Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-01@19:06:27 GMT

سرنوشت دردناک یک رفتگر!

تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۵۷۳۴۳

سرنوشت دردناک یک رفتگر!

به گزارش جام جم آنلاین، روزنامه ایران در این باره نوشت: با دیدن کیف پر از پول لحظه‌ای تردید نمی‌کند و دست ودلش هم نمی‌لرزد. احساسی که با پیدا کردن یک کیف پر از طلا و جواهرات دارد همان احساسی است که مدتی قبل در پیدا کردن کیف پرپول دیگری داشت. بی‌تردید این بار هم دستش با دلش همراه است و تصمیمش یکی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید همین اطمینان قلبی، آزمون انسانیت او را سخت‌تر می‌کند. تا هر بار، بیداری طبع بلندش را محک بزند اما حجت این مرد با دلش تمام شده است. به همه نداشته‌هایش نه گفته تا انسانیتش را به حراج نگذارد و باز هم بی‌هیچ تردیدی از آزمایش‌های سخت زندگی سربلند بیرون آید.

جعفر، اهل روستای «قیطول» زنجان است اما مردم کرج او را به نام رفتگر پاکدست می‌شناسند؛ رفتگری که سه بار در معرض آزمون‌های بزرگی قرار گرفته اما تنها یک ماه پس از صدور تقدیرنامه شهرداری، زخم بی‌مهری و قدرنشناسی‌ها قامت خسته‌اش را خم کرده است. درد این زخم‌ها وقتی به استخوان رسید که سردی دستبند بر دست‌های خسته رفتگر نیمه‌شب‌های کرج نشست. کارگر پیمانکار و وظیفه‌شناس، به علت عقب‌افتادن ۲۱ ماه حقوق و ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه‌اش، سرانجام با وجود تلاش‌های بی‌ثمر قاضی اجرای احکام و به خاطر پافشاری صاحبخانه بازداشت و روانه زندان شد.

صبر و ثروت به داشتن مال نیست

جعفر که همه مدارکش را همراه دارد، با لهجه آذری می‌گوید: سه بار کیف مردم را پیدا کرده‌ام. نخستین بار ۳۰ میلیون تومان داخل یک کیف بود که به ۱۱۰ زنگ زدم وکیف را تحویل دادم. دومین بار یک کیف با ۷۰ میلیون تومان پول نقد پیدا کردم که موضوع را به رئیس پاسگاه کلاک خبر دادم. سومین بار هم کیفی حاوی ۳۰۰ میلیون تومان پول نقد و مقدار زیادی طلا و جواهرات پیدا کردم که متعلق به مردی طلافروش در شمال تهران بود.

در حالی که غم غریبی در نگاه رفتگر پاکدست موج می‌زند، با غصه می‌گوید: ساعت ۵ صبح خانمی دو پرس غذا برایم آورد. در آن حوالی سه مرد کارتن‌خواب کنار ساختمانی مخروبه پناه گرفته بودند که من هر وقت نان یا غذایی داشتم برایشان کنار دیوار می‌گذاشتم. در تاریک و روشن هوا به طرف ساختمان مخروبه می‌رفتم که چشمم به کیف بزرگی افتاد. جارو را کنار گذاشتم و کیف را برداشتم اما خیلی سنگین بود. در کیف را که باز کردم مانند جعبه ابزار در هر قفسه‌اش طلا و جواهرات مختلفی برق می‌زد و ته کیف هم دسته‌های تراول‌چک بود. همان موقع موضوع را تلفنی به سرکارگر خبر دادم و از ترس اینکه مبادا کیف پیدا شده کسی را وسوسه کند، خیلی سریع با کلانتری محل تماس گرفتم. چند روز بعد مردی میانسال با خودرویی گرانقیمت به همان محل پیدا شدن کیف آمد و سراغم را گرفت که حدس زدم صاحب کیف است.

رفتگر پاکدست با یادآوری خاطرات آن روز می‌گوید: مسئولان شهرداری پس از دریافت این خبر، مراسمی ترتیب دادند و از من با ۱۰۰ هزار تومان هدیه تقدیر کردند. مدیرانم هم با من عکس‌هایی یادگاری گرفتند اما افسوس که یک ماه بعد ورق برگشت و دیگر کسی جواب تلفن‌هایم را نداد.

