توسعه گردشگری فرصتی برای درآمدزایی و اشتغال پایدار
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۴۳۷۶۰
تهران- ایرنا- صنعت گردشگری به عنوان یک فرصت برای ایجاد درآمد و اشتغال شناخته می شود که نقش قابل توجهی در استفاده از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی و عرضه آن به دیگر کشورها دارد که این مهم مستلزم توسعه یک ساختار قوی همکاری میان نهادهای بخش خصوصی و دولتی است.
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح چهارشنبه یکم آذر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
** توسعه گردشگری در بستر امن تعامل های بین المللی
تامین امنیت از مهمترین و شاخص ترین اصول توسعه صنعت گردشگری به شمار می رود، زیرا گردشگران را به نقاط مختلف دنیا جذب و دفع می کند. وجود تعداد زیاد گردشگر در یک کشور یا مکان خاص، نشانگر امنیت است. کشور ایران با توجه به تبلیغات منفی که برخی رسانه های غربی در ناامن جلوه دادن آن دارند اما همچنان مقصد گردشگری برای کشورهای آسیایی و اروپایی است که سالیانه گردشگران از بناها و محوطه های تاریخی و باستانی کشور بازدید می کنند.
روزنامه«قانون» با درج گزارشی با عنوان «بسترسازی مجلس برای رونق گردشگری حلال» می نویسد: گردشگری حلال یکی از صنعتهای رو به رشد جهانی محسوب میشود. همان گونه که اقتصاددانان با توجه به اعتقادات میلیون ها مسلمان دست به تاسیس شعبی از بانک ها با خدمات بانکداری اسلامی در کشورهای مختلف زدند، درک نیازهای جامعه اسلامی نیز عدهای را به سمت گردشگری و موادغذایی با برند حلال و اسلامی سوق داد. بدون شک یک و نیم میلیارد مسلمان در جامعه بینالملل بازار قابلتوجهی را برای صاحبان صنعت در زمینه توسعه آن بهوجود می آورد.
در ایران تمامی بسترهای لازم برای توسعه صنعت گردشگری حلال را دارد ولی به دلیل عدم تبلیغات و نبود استانداردسازی، به حق خود از این بازار سرشار دست نیافتهاست. همچنین معاون سازمان ملی استاندارد نیز ماه گذشته خبر از ثبت و تصویب برند گردشگری حلال به صورت رسمی در کنفرانس کشورهای اسلامی داد. با توجه به عزمی که به تازگی در بین مسئولان در توسعه این برند دیده میشود، روز گذشته نمایندگان مجلس نیز خواهان تشکیل کمیتهای برای پیگیری گردشگری حلال شدند. بستر لازم برای توسعه گردشگری حلال در کشور بومیسازی شده است. در زمینه غذا و گردشگری حلال استقبال گردشگران تنها به کشورهای اسلامی محدود نشدهاست و کشورهای غیراسلامی نیز از آن استقبال کردهاند.
روزنامه«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «اضطرابی برای گردشگران» نوشت: کارشناسان اتفاق نظر دارند که یکی از مشکلات عمدهای که گریبان گردشگری ورودی کشور را گرفته، زیرساختهای مالی نامناسب و غیرقابل استفاده بودن کارتهای اعتباری بینالمللی همچون «مسترکارت» در ایران است که موجب بروز دردسر و مشکلاتی در سفر گردشگران خارجی به کشور میشود. عموم این گردشگران عادت دارند که مبادلات مالی و خریدهایشان را در کشور خود یا در سفر به سایر کشورها از طریق این کارت های اعتباری انجام دهند و حتیالامکان از حمل پول نقد، حتی در مناسبات روزمره نیز اجتناب میکنند؛ حال آنکه بهدلیل برخی مشکلات سیاسی در سطح بینالملل که بهتبع آن محدودیتهایی در زمینه مبادلات مالی و بین بانکی برای ایران وضع شده، گردشگرانی که به ایران سفر میکنند امکان استفاده از کارتهای اعتباری خود را ندارند.
