Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ «شرق» در ادامه نوشت: سید‌کمال سیدعلی معاون ارزی سابق بانک مرکزی که سال ٩٠  و درست در آستانه تلاطمات ارزی وارد بانک مرکزی شد و شش ماه در سمت معاونت ارزی بانک مرکزی فعالیت کرد، نحوه غلط مداخله‌های بانک مرکزی در بازار ارز را علت نابسامانی‌های بازار در آن دوره می‌داند و توضیح می‌دهد: ورود بانک مرکزی در بازار و فروش ارز مکانیسم درستی نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ارز به افراد خاص و صرافی‌های خاص فروخته می‌شد و بازی از بانک‌ها به صرافی‌ها رفت. او در این گفت‌وگو که حدود یک ساعت به طول انجامید، از سیاست‌های نادرست بانک مرکزی در دولت احمدی‌نژاد پرده برداشت و از اتفاقاتی گفت که همه دست به دست هم داد تا بازار ارز دستخوش تلاطماتی جدی شود.

امسال دولت قصد دارد سیاست تک‌نرخی‌شدن را به عمل نزدیک کند. به نظر شما این سیاست را می‌توان در سال جاری اجرا کرد؟

درباره نرخ ارز باید بگویم از اول انقلاب که شرایط خروج سرمایه در کشور آغاز و جنگ هم شروع شد، بالاخره نرخ بازار از نرخ رسمی فاصله گرفت؛ یعنی نرخی که بانک مرکزی هفت تومان می‌فروخت و نرخی که در بازار یعنی صرافی‌ها خرید و فروش می‌شد. بعد در دوران جنگ فاصله دو نرخ زیاد شد؛ به دلیل اینکه درآمدهای ارزی کشور محدود بود تا صرف هزینه‌های جنگی شود و بتواند جنگ را اداره کند. تا سال ٦٧ و ٦٨ به مرور این فاصله زیاد شد؛ ولی دولت نرخ را روی هفت تومان نگه داشت؛ چون دلش نمی‌خواست تورم زیادی را تحمیل کند؛ چون کشور به دارو، گندم، کالاهای اساسی و خوراک دام نیاز داشت ضمن اینکه جنگ را هم باید اداره می‌کرد. یک بار در سال ٧١ به سمت ارز تک‌نرخی رفتند؛ اما به دلیل اینکه تعهدات سال‌های قبل و واردات زیاد بود و از خارج نسیه زیاد خرید کرده بودند و بازسازی بعد از جنگ و افت قیمت نفت نیز داشتیم، آن سال یکسان‌سازی نرخ ارز موفق نبود. در ابتدای سال ٨٩ که دبیر کمیسیون مدیریت بازار ارز بودم، یکسان‌سازی مجددا شروع شد و موفق بود. پیمان ارزی هم برداشته شد؛ یعنی در گذشته هرکس جنس به خارج از کشور می‌برد، تعهد به بانک مرکزی می‌داد که پول آن کالا را در نرخ رسمی بفروشد البته امتیاز واردات هم برایش قائل بودند. از سال ٨١ یکسان‌سازی نرخ ارز با کمک بانک‌ها انجام شد تا سال ٨٩ که به دلیل نگه‌داشتن نرخ ارز، تقاضا برای ارز زیاد شد و مجددا نرخ ارز از نرخی که بانک مرکزی می‌فروخت، فاصله گرفت. بانک مرکزی هم در آن مقاطع اشتباهاتی کرد؛ چون دلش می‌خواست نرخ را در حد پایین و حول‌و‌حوش ٩٠٠ تومان نگه دارد. نگه‌داشتن نرخ ارز از سوی بانک مرکزی باعث شد تقاضاهای بیشتری وارد بازار شود؛ چون رانت ٢٥٠‌تومانی برای آن مترتب بود. این‌قدر تصمیم‌گیری دیر انجام شد که فاصله نرخ ارز زیاد شد. در آن مواقع نحوه مداخله بانک مرکزی برای برگرداندن نرخ ارز موفق نبود تا اینکه یک روز در اواخر سال ٩١، به سه‌هزارو ٨٠٠ تومان رسید. در‌حال‌حاضر نیز بازار آزاد با نرخ فروش بانک مرکزی فاصله‌ای معنادار حدود ٦٠٠تومانی دارد و همچنان دولت از نرخ اسمی بانک مرکزی دفاع می‌کند و این موجب رانت می‌شود. متأسفانه درباره واردات، بانک مرکزی با فروش ارز به نرخ مبادلاتی، این رانت را توزیع می‌کند؛ به دلیل اینکه هرکس جنسش را با نرخ سه‌هزارو ٤٠٠ تومان بیاورد، باز با نرخ ٤‌ هزار تومان در بازار می‌فروشد؛ بنابراین سود گزاف می‌برد و حتی ممکن است اضافه اظهار کند؛ مثلا جنسش ٥٠ دلار ارزش داشته باشد ٦٠ دلار تقاضا کند و از رانت ١٠ دلار فاصله اتاق مبادلات و بازار آزاد سود ببرد. ضمن اینکه هر کالایی وارد کشور می‌شود، با نرخ آزاد فروخته می‌شود نه رسمی و کسی توجهی به آن نمی‌کند. بنابراین دولت باید درباره یکسان‌سازی نرخ ارز حتما تصمیم بگیرد حتی اگر لازم باشد با فازبندی پیش برود. ضمن اینکه سرمایه‌های جدیدی باید وارد کشور شود. درحال‌حاضر از نظر منابع مشکلی برای یکسان‌سازی نرخ ارز نداریم. قیمت نفت مناسب شده است و ارز حاصل از صادرات ما وارد بازار می‌شود. حتی اگر قاچاق ١٥، ١٦ میلیاد دلار باشد. منابع ما امروز تکافوی نیازهای ما را می‌کند پس نگرانی از افزایش نرخ ارز از این بابت نداریم. درحال‌حاضر اگر کسی بخواهد سرمایه به خارج از کشور ببرد یا کالا وارد کند، می‌تواند از صرافی بخرد. پس بانک مرکزی پاسخ‌گوی همه تقاضا‌هاست. اتفاقا به اعتقاد من اگر یکسان‌سازی شود، ما ورودی ارز داریم نه خروجی ارز. البته روابط کارگزاری باید بهتر شود تا پرداخت‌ها و دریافت‌ها راحت‌تر انجام شود. با ٢٤، ٢٥ ‌میلیارد دلار ارز نفتی و صادرات هم یکسان‌سازی شروع شده؛ اکنون که سالانه نزدیک صد ‌میلیارد دلار درآمد ارزی داریم.

