کارآفرینان در پایتخت احساس آرامش نمیکنند/ وضعیت نا به سامان صاحبان مشاغل پلاسکو بعد از 11 ماه
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۸۶۲۴۵
رئیس اتاق اصناف تهران با بیان اینکه در پایتخت کارآفرینان احساس آرامش نمیکنند، گفت: 11 ماه از وقوع حادثه پلاسکو میگذرد اما صاحبان مشاغل این پاساژ هنوز تعیین تکلیف نشدهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، علی فاضلی در بیستمین جلسه علنی شورای شهر تهران با بیان اینکه هم اکنون 2 میلیون و 185 هزار بنگاه صنفی در قالب توزیع و خدمات صنفی در کشور فعالیت میکنند، اظهار کرد: در همین راستا 6/5 میلیون شغل در کشور ایجاد شده که 18 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد و 14 میلیون ایرانی را تحت پوشش قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه در تهران 211 هزار و 767 واحد صنفی با پروانه مشغول به کار هستند، عنوان کرد: همچنین یک سوم حجم واحدهای با پروانه را در کل کشور واحدهای صنفی بدون پروانه تشکیل میدهند که البته این حجم در تهران بیشتر است و در واقع بیش از 60 هزار واحد صنفی بدون پروانه کسب مشغول به کار هستند. این در حالی است که باید وضعیت نا به سامان دستفروشها را به تهران اضافه کنیم.
رئیس اتاق اصناف تهران با بیان اینکه 18 درصد بخش تولیدی در این مجموعه ایفای نقش میکنند، گفت: 56 درصد از واحدهای صنفی در بخش توزیع مشغول به کار هستند و بخش عظیم دیگری در بخش خدمات فعالیت میکنند.
فاضلی با بیان اینکه در گذشته و در اوایل انقلاب بخش تولید به توزیع 52 به 48 بود، اضافه کرد: متاسفانه به واسطه سوء مدیریت در بعضی از موارد مخصوصا طی 10 سال گذشته روند رو به نزولی را در این مورد شاهد بودهایم و بخشی از این موضوع به نگاه مدیران شهری بازمیگردد. در حالی که جهان امروز به سمت بنگاههای کوچک و متوسط توجه دارد تا این لحظه به جز دهه اول نقلاب متاسفانه به این بخش توجهی نشده است.
وی با بیان اینکه ما هم اکنون به گفته مقام معظم رهبری در جنگ اقتصادی به سر میبریم، تصریح کرد: تحریمهای اقتصادی قاچاق وضعیت اقتصادی ما را دچار اختلال کرده است این در حالی است که برای واحدهای صنفی کوچک سیاستهای تشویقی در نظر گرفته نشده و برای این گونه بنگاهها هیچ تسهیلاتی در نظر نگرفتهاند.
رئیس اتاق اصناف تهران با اشاره به فعالیت 135 اتحادیه صنفی در پایتخت گفت: 300 هزار بنگاه تحت پوشش این اتحادیهها فعالیت میکنند که بخشی از آن مرتبط با مدیریت شهری است.
فاضلی یکی دیگر از مشکلات را خروج اصناف آلاینده از تهران عنوان کرد و افزود: تا به امروز کمترین کمکی به این مجموعهها نشده و شاید این به واسطه نگاه نه چندان خوب شورا در دوره گذشته بوده است.
وی تاکید کرد که به شهرکهای اصناف حتی یک ریال هم اعتبار داده نشده و تمامی بودجه از بنگاههای صنفی بوده است و بسیاری از بنگاههای صنفی به دلیل نقل وانتقال سرمایههای خود را از دست داده و یا سرمایههایشان را به سمت دلالی هدایت کردهاند و مجموعه مدیریت شهری کمترین نگاه را به این موضوع داشته است.
وی با بیان اینکه وضعیت در حال حاضر همین گونه است، خاطر نشان کرد: یک و نیم ماه قبل وزارت کشور آییننامهای را برای انتقال بنگاههای کوچک اعلام کرد در حالی که شرایطی برای نقدینگی موثر آنها در نظر گرفته نشده است.
رئیس اتاق اصناف تهران با تاکید بر اینکه کارآفرینان در مجموعه پایتخت احساس آرامش نمیکنند، اضافه کرد: پلاسکو نمادی برای این موضوع است این افراد هم اکنون هر روز در محلی تظاهرات میکنند چون شرایطشان تعیین تکلیف نشده است 11 ماه از حادثه پلاسکو میگذرد اما آنها وضعیت نابه سامانی دارند این برای مجموعه نظام بسیار بد است که این موضوع خوراکی برای رسانهگاههای بیگانه شود.
فاضلی عنوان کرد که تشکیل کارگروه و کمیتههای مشترک بین شورا و اصناف میتواند گشایش بسیاری از مشکلات باشد.
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۸۶۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «افعی تهران» هم میشد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخیشان را میشنویم که بر این نکته انگشت تاکید میفشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کملطفیهایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدمهایی بیاعتنا به همنوع و کنایهزن و تلخزبان نیستند.
در اینکه در تمام شهرها در سراسر جهان آدمهایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدمها در کانون سریال قرار گرفتهاند و بی اغراق در بیشترِ سکانسها با این تیپ آدمها رو به رو میشویم؟
پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال بازمیگردد. ما به جهان شخصی وارد شدهایم و با چشمان شخصیتی جهان را مینگریم که نگاهی دگرگونه به انسانها و جهان دارد: «آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلماش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person گفته میشود.
دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت میکنند و از پیش پاافتادهترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی میتواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور میکنند و دندان روی دندان میسایند و گهگاه از کاهی کوه میسازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند.
مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، میتواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بیمهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ میکند و با منفیبافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخمهای ناسور میزند و سلولهای عصبی خود را به کشتن میدهند!
در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روانشناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمیتواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیتهای مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب میند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.
هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگیهای رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری میشود رفتار او و کنش و واکنشاش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیشبینی و درک کرد.
آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینهای زشتنما میشود که دست بر روی نکاتی مینهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمیها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.
اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلانشهری مثل تهران تا چه اندازه میتواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری میسازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدمها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقدهها و کمپلکسهای خطرخیز شود.
افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب میخورد و آرمان بر آن است تا فیلماش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانیاش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه میگیرد.
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه» که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!
راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"
در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریدهاند و داستان را بر روی شانههای یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایههای پلیسی و جنایی ساختهاند و هم شماری از ویژگیهای برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گهگاه بیملاحظه را به تصویر کشیدهاند که کمتر کسی در فیلمها و سریالها به این ظریفهها توجهی جدی نشان میدهد.