در ادامه آمده است: عدم امکان استفاده از کارتهای اعتباری برای گردشگرانی که به ایران سفر میکنند بسیار جدی است؛ چراکه برخلاف جریان گردشگری دنیا، توریستی که به ایران سفر میکند نسبتا مدت زمان بیشتری را در کشور اقامت دارد و به همین سبب ناچار است حجم بسیار زیادی پول نقد با خود به همراه بیاورد. جابهجایی دائمی این میزان از پول اضطراب بسیاری برای گردشگر بهوجود میآورد که تجربه سفر وی از ایران را بسیار تحتالشعاع قرار میدهد؛ چراکه همواره امکان سرقت یا گم شدن داراییاش وجود دارد.
روزنامه «گسترش تجارت» در یادداشتی با عنوان« توسعه اقتصاد بومی با توجه به ظرفیت های بومگردی» که به قلم صبا رضایی نگاشته شد، آمده است: بنابر آخرین تعریف ارائه شده ازسوی جامعه بینالمللی بومگردی یا اکوتوریسم «سفری است مسئولانه نسبت به جاذبه های طبیعی برای لذت بردن، ادراک و قدر طبیعت را دانستن ( و همراهی کردن با ویژگیهای فرهنگی متعلق به گذشته و حال حاضر ) به طوری که حافظ زیست بوم بوده، سبب پایداری کیفیت زندگی مردم منطقه شده، شامل آموزش بوده و در آن گردشگر در فعالیتهای سودآور اجتماعی- اقتصادی مردم محلی مشارکت داشته باشد.» در بومگردی کلمه آموزش بسیار مورد تاکید قرار داشته که هم شامل مسافران و هم شامل مردم محلی میشود. ایران دارای جاذبههای بسیاری در زمینه بومگردی است. به طوری که به جرات میتوان گفت؛ این حوزه در تمامی استانهای کشور دارای ظرفیتها و جاذبههای گردشگری است، چراکه تمامی استانهای کشور جاذبه های طبیعی را در کنار فرهنگ و زندگی بومی مردم محلی دارا هستند و این حوزه برای گردشگران خارجی بسیار جذاب است.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: از همین روی اگر بومگردی به خوبی تبلیغ و اطلاعرسانی شود میتواند شاهد تقاضای گردشگران خارجی بیشماری باشدکه قصد بازدید از جاذبههای بومی و محلی ایران را دارند. یکی از مزیتهای بومگردی آن است که برای مردم بومی و محلی درآمدزایی کرده و به معیشت مردم بومی کمک میکند. از سویی دیگر بهدلیل علاقهمندی گردشگران خارجی به بازدید از فرهنگ بومی و طبیعت بکر میتواند ارزآوری بسیاری به همراه داشته باشد. گردشگری فرصتهای بسیاری را برای کسبوکارهای کوچک خانوادگی ایجاد میکند که بیشتر آنها، روابط مستقیم و متقابل میزبان و مهمان را در خانه و املاک خانواده گردشگرپذیر در بردارند.
** ضرورت توجه به سلامت روان کودکان با آگاهی بخشی
آگاهی خانواده ها و آموزش آنان برای شناخت هر چه بهتر کودکان به همراه ایجاد محیطی امن و آرام می تواند بستری برای رشد و تعالی فرزندان باشد. برنامه ریزی برای کودکان به عنوان آینده سازان جامعه نیاز به تامل عمیق و کارشناسانه دارد که در این زمینه ضرورت توجه به سلامت روان آنها امری اجتناب ناپذیر است.
روزنامه «جوان» در یادداشتی با عنوان «پدر! مادر! مرا ببینید» می نویسد: به تمام والدینی که نوجوانی در خانه دارند باید خسته نباشید بگوییم زیرا کار آنان دشوار است چراکه نوجوانی سن بسیار حساس و مهمی است که اگر والدین با درایت و صبوری با نوجوان خود برخورد نکنند امکان وقوع هرگونه اتفاقی وجود دارد. نوجوانی سن برزخی است به این معنا که یک نوجوان نه کودک است و نه در دنیای بزرگسالان جایی دارد. فرزندی که تا چند وقت پیش در دامان پرمهر والدینش ناز و نوازش میشد اکنون به چشم یک نوجوانی که نیاز به ناز و نوازش ندارد نگاه میشود. بنابراین نوجوان هر کاری انجام میدهد تا دیده شود. در واقع در این سن نوجوان دوست دارد کانون توجه باشد. دوست دارد همه او را ببینند. به همین دلیل رفتارهایی از خود نشان میدهد که حکایت از همان جلب توجه دارد. بعضی از رفتارها مثل سر و صدا ایجاد کردن یا خواهر و برادر خود را اذیت کردن، با خانواده همراه و همصحبت نشدن و مواردی از این دست رفتارهای عادی و مشخص شده این دوران است که والدین باید نسبت به آن آگاه باشند اما در بعضی موارد این جلب توجه با رفتارهای پرخطر همراه است.