پس در واقع یکی از نگرانی‌های بانک مرکزی بیشتر درباره روابط کارگزاری است که هنوز آن‌طور که باید‌و‌شاید بهبود پیدا نکرده است.

تنها نگرانی که بانک مرکزی دارد، روابط کارگزاری است که باید آن را حل کند. باید با چند بانک بزرگ کار کند و تعاملات خود را صورت دهد تا نیازهای ارزی خود را درباره نقل‌و‌انتقالات انجام دهد.

صحبت را از حساس‌ترین بخش سوابق مدیریتی شما یعنی دقیقا زمانی که ارز می‌رفت به بحران رشد سه‌برابری قیمت نزدیک شود، پیش ببریم. تیر سال ٩٠ که سمت معاونت ارزی بانک مرکزی را پذیرفتید، پیش‌بینی وضع پیش‌رو را می‌کردید؟

وقتی از حوزه معاونت ارزی کنار رفتم، ارز را ‌هزار‌و ٢٤٠ تومان تحویل دادم؛ بنابراین تقریبا ١٠ درصد افزایش نرخ ارز در آن مقطع مربوط به دوران ما بود که من وارد این حوزه شدم. سال ٩٠ آمدم که شش ماه در حوزه معاونت بین‌الملل و شش ماه در معاونت ارزی بانک مرکزی بودم. معضلات آن زمان دلایل زیادی داشت. مهم‌ترین آن نحوه غلط مداخله بانک مرکزی بود؛ یعنی ورود ما در بازار و فروش ارز مکانیسم درستی نداشت.