حادثه برق‌گرفتگی

جعفر که چهره‌اش به زردی نشسته با بغضی خفته در گلو ادامه داد: ساعت ۸ صبح ۱۸ مهر ۹۴ بود که مثل همیشه در حال جارو کردن خیابانی در منطقه کلاک بودم که متوجه شدم طوفان شدید شب گذشته درختی را شکسته و افتادن درخت در کانال آب، جریان جوی آب را بسته. اصلا متوجه نشدم سیم برقی که لابلای شاخ و برگ درخت بوده پاره شده است. دیگر چیزی به خاطر ندارم و وقتی به هوش آمدم در اورژانس بیمارستان مدنی با سوختگی و شکستگی شدید اعضای بدنم، درد می‌کشیدم. همانجا بود که شنیدم دچار برق‌گرفتگی شده‌ام و اهالی محل و دیگر رفتگران من را به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

تهدید کارفرما

رفتگر مصدوم با صدایی بغض‌آلود ادامه داد: روزهای سخت و پر درد و رنجی را پشت سر گذاشتم. همسرم ناچار شد ودیعه مسکن را از صاحبخانه پس بگیرد تا هزینه جراحی شکستگی دست، کتف و سرم را تأمین کند اما شهرداری و شرکت پیمانکار که با رفتگران قرارداد یک ماهه دارند از قبول مسئولیت و پرداخت هزینه‌هایم خودداری کردند. در چنین شرایطی روزگار من که در بستر بیماری بودم، با همسر و دو فرزندم به سختی می‌گذشت. کسی حاضر به پاسخگویی یا پرداخت هزینه‌های درمانم نبود. طوری با من برخورد می‌کردند که انگار اصلا مرا نمی‌شناسند و همین یک ماه قبل نبود که با من عکس یادگاری می‌گرفتند و ... . به همین دلیل پس از بهبود نسبی ناچار به شکایت شدم اما به محض اینکه به قانون پناه بردم شرکت پیمانکار، برادرانم و دامادمان را تهدید به اخراج کردند. بعد هم در حالی که آنها نیز همانند من رفتگر، مستأجر و عیالوار بودند هر سه نفر در یک روز اخراج شدند.

پرونده رفتگر کرجی در پیچ و خم قضایی

کارشناس رسمی دادگستری در رشته حوادث ناشی از کار در بازدید و بررسی محل حادثه اعلام کرد که کارفرما به‌دلیل تجهیزنکردن کارگر حادثه‌دیده به وسایل ایمنی و حفاظت فردی مانند کفش مناسب، دستکش، کلاه و نیز اعمال‌نکردن نظارت‌های مؤثر در نحوه انجام صحیح کار به میزان ۱۰۰ درصد مقصر است اما با وجود مصدومیت شدید رفتگر شهرداری و نبود امکان پیگیری شکایتش، با اعتراض کارفرما در هیأت‌های اول و دوم کارشناسی این میزان تا ۵۰ درصد کاهش یافت و شاکی برای رسیدگی به موضوع در کمیسیون ۷ نفره مجبور بود ۳ میلیون تومان هزینه کارشناسی پرداخت کند.

در چنین شرایطی رفتگر کرجی ودیعه مسکن را برای هزینه‌های جراحی از صاحبخانه‌اش پس گرفت و قرار گذاشت ماهانه ۵۵۰ هزار تومان اجاره پرداخت کند؛ اجاره‌بهایی که با بیکار شدن او و خانه‌نشینی‌اش ماه‌ها عقب افتاد و سرانجام صاحبخانه‌اش او را تهدید به تخلیه خانه با حکم قضایی کرد.

کارگر پاکدست، پشت درهای بسته

با این حال جعفر پس از بهبودی نسبی به محل کارش در منطقه ۱۱ شهرداری کرج - کلاک - بازگشت اما او را نپذیرفتند. از چند نماینده مجلس و چند تن دیگر از مسئولان نیز درخواست کمک کرد تا برای بازگشتش به محل کار و جبران خسارت‌ها و پرداخت بخشی از هزینه‌های درمانی کمکش کنند. همچنین مکاتباتی با شهرداری کرج انجام داد تا اینکه بالاخره چند روز پیش او را با قراردادی یک ماهه به محل کارش برگرداندند.

دریافت نکردن ۲۱ ماه حقوق برای یک رفتگر مستأجر، هزینه‌های زندگی و تحصیل دو کودک، سرگردانی در دادسرا و محاکم قضایی و اداره کار و بی‌پولی و ده‌ها مشکل دیگر، توان ایستادن را از مردی که معجزه‌وار بار دیگر به زندگی برگشته، می‌گیرد. پیمانکار شهرداری از پذیرش مسئولیت حادثه خودداری می‌کند. در حالی که براساس قانون، حمایت از کارگر باید از نظر هزینه‌های درمان و دوره نقاهت و شرایط پس از این دوران تحت پوشش‌های بیمه‌ای و حمایت‌های قانونی باشد. از سوی دیگر صاحبخانه‌اش نیز پس از دریافت اخطارهای قطع گاز، برق، آب و نیز دریافت نکردن ۱۶ ماه اجاره‌بها طاقتش تمام شد و سرانجام جعفر با حکم قضایی و پس از شکایت صاحبخانه‌اش از پنجشنبه بازداشت شد چراکه حدود ۹ میلیون تومان اجاره‌بها و مبلغی هم بابت شارژ ساختمان و هزینه‌های آب و برق و گاز بدهکار است. از سوی دیگر صاحبخانه حکم تخلیه خانه را هم گرفته و با هر بار شنیدن صدای زنگ خانه، دل مادر و فرزندانش در نبود مرد خانواده می‌لرزد.