در ادامه آمده است: خانوادهها و مراکز آموزشی باید همگام با هم این مهارتها را با کودک و نوجوان تمرین کنند. در ابتدا باید نوجوان «خودآگاهی» داشته باشد، یعنی تمام ویژگیها، صفات، رفتارها، عقاید، باورها، تواناییها و استعدادهای خود را بشناسد. اگر ضعف یا مشکلی دارد آن را بداند و در جهت رفع آن بکوشد. در این میان خانواده نقش مهمی در جهت کمک به نوجوانان ایفا میکند. والدین باید استعدادها و تواناییهای او را به او یادآور شوند و در جهت شکوفایی آنبه نوجوان خود کمک کنند و همچنین در شناخت ضعفها به او یاری برسانند. اولیای مدرسه و همچنین والدین باید مهارت «نه» گفتن را به نوجوانان یاد بدهند. باید روش درست ارتباط برقرار کردن با دیگران را بدون ترس و واهمه به او آموزش دهند. همیشه فرزندانمان را از غریبهها میترسانیم در حالی که باید به آنها مهارت تشخیص معدود غریبههای بد از اکثریت خوب یا حداقل بیآزاری که به تعامل با آنها نیاز خواهند داشت را آموزش دهیم.
روزنامه«ایران» در گزارشی با عنوان«این کودکان تصویری از اسباب بازی ندارند» می نویسد: پسربچه با اسباب بازیاش سرگرم است. چرخ روی زمین حرکت میکند و صدایی آرام حاصل از برخوردش با تکه سنگها به گوش میرسد. اسباببازی پسربچه، یک تکه چوب بلند است که سرش را یک چرخ کوچک بستهاند؛ چرخی که انگار از فرغون یا چیزی شبیه آن باقی مانده باشد. محمد، لباس بلوچی آبی کمرنگ تنش است. موهای سرش را تراشیده. روی تپه سنگلاخی، زیر آفتاب و فارغ از هرچیز به بازی مشغول است. چند بچه دیگر ردیف زیر درخت نشستهاند. منتظرند تا نوبتشان شود. اسباب بازی محمد، بین او و باقی بچهها مشترک است. نوبتی بازی میکنند. اساب بازی دیگری ندارند؟
در ادامه آمده است: دخترها شاید عروسک داشته باشند. «بچهها عروسک دارید؟!» این بار همگی باهم جواب میدهند: «نه خیر.» دختربچهها البته عروسکهای واقعی دارند. خودشان نهایتاً 9، 8 سالهاند اما خیلیهایشان یک بچه کوچک را بغل کردهاند؛ بچهای که خواهر یا برادرشان است و وظیفه نگهداری اش معمولاً با دختر بزرگتر خانه. تمام روستا را اگر بگردید البته دو سه تا عروسک دستساز ممکن است پیدا کنید. پوشیدن لباس محلی رسمی است که آن را کنار نمیگذارند. بچهها حتی وقتی به مدرسه میروند، لباس بومیشان را به تن دارند. مادرها و مادربزرگها با پارچههای رنگی لباس را میدوزند و بعد بساط نخ و سوزن را میچینند تا نقش سوزن دوزی بر تن لباس بنشیند. وجیهه، 23 ساله و مادر 3فرزند است. آنطور که میگوید، یک ماه و نیم طول میکشد که کار سوزندوزی یک دست لباس تمام شود. کار را البته برای خودشان میکنند و درآمدی از آن ندارند.