یعنی چطور بود؟

ارز به افراد خاص و صرافی‌های خاص فروخته می‌شد. بعد هم طلا فروخته شد. طلا برای ما ارز بود و ما آن را می‌فروختیم؛ یعنی مردم اگر نمی‌توانستند ارز را از داخل کشور به خارج ببرند، طلا می‌بردند و قیمت آن هم مشخص بود. پس مکانیسم و نحوه مداخله و برخورد بانک مرکزی غلط بود. ریشه اقتصادی آن مربوط به پایین نگه‌داشتن نرخ ارز و ریشه سیاسی آن تحریم‌ها بود که مستمر تشدید می‌شد. ما هم تحریم‌ها را با اهمیت تلقی نمی‌کردیم. روزی که دولت جدید آمد، خود‌به‌خود ارز سه‌هزار‌و ٨٠٠ تومان به سه‌ هزار تومان برگشت؛ پس باید به انتظارات تورمی بیشتر توجه کرد. در آن مقطع انتظارات تورمی زیاد بود. همه فکر می‌کردند تورم و تقاضا بیشتر می‌شود؛ اما تورم به ٣٧، ٣٨ درصد هم رسید. پس اینها جنبه روانی کار بود. چرا بعد از روی‌کار‌آمدن دولت جدید قیمت ارز یک‌دفعه کم شد. آنها که ارز خریده بودند تا گران شود، خودشان فروشنده شدند؛ بنابراین انتظارات تورمی خیلی اهمیت دارد که مردم درباره آینده چگونه فکر می‌کنند؛ مثلا در سال‌های ٩٠ و ٩١ افرادی بودند که حتی نمی‌دانستند پول‌شان چقدر است و نرخ ارز چقدر است. همگی برای خرید ارز به صرافی می‌رفتند.

خیلی‌ها هم از ارزانی ارز سود بردند؛ مثلا توانستند پول بخشی از خانه‌شان را تهیه کنند.

چون می‌دیدند امروز نرخ ارز هزارو صد تومان است و فردا هزارو ٥٠٠ تومان. ٤٠٠ تومان برد می‌کردند. فردا هزارو ٥٠٠ تومان می‌خریدند که روز بعد دو‌ هزار تومان بفروشند؛ اما آنها که ارز را به قیمت بالایی خریدند تا گران‌تر شود، چهار سال باختند؛ اما اگر سرمایه‌شان را در بانک می‌گذاشتند، با نرخ ٢٠ درصد در چهار سال ٨٠ درصد سود می‌بردند؛ اما نه‌تنها سود نبردند که در دولت جدید ضرر هم کردند. امروز هم بحث سفته‌بازی روی ارز یا خرید ارز برای گران‌شدن آن خیلی مورد توجه فعالان و سفته‌بازان نیست. آنها که می‌خرند تا فردا بفروشند، ممکن است از نوسانات کوچک سود ببرند؛ اما در بلندمدت کسی روی ارز سرمایه‌گذاری نخواهد کرد؛ بنابراین دلایل اقتصادی پایین نگه‌داشتن نرخ ارز بانک مرکزی و نبود مداخله صحیح بود. بازی را از بانک‌ها به صرافی‌ها بردند. کنترل تقریبا از دست دولت خارج شده بود.

شما در اظهارات خود گفتید نحوه مداخله بانک در بازار ارز غلط بود. آیا سعی نکردید در‌این‌باره اقدامی کنید؟

من به‌عنوان نفر دوم بانک مرکزی در موضوع ارز بودم؛ ولی در دوران معاونت ارزی من تصمیم می‌گرفتم.

یعنی حرف شما را نمی‌خواندند؟

نحوه مداخله و مصاحبه‌ها مهم بود. شما قرار نیست حتما بگویی نرخ ارز را پایین می‌آورم. باید به اقتصاد علامت داد. البته امروز رئیس کل بانک مرکزی هم مصاحبه می‌کند. چند روز پیش هم اعلام کرد نوسانات نرخ ارز عادی است؛ هرچند باید با مردم شفاف‌تر باشیم و نکاتی که می‌گوییم، به حقیقت نزدیک باشد. بانک مرکزی نیاز ندارد ارز بفروشد. باید نشان دهد که خیلی قوی است و می‌تواند بازار را مدیریت کند؛ اما نباید هر روز مداخله کند. باید بگذاریم بازار خودش را تنظیم کند و زمانی که از دامنه مشروعش جدا می‌شود، با یک حرکت در یک مقطع زمانی با یک مبلغ معین سراغش برویم. پس مداخله مبلغ دارد و زمان دارد. نهایتا نرخ مبادلاتی را یک بار هزارو ٢٢٦ تومان و بار دیگر دوهزارو ٥٠٠ تومان تعیین کردند. نمی‌شد روی نرخ ٩٠٠ تومان دفاع کرد.