حالا رفتگر گرفتار، در اوج تنگدستی و در گوشه سلول زندان، چشم یاری به دستان نیکوکارانی دوخته است که در اوج سختی‌ها، همواره یاور محرومان و نیازمندان آبرومند بوده‌اند. اما به‌راستی کجایند مسئولانی که تا دیروز با رفتگر شهرشان عکس‌های یادگاری می‌گرفتند و امروز به همین راحتی او و خانواده‌اش را درسخت‌ترین شرایط زندگی رها کرده‌اند؟!

منبع: جام جم آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۵۷۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرنوشت عجیب عابربانک‌های فوتبالی؛ باشگاه‌داری در زندان!

حضور ناموفق برخی چهره‌های متمول در فوتبال و باز شدن پای آن‌ها به زندان یکی از پدیده‌های عجیب ورزش ایران است.

به گزارش فوتبال ۳۶۰، لغو حکم اعدام بابک زنجانی و رسانه‌ای شدن حکم شهره موسوی باعث شده تا دوباره باشگاه‌داران سابقی که هم‌اکنون در زندان حضور دارند، مورد توجه قرار بگیرند. چهره‌های متمولی که با انگیزه‌های متفاوت وارد فوتبال و عرصه باشگاه‌داری شدند و تقریبا همه آن‌ها هم ناکام ماندند.

زندان اوین به مقصد این چهره‌های مطرح تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که خیلی‌ها خصوصی شدن باشگاه‌ها را در فوتبال ایران یک پروژه شکست‌خورده بدانند. فوتبال البته دلیل محکوم شدن هیچ‌کدام از این چهره‌ها نبوده و فعالیت‌های اقتصادی‌شان آن‌ها را روانه اوین کرد. در ادامه این گزارش مروری داریم به مهم‌ترین چهره‌هایی که مسیر فوتبال تا زندان را طی کردند.

حسین هدایتی

حسین هدایتی یکی از معروف‌ترین افراد متمولی بود که وارد عرصه فوتبال شد. او با حضور در هیات‌مدیره پرسپولیس به شهرت رسید و سپس با تاسیس باشگاه استیل‌آذین به فعالیتش در فوتبال ادامه داد. استیل‌آذین و هدایتی اما هیچ‌کدام پایانی مطلوبی در فوتبال نداشتند. هدایتی در گهر درود و ملوان بندرانزلی هم فعالیت کرد و رسانه‌ها به دلیل سرمایه‌گذاری این چهره اقتصادی در فوتبال به او لقب «عابربانک» داده بودند.

هدایتی حدود دو دهه، میلیاردها تومان در فوتبال خرج کرد. هزینه کردن در باشگاه‌های مختلف، کمک به پرسپولیس برای خرید بازیکن، کمک به تیم‌های ملی فوتبال و کشتی از جمله اقدامات این فرد پرسپولیسی بود. او که در بین هواداران پرسپولیس چهره محبوبی شده بود، برای خرید پرسپولیس هم‌خیز برداشت اما به دلیل اینکه بدهکار بانکی بود، اهلیتش تأیید نشد. خیلی‌ها در اوایل و اواسط دهه نود از اقدامات هدایتی در ورزش تمجید می‌کردند، اما اخبار بدهکار بودن او به‌تدریج در رسانه‌ها منتشر شد. باشگاه استیل‌آذین هم در آن سال‌ها منحل شده بود و حضور هدایتی در عرصه ورزش بیشتر به کمک کردنش‌هایش به باشگاه پرسپولیس، تیم ملی و مواردی اینگونه محدود می‌شد.

مالک سابق باشگاه استیل‌آذین در سال ۱۳۹۷ بازداشت شد. سخنگوی قوه قضائیه پس از برگزاری جلسات محاکمه در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ حکم او را این‌گونه اعلام کرد: «حسین هدایتی به جرم اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، محرومیت دائم از به‌کارگیری در خدمات دولتی و رد مال معادل ۴۸۸ میلیارد تومان به نفع بانک سرمایه و به تحمل ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم شد».

چند ماهی است که اخباری مبنی بر پایان حبس هدایتی به گوش می‌رسد، قوه قضاییه اما اسفندماه ۱۴۰۲ اعلام کرد این چهره اقتصادی-ورزشی آزاد نشده است.