روزنامه«ابتکار» با انتخاب گزارشی با عنوان«کودکان زباله گرد قربانی مافیا!» می نویسد: یکی از مشکلات و معضلات کلان شهرهای سراسر دنیا، از جمله تهران، پدیدهای با نام کودکان کار و زبالهگرد است که چهره شهر را زشت و عبوس میکند. کودکانی که در مواردی به دلیل فقر یا اعتیاد والدین خود در سطح شهر رها میشوند تا با تکدیگری یا انجام کارهایی مثل دستفروشی سرچهارراهها، خیلی زود از دنیای کودکی فاصله گرفته و به دنیای خشن کار اجباری پرتاب شوند. کودکانی که حضور آنها در جامعه بهعنوان یک معضل و آسیباجتماعی مطرح است و آنطور که مسئولان حوزه شهری میگویند عموما حضورشان توسط باندها و مافیایی پشت پرده سازماندهی میشود. مافیایی که هر روز بیشتر میکوشد با بهرهکشی از این کودکان سود بیشتری عاید خود کند. روزانه هر کدام از ما شاهد این معضل در سطح وسیعی در جامعه هستیم. بچههایی که در چهارراهها، پارک ها، خیابانها و پیاده روها «کودکی» میکنند. کودکانی که خیلی از آنها کودکان مهاجر هستند. طبق اظهارات مسئولان ذیربط تاکنون این کودکان بارها و بارها از سطح شهر جمعآوری شدهاند اما زمانی نمیگذرد که باز همان آش است و همان کاسه.
در ادامه این مطلب می خوانیم: ستاره 11سالش است و سهیلا 13سال. کلاس سوم و ششم ابتدایی هستند. بعد از تعطیل شدن مدرسه و تعطیلات تابستان جوراب میفروشند. ستاره جثهای نحیف و لاغر دارد. ستاره به «ابتکار» میگوید: «برای دستفروشی با پسرعمویم به جاهای دور میرویم، خیلی دور؛ لواسان، حکیمیه.» او روی پیادهرو، کنار بساطش، عروسکش را خوابانده و ادامه میدهد: «در شوش زندگی میکنیم. پدرمان بر اثر تصادف فوت شد. چند سالی میشود از مشهد به تهران نقلمکان کردهایم. روزها مادرم ما را به مرکز شهر میآورد و هر شب به دنبالمان میآید. مادرم خیاطی میکند. تازه هر سه تاییمان از پس اجاره و خرج خانه برنمیآییم. گاهی هم مردم به ما کمک میکنند و لباسهایشان را به ما میدهند.
** نوع دوستی و همدردی مردم به هنگام بلایای طبیعی
حوادث طبیعی همانند زلزله، سیل و ... با خسارت های جبران ناپذیری همراه است. ایران نیز یکی از کشورهای زلزله خیز شناخته می شود که این رویداد طبیعی هرازچندگاهی در آن رخ می دهد. بروز حادثه تلخ زلزله که چندی پیش در استان کرمانشاه به وقوع پیوست با خرابی ها و ویرانی های گسترده ای همراه بود، اما حس بشردوستانه و نوع دوستی هموطنان از غم درد آن مردمان کاست و همبستگی و همدلی دوباره مردم این مرز و بوم را نشان داد.
روزنامه «اعتماد» با انتخاب یادداشتی با عنوان« بزم انسانیت در جادههای کرمانشاه» آورده است: سهشنبه ٢٣ آبان پس از جمعآوری مختصر کمکی از دوستان و آشنایان تهرانی عازم مناطق زلزلهزده غرب کشور شدیم. قرار شد در سنندج کمکهای نقدی به اجناس لازم از جمله چادر، پتو و وسایل گرمایشی بدل شود. به سنندج که رسیدیم ولوله و تکاپوی شگفت انگیزی در جریان بود. ایستگاه های مردمی و دولتی زیادی برای جمعآوری کمکها دایر شده بود. مردم صف بسته بودند. به محلات فروش پتو و چادر که میرفتیم، برای نخستین بار فروشندهها، کالاهای خود را جیرهبندی کرده بودند. چادر و پتو نایاب شده بود، اما خبری از بازارِ سیاه نبود. پس از پرس و جوی بسیار، ما را به یک تولیدی چادر در محله گلشن سنندج رهنمون کردند. وارد کارگاه که شدیم، با پرسش شگفتی مواجه شدیم. چادر برای چه میخواهید؟ همین که گفتیم برای زلزلهزدگان، به ما گفته شد بمانید.