شما فرمودید نفر دوم در بحث نرخ ارز بودید؛ پس می‌توان گفت همه دستورات فرمایشی بود؟

نه در مقطعی که من حضور داشتم. تا زمانی که در سمت معاون ارزی بودم، اجازه مداخله فروش ارز به نرخ کمتر را به‌هیچ‌وجه ندادم. به‌همین‌دلیل هم بازنشسته شدم. من می‌گفتم ارز در مقطعی که به آن حمله می‌شود، باید از طریق بانک‌ها و برای مصارف واقعی کشور فروخته شود. ارز را همین‌طوری نباید بفروشیم که نرخ کاهش یابد. من می‌گفتم ارز باید برای مصارف واقعی و واردات و خدمات مورد نیاز کشور از طریق بانک‌ها فروخته شود؛ چون بانک‌ها را بانک مرکزی می‌تواند کنترل کند و از آنها سؤال و جواب کند. البته در آن مقاطع متأسفانه مؤسسات، نهادها و برخی بانک‌ها روش غلطی را پیش می‌برند. می‌دیدند ارز گران می‌شود، خودشان هم می‌خریدند.

پس می‌توانیم بگوییم مداخله شما در سیاست‌های بانک مرکزی باعث شد از این سمت کنار بروید.

بله برای همین هم بازنشسته شدم.

بازنشسته شدید یا شما را کنار گذاشتند؟

وقتی قرار شد من را کنار بگذارند، با بازنشستگی کنار گذاشتند.

سیاست‌های شما به مذاقشان خوش نیامده بود؟

بله، سیاست من با سیاست بانک مرکزی متفاوت بود. بعد هم آقایان متوجه شدند این سیاست قابل ادامه نیست. سه ماه بیشتر مداخلات انجام نشد. بعد از رفتن من تا شب عید توانستند مداخله را با آن ترتیب انجام دهند چراکه امکانات بانک مرکزی اجازه آن را نمی‌داد. برای همین هم نرخ را عوض کردند و به دو هزار و ٥٠٠ تومان رساندند.

همین مسئله موجب شد ذخایر بانک مرکزی هم کاهش یابد.

نداشت که بفروشد. تعهدات ما در خارج از کشور زیاد بود؛ به واردات باید جواب می‌دادیم. بانک‌ها تقاضای وارداتی داشتند. شرایط تحریم هم حاکم بود.

در آن زمان محمود بهمنی رئیس وقت بانک مرکزی در یک مصاحبه اعلام کرد بابت افزایش نرخ ارز نگرانی نداریم و می‌توانیم آن را کنترل کنیم. چند روز بعد با تزریق دلار به بازار، از نرخ‌ها ٧٠ تومان کاست و قیمت را به هزارو ١٤٠ تومان رساند. سیاست تزریق و کنترل به دستور شما نیز اجرا می‌شد؟

خود این حرف وقتی پاسخگو نبود، مشکل‌ساز می‌شد. یکی از ایرادهای بانک مرکزی این بود که در مصاحبه‌ها اعلام می‌کردیم نرخ ارز به حالت عادی خود برمی‌گردد. این اتفاق دو سه مرتبه نیفتاد. دیگر برای مردم عادی شده بود که این حرف صحیحی نیست. نهایتا بانک مرکزی هم تصمیم گرفت نرخ را به دوهزارو ٥٠٠ تومان برساند.

شما نقشی در کنترل و تزریق ارز به بازار داشتید؟

مداخله در بازار ارز توسط بانک مرکزی همیشه بوده نه اینکه در زمان خیلی قدیم مداخلات انجام نمی‌شد اما در حد شش، هفت سال حدود شش ‌میلیارد دلار بود اما در مقاطع ٨٩، ٩٠ بالغ بر ٢٠‌ میلیارد دلار در بازار فروخته شد. من تجربه گذشته مداخلات بانک مرکزی را داشتم چون ٣٠ سال بود در بانک مرکزی کار کرده بودم.

شما در تزریق ارز به بازار نقش داشتید؟

خیر.

برای تزریق ارز به بازار شما دستور می‌دادید یا رئیس بانک مرکزی؟

من این را می‌خواهم بگویم؛ از روزی که وارد حوزه معاونت ارزی شدم تا زمانی که در این سمت بودم، فروش ارز به صورت مداخله‌ای را قطع کردم به همین دلیل هم کنار کشیدم. پس اینکه نقش من چه بوده دیگر چیست. من با سیاست بانک مرکزی موافق نبودم. متأسفانه در آن مقطع سرمایه‌گذاری روی ارز شد نه مصرف. ارز می‌خریدند که گران‌تر بفروشند نه اینکه بخرند و مصرف کنند. بنابراین با این بخش که مردم را به خرید ارز تشویق و سرمایه‌گذاری روی ارز کنند، مخالفت می‌کردم. امروز هم برخی می‌گویند اگر نرخ ارز پایین باشد، ممکن است به ارز حمله شود و این یک واقعیت است که باید مورد توجه قرار گیرد.

