موانع ترویج حقوق شهروندی و نقش مطبوعات در این زمینه بررسی شد
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۳۴۵۵۸
حسن نمکدوست تهرانی، روزنامهنگار، امیر حسین آبادی، رئیس کانون وکلا و باقر انصاری، حقوقدان در نششستی به بررسی موانع ترویج حقوق شهروندی و نقش مطبوعات در این زمینه پرداختند.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی با موضوع «مطبوعات و موانع ترویج حقوق شهروندی» عصر روز یکشنبه ۷ آبان با حضور حسن نمکدوست تهرانی، روزنامهنگار، امیر حسین آبادی، رئیس کانون وکلا و باقر انصاری، حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در مصلای تهران، محل برگزاری بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امیر حسین آبادی، در سخنان خود در این نشست، گفت: بحث حقوق شهروندی سابقه زیادی در کشور دارد. یادم است که رئیس سابق قوه قضاییه این حقوق را به مجلس ششم تقدیم کردند و خیلی سعی کردند اقداماتی برای اجرای آن انجام دهند. همچنین رئیس جمهور فعلی از ابتدای انتخابات اولین شعارشان احقاق حقوق شهروندی بود. اما باید دید این مسائل، در عمل چقدر تاثیر گذاشته است؟
وی با تاکید بر لزوم شناسایی حقوق شهروندی، اجرای آنها، استیفای این حقوق و در پایان نظارت بر اجرای آن، یادآور شد: شهروندی که حقوق شهروندی برایش شناسایی شده است، باید بتواند احقاق حقوق کند. البته این احقاق یک مقدمه دارد که مستلزم آگاهی و اطلاع از حق است. برای همین آموزش حقوق شهروندی نکته ای مهم است و مطبوعات در این زمینه نقش مهمی بر عهده دارند. ولی در آموزش مهم تر از همه میتوانند نقش داشته باشند.
رئیس کانون وکلا نقش رسانهها و انجمنهای غیردولتی را در آموزش حقوق شهروندی به شهروندان، مهم ارزیابی کرد و گفت: البته رسانهایها باید این اطمینان خاطر را داشته باشند که در این مراحل در معرض تهدید و ناامنی نباشند. افکار عمومی باید طرفدار ترویج حقوق شهروندی باشد. حقوق شهروندی برای ترویج نیاز به اجماع کلی دارد و باید فرهنگ سازی شود. البته که این مهم بیشتر بر عهده نخبگان و تحصیل کنندگان است.
وی ابراز امیدواری کرد: به روزی برسیم که مطبوعات اگر افشا کننده فساد مالی در جایی بودند، حس نکنند تنها هستند و بدانند مردم و شهروندان با آنها هستند.
در ادامه این نشست، باقر انصاری، حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در سخنانی با بیان اینکه رسانهها از کنشگران اجتماعی هستند و قرار نیست تحولات اساسی یا انقلاب ایجاد کنند، گفت: رسانهها کارویژههای خاصی دارند که عمدتاً دو نوع از آن تولید و انتقال خبر است. دیگری تحلیل و تفسیر واقعیتها از بیرون است.
این استاد دانشگاه گفت: رسانهها به عنوان دارندگان حقوق شهروندی، خودشان به مثابه شهروند از یک سری حقوق برخوردارند. از طرف دیگر آنها متعهد به حقوق شهروندی هستند. سوم اینکه رسانهها نقش تسهیلگر و کاتالیزور را دارند. ️اینکه میگویم رسانهها دارندگان یک سری حقوق هستند یعنی اگر این حقوق برای رسانهها تعریف نشود، نمیتوانند از حقوق شهروندی دفاع کنند.
وی با طرح این پرسش که روزنامه نگاری که قانون خودش را نمیداند چطور میتواند مانع نقض حقوق شهروندی شود؟، گفت: ️رسانهها به تناسب فعالیتهایشان این قابلیت را دارند که خودشان بسیاری از حقوقی را که نقض میکنند یا حقوق افرادی را که نقض میشود، منعکس کنند. یا به اصطلاح امروزیها، دیدهبانی کنند و این مربوط به مسئولیت اجتماعی رسانههاست.
انصاری یکی از ضمانتهای اجرایی حقوق شهروندی را افکار عمومی دانست و ادامه داد: رسانه ای که بخواهد نقض حقوق مدنی را رصد کند، پوشش آن برایش خیلی سخت و پیچیده نیست. ولی همین کار عادی برای رسانهها در کشور با محدودیتهای زیادی روبه رو است. ️مورد بعدی مربوط به آموزش و حساس کردن جامعه نسبت به حقوق شهروندی است که لازمه این مسئله، این است آنچنان این مسائل در رسانهها برجسته شود که کسی نتواند حقوق شهروندی را نقض کند.
