«تغییر برجام» تفاوتی با «ابطال برجام» ندارد
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۹۷۲۰۱
تغییر برجام تفاوتی با ابطال آن ندارد. حتی هزینه های تغییر برجام به مراتب نسبت به ابطال برجام بیشتر خواهد بود. از این رو وزارت خارجه باید هر گونه اقدامی در راستای مذاکره مجدد را محکوم کند.
به گزارش مشرق، دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بنابر توصیه افرادی مانند نیکی هیلی نماینده واشنگتن در شورای امنیت، از تایید پایبندی ایران به برجام سرباز زد و سپس کنگره و شرکای اروپایی خود را مامور پیدا کردن راهکاری برای رفع نواقص توافق هسته ای کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- دونالد ترامپ در لابی ها و مذاکرات مختلف خود با برخی سناتورهای کنگره، تروییکای اروپایی و لابی آیپک، به صورت مشخص در صدد تغییر برخی مفاد توافق هسته ای با ایران بر آمده است. این موارد به صورت عمده عبارتند از :
۱/۱- آژانس بین المللی انرژی اتمی بتواند به بهانه بازتفسیر بند T ضمیه اول توافق هسته ای، به اماکن نظامی در ایران دسترسی کامل داشته باشد.
۲/۱- تاریخ انقضای اعمال برخی محدودیت های هسته ای علیه برنامه هسته ای ایران از بین رفته و این موارد، به محدودیت هایی دائمی تبدیل شوند. در این خصوص لازم است بند موسوم به غروب آفتاب Sunset) ) مورد بازبینی و تغییر قرار گیرد.
۳/۱- موضوع توان موشکی ایران در قالب یک الحاقیه، به توافق هسته ای پیوست شود و یا ترتیبی اتخاذ شود که توان موشکی ایران به صورت موازی با برجام، محدود شود.
۲- همان گونه که مشاهده می شود، اعمال تغییر در هر یک از این موارد، مصداق عینی تغییر توافق هسته ای و تبدیل آن به توافقی خواهد شد که در گذشته، حال و آینده مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران نبوده و نخواهد بود. در این میان، مقامات آمریکایی و اروپایی به جای تمرکز بر ماهیت و محتوای موضوع، درصددند شاکله توافق هسته ای را حفظ کرده و در عین حال، محتوای آن را تغییر دهند. رکس تیلرسون وزیر امور خارجه ایالات متحده در تازه ترین اظهارات خود تاکید کرده است که یکی از نگرانی های آمریکا، بندهای مربوط به غروب آفتاب در برجام است و در این خصوص شاید به توافق ثانویه ای نیاز باشد!
واقعیت امر این است که در میان بازی ایالات متحده آمریکا با واژگانی مانند "توافق ثانویه"، " توافق تکمیلی"، " الحاقیه" و...، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید بر روی یک اصل مهم تاکید کند: اینکه هر گونه اقدامی در خصوص مذاکره مجدد در قبال برجام و تغییر توافق هسته ای، خط قرمز ما محسوب می شود. آنچه مسلم است اینکه هر اقدامی که منجر به تغییر توافق هسته ای شود، باید به عنوان یک خط قرمز پُررنگ از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان مورد شناسایی قرار گیرد. در این میان، اهمیتی ندارد که مقامات آمریکایی و اروپایی برای تغییر توافق هسته ای و تامین خواسته های دولت ترامپ به کدام رویکرد ظاهری و شکلی متوسل می شوند. در این خصوص لازم است بُعد "ماهوی" موضوع مورد توجه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما قرار گیرد. بدیهی است که هر گونه مذاکره مجددی در این خصوص، باید مترادف با تغییر ماهیت برجام و متعاقبا ابطال توافق هسته ای مورد شناسایی و تحلیلی قرار گیرد.
۳- نقش نیکی هیلی، نماینده ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد در گزارش اخیر ترامپ علیه برجام و اعلام عدم پایبندی کشورمان به توافق هسته ای بسیار پُررنگ بوده است. اخیرا نشریه پالیتیکو در گزارش خود اعلام کرد که این «نیکی هیلی» سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد بود که در مقابل حزم و احتیاط سایر اعضای کابینه ترامپ، راه را برای عدم تأیید برجام هموار نمود. در اوایل ماه ژوئیه، ترامپ با اکراه و بی میلی پایبندی تهران به توافق هسته ای ایران را اعلام کرد.
واقعیت امر این است که نیکی هیلی قصد دارد در آینده ای نزدیک، نظر ترامپ را برای حضور خود در مسند وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا (به جای تیلرسون) جلب کند. وی با توجه به اختلاف نظری که میان ترامپ و تیلرسون بر سر نحوه مواجهه با توافق هسته ای ایران وجود دارد، در صدد است نقش اصلی ترین طرفدار ابطال برجام یا تغییر آن را ایفا کند.