تعیین نظام چندنرخی ارز در شرایطی که مبنای هزینه‌ای برای آن در نظر گرفته نشده بود؛ چقدر مسبب فساد است؟

چندنرخی که هیچ، دونرخی هم مسبب فساد است. باید هرچه زودتر از دونرخی هم جدا شویم.

صف‌های طولانی برای دریافت ارز ارزان و سودهایی که یک‌روزه به دست می‌آمد، چقدر فساد ایجاد کرد؟

ارز دونرخی عامل فساد است؛ صف که شود یعنی یک جایی رانتی توزیع می‌کند و عامل فساد است. مگر در کشورهای دیگر برای خرید ارز در صف می‌ایستند. البته خرید و فروش ارز در دنیا در بزرگ‌ترین بازارها و توسط مقامات شرکت‌های بزرگ چندملیتی و سفته‌بازان بزرگ و بورس‌های دنیا انجام می‌شود نه توسط مردم عادی. در حالی که ما مردم عادی را وارد بازی کردیم.

چگونه ارز مرجع به جای واردات دارو سر از لوازم آرایشی درآورد یا ارز غذا صرف واردات پورشه شد؟

این اتفاق بعد از حضور من در بانک مرکزی و توسط وزرای دولت مطرح شد که ارز دارو را نمی‌دهند. به هر حال وقتی می‌گویند هر ارزی را تزریق کنید، همه طالبش می‌شوند، همین داستان است. فرض کنید دختر دانشجو در خارج از کشور داشته باشید، مادامی که ارز سه‌هزارو ٨٠٠ تومان است و نرخی که دولت می‌فروشد مثلا سه‌هزارو ١١٠ تومان، متقاضی زیاد می‌شود. اگر دولت بگوید به دانشجو ارز می‌فروشم اما سه‌هزارو ٨٠٠ تومان دیگر برای چه بخرم؛ مثل صحبت ارز مسافری ٣٠٠دلاری می‌شود. وقتی نرخ پایین باشد متقاضی هم بیشتر می‌شود. دانشجویی هم که ارز نمی‌گرفت، ارز می‌گیرد و از دونرخی‌بودن ارز استفاده می‌کند که این رانت و فساد است. همه تقاضاهای غیرواقعی هم واقعی می‌شود. بنابراین باید از این نظر کنترل کنیم. اگر قیمت واقعی باشد مصرف هم کنترل می‌شود. حتی نرخ سود هم غیرواقعی و پایین باشد، صف می‌شود. اگر طلا هم بفروشی، یعنی ارز فروخته‌ای.

ماجرای برکناری شما از بانک ایران‌زمین در دی ماه ٩٣ از سوی هیئت‌مدیره چه بود؟

برکنار نشدم. سهاممان را فروختیم. به‌عنوان نماینده بازنشستگان نفت آنجا بودم. با بخش خصوصی که از شرکای ما بودند، اختلاف نظر داشتم. همگام و همراه با هیئت‌مدیره بخش خصوصی بانک نبودم برای همین هم نظرشان این بود من کنار بروم و آخر متقاعدشان کردیم که سهام ما را بردارند. بانک مرکزی هم کمک کرد بازنشستگان شرکت نفت که دو سه‌ میلیون تومان سهام داشتند، پول خود را بگیرند. سهام‌داران بخش خصوصی هم پول ما را دادند و ما پول آنها را گرفتیم و به‌عنوان سهام‌دار از آن مجموعه خارج شدیم. بالطبع من هم باید بیرون می‌آمدم چون من نماینده آنها بودم.

پس چرا بانک مرکزی به برکناری شما واکنش تند‌ی نشان داد؟

دفعه اولش نبود. اول آنها من را کنار گذاشتند و بانک مرکزی من را برگرداند؛ بعد از شش ماه سهام ما را خریداری کردند و دیدند نمی‌توانند بدون اینکه سهام را بخرند من را کنار بگذارند، این کار را کردند و بانک مرکزی هم کمک شایانی کرد تا پول بازنشستگان نفت را بگیریم.

اما در نامه بانک مرکزی برگزارنشدن جلسه تأیید صلاحیت برای آقای ناصر سالاری به‌عنوان جانشین شما دلیل اصلی مخالفت با برکناری شما اعلام شده بود.

آنها هم دلشان نمی‌خواست من کنار بروم. چون من با سیاست‌های آن مقطع خیلی موافق نبودم و بانک مرکزی هم همراهی می‌کرد. آنها متأسفانه سرپرست جای من گذاشته بودند. بانک مرکزی می‌گفت باید تأییدیه من را از قبل می‌گرفتید که سرپرست بگذارید؛ اشکال کار اینجا بود. برای همین هم دوباره من را برگرداندند چون قبلا مذاکره نکرده بودند که تأییدیه سالاری را بگیرند. برای همین هم بانک مرکزی از من دفاع کرد.