صابر گل عنبری در ادامه این یادداشت نوشت: در ورودی شهر به استقبال آمده بودند. آش محلی، چای داغ و شیرینی به رانندگان و سرنشینان تقدیم میکردند. به کردی و فارسی تشکر میکردند. شادی و اندوه در هم آمیخته بود. جوانی سرمست از این حماسه بینظیر مردمی، میگفت زلزله تنها جسم ما را لرزاند، اما دل و جانمان نلرزید. در دل جوانرود، کمپین مردمی بزرگی خودنمایی میکرد. از نوشتهها و تابلوهای در دست مردمِ به صف کشیده در دو طرف خیابان مرکزی شهر هویدا بود که برای بدرقه راننده فداکار بوکانی آمدهاند. در طول مسیر کامیاران ـ سنندج نیز در مبادی روستاها پیر و جوان، زن و کودک به بدرقه آمده بودند. چه میکند این شبکههای ارتباطجمعی و تلگرام! به ١٠ کیلومتری سنندج که رسیدیم، خودروها به احترام آقای معروفی از حرکت باز ایستاده بودند. هزاران نفر در دو سوی جاده، گل به دست و تسلیتگویان انتظار آمدن پیکر ایشان را میکشیدند. همه روی برگههای کاغذی کوچک به دو زبان فارسی و کردی نوشته بودند: تسلیت بوکان! سهره خوشی بوکان!
روزنامه «شهروند» در مطلبی با عنوان «چادرهای خوشحالی» از اجرای برنامه های حمایت روانی کودکانِ زلزله زده به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: دستهایشان را در ظرف مقوای لهشده فرو میکنند و بعد مانند سفالگری خِبره از خمیر مقوا و آب حیوان میسازند. قصه و داستان تعریف میکنند و عروسک درست میکنند. قرار است هر روز با کمک یکی از مربیان کار جدیدی انجام دهند و چشم از ویرانی بیرون از چادر بردارند. یک هفته بعد از زلزله سرپل ذهاب، بچهها با تنی خاکآلود و چشمانی خسته در چادر کمپ کودکان میخندند. دور تا دور چادر خاک است و خانههایی که دیگر شکل خانه ندارند. داوطلبان در کمپ کودکان هیوا میخواهند حال و هوای بچهها را عوض کنند و از تلخی ویرانی بکاهند. کمپ کودکان در روستای حسن کوییک دشت ذهاب بر پا شد. در منطقهای که جزو اصلیترین مناطق آسیبدیده در زلزله اخیر است. کمپ را همان روزهای اول به راه انداختند؛ ولی تعداد زیادی از بچهها هنوز آن را نمیشناسند.
در ادامه می خوانیم: از جمله نکات مشترک این بود که در بم هم فعالیــتهــای دوســتدار کــودک در چــادر شکل گرفت. با گذشـت زمـان پـروژههـایی که بـرای کودکـان تعریـف شـده بودنـد، تغییـر کردنـد. در آن زمان فعالیتهایی مانند بازیهای دسـتهجمعـی و یــا مســابقات در فضــاهای بــاز برگــزار مــیشــد؛ اما تحلیل و بررسی دیدگاههای مختلف مصـاحبهشـوندگان در ارتباط با ویژگـیهـای فضـای دوسـتدار کـودک در بم بر مواردی تأکید دارد که استفاده از تجربه آن میتواند مفید باشد. فلاحی طی مصاحبههایش به این مورد دست یافت که امنیت نهتنها شـامل محـیط فیزیکـی و کالبـدی میشود بلکه سیستم عملکردی و امنیـت روانـی را نیـز در بر میگیرد. یکی از مواردی که امنیت کودکان را به خطر مـیانـداخت، نحوه تردد و رفتوآمد به ایـن فضـاها بـوده اسـت. در عـین حال باید به این نکته هم توجه داشت که همانطـور کـه تأمین چادر و کانکس و سایر تجهیزات در زمان سـانحه حایز اهمیت است، برای تهیه کتاب و سایر تجهیـزات و امکانات فرهنگی برای کودکان هم باید تلاش کرد و در عین حال به کیفیت آن هم دقت کرد؛ زیرا این مـوارد میتواند در روند بهبودی کودکان موثر باشد.