بابک زنجانی

بابک زنجانی یکی از معروف‌ترین میلیاردرهایی بود که وارد فوتبال شد و شاید هم پول‌دارترین. هنگامی‌که در سال ۱۳۹۱ باشگاه راه‌آهن به یک شرکت هواپیمایی فروخته شد، نام بابک زنجانی هم بر سر زبان‌ها افتاد؛ به‌ویژه زمانی که عکس او در کنار علی دایی (سرمربی وقت راه‌آهن) در فضای مجازی منتشر شد. بابک زنجانی هر روز معروف‌تر می‌شد و حتی برای خرید پرسپولیس هم‌خیز برداشت. هم‌زمان اخباری درباره بدهکار بودن او منتشر می‌شد. سرانجام در ۹ دی ۱۳۹۲ این بدهکار نفتی دستگیر شد، باشگاه راه‌آهن هم در سراشیبی نابودی قرار گرفت.

محسنی اژه‌ای (سخنگوی وقت قوه قضائیه) روز یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ اعلام کرد که دادگاه بدوی بابک زنجانی را به اعدام محکوم کرده است. حکم اعدام مالک راه‌آهن ۹ ماه بعد تایید شد. در ۸ سال گذشته اخبار مختلفی درباره اجرای حکم زنجانی، برگرداندن اموال و آزادی‌اش منتشر شد؛ سرانجام امروز (۱۱ اردیبهشت) سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که حکم اعدام بابک زنجانی نقض و به ۲۰ سال زندان تبدیل شد.

شهره موسوی

آخرین فردی که از فوتبال به زندان منتقل شد، شهره موسوی مالک باشگاه بادران است. موسوی هم‌زمان با حضور در بادران، به عنوان نایب رئیس فدراسیون فوتبال هم فعالیت می‌کرد اما در فروردین ۱۴۰۱ خبر بازداشت او منتشر شد. حتی عنوان شد که او از زندان به صورت آنلاین در جلسات هیات‌رئیسه فدراسیون فوتبال شرکت می‌کرد. رئیس کل دادگستری استان تهران ۲۸ فروردین ماه ۱۴۰۳ درباره حکم شهره موسوی اطلاع‌رسانی کرد. بنا بر اعلام این مقام قضایی شهره موسوی به ۱۰ سال حبس، رد مال و محرومیت از خدمات دولتی محکوم شده است. باشگاه بادران هم با اتفاقاتی که برای موسوی رخ داد به سرنوشت استیل‌آذین و راه‌آهن دچار شد.

مالکان دیگر باشگاه‌ها

افرادی دیگری هم بودند که به غیر از سه چهره بالا در فوتبال باشگاه‌داری کردند و کارشان به حبس و حتی بالاتر از حبس هم کشیده شد. در این میان می‌توان به محسن پهلوان (پدیده خراسان)، شهرام قویدل (داماش گیلان) و مهدی زمان (ابومسلم) اشاره کرد که به حبس محکوم شدند.

امیرمنصور آریا (مه‌آفرید امیرخسروی) در پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی بانک صادرات اعدام شد؛ مالکیت شاهین بوشهر و داماش در برهه‌ای برعهده شرکت امیرمنصور آریا بود. در مقاطعی هم خبر بازداشت موقت فرهاد حمیداوی، مالک سابق شهرخودرو مشهد و فرمان کریمی، مالک سابق شیرین فراز کرمانشاه منتشر شد. علی شفیع‌زاده مالک سابق باشگاه استقلال اهواز هم بنا بر گفته خودش به دلایلی اجازه ورود به کشور را ندارد.

دیگر خبرها

  • حال و هوای خاص ورزشگاه آزادی پیش از بازی سرنوشت‌ساز پرسپولیس و سپاهان + ویدئو
  • قربانعلی‌پور نظاره‌گر بازی سرنوشت‌ساز لیگ (عکس)
  • بررسی مطبوعات روز/ آقای «ب.ز»، عکس یک روزنامه های امروز ️
  • صحنه دردناک برای یک عقاب / واکنش عقاب ماده را ببینید
  • معلمان اگر در کارشان غفلت کنند سرنوشت یک جامعه به خطر می‌افتد
  • سرنوشت عجیب عابربانک‌های فوتبالی؛ باشگاه‌داری در زندان!
  • روز سرنوشت‌ساز؛ استقلال و پرسپولیس مقابل سرسخت‌ترین رقبا
  • آیا بلینکن می‌تواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
  • ببینید | لحظه دردناک مرگ گردشگر ترکیه‌ای توسط نظامیان اسرائیلی
  • استقلال سرنوشت قهرمانی و سقوط را مشخص می‌کند!