اما برخی معتقد بودند این نامه به دلیل روابط نزدیک شما با مسئولان بانک مرکزی نوشته  شده بود.

خب من کارمند بانک مرکزی بودم که در آن مقطع بازنشسته شده بودم. بانک مرکزی از حق خودش دفاع کرد. اگر قرار باشد مسئولانی که به‌عنوان مدیرعاملی بانک منصوب می‌شوند، نتوانند تأییدیه بانک مرکزی را بگیرند و به‌عنوان سرپرست وارد بانک شوند، همه بانک‌ها از دست بانک مرکزی خارج می‌شوند. ایراد بانک مرکزی این بود که اول تأییدیه از من می‌گرفتید، بعد آن را می‌گذاشتید. از آنها این ایراد را گرفت نه اینکه بخواهد از من دفاع شخصی کند. بنابراین اگر بانک مرکزی مورد من را قبول می‌کرد، این مشکل به باقی بانک‌ها هم برمی‌گشت. پس رابطه شخصی من نبود.

یعنی فقط به صرف کارمندبودن بود؟

خیر. گفتم تصمیم گرفتند من را بردارندو چون تأییدیه نگرفته بودند،بانک مرکزی نمی‌پذیرفت.

شما در شرایطی از بانک ایران‌زمین در اردیبهشت ٩٤ استعفا دادید که این بانک با حاشیه‌هایی مانند قرمزشدن حسابش نزد بانک مرکزی، عدم وصول چک‌های بالای صد میلیون تومان نزد بانک‌های دیگر و رسانه‌ای‌شدن شکایت یکی از شرکت‌های زیرمجموعه بانک سپه از آن مواجه بود. آیا این عملکرد در جابه‌جایی از بانک ایران‌زمین به صندوق ضمانت صادرات نقشی نداشت؟

خیر ربطی نداشت. عدم حضور من در بانک ایران‌زمین صرفا به دلیل فروش سهام بود. نمی‌توانستیم سهام داشته باشیم؛ آنها من را قبول نداشتند.

 

 

منبع: خبرگزاری برنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۴۳۰۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!

جماران نوشت: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم‌ ترین ابزار برای غلبه بر چالش‌ ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی‌ ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ‌ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.

وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته‌ ترین و شناخته شده‌ ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش‌ هایی از اندیشه‌ تاریخی نظری هاش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه‌ های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت‌ های او بها دهید.

از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم در حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...

این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی‌ های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه‌ ها به کجا رسیده است.

خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی

مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ‌ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت‌ های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی‌ ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.

می گویند برویم کتاب‌ های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم! هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه‌ های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه‌ های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب‌ هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این‌ ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.

مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب‌ ترین اندیشه‌ ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت‌ های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.

به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی‌ ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه‌ ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.

مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایه‌داری آلرژی دارند جزئی‌ ترین کانون‌ های آسیب پذیری نظام سرمایه‌داری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش‌ هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایه‌داری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایه‌داری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.

جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش‌ هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.

 

وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.

نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است

مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه‌ های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده‌ های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.

شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود

این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بی‌شمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان‌ ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون‌ هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست‌ های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش‌ های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این‌ ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.

تسخیر کانون‌ های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند

وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون‌ های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش‌ های مالی را محور قاعده گذاری‌ ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام‌ های تصمیم‌گیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت‌ ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی‌ ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی‌ ها!

رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری در باتلاق گسترش فقر و نابرابری‌ و وابستگی‌ های ذلت آور فروتر می رویم

مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه‌ های مختلف، حرف‌ هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری‌ های ناموجه و وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.

پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم

این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت‌ ها و مجلس‌ های دموکرات، مصوبه‌ های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوری‌خواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش‌ های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک‌ های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بی‌خاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال‌ ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.

پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم

مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بی‌پناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه‌ ها و سوداگران بانکی و بیمه‌ ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بی‌خانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بی‌خاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت‌ ها در ایران ۱۰۰ پله محسوس‌تر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت‌ های جامعه ما شود.

تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرارمی گیرد دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد

وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری‌ های سیاست گذاری و قاعده گذاری‌ ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال‌ ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی‌ ها چاق‌ تر و چاق ‌تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه‌ های کلیدی بخش‌ هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.

تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید عبرت آموز است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش‌ های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذره‌بین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.

در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32برابر شد

مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این‌ ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه‌ های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه‌ های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه‌ های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.

عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این‌ ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی‌ هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله‌ هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده‌ ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمره‌تان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بی‌امان حرف‌ های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع‌ ترین و عمیق‌ ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعه‌مان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.

نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند سوراخ دعا را گم کرده اید!

مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت‌ ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعه‌تان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.

نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند

این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف‌ ترین، ملی‌ ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.

تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!

بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است

مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی  های بیشتر، همان تجربه‌ ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت‌ ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست‌ ها، گسل‌ ها، آلودگی‌ ها، بحران آب و ده‌ ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل‌ ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون‌ ها و رسانه‌ های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بی‌اهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران‌ های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بی‌رویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.

مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف‌ ترین و با کیفیت‌ ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟

وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه‌ هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست‌ ها و جهت ‌گیری‌ های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال‌ ها، رانتخورها و وارداتچی‌ ها است.

تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی 50 ساله هستیم این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید

مومنی اضافه کرد: مصداق‌ های فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه می کنیم. این در حالیست که ظرفیت‌ های دانایی ما در این دوره چند 10 برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمی خواهد به هوش بیاید! چه می کنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عده ای مهاجرت کنند و عده ای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمی توانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی می خواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی می گفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که می گویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شماها که وعده‌ های جذاب می دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمی شود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرفهایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد می شود.

ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشورهای صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشه‌ هایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول مرتبا به آن می دمند و مافیای رسانه ای هم مرتبا آن را تکرار می کند را برجسته می کنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور می کنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بی‌ثباتی در همه عرصه‌ های حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.

چرا متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران می آورد

مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمی توانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانه ای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بی‌سابقه‌ ترین فشارها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاه‌ هایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه می نویسند و می گویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آن ها که اینگونه ریشه تولید را می سوزانند، دور هم جمع می شوند و به یکدیگر مدال می دهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی می نامند! چگونه می شود که متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران می آورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کننده‌ ها از مانده تسهیلات اعطایی بانک‌ ها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک می کنیم!

چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که می گویند ما را از دست این رباخورها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانه‌ های خاصی با پشتیبانی‌ های بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه می رانند و مسائل معطوف به منافع مافیاها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور می کنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!

قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده

مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارش شرافتمندانه ای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آنها که مرتبا نفوذ را مطرح می کنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاست‌ هایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش می گوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.

نفت را گران تر می فروشند، اما تعهداتشان به مردم وتولید کننده ها سقوط وحشتناک 50درصدی داشته است

وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساخت‌ های عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کننده‌ ها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکه ای ۵ تا ۷ دلار می فروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر می کنید! آنچه که تکان دهنده است این است که می گوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر می کنیم.

نمایندگان مجلس ضعفهای سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند

مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاه‌ های کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعف‌ های آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگی ها قرار می دهیم. هزینه‌ های حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمی خواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکننده‌ ترین وضعیت مربوط به استان‌ ها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» می کنید اما به چنین مسائلی حساس نیستید!

کاستی ها مربوط به قسمت عرضه حامل های انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید

وی ادامه داد: اینها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرس‌ های غلط که فقط منافع مافیاها را تامین می کند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل می کند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر می کند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارش‌ های تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر می کند می گوید روزانه بالغ بر 1.3 میلیون بشکه معادل نفت، در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حامل‌ های انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستی‌ ها مربوط می شود به قسمت عرضه حامل‌ های انرژی، افراد مشکوکی که می گویند برای مواجهه با این قضیه شوک حامل‌ های انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.

شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند

مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز می گویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجاها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد می گویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش می یابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته می شود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرف‌ ها مطرح می شود. چرا که شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاه‌ های تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک می کند.

از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهادهای نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روندهای مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق می افتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمی فهمید وقتی این کار را می کنید نمی توانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمی خواهد. ببینید چه می کنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابری‌ ها به جامعه تحمیل می کنید.

ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتابها تسویه می شد که شد!

مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویه‌ ها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولد ها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما می شود، اما ماجرای چای دبش که یکی از ده‌ ها مورد فسادهای مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتاب‌ هایی بود که باید تسویه می شد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!