روزنامه «اطلاعات» در یادداشتی با عنوان «ضرورت توجه همگان به سلامت و امنیت روانی زلزلهزدگان» نوشت: ا ثرات حوادت و فجایع ویرانگری همچون زلزله یکشنبهشب مناطق غرب کشورمان، نه تنها در سطح آثار پرشمار جانی و هنگفت مادی و فیزیکی محدود نمیماند بلکه بسیار پردوامتر از آن ابعاد روانی و اجتماعی را نیز در برمی گیرد. بهویژه از آن میان سلامت روان و احساس امنیت حادثهدیدگان را چنان دستخوش آسیب میسازد که اعاده آن جز با اهتمام عمومی و یاری مسئولانه همگان میسر نمیشود. از میان آثار و پیامدهای روانشناختی حوادث فاجعهآمیز و تروماتیک(ضربه آمیز)ی همچون زلزله، دو پیامد آشکارترند. یکی از آن آثار فروافتادن در دام «نشانگان استرس حاد» است و دیگری ابتلا به «اختلال استرس پسا ضربه ای».
سعید منتظر المهدی معاون اجتماعی ناجا، در ادامه این یادداشت می نویسد: نخست آنکه چنانچه یکی از بستگان خویش را از دست دادهاند بر سر مزار او حضور یابند و احساس خود را در خصوص فقدان او بر زبان رانند. دوم آنکه به فرد صاحب تجربه و متخصصی مراجعه کنند و در نزد او غم و اندوه و رنج خود را به تفصیل بازگو کنند. چنین فردی به آنان کمک میکند تا مراحل طبیعی سوگ را سریعتر پشت سر بگذارند. سوم آنکه تا آنجا که امکان دارد بیکار ننشینند و خود را مشغول بازگشت سریع به زندگی کنند. چهارم آنکه هر از گاهی پیرامون مشاهدات خود از حادثه و رخ دادهای بعد و همدردی ویاری رساندن دیگران به آنان سخن بگویند و لاجرم یاد و ذکرخداوند و توکل بر منبع لایزال الهی ودعا وطلب غفران برای عزیزانش، نسخه ایست شفابخش و اثرگذار.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۴۳۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همایشهای هستهای تسهیل کننده نیمی از اهداف توسعه پایدار
رئیس انجمن هستهای ایران در آغاز به کار نخستین کنفرانس بین المللی فناوری علوم وفنون هستهای ۲۰۲۴ در اصفهان، فناوری هستهای را یکی از فناوریهای کاملا اثبات شده در پاسخ دقیق به برخی از چالشها دانست و گفت: رویدادهای بین المللی و نشستهای علمی در حوزه فناوری هستهای دستیابی به اهداف توسعه پایدار وپاسخ و راه حل چالشهای پیش رو در امنیت انرژی وتامین انرژی وتامین غذا که مستقیم با حیات انسان در ارتباط است را میتواند تسهیل کند.
جواد کریمی ثابت افزود: برگزاری این نشستها بستری مناسب برای یافتن راه حلهایی برای این موضوع است.
او گفت: در این راستا، ایران ظرفیت تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای را در دستور کار قرار داده است ومسئولان جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر تعهدات خود در حوزه فناوری هستهای وبرنامههای تولید این میزان برق هستهای را با جدیت دنبال میکنند.
رئیس انجمن هستهای ایران افزود: این کنفرانس در ۱۶ پنل و ۱۳ محور فعالیت خود را آغاز کرده است و فناوری هستهای در کشور ایران به بلوغ رسیده و این بلوغ را در ارائه مقالات وسخنرانیها و نمایشگاهها قابل مشاهده است.
سیاُمین کنفرانس ملی هستهای ایران و نخستین کنفرانس بینالمللی علوم و فنون هستهای ۲۰۲۴ با حضور ۵۰ دانشمند هستهای از پنج قاره جهان در اصفهان تا دو روز دیگر ادامه دارد.