وی، تبعیض، نبود استقلال قضایی و نبود پاسخگویی را از موانع اصلی عدم تحقق حقوق شهروندی و نقض آنها ذکر کرد و مطالبه جدی این حقوق را از وظایف اصلی رسانهها دانست و گفت: متاسفانه رسانههای ما فقر اطلاعاتی دارند و باید خودشان را مجهز به دانش و اطلاعات در این حوزه کنند. همچنین ناظرانی که بر رسانهها هستند باید نگرششان را نسبت به حقوق شهروندی اصلاح کنند.
در این نشست همچنین حسن نمکدوست تهرانی، روزنامهنگار و مدرس ارتباطات در سخنانی ضمن بیان مقدمهای در خصوص نقش رسانهها در استیفای حقوق شهروندی در جامعه، گفت: وقتی تاریخ رسانههای مدرن را نگاه میکنیم گویی یک پیوند درونی بین تاریخ شناخت و تاریخ آزادی وجود دارد. به همین خاطر وقتی در مورد رسانهها صحبت میکنیم از دو اصطلاح پیرکاربرد نام میبریم؛ خبر و آگاهی. یعنی وقتی میگوییم رسانههای خبری چهکار میکنند، میگوییم خبر و آگاهی پخش میکنند.
وی ادامه داد: نزدیک به یک قرن است که مطبوعات با آزادی عجین شده اند. با همین اعتبار وقتی سراغ وظایف روزنامه نگاری میرویم، نکاتی که به عنوان حقوق شهروندی ذکر شده جزء الزامات روزنامه نگاری است. به طور مثال یکی از بایدهای روزنامه نگاری حمایت از حریم خصوصی است. یعنی روزنامه نگاران حق نقض حریم خصوصی را ندارند، روزنامه نگاران حق تبعیض، نفرت پراکنی و… را هم ندارند و اجازه ندارند به خاطر مذهب، قومیت یا رنگ پوست کسی را تحقیر کنند. وقتی سراغ مسئولیت اجتماعی روزنامه نگاران میرویم برخی از حقوق در آنجا مهم است مثلاً همان حق آزادی بیان و نظارت بر کژ رفتاریها؛ وظیفه ما این است که بر این کژ رفتاریها نظارت داشته باشیم.
نمکدوست افزود: کارکرد مطبوعات در انطباق با مفهوم حقوق شهروندی، طبیعی است. ما باید بحث را از خود روزنامه نگاران شروع کنیم. ما روزنامه نگاران در سطح وسیع به دانش حقوق اساسی شهروندی و آزادی مسلط نیستیم. هرچند این بحث قدیمی است ولی اساساً نظام آموزش روزنامهنگاری ما به گونهای نیست که ما را مجهز به این دانش کند. ما باید به دنبال این باشیم که دانش مربوط به این حوزه را یاد بگیریم. دانش مربوط به حقوق شهروندی به صورت عمیق وجود ندارد. تسلط بر حقوق مطبوعات در بین روزنامه نگاران عمیق نیست.
این مدرس روزنامهنگاری همچنین گفت: ما روزنامه نگاران میتوانیم به صورت کلی درباره حقوق شهروندی بنویسیم، اما به محض اینکه با رویکرد روزنامه نگاری به سراغ این بحث برویم به صورت پیوسته میتوانیم درباره آن بحث کنیم و ناچار هستیم از منظر سوژه به موضوع نزدیک شویم که همین خودش باعث میشود در مظان اتهام قرار بگیریم. می توانیم به صورت کلی بحث کنیم، اما از منظر حرفهایِ خود که به موضوع نزدیک میشویم، حساسیت جدی پیش میآید. این را در نظر بگیرید که همکاران ما از حقوق بدیهی شهروندی خود مثل تشکیل انجمن صنفی محروم هستند.
وی با تاکید بر اینکه شهروندان باید از آزادیهایی چون آزادی اطلاعات و حقوق شهروندی که حقوق بنیادین آنها هستند، برخوردار باشند، گفت: برای بحث حقوق شهروندی با موانع سیاسی در جامعه روبه رو هستیم و گاهی روزنامه نگاران در موقعیت تاوان پس دادن قرار میگیرند. از طرف دیگر جامعه روزنامه نگاران این حقوق را هنوز یاد نگرفته است. به همین خاطر اگر حقوقدانان و کارشناسان این حوزه بیایند و به ما روزنامه نگاران کمک کنند یعنی جهت آگاهی دادن به روزنامه نگاران بیشتر مصاحبه کنند و یادداشت بنویسند، میتوان به ایجاد فضایی مساعدتر در این زمینه امیدوار بود.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۳۴۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950