلمان آمده بودند و اولین با وقتی ایشان را دیدم، خیلی معطر بود و لباس خوشگلی تنش بود و من از آقای بهشتی خیلی خوشم آمد. هنوز بوی عطر ایشان در وجودم است. وقتی کارم را انجام دادم، شهید بهشتی به من خودنویسی کادو داد که هنوز دارمش و بسیار زیبا است. شهید بهشتی از اجرای دکلمه من خیلی خوشش آمده بود و نکاتی را هم به من تذکر داد.

ماجرای خواندن شعر شریفی‌نیا برای دکتر شریعتی
شریفی نیا در ادامه ی خاطره بازی اش در برنامه «چهل چراغ» که برای نخستین بار رسانه ای می شد، از مواجهه اش با «حسین صبحدل»؛ موذن نامی و مدیر برنامه‌های مذهبی رادیو در دهه 60 گفت: «روزی یک آقایی به نام صبحدل آمد و من را به حسینیه ارشاد دعوت کرد. مشورتی با آقای مهدوی کنی کردم و ایشان پنجاه پنجاه برای رفتن من بودند. خلاصه یواشکی به حسینیه ارشاد رفتم و در آن جا آقای شریعتی را دیدم و یکی از برنامه هایم دکلمه شعری بود برای حضرت علی(ع) به نام «جاودانه مرد» که سال 1350 اولین بار در آن جا اجرا کردم. آقای شریعتی بعد از اجرا روی صحنه آمدند و من را بغل کردند و درباره ام صحبت کردند و این مساله در اول کتاب «تفسیر سوره روم» آمده است.

بازیگر آثار سینمایی و تلویزیونی از طراحی کتاب ها و تنظیم سخنرانی های دکتر شریعتی توسط خود گفت و در ادامه برنامه «چهل چراغ» عنوان داشت: اوایل انقلاب نواری از من بیرون آمد که مقام معظم رهبری در آن زمان ترجمه های قرآنی را بدون هیچ چشمداشتی برای من تصحیح کردند و کمک کردند. چون ایشان طبع شعر خیلی خوبی دارند دلم می خواست جملات قرآنی به شکل زیبا و سلیس ترجمه شود که انجام شد و 2 شماره اش بیرون آمد. من شرایط خوبی در آن دوران داشتم. مثلا شهید رجایی در آن زمان معلم هندسه من بود و آقای موسوی گرمارودی معلم انشای ما بود. آقای جلال الدین فارسی معلم تعلیمات اجتماعی و تاریخ بودند و آدم های مختلف به من کمک کردند و من بعدا معلم شدم که تعلیمات تئاتری را کار می کردیم و همان ها تبدیل به تئاتر و سینما و تلویزیون شد. مسیر پُرمخاطره و جذابی برایم بود و باعث شد تا اندوخته هایم را بعدا به کار بگیرم.

منبع: فرارو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۸۸۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • مزیت خرید کتاب الکترونیک چیست؟
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا
  • درگذشت پزشک زن بیمارستان شریعتی / آیا خودکشی کرد؟
  • آیا ادعای سید حسین نصر درباره‌ی همکاری شریعتی با ساواک حقیقت دارد؟
  • متخصص بیمارستان شریعتی تهران خودکشی کرد
  • درگذشت پزشک زن بیمارستان شریعتی؛ مرگ یا خودکشی؟
  • درگذشت یک پزشک زن بیمارستان شریعتی/ مرگ یا خودکشی؟
  • خودکشی یک پزشک دیگر؟/ جزئیات بیشتر از درگذشت متخصص بیمارستان شریعتی
  • خودکشی یک پزشک دیگر؟/ جزئیاتی بیشتر از درگذشت متخصص بیمارستان شریعتی