این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفباها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حامل‌ های انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آنها که این اقدامات را توجیه می کنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبون‌ ها زمزمه‌ های جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حامل‌ های انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار می آورند.

۱۵ سال است می ‌خواهید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنیم، اما بحران‌ ها مرتبا حادتر می شوند!

وی ادامه داد: ۱۵ سال است که می ‌گویید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنید، اما بحران‌ هایتان مرتبا حادتر می شود! بازی با قیمت، شوک ایجاد می کند و شوک تورم می آورد و تورم هم غیرمولدها و مفت‌خورها را چاق می کند و تولید کننده‌ ها و عامه مردم را به فقر و فلاکت می اندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا می بینیم در این مافیاهای رسانه ای مثلا می نویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، می گوید باید به قسمت عرضه حامل‌ ها توجه کرد و نمی داند که باید قیمت حامل‌ های انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که می خواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که می خواهید بکنید، بکنید اما به شرط اینکه این گره باز شود.

امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد!؟ در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است

مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و می گویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آنها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساخت‌ ها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا می کردیم تمام آنها را رها کردید و به جایش امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید. ایران از اولین تمدن‌ ها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمی خواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است. بنابراین به جای سدسازی سفره‌ های زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارش های بین المللی می گوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.

از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است!

وی ادامه داد: ببینید از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است! آنها چون می دانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور دارند، می دانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمی گوید. بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که می دهند هم به گواه گزارش‌ های رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.

در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده می کنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعه‌ های بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش می شود، فریاد می زنند تمام آن ها را نادیده می گیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.

در آموزش‌ های ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت می گیرد با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از 100 سال زمان لازم است

مومنی با بیان اینکه اکنون پرآب‌ ترین کشورهای دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخص‌ های آب بری تا چه اندازه ولنگاری‌ های مشکوک می شود. آب بر ترین و آلوده سازترین رشته فعالیت‌ های صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آب‌ ترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن اینها می گویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزش‌ های ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که می گویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسه ای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌ های صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمی رود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت‌ هایتان هم نیستید! دریچه ای که از نظر معرفتی به شما کمک می کند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.

به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید از بخشهایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است

وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح می کنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخش‌ های قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعده ای که در بخش‌ های وسیعی از این بازارها می گذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطه‌ ها نمی کند.

تورم را برای نیروی کار جبران نمی کنید، اما به رباخوارها پاداشهای غیرعادی می دهید

مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناه ترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایین‌ ترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگناها و فشارهای غیرعادی به آن ها تحمیل می شود و برای توجیه آن چه دروغ‌ هایی گفته می شود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمت‌ ها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاست‌ های تورم زا که به آنها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت می شود را جبران نمی کند، می گویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد می شود و بعد همان‌ ها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاه‌ های ما زیر ۱۰ درصد است، می توانند پاداش‌ های غیرعادی به رباخوارها بدهند!

در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

 وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کننده‌ های ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاه‌ ها تورم زا نیست اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمی کنید و می گویید تورم زا می شود. بعد مافیاها آنچنان این را تکرار می کنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه می گویند دست به دستمزد ها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدارهایی که به نظام تصمیم‌گیری‌ های اساسی کشور می دهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آنها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بین‌الملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرسهای غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینی‌ هایی که ذیل سرمایه سالاری مفت‌خوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل می شود مبارزه کنند.

وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بی‌مسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشه ای نیازمند است. بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاش‌ ها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: قیمت نان (کاریکاتور) توضیحات سخنگوی دولت درباره افزایش قیمت نان قیمت جدید نان در تهران: سنگگ 400 - بربری 300 - تافتون 200 - لواش 100

دیگر خبرها

  • واکنش کنایه آمیز مقام دولتی به انتقادات مجلس از قیمت دلار و وضعیت بازار ارز
  • در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
  • مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!
  • مجلس به بانک مرکزی اولتیماتوم داد
  • پیش‌بینی مرتضی افقه از تاثیر انتخابات آمریکا بر بازار ارز/ منتظر این تغییر باشید
  • مجلس آتش‌بیار معرکه است!
  • رشد قیمت دلار در بازار غیررسمی، ارتباط چندانی با بانک مرکزی ندارد
  • معاون پارلمانی رئیس جمهور به اظهارات قالیباف پاسخ داد
  • پاسخ معاون رئیسی به انتقادات ارزی قالیباف
  • از احمدی‌نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