۴- تام کاتن، سناتور ۴۰ ساله ایالت آرکانزاس نیز اصلی ترین سناتور مخالف برجام در کنگره محسوب می شود. تام کاتن طرفدار ابطال کامل توافق هسته ای و بازگشت تحریم ها علیه ایران است. هدف کاتن از مانور بر روی این موضوع، صرفا لغو برجام و خروج آمریکا از توافق هسته ای با ایران نیست، او به هدفی دیگر به نام ریاست سازمان سیا می اندیشد. تام کاتن در یکی از تازه ترین مواضع خود، از مخالفان ابطال برجام در داخل دولت تامپ خواسته است تا از سمت خود استعفا دهند یا با استراتژی رئیس جمهور ایالات متحده در مخالفت با توافق هسته ای همگام شوند. این اظهارات کاتن جنجال زیادی در فضای رسانه ای ایالات متحده به پا کرده است. رکس تیلرسون وزیر امور خارجه و جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا اصلی ترین مخاطبان تام کاتن بوده اند. مواضع سلبی تام کاتن در خصوص برجام همواره مورد حمایت لابی آیپک قرار گرفته و مخالفان توافق هسته ای، حساب ویژه ای بر روی لابی گری های وی در سنا باز کرده اند. نکته جالب توجه اینکه نیکی هیلی نماینده ایالات متحده آمریکا نیز از مواضع تام کاتن در تقابل با برخی اعضای دولت ترامپ استقبال کرده است.
۵- ترامپ کنگره و شرکای اروپایی خود را تهدید کرده است که در صورت عدم اصلاح برجام (به سود منافع آمریکا)، به صورت یکجانبه از توافق هسته ای خارج خواهد شد. ترامپ در این خصوص، دیگر اعضای ۱+۵ را عملا نسبت به استفاده خود از مکانیسم ماشه تهدید کرده است. بدون شک، از این پس در خصوص مکانیسم ماشه و چرایی توسل ترامپ به این بخش از قطعنامه ۲۲۳۱، مسائل بیشتری در رسانه ها خواهیم شنید.
در بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، اگر یکی از اعضای دائمی شورای امنیت مخالف ادامه تعلیق تحریم ها (و اساسا مخالف برجام) باشد، می تواند با استفاده از حق وتوی خود، تحریم ها را علیه ایران باز گرداند.
در بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است: «اگر یکی از دولتهای طرف برجام در خصوص هر مسالهای که مصداق عدم پایبندی اساسی به برجام است، اعلامیهای صادر کند، ادامه اجرای بند ۷ یعنی ادامه اجرای لغو قطعنامههای لغو شده، باید ظرف ۳۰ روز مجددا در شورای امنیت به رای گذارده شود.»
در ادامه و در بند ۱۲ نیز تصریح شده است: اگر ظرف ۳۰ روز از اعلام رسمی دولت مزبور در خصوص نقض اساسی برجام، شورای امنیت نتواند به تصویب یک قطعنامه جدید مبنی بر ادامه لغو قطعنامههای قبلی برسد، آنگاه از روز سی و یکم تمام قطعنامههای قبلی مجددا جاری گردیده و اجرای آنها همانطور که قبل از صدور قطعنامه ۲۲۳۱ ساری و جاری بود، از سر گرفته میشود.
۶- هم اکنون، بسیاری از سناتورهای هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نسبت به طرح ترامپ در تقابل با توافق هسته ای به دیده تردید می نگرند. حتی سناتورهایی مانند جان مک کین، لیندسی گراهام، جف فلیک و کالینز که قبلا رأی مخالف خود را در قبال برجام (در رای گیری سال ۲۰۱۵ در سنا) اعلام کرده بودند، هم اکنون در قبال نحوه مواجهه با رویکرد سلبی ترامپ در قبال توافق هسته ای سردرگم مانده اند.
اظهارات اخیر لیندسی گراهام در خصوص توافق هسته ای نشان می دهد که او نیز به مانند بسیاری دیگر از سناتورها، به جای خروج از برجام، از گزینه اصلاح توافق هسته ای (به سود منافع آمریکا) استقبال می کند. این در حالیست که توافق هسته ای میان ایران و اعضای۱+۵ دیگر قابل مذاکره نیست! گراهام در این خصوص می گوید:
«دولت آمریکا بهتر است در توافق اتمی با ایران بازنگری کرده و به جای خروج شروط سختی را در آن اعمال نماید. ایران شاید از نظر فنی از توافق پیروی میکند، اما این کشور در حال نقض روح توافق از طریق ادامه فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه است! فکر میکنم بزرگترین اشتباه در این توافق جداسازی رفتارهای ایران و رفع تحریمها بود. آنها میتوانند در انطباق فنی با برنامه هستهای خود باشند، اما دادن مقدار زیادی پول به ایرانیها و عدم مجبور ساختن آنها در تغییر رفتار بیثبات کننده، اشتباهی بزرگ است، اما من نمیخواهم از این توافق بیرون بیاییم، مگر اینکه دلیلی داشته باشیم. من میدانم که جهان در این توافق سرمایه گذاری کرده است.»
در نهایت اینکه "تغییر برجام" کمترین تفاوتی با " ابطال برجام " ندارد. حتی هزینه های تغییر برجام به مراتب نسبت به ابطال برجام بیشتر خواهد بود. از این رو وزارت امور خارجه کشورمان باید هر گونه اقدامی در راستای مذاکره مجدد بر سر توافق هسته ای یا هر موضوعی مترادف آن (از جمله انعقاد توافق ثانویه! در این خصوص) را محکوم کرده و به هیچ عنوان زیر بار آن نرود.
دکتر حنیف غفاری
منبع: سایت بصیرت
ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۹۷۲۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست