دولت هر 9 ساعت، يک بحران دارد
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۰۵۴۸۰
خبرگزاري آريا - "بهزاد نبوي نامي است که در تاريخ سياست ايران با واژه شرافت پيوندي ناگسستني دارد. شرافتي که در مقاطع مختلف با اظهارات و اقدامات وي به همگان ثابت شده است. نبوي براي بسياري از اصلاحطلبان الگويي براي شيوه رفتار سياسي است و حتي کساني که با او موافق نيستند هم نظرات وي را محترم ميشمارند. چريک پير اخيرا مواضعي بسيار معتدل از خود نشان ميدهد و گويي راه حل را در ايجاد شرايط ثبات ميبيند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در شرايط فعلي و با توجه به نارضايتيهايي که وجود دارد، شما به چه روش سياسياي براي ايجاد تغيير و بهبود شرايط معتقديد؟
همانگونه که بارها در گفتوگو با جمع دوستان مختلف گفتهام براي تغيير وضع موجود به مطلوب در کشور ما مثل همه دنيا 3 راه وجود دارد. يکي انقلاب است که از نظر من مردود و غير قابل قبول است. راه دوم راهي است که جرج بوش در عراق پي گرفت، يعني دخالت خارجي. امروز کمتر کسي است که دخالت خارجي براي تغيير سرنوشت کشورها را قبول داشته باشد. هيچ جاي دنيا اين شيوه به نتيجه مطلوب نرسيده و نمونههاي آن در سوريه، عراق، افغانستان و يمن پيش روي ماست. راه سوم اصلاحات است. اصلاحات يعني پذيرش اصل نظام و تلاش به منظور ايجاد تغييرات تدريجي، قانوني و مسالمت آميز به منظور تغيير وضع موجود به مطلوب. اين راهي است که به رغم ظاهر آن دشوارتر از راههاي ديگر است. در دوره اصلاحات خود من از کساني بودم که معتقد بودم نبايد در برخي موارد کوتاه آمد، اما بعدها متوجه شدم رئيس دولت اصلاحات عاقلانه عمل کرد. به دليل همان مواضع عاقلانه است که امروز وقتي ميگويد «تکرار ميکنم» مردم هوشمندانه حمايت ميکنند. مردم پي بردهاند که وي اصلاحطلب، مدافع حقوق آنان و در عين حال شخصيتي معتدل و عاقل است.
در سالهاي اخير ارتباط نيروهاي اصلاحطلب با اصولگرايان ميانهرو جايگاه مهمي در استراتژي سياسيشان دارد. تا چه حد اين تعامل و حفظ ارتباط را کمککننده ميدانيد؟
اولا بايد به يک نکته مهم توجه داشت که همه طيفها و جناحهاي سياسي که ديدگاههايي مشابه ما ندارند، الزاما نسبت به منافع ملي و مصالح کشور و ملت بيتوجه نيستند. متاسفانه برخي از طيفها و جناحهاي سياسي اعم از اصولگرا يا اصلاحطلب، تصور ميکنند که مخالفان سياسي آنها نه تنها به چنين مواردي پايبندي ندارند، بلکه واجد تمام رذايل و مفاسدند. مخالفان سياسي خود را فاسد، دزد، خائن، وابسته به بيگانه و... معرفي ميکنند و اگر در مراکز قدرت باشند، آنان را با چنين اتهاماتي از صحنه و خصوصا مراکز قدرت خارج ميکنند. من اصولگرايان معتدل و ميانهرو و حتي تندروهاي آنان را معتقد به منافع ملي و مصالح کشور و ملت ميدانم؛ گرچه تندروهاي اين جريان به گفته امام راحل به دليل سوء ادراک، بعضا به منافع ملي و مصالح کشور و حتي نظام بيتوجهي ميکنند. ثانيا به اعتقاد من اصولگرايان معتدل و ميانهرو خصوصا پس از حوادث سال 88، صف خود را از تندروها جدا کرده و در دوره آقاي روحاني حداقل در زمينه سياست خارجي و اقتصاد، از دولت حمايت ميکنند. در زمينه سياست داخلي هم اشتراکات زيادي با دولت و اصلاحطلبان دارند. موضعگيريهاي مجلس شوراي اسلامي با تعداد قابل توجهي اصولگراي ميانهرو و معتدل در قبال انتخابات شورا و انتخاب اعضاي کميسيون ماده 10 احزاب و کميسيون شوراها و هيات نظارت بر مطبوعات مويد اين اشتراکات است. بهاين ترتيب من امکان تعامل مستمر اصلاحطلبان با اين طيف را ممکن و مفيد ميدانم.
از سوي اصلاحطلبان انتقادات زيادي به دولت جديد روحاني وارد شد. از سويي برخي به فشارهاي موجود بر وي اشاره ميکنند. مگر در دوره اصلاحات با آن تغييرات ملموس چنين فشارهايي وجود نداشت؟
در انتخابات اخير برخي از نهادها علنا در مقابل آقاي روحاني صفآرايي کردند و برخي حاشيههاي ايجاد شده قبل از انتخابات تا دورافتادهترين روستاها به شکل سازمان يافته کشيده شد. به فعاليتهاي اقتصادي دولت و... حملههاي بسياري صورت گرفت. حتي در دوره اصلاحات هم اينگونه اقدامات به اين روشني توسط برخي مراکز قدرت از جناح مخالف حمايت نميشد. شرايط امروز و فشار بر آقاي روحاني با فشارها بر رئيس دولت اصلاحات متفاوت است. در آن دوره هر 9 روز يک بحران براي دولت ساخته ميشد، اما امروز به نظر ميرسد براي دولت روحاني هر 9 ساعت يک بحران ساخته ميشود. مشکل جديدي که در دولت اصلاحات وجود نداشت، اين است که در حال حاضر بيش از 50 درصد ثروت کشور در اختيار 3 يا 4 نهاد است. اين نهادها نه قابل کنترل و نظارت هستند و نه ماليات ميدهند. تمام اقتصاد کشور، به نوعي تحت کنترل آنهاست. ديوان محاسبات و مجلس هم حق ندارند از چنين نهادهايي حسابکشي کنند. اين در حالي است که دولت بخش کوچکي از ثروت ملي يا توليد ناخالص ملي را در اختيار دارد و از اين محل بايد حقوق همه کارکنان خود، يارانه مردم و ساير هزينههاي گوناگونش را تامين کند. تا پيش از امضاي برجام فروش نفت محدود و آن هم به چند کشوري که حق نداشتند در قبال نفت به ما پول بدهند بود و روابط اقتصادي خارجي کشور هم به طور کامل تعطيل بود و امکان هيچ نوع سرمايهگذاري خارجي در ايران وجود نداشت، که البته مورد اخير به دليل برخي عملکردها حتي بعد از برجام هم تقريبا حل نشده است. به جرات ميتوانم بگويم فشارهاي کنوني بر دولت روحاني به مراتب بيش از گرفتاريهاي دولت اصلاحات است. گرچه در دوره اصلاحات، قوه قضائيه، نيروهاي مسلح و صدا و سيما همراه و هماهنگ با دولت نبودند، ولي امروز علاوه بر همه اينها بحران اقتصادي موجود نيز بيشترين فشارها را بر دولت وارد ميکند.
برخي انتقادات به تغيير رويکرد رئيسجمهور پس از انتخابات است. روحاني شعارهايي اصلاحطلبانه سر ميداد اما پس از انتخاب رويکرد ديگري پيش گرفت. به نظر شما چقدر اين نقد وارد است؟
در انتقادات بايد به واقعيتها توجه کرد و اميدهاي بيش از حد بسته نشود. به طور مثال اشاره ميشود که آقاي روحاني قبل از انتخابات گفته اگر به من راي زياد بدهيد تلاش ميکنم موضوع حصر را حل کنم. پرواضح است که رفع اين موضوع در اختيار روحاني نيست و صرف رياست ايشان بر شوراي عالي امنيت ملي، در شرايطي که اکثريت آرا را همراه خود ندارد، براي حل مساله کافي نيست. با وجود محافظت نيروهاي وزارت اطلاعات از محل زندگي محصوران، تاکنون فقط وزير بهداشت به دلايل درماني ميتواند از آنان ديدار کند. در چنين شرايطي هرچند آقاي روحاني چنين شعاري داده باشد، اما نميتوان انتظار داشت جز از طريق تعامل با مسئولان ذيربط بتواند چنين وعدهاي را عملي کند. رفع اين مشکل مطالبهاي مهم است و خود آقاي روحاني هم مطمئنا موافق اين اتفاق است.
يعني راي مردم کمک خاصي به وي نميکند؟
در دوره اصلاحات هم اين انتظار مطرح ميشد که با پشتوانه 20 ميليون راي تمام مطالبات به سرعت پاسخ داده شود. در آغاز دوره رياست جمهوري رئيس دولت اصلاحات طي مصاحبهاي با روزنامه سلام به طور مستدل اعلام کردم چنين انتظاراتي غير معقول است و طبق قانون اساسي رئيس جمهور در شرايطي که ساير نهادها و قوا نيز در برابر وي نباشند، درصد کمي از اختيارات اداره کشور را به عهده دارد، چه رسد بهاينکه برخي از قوا و نهادها در مقابل او باشند. در اين شرايط بايد با تعامل کشورداري کرد.
برخي مطرح ميکنند که در انتخاب وزرا به مطالبات اصلاحطلبان بيتوجهي شده و اصولگرايان نقش بيشتري دارند. به طور مثال جايگاه زنان در کابينه کمرنگتر شده و بسياري انتظارات پاسخ داده نشد. دولت در اين مورد نميتوانست عملکرد بهتري نشان دهد؟
در دولت اصلاحات 9 وزيري که به آقاي ناطق نوري راي داده بودند، حضور داشتند. اين انتخاب بدون کوچکترين فشار از سوي مرجع يا نهاد خاص و صرفا با توصيه هياتي که در اين زمينه به رئيس دولت اصلاحات مشورت ميدادند، انتخاب شدند. جالب است بدانيد در آن هيات اصلاحطلبان شناختهشدهاي حضور داشتند. من هم چون عضو هيات بودم از نزديک بر فرايند اين تصميمگيري نظارت داشتم. در کابينه دفاع مقدس هم که خود من عضو بودم، يک فراکسيون غير رسمي وزراي چپ و يک فراکسيون وزراي راست داشتيم که تعداد وزراي راست بيشتر از وزراي چپ بود. جاي تعجب است که امروز انتظار داريم آقاي روحاني کابينهاي يکدست اصلاحطلب معرفي کند. ضمن اينکه آقاي روحاني هيچ گاه نگفته من اصلاحطلبم و از اول تاکيد داشت من معتدل و ميانهرو هستم. يعني حدي بين اصلاحطلب و اصولگرا. چرا توقع داريم همه وزراي او اصلاحطلباني باشند که مثلا به تازگي از زندان آزاد شدهاند؟ تا آنجا که من اطلاع دارم حتي ائتلافي با آقاي روحاني صورت نگرفته که ايشان نسبت به مفادش عهدشکني کرده باشد. علت راي اصلاحطلبان به آقاي روحاني، صرفا به دليل مصالح کشور و نظام بوده است. در مورد ترکيب کابينه من معتقدم اين کابينه از کابينه اول بهتر است. نه اينکهايدهآل باشد اما به طور نسبي بهتر شده است. در حال حاضر فشار به جاي چند وزير روي کل کابينه است. روحاني ميتوانست هرکسي را معرفي کند و شايد حتي او از مجلس هم راي اعتماد بگيرد، اما اين وزير بايد در کشور وزارت کند. در شرايط فعلي دولت بايد طوري عمل کند که هم بتواند به اهداف خود (حتي به صورت حداقلي) جامه عمل بپوشاند و هم دچار درگيري با نهادهاي مختلف نشود. يکي از انتقادات وارده به آقاي روحاني در مورد کم شدن حضور زنان در دولت تغيير خانم ابتکار با آقاي کلانتري است. تا جايي که من اطلاع دارم آقاي کلانتري در مورد محيط زيست و حوزه آب تجربيات و مطالعات خوبي دارد و علت انتخاب او ضرورت مقابله با بحران خشکسالي بوده است. لازم به ذکر است که نه در دولت اصلاحات با 20 ميليون راي و نه قبل از آن هم وزير زن نداشتيم. فقط آقاي احمدينژاد يک وزير زن داشت و هيچ دولتي هم وزير از بين اقليتها نداشت. چرا بايد از آقاي روحاني که تحت فشارهاي همهجانبه است توقع داشته باشيم که از ميان خانمها و اقليتها وزير تعيين کند؟ توقعي که هيچ دولتي بعد از انقلاب نتوانسته برآورده کند؟
به طور مثال در مورد برخي وزرا مانند وزير ارتباطات به سابقه او ايراد گرفته ميشود يا آقاي رحماني فضلي نيرويي تماما اصولگرا شمرده ميشود که دغدغههاي اصلاحطلبانه را در وزارت کشور دنبال نميکند. شما در اين مورد چه نگاهي داريد؟
در مورد سابقه وزير ارتباطات شبهاتي مطرح است و من هم برخي از آنها را شنيدهام که احتمال صحت آنها هم وجود دارد. معالوصف ايشان در دوره آقاي واعظي معاون او بود و عملکرد بسيار موفقي (به گفته کساني که با او کار کردهاند) داشته است. شايد کسي مانند ايشان بتواند بهتر در مقابل فشارهايي که از سوي برخي نهادها جهت ايجاد محدوديتهاي بيشتر در فضاي مجازي وارد ميشود، ايستادگي کند. قرار نيست هرکسي که سابقه اطلاعاتي يا امنيتي داشته عليه جامعه باشد. سعيد حجاريان به عنوان جانباز اصلاحات پيشتر معاون وزير اطلاعات بوده و خيلي از دوستان اصلاحطلب ديگر ما هم اطلاعاتي بودهاند. ما اصلاحطلبيم و برانداز نيستيم که به دليل همکاري فردي با دستگاه اطلاعاتي در نظام جمهوري اسلامي به طور کل او را زير سوال ببريم. در دو انتخابات اخير از اين فضاي مجازي که وزير فعلي هم از مسئولان رده بالاي آن بوده استفادههاي بسياري کردهايم. اگر وزير فعلي بتواند در برابر فشارها مقاومت کرده و اين فضا را حفظ کند، بزرگترين خدمت را به مردم کرده است. در مورد وزير کشور بعضي از دوستان به دنبال تغيير ايشان بودند، اما من مخالف و معتقد بودم در شرايط فعلي، وزير کشور بايد يک اصولگراي عاقل و معتدل باشد تا بتواند هم با مراکز و نهادهاي قدرت تعاملي مناسب داشته باشد و هم اهداف دولت را در زمينه سياست داخلي پيش ببرد. به نظر من آقاي رحمانيفضلي واجد اين شرايط است. در تعامل با مراکز و نهادهاي قدرت موفق بوده و در سياست داخلي هم برخورد مناسبي داشته است. مواضع وزارت کشور در انتخابات، در رابطه با احزاب و گروهها و در کميسيون ماده 10 احزاب و... مواضع قابل قبولي بوده است. حتي يک استاندار وابسته به جناحهاي تندرو منصوب نشده و تعداد قابل ملاحظهاي از استانداران، استانداران دوره اصلاحات بودهاند. همچنين در دوره دوم وزارت ايشان، شاهد تغييرات مثبتي هم در حوزه معاونتها بودهايم.
با اين تفاسير به نظر شما پاسخ به کساني که براي روي کار آمدن روحاني زحمت کشيدهاند چه خواهد بود؟
برخي از دوستان مطرح ميکنند که ما زحمت کشيدهايم و پست و مقام به سايرين رسيد. من از اين برخوردها شرمنده ميشوم و چنين اظهاراتي را وهن اصلاحطلبان ميدانم. چنين اظهاراتي اين تصور را ايجاد ميکند که اصلاحطلبان به هدف گرفتن مزد زحمت کشيدهاند، حال آنکه مجموعه جريان اصلاحات چون انتخاب آقاي روحاني را در جهت منافع ملي و مصالح کشور و ملت ميدانست، براي انتخابش تلاش کرد، نه به خاطر گرفتن پست و مقام. اين قبيل اظهارات در واقع ضايع کردن اجر اصلاحطلبان است.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۰۵۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معرفی استان کرمانشاه به عنوان مرکز پشتیبانی غرب کشور در سوانح و بلایای طبیعی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز کرمانشاه ، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور سیلاب را یکی از مخاطره آمیزترین حوادث برشمرد و گفت : علت آن بیابان زایی تغییر اقلیم کم شدن آب و کاهش فضای سبز کشور است
نامی آبخیزداری و آبخوانداری را در حفظ و تقویت خاک بسیار موثر برشمرد وی تصریح کرد : پیشگیری آمادگی بازسازی و بازتوانی از مهمترین بخشهای مدیریت بحران است که رسانه ملی نقش مهمی در اطلاع رسانی به مردم در حوزه مدیریت بحران دارد